۲۱ تیر ۱۴۰۱
لیست اسامی نوشتن چکیده روزانههفته اولشنبه مختارییکشنبه میرزاییدوشنبه برزنونیسه شنبه اصلانیچهارشنبه جعفریانپنج شنبه رضاییهفته دومشنبه اباذرییکشنبه صنعتیدوشنبه حسنیسه شنبه منصوریچهارشنبه میرزاییپنج شنبه پیروزه
۷:۳۱
قسمت اول:مطالبات رهبری از بانوان صفحه۲۵تا ۴۴ازدواج
ازدواج که خداوند سنت قرار داده یکی از نعمتها و اسرار العی و از پدیده های اجتناب نا پذیر زندگی بشر است. *مهمترین هدف* ازدواج تشکیل خانواده است. که مایه ارامش زن و مرد. کمال و اتمام شخصیت انهاست. بدون ان ناقص اند. یکی از مهمترین فرصت های زندگی است. برای زن و مرد یک وسیله ارامش و اسایش روحی و دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. ازدواج دروازه ورود به تشکیل خانواده و اساس همه ی تربیت های اجتماعی و انسانی است. مردو زنِ تنها از دید اسلام چیز مطلوبی نیست. مثل یک موجود بیگانه در پیکره مجموعه انسانی است. نحوه و نوع ازدواج در اسلام از بقیه ادیان بهتر است.هم مقدمه هم اصلش و هم ادامه و استمرارش طبق مصلحت انسان است.
ازدواج یک سنت طبیعی و الهی است. در اسلام به ازدواج تاکید ویژه ای شده به دلیل تاثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضائل، درساختو ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیت های بعدی. از نظر اسلام تشکیل خانواده یک فریضه است. انسان از طریق این عمل که نیاز طبیعی او است میتواند ثواب ببرد چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت او به این امر اقدام میکند.
روی مساله خانواده تاکید کنین. دشمن از ۱۰۰سال پیش تصمیم گرفت خانواده را از بین ببرد. ازدواج سفید، دیر، فرزند کم به این دلیل است که خانواده را از بین ببرند. رواج شهوت و از بین رفتن حیا از برنامه های دشمن است. یکی از موثرترین کارها برای حفظ انقلاب طهارت و پاکیزگی جوانها است. بنای نسل بشر و انتقال تمدنها و فرهنگ ها،، بقای استقلال جامعه به ازدواج است.
جوانها در سن مناسب، هنوز از دوران جوانی خارج نشدند باید ازدواج کنند. همان سنینی که برای ازدواج اماده اند ازدواج کنند. ازدواج برکات و خیرات فراوان دارد و جلوی طغیان های جنسی را میگیرد.
ازدواج های زودهنگام ماندگار ترند.
اینکه جوان اول تحصیل کند، شغل اداری داشته باشد و یا دخترها باید زن بزرگی بشوند همه چیز را تجربه کنند بعد ازدواج کنند رسم اروپایی ها بود و بسیار رسم بدی بود. معتقد بودند در جوانی نیاز جنسی را باید ازادانه تامین کنند. بنای ازدواج با محبت کذاشته شده اما در اروپا خانواده استحکام ندارد. احساسات جنسی بین جوانان یک دغدغه است و خانواده میتواند این را برطرف کند. اگر از تشریفات و زیاده روی های مربوط به ازدواج اجتناب شود جوانان میتوانند در هنگام نیاز ازدواج کنند. واداشتن دختران کم سن و سال به ازدواج حرکتی در جهت تضعیف زن و نادیده گرفتن حقوق اوست قانون باید با ان مقابله کند و زنان با اگاهی و هوشیاری مقابل ان بایستند. باید راه هایی برای تسهیل ازدواج جوانان پیش بینی کرد.
مساله واسطه گری ازدواج باید رواج پیدا کند. هرچه در جامعه مشکل جنسی جوانان را حل کنیم. به نفع دنیا و اخرت جامعه و کشور ماست.
برای ازدواج اسان فرهنگ سازی کنید. افکار عمومی را درست کنید. در این مورد همه مسؤلیت دارند، دولت ها، دستگاه های مختلف حکومت، مردم. نباید تصور کنیم حتما خانه و ملکی، شغل پردرامد و.. داشته باشد بعد ازدواج کند. «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» ممکن است بعد از اردواج گشایش دهد. این وعده الهی است و باید به ان اطمینان کنیم. سختگیری نکنید. بگذارید ازدواج اسلامی انجام شود. ازدواج با پیوند عشقی معنوی و الهی، وهمکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصرالهی وشریف اما بیگانه با همه ی تشریفات ظاهری، تربیت فرزند و اداره ی محیط خانه، و اندیشیدن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماهی و سیاسی، ازدواج درست زن مسلمان این است. ازدواج اسان فرهنگ سازی میخواهد. مهریه ها زیاد نشود. جهیزیه زیاد نشود، ریخت و پاش و اسراف نشود.
سنت های غلط ازدواج را جوان باید نقض کنند.
دخترو پسر باید کفو هم باشند. کفو یعنی ایمان. هردو مومن، دارای تقوا و پرهیزگاری و معتقد به مبانی الهی و اسلامی. ثروت یک جاذبه گمراه کننده است نه حقیقی. تشخص اجتماعی هم ملاک نیست.معیار دلبخواهی ملاک نیست. دختر و پسر یکدیگر را بپسندند و زمینه ایجاد محبت ماندگاری است. صبغه ازدواج، کاملا صبغه دینی است. جنبه قدسی را با کارهایی مثل مهریه سنکین نباید گرفت. اسلام مهریه را قرارداده، اما دوست ندارد از رابطه انسانی به یا معامله تجاری و بده بستان تبدیل شود.
اینکه این را صحنه تفاخر قرار دهیم محیط ازدواج را الوده به مادیات میکند و این صحنه پاک و لطیف وجدانی را صحنه تفاخرها و تنافس ها و زیاده روی ها میکند و دختر و پسر عادت میکنند زندگی انها بر تجملات و تشریفات بگذرد. تشریفات کار طاغوتیان بود. زندگی را ساده شروع کنید. ارزش در ایمان،تقوا و جهاد است.
ازدواج که خداوند سنت قرار داده یکی از نعمتها و اسرار العی و از پدیده های اجتناب نا پذیر زندگی بشر است. *مهمترین هدف* ازدواج تشکیل خانواده است. که مایه ارامش زن و مرد. کمال و اتمام شخصیت انهاست. بدون ان ناقص اند. یکی از مهمترین فرصت های زندگی است. برای زن و مرد یک وسیله ارامش و اسایش روحی و دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. ازدواج دروازه ورود به تشکیل خانواده و اساس همه ی تربیت های اجتماعی و انسانی است. مردو زنِ تنها از دید اسلام چیز مطلوبی نیست. مثل یک موجود بیگانه در پیکره مجموعه انسانی است. نحوه و نوع ازدواج در اسلام از بقیه ادیان بهتر است.هم مقدمه هم اصلش و هم ادامه و استمرارش طبق مصلحت انسان است.
ازدواج یک سنت طبیعی و الهی است. در اسلام به ازدواج تاکید ویژه ای شده به دلیل تاثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضائل، درساختو ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیت های بعدی. از نظر اسلام تشکیل خانواده یک فریضه است. انسان از طریق این عمل که نیاز طبیعی او است میتواند ثواب ببرد چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت او به این امر اقدام میکند.
روی مساله خانواده تاکید کنین. دشمن از ۱۰۰سال پیش تصمیم گرفت خانواده را از بین ببرد. ازدواج سفید، دیر، فرزند کم به این دلیل است که خانواده را از بین ببرند. رواج شهوت و از بین رفتن حیا از برنامه های دشمن است. یکی از موثرترین کارها برای حفظ انقلاب طهارت و پاکیزگی جوانها است. بنای نسل بشر و انتقال تمدنها و فرهنگ ها،، بقای استقلال جامعه به ازدواج است.
جوانها در سن مناسب، هنوز از دوران جوانی خارج نشدند باید ازدواج کنند. همان سنینی که برای ازدواج اماده اند ازدواج کنند. ازدواج برکات و خیرات فراوان دارد و جلوی طغیان های جنسی را میگیرد.
ازدواج های زودهنگام ماندگار ترند.
اینکه جوان اول تحصیل کند، شغل اداری داشته باشد و یا دخترها باید زن بزرگی بشوند همه چیز را تجربه کنند بعد ازدواج کنند رسم اروپایی ها بود و بسیار رسم بدی بود. معتقد بودند در جوانی نیاز جنسی را باید ازادانه تامین کنند. بنای ازدواج با محبت کذاشته شده اما در اروپا خانواده استحکام ندارد. احساسات جنسی بین جوانان یک دغدغه است و خانواده میتواند این را برطرف کند. اگر از تشریفات و زیاده روی های مربوط به ازدواج اجتناب شود جوانان میتوانند در هنگام نیاز ازدواج کنند. واداشتن دختران کم سن و سال به ازدواج حرکتی در جهت تضعیف زن و نادیده گرفتن حقوق اوست قانون باید با ان مقابله کند و زنان با اگاهی و هوشیاری مقابل ان بایستند. باید راه هایی برای تسهیل ازدواج جوانان پیش بینی کرد.
مساله واسطه گری ازدواج باید رواج پیدا کند. هرچه در جامعه مشکل جنسی جوانان را حل کنیم. به نفع دنیا و اخرت جامعه و کشور ماست.
برای ازدواج اسان فرهنگ سازی کنید. افکار عمومی را درست کنید. در این مورد همه مسؤلیت دارند، دولت ها، دستگاه های مختلف حکومت، مردم. نباید تصور کنیم حتما خانه و ملکی، شغل پردرامد و.. داشته باشد بعد ازدواج کند. «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» ممکن است بعد از اردواج گشایش دهد. این وعده الهی است و باید به ان اطمینان کنیم. سختگیری نکنید. بگذارید ازدواج اسلامی انجام شود. ازدواج با پیوند عشقی معنوی و الهی، وهمکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصرالهی وشریف اما بیگانه با همه ی تشریفات ظاهری، تربیت فرزند و اداره ی محیط خانه، و اندیشیدن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماهی و سیاسی، ازدواج درست زن مسلمان این است. ازدواج اسان فرهنگ سازی میخواهد. مهریه ها زیاد نشود. جهیزیه زیاد نشود، ریخت و پاش و اسراف نشود.
سنت های غلط ازدواج را جوان باید نقض کنند.
دخترو پسر باید کفو هم باشند. کفو یعنی ایمان. هردو مومن، دارای تقوا و پرهیزگاری و معتقد به مبانی الهی و اسلامی. ثروت یک جاذبه گمراه کننده است نه حقیقی. تشخص اجتماعی هم ملاک نیست.معیار دلبخواهی ملاک نیست. دختر و پسر یکدیگر را بپسندند و زمینه ایجاد محبت ماندگاری است. صبغه ازدواج، کاملا صبغه دینی است. جنبه قدسی را با کارهایی مثل مهریه سنکین نباید گرفت. اسلام مهریه را قرارداده، اما دوست ندارد از رابطه انسانی به یا معامله تجاری و بده بستان تبدیل شود.
اینکه این را صحنه تفاخر قرار دهیم محیط ازدواج را الوده به مادیات میکند و این صحنه پاک و لطیف وجدانی را صحنه تفاخرها و تنافس ها و زیاده روی ها میکند و دختر و پسر عادت میکنند زندگی انها بر تجملات و تشریفات بگذرد. تشریفات کار طاغوتیان بود. زندگی را ساده شروع کنید. ارزش در ایمان،تقوا و جهاد است.
۷:۳۲
۲۲ تیر ۱۴۰۱
بازارسال شده از گ پیروزه
مطالبات رهبری از زنان صفحه ۶۰تا ۸۱
زن و شوهر مثل دوهمسنگر و شریکندو باید با هم همکاری کنند. ملاک برتری تقواست. برهرکدام حقوقی معین شده که بر اساس مصلحت است. زن و مرد حق ندارند به هم زور بگویند.از همه ی کارهای زن مهمتر تربیت فرزندان و تقویت روحی شوهران برای ورود به میدانهای بزرگ است. قران میفرماید هم خودتان را حفظ کنید و هم اهل تان را. هر انسانی عبارت است از خانواده و نزدیکان او. امام بعد از عقد گفتند بروید باهم بسازید. سازگاری در زندگی اساس بقای زندگی ست. سازش کاری در محیط خانواده جزء واجبات است. سازگاری یعنی با هر وضعیتی که هست و پیش امد بسازید. اسلام در داخل خانواده ترتیبی داده که اختلاف درون خانواده به خودی خود حل شود. اگر هریک از زن و مرد ملاخظاتی بکنند خانواده متلاشی نمیشود. زن ها قویتر از مردها هستند. میتوانند با تدبیر و ظرافت مردرا در دست خودشان بچرخانند. ظریف کاری ها، ریزه کاری ها و رشته رشته پروردن احساسات و عواطف بشر در اختیار زن است. اگر بچه خودتان را در خانه تربیت نکردید و تارهای ظریف عواطف اورا با سر انگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقده عاطفی شود هیچ کس دیگر نمیتواند. از وظایف مهم زن این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح، دل دادن و رعایت دقت، انچنان بار بیاورد که این موجود وقتی بزرگ شد بدون عقده، گرفتاری، احساس ذلت و... بار امده باشد.
