ف

فصل 1، متن اسرار

۴عضو

۲ خرداد ۱۳۹۹

بازارسال شده از Ya_heidar
دا و افزون نعمت‌ها و احسانش را محال است که بتوان شمارش کرد،اگر بخواهید لطف و نعمت‌های خداوند را نسبت به شخصی بنویسید نشدنی چون بی نهایت است،برای وجودی که هیچ چیزیش مال خودش نیست و تمام اعضا و جوارحش از اوست...
هیچ نیرو و قدرتی غیر او وجود ندارد حتی خداوند قابل قیاس با پدر و مادر نیست.مادر می‌تونه میگه ۹ ماه حملش کردم و از شیره وجودم بهش دادم، شب بیداری ها داشتمپدر هم رزق و روزی دادمهر چیزی که یک پدر و مادر می‌تونه بده از اسپرم و اهول در سه تاریکی بطن نگه‌داری کردی،همه کارهایی که والدین انجام در همه‌اش یک غیری دخالت داردهیچ کدوم این کارها مال خودش نیست همه اش را دیگری خلق کرده جدای این که یک سری از کار‌ها را به خاطر نیازهای وجودیش انجام داده است.در مورد خداوند همه مالکیت ها حقیقی استخداوند خالق حقیقی همه چیز و همه کس توست،فصل‌های خداوند بی‌نهایت استاز نعمت آب و باران که آب یک عنصر حیاتی و عناصر اربعه آب و خاک و باد و آتش این چهار عنصر ظاهری که بزرگان حقیقت این عناصر جسمی و ظاهری نیست و یک کنه و حقیقتی دارند و یک سنبل و نمونه هستند از آن‌ها
آب یک لحظه نباشه می‌فهمیم پاک کننده‌ها همه نعمت آمد و آلودگی را از بین می‌برند.تمام اعضا و جوارح انسان نعمت‌ و فضل اند،

وقتی کسی میگه من خیلی فقیرم و ندارم، وقتی میگی حاضری یه دستت بدی، یه پات بدیبعد می‌فهمه قدر چیزهایی که داره.
انسان قدر تمام نعماتی که داره نمیدونه قدر هیچ کدوم،هنگامی بیماری متوجه میشه یه فردی برای کوچکترین عضو بچش که به هم ریخته و تمام دارایی‌ اش میده برای یک عضو کوچک.
فضل ها قابل شمارش نیستهر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر می‌آید مفرح ذاتپس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری.

ما نمیتونیم شمارش کنیم فضل اما میخواهیم به سراغ یک سری از فضل ‌ها برویماز عدم، هست شدن و وجودمون یکی از بالاترین نعمت‌هاستعدم را تصور کن در وجود ت و بخوای به وجود بیایداز بالاترین فضل‌ها خلق انسان استبالاترین و بهترین وجود را خلق کرد و خودش هم فتبارک گفت.یعنی می‌شد ما حیوان و نبات و جماد باشیم ولی انسان خلق شدیم حتی فرشته هم نیستیم،بالاترین وجود،چه چیزی در انسان وجود دارد که بالاترین وجود و اشرف مخلوقات است،
خلق الانسان بصورة خداوند انسان را به شکل و صورت خودش خلق کردیعنی که انسان مثل خداستوجودی را خلق کرد که مثل خودش بی‌نهایت استبی‌نهایت در همه چی عشق غم مهربونی عاطفهخداوند انسان را از تمام اسماء و صفات خودش خلق کرد، یعنی همه اسماء در انسان به صورت بالقوه وجود دارد و میتواند آن‌ها را شکوفا کندهمه‌ی صفت‌ها بی‌نهایت، بی نهایت حقیقی ایست،اما برای افراد بی نهایت اعتباری است که در عالم خودش اوج میشه.مثلاً وقتی انسان به مقام کن فیکون می‌رسد انسان می‌تواند تا مثبت بی‌نهایت و منفی بی‌نهایت پیش برود، انسان می‌تواند مثل خدا شود، چشم خدا، گوش خدا شود بحث حدیث قدسی که میگه یا داود... این که به مقام کن فیکون می‌رسد

