آ

آفرینش

۱۰۴عضو

_توحید مفضل.pdf

۳.۷۳ مگابایت

کتاب توحید مفضل، نمونه خوبی برای مطالعه و الگویی برای مقالات.

۷:۴۷

thumnail
#آهنگ_آفرینش : undefinedفراخوان مقاله های کوتاه undefinedundefinedبرای نوجوانان12 تا 15 سال مقاله بنویسید و زیبایی های آفرینش را با شرح هماهنگی ها و یا همسانی های آفرینش، توضیح دهید. #جوایز محققین و نگارندگان موفق : دویست هزار تومان تا دو میلیون تومان #موضوعات : علوم پایه ششم تا نهم و فیزیک، شیمی ، زیست پایه دهمhttps://ble.im/afarinesh100

۱۱:۳۸

#آهنگ_آفرینش : فراخوان مقاله های کوتاه undefinedبرای نوجوانان 12 تا 15 ساله مقاله بنویسید و زیبایی های آفرینش را با شرح هماهنگی ها و یا همسانی های آفرینش، توضیح دهید. #جوایز محققین و نگارندگان موفق : دویست هزار تومان تا دو میلیون تومان #موضوعات : علوم پایه ششم تا نهم و فیزیک، شیمی ، زیست پایه دهمhttps://ble.im/afarinesh100 در این کانال با نمونه کارها آشنا میشوید.#ارسال مقاله: afarinesh100.ir

۱۳:۱۵

تدبر در هستی یعنی یافتن هماهنگی های جهان و رفتن از کثرت بسوی وحدت.حکمت پدیدها ، بیانگر نحوه هماهنگی هر پدیده با سایر پدیده هاست.تمثیل نیز ، داستان نیست و بیانگر سنخیتی حقیقی بین دو پدیده است. دو پدیده در دو حوزه مختلف.با این دو رویکرد به نوجوان کمک میکنیم تا از آفریده پی به آفریدگار ببرد اگرچه سخنی از آفریدگار به میان نیاوریم.موضوعات مورد بحث : علومِ ششم هفتم هشتم و نهم . زیست، فیزیک و شیمی ِ دهم.

۱۳:۰۸

thumnail
#آهنگ_آفرینش : فراخوان مقاله های کوتاه :point_up_2::dizzy:برای نوجوانان12 تا 15 سال مقاله بنویسید و زیبایی های آفرینش را با شرح هماهنگی ها و یا همسانی های آفرینش، توضیح دهید. #جوایز محققین و نگارندگان موفق : دویست هزار تومان تا دو میلیون تومان #موضوعات : علوم پایه ششم تا نهم و فیزیک، شیمی ، زیست پایه دهمhttps://ble.im/afarinesh100

۱۳:۵۸

منتظر نمونه کارها و اطلاعیه ها باشید.

۱۱:۱۵

#هماهنگی_های_آفرینش(1)چون مقرر فرموده كه طعمه خود را از دانه يا گوشت برگیرد كه بدون جویدن فرو برد دندان براى آن نیافريده و به جاى آن منقار صلب خشكى به او عطا فرموده كه طعمه خود را به آن بگیرد و از چیدن دانه پاره نشود و از دريدن گوشت نشكند.و چون دندان به آن نداده و دانه را درست و گوشت را خام مى خورد آن را اعانت نموده به حرارت زيادى كه در اندرون آن قرار داده كه طعمه را بدون جویدن و پختن در اندك زمانى مى گدازد چنانچه مى بینى كه دانه (هسته)انگور و غیر آن از معده آدمى درست دفع شود و در معده مرغان چنان مضمحل مى گردد كه اثرى از آن نمى ماند.(توحید مفضل)پی نوشت: فضله پرندگان که روی ماشین ها می افتد لکه ای روی رنگ آنها ایجاد میکند که قابل تمیز کردن نیست.

