بله | کانال امین خواند 📖
عکس پروفایل امین خواند 📖ا

امین خواند 📖

۵۸۰عضو
امین خواند 📖
کتاب سوم از مجموعه #آتش_بدون_دود را خواندم و #تمام_شد. عنوانش بود: اتحاد بزرگ. جلد سوم هم جذاب بود مثل دو جلد قبل. حجمش بیشتر از دو جلد قبلی بود (۳۰۰ صفحه). در انتظار دستیابی به جلد چهارمش هستم تا ماراتن ۷ جلدی را ادامه دهم. یک کلاس نویسندگی است. امیدوارم به زودی جملات خاطره‌انگیز کتاب را همینجا سیاهه کنم.
جلد چهارم #آتش_بدون_دود را می‌خوانم. گفتم از این جلد جملات قشنگ کتاب را جایی بنویسم. دیدم که احتمالا سخت‌م باشد
از روی جملات قشنگ‌ش برای خودم می‌خوانم و اینجا در یک کانال کوچک نگه‌شان می‌دارم. سرماخورده‌ام و صدایم گرفته است ولی به هر حال بهتر از گذشتن و فراموشی است:
https://ble.ir/AtashBdood

۱۵:۲۷

امین خواند 📖
فصل سوم از کتاب #دایره_المعارف_مصور_جنگ_جهانی_اول را خواندم و به صفحه ۱۵۰ رسیدم. فصلی که عنوانش بود: «بن بست» و به وقایع سال ۱۹۱۵ یعنی سال دوم جنگ پرداخت. اگرچه در این سال دست بالا با نیروهای متحدین (آلمان و اتریش و عثمانی) است ولی نویسنده کتاب - که من را یاد گزارشگران فوتبال شهرستانی می‌اندازد و گزارشش واضحا جهت‌دار است- خیلی به دستاوردهای آلمان نمی‌پردازد. اینکه می‌گویند تاریخ را فاتحان می‌نویسند بی‌دلیل نیست. جنگ در سال ۱۹۱۵ اکثرا در جبهه غربی جنگ خندق‌هاست. آلمان در مقابل فرانسه و بریتانیا در مرز غرب می‌جنگد. بلژیک را به صورت کامل و بخشی از فرانسه را اشغال کرده و در تمام سال در چنگ خود نگه می‌دارد. در شرق، آلمان و اتریش، به صربستان حمله می‌کنند و با فتح صربستان که با همراهی بلغارستان ممکن می‌شود، تقریبا به عثمان می‌رسند. از طرف دیگر عثمانی در دریا و در نبر مشهور گالیپولی در مقابل ناوگان قدرتمند فرانسه و انگلستان مقاومت می‌کند و آن‌ها را شکست‌خورده برمی‌گرداند. جنگ در دریاها البته تا حدی به نفع متفقین است و بخشی از ناوگان دریایی آلمان حذف می‌شود. آلمان‌ها به جنگ زیردریایی‌ها روی می‌آورند و کشتی‌های متعددی را غرق می‌کنند که از جمله کشتی امریکایی است که تقریبا پای امریکای دور از جنگ را به جنگ باز می‌کند. فناوری به سرعت در حال پیشرفت است. فناوری هواپیمایی، ارتباطات رادیویی، شیمی که منجر به بمبهای شیمیایی می‌شود از جمله تحولات این سال است. نکته عجیب و تامل‌برانگیز، حضور سربازان مستعمره‌ها در خدمت امپراطوری‌های بریتانیا و فرانسه است. افریقایی‌ها و هندی‌ها و استرالیایی‌ها به نفع متفقین می‌جنگند. فکر کن هندی‌های بیچاره‌ای که باید در اروپا به نفع بریتانیا که آن‌ها را مستعمره کرده بجنگند. و البته که خوب و موثر هم می‌جنگند. در جنگ سفیدهای نژادپرست، مردمان سایر کشورها هر چند اعلام بی‌طرفی کرده باشند باز هم در امان نیستند.
thumbnail
در حال مطالعه فصل چهارم #دایره‌_المعارف_مصور_جنگ_جهانی_اول
جنگی فرسایشی و عجیب. جنگی که تنها در یک قلم از آن، یک میلیون نفر در یک نبرد دو ماهه کشته شدند.
نتیجه؟ پیشروی ۱۲ کیلومتری انگلستان در نبرد سُوم

۱۶:۰۴

امین خواند 📖
جلد چهارم #آتش_بدون_دود را می‌خوانم. گفتم از این جلد جملات قشنگ کتاب را جایی بنویسم. دیدم که احتمالا سخت‌م باشد از روی جملات قشنگ‌ش برای خودم می‌خوانم و اینجا در یک کانال کوچک نگه‌شان می‌دارم. سرماخورده‌ام و صدایم گرفته است ولی به هر حال بهتر از گذشتن و فراموشی است: https://ble.ir/AtashBdood
thumbnail
کتاب چهارم از #آتش_بدون_دود را در یزد خواندم و #تمام_شد. عنوانش بود واقعیت‌های پرخون و ۲۰۰ صفحه داشت. فکر می‌کنم نادر ابراهیمی با چند سال فاصله این یکی و بعدی‌ها را نوشته است. در مورد داستان کتاب نمی‌شود چیزی گفت تا اصطلاحا اسپویل نشود .لی همچنان پرکشش و زییاست.
تکه‌هایی از کتاب را که به دلم می‌نشیند در این جا ارسال می‌کنم:@AtashBdood
کتاب پنجم را در قطار یزد تهران شروع کردم. عنوانش هست: حرکت از نو.