تربیت فرزند به وسیله مادر با رفتار، گفتلر، عاطفه، نوازش، لالایی خوادن و با زندگی کردن است. در محیط خانواده رفتار پدرو مادر برای فرزند سرمشق است.
زن اگر به خانواده پایبند باشد، به تربیت فرزند اهمیت دهد، برای انها اذوقه های فرهنگی فراهم کند نسل ها در ان جامعه بالنده و رشید خواهند بود. باید با منطق و برخورد صحیح مهربانانه با بچه ها برخورد کرد. نسبت به اصول سختگیر باشید و عقل و تدبیر و درایت اشکال هم را از بین ببرید. پدرو مادرها بچه ها را از اول با کتاب محشور و مانوس کنند. کتابخوانی باید یک سیره و سنت رایج بین مردم باشد.
بین فرزندان مواسات را رعایت کنید.
عادت ورزش را به فرزندان خودتان منتقل کنید. ورزش یک کار لازم و یک وظیفه است که برای نشاط و طراوت دائمی جامعه لازم است.جامعه ورزشکار جامعه با نشاط وپرتلاش و زنده و کارامدخواهد بود.انسان مومن اگر توانست بچه خودرا مومن باربیاورد خداوند متعال کمبودهای این بچه را در قیامت جبران میکندسبک زندگی اسلامی ایرانی را در همه عرصه های زندگی،خوراک،پوشاک،تفریح و... تبیین کنید.الگوی مصرف ما اصلاح نشده و بد مصرف میکنیم. گرفتار اسراف شده ایم.ریخت و پاش نباشد. مصرف در حد لازم باشد
زن و شوهر مثل دوهمسنگر و شریکندو باید با هم همکاری کنند. ملاک برتری تقواست. برهرکدام حقوقی معین شده که بر اساس مصلحت است. زن و مرد حق ندارند به هم زور بگویند.از همه ی کارهای زن مهمتر تربیت فرزندان و تقویت روحی شوهران برای ورود به میدانهای بزرگ است. قران میفرماید هم خودتان را حفظ کنید و هم اهل تان را. هر انسانی عبارت است از خانواده و نزدیکان او. امام بعد از عقد گفتند بروید باهم بسازید. سازگاری در زندگی اساس بقای زندگی ست. سازش کاری در محیط خانواده جزء واجبات است. سازگاری یعنی با هر وضعیتی که هست و پیش امد بسازید. اسلام در داخل خانواده ترتیبی داده که اختلاف درون خانواده به خودی خود حل شود. اگر هریک از زن و مرد ملاخظاتی بکنند خانواده متلاشی نمیشود. زن ها قویتر از مردها هستند. میتوانند با تدبیر و ظرافت مردرا در دست خودشان بچرخانند. ظریف کاری ها، ریزه کاری ها و رشته رشته پروردن احساسات و عواطف بشر در اختیار زن است. اگر بچه خودتان را در خانه تربیت نکردید و تارهای ظریف عواطف اورا با سر انگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقده عاطفی شود هیچ کس دیگر نمیتواند. از وظایف مهم زن این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح، دل دادن و رعایت دقت، انچنان بار بیاورد که این موجود وقتی بزرگ شد بدون عقده، گرفتاری، احساس ذلت و... بار امده باشد.
تربیت فرزند به وسیله مادر با رفتار، گفتلر، عاطفه، نوازش، لالایی خوادن و با زندگی کردن است. در محیط خانواده رفتار پدرو مادر برای فرزند سرمشق است.
زن اگر به خانواده پایبند باشد، به تربیت فرزند اهمیت دهد، برای انها اذوقه های فرهنگی فراهم کند نسل ها در ان جامعه بالنده و رشید خواهند بود. باید با منطق و برخورد صحیح مهربانانه با بچه ها برخورد کرد. نسبت به اصول سختگیر باشید و عقل و تدبیر و درایت اشکال هم را از بین ببرید. پدرو مادرها بچه ها را از اول با کتاب محشور و مانوس کنند. کتابخوانی باید یک سیره و سنت رایج بین مردم باشد.
بین فرزندان مواسات را رعایت کنید.
عادت ورزش را به فرزندان خودتان منتقل کنید. ورزش یک کار لازم و یک وظیفه است که برای نشاط و طراوت دائمی جامعه لازم است.جامعه ورزشکار جامعه با نشاط وپرتلاش و زنده و کارامدخواهد بود.انسان مومن اگر توانست بچه خودرا مومن باربیاورد خداوند متعال کمبودهای این بچه را در قیامت جبران میکندسبک زندگی اسلامی ایرانی را در همه عرصه های زندگی،خوراک،پوشاک،تفریح و... تبیین کنید.الگوی مصرف ما اصلاح نشده و بد مصرف میکنیم. گرفتار اسراف شده ایم.ریخت و پاش نباشد. مصرف در حد لازم باشد
۱۷:۵۹
بازارسال شده از گ پیروزه
مطالبات رهبری از بانوان صفحه ۸۷تا۹۶
فرزنداوری از مهمترین مجاهدت ها و وظایف زن است. هنر زن است. اگر به خاطر فعالیت های خارج از خانواده از اوردن فرزند استنکاف کنند بر خلاف طبیعت بشری و زنانه خود اقدام میکنند. امروز حفظ جمعیت جوان کشور یکی از ابزار های قوت است. جمعیت جوان، بانشاط،تحصیل کرده و باسواد یکی از عامل های مهم پیشرفت کشور است. پیرشدن کشور و کم شدن نسل جوان اثرش بعدا ظاهر خواهد شد و ان روز دیگر قابل علاج نیست. بنشینید راه های افزایش فرزنداوری را پیدا کنید. انسان به طور طبیعی فرزند دوست دارد و میل به کم بودن فرزند یک عارضه است. ببینید عوامل پرهیز زن و مرد چیست.
مسئله باید به شکل عمیق و علمی حل شود. گره های ذهنی باز شود. فرهنگ سازی شود. افزایش فرزند باید به صورت یک فرهنگ دربیاید. پیشرفت به برکت جوان ها است. اگر جامعه از یک جمعیت قابل جوان محروم بماند دشمن بر این جامعه مسلط خواهد شد.
عوامل را پیدا کنید. مثلا بالا رفتن سن ازدواج یکی از چیزهایی است که باروری را کم میکند. نخبگان جامعه باید اقناشوند. اگر قبول کنند فرهنگ سازی اسان میشود.
اگر از تشریفات و زیاده روی های مربوط به ازدواج اجتناب شود جوانان میتوانند در هنگام نیاز ازدواج کنند. مسأله فرزنداوری احتیاج دارد به قانون، به دنبال گیری جدی دستگاههای اجرایی. برخی مسئولین به نسخه بیگانگان بیشتر از نسخه داخلی اعتماد دارند. نسخه غربی برای ما قابل اعتماد نیست.کشورما با امکاناتی که دارد میتواند ۱۵۰ میلیون جمعیت داشته باشد. غربی ها با افزایش عدد مسلمان ها مخالف اند.
فرزنداوری از مهمترین مجاهدت ها و وظایف زن است. هنر زن است. اگر به خاطر فعالیت های خارج از خانواده از اوردن فرزند استنکاف کنند بر خلاف طبیعت بشری و زنانه خود اقدام میکنند. امروز حفظ جمعیت جوان کشور یکی از ابزار های قوت است. جمعیت جوان، بانشاط،تحصیل کرده و باسواد یکی از عامل های مهم پیشرفت کشور است. پیرشدن کشور و کم شدن نسل جوان اثرش بعدا ظاهر خواهد شد و ان روز دیگر قابل علاج نیست. بنشینید راه های افزایش فرزنداوری را پیدا کنید. انسان به طور طبیعی فرزند دوست دارد و میل به کم بودن فرزند یک عارضه است. ببینید عوامل پرهیز زن و مرد چیست.
مسئله باید به شکل عمیق و علمی حل شود. گره های ذهنی باز شود. فرهنگ سازی شود. افزایش فرزند باید به صورت یک فرهنگ دربیاید. پیشرفت به برکت جوان ها است. اگر جامعه از یک جمعیت قابل جوان محروم بماند دشمن بر این جامعه مسلط خواهد شد.
عوامل را پیدا کنید. مثلا بالا رفتن سن ازدواج یکی از چیزهایی است که باروری را کم میکند. نخبگان جامعه باید اقناشوند. اگر قبول کنند فرهنگ سازی اسان میشود.
اگر از تشریفات و زیاده روی های مربوط به ازدواج اجتناب شود جوانان میتوانند در هنگام نیاز ازدواج کنند. مسأله فرزنداوری احتیاج دارد به قانون، به دنبال گیری جدی دستگاههای اجرایی. برخی مسئولین به نسخه بیگانگان بیشتر از نسخه داخلی اعتماد دارند. نسخه غربی برای ما قابل اعتماد نیست.کشورما با امکاناتی که دارد میتواند ۱۵۰ میلیون جمعیت داشته باشد. غربی ها با افزایش عدد مسلمان ها مخالف اند.
۱۸:۲۲
بازارسال شده از بر مدار حضرت مادر (س)
#چکیدهی_جلسهی_اولصوت خانم فاضل
بهترین نحوه ی ورود و آشنایی با مبانی فکری امام(ره)ابتدا با شرح وصیت نامهی امام(که معمولا وصیت نامه ی هر فرد بیان دست آورد های زندگی هر فرد است و وصیت نامه ی امام عصاره ی فکری ایشان) با تفسیر آن توسط صحیفه ی ایشان شروع میکنیم.
دو معیار در مطالعه۱_چارچوب فکری امام را از خود امام بگیریم.۲_به دنبال مفسری باشیم که ما را تشویق به چارچوب فکری امام کند نه منافع شخصی و حزبی و ... خود!(حضرت آقا در بیانات۱۴خردادو جمع دانشجویان معمولا اندیشه ی امام را تفسیر میکنند.)
مقدمه ای ناظر به خود حضرت امام(ره)امام نتنها یک فقیه، یک عارف، یک سیاست مدار، یک متکلم، یک مصلح اجتماعی بود ولی اصل امام به گفته ی حضرت آقا مدل کارشان مدل کار پیامبرانه بود
مدل کار انبیاء ۱_برپایهی یک ایدئولوژی و یک مبنای فکریست(انبیاء یک دین می آورند و آن را تبیین می کنند)
۲_آن مکتب فکری را به عرصه ی ظهور و بروز میرسانند(وارد میدان عمل میشوند)
۳_ (از همه مهم تر!!!) انبیاء به تنهایی عمل نمیکنند، دیگران را نیز دعوت به آن مکتب و عمل میکنند. تا بتوانند با آنها قیام لله انجام دهند.پیامبر(ص)رحمه للعالمین هستند، مخاطبشان خیلی گسترده است. به میزانی که مخاطب ما گسترده تر شود، به کار انبیاء شبیه تر خواهد شد.
امام(ره)در سطح شاگردانش نیز باقی نمیماند و آنها را به تبلیغ عمومی میفرستد.
واین همراه کردن عموم است که انبیاء را پیر میکند(فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ #مَعَكَ ) این استقامت اجتماعی کار را سخت میکند.بناست مردم قیام کنند نه انبیاء
۲_امام را مستقل از مکتب اسلام نمی توانیم ببینیم(امام مکتب اسلام را شرح و بسط دادند و در این عصر نمونه ی عملی آن را به ما دادند)
۳_مکتب امام در امتداد مکتب اسلاممانند اینکه مکتب حاج قاسم در امتداد مکتب امام است. و ما هم باید به گونه ای پیش برویم بفهمیم و عمل کنیم که هر کدام یک مکتب بشویم
قرار نیست همیشه شاگرد بمانیم.خیلی از سیر مطالعاتی ها ابتر میماند چراکه با عمل همراه نیست(علم، عمل را میخواند اگر عمل نیامد، علم هم می رود )
۴_امام معصوم نبود، (هرچند میتوانند برخی به درجه ی عصمت برسند) این نشان میدهد که ما هم میتوانیم مثل امام بشویم.آیت الله بهجت: تأسف ما از دور بودن از سلمان ها نیست، تأسف اینجاست که ما این دوری را اختیار کرده ایم.
ما هم تاسف از دوری امام نداشته باشیم بلکه تلاش کنیم و اراده کنیم به او نزدیکتر شویم.
نکتهی ابتدایی وصیت نامه
توصیه به ثقلین امتداد پژواک سخن پیامبر(ص) در آخرین سفارششانتوجه و عدم توجهبه ثقلین موجب سعادت و شقاوت بشریت است هر کس به این دو ظلم کند و حق مطلب را ادا نکند به بشریت ظلم کرده.
امام دین را از روی طاقچه برداشتند و خاک روبی کردند.
ما چگونه با قرآن و عترت مواجهیم تا دین بدرستی بدست ملت برسد؟
بهترین نحوه ی ورود و آشنایی با مبانی فکری امام(ره)ابتدا با شرح وصیت نامهی امام(که معمولا وصیت نامه ی هر فرد بیان دست آورد های زندگی هر فرد است و وصیت نامه ی امام عصاره ی فکری ایشان) با تفسیر آن توسط صحیفه ی ایشان شروع میکنیم.