۵:۴۳

#همسانی_های_آفرینش (1)از اجسام گرفته تا انسانها و آب و خاک و حتی فرهنگها ، همه با تغییر مخالفند. تفاوتی هم ندارد این تغییر چگونه باشد. خوب یا بد. تقویت کننده یا تضعیف کننده . در هر صورت با تغییر مخالفت میشود.مثلا بعضی ها که مخلوقاتِ "بیش مخالفی" هستند هم ایجادشان ، هم تغییرشان و هم حذفشان سخت است. مثل فرهنگ ها یا اجرام بزرگ. یک سنگ بزرگ را اگر بخواهی از بالای کوه حرکت دهی بسیار دشوار است. اما وقتی حرکت کرد و شروع کرد به قِل خوردن حالا کی میخواهد بیاید و مانع حرکتش شود؟! یا مثلا یک کامیون را باید کلی هل دهی تا حرکت کند و به سختی هم می ایستد. برای همین هم هست که هم موتور حرکت دهنده بسیار قوی لازم دارد و هم ترمز بسیار قوی. یا وقتی هنگام رانندگی به یک پیچ تند میرسید میبینید سرنشینان علاقه ای به پیچیدن ندارند و دوست دارند همچنان به مسیر مستقیم خود ادامه دهند و به همین دلیل با سختی با پیچشِ ماشین همراهی میکنند. در فیزیک به این مخالفت با تغییر ، اینرسی یا لَختی میگویند. اجسام هر چه جرم بیشتری داشته باشند لختی آنها نیز بیشتر است. اما مخلوقات "کم مخالف" . این مخلوقات راحت حرکت میکنند و راحت هم می ایستند. راحت شروع میکنند و راحت هم تمام میکنند. آسان بوجود می آیند و آسان هم از بین میروند. مثل یک سنگ کوچک که با یک شوت از جا بر میخیزد و با یک فوت بر جای مینشیند .انسانها هم این خصوصیت را دارند و در برابر تغییر روی خوشی نشان نمیدهند. البته آنها هم مانند بقیه مخلوقات مقدار مخالفتشان با تغییر متفاوت است. مثلا بعضی ها زود تحت تاثیر قرار میگیرند. زود میخندند و از آن طرف زود هم به گریه می افتند. بعضی زودباور میکنند و زود هم انکار میکنند. به راحتی و سادگی و سرعت تصمیم میگیرند و به همان راحتی تصمیم خود را کنار میگذارند. در مقابل هم عده ای هستند که بسیار سخت و دشوار تصمیم میگیرند اما وقتی تصمیم گرفتند به راحتی از آن منصرف نشده و با جدیت به آن عمل میکنند.موجوداتی که "بیش مخالف" هستند و به سختی مخالف تغییرند همه یک ویژگی مشترک دارند : پر از مُخَلَّفات هستند. اگر جرم باشند مخلفات جرمی آنها زیاد است. اگر انسان باشند پر از تجربه و دنیادیدگی یا پر از رفتارهای عادت شده یا گاهی پر از انگیزه و دغدغه اند و مصمم هستند. اگر فرهنگ باشند پر از ارتباطات و نمادها و عادتها و علاقه ها و تنفرها هستند.اما در مقابل توخالی ها و ساده ها و سبک ها،نسبت به تغییر "کم مخالف" هستند.اگر به یک جسم هیچ نیرویی وارد نشود به حالی که دارد ادامه میدهد و خود به خود هیچ تغییری نخواهد کرد. انسانها هم همینطورند. اگر دلشان یخ کند و دیگر علاقه و انگیزه بزرگی در آن یافت نشود به مسیر یکنواخت و مستقیم خود ادامه میدهد. این به این معنیست که دقیقا همان کارهای قبلی را ، همان کارهای دیروز را ، همان کارهای ماه و سال گذشته-از روی عادت- را انجام میدهد. به این حالت روزمرگی هم میگویند. حالا اگر یک نیرو مانند یک علاقه بزرگ یا حتی یک نگرانی و ترس بزرگ در زندگی پیدا شود، این روزمرگی از بین میرود. یعنی انسان تغییر مسیر یا تغییر سرعت میدهد که متناسب با جهت و اندازه نیرو خواهد بود...