۱۷:۵۱

بازارسال شده از فارسی شکر است
thumbnail
ببینید نادر ابراهیمی نویسنده خوش قلم و خوش دل ایران چی می‌گه.توصیه برادرانه و خاضعانه‌ام اینه که نادر ابراهیمی بخونید؛ هر کتابیش رو که تونستید و حتما به من ارزیابی و نظرتون رو بگید.
@qandeparsi

۱۷:۵۵

امین خواند 📖
undefined کتاب چهارم از #آتش_بدون_دود را در یزد خواندم و #تمام_شد. عنوانش بود واقعیت‌های پرخون و ۲۰۰ صفحه داشت. فکر می‌کنم نادر ابراهیمی با چند سال فاصله این یکی و بعدی‌ها را نوشته است. در مورد داستان کتاب نمی‌شود چیزی گفت تا اصطلاحا اسپویل نشود .لی همچنان پرکشش و زییاست. تکه‌هایی از کتاب را که به دلم می‌نشیند در این جا ارسال می‌کنم: @AtashBdood کتاب پنجم را در قطار یزد تهران شروع کردم. عنوانش هست: حرکت از نو.
thumbnail
کتاب پنجم از مجموعه #آتش_بدون_دود را خواندم. اکثرش را روی تخت بالایی قطار چهارتخته یزد تهران. این کتاب هم زیبا بود. ۲۰۰ صفحه داشت و مطالعه‌ش در هفته اول آبان ماه شروع و دو روزه #تمام_شد.
کتاب ششم و هفتم را قرض گرفتم و امیدوارم تا آخر هغته شب‌ها همنشین تنهایی‌ام باشد :)

۱۹:۳۱

امین خواند 📖
undefined کتاب پنجم از مجموعه #آتش_بدون_دود را خواندم. اکثرش را روی تخت بالایی قطار چهارتخته یزد تهران. این کتاب هم زیبا بود. ۲۰۰ صفحه داشت و مطالعه‌ش در هفته اول آبان ماه شروع و دو روزه #تمام_شد. کتاب ششم و هفتم را قرض گرفتم و امیدوارم تا آخر هغته شب‌ها همنشین تنهایی‌ام باشد :)
کتاب ششم از مجموعه هفت‌جلدی #آتش_بدون_دود را خواندم و #تمام_شد. لحن کتاب از این جلد کمی تغییر کرده و من البته لحن قبلی را بیشتر می‌پسندیدم. کتاب انگار از این جلد وارد سرگذشت‌نویسی شده. تعداد شخصیت‌ها بیشتر شده و آنطور که جلدهای قبلی بودند و داستان‌وار و توصیف‌گر جلو می‌رفت نیست. البته که همچنان عالی است و لذت‌بخش.
در هوای این بودم کتاب هفتم را که شروع کرده بودم در قطار یزد تهران به پایان ببرم که متاسفانه در عجله و ضیق زمانی در خانه جا ماند و مغبون شدم :( باید یک هفته صبر کنم تا به شرط حیات جلد آخر را در یزد بخوانم و پرونده این کتاب را ببندم. خیر است انشاالله.

۱۷:۱۸

thumbnail
برای چهارمین بار خواندن کتاب #هفت_عادت_مردمان_موثر را شروع کردم. بارها گفته‌ام و یک بار دیگر هم بگویم که بهترین کتابی که می‌شود در حوزه توسعه فردی خواند به نظرم همین کتاب است.
این بار به سرم زده که یک ارائه از کتاب را به همراه تجربیات زیسته خودم تهیه کنم و در جمع کوچکی از رفقا ارائه کنم. توصیه خود استفان کاوی هم همین است: کتاب را برای دیگران توضیح دهید.
هفت عادت مردمان موثر کتابی قدیمی است که البته مباحثش تازه تازه است. با هر بار خواندنش چیز یاد می‌گیرم و اگر بتوانم کمی بیشتر به آن عمل کنم فکر می‌کنم موثر و موثرتر باشم.
کتاب ۲۰۰ صفحه دارد و ترجمه گیتی خوشدل هم خوب است.

