۱۴:۵۸
۷:۴۷
۱۰:۰۷
بازارسال شده از بهشت من و فرزندانم
بسم ربالحسین(ع)خبر.....خبر.....
گروه تالیف «اسما» مجموعه داستانی با عنوان «قدمقدم، پای علم»، ویژهی اربعین حسینی، تقدیم شما مادران و فرزندان حسینی میکند.امید که مورد توجه سرور و سالار شهیدان، و اسرای کربلا واقع شود.منتظر نظرات و پیشنهادات و انتقادات شما عزیزان، در مورد داستانها و قصهگویی آنها، هستیم.التماس دعا
اربعین حسینی با کانال قصه هایی برای فرزندم همراه باشید :https://ble.ir/ketabtayyeb
برای همه مامانها بفرستید.
گروه تالیف «اسما» مجموعه داستانی با عنوان «قدمقدم، پای علم»، ویژهی اربعین حسینی، تقدیم شما مادران و فرزندان حسینی میکند.امید که مورد توجه سرور و سالار شهیدان، و اسرای کربلا واقع شود.منتظر نظرات و پیشنهادات و انتقادات شما عزیزان، در مورد داستانها و قصهگویی آنها، هستیم.التماس دعا
اربعین حسینی با کانال قصه هایی برای فرزندم همراه باشید :https://ble.ir/ketabtayyeb
برای همه مامانها بفرستید.
۹:۲۹
بازارسال شده از متوسطه اول دخترانه امام صادق علیهالسلام
۱۵:۱۱
بازارسال شده از بروبچ بسیج
۵:۵۸
بازارسال شده از کانال رسمی پیش دبستان پسرانه امام صادق علیه السلام
۹:۵۵
بازارسال شده از مادران کلاس دوم فضیلت
آقای امام حسین، سلام!
گفته بودید وقتی به منزل رسیدیم خبر رسیدنمان را به شما بدهیم تا خیالتان راحت بشود.
خواستم بگویم خیالتان راحت! ما زائرها روی بال فرشتهها قدم گذاشتیم و به خانههایمان برگشتیم.
شکرخدا همهی کودکان در سلامت به سر میبرند و مجبور نشدیم حتی یکی از آنها را در خرابهی کشور غریب بگذاریم و برگردیم.
روسری و چادر همهی خانمها پر از خاک شد اما از سرشانتکان نخورد. اصلا عموهای کاروان آنقدر غیرتی بودند که حتی اجازه ندادند کسی نگاه چپ به آنها بکند، چه برسد به اینکه بخواهند به چشم کنیز نگاهشان کنند!
مردم خیلی ما را دوست داشتند. برایمان لقمه میآوردند و اصرار میکردند بخوریم. خداروشکر لقمهها صدقه نبود.
نگران حالمان بودید، خواستم بگویم هیچ خاری در پایمان فرو نرفته ، روی دستهایمان جای طناب نیست و موهایمان آتش نگرفته. فقط کمی آفتاب سوخته شدیم، همین!
سراغ شش ماههی کاروان را گرفتید، خواستم بگویم الان توی بغل مادرش خواب است و احتمالا دارد رویای شیرین سفر را میبیند. شما خیلی تاکید کرده بودید تشنه نماند. خواستم بگویم همه خیلی دوستش داشتند، بغلش میکردند و برایش آب میآوردند.
دخترها هم کلی بازی کردند و از این طرف به آن طرف دویدند. ولی خداروشکر در بین انبوه جمعیت نه گوشوارهای گم شد و نه دامنی آتش گرفت.
همسفرهایمان همه عالی بودند، همه مودب و متین صحبت میکردند و هیچ کس به شما و خانواده تان بد نمیگفت.....
آقای مهربانم، خواستم بگویم همه چیز خوب است. همه به خانههایمان برگشتیم و هیچ چیز و هیچ کس را در صحرای کرب و بلا جا نگذاشتیم به جز "دلمان" ....
چقدر عجیب است که شما اصلا اجازه نمیدهید ما حتی یک جرعه از مصیبت شما را بچشیم....
گفته بودید وقتی به منزل رسیدیم خبر رسیدنمان را به شما بدهیم تا خیالتان راحت بشود.
خواستم بگویم خیالتان راحت! ما زائرها روی بال فرشتهها قدم گذاشتیم و به خانههایمان برگشتیم.
شکرخدا همهی کودکان در سلامت به سر میبرند و مجبور نشدیم حتی یکی از آنها را در خرابهی کشور غریب بگذاریم و برگردیم.
روسری و چادر همهی خانمها پر از خاک شد اما از سرشانتکان نخورد. اصلا عموهای کاروان آنقدر غیرتی بودند که حتی اجازه ندادند کسی نگاه چپ به آنها بکند، چه برسد به اینکه بخواهند به چشم کنیز نگاهشان کنند!
مردم خیلی ما را دوست داشتند. برایمان لقمه میآوردند و اصرار میکردند بخوریم. خداروشکر لقمهها صدقه نبود.
نگران حالمان بودید، خواستم بگویم هیچ خاری در پایمان فرو نرفته ، روی دستهایمان جای طناب نیست و موهایمان آتش نگرفته. فقط کمی آفتاب سوخته شدیم، همین!
سراغ شش ماههی کاروان را گرفتید، خواستم بگویم الان توی بغل مادرش خواب است و احتمالا دارد رویای شیرین سفر را میبیند. شما خیلی تاکید کرده بودید تشنه نماند. خواستم بگویم همه خیلی دوستش داشتند، بغلش میکردند و برایش آب میآوردند.
