نقاشی
1402 با وجود هنر برام قابل تحمل بود 🥲 「• #ایده-🧡•」 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ هنر نقاشی ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ •🪐• #m.p 「نقاشیایده و خلاقیت」
پیشنهاد به مجله بزنید بریم مجله پاکت داریم
۱۷:۴۸
۳:۵۱
بازارسال شده از رمان عاشقانه💓
۸:۰۸
۸:۵۰
۱۲:۲۱
۷:۱۰
۵:۰۷
بازارسال شده از رمان عاشقانه💓
۶:۳۳
۹:۰۲
بازارسال شده از رمان عاشقانه💓
۲۱:۵۵
۴:۵۷
بازارسال شده از رمان عاشقانه💓
۶:۵۳
۱۱:۴۶
بازارسال شده از
۱۶:۰۶
نقاشی
موهام و از روی صورتم کنار زد و با صدای خش دارش گفت : +خودت دلبری کردی واسه شوهرت دیگه زرزر کردنت واسه چیه!؟ ابراز علاقشم عین آدم نبود ، در حالی که چونم میلرزید گفتم : _ارباب توروخدا بس کنید مادرتون از من بدش میاد چرا هی این ازدواج رو کش میدید !؟ خودش بغلم کرد و پچ زد : +اگه کل دنیا هم نخواد تو عقد من باشی تو زن منی و به کسی نمیدمت خدمتکار کوچولوی من . . 🥹
🥵با خجالت چشمامو بستم : +خدمتکار کوچولوم خجالت کشیده!؟- ارباب یکم آرومتر قربون صدقم برید مامانتون میشنون...+ به درک بزار همه بفهمن تو فقط عقد منی بلای جونم ! تو فقط مال مهام خانی! 🥵
ادامه رمان
ادامه رمان
ادامه رمان
ادامه رمان
۱۶:۰۷
۹:۵۰
۹:۵۲
۱۳:۰۱
۴:۴۷
۸:۲۵