۱۳:۱۶

thumnail
#هماهنگی_های_آفرینش(۲)- بابا! چی میشد اگه آدمها وقتی به دنیا میومدن بجای اینکه هیییییییچی ندونند خیلی چیزها بدونند. خب اونوقت بچه داری راحت تر میشد و آدمها چون دانش و عقل اولیه بیشتری داشتند شاید بیشتر پیشرفت میکردند.- پسر گلم! اگر نوزاد عاقل و دانا بود از اینکه تمام اموراتش در دست دیگرانه و هیچ کاری از دستش بر نمیاد احساس خواری و ذلت میکرد و غصه میخورد. یا فرض کن بچه ای که نمیتونه حرف بزنه یا کاری انجام بده بفهمه که دیگران چقدر به کمک احتیاج دارن و در عین حال توان جسمی این کار رو نداشته باشه. اونوقت این عذاب وجدان چقدر ضررهای جسمی و روحی براش داره؟ اگر علم و عقل و فهم بچه نوزاد مثل پدر و مادر و بزرگترها بود اونوقت هیچ خانواده ای شکل میگرفت؟ خانواده براساس احتیاج بچه ها به بزرگتر ها و علاقه بزرگترها به بچه ها شکل میگیره و جایگاه واقعی زندگی و آرامش بچه ها خانوادست. بچه ها تا زمانی که اراده و شجاعت کافی پیدا کنند باید تحت پوشش والدین باشند و از ته دل اونها رو بزرگتر و مورد احترام و اعتماد بدونند تا از مهر و محبت اونها بهره مند بشن. دانش بچه ها باید متناسب با اراده و شجاعتشون باشه. به نظرت، شیرینی و دوست داشتنی بودن بچه ها ، اگر دارای عقل و دانش زیاد بودند کمتر نمیشد؟ در این صورت شاید دیگه مورد لطف و مهربونی زیاد پدر و مادرشون قرار نمیگرفتند. محبتی که در شکل گیری شخصیت بچه ها فوق العاده مهمه. تازه غیر از اینکه بچه برای شکل گیری شخصیتش احتیاج به محبت و لطف دیگران داره ، خداوند بین والدین و بچه ها مهر و محبت ایجاد میکنه تا در روزگار کهنسالی که پدر و مادر هم احتیاج به محبت و هم احتیاج به پرستاری دارند بچه ها به اونها رسیدگی کنند.