دخترها هم کلی بازی کردند و از این طرف به آن طرف دویدند. ولی خداروشکر در بین انبوه جمعیت نه گوشوارهای گم شد و نه دامنی آتش گرفت.
همسفرهایمان همه عالی بودند، همه مودب و متین صحبت میکردند و هیچ کس به شما و خانواده تان بد نمیگفت.....
آقای مهربانم، خواستم بگویم همه چیز خوب است. همه به خانههایمان برگشتیم و هیچ چیز و هیچ کس را در صحرای کرب و بلا جا نگذاشتیم به جز "دلمان" ....
چقدر عجیب است که شما اصلا اجازه نمیدهید ما حتی یک جرعه از مصیبت شما را بچشیم....
۱۰:۰۷
بازارسال شده از Parva
۸:۰۳
بازارسال شده از موسسه فرهنگی هنری رَیّان
۱۰:۰۱
بازارسال شده از حریر عادلی 🇮🇷
۱۲:۱۰
بازارسال شده از کارگاه مدیریت رفتار کودک
تا میخواهم تلفن را بردارم پایم روی دانه های انگور میرود. حواسم به پشت خط است، له میکنم و رد میشوم.
خداروشکر روی خیسیِ فرشی که تازه نجسکاری اش را آب کشیدم پایم تمیز میشود و رد میشوم.
دم آشپزخانه، پایم روی تاس منچ میرود، چقدر سر پنج وشش، همدیگر را میزنند، حق هم دارند، همه دوست دارند بی نظیر باشند و برنده.
دیشب خیلی دیر خوابیدند. پایم روی خرمایی میرود که تازه خورده و چون دوست نداشته، بقیه اش را به فرش چسبانده
وقتی حالم خوب است، هربار پایم روی جسم نامتعارفی میرود و چندشم میشود، به خانه هایی فکر میکنم که تر و تمیز ولی سوت و کور و بی روح است،
اما حالا که کوه خستگی ام، با خودم نق میزنم، من هم دوست دارم خانه ام مرتب باشد، بههمریختگی، کلافه ام میکند ، لکه دست های کوچک و کوچکتر روی شیشه و آینه و درهای کابینت مدام روی مغزم راه میرود
راستش را بخواهید من هم گاهی احساس میکنم. ارزش جان و جوانی ام بیشتر از این است که از این طرف جمع کنم از آن طرف بریزند .
چندبار گفتم من؟ بله دقیقا، با بچه داری من پایم را روی "منیت"خودم میگذارم. بزرگ میشوم و رد میشوم .
آنقدر باید نفسم را زیر پا کنم تا قدم به بهشتی که خدا وعده داده بگذارم، و الا این تک و توک بچه های ما، کجای بحران جمعیتی کشور را چاره کنند؟
مگر اینکه دست بالاسری باشد، خدایی که به زنبور، عسل شفابخش عنایت کرد ، چون با دهانش قصد خاموش کردن آتش ابراهیم را داشت، پس یکی دوتای ما هم در رشد امت اسلامی مؤثر خواهند بود
حتی اگر در نمودارها تغییری حاصل نشود.اگر دست بالاسری باشد، که هست، کلاف نخی هم از ما میخرند چه برسد به این که ما همه زندگی مان را به پای قد کشیدن اینها میریزیم ، حتی اگر غم کوچکی از دل آقایمان بردارند، می ارزد.
برای فرزند بعدی، دل دل نکن شیرزن! دست بالاسری هست...
پیر که همه میشوند، مهم این است کوله بارت خالی نباشد. از تو، ذره ذره رنج هایت را، گران میخرند.
انشاالله سرباز امام زمان بدنیابیاوریم و تربیت کنیم
۹:۵۷
بازارسال شده از بانوان کریم و بانشاط
۱۹:۴۰
بازارسال شده از @ م. ک
۲۳:۱۵
بازارسال شده از مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت علیهم السلام
اهمیت حضور در انتخابات.mp3
۱۳.۰۲ مگابایت
۱۳:۲۵
بازارسال شده از مدرسه دانشجویی اولوالالباب (تدبر در قرآن)
۱۶:۳۶
بازارسال شده از مامانای گل امام صادقی(کلاس ششم)🥰🌹
۷:۰۰
بازارسال شده از مامانای گل امام صادقی(کلاس ششم)🥰🌹
۴ علامت بهشتی بودن
۷:۰۰
بازارسال شده از دوستانه
۱۸:۵۲
بازارسال شده از مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت علیهم السلام
با سلام خدمت همه اهالی قرآن و آرزوی موفقیت و بهروزی اهدای دارو برای ارسال به غزه و لبنانلطفا داروهای مازاد خود را تا تاریخ ۹ آذر از ساعت 9 الی 17 در محل مقرری که برای این منظور در مدرسه دانشجویی قرآن و عترت علیهم السلام تعیین شده قرار دهید: نکات مهم: ورقه های دارو رو قیچی نکنید چون ممکن است تاریخ آن قابل خواندن نباشد. لطفا شربت، قطره، پماد باز شده و نیز داروهایی که نیاز به نگهداری در یخچال هستند را نفرستید. برای اهدای آن نیت عام کنید؛ چون ممکن است داروی شما جزو داروهایی که برا لبنان نیاز است نباشد و جای دیگری برای نیازمندان استفاده بشود.آدرس تحویل: میدان انقلاب خیابان کارگر شمالی پلاک 1437 طبقه دوم درصورت تمایل به حمایت مالی در این رابطه، از طریق زیر اقدام بفرمائید: https://B2n.ir/h51816
۱۵:۰۹