سلام صبحتون بخیر
۶:۳۰
عبرت🧐🕳️
چپ چپ نگاهی بهم انداخت و گفت انگار خلاف شرع گفتم. میگم حالا که رفتیم خانواده تو رو دیدیم بریم سر راه یه ساعتم خونه ما بمونیم و بعدش برمیگردیم خونه. گفتم نه ناصر من با این سر و وضع نمیام. نگاهی به لباسام انداخت و گفت چشه مگه؟.. عالیه که. چشمکی زد و گفت اتفاقا چون میخواستی بری پیش خانوادت یه تیپ خیلی خوب زدی. گفتم نه بریم یه دوش بگیریم شب بعد از شام میریم خونتون. نمیدونم چرا یه حس بدی داشتم از اینکه برم خونه عمه اینا. همش دنبال بهانه بودم که ناصر بیخیال بشه و منو با خودش نبره. ناصر خیلی خوب دستمو خونده بود داشتم بهانه تراشی میکردم که یهو گفت یه کلمه بگو نمیام که منم بدونم منظور حرفات چیه. گفتم فکر میکنم فعلا وقتش نیست... ولی ای کاش اون جمله رو نمیگفتم. داد زد از صبح بیکار نبودم را براه دنبال تو راه بیام به اون پدر و مادرت التماس کنم تو رو راه بدن تو خونشون.. یه قدم برات برداشتم و به خانواده ات نزدیکت کردم الان تو هم وظيفته یه قدم منو جواب بدی و بیایی بریم پیش خانوادهام. ببین میدونم دل خوشی از مامانم نداری و دلت نمیخواد حتی یک ثانیه هم ببینیش ولی بزار برای اولین بار بهت بگم همون حسی که تو نسبت به مامان من داری منم دقیقا نسبت به مامان تو دارم ولی بخاطر تو پاشدم اومدم خونتون..
پس انقد به من طعنه نزن که مامانت فلانه و من چه حسی نسبت بهش دارم.. مادرمه.. مجبوری قبولش کنی... *#عبرت https://ble.ir/abrat1 *
۶:۳۹
عبرت🧐🕳️
#پرسش_اعضا سلام من حدود هفت ساله بچه دار نشدم...یک سال ونیم بعد عروسی وقتی اقدام به بچه دار شدن کردیم خیلی استرس داشتم که نکنه مشکل داشته باشم تقریبا شش ماه اقدام کردیم بعد از آن برای رفع استرس خودم مجبور شدم به دکتر زنان برای خودم بروم و یه دکتر هم شوهر برود اول بار شوهرم رفت متوجه شدیم متاسفانه صفر هست ...نباید ای وی اف کنیم من بلافاصله ای وی اف رفتم وتمام مراحل انجام دادم دو جنین شش سلولی انتقال دادم اما لانه گزینی نکرد واین عمل موفق نبود الان که سال هفتم ازدواجم میباشد دوباره میخام ای وی اف کنم آن شا الله اگه امکانش هست ودکتری را در اصفهان میشناسید که مطب داشته باشه وصبورانه مراحل درمان بیمار را دنبال کند و بیمار را آگاه کند را معرفی کنید ممنون میشم میخام کارش ای وی اف باشه وتمام مراحل رایک به یک توضیح بدهد واگه کسی ای وی اف انجام داده و موفق بوده لطفا قبل وبعد ای وی اف را برای ما آگاهی ما جهت موفق بودن عمل تجربشو بگه...ممنون سلام دوستان نیاز به راهنماییتون دارم من یه مدت طولانی هستش که بدنم رو میشکونم مخصوصا دستام واقعا انگشتام دارن کج میشن و هم اینکه جوشام رو مدام میترکونم اصلا خودم از این وضعیت راضی نیستم و دست خودم نیست خواهش میکنم اگر راهکاری دارید که میتونه کمکم کنه پیشنهاد کنید چون واقعا دارم با دستای خودم خودمو داغون میکنم سلام ادمین عزیز لطفاً هرچه زودتر پیامم رو داخل گروه بذار من پشت کنکوری انسانی هستم امسال سال دومم هست که میخوام کنکور بدم تاالان حدودا یه چیزایی خوندم اما خیلی نه از الان به طور جدی دارم میخونم چهل روز دیگه کنکور هست هدفم دانشگاه فرهنگیان استان زاهدان هست ما خودمون جنوب استان کرمان هستیم اگه از الان به طور جدی بخونم تربیت معلم قبول میشم؟ اعضای گروه خواهش میکنم اگه کسی معلم هست یا مشاور راهنماییم کنه؛ بعدش برای تربیت معلم چه رتبه ای لازمه؟ چه کتاب هایی رو بیشتر بخونم؛ پیشاپیش از پاسخگویی شما ممنونم سلامتی آقا امام زمان یه صلوات بفرستین *#عبرت https://ble.ir/abrat1 *
#پاسخ_اعضا
سلام دوستی که ۴۰ روز دیگه کنکور دارن عزیز عربی ضریب ۳ داره یا بیشتر اون رو بخون قسمتهای نحو یعنی گرامر ها رو بخون الان دیگه تست زدن به دادت نمیرسه ،بهترین کار اینه که یه مرور رو کلیات درسهایی که ضریب داره انجام بدی اگر بتونی تو ترجمه قوی باشی بینش وقرآن وعربی رو راحت میتونی بزنی
سلام عزیزم برای دختر خانمی که پشت کنکوری هستن پسر من دانشجو معلم رشته علوم اجتماعی هستش از کلاس دهم در کلاس های قلم چی وتست کار میکرد خدا رو شکر همون سال اول قبول شد ورودی سال نود نه هستش اگه خواستی راهنمایی بگیری میتونی شماره منو از ادمین بگیر تا پسرم راهنمایت کنه عزیزم انشالله موفق باشی
دوستی که کاشت جنین داشتن یه ۴۰ روز یک روز در میون برید روی شکمتون بادکش گرم بندازید دوست من جنین کاشت اما طبیب در حضور من گفتن این رحمش سرده ،،گفت میخوام برم کاشت جنین که گفت بری انجام بدی هم نمیمونه که همونطور هم شد ،وبعد که بادکش انجام داد دوره دوم خودش باردار شد عزیز به طبیب سنتی مراجعه کن میگه بهت رحمت سرده یا نه ضرر هم نداره نرفتی هم انجام بده بعد برو کاشت جنین انجام بده موفق باشی عزیز
سلام در مورد خانمی که دکتر برای ای وی اف میخوان اصفهان دکتر احمدی و کلانتر انجام میدن
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