از فضل های خدا به انسان این که از هیچ، از نبود، بودت کرد به وجود آورد تازه به بالاترین شکل و هیئت مثل خودش درآورد از فضل بالا تر وجود دارد!دو فضلی خاص‌تر برای شیعیان، که شیعیان را از فاضل طینت اهل بیت به وجود آورد.از فصل‌های خدا به انسان اعطای عقل است آیه۷۰ سوره اسراانسان را بر خیلی‌ها برتری داد و دلیل برتری بر موجودات دیگر عقل است.از خلق اولیه عقل کل تا پایین می‌آید از جبروت خلق عقل معاشی که انسان ‌ها دارند و مراتب عقلی که انسان‌ها دارند عقل حسابگر،از فضل‌های خداوند انسان موجودی خلق کرد کاملا موزون و هر عضوی از او را در بهترین جا و به بهترین شکل خود قرار داد، به طوری که دانشمندان وقتی میخواستن تغییر بدن نمی‌تونستن، بهترین خلق.در جواب بچه هانقص عضو مربوط به بشر است و ربطی به خدا ندارد و ژنتیک از اول منفی خلق نشده است و در طول زمان و تاریخ کرموزوم ها تغییر کردند
نوع خلق اثر گذاشته و بش بوده که باعث این گونه خلق شود.برخی از زمان ها فی نفسه مثبت و برخی منفی ‌اندخداوند در عالم ماده اختیار قرار دادهخوبی و بدی را با هم قرار داده ما هم زمان خوب داریم هم زمان بد، مکان خوب و مکان بدانسان خوب و بد
زمان بستن نطفه یک سری اعمال حرام، مکروه، و مستحب،....در عالم وجودی ما یک سر نحوه قرار گرفتن نجوم این گونه خواهد بود که یک سری کارها باید انجام داد..بچه‌ها:(.تا اگر اثر وضعی که نجوم بر عالم ماده می‌گذارد خنثی شود.)پس بدی مثل نقص عضو از جانب خودمون از خدا نیستخداوند میفرماید: همه خوبی ها از جانب ماست و هر چی بدی کسب می‌کنید از جانب خودتان است.
اگر خدا میخواست نتایج اعمال ما بهمون نشون بده اوضاعمون اصلا خوب نبود چرا که هر عمل ما عکس‌العملی را به دنبال خواهد داشت که از فضل خداوند است که خیلی‌هاش بخشیده می‌شود.
از فضل های خدا خداگرایی و

۱۳:۳۸

بازارسال شده از Ya_heidar
خداپرستی است،یکی از بزرگترین فضل‌های خدا نسبت به انسان استحب انسان به خدا و این که دوست داره(سیر حبی که در همه انسانها وجود دارد) به مبدا اصلیش برگرده و همین موجب شناخت خدا خواهد شدخدا جویی، خداشناسی با حب به ذات، حب به غیر جزو فضل خدا به انسان.یعنی این که پدر و مادر دوست دارن، دیگران به هم کمک می کنند،
از فضلهای خدا هدایت به صراط مستقیم، این که کل بشریت هدایت کرده به عقل داخلی و عقل خارجی که رسالت انبیای الهیو ما ارسلناک رحمة العالمین
این هدایت ‌گری رحمتی برای کل بشریت است و از فضل های خدا نسبت به. آن‌هاستهدایت به طور عام برای کل بشر و به طور خاص برای شیعیان،یک فضل خاص و برتر خدا نسبت به شیعیان این است که پیامبر خاتم قرآن و عترت دین کامل و وجود ۱۴ معصومی که کاملترین وجود به آنها بخشیداز طرفی کلام اهل بیت را داریم که کنز کامل که از طریق آن دریچه معرفت الهی به ما باز میشود و از این طریق می‌توان خداوند را شناخت و عاشق خدا شد.در واقع معصومین علیهم‌السلام باب الله هستند دری برای شناخت خداوند و در زمان ما امام زمان ارواحنا له الفدا هستند،ما در بهترین زمان خلق شدیم که بیشترین مسئولیت برای ما میاره پس باز هم یک تفضل خاص برای ما ایجاد شد.
آیه ۸۳سوره نسا: اگر فضل خدا شامل حالتان نمی شد همه شما گمراه میشدید به جز تعداد کمیپس فضل خدا باعث هدایت شد اگر نه پیرو شیطان می‌شدنو این هدایت به صراط مستقیم پرداخت شه

۱۳:۳۸

بازارسال شده از Ya_heidar
و برای این هدایت به صراط مستقیم بهای سنگینی پرداخته شده؛ تلاش ۱۲۴۰۰۰ پیامبر و آزار و اذیت و شکنجه معصومین و شهادتشون ، غیبت امام زمان و...خداوند در قرآن به بنی اسرائیل خطاب میکند که اگر رحمت خدا نبود از زیان کار‌های عالم بودیمپس هدایت‌گری از فضل خداست.
علم خدا، اعطای علم بی‌نهایت، هر لحظه کشف و شهودی برای بشر رخ میده از فضل خداست...
یکی از بالاترین فضل ها خدا اجازه داده صداش کنیم و با او حرف بزنیمبه ما اذن داده که در مقابل بالاترین وجود بایستیم و در برابر ساحت با عظمت او ازش چیزی طلب کنیم و بخواییم هر چی حتی نمک غذامونخداوند اذن داده بر وجودی که هیچ و عدم این گونه باهاش دردل کنی و گریه زاری کنی.
از بالاترین فضل های خداست ، فرض کن بخوای با یک مقام بالای کشور مثلاً رئیس جمهور حرف بزنیبای هفت خوان رستم رد بشی و بعضی اوقات هم نشدنی و محال استبا بزرگ ‌ترین و والا ترین شخصیت هر لحظه میتونی حرف بزنی، طلب کنی، با اشتیاق بی حد و وصل که در ملاقات با وی، اشتیاق به ارتباط و صدا کردن، درددل کردن که خدا نسبت به شما دارد از بالاترین فضل ها نسبت به ماست.
خدا میفرمایداگر انسان شوق مرا نسبت به خودش وقتی که به من روی می‌آورد می‌دانست قالب تهی میکرد
فکر کنید به انسان‌های خوب چه اشتیاقی دارد

فضل تاخیر عذاب: اگر انسان با هر عملی که انجام میدهد بخواهد عکس العمل آن را ببیید اوضاع خیلی خراب خواهد بوداگر عکس العمل سریع اعمال میدیم نمی‌توانستیم زندگی کنیم در ای دنیا.

