دوباره ابر، رفته گریه ای یکریز برداردیکی این داغ را از شانهی پاییزبردارد
برای ضاحیه،بیروت،صیدا،صور،البترونیکی از صبر باید کاسه ای لبریز بردارد
یکی باید شب این جاده را فانوس بگذاردکه تا از پیش پای مرگ دست آویز بردارد
تمام بوتهها سرخ اند در "شبعا" شعیبی کو؟که تا غم را از این صحرای حاصلخیز بردارد
ملوّث شد جهان از دست ابنای یهود از شردریغا شیخ رفته جامهی پرهیز بردارد
نمیدانم در آخِر با چه رنگی مرگ، میآیداگر سرخ است ما هستیم، ما را نیز بردارد
نباید بی تفاوت بود در غوغای نامردیخدا این ننگها را از سر ما نیز بردارد
۶:۲۴