۱۸:۲۱

امین خواند 📖
undefined در حال مطالعه فصل چهارم #دایره‌_المعارف_مصور_جنگ_جهانی_اول جنگی فرسایشی و عجیب. جنگی که تنها در یک قلم از آن، یک میلیون نفر در یک نبرد دو ماهه کشته شدند. نتیجه؟ پیشروی ۱۲ کیلومتری انگلستان در نبرد سُوم
خواندن فصل چهارم از کتاب #دایره‌_المعارف_مصور_جنگ_جهانی_اول به پایان رسید. عنوان این فصل ۵۰ صفحه‌ای پر از جزئیات، «سال نبردها» بود.
نبردهای بزرگی که بیشتر از اینکه واقعا فایده‌ای داشته باشند، صدها هزار سرباز را به کام مرگ می‌کشاندند. داستان این فصل، قصه‌ی رویدادهای سال ۱۹۱۶ یا سال سوم جنگ است. در این سال دست بالا عموما با متحدین آلمان است: یوگسلاوی تسلیم آلمانی‌ها می‌شود، ترک‌های عثمانی در جنوب عراق، انگلیس‌ها را شکست می‌دهند. در نبرد بزرگ سُوم، انگلیس‌ها و فرانسوی‌ها توفیقی پیدا نمی‌کنند. نیروهای آلمان و مجارستان، رومانی را که به آن‌ها اعلان جنگ داده شکست می‌دهند و بخارست، پایتخت رومانی را تصرف می‌کنند. البته سال ۱۹۱۶ سال نبرد بزرگ وردن هم هست که حمله گسترده آلمان‌ها، تقریبا تا پایان سال بی‌اثر می‌شود و نیروهای فرانسه و بریتانیا در مقابل او پایمردی می‌کنند.
امسال همچنین سال بروز و ظهور هواپیماهاست. آن‌ها کم‌کم نقشی برای خود دست و پا می‌کنند و البته هنوز دهه‌ها با تبدیل شدن به مهمترین نیروی نظامی فاصله دارند. خلبان‌های هواپیماها تقریبا همه کشته می‌شدند. شاید عمر مفید خدمت‌شان دو یا سه سال بود. سال ۱۹۱۶ همچنین سال ساخته شدن اولین تانک‌هاست که البته آن‌ها هم مشکل دارند و هنوز نقش موثری در جنگ‌ها ایفا نمی‌کنند.
یکی از نکات جالب این فصل، رخنه بریتانیا در امپراتوری عثمانی است. قصه لورنس عربستان و شریف مکه. شریف مکه، حسین ابن علی هاشمی، ۳۷مین نسل از خاندان پیامبر است. او در رویای استقلال عرب‌ها از ترکان عثمانی، از پشت به عثمانی خنجر می‌زند و باعث حواس‌پرتی عثمانی از جبهه روبه‌رو می‌شود. با این حال شریف مکه که به واسطه «تی.ئی. لورنس» مامور اطلاعات انگلستان، که ما به او «لورنس عربستان» می‌گوییم قول گرفته که پس از پیروزی بریتانیا در جنگ، حاکم همه زمین‌های عربی عثمانی (حجاز و سوریه و عراق و اردن و ... امروزی) شود، از توافق پنهانی ساینس-پیکو بی‌خبر می‌ماند و همچنین از اعلامیه بالفور که تشکیل حکومت صهیونیستی دولت یهود در سرزمین مقدس فلسطین را سرعت می‌بخشد.
همین است که پس از پایان جنگ، با این صحنه‌آرایی و تصمیماتی که از آن‌ها بی‌خبر بوده مخالف می‌شود. در مقابل انگلیس‌ها هم خاندان آل سعود را به خاندان هاشمی شریف مکه ترجیح می‌دهند تا سرزمین اعراب چند پاره شود. دو پسر شریف حسین، ملک فیصل در عراق و ملک عبدالله اول در اردن قدرت می‌گیرند، خودش شریف حسین به قبرس تبعید می‌شود و آل سعود حاکم بزرگترین و غنی‌ترین سرزمین عربی می‌شود. شریف حسین خود به جایی نمی‌رسد ولی در تکه‌تکه شدن سرزمین اسلامی عثمانی یکی از بیشترین تاثیرات را دارد. فیلم لورنس عربستان را باید ببینم.
هنوز دو فصل از این کتاب ۳۵۰ صفحه‌ای باقی است و حالا در ابتدای صفحه ۲۰۰ ایستاده‌ام.

۵:۳۲

امین خواند 📖
کتاب ششم از مجموعه هفت‌جلدی #آتش_بدون_دود را خواندم و #تمام_شد. لحن کتاب از این جلد کمی تغییر کرده و من البته لحن قبلی را بیشتر می‌پسندیدم. کتاب انگار از این جلد وارد سرگذشت‌نویسی شده. تعداد شخصیت‌ها بیشتر شده و آنطور که جلدهای قبلی بودند و داستان‌وار و توصیف‌گر جلو می‌رفت نیست. البته که همچنان عالی است و لذت‌بخش. در هوای این بودم کتاب هفتم را که شروع کرده بودم در قطار یزد تهران به پایان ببرم که متاسفانه در عجله و ضیق زمانی در خانه جا ماند و مغبون شدم :( باید یک هفته صبر کنم تا به شرط حیات جلد آخر را در یزد بخوانم و پرونده این کتاب را ببندم. خیر است انشاالله.
کاش آتش بدون دود را خیلی زودتر خوانده بودم. کاش در ۱۸ تا ۲۰ سالگی خوانده بودم...