سلام دوستی که ۴۰ روز دیگه کنکور دارن عزیز عربی ضریب ۳ داره یا بیشتر اون رو بخون قسمتهای نحو یعنی گرامر ها رو بخون الان دیگه تست زدن به دادت نمیرسه ،بهترین کار اینه که یه مرور رو کلیات درسهایی که ضریب داره انجام بدی اگر بتونی تو ترجمه قوی باشی بینش وقرآن وعربی رو راحت میتونی بزنی
سلام عزیزم برای دختر خانمی که پشت کنکوری هستن پسر من دانشجو معلم رشته علوم اجتماعی هستش از کلاس دهم در کلاس های قلم چی وتست کار میکرد خدا رو شکر همون سال اول قبول شد ورودی سال نود نه هستش اگه خواستی راهنمایی بگیری میتونی شماره منو از ادمین بگیر تا پسرم راهنمایت کنه عزیزم انشالله موفق باشی
دوستی که کاشت جنین داشتن یه ۴۰ روز یک روز در میون برید روی شکمتون بادکش گرم بندازید دوست من جنین کاشت اما طبیب در حضور من گفتن این رحمش سرده ،،گفت میخوام برم کاشت جنین که گفت بری انجام بدی هم نمیمونه که همونطور هم شد ،وبعد که بادکش انجام داد دوره دوم خودش باردار شد عزیز به طبیب سنتی مراجعه کن میگه بهت رحمت سرده یا نه ضرر هم نداره نرفتی هم انجام بده بعد برو کاشت جنین انجام بده موفق باشی عزیز
سلام در مورد خانمی که دکتر برای ای وی اف میخوان اصفهان دکتر احمدی و کلانتر انجام میدن
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
۷:۰۵
عبرت🧐🕳️
#دردو_دل_اعضا سلام خانمی هستم 42 ساله و همسرم 44 ساله هر دو ازدواج دوممون هست من از ازدواج اولم ی پسر 25 ساله ی دختر 18 ساله دارمهر دو پیش پدرشون هستند و همسرم هم ی دختر 18 ساله داشت که چند سالی پیش ما بود که ازدواج کرد از ازدواج دومم هم ی دختر5 ساله دارم شغل همسرم آزاده و درآمد خوبی داره حدود هفت سال میشه که ازدواج کردیم اوایل شوهرم تو هر مناسبتی میشد برام طلا می خرید طلاهای سنگین و خوب ولی از اولش هم خانواده اش منو دوست نداشتن همیشه با نیش و کنایه با من صحبت میکردن تا اینکه بین منو خواهر شوهر و مادر شوهرم بحث پیش اومد الان دو سال میشه رفت و آمد نداریم دیگه تا اینکه چون پسرم بیکار بود و همسرم چون به کارگر نیاز داشت تو مغازه اش من از همسرم خواهش کردم که پسرم بیاد و مغازه اش کار کنه بعد دامادش شغلش سپاه هست وچون پسرم اومد پیش همسرم دامادش هم اومد پیش همسرم از حسادت زیاد خلاصه بین پسرم شوهرم اختلاف انداختن کارشون به دعوا و کتک رسید شوهرم پسرم رو بیرون کرد منم بیرون کرد و همه طلاها مو ازم گرفت الان دو سال میشه حتی تو مناسبتها هم طلاها رو نداده بندازم حدود چهار ماه پیش پدرم فوت شد خانواده همسرم هیچ کدوم بهم تسلیت نگفتن ولی من برای همشون از کوچیک تا بزرگ احترام قائل بودم الان مشکل اینه رابطه پسرم و همسرم خیلی بد شده چون دختر شوهرم پیش خانواده شوهرش گفته بود که پسر من زمان مجردی نظر داشته ... #ادامه_دارد *#عبرت https://ble.ir/abrat1 *
ولی بازم شوهر من میگه از بچه های تو یاد گرفته اینطوری شده مشکلم خیلی زیاده از طرفی شوهرم از نظر رابطه خیلی سرده اوایلش ی کم بهتر بودو همه فکرش پیش مغازه ملک خریدن و پول جمع کردنه تمام خرید خونه رو خودش انجام میده و به من ی پول جزئی میده که اونم باید کلی بهش بگم تا بده قبل عید ی خونه خرید اولش بهم زنگ زد گفت ی مقدارش رو به نامت میزنم بعد یواشکی رفت به نام خودش زد دوباره هفته پیش کنار مغازه خودش ی مغازه خرید اولش بهم زنگ زد گفت برات مغازه خریدم طلاهاتو می فروشم برات می خرم که دوباره رفت ماشین خودش رو فروخت که برای خودش بگیره خیلی اعصابم خورده دیگه نمیتونم تو این زندگی بمونم فقط به خاطر دخترم موندم اگه جدا شم دخترم چی میشه چطور این زندگی رو ادامه بدم پدر شوهرم تو دعوایی که داشتیم بهم گفت ما تو رو نمیخواستیم پسرمون خودش تو رو انتخاب کرده برای همونم هیچ کدوم از خانوادش بهم تسلیت نگفتن در ضمن شوهرم پیش فامیل طوری رفتار کرده همه فکر میکنن خیلی خوبه و کسی باورش نمیشه که من چقدر مشکلات دارم تو خونه شوهرم اصلا بهم توجه نمیکنه از نظر روحی خیلی داغونم چیکار کنم طلاق نگیرم خودمو چیکار کنم که نه محبتی بهم میکنه نه پولی بهم میده ولی با این همه حال من خونه شهرستان خودمو که رهن دادم پولشو بهش دادم که باهاش کار کنه خیلی حرف تو دلمه خودمم پدرو مادرم فوت شدن و خواهر برادر خوبی ندارم که حداقل از نظر روحی آروم شم دخترم گاهی وقتها میومد پیش ما میموند که دختر شوهرم خیلی اذیت میکرد حسادت میکرد که چرا اومده ولی خودش هر هفته میاد اینجا با اینکه از من نفرت داره ولی بازم میاد که منو ناراحت کنه ببخشید طولاني شد ممنون میشم راهنماییم کنید چیکار کنم*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
https://ble.ir/abrat1*
۷:۰۹
#حرف_حساب
