عکس پروفایل @bookkadeh@

@bookkadeh

۴۵۹عضو
بازارسال شده از مهرناز احدی
thumnail
برای رسیدن به آرامش گاهی باید با عینک دیگری غیر از آنچه بر چشمان خود زده ایم،
از نو نگاه کنیم.پس بر دید کنونی پافشاری نکن!@bookkadeh

۸:۰۷

thumnail

۹:۲۵

وقتی با تمام وجود سعی می‌کنیمبهتر از آنچه هستیم، بشویم... هرآنچه در اطراف ما وجود دارد نیز، شروع به بهتر شدن می‌کند...
«پائولو کوئلیو»
@bookkadeh

۱۹:۳۸

thumnail

۸:۱۱

سلام صبح دل انگیز بهاری بر همگی دوستداران کتاب مبارک بادundefinedundefined

۵:۳۷

Default Gift Icon

پاکت هدیه

عکس پروفایل @bookkadeh@

@bookkadeh

۵۸undefinedundefined

undefinedعثمان محمدپرست، هنرمند مطرح موسیقی مقامی خراسان، اهل‌تسنّن بود، امّا ارادتی وثیق به اهل‌خانه‌ی‌ پیامبر داشت. هم‌ازاین‌رو، نام فرزندان‌اش را، نامِ فرزندانِ رسولِ‌خدا گذاشت. از احمد و الله‌یار و محمود تا حسین و رضا و جواد و از زهرا تا فاطمه.
undefinedعُثمانِ‌سُنّی، ازسال۱۳۶۲، در کنار مجتبی‌ کاشانیِ‌ شیعه و نیکول‌ فریدنیِ‌ مسیحی، سنگ‌بنایِ‌ جامعه‌یاوری را نهادند. خیریّه‌ای که برای بچّه‌های مناطقِ‌ محروم‌ِ جنوب‌ خراسان، مدرسه می‌ساخت.
undefinedعثمان، روستا‌های بی‌آب‌وعلفی که خیلی‌های‌شان حتّی، تویِ نقشه‌ی‌ جغرافیا نبودند را پیدا می‌کرد، نیکول با دوربین اش، اوجِ نابسامانی و عمقِ‌ فاجعه‌‌ی آن‌جاها را عکس می‌انداخت و کاشانی، دستِ خیّرین‌ تهرانی را می‌گرفت و به آن بیغوله‌ها می‌آورد. این‌جا که می‌رسیدند، عثمان با دوتاری که برای گره‌گشایی از کار مردم کوک بود و کاشانی با شعرهایی که بیت‌بیت‌شان، بندبندِ احساس آدم‌ها را می‌لرزاند، آن‌چنان شولا و غوغایی به‌پا می‌کردند که در هر بار رفتن و برگشتن‌شان، چند مدرسه و خوابگاه و حمام تعهّد می‌شد.
undefinedعثمان که در همه‌ی عمر، حتّی یک‌ریال از دوتارش کاسبی نکرده، در این بازدیدها، برای خواندن و نواختن‌اش شرط می‌گذاشت. او برای درآوردن صدای سازش، صِله می‌خواست و صِله‌‌ای کمتر از یک‌مدرسه یا کلاس‌درس نمی‌پذیرفت.
undefinedماحصل آن قمارهای‌ِعاشقانه، ۹۰۰ بنای‌آموزشی است. مجتبی و نیکول، سال‌های۱۳۸۳و۱۳۸۶ سر بر بسترِ خاک گذاشتند و عثمان، تنها بازمانده از مثلث‌ِیاوری شد. او حالا اگرچه ویلچرنشین شده‌بود، امّا همچنان با دوتارش، ناممکن‌ها را ممکن می‌نمود.
undefinedو سرانجام در سال۱۳۹۸، دوتارِ ایران، به‌ عنوان چهاردهمین اثر ناملموسِ‌فرهنگی، در فهرست میراث‌ جهانیِ‌ ملل‌ متّحد(یونسکو) ثبت شد و کیست که از کنارِ نقشِ‌عثمان برای دیده‌ و شنیده‌ شدنِ اصیل‌ترین‌ سازِ ایرانی، به آسانی بگذرد و به احترام او، تمام‌قد نایستد؟!
undefinedعثمان، از گوشه‌ای پرت و دورافتاده در خواف، خیلی بیشتر از دِین‌اش را در حقّ سرزمین مادری‌ و مردمانِ پاکباز و همیشه‌عاشق‌اش ادا کرد تا پس‌از رفتن‌اش، همچنان در آسمان نام‌آوران و خادمان واقعی مردم ایران‌زمین بدرخشد و به یادگار، ماندگار و پابرجا باشد.
undefined️دوتاریِ مهربان و باوقار undefinedعثمان‌محمدپرست: ۱۳۰۷- ا۱۴۰
@bookkadeh