۱۳:۳۸

بازارسال شده از Ya_heidar
و این که خدا تاخیر گذاشته، وقتی فرد بدی انجام میده ثبت نمیشه در وجودش یعنی اثر نمی‌ذاره در وجودش بهش یک فرصت می‌دهد که نفس لوامه، وجدانش بیدارش، تلنگر میزنه به فرد برای این که شروع به پاک کردن کنه و بعد این ادامه دارد تا لحظه مرگ تا پاک شود.
در قرآن داریمای بنی اسرائیل اگر فضل خدا نبود در عقوبت گناهو رحمت و فضلش بر شما پیشی نمی‌گرفت شما از زیان کاران بودید.توبه از بزرگترین فضل های خداوند و از توبه نبود چطور می‌توانستیم در محضغ خدا حاضر شویموقتی ما اسراف در بدی و اوج قباحت را داشته باشیم ولی باز هم برخورد خداوند چطوره،به پیامبر می‌فرماید به آنها بگو،«قل یا عبادی الذین» ی نسبت میده به خودشبنده های خودمبدی به خدا و اسراف انجام دادند ناامید نشوند از رحمت منو ان الله یغفر کل ذنوب و تأکید داره که میبخشهبدترین گناه قابل بخشش فقط کافی به سمتش بروی و خودت پاک کن.
یک سری فضل‌های ویژه داریم، یک سری مضاعف شدن‌ها و خیلی خاص بودن ها برای افرادی که خاص تر هستند.امام باقر علیه السلام فرمودند:اگر خداوند کارهای خوب را برای انسان چند برابر نمی‌کرد هیچ وقت به نهایت اوج نمی‌رسیدخوبی‌هایش مضاعف کرد تا به اوج برسهرسیدن انسان از فضل خداست«آیه قران»:کار خوب و بد علی الظاهر باید همدیگر پاک کنناما داریممن جا بالخمسه ف.... اگر کار خوبی انجام دهی من ده برابر حساب می‌کنم ولی کار بد را به همان اندازه حساب میکنم، با این ده برابر کردن هنوز پرونده اعمال ‌مون بد باشه!!امام صادق علیه‌السلام: وای به حال کسی که یکی‌هایش بیشتر از ده‌تایی هایش باشد.یک کار خوب ده برابر نوشته می‌شود یک بدی، یک بدی نوشته میشودپناه میبرم به خدا از کسی که در یک روز ده بدی انجام بده و یک کار خوب انجام نده که گناهانش را پاک نکندچون یه دونه کار خوب ده تا بدی پاک میکنم.
از مضاعف بودن ‌ها انفاق کجا کاری میکنم که خیلی زیاد شهآیه ۲۶۱ بقره.یک چیزی در راه خدا انفاق میکنیمثل دونه میمونه که یه خوشه است و هر خوشه صدتا دونهآثار مثبت انفاق مضاعف شدن‌، صدق

۱۳:۳۸

بازارسال شده از Ya_heidar
هفت خوشه و تو هر خوشه ۱۰۰تا
مضاعف بودن صدقه و از اون بالاتر قرضفرقشون:آیه قرآن: من ذالذی فرضا حسنا و یضاعف له پیامبر اکرم میفرمایند من شبی که به معراج رفتم دیدم بر در بهشتی این نوشته شده:الصدقه بالعشر امثالها صدقه میده ده برابر میشهو القرض الثمانیه العشر اما قرض که بدی هیجده برابر میشه.
یه سری مضاعف بودن در ثواب‌هاستسه روز ماه حرام بگیری یه ثواب های زیادی دارهیک سری مضاعف شدن ها در زمان های خاص و با انجام دادن اعمالی صورت میگیرداما رضا علیه‌السلام می‌فرمایند:اگر کسی در ماه رمضان یک آیه بخواند ثواب یک ختم قرآن دارداین مضاعف شدن برای ما قرار داده شده و باید ما استفاده کنیم
در جواب بچه ها: توجه و دقت در آیه قرآن اون چیزی که برای شما خلق میشه
کسی در ماه رمضان دو رکعت نافله بخواند ۷۰ رکعت محسوب میشه
از دیگر مضاعف شدن ها فکر خوب فکر بد استعلی الظاهر باید مثل هم باشهفکر خوب فکر بداما اینجوری قرار داده شده که اگر فکر خوب کنی ارزشمند و براش اثر قائل شدهاما زمانی که انسان فکر بد می‌کنه تا زمانی که عمل نشه چیزی براش ثبت نمیشه و اثر نداره براش،
اگر انسان بد بیاندیشد خداوند برای امت پیامبر این منفی براش رفع کردهاثر وجودی رفع شدهاما اثر وضعی آن با توجه به مراتب افراد است.
نتیجه فکر عمل در مراحل بالا نیات منفی آثار خودش دارد