قانون های که باعث میشن زندگی قشنگ تری داشته باشیم:قانوناولعصر نخواب که مجبور نشی تا صبح بیدار بمونی.قانوندومحتی اگه میدونین کسی جنبه شوخی رو داره، باز هم دست به تخریبش نزنید.قانونسومدلتنگی بهانهی خوبی برای پیام دادن نیست.قانونچهارمرو کسی که تمام سعیش خندوندنت بود، عیب نذار و فکر نکن وظیفش بوده.قانونپنجمبه عقاید بقیه احترام بذار، تو مسئول کاراشون نیستی.قانونششمیادت نره که یه روز خوب اومدنی نیست، ساختنیه.قانونهفتمهرکاری وقتی داره، وقتی آمادگی شروع کار یا وارد رابطه شدن رو نداری انجامش نده.قانونهشتمچون نمیتونی به دستش بیاری به این معنی نیست که غیر ممکنه. فقط به اندازه خواستت تلاش کن.قانوننهم با خودت مثل کسی که عاشقشی رفتار کن.قانوندهمخودتو برای اینکه یکی دیگرو پیدا کنی،گم نکن.قانونیازدهم با قلبت فکر نکن.قانوندوازدهمیاد بگیر ، با خودت خوشحال باشی.قانونسیزدهمتو محدودهی امنِت نمون، گاهی وقتا لازمه بیای بیرون.قانونچهاردهمیادتون نره انتخابهاتون باید بدرد یک عمر بخوره، نه یک شب!قانونپانزدهم تو ذهنت راجع به اتفاقاتی که هنوز نیوفتاده خیالپردازی افراطی نکن. خصوصا اگه موضوعش دوستداشتن یه نفر باشه.قانونشانزدهممهم نیست الان یا ده سال دیگه اولین بوستو تجربه کنی. مهم اینه چن سال بعدش نگی کاش اولین بوسه ام با یکی دیگه بود.قانونهفدهماز هیچچیزی هیچوقت تعجب نکنید، چون دنیا انقدر میچرخه که یه روز میبینی دقیقا داری همون کارو انجام میدی.قانونهجدهموقتی خوابت نمیاد چشاتو ببند خوابت ببره. (آره همینقدر بی منطق.)قانوننوزدهم خودتو برای هرکسی توضیح نده، بذار خودشون بفهمنت.قانونبیستم فکر کردن زیاد به از دست دادن چیزی یا برعکس مطمئن بودن زیاد از داشتنش ، اونو از تو میگیره.قانونبیستم و یکمبعد از هر گریه ای که میکنی خودتو تو آیینه ببین.باید یادت بمونه تا چه حد چقدر قوی هستی.*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
قانون های که باعث میشن زندگی قشنگ تری داشته باشیم:قانوناولعصر نخواب که مجبور نشی تا صبح بیدار بمونی.قانوندومحتی اگه میدونین کسی جنبه شوخی رو داره، باز هم دست به تخریبش نزنید.قانونسومدلتنگی بهانهی خوبی برای پیام دادن نیست.قانونچهارمرو کسی که تمام سعیش خندوندنت بود، عیب نذار و فکر نکن وظیفش بوده.قانونپنجمبه عقاید بقیه احترام بذار، تو مسئول کاراشون نیستی.قانونششمیادت نره که یه روز خوب اومدنی نیست، ساختنیه.قانونهفتمهرکاری وقتی داره، وقتی آمادگی شروع کار یا وارد رابطه شدن رو نداری انجامش نده.قانونهشتمچون نمیتونی به دستش بیاری به این معنی نیست که غیر ممکنه. فقط به اندازه خواستت تلاش کن.قانوننهم با خودت مثل کسی که عاشقشی رفتار کن.قانوندهمخودتو برای اینکه یکی دیگرو پیدا کنی،گم نکن.قانونیازدهم با قلبت فکر نکن.قانوندوازدهمیاد بگیر ، با خودت خوشحال باشی.قانونسیزدهمتو محدودهی امنِت نمون، گاهی وقتا لازمه بیای بیرون.قانونچهاردهمیادتون نره انتخابهاتون باید بدرد یک عمر بخوره، نه یک شب!قانونپانزدهم تو ذهنت راجع به اتفاقاتی که هنوز نیوفتاده خیالپردازی افراطی نکن. خصوصا اگه موضوعش دوستداشتن یه نفر باشه.قانونشانزدهممهم نیست الان یا ده سال دیگه اولین بوستو تجربه کنی. مهم اینه چن سال بعدش نگی کاش اولین بوسه ام با یکی دیگه بود.قانونهفدهماز هیچچیزی هیچوقت تعجب نکنید، چون دنیا انقدر میچرخه که یه روز میبینی دقیقا داری همون کارو انجام میدی.قانونهجدهموقتی خوابت نمیاد چشاتو ببند خوابت ببره. (آره همینقدر بی منطق.)قانوننوزدهم خودتو برای هرکسی توضیح نده، بذار خودشون بفهمنت.قانونبیستم فکر کردن زیاد به از دست دادن چیزی یا برعکس مطمئن بودن زیاد از داشتنش ، اونو از تو میگیره.قانونبیستم و یکمبعد از هر گریه ای که میکنی خودتو تو آیینه ببین.باید یادت بمونه تا چه حد چقدر قوی هستی.*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
۷:۱۳
#حرف_اعضا
خیلی وقت پیش، یه دخترخانوم 14 ساله داستان زندگیشو گفت که بدون آگاهی کافی با یه پسر صیغه خونده بودن ولی مدتی که گذشته بود اون دختر متوجه میشه که صیغه بدون اجازه پدردختر باطله و قصد توبه داشت..."من اون دخترخانوم و قضاوت کردم!"گذشت و گذشت تا خودم دقیقا تو سن چارده سالگی با یه پسر 23 ساله آشنا شدم؛ من اهل همچین رابطه هایی نبودم و خونوادم خیلی مراقبم بودن و اطلاعات کافی رو بهم داده بودن که به عنوان یه نوجوون خوب چطوری باید رفتار کنم اما اون ایام دقیقا انگار کور و کر شده بودم و چیزی حالیم نبود؛بعد مدتی با اون پسر تصمیم گرفتیم که صیغه بخونیم و محرم شیم! اون زمان داستان اون دختر 14 ساله رو یادم بود،یادم بود که میگفت پشیمون شده و میخواد توبه کنه اما به طرز عجیبی کاااملا دلیل پشیمونی و توبشو یادم رفته بود !...ما صیغه رو خوندیم و به خیال خودمون محرم شده بودیم اما بعد مدت خیلی کمی یهو از خواب بیدار شدم و دلیل پشیمونی اون خانومو به یاد آوردم...البته منم توبه کردم،رابطه رو قطع کردم ولی ضربه روحی خیییلی بدی خوردم...یکی از بزرگترین درس های زندگیم این داستان بود.این ماجرا رو به این دلیل تعریف کردم که بگم لطفا قضاوت نکنید چون بدون شک خدا یه روزی یا خودتون،یا عزیزاتونو دقیقا تو اون شرایط قرار میده؛فقط بخاطر اینکه درک کنید.به قانون کارما اعتقاد داشته باشید[:حتی واسه کوچکترین مسائل زندگی...