۱۴:۰۰

واسه تک‌تک لحظه‌هایی که می‌تونستی مثل خودشون جواب بدی، دل بشکنیو بهشون بدی کنی، ولی نکردی، به خودت افتخار کن بقیه فکر کردن سکوت کردی چون جوابی نداشتی، اما تو سکوت کردی چون نمی‌تونی مثل اون آدما باشی. بحث، بحثِ اصالت و ریشه‌ست!undefinedundefined
@bookkadeh

۱۸:۳۰

دیدگاه گورخری
دیدگاه گورخری در روانشناسی یعنی آدم ها را مجموعه ای از ویژگیهای بد و خوب بدانی،هیچکس بد مطلق و یا خوب مطلق نیست.باهم بودن را بیاموزیم نه در برابر هم بودن ما در حدی نیستیم که راجع به کسی قضاوت کنی.
از گورخری پرسیدم:تو سفیدی، راه راه سیاه داری یا اینکه سیاهی، راه راه سفید داری؟گورخر به جای جواب دادن پرسی:تو خوبی فقط عادت های بد داری، یا بدی و چندتا عادت خوب داری؟!ساکتی بعضی وقت ها شلوغ می کنی،یا شیطونی و بعضی وقتها ساکت میشی؟ذاتا خوشحالی بعضی روزها ناراحتی، یا ذاتا افسرده ای و بعضی روزها خوشحالی؟لباس هات تمیزن فقط پیراهنت کثیفه،یا کثیفن و شلوارت تمیزه ؟!
و من دیگه هیچ وقت از گورخرها درباره ی راه راهاشون چیزی نپرسیدم!
#شل_سیلور_استاین@bookkadeh

۱۹:۱۲

سه نشانه ی خردمندان:
- سکوت، موقعی که ابلهان سخن می گویند.
- اندیشه، موقعی که دیگران خیال می کنند.
- عمل، موقعی که تن پروران در خوابند.
@bookkadeh

۱۰:۱۵

Default Gift Icon

پاکت هدیه

عکس پروفایل @bookkadeh@

@bookkadeh

مبارک باشهundefinedundefinedundefined
چیزایی که نباید به خاطرش از کسی عذرخواهی کنی:
-داشتن نظر شخصی. -داشتن دیدگاه متفاوت.-نه گفتن به چیزهایی که دیگه تمایلی به انجامشون نداری.- وقت گذاشتن برای خودت. -محدود کردن انرژی و توانی که در اختیار دیگران می‌گذاشتی.-گفتن حقیقت.-دنبال کردن رویاهات.-حذف آدم‌های سمی زندگیت.-انتخاب های مهم زندگیت.
پی نوشت: تا وقتی که زندگی تو و انتخابات به کسی آسیبی نزنه نه نیاز به توضیح هست نه عذر خواهیundefinedundefined
پی نوشت مهم: حواستون باشه که مامان و باباتون استثنا هستندو هروقت توضیح خواستن باید توضیح بدینundefined
@bookkadeh