۱۳:۳۸

بازارسال شده از Ya_heidar
سوال بچه‌ها راجب بین الطلوعین:دو نوع کراهت داریم کراهت در عباداتکراهت در اعمال در مفاتیخمیشه مکروهه یا گفته فلان عمل عبادی انجام ندهمثلاً مکروهه با چادر مشکی نماز بخونیدر حمام شانه کردن مکروهفوت کردن به غذا مکروههر کدوم آثار منفی داره و خلق می‌کنه برای فردمثلاً دستشویی میری موت بپوشون چون بخار باعث ریزش میشه
کراهت در اعمال انجام ندادنش بهترهکراهت عبادی انجام دادنش بهتر است
مکروه یک اثر منفی خلق می‌کنه ایجاد نکنتو اعمال نمیتونی انجام نده
ولی تو عبادات تو عمل انجام بدی با این منفی جایگاهت اینجاس
مثلاً در زمان عادت قرآن خواندن مکروههاما انجام دادنش بهتر از ندادنش هستمکروه در عبادات اقل الثواب یعنی ثوابش از زمانی که اون حالت نداری کمتره

۱۳:۳۸

#فهرست
موضوع: عمل صالح وخالص و نیک#فصل1_ج7#فصل1_ج8#فصل1_ج9#فصل1_ج۱۰#فصل1_ج11
#فصل1_ج12 صحبت با مسولین گروه
#فصل1_ج13#فصل1_ج14فصل۱_ج۱۵ صوتش نیست#فصل1_ج16 فقط ۱۰ دقیقه ضبط شده#فصل1_ج17#فصل1_ج؟؟#فصل1_ج؟#فصل۱_ج25#فصل1_ج26
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined#فصل2_ج4

۱۳:۴۵

در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمی‌شود.