۱۶:۰۹

thumnail
#همسانی_های_آفرینش (۲)همه این هستی رنگارنگ ، به خاطر چیزی به نام نیروست که رنگارنگ شده . رانش ها و کشش ها و حرکت ها و زنده بودن ها و تکاپوها همه بواسطه این آفریده عجیب است. در این دنیا هیچوقت نیرو با یک شیء معنا نمیشود. نیرو در کنار دو شیء، باهم یک مجموعه را تشکیل میدهند.در واقع آنچه در واقعیت وجود دارد دو شیء است که نسبت به هم واکنش نشان میدهند.میدانید به کدام یک از دو شیء زودتر نیرو وارد میشود؟ هیچکدام. یعنی هر دو دقیقا همزمان و حتی هم اندازه.چرا در میان همه اشیاء هستی تنها بعضی با بعضی دیگر چنین ارتباطی دارند. چه چیزی باعث میشود که همه به همه نیرو وارد نکنند. مثلا چرا آهنربا ، خاک را جذب نمیکند؟! وقتی دو شیء ، هم سنخ باشند و شباهتهایی داشته باشند نسبت به هم حساس میشوند. نسبت به هم واکنش نشان میدهند.جرم ها جرمها را ، بارها بارها را، مغناطیس هم مغناطیس را .راستی وقتی جسمی- در میان حرکت های خود - ناگهان تحت تاثیر جسمی دیگر کشیده میشود چه حالی پیدا میکند؟ سیاره هایی را تصور کنید که هر کدام به یک سوی فضا در حرکتند و ناگهان یک اتفاق مشترک برای همه آنها می افتد . یک جرم بزرگ در چندین سال نوری آنطرف تر، آنها را میکشد بطوریکه برآیند نیروهای متفرقه که به هر کدام وارد میشد بسوی آن جرم بزرگ تغییر میکند. در این لحظه سرنوشت، شروع به وزیدن میکند و سالها یا دهها و شاید هم صدها سال بعد – بالاخره- همگی این سیاره ها بسوی آن جرم بزرگ در حرکت خواهند بود.در هستی فقط اشیاء نیستند که به هم نیرو وارد میکنند و موجودات هم به یکدیگر اعمال نیرو میکنند.مثلا انسانها و یا موجودات زنده و روح ها! این نیروی غیرمادی را گاه محبت مینامیم. راستی واقعا چرا انسان نسبت به برخی از انسانها محبت دارد و نسبت به برخی دیگر بی علاقه است؟!ماجرای نیروی غیرمادی یا محبت هم همان ماجراست. دوست ها شبیه همند و دوستی ها که بیشتر میشود شباهت ها هم بیشتر میشود. خیلی ها هیتلر را دوست دارند و اگر دوباره هیتلری پیدا شود این افراد سریعا دور او جمع میشوند . علتش آنست که این افراد ، خود یک هیتلر کوچکند . هیتلر و پیروان هیتلر هم سنخند و هم جنسند. یا مثلا خوب ها هم دور یک خوب جمع میشوند مثل برداده های آهن که دور آهنربا جمع میشوند.محبت ها هم دو طرفه است. هم اندازه و همزمان. البته گاهی سیب که عاشق زمین است و بسوی آن سقوط میکند گمان میکند زمین چندان او را دوست ندارد. میگوید چرا زمین به طرف من نمی آید. اما فیزیکدان میگوید دقیقا به همان اندازه که زمین به سیب نیرو وارد میکند سیب هم به زمین نیرو وارد میکند. اما زمین به دلایلی ، محبت خود را نشان نمیدهد و نمیتواند نشان دهد.اما مهمترین جادوی نیروها تاثیر بر سرنوشت است. اگر چشمت را ببندی و قدری فکر کنی و بگویی که برآیند محبت های دلت به کدام جهت است ، یعنی بالاخره بین همه محبت های دلت کدام را ترجیح میدهی و کدام قوی تر است، به تو خواهم گفت که نهایتا سرنوشتت چه خواهد بود. چه هستی ِ با انصاف و عادلی !! هر چه دوست داشته باشی به تو میدهد. دیر یا زود.