۲۰:۰۶

امین خواند 📖
کاش آتش بدون دود را خیلی زودتر خوانده بودم. کاش در ۱۸ تا ۲۰ سالگی خوانده بودم...
پریشب ساعت ۳ از خواب پریدم و هر چه کردم خوابم نبرد. حس یک استکان آب متلاطم داشتم و آرزوی دریا شدن را تا اینطور با تلاطم‌های روزگار مشوش نشوم. دلگیر و افسرده بودم. باری آتش بدون دود را برداشتم و تا نزدیکی اذان صبح خواندم و خواندم و خواندم تا کتاب هفتم هم #تمام_شد. آتش بدون دود حتما یکی از کتاب‌های تاثیرگذار زندگی‌ام بود. دوستش داشتم. روحیه جنگندگی و میهن‌دوستی و مبارزه با ظلم به آدمی می‌دهد.
قلم نادر ابراهیمی و حرف‌هایی که از زبان شخصیت‌های داستان در داستان می‌گنجاند زیبا و تفکربرانگیز است. البته که گاهی اسیر درازگویی می‌شود. ویکتور هوگو هم در بینوایان اینچنین بود :) البته که من رمان کلا کم خوانده‌ام ولی شاید این یکی از بهترین‌های ایرانی‌اش بود. این کتاب در کنار کتاب «بر جاده‌های آبی سرخ» از نادر ابراهیمی تعاریف جدیدی از زندگی به آدم می‌دهد. عزم و اراده را تقویت می‌کند. فرصت کوتاه زندگی و عشق‌ورزی را یادآور می‌شود و لزوم تلاش و از خودگذشتگی برای سربلندی میهن و جامعه را در دل خواننده می‌کارد. خواندن این داستان بلند زیبا را به همه پیشنهاد می‌کنم.
ماراتن ۱۶۰۰ صفحه‌ای و ۷ جلدی آتش بدون دود در آبان ۱۴۰۴ به پایان رسید و به زودی جملات زیبایی از این کتاب را در کانال @AtashBdood بازخوانی می‌کنم. انشالله.

۱۵:۴۱

thumbnail
#ابله را سه سال پیش سید رضا و مهدی به همراه روان‌نویس زیبایی برایم هدیه گرفتند. فکر کنم از خریدش منظوری داشتند undefined به هر حال تا الان نتوانسته بودم شروعش کنم. این آخر هفته کتاب را برداشتم و شروع کردم به خواندن.
متاسفانه از نویسندگان شهیر روس چیزی نخوانده‌ام تا حالا و این نخواندن اذیت‌م می‌کرد. از کتاب‌های بزرگ تولستوی و داستایوسکی و چخوف گرفته تا ناباکوف و بولگاکف. و خب همین کتاب #ابله که چند سالی در کتابخانه مانده بود بهترین گام برای شروع بود. داستایِوسکی کتاب‌های مشهور دیگری هم دارد که اگر تجربه ابله شیرین باشد باید کم‌کم به سمت آن‌ها هم بروم: جنایت و مکافات، برادران کارامازوف و جن‌گیرها.
#ابله بیشتر از ۱۰۰۰ صفحه دارد و در چهار قسمت کلی نوشته شده: کتاب اول قسمت اول تا کتاب دوم قسمت دوم.
دیروز و امروز ۱۰۰ صفحه‌ای از آن را خواندم و دوستش داشتم. کتاب توصیف‌های زیبایی دارد. ترجمه سروش حبیبی هم که مستقیما از زبان روسی انجام شده تقریبا روان است و حال و هوای شخصیت‌ها را منتقل می‌کند.

۱۲:۰۲

امین خواند 📖
undefined #ابله را سه سال پیش سید رضا و مهدی به همراه روان‌نویس زیبایی برایم هدیه گرفتند. فکر کنم از خریدش منظوری داشتند undefined به هر حال تا الان نتوانسته بودم شروعش کنم. این آخر هفته کتاب را برداشتم و شروع کردم به خواندن. متاسفانه از نویسندگان شهیر روس چیزی نخوانده‌ام تا حالا و این نخواندن اذیت‌م می‌کرد. از کتاب‌های بزرگ تولستوی و داستایوسکی و چخوف گرفته تا ناباکوف و بولگاکف. و خب همین کتاب #ابله که چند سالی در کتابخانه مانده بود بهترین گام برای شروع بود. داستایِوسکی کتاب‌های مشهور دیگری هم دارد که اگر تجربه ابله شیرین باشد باید کم‌کم به سمت آن‌ها هم بروم: جنایت و مکافات، برادران کارامازوف و جن‌گیرها. #ابله بیشتر از ۱۰۰۰ صفحه دارد و در چهار قسمت کلی نوشته شده: کتاب اول قسمت اول تا کتاب دوم قسمت دوم. دیروز و امروز ۱۰۰ صفحه‌ای از آن را خواندم و دوستش داشتم. کتاب توصیف‌های زیبایی دارد. ترجمه سروش حبیبی هم که مستقیما از زبان روسی انجام شده تقریبا روان است و حال و هوای شخصیت‌ها را منتقل می‌کند.
خانم مهماندار پرواز می‌گوید من هم دارم #ابله را می‌خوانم. از او می‌پرسم کجای کتاب است؟ جلوتر است ولی نه خیلی. او هم از اسامی زیاد کتاب شاکی است :)
فکر می‌کردم کتاب به این بزرگی را در پرواز بیاورم مسخره‌م می‌کنند ولی خب الان یک حامی دارم undefined

۵:۰۵

امروز ۲۴ آبان، روز کتاب و کتابخوانی استundefined. به این مناسبت امشب ساعت ۲۰ قراره در کانال امین‌‌خواند به عشاق کتاب undefined قراره پاکت هدیه بدم. اون هم نه پاکت هدیه معمولی؛ که پاکت هدیه طلایی! undefined
پاکت هدیه طلایی ویژگی جدید #بله است که به شما اجازه می‌ده به راحتی به همدیگه #طلا هدیه بدید. این طلا در کیف طلای بله قرار می‌گیره و به راحتی قابل برداشته. ضمن اینکه مبلغش هم با قیمت طلا بالا می‌ره؛ چون در واقع طلای واقعی است :)
پس ساعت ۲۰ امشب اینجا باشید :)undefined @amin_khaandundefined @amin_khaandundefined @amin_khaand

۱۳:۲۵

در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمی‌شود.