دو معیار در مطالعه۱_چارچوب فکری امام را از خود امام بگیریم.۲_به دنبال مفسری باشیم که ما را تشویق به چارچوب فکری امام کند نه منافع شخصی و حزبی و ... خود!(حضرت آقا در بیانات۱۴خردادو جمع دانشجویان معمولا اندیشه ی امام را تفسیر میکنند.)
مقدمه ای ناظر به خود حضرت امام(ره)امام نتنها یک فقیه، یک عارف، یک سیاست مدار، یک متکلم، یک مصلح اجتماعی بود ولی اصل امام به گفته ی حضرت آقا مدل کارشان مدل کار پیامبرانه بود
مدل کار انبیاء ۱_برپایهی یک ایدئولوژی و یک مبنای فکریست(انبیاء یک دین می آورند و آن را تبیین می کنند)
۲_آن مکتب فکری را به عرصه ی ظهور و بروز میرسانند(وارد میدان عمل میشوند)
۳_ (از همه مهم تر!!!) انبیاء به تنهایی عمل نمیکنند، دیگران را نیز دعوت به آن مکتب و عمل میکنند. تا بتوانند با آنها قیام لله انجام دهند.پیامبر(ص)رحمه للعالمین هستند، مخاطبشان خیلی گسترده است. به میزانی که مخاطب ما گسترده تر شود، به کار انبیاء شبیه تر خواهد شد.
امام(ره)در سطح شاگردانش نیز باقی نمیماند و آنها را به تبلیغ عمومی میفرستد.
واین همراه کردن عموم است که انبیاء را پیر میکند(فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ #مَعَكَ ) این استقامت اجتماعی کار را سخت میکند.بناست مردم قیام کنند نه انبیاء
۲_امام را مستقل از مکتب اسلام نمی توانیم ببینیم(امام مکتب اسلام را شرح و بسط دادند و در این عصر نمونه ی عملی آن را به ما دادند)
۳_مکتب امام در امتداد مکتب اسلاممانند اینکه مکتب حاج قاسم در امتداد مکتب امام است. و ما هم باید به گونه ای پیش برویم بفهمیم و عمل کنیم که هر کدام یک مکتب بشویم
قرار نیست همیشه شاگرد بمانیم.خیلی از سیر مطالعاتی ها ابتر میماند چراکه با عمل همراه نیست(علم، عمل را میخواند اگر عمل نیامد، علم هم می رود )
۴_امام معصوم نبود، (هرچند میتوانند برخی به درجه ی عصمت برسند) این نشان میدهد که ما هم میتوانیم مثل امام بشویم.آیت الله بهجت: تأسف ما از دور بودن از سلمان ها نیست، تأسف اینجاست که ما این دوری را اختیار کرده ایم.
ما هم تاسف از دوری امام نداشته باشیم بلکه تلاش کنیم و اراده کنیم به او نزدیکتر شویم.
نکتهی ابتدایی وصیت نامه
توصیه به ثقلین امتداد پژواک سخن پیامبر(ص) در آخرین سفارششانتوجه و عدم توجهبه ثقلین موجب سعادت و شقاوت بشریت است هر کس به این دو ظلم کند و حق مطلب را ادا نکند به بشریت ظلم کرده.
امام دین را از روی طاقچه برداشتند و خاک روبی کردند.
ما چگونه با قرآن و عترت مواجهیم تا دین بدرستی بدست ملت برسد؟
۱۸:۲۶
۲ مرداد ۱۴۰۱
بازارسال شده از بر مدار حضرت مادر (س)
#چکیدهی_جلسهی_اولصوت خانم فاضل
بهترین نحوه ی ورود و آشنایی با مبانی فکری امام(ره)ابتدا با شرح وصیت نامهی امام(که معمولا وصیت نامه ی هر فرد بیان دست آورد های زندگی هر فرد است و وصیت نامه ی امام عصاره ی فکری ایشان) با تفسیر آن توسط صحیفه ی ایشان شروع میکنیم.
دو معیار در مطالعه۱_چارچوب فکری امام را از خود امام بگیریم.۲_به دنبال مفسری باشیم که ما را تشویق به چارچوب فکری امام کند نه منافع شخصی و حزبی و ... خود!(حضرت آقا در بیانات۱۴خردادو جمع دانشجویان معمولا اندیشه ی امام را تفسیر میکنند.)
مقدمه ای ناظر به خود حضرت امام(ره)امام نتنها یک فقیه، یک عارف، یک سیاست مدار، یک متکلم، یک مصلح اجتماعی بود ولی اصل امام به گفته ی حضرت آقا مدل کارشان مدل کار پیامبرانه بود
مدل کار انبیاء ۱_برپایهی یک ایدئولوژی و یک مبنای فکریست(انبیاء یک دین می آورند و آن را تبیین می کنند)
۲_آن مکتب فکری را به عرصه ی ظهور و بروز میرسانند(وارد میدان عمل میشوند)
۳_ (از همه مهم تر!!!) انبیاء به تنهایی عمل نمیکنند، دیگران را نیز دعوت به آن مکتب و عمل میکنند. تا بتوانند با آنها قیام لله انجام دهند.پیامبر(ص)رحمه للعالمین هستند، مخاطبشان خیلی گسترده است. به میزانی که مخاطب ما گسترده تر شود، به کار انبیاء شبیه تر خواهد شد.
امام(ره)در سطح شاگردانش نیز باقی نمیماند و آنها را به تبلیغ عمومی میفرستد.
واین همراه کردن عموم است که انبیاء را پیر میکند(فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ #مَعَكَ ) این استقامت اجتماعی کار را سخت میکند.بناست مردم قیام کنند نه انبیاء
۲_امام را مستقل از مکتب اسلام نمی توانیم ببینیم(امام مکتب اسلام را شرح و بسط دادند و در این عصر نمونه ی عملی آن را به ما دادند)
۳_مکتب امام در امتداد مکتب اسلاممانند اینکه مکتب حاج قاسم در امتداد مکتب امام است. و ما هم باید به گونه ای پیش برویم بفهمیم و عمل کنیم که هر کدام یک مکتب بشویم
قرار نیست همیشه شاگرد بمانیم.خیلی از سیر مطالعاتی ها ابتر میماند چراکه با عمل همراه نیست(علم، عمل را میخواند اگر عمل نیامد، علم هم می رود )
۴_امام معصوم نبود، (هرچند میتوانند برخی به درجه ی عصمت برسند) این نشان میدهد که ما هم میتوانیم مثل امام بشویم.آیت الله بهجت: تأسف ما از دور بودن از سلمان ها نیست، تأسف اینجاست که ما این دوری را اختیار کرده ایم.
ما هم تاسف از دوری امام نداشته باشیم بلکه تلاش کنیم و اراده کنیم به او نزدیکتر شویم.
نکتهی ابتدایی وصیت نامه
توصیه به ثقلین امتداد پژواک سخن پیامبر(ص) در آخرین سفارششانتوجه و عدم توجهبه ثقلین موجب سعادت و شقاوت بشریت است هر کس به این دو ظلم کند و حق مطلب را ادا نکند به بشریت ظلم کرده.
امام دین را از روی طاقچه برداشتند و خاک روبی کردند.
ما چگونه با قرآن و عترت مواجهیم تا دین بدرستی بدست ملت برسد؟
بهترین نحوه ی ورود و آشنایی با مبانی فکری امام(ره)ابتدا با شرح وصیت نامهی امام(که معمولا وصیت نامه ی هر فرد بیان دست آورد های زندگی هر فرد است و وصیت نامه ی امام عصاره ی فکری ایشان) با تفسیر آن توسط صحیفه ی ایشان شروع میکنیم.
دو معیار در مطالعه۱_چارچوب فکری امام را از خود امام بگیریم.۲_به دنبال مفسری باشیم که ما را تشویق به چارچوب فکری امام کند نه منافع شخصی و حزبی و ... خود!(حضرت آقا در بیانات۱۴خردادو جمع دانشجویان معمولا اندیشه ی امام را تفسیر میکنند.)
مقدمه ای ناظر به خود حضرت امام(ره)امام نتنها یک فقیه، یک عارف، یک سیاست مدار، یک متکلم، یک مصلح اجتماعی بود ولی اصل امام به گفته ی حضرت آقا مدل کارشان مدل کار پیامبرانه بود
مدل کار انبیاء ۱_برپایهی یک ایدئولوژی و یک مبنای فکریست(انبیاء یک دین می آورند و آن را تبیین می کنند)
۲_آن مکتب فکری را به عرصه ی ظهور و بروز میرسانند(وارد میدان عمل میشوند)
۳_ (از همه مهم تر!!!) انبیاء به تنهایی عمل نمیکنند، دیگران را نیز دعوت به آن مکتب و عمل میکنند. تا بتوانند با آنها قیام لله انجام دهند.پیامبر(ص)رحمه للعالمین هستند، مخاطبشان خیلی گسترده است. به میزانی که مخاطب ما گسترده تر شود، به کار انبیاء شبیه تر خواهد شد.
امام(ره)در سطح شاگردانش نیز باقی نمیماند و آنها را به تبلیغ عمومی میفرستد.
واین همراه کردن عموم است که انبیاء را پیر میکند(فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ #مَعَكَ ) این استقامت اجتماعی کار را سخت میکند.بناست مردم قیام کنند نه انبیاء
۲_امام را مستقل از مکتب اسلام نمی توانیم ببینیم(امام مکتب اسلام را شرح و بسط دادند و در این عصر نمونه ی عملی آن را به ما دادند)
۳_مکتب امام در امتداد مکتب اسلاممانند اینکه مکتب حاج قاسم در امتداد مکتب امام است. و ما هم باید به گونه ای پیش برویم بفهمیم و عمل کنیم که هر کدام یک مکتب بشویم
قرار نیست همیشه شاگرد بمانیم.خیلی از سیر مطالعاتی ها ابتر میماند چراکه با عمل همراه نیست(علم، عمل را میخواند اگر عمل نیامد، علم هم می رود )
۴_امام معصوم نبود، (هرچند میتوانند برخی به درجه ی عصمت برسند) این نشان میدهد که ما هم میتوانیم مثل امام بشویم.آیت الله بهجت: تأسف ما از دور بودن از سلمان ها نیست، تأسف اینجاست که ما این دوری را اختیار کرده ایم.
ما هم تاسف از دوری امام نداشته باشیم بلکه تلاش کنیم و اراده کنیم به او نزدیکتر شویم.
نکتهی ابتدایی وصیت نامه
توصیه به ثقلین امتداد پژواک سخن پیامبر(ص) در آخرین سفارششانتوجه و عدم توجهبه ثقلین موجب سعادت و شقاوت بشریت است هر کس به این دو ظلم کند و حق مطلب را ادا نکند به بشریت ظلم کرده.
امام دین را از روی طاقچه برداشتند و خاک روبی کردند.
ما چگونه با قرآن و عترت مواجهیم تا دین بدرستی بدست ملت برسد؟
۱۴:۵۸
بازارسال شده از رضایی
بسم الله الرحمن الرحیم ادامه خلاصه جلسه بازخوانی وصیت نامهنکات مهم در توجه به روایت تاریخ انگیزه ها: هرمسئله تاریخی را که بررسی میکنیم باید به سوگیری(موثر بودن نظام ارزشی راوی بر حدیث ) در آن توجه داشته باشیم، تاریخ حدیث ثقلین هم شامل این مسئله هست.گزینش: تاریخ را هر کس با زاویه دید خود توصیف میکند و راوی را هم روایت می کند.مادح خورشید مداح خود است...پردازش: راوی تحلیل خود را خواه، ناخواه وارد روایت می کند.
با توجه به این موارد ما باید توجه داشته باشیم تاریخ را از زبان چه کسی می فهمیم.
درخواست امام: تاریخ را مردم ساختند و خودشان باید روایت کنند.
وقتی امام در وصیت نامه در مورد قرآن و عترت می گویند با دیدگاه مذهب خاص یا حتی کشور خاص صحبت نمی کنند و همین نکته باعث می شود با منظومه فکری امام هم آشنا شویم.
امام می گویند: هر اتفاقی برای هر یک از این دو ثقل بیفتد برای هر سه ضلع: قرآن، عترت و جامعه مسلمین افتاده است.امام مخاطب خود را کل آزادگان جهان میداند و نه شیعه ایرانیامام از بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام را روایت میکند نه به علت مصلحت سنجی بلکه بخاطر شکل گیری و حضور سلطنت هایی با نام اسلام و بر خلاف اسلام (سلطنت اسلامی پذیرفته شده در جامعه)!ما در انقلاب و پیش،و پس از انقلاب همچنان با این مسئله روبرو هستیم مثل حکومت سعودی
قرآن توسط احادیث جعلی کنار زده شد و اینجا مفسران و علمای دینی که وظیفه روشنگری داشتند و به وظیفه خود عمل نکردند مقصر اصلی هستند.(برای فهم بهتر روحانیت متحجر و درباری به کتاب خطبه منای حاج آقا مجتبی تهرانی مراجعه شود.)اسلام ناب و اسلام آمریکایی جا به جا شدندکنار گذاشته شدن ثقلین در اینجا به کنار گذاشته شدن قرآن و تخریب جامعه مسلمین انجامید.هنوز هم داریم روحانیونی که پرداختن به سیاست توسط عالم دین را گناه می دانند.دولت سعودی هم اکنون قران های زیبایی را چاپ و هدیه میکند به طوریکه همه گمان کنند چقدر اینها خادم قرآنند.در صوت و لحن و ختم و رسم زیبا در مورد قرآن کم نگذاشتند اما در سال ۶۶ بخاطر برائتی که در قرآن است حج خونین درست کردندافتخارات مطرح شده در وصیت نامهپیرو اهل بیت و قرآن بودن افتخار است.داشتن نهج البلاغه به عنوان دستور زندگی افتخار ماست که بسیار هم مهجور است بین ماامام به ابعاد حکومتی و عدالت محور قرآن و نهج البلاغه بسیار توجه دارند.از اینکه امامان ما چنین افرادی هستند مفتخریم
با توجه به این موارد ما باید توجه داشته باشیم تاریخ را از زبان چه کسی می فهمیم.