۵:۳۸

thumnail
#هماهنگی_های_آفرینش(۳)undefined استاد چی میشد که زلزله ای در کار نبود؟ زلزله جز خرابکاری چه نتیجه ای داره؟undefined میدونستی یکی از خوبی های زلزله اینه که خیلی از دارایی های زمین بیرون میریزه؟ در واقع زمین زیر و رو میشه و معادن برای انسانها آشکار میشه. همچنین خیلی وقت ها زلزله چشمه ها و مسیرهای جدید از آب و معدنهای جدید پدید میاره. ضمنا اگه بخواهیم زلزله ای در کار نباشه باید لایه های متحرک زمین حرکت نکنند و ثابت باشند.undefined خب بله دیگه . خیلی خوب میشه اینطوری. همه چی ثابت سرجاش باشه.undefined سن زمین 4 میلیارد ساله . کوهها همواره در حال فرسایشند. بخاطر بادها و بارانها. حرکت لایه های زمین باعث میشه که در کنار فرسایش دائمی کوهها، ایجاد دائمی کوهها رو هم داشته باشیم. حرکت این لایه ها به دلیل گرمای درونی زمین در کنار خمیری بودن لایه میانی، ایجاد شده و کوهها دائما در حال بروز رسانی هستند! شاید تقریبا با همان سرعت فرسایش. اما اگه حرکت لایه های زمین نباشه این ترمیم کوهها صورت نمیگیره.undefined استادجان اصلا چه ایرادی داره کوهها کم کم فرسوده بشن و زمین بدون کوه بشه. undefined کوهها مثل پلکانی برای رفتن به ارتفاع هستند. تا انسان به ارتفاع بره و از گیاهان خاص در ارتفاع و دارایی های زمین که معمولا در ارتفاعات بیرون میریزد(معادن) استفاده کنه و از فضا وا شراف کوه ، روحش تازه بشه.کوهها محل ذخیره برف هم هست. اگر کوهها نبودند برفها، یخچالی برای ذخیره و به مرور آب شدن و به رودها پیوستن نداشتند. تابستانها، در بسیاری از مناطق، برفهای ذخیره شده در بلندی کوهها، آب رودخانه ها را تامین میکند.کوهها گاه دیواری میشوند تا ابرها فشرده شده و بارانها در دامنه زیاد و منطقه ای حاصلخیز درست بشه. منطقه ای که هم حاصلخیزه و هم دارای هوای سردتر از سواحل. این شرایط خاص، امکان رویش انواع متفاوتی از گیاهان را ایجاد میکنه که برای انسان ها سودمنده و خیلی هاش ارزش دارویی هم داره. کشت و کار دیم که در اون از آبیاری طبیعی استفاده میشه هم عمدتا در کوهپایه ها باید انجام بشه. پس آفرینش کوهها نقش مهمی در حیات روی کره زمین دارند و قابل حذف نیستند...

۱۰:۲۶

thumnail
#جشنوارهـآهنگ_آفرینش :متن های کوتاه برای نوجوانان در توصیف حکیمانه آفرینش#مهلت ارسال : ۵ خرداد#نمونه کارها و اطلاعیه ها در : https://ble.im/afarinesh100

۱۴:۳۴

thumnail
#همسانی_های_آفرینش (۳)چرخه های حیات همه باهم خواهر و برادر هستند. همه این چرخه ها حیات را به جریان می اندازند و در هر بار گردش شروعی دوباره را امکان پذیر میکنند تا تغییر و رشد و رویشهای تازه همواره در جریان باشد. گردش خون در بدن انسان یا گردش آب در کره زمین نمونه خوبی از چرخه های حیات بخش است. همانطور که گردش خون سلولها را تغذیه میکند گردش آب هم گیاهان و موجودات را سیراب و حتی مواد غذایی را به آنها میرساند. آبها وقتی از زمین به اسمان میروند خالص و بدون املاح هستند یعنی بالا رفتن همراه با خالص شدن آب است و وقتی از ابرها به سمت زمین فرود می آیند کم کم املاح و مواد معدنی را با خود همراه میکنند. برخورد با هوایی که گرد گلها در آن پخش شده و حرکت روی انواع متفاوتی از خاکها و سنگها در کوه و دشت موجب میشود که انسانها و گیاهان از آب غنی شده و متفاوت در نواحی مختلف استفاده کنند. از طرفی وقتی آب از آسمان بر زمین میریزد موجب تند شدن واکنشهای شیمیایی و تغییر در مواد روی زمین شده و مثلا باعث تجزیه سریعتر موجودات مرده و تحول خاکها میشود. همانطور که خون در ششها اکسیژن دار میشود آبها هم هنگام فروریختن از ابرها و عبور از لایه های هوا، اکسیژن دار میشود. و همانطور که خون در کبد مواد غذایی را برمیدارد آبها نیز هنگام حرکت روی خاکها و مواد معدنی، املاح رو در خود حل کرده و با خود منتقل میکنند. شما با قلبی که خون رو به گردش در می آورد آشنا هستید اما به نظر شما قلبی که باعث گردش آب در آسمان و زمین می شود چیست؟ این سوال یک جایزه نقدی ۵۰ هزار تومانی دارد. به قید قرعه از میان بهترین پاسخها که شامل یک توضیح سه خطی باشند. مهلت ارسال : ۱۵ اسفند . آدرس ارسال : کانال آفرینش : https://ble.im/afarinesh100