۱۹:۰۵

thumnail
تا دیروز ۴ ایرانی از دپارتمان ریاضی محض هاروارد دکترا گرفته بودن. فرشید جمشیدیان (۱۹۸۰)، پیروز وکیلی (۱۹۸۸)، مریم میرزاخانی (۲۰۰۴)، علی اکبر دائمی (۲۰۱۴).
دیروز یک اسم به این لیست اضافه شد: تینا ترکمان با موفقیت از تز خود با راهنمایی کورتیس مکمالن، برنده مدال فیلدز، دفاع کرد.
شاید لازم به گفتن نباشه: چنین دستاوردی بسیار دشواره (به طور خاص دپارتمان ریاضی محض ۴-۵ دانشگاه رده اول)، حداقل سختی اش قابل مقایسه اس با برنده شدن مدال المپیک. اما چون ریاضی مهجوره تا کسی جایزه شناخته شده تری مثل فیلدز رو نگیره در فضای عمومی توجه ای به خودش جلب نمی کنه. تبریک.
@bookkadeh

۲:۵۴

یه سخنران عالم رفت توی مجلسی و به جماعت گفت کی دوست داره یه اسکناس با ارزش برای اون بشه؟! همه دستشونو بردن بالا! سخنران اسکناس رو مچاله کرد دوباره پرسید و باز همه دستشونو بردن بالا! اسکناس رو لگدمال کرد باز هم همه دستشونو بردن بالا!
تو زندگی واقعی هم همین طوره! ما با مشکلاتی که روبرو می شیم، خم و مچاله می‌شیم، خاکی می‌شیم و احساس می‌کنیم دیگه ارزش نداریم، ولی صرف نظر از این که چه بلایی سرمون اومده هرگز ارزش خودمون رو از دست نمی‌دیم و هنوز هم برای کسایی که دوستمون دارن، آدم با ارزشی هستیم!@bookkadeh

۵:۴۹

جنگیدن برای کسی که دوستت داره عالیهولی اگه برای یکی بجنگی تا دوستت داشته باشه اشتباهه..
@bookkadeh