درخواست امام: تاریخ را مردم ساختند و خودشان باید روایت کنند.
وقتی امام در وصیت نامه در مورد قرآن و عترت می گویند با دیدگاه مذهب خاص یا حتی کشور خاص صحبت نمی کنند و همین نکته باعث می شود با منظومه فکری امام هم آشنا شویم.
امام می گویند: هر اتفاقی برای هر یک از این دو ثقل بیفتد برای هر سه ضلع: قرآن، عترت و جامعه مسلمین افتاده است.امام مخاطب خود را کل آزادگان جهان میداند و نه شیعه ایرانیامام از بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام را روایت میکند نه به علت مصلحت سنجی بلکه بخاطر شکل گیری و حضور سلطنت هایی با نام اسلام و بر خلاف اسلام (سلطنت اسلامی پذیرفته شده در جامعه)!ما در انقلاب و پیش،و پس از انقلاب همچنان با این مسئله روبرو هستیم مثل حکومت سعودی
قرآن توسط احادیث جعلی کنار زده شد و اینجا مفسران و علمای دینی که وظیفه روشنگری داشتند و به وظیفه خود عمل نکردند مقصر اصلی هستند.(برای فهم بهتر روحانیت متحجر و درباری به کتاب خطبه منای حاج آقا مجتبی تهرانی مراجعه شود.)اسلام ناب و اسلام آمریکایی جا به جا شدندکنار گذاشته شدن ثقلین در اینجا به کنار گذاشته شدن قرآن و تخریب جامعه مسلمین انجامید.هنوز هم داریم روحانیونی که پرداختن به سیاست توسط عالم دین را گناه می دانند.دولت سعودی هم اکنون قران های زیبایی را چاپ و هدیه میکند به طوریکه همه گمان کنند چقدر اینها خادم قرآنند.در صوت و لحن و ختم و رسم زیبا در مورد قرآن کم نگذاشتند اما در سال ۶۶ بخاطر برائتی که در قرآن است حج خونین درست کردندافتخارات مطرح شده در وصیت نامهپیرو اهل بیت و قرآن بودن افتخار است.داشتن نهج البلاغه به عنوان دستور زندگی افتخار ماست که بسیار هم مهجور است بین ماامام به ابعاد حکومتی و عدالت محور قرآن و نهج البلاغه بسیار توجه دارند.از اینکه امامان ما چنین افرادی هستند مفتخریم
۱۴:۵۸
بازارسال شده از بر مدار انقلاب
صوت دوم خانم فاضل#وصیت_نامه_حضرت_امام
مسایلی که بر روایت تاریخ تاثیرگذار هست توسط فردی:۱. انگیزشمثلا خوشامد حاکم یا پادشاهبرای پررنگ کردن خودش و جاه طلبی خودشیا...پس انگیزه فرد ، بر مدل روایت تاریخ تاثیر میزاره
۲. گزینشما نمیتوانیم همه پدیده ها یی که در تاریخ اتفاق میفته رو روایت کنیم و حتی یک پدیده رو هم میشه از منظرهای مختلف روایت کرد مثلا تاریخ انقلاب رو میشع از دید مردم، از دید حاکمان ، از دید شهرستانی ها، تهرانی ها و... روایت کرد پس وقتی که ما میخواهیم یک هط تاریخی رو روایت کنیم مجبور میشیم به گزینش ، خواسته یا ناخواستهوگرینش های ما اثر میگذاره که چه چیزی را روایت کنیم؟
نکته درباره گزینش:من وقتی یک چیزی رو روایت میکنم ، به سطح ادراک اون فضیه رسیدمپس نظام ارزشی خودم رو با این گزینش، مطرح میکنم و نشون میده چه نگاهی به عالم دارم
۳ پردازش(تحلیل) :ما تاریخ رو هیچوقت خام ارایه نمیدیمو حتی وقتیکه فکر میکنیم فقط داریم توصیف میکنیم اما در واقع خام ارایه نمیدیم و تحلیل در اون هست
سوال پیش میاد که پس آیا با توجه به سه نکته انگیزش گزینش پ پردازش ، آیا تاریخ سوگیری داره و ما نمیتوانیم از تاریخ استفاده کنیم ؟پاسخ:چون تاریخ سوگیری دارد پس احتیاج به یکروشن بینیهوشیاریو بصیرت در استفاده از روایت های تاریخی داریم که ببینیم :چه کسیو با چه منظومه فکری ، داره تاریخ رو روایت میکنه؟
پس نه تنها گزینش در روایت تاریخ داریم بلکه گزینش گری در مطالعه تاریخ هم داریم
نامه امام به حمید روحانی برای ثبت تاریخ انقلاب:بروید تاریخ انقلاب را مستند به صدا و تصویر مردم روایت کنید
به دو دلیل:یک ، نگن حاکمان تاریخ را روایت کردنددو، فضای متحجرین ، غرب زده ها و فضای ظلم و کفر و الحاد و .. ... وجود داره ، اجازه ندین کس دیگری شما رو روایت کنه مردم انقلاب کردند و خودشون باید روایت کنند
در عین اینکه من میتونم طرفدار جریانی در تاریخ باشم منصف هم باشممنصف بودن یعنی:-انواع جریانها رو ببینم-نقش و وزن جریان ها رو ببینم-اون جاهایی که من طرفدار اون جریان بودم هم دقیق روایت کنم-و نخوام چیزی رو بیهوده به کسی نسبت بدم یا نسبتی رو ازش بردارم
حضرت امام میگن هر اتفاقی که برای این دو ثقل در طول تاریخ افتاده ، در واقع برای کل بشریت افتاده چون اینها مایه هدایت بشریت بودند
حضرت امام ، مخاطب خودشون رو ، محدود نمیدونن و همه مسلمانان بلکه آزادگان جهان میدونن ، پس نمیخوان صرفا یک بحث فرقه ای داشته باشند
پس اول حضرت امام میگن ، اول بیینیم چه گذشته بر سر این دو ثقلو میگن که این مصیبت ها از بعد از شهادت حضرت علی شروع شده چرا قبلش را مطرح نمیکنند مثلا از غدیر؟به دو دلیل۱. گزینش شده که پس از شهادت روایت بشهپس آیا صرفا مصلحت سنجی بوده بخاطر اهل سنتی که مخاطب هستند یا نه منظومه فکری و گزینش حضرت امام هم موثر هست؟
۲. منظومه فکری حضرت امام رفته سراغ سلطنتیعنی حکومت هایی که به اسم اسلام و قرآن ، اما کاملا ضد قرآن رفتار میکنند
از این بابت اگر نگاه کنیم متوجه میشیم که چرا امام خمینی رفتند سراغ بعد از شهادت امیرالمومنین علی علیهالسلام ، چون بنی امیه کاملا با خلفای قبل از خودش از بابت سلطنت متفاوت بود کاملا
پس بحث سلطنت اسلامی برای امام مطرح بوده و از اینجای تاریخِ اسلام گزینش کردند
حالا حکومت های ضد قرآنضد عدلو انحرافیچگونه توانستند ابن اتفاق رو رقم بزنند ؟-وقتیکه مفسران حقیقی قرآن رو کنار زدندحالا کیا رو آوردند ؟-کسانی که بتوانند جعل حدیث کنندابتدا باید یک تحمیق اتفاق بیفته که بعد بتوانند اون ظلم ها رو به اسم اسلام تئوریزه کنند اینجاست که جایگاه علما بسیار مهم میشه
در خطبه منا امام حسین علیه السلام میگن:«قبل ازمعاویه و مردم ، علما رو خطاب قرار میدن-شما اول تطمیع شدید و تهدید شدید-دنیای شما متزلزل شده بوده و برای اینکه دنیا رو نگه دارین حاضر بودین حقیقت رو بفروشید»
آخوند های درباری چون گفتند اینها دین هستند مردم پذیرفتند
- که یا قران را کنار زدند و گفتند نقشی در حکومت نداره و جاش بر سر قبر مردگان هست فقط- یا قران نقش دارد اما آن نقشی که داره ، توجیه کننده ظلم طواغیت هست
پس به صورت کاملا سکولار قرآن کنار زده شد از حکومت هایی به اسم اسلام و خالی از محتوای اسلام مثل سعودی و پهلوی که مثلا چاپ قران میکردند اما خالی ار محتوای قرآن بودند
یک پروپاگاندایی ایجاد کرده بودند و یک برچسب آخوند سیاسی دست کرده بودند و تا کسی میخواست خارج از این فضا حرف بزنه، میگفتن حسوده و این برچسبِ آخوند سیاسی رو میزدند و انگار چیز بدی محسوب میشد! ...
پس اولین قدم برای انحراف و برای اینکه کسی بتواند ظلم کند و اون ظلم خودش رو توجیه کنه:۱. اون تیوری و نظریه را بگذاریم کنار۲. مفسرین اون رو هم بگذاریم کنار۳. یا عده ای رو سرکار بیاریم که یک جور دیگری تفسیر کنیم که این رفتار ما رو توجیه کنه
از اینجا به بعد منظومه افتخارات شروع میشه:
۱.اول افتخار به قرآنِ فعالِ در زندگی بشر که نسخه ای برای هدایت بشریت است۲.و افتخار به پیروی از مذهبی که برای قرآن جایگاه والایی قائله...افتخار به پیروی از مذهبی که رسول الله موسس آن بوده به امر خدا و امیرالمومنین ، مامور رها کردن بشر از تمام بند هاست...
