فتنه اعتقادی، مشروطه اقتصادی ۱
حضرت اباعبدالله (ع) برای جلوگیری از خطر اعتقادی بزرگ، دست به قیام زدند. آن خطر اعتقادی بزرگ این بود که یزید بر خلاف همه اسلاف خود و دیگر خلفائی که بعد از او به خلافت رسیدند، تصمیم داشت که جامعه و حاکمیت اسلامی را به کفر علنی و بت پرستی آشکار برگرداند. یعنی در صدد نابودی تمام زحمتهای نبیاکرم (ص) بود
️در واقع دفاع از اسلام برای جلوگیری از تسلط کفر مشروط به عِدّه و عُدّه نیست؛ برخلاف قیام در مقابل نفاق که به عدّه و عُده مشروط شده و لذا بقیهی ائمهمعصومین(ع) در مقابل خلفای منافق دست به قیام نزدند و هنگامی که بین بیعت و شهادت مخیر شدند، بیعت تحمیلی را پذیرفتند.
اجماع فقهای اسلام (اعم از شیعه و سنّی) نیز بر همین مطلب است که در مقابل حملهی کفر و اشغال دارالاسلام و تهدید کیان اسلام، همه باید بدون هیچ شرطی دفاع کنند.
️با شکلگیری رنسانس، قدرت جهانی به تدریج به غرب منتقل شد و کفار در شکل جدیدی (سبک زندگی کفرآمیز) به جوامع اسلامی حملهور شدند و لذا فقهای شیعه به تدریج در معرض امتحان و آزمون و شرایطی قرار گرفتند که مشابه آن، برای امام حسین(ع) پیش آمده بود.
چقدر طول کشید و چه خون دلها و زحمتها کشیده شد و چه جانها فدا شد و چه تبعیدها و شکنجهها انجام گرفت تا از دوران مشروطه و شکستهای ناشی از آن عبور کنیم و «اصل حاکمیت» با انقلاب اسلامی از تسلط کفر (یعنی حکومت پهلوی بهعنوان نماینده تام نظام کفر در ایران) رها شود.
️بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی، اصل حاکمیت اسلام بالنسبه تثبیت شده اما خطر تسلط کفر بر «نحوه حاکمیت و روش اداره» وجود دارد و پیام عاشورا برای امروز ما نیز همین مطلب است.
درواقع مساله امروز این است که ادارهی کشور (که اقتصاد یکی از مهمترین ابعاد آن است) و موضوعات مختلفی که تمام وزارتخانهها مسئول آن هستند و با آن یک کشور را اداره میکنند، چه نسبتی با اسلام و کفر دارد؟ آیا نحوه حاکمیت، الهی و الحادی دارد؟
گزیدهای از کتاب تبلیغی «فتنه اعتقادی، مشروطه اقتصادی» (جلد یک)
@HossiniehAndisheh
حضرت اباعبدالله (ع) برای جلوگیری از خطر اعتقادی بزرگ، دست به قیام زدند. آن خطر اعتقادی بزرگ این بود که یزید بر خلاف همه اسلاف خود و دیگر خلفائی که بعد از او به خلافت رسیدند، تصمیم داشت که جامعه و حاکمیت اسلامی را به کفر علنی و بت پرستی آشکار برگرداند. یعنی در صدد نابودی تمام زحمتهای نبیاکرم (ص) بود
️در واقع دفاع از اسلام برای جلوگیری از تسلط کفر مشروط به عِدّه و عُدّه نیست؛ برخلاف قیام در مقابل نفاق که به عدّه و عُده مشروط شده و لذا بقیهی ائمهمعصومین(ع) در مقابل خلفای منافق دست به قیام نزدند و هنگامی که بین بیعت و شهادت مخیر شدند، بیعت تحمیلی را پذیرفتند.
اجماع فقهای اسلام (اعم از شیعه و سنّی) نیز بر همین مطلب است که در مقابل حملهی کفر و اشغال دارالاسلام و تهدید کیان اسلام، همه باید بدون هیچ شرطی دفاع کنند.
️با شکلگیری رنسانس، قدرت جهانی به تدریج به غرب منتقل شد و کفار در شکل جدیدی (سبک زندگی کفرآمیز) به جوامع اسلامی حملهور شدند و لذا فقهای شیعه به تدریج در معرض امتحان و آزمون و شرایطی قرار گرفتند که مشابه آن، برای امام حسین(ع) پیش آمده بود.
چقدر طول کشید و چه خون دلها و زحمتها کشیده شد و چه جانها فدا شد و چه تبعیدها و شکنجهها انجام گرفت تا از دوران مشروطه و شکستهای ناشی از آن عبور کنیم و «اصل حاکمیت» با انقلاب اسلامی از تسلط کفر (یعنی حکومت پهلوی بهعنوان نماینده تام نظام کفر در ایران) رها شود.
️بعد از انقلاب و جنگ تحمیلی، اصل حاکمیت اسلام بالنسبه تثبیت شده اما خطر تسلط کفر بر «نحوه حاکمیت و روش اداره» وجود دارد و پیام عاشورا برای امروز ما نیز همین مطلب است.
درواقع مساله امروز این است که ادارهی کشور (که اقتصاد یکی از مهمترین ابعاد آن است) و موضوعات مختلفی که تمام وزارتخانهها مسئول آن هستند و با آن یک کشور را اداره میکنند، چه نسبتی با اسلام و کفر دارد؟ آیا نحوه حاکمیت، الهی و الحادی دارد؟
گزیدهای از کتاب تبلیغی «فتنه اعتقادی، مشروطه اقتصادی» (جلد یک)
@HossiniehAndisheh
۷:۳۱