بازارسال شده از @mirvakili
۹۷/۴/۱۲بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
 عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله قَالَ كَانَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: أَصْلُ اَلْإِنْسَانِ لُبُّهُ وَ عَقْلُهُ دِينُهُ وَ مُرُوَّتُهُ حَيْثُ يَجْعَلُ نَفْسَهُ وَ اَلْأَيَّامُ دُوَلٌ وَ اَلنَّاسُ إِلَى آدَمَ شَرَعٌ سَوَاءٌ.امام صادق علیه السّلام از امیرالمومنین علی علیه‌السّلام می‌فرمایند: امام علی علیه السّلام دائم می فرمودند اصل و حقیقت و شخصیت انسانیت به شئونات ظاهری نیست. _ به چهره انسان زیبایش و شان اجتماعی‌اش نیست_.در این‌جا به تفاوت عقل و لب اشاره می‌کنیم:امام بین عقل و لب تفاوت قائل شدند‌. از نظر لغوی اگر فهم و درک و عقل انسان آمیخته به شوائب، اوهام و احساسات شود به معنی عقل است اگر این فهم و درک آمیخته به اوهام و خیالات نباشد به معنی لب است.لب به معنی خالص و برگزیده هر چیزی است، به مرحله عالی و خلوص عقل لب گفته می‌شود.یعنی لب، عقل خالص و ناآلوده است. اگر دایره‌ای بکشیم و آن را عقل در نظر بگیریم و یک دایره کوچک در وسط آن را لب در نظر بگیریم یعنی عقل عام‌تر از لب است.به قول راغب اصفهانی هر لبی عقل است، اما هر عقلی لب نیست.حضرت آقا می‌فرمایند عقل دستگاه محاسبه ذهنی انسان است که مصالح و مفاسد را محاسبه می‌کند یعنی عقل همان خرد است، گاهی اوقات این دستگاه محاسبه‌گر آلوده می‌شود به حب و بغض و جهت‌گیری‌های متفاوت؛ وقتی اختلالی در دستگاه محاسبه‌گر ایجاد می‌شود باید مراقبش بود ممکن است فردی عاقل باشد اما اولی‌الألباب نباشد. ممکن است امری مثل شهوت در محاسباتش اختلال ایجاد کند یعنی خرد خالصانه نداشته باشد. حب به مال، فرزند و... این‌ها همه روی عقل حسابگر تاثیر می‌گذارد.پس لب، عقل ناب و خالص است که از گرفتاری‌های گوناگون رهاست. منظور از لب الباب که در قرآن آمده است نیز همین است؛ یعنی وجودی که از گرفتاری‌های عقلی عالم آزاد است.لب و عقل و دین که امام می‌فرمایند با هم تداخل دارند و ربط و وصل هایی با هم دارند. دین موجب عقل می‌شود و راهنمایی کننده برای عقل است در واقع دین دست عقل را می‌گیرد و نمی‌گذارد کجروی کند پس عملا کمک کننده است و ایجاد لب در وجود انسان می‌کند.پس اصل انسان لب و عقل و دینش و مروت ،فرزانگی، آزادگی و جوانمردی اوست؛ به حیثی که خودش در آن قرار دارد، یعنی بتواند حقایق را بپذیرد.بحثمان اسرار عشق الهی بود گفتیم نشانه اینکه خدا را دوست داری این است که به میزانی که یاد او هستی به همان میزان عاشقش هستی. طبق احادیث باید در همه حال یاد او باشیم حتی زمانی که خیلی مشغولیم. گفتیم خدا را فراموش کردن در واقع خود را فراموش کردن است گفتیم از طریق تفکر می‌توانیم به یاد خدا باشیم و به مقام اولی الالباب برسیم. منشا یاد باید از دل باشد؛ یعنی به قبله دل باید او را یاد کنیم. به اموری که تاثیرگذاری ذکر را بیشتر می‌کنند اشاره کردیم آثاری که ذکر در زندگیمان و روح و جانمان دارد را بررسی کردیم. از آثار ذکر قرب، آرامش، مجالست با حق، دفع شیطان و اطاعت پذیری بود. گفتیم اثر عاشق شدن مطیع شدن است پس اثر عشق الهی باید این باشد که انسان مطیع محض فرامین الهی باشد.شعر امام صادق علیه السّلام:  لَوْ كَانَ حُبُّكَ صَادِقاً لَأَطَعْتَهُ إِنَّ اَلْمُحِبَّ لِمَنْ يُحِبُّ مُطِيعٌ.یک راه عاشق شدن نماز شب است لازمه عشق، لازمه سیر و سلوک و اوج گرفتن، لازمه هر رشد و صعودی بدون نمازشب ممکن نیست. به قول بزرگان راه ارتباط با ملکوت نماز شب است.که مباحثش را قبلا در گروه داشتیم. مطالعه کنید.خوب است انسان نسبت به تمام افراد مسئول باشد. زندگی ما مثل بازی‌های رایانه‌ای است که اطراف ما پر از امتیاز است. بعضی کارها امتیاز کمتر، بعضی کارها که می‌تواند در دیگران اثر مثبت بگذارد امتیاز بیشتری دارد. گاهی اوقات یک کاری خیلی کوچک است اما آنقدر خالصانه است که اثر بسیار زیادی خلق می‌کند حیف است که این امتیازها را در اطرافمان از دست بدهیم هر لحظه یادی، ذکری، نماز شبی، صحبتی که ممکن است در کسی اثر بگذارد همه این‌ها می‌تواند امتیازهایی باشد که انسان را رشد بدهد.اگر اهل نماز شب نیستید شروع کنید، اگر کاهلید مستدامش کنید. تلاش کنید قضا نشود، قضایش را حتماً روز بعدش بخوانید. برای خودتان یک تعدادی را لحاظ کنید و جریمه قرار دهید. یک سختی‌هایی را به خودمان بدهیم تا دچار تنبلی و وسوسه‌های شیطانی نشویم. اگر اهلش هستیم و خوب است سعی کنیم حال و هوای‌مان را در نماز بهتر کنیم، توجه را در نماز بیشتر کنیم. نشدنی است کسی شب بخوابد و صبح بیدار شود، بدون یاد خدا و اوجی داشته باشد.طبق روایات چنین وجودی که شب خوابیده تا صبح بدون یاد خدا بوی تعفنش را فرشتگان هم متوجه می‌شوند. یعنی وجود تبدیل به مردار شده باید یک خونی برسد یک تحرکی باشد.