امین خواند 📖
خواندن فصل چهارم از کتاب #دایره‌_المعارف_مصور_جنگ_جهانی_اول به پایان رسید. عنوان این فصل ۵۰ صفحه‌ای پر از جزئیات، «سال نبردها» بود. نبردهای بزرگی که بیشتر از اینکه واقعا فایده‌ای داشته باشند، صدها هزار سرباز را به کام مرگ می‌کشاندند. داستان این فصل، قصه‌ی رویدادهای سال ۱۹۱۶ یا سال سوم جنگ است. در این سال دست بالا عموما با متحدین آلمان است: یوگسلاوی تسلیم آلمانی‌ها می‌شود، ترک‌های عثمانی در جنوب عراق، انگلیس‌ها را شکست می‌دهند. در نبرد بزرگ سُوم، انگلیس‌ها و فرانسوی‌ها توفیقی پیدا نمی‌کنند. نیروهای آلمان و مجارستان، رومانی را که به آن‌ها اعلان جنگ داده شکست می‌دهند و بخارست، پایتخت رومانی را تصرف می‌کنند. البته سال ۱۹۱۶ سال نبرد بزرگ وردن هم هست که حمله گسترده آلمان‌ها، تقریبا تا پایان سال بی‌اثر می‌شود و نیروهای فرانسه و بریتانیا در مقابل او پایمردی می‌کنند. امسال همچنین سال بروز و ظهور هواپیماهاست. آن‌ها کم‌کم نقشی برای خود دست و پا می‌کنند و البته هنوز دهه‌ها با تبدیل شدن به مهمترین نیروی نظامی فاصله دارند. خلبان‌های هواپیماها تقریبا همه کشته می‌شدند. شاید عمر مفید خدمت‌شان دو یا سه سال بود. سال ۱۹۱۶ همچنین سال ساخته شدن اولین تانک‌هاست که البته آن‌ها هم مشکل دارند و هنوز نقش موثری در جنگ‌ها ایفا نمی‌کنند. یکی از نکات جالب این فصل، رخنه بریتانیا در امپراتوری عثمانی است. قصه لورنس عربستان و شریف مکه. شریف مکه، حسین ابن علی هاشمی، ۳۷مین نسل از خاندان پیامبر است. او در رویای استقلال عرب‌ها از ترکان عثمانی، از پشت به عثمانی خنجر می‌زند و باعث حواس‌پرتی عثمانی از جبهه روبه‌رو می‌شود. با این حال شریف مکه که به واسطه «تی.ئی. لورنس» مامور اطلاعات انگلستان، که ما به او «لورنس عربستان» می‌گوییم قول گرفته که پس از پیروزی بریتانیا در جنگ، حاکم همه زمین‌های عربی عثمانی (حجاز و سوریه و عراق و اردن و ... امروزی) شود، از توافق پنهانی ساینس-پیکو بی‌خبر می‌ماند و همچنین از اعلامیه بالفور که تشکیل حکومت صهیونیستی دولت یهود در سرزمین مقدس فلسطین را سرعت می‌بخشد. همین است که پس از پایان جنگ، با این صحنه‌آرایی و تصمیماتی که از آن‌ها بی‌خبر بوده مخالف می‌شود. در مقابل انگلیس‌ها هم خاندان آل سعود را به خاندان هاشمی شریف مکه ترجیح می‌دهند تا سرزمین اعراب چند پاره شود. دو پسر شریف حسین، ملک فیصل در عراق و ملک عبدالله اول در اردن قدرت می‌گیرند، خودش شریف حسین به قبرس تبعید می‌شود و آل سعود حاکم بزرگترین و غنی‌ترین سرزمین عربی می‌شود. شریف حسین خود به جایی نمی‌رسد ولی در تکه‌تکه شدن سرزمین اسلامی عثمانی یکی از بیشترین تاثیرات را دارد. فیلم لورنس عربستان را باید ببینم. هنوز دو فصل از این کتاب ۳۵۰ صفحه‌ای باقی است و حالا در ابتدای صفحه ۲۰۰ ایستاده‌ام.
فصل پنجم کتاب #دایره‌_المعارف_مصور_جنگ_جهانی_اول را خواندم و به ابتدای صفحه ۲۶۰ رسیدم. عنوانش «انقلاب و آرمان‌زدایی» بود و وقایع سال ۱۹۱۷ را روایت می‌کرد. امسال هم دست بالا را آلمانی‌ها داشتند. رومانی را گرفتند، ایتالیا را شکست دادند و تهاجم‌های گسترده متفقین را دفع کردند. و در انتهای سال صلحی را بر روسیه تحمیل کردند که بخش‌های بزرگی از این کشور را گرفت. روسیه‌ی که دچار انقلاب بولشوییکی شده بود و با رهبری لنین و تروتسکی از جنگ خارج شده بود.
با این حال در این کتاب که توسط پیروزهای جنگ نوشته شده پیروزی‌های آلمان‌ها کم‌رنگ و مقاومت‌ها و پیشروی‌های متفقین پررنگ‌تر است. اگر آلمان‌ها پیروز جنگ بودند، کتابی غیر از این را می‌خواندیم و از شکست‌خوردن‌های پیاپی متفقین در سال ۱۹۱۷ مشعوف می‌شدیم. حالا ولی داستان فرق می‌کند :)
انگلیس‌ها در این سال موفق می‌شوند به همراه اعراب، ارتش ترکان عثمانی را در غزه و بئر شبع شکست بدهند و وارد بیت‌المقدس شوند. بیت‌المقدس با همراهی اعراب انگلیس‌ها بعد از نزدیک به ۷۰۰ سال به دست مسیحیان می‌افتد. برگ زرینی دیگر در تاریخ عرب‌های فهیم :)
یک نکته جالب اهمیت مستعمرات بریتانیا و متفقین است. خیلی از مقاومت‌ها و پیروزی‌های متفقین در این سال و حتی در ادامه جنگ به خاطر نیروهای آنها در مستعمراتشان است: از کانادا گرفته تا هند و از استرالیا و نیوزیلند تا سربازان آفریقایی. چیزی که آلمان‌ها از آن بی‌بهره‌اند و خودشان باید روی پای خودشان بایستند و بجنگند. و یا از منابع جاهایی که فتح می‌کنند استفاده کنند.
کتاب دو فصل دیگر دارد و امیدوارم بشود آن را در لابلای مطالعه سایر کتاب‌ها تا آخر پاییز تمام کرد.