۱۳:۲۶

صبر شادمانمحسن رنانی
خدایش رحمت کند دکتر رضاقلی را؛ یکبار خودش آمد به اصفهان تا حرفهایش را به من بزند و وقتی دید گوش نکردم دوباره چند سال بعد دعوتم کرد به خانه‌اش در جاجرود و تا ساعت ۳ صبح با من صحبت می‌کرد و همان حرف‌ها را به زبان دیگری تکرار کرد. می‌گفت تو هرچه بلد بودی و هرچه می‌توانستی در این سالها در حوزه توسعه و برای هشدارباش به حکومت و جامعه ایران گفتی و نوشتی. بس است دیگر، تو دیگر حرف تازه‌ای نداری. برو دستکم ده سال خودت را در خانه زندانی کن و بخوان و پژوهش کن و «یک کتاب» درباره توسعه ایران بنویس و بعد برو بمیر. می‌گفت تو اگر می‌خواهی به این کشور خدمتی بکنی الان وظیفه‌ات همین است و بس.
در نوروز امسال که با دکتر محمدرضا سرکار آرانی (استاد پداگوژی در دانشگاه ناگویای ژاپن) در اصفهان دیداری داشتم، ایشان نیز همین حرف را تکرار کرد. می‌گفت از مطلب «سقوط سرمایه اجتماعی» که در سال ۱۳۸۱ گفته‌ای تا اکنون هیچ حرف تازه‌ای نزده‌ای. می‌گفت تمام حرفهایت در این ۲۰ سال تکرار حرفهای همان مصاحبه است، به زبان‌ها و شیوه‌های مختلف. می‌گفت من آن مصاحبه را آنقدر جدی دیدم که ۲۰ سال است نسخه کاغذی آن را در کیفم دارم و نشانم داد. (این‌جا بخوانید)
این روزها که مدام دوستان سراغ می‌گیرند که چرا بعد از یادداشت «سقوط» دیگر چیزی ننوشته‌ای و می‌پرسند که آیا مشکلی پیش آمده است، انتشار کلیپ تازه‌ای از استاد رضاقلی را بهانه کردم تا این توضیح را به دوستان بدهم و بگویم: نه، فقط وقت آن است که همه ما فاز کنشگری‌مان را عوض کنیم. (کلیپ را این‌جا ببینید)
یادمان نرود که ایرانِ امروز بیش از خون به اندیشه نیاز دارد و بیش از قدرت نظامی به آب نیاز دارد و بیش از ایدئولوژی به اخلاق نیاز دارد و بیش از هوش به عقلانیت و فهم بدیهیات نیاز دارد و بیش از مرگ به زندگی نیاز دارد و بیش از گریه به شادی نیاز دارد و بیش از شعارهای آسمانی به شعورهای زمینی نیاز دارد، و بیش از نفرت به همدلی نیاز دارد. جوامع تحول می‌یابند و دیکتاتورها دیر یا زود، با خون یا بی‌خون، می‌روند، اما اگر در فرایند این رفتن‌، خشونت و نفرتی تولید شود، آن خشونت و نفرت می‌ماند و دامان نسل‌‌های بعدی را می‌گیرد. همان‌گونه که ما هنوز داریم تاوان نهضت ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد را می‌دهیم.
امروز ماموریت روشنفکری، کارِ فکری و تولید اندیشه نیست، بلکه شادمان نگهداشتن جامعه و امیدوار نگهداشتن جوانان است. جوانان، سرمایه‌های اصلی کشورند، اگر شادمانه و امیدوار بمانند، هیچ نگرانی نیست، دوباره کشور را می‌سازند. حکومت، گرفتار بیماریهای پیرانه‌سری است،‌ یعنی هم ناتوان‌تر از آن است که خودش را بازسازی کند و هم ناتوان‌تر آن است که بتواند مانع تحولاتی شود که این جوان‌ها خواستار آن هستند. مرحله ورود حکومت به رفتارهای کاریکاتوری به شدت دارد در همه عرصه‌های حکمرانی بروز پیدا می‌کند و این خبر خوشی است. ما فقط باید مراقب جوان‌ها باشیم که از دست نروند، که شادمان بمانند، که در خشم و نفرت فرو نروند که از ایران نگریزند، که ناامید نشوند.
از یک سو اقتصاد وارد فاز خودمختاری شده است یعنی دیگر با سیاست‌گذاری اقتصادی نمی‌توان آن را مدیریت کرد؛ معنی‌اش این است که حکومت دست به هر کاری در حوزه اقتصاد بزند اوضاع را بدتر خواهد کرد. ازسوی‌دیگر جنبش مهسا اکنون جامعه ایران را وارد عمیق‌ترین انقلاب مدنی تاریخ ایران کرده است. ای کاش مردان مداخله نکنند و انقلاب فرهنگی زنان را به خشونت نکشانند. مردان بهتر است فقط از نظر روحی و اجتماعی، زنان را تقویت کنند و از آنان حمایت کنند. سعی نکنند جانشین زنان شوند یا رهبری آنان را به دست گیرند. مردان در ایران معاصر سه بار انقلاب کرده اند و هر سه بار گند زده‌اند. مراقب باشیم این بار انقلاب زنان را گند نزنیم. حکومت در نقطه بن‌بستی آچمزگون است و هر کاری بکند انقلاب مدنی و فرهنگی زنان را تعمیق و تشدید می‌کند: همین جا بماند می‌بازد، عقب‌نشینی کند می‌بازد، حمله کند می‌بازد، سکوت کند می‌بازد، خشمگین شود می‌بازد، زندانی کند می‌بازد، زندانی نکند می‌بازد. فقط نادان‌ترین حکومت‌ها خود را به چنین بن‌بستی گرفتار می‌کنند.
اکنون ما چه کنیم؟ ما باید ورزش کنیم، به هر بهانه‌ای مهربانی وشادمانی کنیم، در خانواده و محله جلسات کتابخوانی راه بیندازیم، موسیقی بنوازیم، برقصیم، از کودکان کار حمایت کنیم، جوان بیکاری را شاغل کنیم، به نیازمندی وام بدهیم، پیادگان را سوار کنیم، به هم احترام بگذاریم، تمیز نان بپزیم، خوب رانندگی کنیم، در دادوستد راستگو باشیم، از بیماران نیازمند حمایت کنیم، گذشت داشته باشیم، در خیابان بداخلاقی نکنیم و همه جا به هم رحم کنیم تا این دوره سختی و سرسختی بگذرد. ما به دوره‌ای از «صبر شادمانه» نیازمندیم.
محسن رنانی / ۵ خرداد ۱۴۰۲
@bookkadeh.