۱۳:۴۶

بازارسال شده از @mirvakili
کسانی که چشم و گوش و شامّه‌ی برزخی داشته باشند می‌توانند استشمام کنند. پس ان‌شالله به سراغ نماز شب برویم. چله بگیریم.آیت الله عالی از زبان آیت الله قاضی که از علما و عرفای بزرگ نجف بودند تعریف می‌کردند که در محله ایشان در همان نجف یک شخص لاتی به نام قاسم بود که بسیار عاشق آیت الله قاضی شده بود هر وقت ایشان رد می‌شد قاسم بلند می‌شد و احترام می گذاشت. آیت الله قاضی هم حواسش به او بود. یک بار که رد می‌شدند بلند شد و احترام و اظهار محبت کرد؛ آیت الله قاضی به او گفتند جدی من را دوست داری؟ قاسم جواب داد بله، آیت الله پرسیدند واقعاً؟ جواب داد بله، فرمودند یک حرفی بزنم گوش می‌دهی؟ گفت بله قول می‌دهی؟ گفت بله حتماً گفتند امشب قبل از اذان صبح دو رکعت نماز بخوان قاسم تعجب کرد من نماز صبحم را هم بلد نیستم درست بخوانم؛ نماز شب؟! آقای عالی می گویند آیت الله قاضی فوق تخصص روح هستند که می‌دانند چطور توصیه کنند اما ما اینطور نیستیم که می‌گوییم اول حجابت را درست کن بعد نماز شب بخوان، نمی‌خواهد در هیئت و مراسم شب قدر شرکت کنی اول نماز واجبت را بخوان. ما کم ظرفیت و کم جنبه هستیم، حس می‌کنیم حتماً باید پله پله مسیر را طی کنیم. آیت‌الله قاضی به قاسم می‌فرمایند مگر مردانه قول ندادی؟ قاسم هم به خاطر رفاقتش گوش می‌کند از سر لوتی گری و مردانگی اش قول می‌دهد و به او می‌گویند تو نیت کن فلان ساعت بیدار شوی و من بیدارت می‌کنم. قاسم می‌گوید من نیت کردم و خوابیدم و سر همان ساعت بیدار شدم حال و هوای خاصی هم داشتم و چه‌قدر هم نشاط داشتم. می‌خواستم وضو بگیرم بدجوری دلم شکست خدایا تو هر شب با کسانی هستی که عاشق تو هستند افراد خوبی هستند و صدایشان برایت آشنا است من اولین بار دارم می‌آیم با این همه بدی دیر آمدم ولی آمدم به حق آن خوب هایت که دوستشان داری قبولم کن... قاسم می شود یکی از شاگردان خاص آیت الله قاضی که حتی نیم خورده‌اش را تبرک می‌دانستند و می‌خوردند.یک چیزهایی عشق زا هست، نماز شب جزء آن کارهایی است که واقعاً انسان را عاشق می‌کند.راه عشق بازی با خدا را پیدا کنید وقتی فردی عاشق خداوند شود اگر رهایش هم کنید خودش می‌رود چون عاشق خدا شده است. عاشق خداوند شدن اولین کلید این مسیر است. خدای بالای سرت را ببینی بشناسی عاشق شوی و به سمتش بروی و کلید دوم که بسیار مهم است ولایت‌پذیری است. اول باید عاشق شوی دوم ولایت پذیر باشی و میزان عاشق بودن و مطیع بودن هر کس مشخص کننده سرعت هر فرد در این مسیر است.جایگاه انسان در عالم بالا نزد خداوند چگونه است؟برای اینکه بدانیم جایگاهمان نسبت به خداوند کجاست راهش چیست؟امیر المومنین علی علیه‌السّلام می فرمایند: مَن أحَبَّ أنْ يَعلَمَ كيفَ مَنزِلَتُهُ عِندَ اللّه ِ فلْيَنْظُرْ كيفَ مَنزِلَةُ اللّه ِ عِندَهُ ؛ فإنَّ كُلَّ مَن خُيِّرَ لَهُ أمْرانِ : أمرُ الدُّنيا و أمرُ الآخِرَةِ ، فاخْتارَ أمرَ الآخِرَةِ على الدُّنيا فذلكَ الّذي يُحِبُّ اللّه َ ، و مَنِ اخْتارَ أمرَ الدُّنيا فذلكَ الّذي لا مَنزِلَةَ للّه ِ عِندَهُ .هر كه دوست دارد بداند منزلتش نزد خداوند چگونه است، بنگرد كه منزلت خدا نزد او چگونه است. چقدر بزرگ است بالاست پایین است هم سطحت خودش هست؟ هر كس بر سر دو راهى امر دنيا و امر آخرت قرار گيرد و بین این‌ها تزاحمی ایجاد شد و كار آخرت را بر دنيا برگزيند، چنين شخصى خداوند را دوست دارد، اما كسى كه دنيا را برگزيد براى خدا منزلتى قائل نيست.جامع الأخبار : ۵۰۵/۱۳۹۸یعنی بین عالم دنیا که عالم زرق و برق و زیبایی‌ها و امور دنیوی است و آخرت که عالم معنا و امور حقیقی و معنوی است کدام را ترجیح می‌دهی؟ به میزان ترجیحت تشخیص داده می‌شود که چه جایگاهی را با چه شدت و ضعفی نزد خدا داری. برخی نقد را به نسیه ترجیح می‌دهیم.برای مثال با رفتن به یک عروسی با توجیه یک شب است و... یا یک مسافرت در کشور نامطلوب با توجیه هایی مثل با فرهنگ‌های دیگر کشور‌ها آشنا می‌شوم یا خود خداوند فرموده است سیرو فی الارض... که باعث می‌شوند دنیا را بر آخرت ترجیح دهد، اما در عوضش یک‌سری آلودگی ها و آثار منفی و حجاب‌هایی را اخذ می‌کند، وجودی که در حال حرکت بود حال با این حجاب ها باید مدت‌ها به رفع این حجاب ها بپردازد بدون حرکت و بدون اوج گرفتن، حجاب هایی که به خاطر یک ترجیح دادنی برای خودش ایجاد کرده است را از بین ببرد؛ به جای بالا رفتن باید تازه زمانش را صرف پاکسازی کند.این افراد اهل نقد هستند. برخی نسیه پذیرند یعنی وقتی می‌بینند یک گنج خیلی ارزشمندی هست برای رسیدن به آن ارزش بسیار بالا طولانی مدت برنامه ریزی می‌کنند. می‌بینند ارزشش را دارد برای همین کوتاه مدت برنامه نمی ریزند و طولانی مدت سرمایه‌گذاری می‌کنند. مثلا فردی عاشق همسرش هست عاشق دختر بچه دو ساله اش که اوج شیرین کاری‌هایش هست نگران همسرش، نگران پدر و مادرش هست اما همه را می‌گذارد و برای