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
خیلی وقت پیش، یه دخترخانوم 14 ساله داستان زندگیشو گفت که بدون آگاهی کافی با یه پسر صیغه خونده بودن ولی مدتی که گذشته بود اون دختر متوجه میشه که صیغه بدون اجازه پدردختر باطله و قصد توبه داشت..."من اون دخترخانوم و قضاوت کردم!"گذشت و گذشت تا خودم دقیقا تو سن چارده سالگی با یه پسر 23 ساله آشنا شدم؛ من اهل همچین رابطه هایی نبودم و خونوادم خیلی مراقبم بودن و اطلاعات کافی رو بهم داده بودن که به عنوان یه نوجوون خوب چطوری باید رفتار کنم اما اون ایام دقیقا انگار کور و کر شده بودم و چیزی حالیم نبود؛بعد مدتی با اون پسر تصمیم گرفتیم که صیغه بخونیم و محرم شیم! اون زمان داستان اون دختر 14 ساله رو یادم بود،یادم بود که میگفت پشیمون شده و میخواد توبه کنه اما به طرز عجیبی کاااملا دلیل پشیمونی و توبشو یادم رفته بود !...ما صیغه رو خوندیم و به خیال خودمون محرم شده بودیم اما بعد مدت خیلی کمی یهو از خواب بیدار شدم و دلیل پشیمونی اون خانومو به یاد آوردم...البته منم توبه کردم،رابطه رو قطع کردم ولی ضربه روحی خیییلی بدی خوردم...یکی از بزرگترین درس های زندگیم این داستان بود.این ماجرا رو به این دلیل تعریف کردم که بگم لطفا قضاوت نکنید چون بدون شک خدا یه روزی یا خودتون،یا عزیزاتونو دقیقا تو اون شرایط قرار میده؛فقط بخاطر اینکه درک کنید.به قانون کارما اعتقاد داشته باشید[:حتی واسه کوچکترین مسائل زندگی...
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
۷:۱۹
#دل_نوشت
"رنج نبايد تو را غمگين كند"اين همان جايی ست كه اغلب مردم اشتباه ميكنند...
رنج قرار است تو را هوشيار تر كند, چون انسانها زمانی هوشيارتر ميشوند كه زخمی شوند، رنج نبايد بيچارگی را بيشتر كند.
رنجت را تنها تحمل نكن, رنجت را درک كن, اين فرصتی ست براى بيداری, وقتی آگاه شوی بيچارگی ات تمام ميشود...
اگر كه به جاى محبتی كه به كسی كرديد از او بی مهری ديده ايد, مأيوس نشويد, چون برگشت آن محبت را از شخص ديگری, در زمان ديگری, در رابطه با موضوع ديگری خواهيد گرفت.شک نكنيد!
اين قانون كائنات است.
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
"رنج نبايد تو را غمگين كند"اين همان جايی ست كه اغلب مردم اشتباه ميكنند...
رنج قرار است تو را هوشيار تر كند, چون انسانها زمانی هوشيارتر ميشوند كه زخمی شوند، رنج نبايد بيچارگی را بيشتر كند.
رنجت را تنها تحمل نكن, رنجت را درک كن, اين فرصتی ست براى بيداری, وقتی آگاه شوی بيچارگی ات تمام ميشود...
اگر كه به جاى محبتی كه به كسی كرديد از او بی مهری ديده ايد, مأيوس نشويد, چون برگشت آن محبت را از شخص ديگری, در زمان ديگری, در رابطه با موضوع ديگری خواهيد گرفت.شک نكنيد!
اين قانون كائنات است.
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
۷:۲۴
#یک_نکته_از_هزاران
ای عزیز، عمر را به نادانی به آخر مرسان، بیاموز و بیاموزان. علم اگر چه دور باشد بطلب.
کمگوی و کمخور و کمخُفت باش. در سختیها صبر پیشه گیر. بر شکسته و ریخته و گذشته افسوس مخور.
به آنچه در دست داری شادمان باش و آنچه از دستت رفت غم و دریغ مخور.
در سخن ،صواب اندیش باش. کس را به افراط مگوی و مستای از برای اندک چیزی خودت را بی قدر مکن.
اگر صلح بر مراد نرود، آماده جنگ باش. کاری که به صلح بر نیآید، دیوانگی در او بباید.
بر اندک خود قانع مباش. در مهمات ضعیف رأی و سست همت باش.
حرمت را به از مال بدان. از آموختن علم و پیشه عار مدار.
جمع مال را اقبال دان و خرج ناکردنش را ادبار.
نماز تهجد، کار پیرزنان است حج کردن، تماشای جهانست نان دادن کار جوانمردان است دلی بدست آر که کار آنست.
اگر بر روی آب روی، خسی باشی و اگر به هوا پری، مگسی باشی؛ دلی به دست آر تا کسی باشی.
خواجه عبدالله انصاری
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
ای عزیز، عمر را به نادانی به آخر مرسان، بیاموز و بیاموزان. علم اگر چه دور باشد بطلب.
کمگوی و کمخور و کمخُفت باش. در سختیها صبر پیشه گیر. بر شکسته و ریخته و گذشته افسوس مخور.
به آنچه در دست داری شادمان باش و آنچه از دستت رفت غم و دریغ مخور.
در سخن ،صواب اندیش باش. کس را به افراط مگوی و مستای از برای اندک چیزی خودت را بی قدر مکن.