۱۶:۳۳

thumbnail
مصطفی گفته بود قسمت مصطفی مستور در برنامه اکنون را ببین. دیروز دیده بودمش و توی ذهنم بود. مستور در این برنامه گفته بود کتاب معروف #روی_ماه_خداوند_را_ببوس را اگر الان باشد، نمی‌نویسد. کتاب برای معرفی عمومی نیست ولی خب وقتی حدود بیست و پنج سال قبل آن را نوشته برای جمعی از خودمانی‌ها نوشته و بعدش ناگهان با کتابی فراگیر مواجه شده. کتاب تا الان ۹۹ بار چاپ شده. خودم حدود بیست سال پیش خوانده بودمش ولی خب اصلا یادم نبود راجع به چیست. یک چیز محو در ذهنم هست که بین این کتاب و کتاب «استخوان خوک و دست‌های جذامی» دومی را بیشتر دوست داشتم.
مستور چیزهای دیگری هم گفت و مخصوصا راجع به نوشتن توصیه‌های نابی داشت. او می‌گفت اگر می‌خواهی در مورد کسی بنویسی به ۵ سوال پاسخ بده تا او را بفهمم. سه تا از سؤال‌ها این بود: او از چه خیلی خوشش می‌آید؟ هدف و آرزوی بزرگش در زندگی چیست و اینکه از چه چیزی می‌ترسد؟

خلاصه مصطفی مستور پس از بیست سال ناگهان دوباره وارد زندگی‌ام شد و من هم فرصت وارد شدنش را قدر دانستم. همین امشب در صف اتاق انتظار دکتر وقتی یک ساعت و نیم معطل شدم گفتم از فرصت استفاده کنم و روی ماه خدا را ببوس را دوباره بخوانم.
خواندم و #تمام_شد. کتاب کوچکی است. من در طاقچه خواندم ولی با توجه به سرعت مطالعه‌ام نباید بیشتر از ۱۲۰ یا نهایتا ۱۵۰ صفحه باشد.
دو چیز این کتاب در ذهنم ماند. تشبیهی که شخصیت علی راجع به کارهای خوب و بد به کار برد. کارهای خوب که با هر بار انجام شدنش، مسیر برای آدمی شفاف‌تر می‌شود و کارهای بد که انجام دادنشان مسیر را مبهم‌تر و کارهای بد بعدی را تسهیل می‌کند.دیگری هم قصه مرد تاکسی‌ران که در اتفاقی عجیب پلی بین خداوند و یک زن روسپی می‌شود و عنوان کتاب از زبان همان زن رو به راننده تاکسی است: «روی ماه خداوند را ببوس»