۱۳:۴۶

بازارسال شده از @mirvakili
خدا و ولایتش، شهید مدافع حرم می‌شود.پس ببینیم در انتخاب هایمان چگونه‌ایم در روند زندگی‌مان در همه چیز نماز خواندن، ذکر گفتن، صحبت کردن و ارتباط و نگاه، کدام را ترجیح می‌دهم نقدی هستیم یا به فکر یک سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت.به میزان انتخاب‌ها و مرجّحاتی که دارم می توانم بفهمم چقدر عاشق خداوند هستم و حتی کم کم می توانم تغییرش بدهم، با تفکر با ملامت و سرزنش کردن نفس خودم نوع ترجیحاتم را به مرور عوض کنم و آخرت را ترجیح دهم.سوال: در حدیثی که به جایگاه انسان در نزد خداوند اشاره شد این سوال مطرح می‌شود که چگونه بنده‌ای که هیچ است در برابر خداوندی که بی نهایت است جایگاه‌ش به میزان جایگاه خداوند در نزد او می‌باشد؟ در در نظر بگیرید که هیچ را در برابر مطلق هیچ که هیچ چیزش از خودش نیست و اصلاً هیچ چیز نیست و خداوند عاشق او باشد و حتی عاشق تر از او به بنده تا بنده به خداوند باشد. مطلق بی‌نهایت را در نظر بگیرید در برابر هیچ. در مباحث قبل ثابت کردیم که خدا عاشق تر است به هیچ تا بنده به خدا این یعنی اوج بی نهایت بودن و عظمتی که ما نمی‌توانیم خدا را لمس کنیم برای همین جایگاه بنده این چنین می‌شود. مثل مادری که فرزندش را بسیار دوست دارد و خودش را فدای او می‌کند ولی فرزند اصلاً این جایگاه را نمی‌فهمد ما نمی‌توانیم لمس کنیم که او خیلی عاشق فرزندش است و فرزند فکر می‌کند که اصلاً چنین چیزی وجود ندارد. اگر من بتوانم مطلق خداوند را حس کنم متوجه می‌شوم که وقتی خلقم مثل اوست یعنی چه؟ چه کسی هستم که مثل او خلق شدم. وقتی انسان کامل تمام اسماء و صفات خداوند را مثل او دارد. یعنی اینقدر برای آن هیچ ارزش قائل است ولی من که صفر و هیچم نمی توانم درکش کنم. خداوند انسان را به صورت خودش خلق کرده و تمام اسماء و صفات مثل خودش را در او قرار داده و انسان فقط باید این بالقوه‌ها را به فعلیت برساند. خداوند این قابلیت را در انسان قرار داده است و به خود تبارک گفته است.وقتی جایگاه مرتفع خدا را لحاظ کنی یعنی خودت به جایگاه مرتفعی رسیدی که درک و شعور داری و می توانی او را اینطور ببینی‌.
امام سجاد علیه‌السّلام پانزده مناجات به نام مناجات خمسه عشر دارند که یکی از این مناجات‌ها، مناجات محبین است. عاشق‌ها چگونه با خداوند نجوا و درددل می‌کنند.امام سجاد علیه‌السّلام در این مناجات تمام آثار و نتایجی که از محبت خدا حاصل می‌شود را ناشی از لطف و عنایت خدا دانسته اند. تا او نخواهد کسی نمی‌تواند به این سرمایه ارزشمند محبت و عاشق بودن برسد.به فراز‌هایی از این مناجات اشاره می‌کنیم:
إِلٰهِى مَنْ ذَا الَّذِى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً ؟ وَمَنْ ذَا الَّذِى أَنَِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغَىٰ عَنْكَ جَولاً ؟خدایا کیست آن‌که شیرینی محبتت را چشید پس به‌جای تو دیگری را اطاعت کند؟ و کیست آن‌که با مقام قرب تو انس یافت پس مایل به روی برتافتن از تو شد؟
إِلٰهِى فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَوِلايَتِكَ ، وَأَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَمَحَبَّتِكَ ، وَشَوَّقْتَهُ إِلَىٰ لِقائِكَ ، وَرَضَّيْتَهُ بِقَضَائِكَ ، وَمَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ إِلَىٰ وَجْهِكَ ، وَحَبَوْتَهُ بِرِضَاكَ ، وَأَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِكَ وَقِلَاكَ ، وَبَوَّأْتَهُ مَقْعَدَ الصِّدْقِ فِى جِوارِكَ ، وَخَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِكَ ، وَأَهَّلْتَهُ لِعِبادَتِكَ ، وَهَيَّمْتَ قَلْبَهُ لِإِرادَتِكَ ، وَاجْتَبَيْتَهُ لِمُشَاهَدَتِكَ؛ وَأَخْلَيْتَ وَجْهَهُ لَكَ ، وَفَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّكَ ، وَرَغَّبْتَهُ فِيما عِنْدَكَ ، وَأَلْهَمْتَهُ ذِكْرَكَ ، وَأَوْزَعْتَهُ شُكْرَكَ ، وَشَغَلْتَهُ بِطَاعَتِكَ ، وَصَيَّرْتَهُ مِنْ صَالِحِى بَرِيَّتِكَ ، وَاخْتَرْتَهُ لِمُنَاجَاتِكَ ، وَقَطَعْتَ عَنْهُ كُلَّ شَىْءٍ يَقْطَعُهُ عَنْكَ. خدایا، ما را از کسانی قرار ده که برای قرب ولایتت برگزیدی و برای دوستی و محبتت خالص نمودی و برای دیدارت مشتاق کردی یعنی آنچنان شوق دیدار محبوب در وجودش پر شده که اصلاً جایی برای محبت غیر ندارد و به قضایت راضی ساختی شوق به لقاء الهی موجب شده به مقام رضا برسند و نعمت نگاه به جمالت را عطایش کردی و به خشنودی‌ات مخصوص گرداندی و از غم هجران و دوریت پناه دادی و در جوارت در جایگاه راستی جای دادی و به شناخت خود اختصاص دادی پس خود خداوند معرفت را اختصاص می‌دهد در وجود انسان ها که او را بشناسند و برای بندگی‌ات سزاوار کردی و به اراده‌ات دلباخته فرمودی و برای تماشای جمالت برگزیدی؛ و رویش را برای خود از غیر، پاک کردی و دلش را برای عشقت فارغ نمودی و آن را به‌سوی آنچه نزد توست راغب فرمودی و یادت را به او الهام کردی و شکرت را نصیبش نمودی و به طاعتت مشغول ساختی و او را از بندگان شایسته‌ات گرداندی و برای راز و نیازت انتخاب کردی و جدا کردی از او هرچه که او را از تو جدا می‌کند...