اگر صلح بر مراد نرود، آماده جنگ باش. کاری که به صلح بر نیآید، دیوانگی در او بباید.
بر اندک خود قانع مباش. در مهمات ضعیف رأی و سست همت باش.
حرمت را به از مال بدان. از آموختن علم و پیشه عار مدار.
جمع مال را اقبال دان و خرج ناکردنش را ادبار.
نماز تهجد، کار پیرزنان است حج کردن، تماشای جهانست نان دادن کار جوانمردان است دلی بدست آر که کار آنست.
اگر بر روی آب روی، خسی باشی و اگر به هوا پری، مگسی باشی؛ دلی به دست آر تا کسی باشی.
خواجه عبدالله انصاری
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
۷:۴۸
#حرف_اعضا
سلام در جواب خانمی که بچه شون دندون درآوردن و پاهاشون قرمز شده، بعضی بچه ها به چربی زیاد در غذا حساسیت دارن و همون باعث قرمز شدن و خارش میشه. غذاهات را کم چرب درست کن. در ضمن هر روز ببرش حموم و داخل وان یا لگن آب بریز و مقداری اسباب بازی بده دستش. تا توی وان حدود نیم ساعت بشینه. پاهاش زودتر خوب میشه
سلام درمورد خانمی که پای بچشون زخم شده وخوب نمیشه بچه اول منم همینطور بود هرکارکردم خوب نمیشد بعد یکی ازهم محله ایها خداخیرش بده گفته بود بدن بچه گرمی داره گیاهی هست اسمش سمله تره هست بپز با آبش چند روز پای بچه روبشور خوب خوب میشه انجام دادیم عالی شد فقط یک هفته این کارو کردیم حالا شما اگه این گیاه رو نمیشناسین ازکدو استفاده کنین کدو راخوب آبپز کنید توی آب لهش کنین بعد از شستن بچه باآب ازاین محلول به بدنش بمالید خیلی زود خوب میشه
سلام در جواب خانمی که مادر شوهر و خواهر شوهرشون در مورد ایشان و مراسم عروسیشون نظر میدن، به نظرم با سیاست رفتار کن و اصلا با اونها برخورد جدی نداشته باش. فقط در مورد کارهات اصلا به اونا چیزی نگو. این طوری راه دخالت و نظر دادن را پیدا نمیکنن. مثلا چه لزومی داره بدونن که میخوای دندونت رو روکش کنی. یه جوری برنامه ریزی کن که موقعی که دندانپزشکی میری نفهمن.
سلام درموردخانم ۴۲ساله که ازدواج دومشون عزیزم من توسنی نیستم که بخوام شماراراهنمایی کنم ولی بگم که عموی شوهرم وقتی همسرش به رحمت خدارفت زن دوم گرفت خانم با بچها نساخت وبارفت اومدشون مشکل داشت ورفت مهریه شاتمام کمال اجراگداشت ازش گرفت ولی عمو بازم زن گرفت والان زنش خیلی باسیاست رفتارمیکنه ازاول به بچهای عمواحترام میذاشت مثلاوقتی نمیمدن خونه عموزنگشون میزد ابرازنگرانی ودلتنگی میکردبچهاخیلی دوسش دارن به خاطرهمین شوهرشم بچهای اون خانم هرزگاهی دعوت میکنه وباهم همگی صمیمی هستن حتی ماشین که خرید زدبه نام خانمش وبهترین سیاست این خانم این بودکه بابچهای شوهرش خوب کتاراومدبهشون خیلی محبت میکردعموهم احترام بچهای اون رادارهویکی ازاشتباهات شمااین بوده که خواستیدپسرتون تومغازه شوهرتون کارکنه اصلاکاردرستی نبوده اینجوری حرمتهاازبین میره وبچهای شوهرتون پیش خودشون فکرمیکونن شمانظربه مال پدرشون داریدبرابچهای خودتون
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
سلام در جواب خانمی که بچه شون دندون درآوردن و پاهاشون قرمز شده، بعضی بچه ها به چربی زیاد در غذا حساسیت دارن و همون باعث قرمز شدن و خارش میشه. غذاهات را کم چرب درست کن. در ضمن هر روز ببرش حموم و داخل وان یا لگن آب بریز و مقداری اسباب بازی بده دستش. تا توی وان حدود نیم ساعت بشینه. پاهاش زودتر خوب میشه
سلام درمورد خانمی که پای بچشون زخم شده وخوب نمیشه بچه اول منم همینطور بود هرکارکردم خوب نمیشد بعد یکی ازهم محله ایها خداخیرش بده گفته بود بدن بچه گرمی داره گیاهی هست اسمش سمله تره هست بپز با آبش چند روز پای بچه روبشور خوب خوب میشه انجام دادیم عالی شد فقط یک هفته این کارو کردیم حالا شما اگه این گیاه رو نمیشناسین ازکدو استفاده کنین کدو راخوب آبپز کنید توی آب لهش کنین بعد از شستن بچه باآب ازاین محلول به بدنش بمالید خیلی زود خوب میشه
سلام در جواب خانمی که مادر شوهر و خواهر شوهرشون در مورد ایشان و مراسم عروسیشون نظر میدن، به نظرم با سیاست رفتار کن و اصلا با اونها برخورد جدی نداشته باش. فقط در مورد کارهات اصلا به اونا چیزی نگو. این طوری راه دخالت و نظر دادن را پیدا نمیکنن. مثلا چه لزومی داره بدونن که میخوای دندونت رو روکش کنی. یه جوری برنامه ریزی کن که موقعی که دندانپزشکی میری نفهمن.
