ɪʀɪ"شقایق ها نمی میرند"
کارای کل هفتمو به ترتیب اولویت مینویسم یادم نره تکلیف زبان تکلیف ریاضی تکلیف فیزیک
امتحان ریاضی
شعر فارسی
امتحان مطالعات
امتحان زیست
کتاب کار زیست
امتحان دینی
امتحان قرآن امتحان شیمی
پاکنویس عربی
کارام هی تیک میخورن هی تیکشون پاک میشه
۱۲:۲۱
کاش لااقل من و چند نفر دیگه که از زندگی خستن به خاطر انفولانزا میمردیم بقیتون تعطیل میشدین هم ما راحت میشدیم هم شما
۱۵:۰۶
چقدر از خودم متنفرمتو تک تک خاطراتم احساس میکنم چرا وجود داشتم چرا اینکارو کردم چرا اونو گفتم چرا اونجا رفتم چقدر از خودم بدم میاد کاش نبودم
۱۵:۰۸
نمیخوام فردا برم مدرسه
۱۵:۱۲
من اینطوریم که اگر کسی نمرش بد بشه فداسرش ولی اگر من نمیتونم هندسه ی یازدهم ریاضی رو حل کنم خاک بر سرم که انقدر خنگم و ایکیوم پایینه که این سوسول بازیارو توش موندم
۱۶:۱۴
اولین بار بود انقدر نذر و نیاز میکردم برا تعطیلی..از صبح..دلم براخودم سوخت که تعطیل نشد..و واقعا اینطوری بودم که خدایا من همچنان معتقدم که تعطیل نمیشه ولی به قدرتت امید دارم
۱۶:۵۹
خدایا حتی هنوزم به قدرتت ایمان دارم...تو که بهتر از همه میدونی چی بهتره..اگر بهتره که فردا باز باشه من ساکتم ولی کاش میشد به قدرت خداییت یه کاری کنی ساعت نه شب یا حتی دوشنبه شیش صبح بگن نیاین..
۱۷:۰۱
بازارسال شده از ماهنوش:)!🌙🌖
مگه نه اینکه میگن چیز های مهم رو هایلایت کنید؟!!🥹
🫠
۱۷:۲۹
رو اب بخندی دوست من
۱۷:۲۹
بازارسال شده از • ᴍʏ ꜱᴏᴜʟ•
بگو چکار کنم؟با فلفلی که طعمِ فراق میدهدبا دردی که فصل را نمیشناسدبا خونی که بند نمیآید.بگو چکار کنم؟وقتی شادی به دُمِ بادبادکی بند استو غم چون سنگیمرا در سراشیبِ یک دره دنبال میکنددلم شاخهی شاتوتیکه بادخونش را به در و دیوار پاشیده است.
«غلامرضا بروسان.»
«غلامرضا بروسان.»
۱۷:۳۰
غزل وقتی فهمید احتمال تعطیلی صفرشد:
۱۷:۳۱
بازارسال شده از • ᴍʏ ꜱᴏᴜʟ•
آزرده از هیچآزرده از همه چیززخمهایی بر صورت داشتکه گویی لبخند میزدولی در گریبان خود میگریستو بر لبخند خود میگریست.
«بیژن جلالی.»
«بیژن جلالی.»
۱۷:۳۳
غزل وقتی یادش میاد نه تنها تعطیل نیست بلکه فردا دوشنبه م هست:
۱۷:۳۳
بازارسال شده از • ᴍʏ ꜱᴏᴜʟ•
ارزش و ابهت محتوای فاخرمو از بین بردی

۱۷:۳۴
ولی جدای از شوخی خیلی قشنگ بودن لذت بردم(درحال تلاش برای بازگردوندن ارزش)ولی نه حتی حدای از اونم خیلی قشنگ بودن
۱۷:۳۵
بذارین پند اخر شب بدم
۱۷:۳۶
همونطور که شما دیگه بعد از پیام من نمیتونید اینارو مثل قبل بخونید-هرچند فاخر- بعضی ادمام هرچند عالی باشن دیگه بعد از حرفای زننده ای که میشنون نمیتونن به خودشون مثل قبل نگاه کنن پس دوست من هیچوقت راجع به ادم ها و خصوصا ظاهرشون چیزی نگو که تا اخر عمرشون با خودشون کلنجار برن
۱۷:۳۷
وا مردم کم بدبختی ندارن حرف منو گوش بدن
۱۷:۴۲
بازارسال شده از 𝒽𝑜𝓅𝑒 𝑜𝒻 𝓉𝒽𝑒 𝓂𝑜𝑜𝓃,
تا توانی در جهان یکرنگ باشقالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است!
۱۸:۴۷
زیر نعلی همیشه ویران استچه یک رنگ و چه ده رنگ و چه صد رنگ
۱۸:۴۷