۳.افتخار به نهج البلاغه که از معصوم ماستحضرت امام بعد از قرآن ، نهج البلاغه رو میگن ، چیزی که میتونه قرآن رو تفسیر کنهمعمولا حکومتی و ابعاد عدل نهجالبلاغه کنار گذاشته میشه
۴.افتخار به ائمه معصومین ، که ائمه ما هستند
مسایلی که بر روایت تاریخ تاثیرگذار هست توسط فردی:۱. انگیزشمثلا خوشامد حاکم یا پادشاهبرای پررنگ کردن خودش و جاه طلبی خودشیا...پس انگیزه فرد ، بر مدل روایت تاریخ تاثیر میزاره
۲. گزینشما نمیتوانیم همه پدیده ها یی که در تاریخ اتفاق میفته رو روایت کنیم و حتی یک پدیده رو هم میشه از منظرهای مختلف روایت کرد مثلا تاریخ انقلاب رو میشع از دید مردم، از دید حاکمان ، از دید شهرستانی ها، تهرانی ها و... روایت کرد پس وقتی که ما میخواهیم یک هط تاریخی رو روایت کنیم مجبور میشیم به گزینش ، خواسته یا ناخواستهوگرینش های ما اثر میگذاره که چه چیزی را روایت کنیم؟
نکته درباره گزینش:من وقتی یک چیزی رو روایت میکنم ، به سطح ادراک اون فضیه رسیدمپس نظام ارزشی خودم رو با این گزینش، مطرح میکنم و نشون میده چه نگاهی به عالم دارم
۳ پردازش(تحلیل) :ما تاریخ رو هیچوقت خام ارایه نمیدیمو حتی وقتیکه فکر میکنیم فقط داریم توصیف میکنیم اما در واقع خام ارایه نمیدیم و تحلیل در اون هست
سوال پیش میاد که پس آیا با توجه به سه نکته انگیزش گزینش پ پردازش ، آیا تاریخ سوگیری داره و ما نمیتوانیم از تاریخ استفاده کنیم ؟پاسخ:چون تاریخ سوگیری دارد پس احتیاج به یکروشن بینیهوشیاریو بصیرت در استفاده از روایت های تاریخی داریم که ببینیم :چه کسیو با چه منظومه فکری ، داره تاریخ رو روایت میکنه؟
پس نه تنها گزینش در روایت تاریخ داریم بلکه گزینش گری در مطالعه تاریخ هم داریم
نامه امام به حمید روحانی برای ثبت تاریخ انقلاب:بروید تاریخ انقلاب را مستند به صدا و تصویر مردم روایت کنید
به دو دلیل:یک ، نگن حاکمان تاریخ را روایت کردنددو، فضای متحجرین ، غرب زده ها و فضای ظلم و کفر و الحاد و .. ... وجود داره ، اجازه ندین کس دیگری شما رو روایت کنه مردم انقلاب کردند و خودشون باید روایت کنند
در عین اینکه من میتونم طرفدار جریانی در تاریخ باشم منصف هم باشممنصف بودن یعنی:-انواع جریانها رو ببینم-نقش و وزن جریان ها رو ببینم-اون جاهایی که من طرفدار اون جریان بودم هم دقیق روایت کنم-و نخوام چیزی رو بیهوده به کسی نسبت بدم یا نسبتی رو ازش بردارم
حضرت امام میگن هر اتفاقی که برای این دو ثقل در طول تاریخ افتاده ، در واقع برای کل بشریت افتاده چون اینها مایه هدایت بشریت بودند
حضرت امام ، مخاطب خودشون رو ، محدود نمیدونن و همه مسلمانان بلکه آزادگان جهان میدونن ، پس نمیخوان صرفا یک بحث فرقه ای داشته باشند
پس اول حضرت امام میگن ، اول بیینیم چه گذشته بر سر این دو ثقلو میگن که این مصیبت ها از بعد از شهادت حضرت علی شروع شده چرا قبلش را مطرح نمیکنند مثلا از غدیر؟به دو دلیل۱. گزینش شده که پس از شهادت روایت بشهپس آیا صرفا مصلحت سنجی بوده بخاطر اهل سنتی که مخاطب هستند یا نه منظومه فکری و گزینش حضرت امام هم موثر هست؟
۲. منظومه فکری حضرت امام رفته سراغ سلطنتیعنی حکومت هایی که به اسم اسلام و قرآن ، اما کاملا ضد قرآن رفتار میکنند
از این بابت اگر نگاه کنیم متوجه میشیم که چرا امام خمینی رفتند سراغ بعد از شهادت امیرالمومنین علی علیهالسلام ، چون بنی امیه کاملا با خلفای قبل از خودش از بابت سلطنت متفاوت بود کاملا
پس بحث سلطنت اسلامی برای امام مطرح بوده و از اینجای تاریخِ اسلام گزینش کردند
حالا حکومت های ضد قرآنضد عدلو انحرافیچگونه توانستند ابن اتفاق رو رقم بزنند ؟-وقتیکه مفسران حقیقی قرآن رو کنار زدندحالا کیا رو آوردند ؟-کسانی که بتوانند جعل حدیث کنندابتدا باید یک تحمیق اتفاق بیفته که بعد بتوانند اون ظلم ها رو به اسم اسلام تئوریزه کنند اینجاست که جایگاه علما بسیار مهم میشه
در خطبه منا امام حسین علیه السلام میگن:«قبل ازمعاویه و مردم ، علما رو خطاب قرار میدن-شما اول تطمیع شدید و تهدید شدید-دنیای شما متزلزل شده بوده و برای اینکه دنیا رو نگه دارین حاضر بودین حقیقت رو بفروشید»
آخوند های درباری چون گفتند اینها دین هستند مردم پذیرفتند
- که یا قران را کنار زدند و گفتند نقشی در حکومت نداره و جاش بر سر قبر مردگان هست فقط- یا قران نقش دارد اما آن نقشی که داره ، توجیه کننده ظلم طواغیت هست
پس به صورت کاملا سکولار قرآن کنار زده شد از حکومت هایی به اسم اسلام و خالی از محتوای اسلام مثل سعودی و پهلوی که مثلا چاپ قران میکردند اما خالی ار محتوای قرآن بودند
یک پروپاگاندایی ایجاد کرده بودند و یک برچسب آخوند سیاسی دست کرده بودند و تا کسی میخواست خارج از این فضا حرف بزنه، میگفتن حسوده و این برچسبِ آخوند سیاسی رو میزدند و انگار چیز بدی محسوب میشد! ...
پس اولین قدم برای انحراف و برای اینکه کسی بتواند ظلم کند و اون ظلم خودش رو توجیه کنه:۱. اون تیوری و نظریه را بگذاریم کنار۲. مفسرین اون رو هم بگذاریم کنار۳. یا عده ای رو سرکار بیاریم که یک جور دیگری تفسیر کنیم که این رفتار ما رو توجیه کنه
از اینجا به بعد منظومه افتخارات شروع میشه:
۱.اول افتخار به قرآنِ فعالِ در زندگی بشر که نسخه ای برای هدایت بشریت است۲.و افتخار به پیروی از مذهبی که برای قرآن جایگاه والایی قائله...افتخار به پیروی از مذهبی که رسول الله موسس آن بوده به امر خدا و امیرالمومنین ، مامور رها کردن بشر از تمام بند هاست...
۳.افتخار به نهج البلاغه که از معصوم ماستحضرت امام بعد از قرآن ، نهج البلاغه رو میگن ، چیزی که میتونه قرآن رو تفسیر کنهمعمولا حکومتی و ابعاد عدل نهجالبلاغه کنار گذاشته میشه
۴.افتخار به ائمه معصومین ، که ائمه ما هستند
۱۴:۵۸
بازارسال شده از بر مدار حضرت مادر (س)
#چکیدهی_جلسهی_سومصوت خانم فاضل
بنیاد اندیشهی امام قیام لله است.(اندیشه ای که له و علیه دارد.)از جنس أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ است.
هر زمانی حرف از قیام است باید جبههی حق و باطل را مرزبندی کنیم.
️ تفاوت جنگ و انقلاب
عامل اصلی فکری(چون افکار هستند که می تواند انسان ها را حرکت دهد) حرکت دهندهی انقلاب اندیشهی ناب دینی است
عامل اصلی جنگ از یک اندیشهی استکباری شروع میشود(یک حس خود برتر بینی که توانایی تحققش را دارد)
برای انقلابها به سه چیز نیاز داریم
۱_عامل فکری۲_رهبرانی که مردم را به آن اندیشه فراخوانند(از جنس مربی هستند و مردم را به تفکر در آن اندیشه دعوت میکنند)۳_همراهی مردمموجب قدرت اجتماعی میشودموجب بغض زورمندان می شود
افتخارات امام در وصیت نامه۱_ما مفتخریم به قرآن، پیامبر(ص)،نهج البلاغه، صحیفه سجادیه،و ادعیه ای که از جانب امام معصوم بیان شده(اینها چیزهایی ست که اندیشه ایجاد می کند.)دشمن تلاش میکند با بسته کردن فکر انسان ها، اثر اندیشه را خنثی کننداولین مفهوم پس از اندیشه دینی، آزادی ست.آزادی فکر یعنی نه ظلم می کند نه ظلم میپذیردآنچه غل و زنجیر را از دست بشر باز میکند آزاد سازی فکر است.۲_کسانی رهبران این اندیشه هستند که خود رها شده از قیود هستند و مأمور هستند که بشر را از این قیود رها کنند.۳_رهبرانی که در راه این اندیشه تبعید شدند و به شهادت رسیدند(یعنی خود در خط مقدم بودند.)
هر جایی دیدید رهبران یک اندیشه در خط مقدم بودند، بدانید آن اندیشه پیروز است.
پ.ن : کتاب آزادی یعنی آزادی را معرفی کردند
بنیاد اندیشهی امام قیام لله است.(اندیشه ای که له و علیه دارد.)از جنس أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ است.
هر زمانی حرف از قیام است باید جبههی حق و باطل را مرزبندی کنیم.
️ تفاوت جنگ و انقلاب
عامل اصلی فکری(چون افکار هستند که می تواند انسان ها را حرکت دهد) حرکت دهندهی انقلاب اندیشهی ناب دینی است
عامل اصلی جنگ از یک اندیشهی استکباری شروع میشود(یک حس خود برتر بینی که توانایی تحققش را دارد)
برای انقلابها به سه چیز نیاز داریم
۱_عامل فکری۲_رهبرانی که مردم را به آن اندیشه فراخوانند(از جنس مربی هستند و مردم را به تفکر در آن اندیشه دعوت میکنند)۳_همراهی مردمموجب قدرت اجتماعی میشودموجب بغض زورمندان می شود
افتخارات امام در وصیت نامه۱_ما مفتخریم به قرآن، پیامبر(ص)،نهج البلاغه، صحیفه سجادیه،و ادعیه ای که از جانب امام معصوم بیان شده(اینها چیزهایی ست که اندیشه ایجاد می کند.)دشمن تلاش میکند با بسته کردن فکر انسان ها، اثر اندیشه را خنثی کننداولین مفهوم پس از اندیشه دینی، آزادی ست.آزادی فکر یعنی نه ظلم می کند نه ظلم میپذیردآنچه غل و زنجیر را از دست بشر باز میکند آزاد سازی فکر است.۲_کسانی رهبران این اندیشه هستند که خود رها شده از قیود هستند و مأمور هستند که بشر را از این قیود رها کنند.۳_رهبرانی که در راه این اندیشه تبعید شدند و به شهادت رسیدند(یعنی خود در خط مقدم بودند.)
هر جایی دیدید رهبران یک اندیشه در خط مقدم بودند، بدانید آن اندیشه پیروز است.
پ.ن : کتاب آزادی یعنی آزادی را معرفی کردند
۱۴:۵۸
بازارسال شده از بر مدار حضرت مادر (س)
چکیده جلسه چهارم وصیتنامه اماماندیشه آزادی بخش، انسان را در مقابل هر اندیشه ای غیر از خدا شجاع می کند.زنده نگهداشتن قرآن، نیازمند انسان هایی است که پای علم قرآن سینه بزنند.(قدرت اجتماعی)یکسری از افتخاراتی که امام در وصیتنامه مطرح میکنند افتخار به داشتن رهبران آزاده و آزادی بخش است.امام به امتِ پایِ کار هم افتخار می کنند. (جایی که امام به زنان هم افتخار میکنند.)حقیقت اسلام یک چیز است و اسلام محقق یافته یک چیز، ما باید سعی کنیم شرایط را برای رسیدن به حقیقت اسلام فراهم کنیم و همواره خود را با آن بسنجیم.امتی که اهل ایثار شد، به واقعیت امام و رهبر خود نزدیک تر می شود.اهمیت حضور زنان در انقلاب به داشتن حس مسئولیت نسبت به غایت انقلاب است و گرنه تنها پای کار بودن و حضور چیزی است مثل نسخه غربی که حضور فعال دارد ولی غایتی برایش نیست.پیام رهبر به کنگره ۷۰۰۰زن شهید، بر داشتن غایت حضور است و نه زن شرقی(بدون حضور) و زن غربی (حضوربدون غایت).ما اگر میخواهیم تکلیف را بشناسیم بر وسع و توان تکیه می کنیم.*نکاتی که در شناخت وسع و توان، جهت فهم تکلیف باید به آن ها توجه کرد*اصل شکر نعمت، استفاده از آنها در خدمت است.وسع و توان قابل افزایش است، میزان نعماتی که بر ما می بارد به تلاش ما بستگی دارد.در آنچه میتوانید خدا را یاری کنید، خدا در آنچه نمی توانید شما را یاری می کند.اصرار بر کلیشه ساختن و اجرای آن برای همه اشتباه است.وسع و توان متنوعند. مثل رنگین کمان.اقتضائات خانواده(پدر و مادر یا همسر و فرزندان) هم در میزان وسع ما موثر است.نیاز جبهه حق هم بسیار مهم است. دنبال هوس رفتن با منظومه نگری به جبهه حق فرق دارد.تصمیم گیری به وسیله دوستان و با کمک آنان موثر است. (مشورت کردن با دوستان)برای حل تعارضات باید صبر به خرج داد.استعدادی که خدا به ما داده باید هزینه کنیم در راه خداوقتی بحث تعارض در نقش،های زنان مطرح می شود بحث معنویت مغفول می ماند، آیا کاری که می کنیم برای خداست؟!به اشکال خوردن در بحث معنویت فردی به مشکل ما با خانواده و اطرافیان بر می گردد و عکس این ماجرا هم صادق است.(کتاب خانم مربی)از جمله پیروزی های ابتدای انقلاب توجه به خودسازی بود که اکنون از آن غافلیم.در بسیاری از متون امام هم توجه به خدا در میان سیاسی ترین متون را میبینیم.داشتن نگاه جامع به مسائل بالا ما را در فهم بهتر کمک میکند. شهوات جنسی و بی بند و باری اخلاقی از مهمترین ابزارهایی است که استحکام ملت را در مقابل استکبار و ظلم از بین می برد.گسترش بی بند و باری، القای بی هویتی در مورد میراث ملی و دینی ، همصدا کردن مسئولان و ارائه اسلام التقاطی از مسائلی است که دشمن به جوامع جهت تخریب وارد می کند.بحث تحجر و آخوند درباری در دهه های اخیر کمرنگ شده و باعث التقاط اسلام آمریکایی و اسلام ناب است. طیف شیرازی ها و...چنگ زدن به آئین ها و مراسم، بدون اینکه از مغز و غایت آن مطلع باشیم افتادن در دام اسلام آمریکایی است.داشتن تعصب نسبت به مناسک بدون اینکه به مغز و پیام اصلی آن توجه کنیم.باید جریانات غیر معروف اسلام آمریکایی را هم بشناسیم.قیام علیه تحجّر یکی از اصول اصلی اندیشه امام است.ما اگر یک تبیین دقیق داشته باشیم جوانان ما دل های آماده ای دارند.سرمایه داری و تحجر همدیگر را ساپورت می کنند.(کتاب خطبه منا)مدل های حضور ما باید به گونه ای باشد که هم اسلام آمریکایی و هم جریان تحجر از آن بترسند.افتخار به دشمنانی که داریم هم از افتخارات امام در متن وصیتنامه است، البته این تنها شاخص نیست.در هر مطالبه ای باید توجه داشته باشیم مطالبه ما و دشمنان در مبنا متفاوت باشد. این نکته بسیار مهم است از نظر شناخت درست یا نادرست بودن مطالبه و مسیر آنادبیات الهی در تمام وصیت نامه امام موج می زند.تفاوت خوف با هوشیاری نسبت به دشمن، جدی باید تبیین شود.