سلام درموردخانم ۴۲ساله که ازدواج دومشون عزیزم من توسنی نیستم که بخوام شماراراهنمایی کنم ولی بگم که عموی شوهرم وقتی همسرش به رحمت خدارفت زن دوم گرفت خانم با بچها نساخت وبارفت اومدشون مشکل داشت ورفت مهریه شاتمام کمال اجراگداشت ازش گرفت ولی عمو بازم زن گرفت والان زنش خیلی باسیاست رفتارمیکنه ازاول به بچهای عمواحترام میذاشت مثلاوقتی نمیمدن خونه عموزنگشون میزد ابرازنگرانی ودلتنگی میکردبچهاخیلی دوسش دارن به خاطرهمین شوهرشم بچهای اون خانم هرزگاهی دعوت میکنه وباهم همگی صمیمی هستن حتی ماشین که خرید زدبه نام خانمش وبهترین سیاست این خانم این بودکه بابچهای شوهرش خوب کتاراومدبهشون خیلی محبت میکردعموهم احترام بچهای اون رادارهویکی ازاشتباهات شمااین بوده که خواستیدپسرتون تومغازه شوهرتون کارکنه اصلاکاردرستی نبوده اینجوری حرمتهاازبین میره وبچهای شوهرتون پیش خودشون فکرمیکونن شمانظربه مال پدرشون داریدبرابچهای خودتون
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
۱۳:۴۰
#پرسش_اعضا
سلام ی سوال داشتم من ی مدته طرف راست بدنم مشکل پیدا کرده مثلا موهای طرف راست سرم به سرعت سفید میشه ابرومم شروع کرده به سفید شدن، روی پوست دستمم ی لکه های خیلی کمرنگ و ریزی پیدا شده، پای سمت راستم ی حالت خواب رفتگی پیدا میکنه کف پامم که حسابی خشکه و ترک میخوره هر دو طرف بدنم درگیر این مشکلات هست اما طرف راستم شدیدتره اگه کسی تجربه ای داره راهنمایی کنه ممنون میشم
سلام من ۱۷ سالمه شوهرم ۲۷ سالش ما نسبت فامیلی داریم یعنی من میشم دختر پسر عموش ۵ ماهه که عقد کردیم خیلی اخلاق خوب و مهربونی دارن و خیلی با هم خوبیم . دیشب که امتحانام تموم شد بم گفت میام دنبالت بیا خونمون منم رفتم من وخواهرش از قبل از عقد امون هم با هم مشکل داشتم ولی خو هیچ با هم حرف نمیزدیم حتی سلام هم نمیکردیم به هم ولی الان که یخورده بیشتر فامیل شدیم مجبوریم همصحبت بشیم حالا اختلاف سنیمون هم خیلیییه اون ۸ سال از من بزرگتره بعد امشب که رفته بودیم خونشون سره یه چیزی جلو همه بحث امون شد من هی کوتاه میومدم اون هی توهین میکرد تا یه جایی که به خانوادم توهین کرد منم حرفاشو به خودش نسبت دادم اون جلو تمام خانواده شوهرم زد تو گوشم من هیچی نگفتم فقط با اشک یه نگاه به شوهرم کردم که شوهرم اومد یکی خوابوند تو گوش خواهرش بهش گفت حق نداری زن منو بزنی حتی منم برای اولین بار بود میدیدم دست رو کسی بلند میکنه بعد من بلند شدم بدو بدو رفتم تو ماشین مادر شوهرم که خیلی مهربون و ماهه اومد دم در ازم عذرخواهی و خداحافظی کرد من تموم شب رو گریه کردم شوهرم خیلی شرمنده اس پیش من بعد امروز که بیدار شدم میبینم خواهرش پیام داده من نباید روت دست بلند میکردم ولی تو هم نباید داداشمو علیه من پر میکردی تو با نگاهت اونو علیه من پر کردی تو باعث شدی داداشم برا اولین بار بزنه تو گوشم....با اینکه من هیچیییی نگفتم .. بنظر شما هم من مقصرم؟؟ باید چیکار میکردم؟؟؟ لطفا راهنمایی ام کنید
سلام .دخترم ۲ ساله ازدواج کرده .دامادم خونه رو ساخته .از روزی که وارد خونه شده هر شب صداهایی مثل اینکه ده تا ظرف همزمان بندازی پایین .میشنون .اکثرا شبها از ترس این صدا خونه نمیرن .بعضی مواقع صداها زیادتر هم میشه .به نظرتون چی میتونه باشه .خونشون ۲ واحدی هستش .ممنون میشم کمکم کنین*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
سلام ی سوال داشتم من ی مدته طرف راست بدنم مشکل پیدا کرده مثلا موهای طرف راست سرم به سرعت سفید میشه ابرومم شروع کرده به سفید شدن، روی پوست دستمم ی لکه های خیلی کمرنگ و ریزی پیدا شده، پای سمت راستم ی حالت خواب رفتگی پیدا میکنه کف پامم که حسابی خشکه و ترک میخوره هر دو طرف بدنم درگیر این مشکلات هست اما طرف راستم شدیدتره اگه کسی تجربه ای داره راهنمایی کنه ممنون میشم
سلام من ۱۷ سالمه شوهرم ۲۷ سالش ما نسبت فامیلی داریم یعنی من میشم دختر پسر عموش ۵ ماهه که عقد کردیم خیلی اخلاق خوب و مهربونی دارن و خیلی با هم خوبیم . دیشب که امتحانام تموم شد بم گفت میام دنبالت بیا خونمون منم رفتم من وخواهرش از قبل از عقد امون هم با هم مشکل داشتم ولی خو هیچ با هم حرف نمیزدیم حتی سلام هم نمیکردیم به هم ولی الان که یخورده بیشتر فامیل شدیم مجبوریم همصحبت بشیم حالا اختلاف سنیمون هم خیلیییه اون ۸ سال از من بزرگتره بعد امشب که رفته بودیم خونشون سره یه چیزی جلو همه بحث امون شد من هی کوتاه میومدم اون هی توهین میکرد تا یه جایی که به خانوادم توهین کرد منم حرفاشو به خودش نسبت دادم اون جلو تمام خانواده شوهرم زد تو گوشم من هیچی نگفتم فقط با اشک یه نگاه به شوهرم کردم که شوهرم اومد یکی خوابوند تو گوش خواهرش بهش گفت حق نداری زن منو بزنی حتی منم برای اولین بار بود میدیدم دست رو کسی بلند میکنه بعد من بلند شدم بدو بدو رفتم تو ماشین مادر شوهرم که خیلی مهربون و ماهه اومد دم در ازم عذرخواهی و خداحافظی کرد من تموم شب رو گریه کردم شوهرم خیلی شرمنده اس پیش من بعد امروز که بیدار شدم میبینم خواهرش پیام داده من نباید روت دست بلند میکردم ولی تو هم نباید داداشمو علیه من پر میکردی تو با نگاهت اونو علیه من پر کردی تو باعث شدی داداشم برا اولین بار بزنه تو گوشم....با اینکه من هیچیییی نگفتم .. بنظر شما هم من مقصرم؟؟ باید چیکار میکردم؟؟؟ لطفا راهنمایی ام کنید