۱۴:۳۷

هنگامی که گنجینه های حقیقی در دست داریم هرگز متوجه آن نمی شویمچون آدمها به وجود گنج باور ندارند
@bookkadeh

۱۰:۱۶

داستان «آبراهام والد و حفره‌های گمشده‌ی گلوله‌ها»
با ورود ایالات متحده امریکا به جنگ جهانی دوم، از آبراهام والد خواسته شد تا مشکلات مختلف در زمان جنگ را با کمک علم آمار حل کند.
یکی از آن موارد، ارائه‌ی مشاوره برای به حداقل رساندن آسیب‌دیدگی بمب‌افکن‌ها در اثر آتش دشمن بود.مساله این بود: اگر می‌خواهید بمب‌افکن‌‌ها درمقابل آتشبار دشمن منهدم نشوند، باید زره قوی‌تری برای آن‌ها در نظر بگیرید؛ اما زره قوی‌تر، سنگین‌تر است و قدرت مانور بمب‌افکن‌‌ را کاهش می‌دهد. زره قوی‌تر و سنگین‌تر برای بمب‌افکن یک مساله است و زره ضعیف‌تر و سبک‌تر نیز مساله‌ای دیگر. حالت بهینه در تعادل بین این متغیرها قرار دارد.
کارشناسان در بررسی بمب‌افکن‌های مورد اصابت قرارگرفته‌ی متعددی که از نبرد برمی‌گشتند، دریافتند که برخی از قسمت‌های بمب‌افکن‌ها بیشتر از بقیه مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. فرماندهان نظامی می‌خواستند با تقویت این بخش‌ها آسیب را به حداقل برسانند. اما والد مخالف بود. او به‌عنوان کسی که از بیرون به ماجرا نگاه می‌کرد به این نتیجه رسید که بخش‌هایی باید تقویت شوند که کمتر مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند.
نگرش والد بسیار ساده بود، او پرسید که سوراخ‌های گمشده کجا هستند؟ منظورش این بود که اگر گلوله‌ها به طور یکنواخت در سطح کل بمب‌افکن پخش می‌شدند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ سوراخ گلوله‌های گمشده در بمب‌افکن‌هایی است که از بین رفته‌اند.
اگر هواپیما پس از اصابت موفق شده به آشیانه برگردد، به احتمال قوی در نقطه‌ای حساس مورد اصابت قرار نگرفته است. اگر به یک بیمارستان نظامی بروید، تعداد مصدومانی که تیر به پا آن‌ها خورد است بسیار بیشتر از تعداد مصدومانی است که گلوله به قفسه‌ی سینه‌شان اصابت کرده است.
به طریقی مشابه، بیشتر رهبران بزرگ، مانند والد معتقدند که اگر در تخصیص منابع رویکردی کل‌نگر نداشته باشند، در رقابت شکست خواهند خورد.
بخشی از کتاب «تعالی مدیرعامل» است
@bookkadeh

۱:۴۴

بازارسال شده از بی تی اس ♨️ BTS ♨ اینستا تیک تاک دابسمش نیکا سرنا امینی پریسا پوربلک توییتر بلک پینک طنز جوک خنده کیوت گنگ گاد میکاپ آرایش کتاب فوتبال عاشقانه موزیک انیمه دانستنی مدگل پاکت عجایب
thumnail
همانطور که میدونین یه کتاب از پسرا که خودشون نوشتن منتشر شده و داستانشون از زمانی که شروع به کار کردن تا الان رو تعریف میکنه. ولی متاسفانه تو ایران نیستش. ولی یه سری از ارمی ها اون رو ترجمه میکنن و ما میتونیم به صورت پارت کتاب رو بخونیم. من اینجا برای کسایی که به ترجمه کتاب دسترسی ندارن. به صورت پارت میذارم تا همه بتونن کتاب رو بخوننundefined#فراتر_از_داستان_رکورد_ده_سال‌‌ی_بی_تی_اسhttps://ble.ir/785477568https://ble.ir/785477568

۱۹:۵۱

Default Gift Icon

پاکت هدیه

عکس پروفایل @bookkadeh@

@bookkadeh

بر طبل شادانه بکوب undefined undefined