۱۵:۱۳
بازارسال شده از گ پیروزه
خلاصه جلسه پنجم از وصیت نامه امام، خانم فاضلاز افتخاراتی که امام می تواند به امت خود بکند پایِ کار بودن امت است و از مسائل رهزن برای پای کار بودن امت، دشمنان دانا یا دوستان نادان (جریان تحجر )هستند.حفظ ظواهر حکومت دینی و از بین رفتن باطن آنان خاصّ جریان هایی است که حکومت دینی را تبدیل به سلطنت دینی میکنند. ظواهر باید باشد اما ظواهر با باطن خود ارزشمند است. حضرت آقا این بحث را با بحث هسته و پوسته در بین دانشجویان بیان میکنند ما پوسته ای داریم که نام آن را جمهوری اسلامی گذاشتیم اما در واقع با هسته آن قرار است کار را به سامان برسانیم. اغلب نهادهایی که در جمهوری اسلامی داریم ممکن است ظاهرا اسلامی داشته باشند اما باطن آن خالی از اندیشه های اسلامی باشد. مثل اینکه یک خودکار بدون مغز ما بدهند و بگویند با آن بنویس. هر قدر پوسته خودکار زیبا و خوب باشد اگر مغز نداشته باشد نوشتن حاصل نمی شود و بازیچهای دست ما است. جوان به خاطر نداشتن وابستگی های زیاد به دنیا راحت تر تن به مبارزه با سلطنت اسلامی می دهد. البته جوان های وابسته به دنیا و پیر های غیر وابسته هم داریم. امام تعریف رشد بر اساس تعاریف روانشناسی را به هم زد اگر حضرت آقا گام دوم را به جوانان می سپارند. منظورشان جوانان دنیا طلبی که به دنبال دنیا هستند نیست. جبر زمانه کسی را جوان یا پیر نمی کند عملکرد خود شخص است که جوان یا پیر بودن او را مشخص میکند. حکومت دینی یک ژنوم هایی دارد که باعث می شود آن نظام رشد و نمو کند. امر به معروف و نهی از منکر و مطالبه گری از جمله آن DNAهایی است که اجازه رشد و مرمت به نظام می دهد. این نظریه یک نظام انقلابی است. در سوره فتح پیامبر و امت را مثل گیاهی میداند که موجود زنده است در حال رشد است و اگر آفت زد مبارزه می کند و اگر آسیب ببیند دوباره ترمیم می کند در عین اینکه نظام است انقلابی هم هست. مردم جامعهای که امر به معروف و نهی از منکر را انجام نمی دهند مثل مرده متحرک هستند یعنی بود و نبودنشان مهم نیست. مردم چشم ناظری هستند که باعث زنده بودن و انقلابی بودن نظام جمهوری اند. وقتی ما مردم رو کنار میزنیم دچار آسیب میشویم حضرت آقا قبل از جریانات سال ۸۸ این را مطالبه میکند که چگونه ساختارهای جامعه را طوری بچینیم که مشارکت مردم و نظارت مردم در آنها بیشتر شود و به حداکثر برسد. هر کجا جمهوریت را از دست دهیم اسلامیت را هم از دست خواهیم داد. چه کی میتواند پای دین بایستد در حالی که مردم نیاستند؟ نخبگان و مردم باید با هم مرتبط باشند. ممکن است گاهی مردم اشتباه کنند اگر نخبگان با مردم نباشند چگونه در این بزنگاهها جلوی اشتباه مردم را بگیرند؟ فسادهای سیاسی که اکنون ما درگیر آنها هستیم از جدایی نخبگان از مردم به وجود آمده است. مومنین نباشند پیامبر خدا هم تنها می ماند ما نمیتوانیم بگوییم بدون امت می توانیم به نتیجه برسیم هستهای که باید توفنده پیش برود باید مردم باشند. حضرت آقا میگویند امام سه ویژگی داشتند: اعتماد به خدا اعتماد به مردم اعتماد به خودشان عدهای ادعای مردمی بودن دارند اما یا اعتماد به مردم ندارند، یا اعتقاد به مردم!
بنیاد اندیشه حضرت امامبنیادیترین مبانی منظومه حضرت امام در هستی شناسی توحید و در انسان شناسی فطرت است و با این منظومه به جمهوری اسلامی رسیدند. توحید؛ قدرتی است که همه چیز وابسته به اوست و مابقی وابستگان به او هستند. یعنی دو رده خدا و مخلوقات هستنددر رده مخلوقات کسی نمیتواند هم رده خالق باشد. فطرت؛ ما این مخلوقات را خدا آشنا می دانیم. انسان محبت الهی را در وجود خود دارد. (نشات کتاب خوبی درباره مسائل تربیتی است) فطرت ممکن است غبار زیادی بگیرد ولی از بین نمیرود. وقتی روی آهن ربا( فطرت) لایه عایق (شهوات دنیا) می کشیم عمل نمیکند. نیازها میتواند عامل محبت به دنیا باشه یا آخرت. امام بر اساس همین اصول است که جمهوری اسلامی را بنا می کند. ایشان با جمهوری تعارف ندارد. در واقع در ریشههای جمهوری در اندیشههای امام را میتوان در کتاب های اخلاقی و عرفانی ایشان پیدا کرد. همه مبتلای به دنیا و فراق از دنیا می شوند حتی پیامبر و ابتلای انسان همون ورودبه دنیاست با ورود به دنیا دچار علایق دنیایی میشویم که با تزکیه می توان آن را از خود زدود. پیامبران به فطرت انسان ها، همان آهنربای وجود انسان امید دارند. به میزانی که ما در تربیت و کمک به تزکیه مردم سرمایه گذاری کنیم به آنها امید داریم. پس در حکومت دینی تربیت و سیاست در هم آمیخته است و تربیت جز لاینفک سیاست است. اعتماد امام به مردم بر اساس همان فطرت در بحث انسان شناسی است وقتی تزکیه کردیم مردم با امام بر علیه الحاد و کفر قیام می کنند. جمهوریت، تربیت و عدالت در کنار هم هستند جمهوریت را بدون اسلامیت نمی توان تصور کرد.
بنیاد اندیشه حضرت امامبنیادیترین مبانی منظومه حضرت امام در هستی شناسی توحید و در انسان شناسی فطرت است و با این منظومه به جمهوری اسلامی رسیدند. توحید؛ قدرتی است که همه چیز وابسته به اوست و مابقی وابستگان به او هستند. یعنی دو رده خدا و مخلوقات هستنددر رده مخلوقات کسی نمیتواند هم رده خالق باشد. فطرت؛ ما این مخلوقات را خدا آشنا می دانیم. انسان محبت الهی را در وجود خود دارد. (نشات کتاب خوبی درباره مسائل تربیتی است) فطرت ممکن است غبار زیادی بگیرد ولی از بین نمیرود. وقتی روی آهن ربا( فطرت) لایه عایق (شهوات دنیا) می کشیم عمل نمیکند. نیازها میتواند عامل محبت به دنیا باشه یا آخرت. امام بر اساس همین اصول است که جمهوری اسلامی را بنا می کند. ایشان با جمهوری تعارف ندارد. در واقع در ریشههای جمهوری در اندیشههای امام را میتوان در کتاب های اخلاقی و عرفانی ایشان پیدا کرد. همه مبتلای به دنیا و فراق از دنیا می شوند حتی پیامبر و ابتلای انسان همون ورودبه دنیاست با ورود به دنیا دچار علایق دنیایی میشویم که با تزکیه می توان آن را از خود زدود. پیامبران به فطرت انسان ها، همان آهنربای وجود انسان امید دارند. به میزانی که ما در تربیت و کمک به تزکیه مردم سرمایه گذاری کنیم به آنها امید داریم. پس در حکومت دینی تربیت و سیاست در هم آمیخته است و تربیت جز لاینفک سیاست است. اعتماد امام به مردم بر اساس همان فطرت در بحث انسان شناسی است وقتی تزکیه کردیم مردم با امام بر علیه الحاد و کفر قیام می کنند. جمهوریت، تربیت و عدالت در کنار هم هستند جمهوریت را بدون اسلامیت نمی توان تصور کرد.
۱۵:۱۳
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
بازارسال شده از بر مدار حضرت مادر (س)
#چکیده_جلسه_ششم#خانم_فاضل
ویژگی ها و تفاوت های اسلام ناب و اسلام آمریکایی
اسلام ناب مبتنی بر منابع اصیل قرآن و سنت است. اسلام آمریکایی مبتنی بر خرافه و بدعت است.اصول اگر ناب نباشد، یک جایی کم می آورد.مارکسیسم چون به اصولش پایبند بود، زودتر از لیبرالیسم که مبتنی بر آزادی لذت بود فرو ریخت.لیبرالیسم شعارش این است که تکثر ها را به رسمیت میشناسد در حالی که در نهایت آنکه زر و زور و قدرت بیشتر دارد در این رقابت پیروز میشود!
اسلام ناب اصالتش عزت مومنین استاسلام آمریکاییاصالتش بر لذت و قدرت و منفعت است.
اسلام ناباصالتش برغیرت است و نمی ترسد و به استقبال مرگ و شهادت میرود که این باعث انقلابی گری میشود(مومن تاب ندارد کسی کنار خدا قرار بگیرد)اسلام امریکاییاهل عافیت طلبی ست.
اسلام ناباسلام تعبد است و تا پای جان، پای آن میاستد.اسلام آمریکایی اسلام التقاط است(به نفع و ضرر خود از اوامر اطاعت میکند)
اسلام ناب اسلام منظومه ایست.(مسایل اولویت بندی و اهم و مهم میشود)اسلام آمریکایی دین را گزاره ای میبیند.(التقاط)
برای تشخیص اولویت های دین
اهل متن و خواندن از بنیاد های دین باشیم، اهل انس با قرآن و حدیث(الحیاة، اصول کافی) باشیم. اگر اهل اینها نباشیم تشخیص از حرف ولی هم سخت میشود.
بین مومنین فضای تشکیلاتی برقرار باشد، مومنین اهل تواصی حق و صبر به یکدیگر باشند(دو دوست مثل دو دست یکدیگر را بشویند خودسازی و دگر سازی با هم است)
در برخی جاها دشمن میتواند در تشخیص اولویت به ما کمک دهد(این یک معیار است و همیشه صحیح نیست) مهم ترین نکته در فهم اولویت که بدون این باقی گزاره ها فایده ای ندارد اهل تقوا باشد ، یعنی حب دنیا از دلش بیفتد.مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست.
مدام درگیر پالایش نفس باشیم(کتاب چهل حدیث مانند داروخانه است) و زمان سحر زمان مناسب برای رصد نفس.اگر مسیولیت شما باعث برقراری عدالت میشود آن مسیولیت را قبول کنید ولی وقتی مسیولیتی میگیرید مسیولیت را به کام خود تلخ کنید که البته در ارتباط با خدا اوج عشق بازیست.(نامه ی امام علی (ع) به عثمان بن حنیف)
توصیه یکی از عرصه های خوب برای نوجوان آشنایی با فضای نهج البلاغه است.(نهج البلاغه جزء میراث های تربیتی ماست)
ویژگی ها و تفاوت های اسلام ناب و اسلام آمریکایی
اسلام ناب مبتنی بر منابع اصیل قرآن و سنت است. اسلام آمریکایی مبتنی بر خرافه و بدعت است.اصول اگر ناب نباشد، یک جایی کم می آورد.مارکسیسم چون به اصولش پایبند بود، زودتر از لیبرالیسم که مبتنی بر آزادی لذت بود فرو ریخت.لیبرالیسم شعارش این است که تکثر ها را به رسمیت میشناسد در حالی که در نهایت آنکه زر و زور و قدرت بیشتر دارد در این رقابت پیروز میشود!
اسلام ناب اصالتش عزت مومنین استاسلام آمریکاییاصالتش بر لذت و قدرت و منفعت است.
اسلام ناباصالتش برغیرت است و نمی ترسد و به استقبال مرگ و شهادت میرود که این باعث انقلابی گری میشود(مومن تاب ندارد کسی کنار خدا قرار بگیرد)اسلام امریکاییاهل عافیت طلبی ست.
اسلام ناباسلام تعبد است و تا پای جان، پای آن میاستد.اسلام آمریکایی اسلام التقاط است(به نفع و ضرر خود از اوامر اطاعت میکند)
اسلام ناب اسلام منظومه ایست.(مسایل اولویت بندی و اهم و مهم میشود)اسلام آمریکایی دین را گزاره ای میبیند.(التقاط)
برای تشخیص اولویت های دین
اهل متن و خواندن از بنیاد های دین باشیم، اهل انس با قرآن و حدیث(الحیاة، اصول کافی) باشیم. اگر اهل اینها نباشیم تشخیص از حرف ولی هم سخت میشود.