سلام .دخترم ۲ ساله ازدواج کرده .دامادم خونه رو ساخته .از روزی که وارد خونه شده هر شب صداهایی مثل اینکه ده تا ظرف همزمان بندازی پایین .میشنون .اکثرا شبها از ترس این صدا خونه نمیرن .بعضی مواقع صداها زیادتر هم میشه .به نظرتون چی میتونه باشه .خونشون ۲ واحدی هستش .ممنون میشم کمکم کنین*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
۱۳:۴۴
#دل_نوشت
تا به حال آدم امن توی زندگیات داشتهای؟از این آدمهایی که تلاش نمیکنند،جور خاصی باشند اما همه چیزشان خاص است!حرفزدنشان... آمدنشان... بودنشان.... رفتنشان!آدمهایی که آنقدر بکر و دستنخوردهاند که وادارت میکنند تو هم مثل خودشان، وقتی کنارشان هستی، نقابهای مصلحتی و غیرمصلحتی را از صورتت برداری و همانطور باشی که خودت دوست داری... خود خودت باشی!آدمهایی که وقتی توی یک کافه کنارشان مینشینی چای را به هر چیز دیگری ترجیح میدهد یا توی رستوران با خیال راحت میتوانید ارزانترین غذا را سفارش بدهید یا سیبزمینی سرخکردهیتان را دوتا یکی بخورید... آدمهایی که بلد نیستند مدام غر بزنند و هیچچیز از فمنیست و سیاستهای غلط دولت نمیدادند... همانها که تمام هم و غمشان انسانیت است و اینکه مبادا خطی روی دل آدمی بیندازند...همانها که ساده لباس میپوشند، ساده حرف میزنند و عکس صفحه موبایلشان دلت را زنده میکند....آدمهایی که مدام کتاب میخوانند اما بلد نیستند ادای کسی را دربیاورند و همیشه از اینکه کمکاری کردهاند،از خودشان خجالت میکشند!.آدمهایی که میتوانی راحت کنارشان گریه کنی، بخندی، غر بزنی و آنقدر خودت باشی که نگران قضاوت کردنهایشان نباشی....راستش، آدمهای امن، آدمهای آنقدر امن، توی زندگی خانم ف خیلی هستند....آنقدر که روزی چند بار بابت آنها خدا را شکر میکند اما واقعیتش را بخواهی، من دلم میخواهد تو امنترین همهی اینها باشی...آنقدر امن که راحت برایت بگویم این ترم بس که حواسم به عاشقی گرم بود، درس عربیام را با نمره ۱۱/۷۵ قبول نشدم.آنقدر امن که نگران ریمل ریخته پایین چشم و سفیدی روی ناخنهایم نباشم.آنقدر که وقتی دلم از دست خودت گرفت،مستقیم توی چشمهایت زل بزنم و بگویم: لعنتی!حواست را به من و شعرهایم بده....لطفا کمی امنتر باش برایم....آنقدر که برنج سوخته را یواشکی و دور از چشم تو نریزم برای گنجشکها...آنقدر که راحت بغض کنم...راحت بخندم و به جای همه این نوشتهها که نمیخوانیشان، راحتتر حرف بزنم....!کمی بیشتر از این، امنتر باش عزیزم!
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
تا به حال آدم امن توی زندگیات داشتهای؟از این آدمهایی که تلاش نمیکنند،جور خاصی باشند اما همه چیزشان خاص است!حرفزدنشان... آمدنشان... بودنشان.... رفتنشان!آدمهایی که آنقدر بکر و دستنخوردهاند که وادارت میکنند تو هم مثل خودشان، وقتی کنارشان هستی، نقابهای مصلحتی و غیرمصلحتی را از صورتت برداری و همانطور باشی که خودت دوست داری... خود خودت باشی!آدمهایی که وقتی توی یک کافه کنارشان مینشینی چای را به هر چیز دیگری ترجیح میدهد یا توی رستوران با خیال راحت میتوانید ارزانترین غذا را سفارش بدهید یا سیبزمینی سرخکردهیتان را دوتا یکی بخورید... آدمهایی که بلد نیستند مدام غر بزنند و هیچچیز از فمنیست و سیاستهای غلط دولت نمیدادند... همانها که تمام هم و غمشان انسانیت است و اینکه مبادا خطی روی دل آدمی بیندازند...همانها که ساده لباس میپوشند، ساده حرف میزنند و عکس صفحه موبایلشان دلت را زنده میکند....آدمهایی که مدام کتاب میخوانند اما بلد نیستند ادای کسی را دربیاورند و همیشه از اینکه کمکاری کردهاند،از خودشان خجالت میکشند!.آدمهایی که میتوانی راحت کنارشان گریه کنی، بخندی، غر بزنی و آنقدر خودت باشی که نگران قضاوت کردنهایشان نباشی....راستش، آدمهای امن، آدمهای آنقدر امن، توی زندگی خانم ف خیلی هستند....آنقدر که روزی چند بار بابت آنها خدا را شکر میکند اما واقعیتش را بخواهی، من دلم میخواهد تو امنترین همهی اینها باشی...آنقدر امن که راحت برایت بگویم این ترم بس که حواسم به عاشقی گرم بود، درس عربیام را با نمره ۱۱/۷۵ قبول نشدم.آنقدر امن که نگران ریمل ریخته پایین چشم و سفیدی روی ناخنهایم نباشم.آنقدر که وقتی دلم از دست خودت گرفت،مستقیم توی چشمهایت زل بزنم و بگویم: لعنتی!حواست را به من و شعرهایم بده....لطفا کمی امنتر باش برایم....آنقدر که برنج سوخته را یواشکی و دور از چشم تو نریزم برای گنجشکها...آنقدر که راحت بغض کنم...راحت بخندم و به جای همه این نوشتهها که نمیخوانیشان، راحتتر حرف بزنم....!کمی بیشتر از این، امنتر باش عزیزم!