۱۹:۳۲

امین خواند 📖
خانم مهماندار پرواز می‌گوید من هم دارم #ابله را می‌خوانم. از او می‌پرسم کجای کتاب است؟ جلوتر است ولی نه خیلی. او هم از اسامی زیاد کتاب شاکی است :) فکر می‌کردم کتاب به این بزرگی را در پرواز بیاورم مسخره‌م می‌کنند ولی خب الان یک حامی دارم undefined
کتاب #ابله هم #تمام_شد. کتاب چهار بخش داشت. در هر بخش به صورت متوسط ۱۵ قسمت. پس حدودا ۶۰ قسمت ۱۵ تا ۲۰ صفحه‌ای بود که عموما سریالی و جذاب بودند. یعنی نویسنده در آخر هر قسمت معما یا نکته‌ای را مطرح می‌کرد تا خواننده برای خواندن قسمت بعدی این رمان هزار صفحه‌ای انگیزه و آمادگی داشته باشد.
شخصیت اصلی ابله، «پرنس» یا «شاهزاده یوشیکین» یا «شاهزاده نیکولایویچ» است. کلا فهمیدم که در رمان‌های روسی هر شخصیت چند اسم (گاهی ۵ اسم) دارد و به تدریج باید یاد بگیری که در هر جای داستان با کدام اسم‌ش خطاب می‌شود. این شاهزاده را باقی شخصیت‌های داستان «ابله» خطاب می‌کنند. چرا؟ چون ساده و پاکدست است و این در این زمانه چیزی عجیب است.
داستان ابله را دوست داشتم و البته کتابی نیست که دوباره بخوانمش (بر عکس مثلا بینوایان هوگو که مترصد فرصتی برای دوباره‌خوانی‌اش هستم). دو بخش داستان را برای نشان دادن قوت داستایوسکی در داستان‌سرایی و توصیف پیشنهاد می‌کنم: یکی در بخش اول آنجا که داستان زندگی پرنس در روستایی در خارج از کشور و نحوه رفتار و تاثیرگذاری‌ش بر بچه‌های ده و رفتارش با ماریا دختر رنجدیده را تعریف می‌کند و دیگری توصیفی که از «مردمان عادی» در بخش سوم کتاب می‌کند. توصیفی در ده صفحه که همه این توصیف را به بهانه بیشتر شرح دادن دو نفر از شخصیت‌های فرعی داستان (واروارا و گانیا) می‌کند و به طرز عجیبی واقع‌گرایانه و زیباست.
به نظرم کتاب ارزشش را داشت. شاید حدود ۲۰ ساعت زمان گرفت. زمان‌هایی که قرار بود صرف اینترنت‌گردی و بطالت شود صرف خواندن یکی از معروف‌ترین رمان‌های روسیه شد. شکر.

۱۷:۵۵

thumbnail
آغاز کتاب جدید در قطار یزد تهران
و دو پاکت طلایی برای کسانی که بتونن اسم کتاب رو درست حدس بزنن :))
کتاب دو جلدی و هر جلد ۱۲۰۰ صفحه داره. از ادبیات معاصره و در دسته زندگی‌نامه نویسی قرار می‌گیره :)

۱۹:۱۸

امین خواند 📖
undefined آغاز کتاب جدید در قطار یزد تهران و دو پاکت طلایی برای کسانی که بتونن اسم کتاب رو درست حدس بزنن :)) کتاب دو جلدی و هر جلد ۱۲۰۰ صفحه داره. از ادبیات معاصره و در دسته زندگی‌نامه نویسی قرار می‌گیره :)
کتابی که از دیشب شروع کردم، #شرح_زندگانی_من از عبدالله مستوفی بود. کتاب را انتشارات هرمس چاپ کرده و من چاپ اولش را از نمایشگاه تهران حدود ۱۸ سال پیش گرفته‌ام و خب در همه این سال‌ها آرزوی خواندنش را داشتم. تعریفش را زیاد شنیده بودم ولی حجم کتاب (۲۴۰۰ صفحه) کار را برای نزدیک شدن به آن سخت می‌کرد.
هفته قبل که دیدم #ابله را خوانده‌ام با خودم گفتم چرا یک زندگی‌نامه تحسین‌شده ایرانی را نخوانم؟ و شروع کردم و عجججب کتابی است! دیروز یک نفس تا صفحه ۱۰۰ جلو آمدم و بر قلم ساده و روان و طناز عبدالله مستوفی درود فرستادم. نویسنده کتاب در سال ۱۳۲۰ کتاب را نوشته و تا سال ۱۳۲۹ هم در قید حیات بوده و کتابی معاصر محسوب می‌شود.
خب از اسم کتاب معلوم است که قرار است زندگی عبدالله مستوفی را بخوانیم ولی در سه بخش اول کتاب با عناوین «اسلاف من در سلطنت آقا محمدخان قاجار» «اسلاف من در سلطنت فتحعلی‌شاه قاجار» و «اسلاف من در سلطنت محمدشاه قاجار» بیشتر شرح آن دوره‌های تاریخی و اخلاق و رفتار پادشاهان و مقامات بالای دربار قاجار از صدراعظم و مستوفی‌الممالک و وزیر لشکر و سایرین است.
کلا هم زیرعنوان کتاب گویاست: «تاریخ اداری و اجتماعی دوره قاجاریه». جد بزرگ عبدالله مستوفی با نام اسماعیل مستوفی، مستوفی دستگاه آقامحمدخان بوده. مستوفی یعنی کسی که حساب و کتاب‌های خرج و درآمدها را نگهداری می‌کند و برات و اسناد دولتی را مهر می‌کند و به آن‌ها اعتبار می‌دهد. خاندان مستوفی نسل اندر نسل در دستگاه قاجار به این کار مشغول بوده‌اند و همین است که منبع خیلی خوبی برای شناخت آن دوران به شمار می‌روند.
من کتاب را در همین خیز اول خیلی پسندیدم و دوستش داشتم و امیدوارم همینجور باقی بماند. در مسابقه دیشب دو نفر اول که حدس درست زدند آقایان سعید @sshad و مهدی @mahdidarzi بودند که جایزه پاکت طلایشان را برایشان می‌فرستم :)