بین مومنین فضای تشکیلاتی برقرار باشد، مومنین اهل تواصی حق و صبر به یکدیگر باشند(دو دوست مثل دو دست یکدیگر را بشویند خودسازی و دگر سازی با هم است)
در برخی جاها دشمن میتواند در تشخیص اولویت به ما کمک دهد(این یک معیار است و همیشه صحیح نیست) مهم ترین نکته در فهم اولویت که بدون این باقی گزاره ها فایده ای ندارد اهل تقوا باشد ، یعنی حب دنیا از دلش بیفتد.مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست.
مدام درگیر پالایش نفس باشیم(کتاب چهل حدیث مانند داروخانه است) و زمان سحر زمان مناسب برای رصد نفس.اگر مسیولیت شما باعث برقراری عدالت میشود آن مسیولیت را قبول کنید ولی وقتی مسیولیتی میگیرید مسیولیت را به کام خود تلخ کنید که البته در ارتباط با خدا اوج عشق بازیست.(نامه ی امام علی (ع) به عثمان بن حنیف)
توصیه یکی از عرصه های خوب برای نوجوان آشنایی با فضای نهج البلاغه است.(نهج البلاغه جزء میراث های تربیتی ماست)
۱۶:۲۸
بازارسال شده از بر مدار حضرت مادر (س)
قسمت هفتم وصیت نامه امام_خانم فاضل
تعقل و جهالت در مکتب امام در شرح جنود عقل و جهل بیان شده است. پشت کردن عقل، یعنی رو کردن به دنیا و وارد عالم دنیا شدن و دچار ابتلا شدن. مسلمان واقعی دنیا را آباد می کند اما قصدش آباد کردن آخرت است. مثل پرنده که آب و دانه میخورد تا پرواز کند.نگاه عقل به دنیا اینگونه است. جنود جهل وارد عالم دنیا می شوند و رو به دنیا می کنند ولی جذب دنیا می شوند و وقتی خداوند می گوید پشت به دنیا کن آنقدر به دنیا جذب شده که دیگر برنمی گردد. حالا ممکن است با چادر و ریش به نوعی جذب دنیا شده باشد یا با کراوات و بی حجاب باشد فرقی در اصل موضوع ندارد. عقلِ ابزاری زیرمجموعه عقلِ بنیادی است. در بحث جنود عقل و جهل امام مصداق های اسلام آمریکایی و اسلام ناب را به خوبی بیان می کند. دو کتاب حدیث جنود عقل و جهل امام و عقلانیت و توسعه آقای رحیم پور را دوستان بخوانند تا این مفاهیم و عقل جهل را بهتر درک کنند. اسلام دنیا و آخرت، اسلام رهبانیت که می گوید در کل سراغ دنیا نرو و اسلام متجدد که میگوید برو دنیا را بچسب. از دید اسلام ناب، دنیا و آخرت به صورت دوگانه مطرح نیست که در مقابل هم قرار بگیرد. اسلام ناب میانه تجدد و تحجر نیست اتفاقاً اسلام ناب می گوید اینها هر دو سر و ته یک کرباسند. نگاه اسلام ناب نگاه فطرت گراست و دوگانه خلق و خدا در آن مطرح نیست. اسلام ناب، اسلامِ زندگی و زندگی ساز است. نمی گوید زندگی را تعطیل کن برای رسیدن به خدا اما برای زندگی دنیا هم غایت قائل است. مناسک تهی از یاد خدا فایده ای ندارد در حج اگر به دور خانه خدا می گردیم، اگر لباس یکدست می پوشیم همه اینها قرار است این را به یاد ما آورد که ما همه از خداییم و همه با هم در برابر این خدای یکتا یکی هستیم. مناسکی که در اسلام ناب مطرح میشود برای متذکر کردن است و گرنه پوسته ای است که درونش تهی می باشد.در نگاه دینی دنیا باید برای ما ذکر باشد. اسلام سیاست و اسلام بیتفاوتی. اسلام سیاست حرف از درد و عمل مردم می زند، حرف از هراس مستکبرین عالم میزند. اسلام منهای سیاست اما اسلام افسردگی و بی حالی است که در دوگانه شرق و غرب حل می شود. اسلامی که با جهاد و عکس العمل نشان دادن مواجه هست اسلامی که به مستضعفین عالم توجه دارد و فعال در عرصه بینالمللی است. در همین وضعیت کنونی اسلام تحجر در حال نفوذ است. اسلام بی خاصیتی که تشریفات زیادی دارد و خیلی به امور مسلمین نمیپردازد. اسلام وابسته به دستگاه های استعماری، بی تفاوت نسبت به ظلم، به مظلوم اسلام وحدت و اسلام تفرقه افکن بین مسلمین. حضرت آقا می فرمایند وحدت ما، وحدت تاکتیکی نیست (وحدتی که به خاطر دشمن مشترک باشد نیست) وحدتی است که از بن دندان به آن معتقدیم. توحید ابوذر و سلمان با هم فرق دارد ولی هر دو از اصحاب درجه یک پیامبراند. نمیتوان گفت به صرف اینکه ما چیزی داریم که او ندارد پس با ما یکی نیست و باید از او برائت بجوییم. روایت امام صادق علیه السلام درباره درجات ایمان گواه این نکته است.امام صادق(ع) در بارهی درجات ایمان میفرماید: «خداى عزّ و جلّ ایمان را هفت قسمت کرد: 1. نیکوکارى، 2. راستگویى، 3. یقین، 4. رضا، 5. وفاء 6. علم، 7. بردبارى. سپس آن را میان مردم تقسیم فرمود، به هرکس هفت سهم داد، او کامل است و دربردارندهی ایمان. به برخى از مردم فقط یک سهم داد، و به بعضى دو سهم و به دستهاى سه سهم، تا به هفت سهم قسمت کرد، امام فرمود به کسى که یک سهم ایمان دارد به اندازهی دو سهم تحمیل نکنید، و به کسى که دو سهم دارد به مقدار سه سهم که سنگین بارشان خواهید کرد، آنگاه فرمود: همچنین تا به هفت سهم برسند (یعنى بر سه سهمى به اندازه چهار سهم تحمیل نکنید، و بر چهار سهمى به اندازه پنج سهم و بر او به اندازه شش سهم و بر او به اندازه هفت.) در نماز جمعه بعد از شهادت حاج قاسم حضرت آقا می گویند: جوانان جهان اسلام، کتابخانهها و دانشگاه های جان اسلام باید با هم پیوند بخورد. میفرمایند از بنیان نظری ما به وحدت می رسیم و ما در اصول وحدت داریم.کاری نکنیم که دلها از هم بریده شود و نباید احساسات دیگران را جریحهدار کنیم. نگاه حضرت امام توحید موج میزند اگر توحید را از نگاه امام بگیری کامل آن را اشتباه فهمیدهایم. عالم محضر خداست اصلِ اندیشه امام است. مخاطب وصیت نامه امام همه مستضعفین و ستمدیده های عالم بود. ما میتوانیم در جایگاهی باشیم که مثل امام حاج قاسم و امید مستضعفین عالم باشیم. امام وصیت می کنند: در همه عرصهها از اهل بیت پیروی کنیم. درکنش ها و رفتارها را تا حد بذل جان خود و خانواده پیرو اهل بیت باشیم. تمام ظرفیت هایمان را پای اسلام ناب آوریم. جهت فهم فقه پویا و سنتی به منشور روحانیت امام مراجعه نمایید. امام فرمودند فقه سنتی ما پویاست ما با همین فقه سنتی توانستیم به نظریه ولایت فقیه
تعقل و جهالت در مکتب امام در شرح جنود عقل و جهل بیان شده است. پشت کردن عقل، یعنی رو کردن به دنیا و وارد عالم دنیا شدن و دچار ابتلا شدن. مسلمان واقعی دنیا را آباد می کند اما قصدش آباد کردن آخرت است. مثل پرنده که آب و دانه میخورد تا پرواز کند.نگاه عقل به دنیا اینگونه است. جنود جهل وارد عالم دنیا می شوند و رو به دنیا می کنند ولی جذب دنیا می شوند و وقتی خداوند می گوید پشت به دنیا کن آنقدر به دنیا جذب شده که دیگر برنمی گردد. حالا ممکن است با چادر و ریش به نوعی جذب دنیا شده باشد یا با کراوات و بی حجاب باشد فرقی در اصل موضوع ندارد. عقلِ ابزاری زیرمجموعه عقلِ بنیادی است. در بحث جنود عقل و جهل امام مصداق های اسلام آمریکایی و اسلام ناب را به خوبی بیان می کند. دو کتاب حدیث جنود عقل و جهل امام و عقلانیت و توسعه آقای رحیم پور را دوستان بخوانند تا این مفاهیم و عقل جهل را بهتر درک کنند. اسلام دنیا و آخرت، اسلام رهبانیت که می گوید در کل سراغ دنیا نرو و اسلام متجدد که میگوید برو دنیا را بچسب. از دید اسلام ناب، دنیا و آخرت به صورت دوگانه مطرح نیست که در مقابل هم قرار بگیرد. اسلام ناب میانه تجدد و تحجر نیست اتفاقاً اسلام ناب می گوید اینها هر دو سر و ته یک کرباسند. نگاه اسلام ناب نگاه فطرت گراست و دوگانه خلق و خدا در آن مطرح نیست. اسلام ناب، اسلامِ زندگی و زندگی ساز است. نمی گوید زندگی را تعطیل کن برای رسیدن به خدا اما برای زندگی دنیا هم غایت قائل است. مناسک تهی از یاد خدا فایده ای ندارد در حج اگر به دور خانه خدا می گردیم، اگر لباس یکدست می پوشیم همه اینها قرار است این را به یاد ما آورد که ما همه از خداییم و همه با هم در برابر این خدای یکتا یکی هستیم. مناسکی که در اسلام ناب مطرح میشود برای متذکر کردن است و گرنه پوسته ای است که درونش تهی می باشد.در نگاه دینی دنیا باید برای ما ذکر باشد. اسلام سیاست و اسلام بیتفاوتی. اسلام سیاست حرف از درد و عمل مردم می زند، حرف از هراس مستکبرین عالم میزند. اسلام منهای سیاست اما اسلام افسردگی و بی حالی است که در دوگانه شرق و غرب حل می شود. اسلامی که با جهاد و عکس العمل نشان دادن مواجه هست اسلامی که به مستضعفین عالم توجه دارد و فعال در عرصه بینالمللی است. در همین وضعیت کنونی اسلام تحجر در حال نفوذ است. اسلام بی خاصیتی که تشریفات زیادی دارد و خیلی به امور مسلمین نمیپردازد. اسلام وابسته به دستگاه های استعماری، بی تفاوت نسبت به ظلم، به مظلوم اسلام وحدت و اسلام تفرقه افکن بین مسلمین. حضرت آقا می فرمایند وحدت ما، وحدت تاکتیکی نیست (وحدتی که به خاطر دشمن مشترک باشد نیست) وحدتی است که از بن دندان به آن معتقدیم. توحید ابوذر و سلمان با هم فرق دارد ولی هر دو از اصحاب درجه یک پیامبراند. نمیتوان گفت به صرف اینکه ما چیزی داریم که او ندارد پس با ما یکی نیست و باید از او برائت بجوییم. روایت امام صادق علیه السلام درباره درجات ایمان گواه این نکته است.امام صادق(ع) در بارهی درجات ایمان میفرماید: «خداى عزّ و جلّ ایمان را هفت قسمت کرد: 1. نیکوکارى، 2. راستگویى، 3. یقین، 4. رضا، 5. وفاء 6. علم، 7. بردبارى. سپس آن را میان مردم تقسیم فرمود، به هرکس هفت سهم داد، او کامل است و دربردارندهی ایمان. به برخى از مردم فقط یک سهم داد، و به بعضى دو سهم و به دستهاى سه سهم، تا به هفت سهم قسمت کرد، امام فرمود به کسى که یک سهم ایمان دارد به اندازهی دو سهم تحمیل نکنید، و به کسى که دو سهم دارد به مقدار سه سهم که سنگین بارشان خواهید کرد، آنگاه فرمود: همچنین تا به هفت سهم برسند (یعنى بر سه سهمى به اندازه چهار سهم تحمیل نکنید، و بر چهار سهمى به اندازه پنج سهم و بر او به اندازه شش سهم و بر او به اندازه هفت.) در نماز جمعه بعد از شهادت حاج قاسم حضرت آقا می گویند: جوانان جهان اسلام، کتابخانهها و دانشگاه های جان اسلام باید با هم پیوند بخورد. میفرمایند از بنیان نظری ما به وحدت می رسیم و ما در اصول وحدت داریم.کاری نکنیم که دلها از هم بریده شود و نباید احساسات دیگران را جریحهدار کنیم. نگاه حضرت امام توحید موج میزند اگر توحید را از نگاه امام بگیری کامل آن را اشتباه فهمیدهایم. عالم محضر خداست اصلِ اندیشه امام است. مخاطب وصیت نامه امام همه مستضعفین و ستمدیده های عالم بود. ما میتوانیم در جایگاهی باشیم که مثل امام حاج قاسم و امید مستضعفین عالم باشیم. امام وصیت می کنند: در همه عرصهها از اهل بیت پیروی کنیم. درکنش ها و رفتارها را تا حد بذل جان خود و خانواده پیرو اهل بیت باشیم. تمام ظرفیت هایمان را پای اسلام ناب آوریم. جهت فهم فقه پویا و سنتی به منشور روحانیت امام مراجعه نمایید. امام فرمودند فقه سنتی ما پویاست ما با همین فقه سنتی توانستیم به نظریه ولایت فقیه
۱۶:۲۸
بازارسال شده از بر مدار حضرت مادر (س)
برسیم. از نماز جمعه و جماعات و عزاداریها کوتاه نیایید چون عامل سقوط ما می شود. البته با حفظ مغز این مناسک، با پوسته کاری نمیتوان کرد. لعن های ما در واقع لعنِ ظالمان و ستمگران عالم است. از جمله آمریکا و شوروی و آل سعود وقتی رابطه ما با خدا قوی میشود دلهای مستضعفین جهان به ما می گِرود. ما چیزهایی داریم که جبهه باطل ندارد و گرنه سنت های الهی برای همه است. ابتدا با این سنت هایی که برای همه هست برنامه ریزی و تلاش میکنیم. اما سنت نصرت الهی برای کسی است که در راه خدا قدم بر میدارد.همچنین فطرت هم چیزی است که در دست ما است. فطرت نابود شدنی نیست و فقط غبار روی آن را میگیرد. قسمت اول وصیت نامه امام مبانی است و برای همه مظلومین عالم است اما قسمت دوم سیاسی و برای جمهوری اسلامی است. امید به رحمانیت خداوند را باید یک بحث جدی دید. حتی بحث ولایت فقیه که امثال انجمن حجتیه آن را قبول ندارند به خاطر همین امیدی است که در نگاه امام هست و می گوید که می شود. نگاه مدرج داشتن و برنامهریزی شده مهم است. مثل اینکه ما دسترسی به پشتبام نداریم ولی نردبان می توانیم بگذاریم. اگر تمهیدات الهی نبود انقلاب با وجود این همه بی بند و باری و ناامیدی و فحشا به پیروزی نمیرسید. آن هم انقلابی به نام خدا و دین در چنین دورهای! (سخنرانی حضرت آقا در ۱۰ سالگی انقلاب در جمع سُفرا)انقلاب اسلامی ذیل حفظ سنت خدا پیش میرود. خیلیها انقلاب را به امام نسبت میدهند و امام آن را به خدا و بیداری مردم نسبت میدهد. امام را فقط سیاسی و فقط اخلاقی نخوانید. همه را با هم ببینید. بی بند و باری ها و گناهان انسان را یا شُل میکند یا علیه خدا منسجم می کند. امام شاخصهایی میدهند برای مقایسه انقلاب ها: پیدایش انقلاب ها کیفیت مبارزه و مدل جانفشانی ها انگیزه انقلاب کنندگان کتاب معارف انقلاب اسلامی نشر انقلاب اسلامی شاخصهای انقلابها تا میتوانید در تحقق اسلام کوشش کنید نظام اسلامی ظرف تحقق اسلام است. رمز پیروزی انقلاب، همان رمز بقای انقلاب اسلامی است وحدت کلمه (اعتقاد) کلمه توحید
۱۶:۲۸
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
خلاصه جلسه دهم دکتر فاضل
دفعه پیش به بحث مشروعیت و کارآمدی نظام که زیر سئوال می برند پرداخته شد
برای بررسی کارآمدی باید انصاف داشته باشیم. مثال: منصف باشیم و پیشرفت های غرب را هم ببینیم. انصاف مانع غرور می شود."لا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلو؛ دشمنی با جماعتی شما را به ترک عدالت نکشاند (مائده آیه ۸)- عدالت خواهی حتما قید اخلاق دارد. مردم در آرامش و آگاهی حرف ها را می شنوند.