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
۱۳:۴۸
عبرت🧐🕳️
هیچی نمیگفتم و فقط سکوت کرده بودم. ناصر از اون سکوت من استفاده کرد و تندتند داشت حرفاش رو میزد. یه جورایی حق هم داشت ولی من خیلی از عمه دلگیر بودم. ناصر اونقدر حرف زد تا بالاخره گفتم باشه بابا.. بسه دیگه.. میام.. ولی اگه یه ذره به من بی احترامی کرد یا حرفی زد که من ناراحت شدم همونجا جلو من باید بهش تذکر بدی. ناصر دیگه چیزی نگفت. گفتم قبوله؟ سری تکون داد و گفت متاسفم برات. گفتم متاسف نباش، چون خودتم دقیقا از رفتار عمه خبر داری هر واکنشی ممکنه نشون بده.. با حالت اکراه گفت باشه. تمومش کن دیگه این بحث رو. منم بیشتر از اون حرف نزدم. چند دیقه بعد رسیدیم دم خونه عمه اینا. بدون هیچ حرفی خواستم از ماشین پیاده بشم که ناصر گفت کجا؟ با تعجب نگاش کرد و گفتم خودت گفتی بریم تو دیگه. گفت آره من گفتم، ولی بنظرت با این قیافه بری داخل نمیگن ارغوان اومده برای بحث و دعوا؟ گفتم من که بهت گفتم بريم لباسامو عوض کنم خودت قبول نکردی. نگاهی بهم انداخت و آروم و معصوم گفت لبخند بزن. به حدی ناراحت بودم که تکون دادن لبام برای یه لبخند ساده به شدت برام سخت شده بود. گفتم بیخیال ناصر باز تکرار کرد لبخند بزن عزیزم.. لحن صداش و حالت چهره اش یه جوری بود که ناخواسته لبخند زدم و گفتم خوبه؟ چشمکی زد و گفت عالیه.... *#عبرت https://ble.ir/abrat1 *
۱۳:۵۲
عبرت🧐🕳️
هر دو از ماشین پیاده شدیم و رفتیم سمت خونه عمه. تا زنگ آیفون رو زدیم چند ثانيه بعد عمه جواب داد تویی ناصر جان؟ نگاهی به ناصر انداختم و گفتم مامانت میدونست ما داریم میاییم اینجا؟ شونهای بالا انداخت و لبخند شیطنت آمیزی زد و گفت چی بگم.. سعی کردم آرامش خودم رو حفظ کنم و چیزی به ناصر نگم. فقط برام جالب بود عمه میتونست خودش رو به اون راه بزنه و برا اینکه من متوجه نشم ناصر به عمه خبر داده پشت آیفون بگه کیه؟ ولی با شناختی که من از ذات عمه داشتم عمدا اون کار رو کرد که بگه ارغوان خیلیم نتونستی پسرم رو ازم دور کنی.. رفتیم داخل و عمه به گرمی ازمون استقبال کرد یه جوری با هر دومون حرف زد که انگار اون مدت هیچ کدورتی بینمون نبوده و همین دیروز همدیگه رو دیدیم. تا نشستیم عمه پرسید ارغوان از بابات اینا چه خبر؟.. خوبن؟ گفتم اتفاقا داریم از خونه اونا میاییم. خوبن خداروشکر. اینو که گفتم عمه با تعجب پرسید مگه اونجام رفتین؟...
*#عبرت https://ble.ir/abrat1 *
۸:۳۲
بازارسال شده از گسترده تبلیغاتی شتاب 🚀
۸:۳۳
بازارسال شده از تبلیغات عبرت
#عاشقانه
کسی چه میداندسال ها بعدوقتی توموهای کنار شقیقه ات سفید شده باشدو شده باشی یک کارمند منضبطکه شور جوانیش رالابه لای دفترهای اداری جا گذاشته باشدو منزنی آرام و کدبانو شده باشمکه هر پاییز تکیه بر صندلی لهستانی کهنهکه جیر جیر میکندجلوی بخاریبا عینک نمره بالابرای زمستان فرزندانم شال گردن آبی می بافمدر کدامین کوچه پس کوچه ی غرورکدامین فصل سکوتکدام بعد از ظهر بی حوصلگییا کدامین لحظه ی حماقت و بی پرواییدوستت دارم راو عشق را جا گذاشتیمکه نسل اندر نسلِ بعد از ما هم...تاوان فصل های سرد دلتنگی و بی عشقی را...با غروب های جمعه ی نهفته در هر روزو هر لحظه شانپس خواهند داد؟!
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
کسی چه میداندسال ها بعدوقتی توموهای کنار شقیقه ات سفید شده باشدو شده باشی یک کارمند منضبطکه شور جوانیش رالابه لای دفترهای اداری جا گذاشته باشدو منزنی آرام و کدبانو شده باشمکه هر پاییز تکیه بر صندلی لهستانی کهنهکه جیر جیر میکندجلوی بخاریبا عینک نمره بالابرای زمستان فرزندانم شال گردن آبی می بافمدر کدامین کوچه پس کوچه ی غرورکدامین فصل سکوتکدام بعد از ظهر بی حوصلگییا کدامین لحظه ی حماقت و بی پرواییدوستت دارم راو عشق را جا گذاشتیمکه نسل اندر نسلِ بعد از ما هم...تاوان فصل های سرد دلتنگی و بی عشقی را...با غروب های جمعه ی نهفته در هر روزو هر لحظه شانپس خواهند داد؟!
*#عبرت
https://ble.ir/abrat1*
۸:۳۹
بازارسال شده از گسترده تبلیغاتی نور | NOOR 💯 تبلیغ - کانال - گسترده - نور - تبلیغات
۸:۳۹
بازارسال شده از تبلیغات عبرت
️ طی اخبار پسر ۱۷ ساله ایرانی تو یه ساعت
۱۵۸ میلیون پول به کارتش واریز شده و
گفته همشو بخاطر شغلی ک تو ۱۴ روز یادگرفته به دست آورده
ادعای این پسر به همراه اون شغل که ماهانه ۱۵۰ میلیون
میتونی دربیاری تو لینک زیر به مدت ۱۲ ساعت گذاشته شده :
ble.ir/join/uuvGythF2S
۱۵۸ میلیون پول به کارتش واریز شده و
گفته همشو بخاطر شغلی ک تو ۱۴ روز یادگرفته به دست آورده
ادعای این پسر به همراه اون شغل که ماهانه ۱۵۰ میلیون
میتونی دربیاری تو لینک زیر به مدت ۱۲ ساعت گذاشته شده :
ble.ir/join/uuvGythF2S
۸:۳۹
۸:۴۱
بازارسال شده از بنر
۸:۵۶