۱۶:۳۷

thumnail
:face_with_rolling_eyes: چگونه با رویکرد اول یعنی توصیف #هماهنگی_های_آفرینش مقاله بنویسیم ؟.معمولا برای تدوین مقاله، لازم است تا گام های زیر طی شود:#گامـاول. حوزه کلی تفکر خود را انتخاب کنید. (مثلا، دستگاه گوارش انسان)#گامـدوم. به خصوصیات این حوزه فکر کنید و از خودتان بپرسید: اگر این ویژگی، به گونه دیگری بود چه می شد؟ سعی کنید به پیامدهای مثبت و منفی آن فکر کنید و در این بخش خلاقانه و آزاد، بیاندیشید؛ خود را سانسور نکنید. (مثلا شاید به خود بگویید: اگر اسید معده بسیار قوی تر بود، بسیاری از انگلها و موجودات مضر را از بین می برد!)#گامـسوم. فهرست پیامدهای مثبت را نگه دارید. این پیامدهای مثبت می توانند به عنوان دلایل سطحی برای بهتر بودنِ آفریده مطرح شود. اما فهرست پیامدهای منفی را یک به یک بررسی علمی کنید و گمان های خود را در مورد پیامدهای منفی، اصلاح و کامل نموده و این فهرست را نهایی کنید. در مورد پیامدهای مثبتی که یافته اید هم تأمل کنید. این پیامدها، خود چه پیامدهایی خواهند داشت؟ پیامدها را در حوزه های دیگر نیز دنبال کنید. در مسائل اجتماعی، سبک زندگی و …#گامـچهارم. نگارش مقاله را آغاز کنید. ابتدا مطرح کنید، اگر آفریده مورد بحث، طور دیگری بود چه پیامدهای به ظاهر مثبتی داشت و در ادامه به این موضوع بپردازید که پیامدهای منفی که موجب ناهماهنگی و اختلال می شود، کدامند؟

۲:۵۰

thumnail
#هماهنگی_های_آفرینش(۴) undefined استاد! مگه شما نگفتید علم پیشرفت کرده و دانشمندا میتونن همه چیز رو دقیق اندازه بگیرن. undefined خب بله گفتم.undefined پس چرا هیچ کس نمیگه چطوری ویژگی آدمها رو میشه اندازه گرفت؟! مثلا میزان مهربونی ، هوش یا شجاعت، یا حتی هنرمندی آدمها. اگه این کار رو بکنیم خب خیلی بهتر میتونیم دوست انتخاب کنیم. یا این شرکت ها که میخوان آدمها رو استخدام کنن برای کارهای مختلف راحت میشدن و سریع فرد مورد نظر رو پیدا میکردن.undefined منظورت اینه که انسان ها ابزارهایی داشتن که با اون میتونستن کاملا ویژگیهای افراد رو بفهمن؟ البته الان هم میشه بعضی از ویژگی ها رو تاحدودی فهمید. مثلا وقتی چند هفته با شخصی رفاقت کنی بعضی از خصوصیاتش رو متوجه میشی. یا با آزمونها و مصاحبه ها و اردوهای آزمایشی، ویژگی تقریبی آدمها رو میشه تشخیص داد. البته ویژگی های روحی مثل طول و وزن نیست که بشه سریع و دقیق اندازه گیری کرد. چون اولا این ها به اراده انسانها بستگی داره و اراده انسانها در هر لحظه تحت تاثیر عواملی ممکنه تغییر کنه و ثانیا هدف از آفرینش ما تغییر و شکل دادن به همین روحیات خودمونه برای همین، طوری آفریده شدیم که این ویژگیها پنهان باشه و قابل اندازه گیری نباشه.undefined چرا آخه چه ربطی داره؟ اتفاقا قابل اندازه گیری باشه که بهتر میشه مورد بررسی قرار بگیره؟undefined اگر خدا ویژگی های روحی انسانها رو پنهان نمیکرد و این ویژگی ها سریع و دقیق قابل اندازه گیری بود اونوقت ما در تعامل و ارتباط با هم دچار مشکل میشدیم. پنهان بودن و قابل اندازه گیری نبودن ویژگیهای روحی باعث میشه مردم بتونن با دید مثبت به هم نگاه کنن و به هم احترام بگذارن تا در آرامش و امنیت روانی بتونیم به خودمون فکر کنیم و انگیزه های عمیق خودمون رو فعال کنیم در حالیکه اگر همه درون ما رو میدیدند انگیزه های سطحی که مانع رشد و تغییر ریشه ای هستند جای اونها رو میگرفت. مثل وقتی نگران حفظ آبرو هستیم یا نگران این هستیم که دیگران راجع به ما چگونه فکر میکنند.از طرفی ما باید رشد و تغییر کنیم .پس به فرصت و امید نیاز داریم. اگر دیگران درون ما رو به دقت اندازه گیری کنند و بشناسند، شاید اونقدر ناراحت بشیم و امید و انگیزمون کم بشه که دیگه هیچکاری نتونیم بکنیم و نتونیم در راه تغییر و رشد پیروز بشیم خصوصا که در این صورت فرصت های تجربه و تمرین رو هم از دست میدادیم.