امام در اینجا از طریق مقایسه می خواستند نگاه منصفانه برسیم ( مقایسه قبل و بعد انقلاب یا با انقلاب های دیگر و...)
در نقد حرکت انقلاب، آرمانگرای واقع بین هستیم نه واقع گرا. واقع گرایی یعنی حفظ وضع موجود.
واقع بینی یعنی دیدن فرصت ها و تهدیدها. آرمان همان قله است.
در نگاه فقه جعفری همانطور که می گوییم امر به معروف و نهی ازمنکر تا قلع ماده فساد یعنی نتیجه هم مهم است.نتیجه گرایی هم ذومراتبی است؛ مثل توحید که دو مرتبه دارد: حقیقت توحید و تحقق توحید. حقیقت توحید که همان عالم یک خدا دارد اما دعوا بر تحقق توحید است که مراتب دارد. چون موحدم غیورم. پس قیام می کنم و ولایت طاغوت را نمی پذیرم.
بنابراین اثرات عملی امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است:
۱ در طول زمان اثر بگذارد.۲ بر ظالم دیگر اثر بگذارد.۳ اثر بر مظلوم دیگر بگذارد۴ هیچ کدام موارد بالا را هم نباشد اثر نظری دارد؛ اینکه معروف معروف بماند و منکر، منکر. این نتیجه نظری مهمتر است.
پس آرمانگرایی و واقع بینی یعنی: واقعیت را تمام و کمال ببینیم، هم نقطه ضعف و هم قوت را ببینیم و آرمان و قله را هم ببینیم (قلع ماده فساد)
کار اصلی امام جامعه ظرفیت سنجی و تربیت است. ما مکلف هستیم و امام هم باید بهترین راه را برای وصول محتمل ترین نتیجه نشان دهد.امت باید ظرفیت سازی کند و امام ظرفیت سنجی و تربیت؛ این یعنی رشد و رو به کمال بودن.
نقد با اشکال تراشی و بهانه جویی متفاوت است. در لایه فهم به میزانی که می فهمیم و در لایه عمل به میزانی که می توانیم باید تبیین و نقد کنیم.
تکلیف به میزان وسع و وسع به میزان نعمت هایی که داده شده. همزمان هم تکلیف تعاون و هم امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد.
در بحث ولایت فقیه:
روایاتی هست مانند اینکه قبل ظهور هر پرچمی بلند شود طاغوت است و... اینکه سختی دارد، گرفتاری دارد، بیعت با طاغوت است و در خانه بنشینید تا مردی از اهل بیت قیام کند. (ادله حجتیه)
جواب:در بررسی این روایات:۱_ سندهای شان ضعیف است.۲- یک سری خبر واحد است که در امور فقهی استفاده می شود اما این بحث حاکمیت کلامی است.۳_ تناقض هایی دارند: با قران: مثال آیه ۱۲توبه "فقاتلوا ائمه الکفر"
با حدیث: مانند اینکه پیش از ظهور مردی از قم قیام می کند که..._ با سیره: مثال امامانی که از قیام هایی که بر علیه طاغوت و به خونخواهی اهل بیت بود دفاع کردند.
حالا باید رفع تعارض کنیم:آیات محکمات هستن و آن احادیث متشابهات که می روند ذیل محکمات. یعنی قیام کردن علیه کفر محکم است اما این روایات در خصوص کیفیت قیام است که لله باشد نه دعوت به خود یا اینکه کسی بخواهد ادعای امام زمانی کند.
ولایت فقیه مطلقه چرا؟نظریه ولایت فقیه می گوید در دوران غیبت تا می توانی خودت را از ذیل حکومت طاغوت بیرون بیاور.مطلقه هم یعنی مقید نکنیم فقیه را. یکی مثال مخروط و دیگری پلیس راهنمایی؛ اینکه دست ولی فقیه در امور مختلف باز باشد در هر آنچه که او را محدود کنیم زیر ولایت طاغوت می رویم.
نکته: سه شان ولایت داریم:۱ ولایت در عرصه علمی و معرفتی۲ ولایت در شان عصمت و معنویات و تقوا و مبارزه با نفس۳ ولایت سیاسی و اجرایی؛ همان حاکمیت معصوم در زمان غیبت هم دو مورد اول را بواسطه علم لدنی و درجه عصمت دارد و فقط مورد سوم را ندارد که در عرصه حاکمیتی بحث ولی فقیه مطرح می شود.
طبق گفته امام که گفتند اگر هسته های مقاوت در سراسر جهان اسلام تشکیل می شد آیا اکنون مشاهده گر این همه ذلت در جهان اسلام بودیم یا نبودیم ... هسته های مقاومت مهم است. اگر همه برای خدا باشد هیچ بحثی پیش نمی آید و مشکلی نیست.
دفعه پیش به بحث مشروعیت و کارآمدی نظام که زیر سئوال می برند پرداخته شد
برای بررسی کارآمدی باید انصاف داشته باشیم. مثال: منصف باشیم و پیشرفت های غرب را هم ببینیم. انصاف مانع غرور می شود."لا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلو؛ دشمنی با جماعتی شما را به ترک عدالت نکشاند (مائده آیه ۸)- عدالت خواهی حتما قید اخلاق دارد. مردم در آرامش و آگاهی حرف ها را می شنوند.
امام در اینجا از طریق مقایسه می خواستند نگاه منصفانه برسیم ( مقایسه قبل و بعد انقلاب یا با انقلاب های دیگر و...)
در نقد حرکت انقلاب، آرمانگرای واقع بین هستیم نه واقع گرا. واقع گرایی یعنی حفظ وضع موجود.
واقع بینی یعنی دیدن فرصت ها و تهدیدها. آرمان همان قله است.
در نگاه فقه جعفری همانطور که می گوییم امر به معروف و نهی ازمنکر تا قلع ماده فساد یعنی نتیجه هم مهم است.نتیجه گرایی هم ذومراتبی است؛ مثل توحید که دو مرتبه دارد: حقیقت توحید و تحقق توحید. حقیقت توحید که همان عالم یک خدا دارد اما دعوا بر تحقق توحید است که مراتب دارد. چون موحدم غیورم. پس قیام می کنم و ولایت طاغوت را نمی پذیرم.
بنابراین اثرات عملی امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است:
۱ در طول زمان اثر بگذارد.۲ بر ظالم دیگر اثر بگذارد.۳ اثر بر مظلوم دیگر بگذارد۴ هیچ کدام موارد بالا را هم نباشد اثر نظری دارد؛ اینکه معروف معروف بماند و منکر، منکر. این نتیجه نظری مهمتر است.
پس آرمانگرایی و واقع بینی یعنی: واقعیت را تمام و کمال ببینیم، هم نقطه ضعف و هم قوت را ببینیم و آرمان و قله را هم ببینیم (قلع ماده فساد)
کار اصلی امام جامعه ظرفیت سنجی و تربیت است. ما مکلف هستیم و امام هم باید بهترین راه را برای وصول محتمل ترین نتیجه نشان دهد.امت باید ظرفیت سازی کند و امام ظرفیت سنجی و تربیت؛ این یعنی رشد و رو به کمال بودن.
نقد با اشکال تراشی و بهانه جویی متفاوت است. در لایه فهم به میزانی که می فهمیم و در لایه عمل به میزانی که می توانیم باید تبیین و نقد کنیم.
تکلیف به میزان وسع و وسع به میزان نعمت هایی که داده شده. همزمان هم تکلیف تعاون و هم امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد.
در بحث ولایت فقیه:
روایاتی هست مانند اینکه قبل ظهور هر پرچمی بلند شود طاغوت است و... اینکه سختی دارد، گرفتاری دارد، بیعت با طاغوت است و در خانه بنشینید تا مردی از اهل بیت قیام کند. (ادله حجتیه)
جواب:در بررسی این روایات:۱_ سندهای شان ضعیف است.۲- یک سری خبر واحد است که در امور فقهی استفاده می شود اما این بحث حاکمیت کلامی است.۳_ تناقض هایی دارند: با قران: مثال آیه ۱۲توبه "فقاتلوا ائمه الکفر"
با حدیث: مانند اینکه پیش از ظهور مردی از قم قیام می کند که..._ با سیره: مثال امامانی که از قیام هایی که بر علیه طاغوت و به خونخواهی اهل بیت بود دفاع کردند.
حالا باید رفع تعارض کنیم:آیات محکمات هستن و آن احادیث متشابهات که می روند ذیل محکمات. یعنی قیام کردن علیه کفر محکم است اما این روایات در خصوص کیفیت قیام است که لله باشد نه دعوت به خود یا اینکه کسی بخواهد ادعای امام زمانی کند.
ولایت فقیه مطلقه چرا؟نظریه ولایت فقیه می گوید در دوران غیبت تا می توانی خودت را از ذیل حکومت طاغوت بیرون بیاور.مطلقه هم یعنی مقید نکنیم فقیه را. یکی مثال مخروط و دیگری پلیس راهنمایی؛ اینکه دست ولی فقیه در امور مختلف باز باشد در هر آنچه که او را محدود کنیم زیر ولایت طاغوت می رویم.
نکته: سه شان ولایت داریم:۱ ولایت در عرصه علمی و معرفتی۲ ولایت در شان عصمت و معنویات و تقوا و مبارزه با نفس۳ ولایت سیاسی و اجرایی؛ همان حاکمیت معصوم در زمان غیبت هم دو مورد اول را بواسطه علم لدنی و درجه عصمت دارد و فقط مورد سوم را ندارد که در عرصه حاکمیتی بحث ولی فقیه مطرح می شود.
طبق گفته امام که گفتند اگر هسته های مقاوت در سراسر جهان اسلام تشکیل می شد آیا اکنون مشاهده گر این همه ذلت در جهان اسلام بودیم یا نبودیم ... هسته های مقاومت مهم است. اگر همه برای خدا باشد هیچ بحثی پیش نمی آید و مشکلی نیست.
۶:۲۶