۱۳:۴۶

بازارسال شده از @mirvakili
پس هرچه معرفت، ذکر، شکر، اطاعت هرچه داری از اوست. پس ما چه داریم جز بدییعنی هرچه بدی هست از ماست و هرچه خوبیست از اوست.اگر انسان بتواند در معانی و مفاهیم این فرازها یک مقدار عمیق شود واقعاً دیوانه و شیفته خداوند می‌شود.یعنی به این می‌رسیم که اصلاً عاشق نیستیم. هر چه حتی عشق است از اوست که سرچشمه و سرمنشا عشق آن است.اوست که نگاه می‌کند و می خواهد نگاهش کنی، دوستت دارد، به تو معرفت می‌دهد، عشق می دهد، رضا می‌دهد، شکر می‌دهد، من فقط ببینم این فضل‌ها و عشق و کرم و رضا را، یعنی هیچ‌چیزمان مال خودمان نیست.می‌رویم معرفت کسب کنیم در حالی که او ده قدم رفته است و معرفت را به تو دارد یاد می‌دهد و تو فقط یک نگاه می کنی کسب کردی. در صورتی‌که منیّت دارم و میگویم من معرفت کسب کردم یا من عاشق شدم.فیض هایی که برای همه بوده و برای یک سری هدر می‌رود و نمی‌بینند را یک نفر فقط دید و هدر نداد.

۱۳:۴۶

#ابتدای‌کانال

۱۳:۵۲

#فصل1_ج7

۱۳:۵۳

#فصل1_ج26

۱۳:۵۳

#فصل1_ج؟

۱۳:۵۴

#فصل1_ج؟؟؟؟

۱۳:۵۴

۲۰ خرداد ۱۳۹۹

#فهرست
موضوع: عمل صالح وخالص و نیک#فصل1_ج7#فصل1_ج8#فصل1_ج9#فصل1_ج۱۰#فصل۱_ج11
#فصل1_ج12 صحبت با مسولین گروه
#فصل1_ج13#فصل1_ج14فصل۱_ج۱۵ صوتش نیست#فصل1_ج16 فقط ۱۰ دقیقه ضبط شده#فصل1_ج17#فصل1_ج؟؟#فصل1_ج؟#فصل1_ج؟؟؟#فصل۱_ج25#فصل1_ج26
جلسات ۱۵
بقیه جلسات، صوت نداشتند، یعنی ۴ جلسه، به صورت جزوه موجود است که در دست تایپ است

۱۸:۵۳

ابتدای #فصل۱_ج11

۱۸:۵۶

۲۱ تیر ۱۳۹۹