۱۷:۴۴

امین خواند 📖
فصل پنجم کتاب #دایره‌_المعارف_مصور_جنگ_جهانی_اول را خواندم و به ابتدای صفحه ۲۶۰ رسیدم. عنوانش «انقلاب و آرمان‌زدایی» بود و وقایع سال ۱۹۱۷ را روایت می‌کرد. امسال هم دست بالا را آلمانی‌ها داشتند. رومانی را گرفتند، ایتالیا را شکست دادند و تهاجم‌های گسترده متفقین را دفع کردند. و در انتهای سال صلحی را بر روسیه تحمیل کردند که بخش‌های بزرگی از این کشور را گرفت. روسیه‌ی که دچار انقلاب بولشوییکی شده بود و با رهبری لنین و تروتسکی از جنگ خارج شده بود. با این حال در این کتاب که توسط پیروزهای جنگ نوشته شده پیروزی‌های آلمان‌ها کم‌رنگ و مقاومت‌ها و پیشروی‌های متفقین پررنگ‌تر است. اگر آلمان‌ها پیروز جنگ بودند، کتابی غیر از این را می‌خواندیم و از شکست‌خوردن‌های پیاپی متفقین در سال ۱۹۱۷ مشعوف می‌شدیم. حالا ولی داستان فرق می‌کند :) انگلیس‌ها در این سال موفق می‌شوند به همراه اعراب، ارتش ترکان عثمانی را در غزه و بئر شبع شکست بدهند و وارد بیت‌المقدس شوند. بیت‌المقدس با همراهی اعراب انگلیس‌ها بعد از نزدیک به ۷۰۰ سال به دست مسیحیان می‌افتد. برگ زرینی دیگر در تاریخ عرب‌های فهیم :) یک نکته جالب اهمیت مستعمرات بریتانیا و متفقین است. خیلی از مقاومت‌ها و پیروزی‌های متفقین در این سال و حتی در ادامه جنگ به خاطر نیروهای آنها در مستعمراتشان است: از کانادا گرفته تا هند و از استرالیا و نیوزیلند تا سربازان آفریقایی. چیزی که آلمان‌ها از آن بی‌بهره‌اند و خودشان باید روی پای خودشان بایستند و بجنگند. و یا از منابع جاهایی که فتح می‌کنند استفاده کنند. کتاب دو فصل دیگر دارد و امیدوارم بشود آن را در لابلای مطالعه سایر کتاب‌ها تا آخر پاییز تمام کرد.
thumbnail
فصل ششم کتاب #دایره‌_المعارف_مصور_جنگ_جهانی_اول به پایان رسید و حالا فقط فصل هفتم از این کتاب باقی مانده. عنوان فصل ۶ بود «پیروزی و و شکست» و در آن وقایع سال ۱۹۱۸ (سال پایانی جنگ) روایت می‌شد.
سالی که در ابتدای آن با خارج شدن روسیه از جنگ و نوشتن صلح‌نامه بین آلمان و روسیه بخش‌های بزرگی از روسیه به آلمان رسید و عملا روسیه از جنگ بیرون رفت. در ادامه آلمانی‌ها تمرکز خود را بر جبهه غربی و نبرد با فرانسوی‌‌ها و انگلیس‌ها گذاشتند تا بتوانند قبل از رسیدن لشکر دو میلیون نفری آمریکایی‌ها به صحنه نبرد کار متفقین را تمام کنند اما تهاجم‌های موفق اولیه، ادامه نیافت. ماشین جنگی آلمانی‌ها متوقف شد و محاصره اقتصادی و گرسنگی ناشی از آن به نتیجه رسید و آلمانی‌ها زمین‌گیر شدند. با ورود ارتش آمریکا که تازه‌نفس و قبراق بود ورق جنگ برگشت. متحدان آلمان یکی بعد از دیگری تسلیم و صلح‌نامه امضا کردند. اتریش مجارستان تجزیه شد. عثمانی و بلغارستان شکست خوردند و در نهایت آلمانی‌ها صلح را پذیرفتند. در شهرهای آلمان آشوب و در شهرهای متفقان جشن به پا شد و جنگی که چهار سال طول کشیده بود و میلیون‌ها نفر در آن کشته شده بودند متوقف شد.
در این سال تقریبا آلمان در مقابل همه قدرت‌ها می‌جنگید. انگلیسی و فرانسه که از ابتدا بودند و حالا کشورهایی نظیر استرالیا کانادا آمریکا نیوزیلند سربازان آفریقایی و هندی مستعمرات بریتانیا ایتالیا حتی تایلند و برزیل و کوبا و چین هم در کنار متفقان می‌جنگیدند. آلمان راهی جز تسلیم نداشت با اینکه تا آخرین ماه‌های جنگ هم دست بالا را داشت.
کتاب فقط یک فصل دیگر دارد: «پیامد جنگ» که چندان طولانی هم نیست.

۹:۲۴