۱۰:۱۱

thumnail
همسانی-های آفرینش(۴)undefinedبابا! بابا! باباااااااا !! صدام رو نمیشنوی ؟!! اگه خوابی پس چرا روصندلی نشستی و چشمات بازه؟!!! باباااااااا...!!undefinedآخ. چیه پسرم چرا داد میزنی؟undefined صدام رو نمیشنیدی؟!!! چطور ممکنه!undefined آره باباجان . اصلا اینجا نبودم . رفته بودم تو فکر . یه قضیه ای پیش اومده که ناراحتم و ذهنم درگیرهundefined یعنی چی آخه. شما اینجا نشستی بعد میگی اینجا نبودی؟ نه آخه منظور شما رو نمی فهمم!undefined ببین پسر جان. من هم یه آدمم دیگه . فقط این جسم نیستم که. در واقع اصل من روح منه. اگه تو هم بخای ببینی واقعا روحت کجاست باید ببنی که فکرت کجاست و افکارت چیه و حال و روزت چجوریاست ؟ در عالم روح جابجایی یعنی تغییر و عوض شدن. افکار و ناراحتی ها و خوشحالی های ما که عوض میشه روحمون واقعا در عالم خودش جابجا میشه . پارسال جای دیگری بودیم و امسال جای دیگری هستیم و اونچیزی که روح ما رو هل میده یا میکشه علاقه ها یا تنفرها ماست؟ undefined بابای عزیزم! اگه اینطوریه پس چرا میگن انسان ها در سالهای اول تولد خیلی زود تغییر میکنند و بزرگ میشن. فکر نکنم یه نوزاد علاقه یا تنفر خاصی داشته باشه. پس چرا باید اینقدر زود رشد کنه و به قول شما روحش حرکت کنه و تغییر کنه. undefined خب! اتفاقا بزرگترین علاقه ها و تنفر ها در همان ابتدای تولد وجود داره. وقتی شنوایی و بینایی کودک فعال میشه یک کشش و نیروی فوق العاده هم در او هست : میل به دانستن، به کشف، به نزدیک شدن و در آغوش گرفتنِ همه چیز برای کشف اونها. عشق به هستی. این نیرو، نوزاد رو میکِشه تا تغییر کنه.یک تنفر هم هست : گریز از بی قراری، از احتیاج، از عطش از اضطراب. این نیرو هم روح نوزاد رو هل میده تا جایگاهش تغییر کنه و عوض بشه.

۶:۰۹