امروز ۱۳ ذی الحجه است. دیروز بعد از اذان ظهر از چادرهای منا خارج شدیم و با اتوبوس به مکه برگشتیم.تمام این منطقه سفید چادرهای منا است و فاصله بین چادر ما تا جمره آخر دقیقا ۳ کیلومتر بود. چادرهای نزدیکتر به جمرات متعلق به زائران پولدارتر بود.
۷:۲۹
درون چادرها این شکلیه، با پنکه و کولر خنک میشه اما فقط هوا جریان پیدا میکنه و خنک شدنی در کار نیست، خانمهای مسن به همین باد پنکه هم حساس بودند و خلاصه دائم بین روشن کردن و خاموش کردن سیستم‌های تهویه هوا چالش داشتیم.چادرهای منا دائمی است یعنی بیش از ده سال است که برپاست و جابجا نمیشوند، اجازه ساخت و ساز در این منطقه وجود ندارد. جنس چادرها هم الیاف خاصی بود که نمیدانم چیست.
۷:۳۲
۷:۳۲
در منا گلو درد گرفتم و به مرکز الصحه مراجعه کردم. کارت نسک که همیشه گردنمان هست را نشان داد. بارکد را زد و برچسبی به دستم زد و در صف منتظر نشستم. پرستار مردی که آبی به تن داشت شماره روی برچسب‌ها را نگاه میکرد و به ترتیب بیمارها را وارد مطب میکرد، حالا نه آنقدرها هم با ترتیب، مثل ایران با پارتی بازی :)پزشک‌ها و پرستارهای خانم تنوعی از لباس و پوشش داشتند و البته همگی محجبه بودند، از عبای سفید گرفته تا روپوش کوتاه، با پوشیه یا ماسک یا صورت مکشوفه.بعضی بیماران که عربی فارسی بودند مترجم چند بیمار قبل و بعد خودشان میشدند.من انگلیسی شرح حال دادم.در سیستم داروهایم را وارد کرد و به صیدلیه همان درمانگاه رفتیم و دارو را تحویل گرفتیم با ایما و اشاره و انگلیسی درباره خوردن دارو توضیح داد. آنتی بیوتیک آزیترومایسن تجویز شده بود که در ایران هم همین دارو را پیشتر مصرف کرده بودم.درمانگاه خیلی شبیه درمانگاه های خودمان بود از حیث سادگی اما ویزیت و داروها مجانی بود.
۷:۴۵
۷:۴۵
۷:۴۵
۷:۴۵
امروز منم یک قطره از جمعیتی بودم که دور کعبه می گشتند، اعمالم تمام شد و حاجی شدم.بس که در طواف بهم سخت گذشت از هر چی عبادته پشیمون شده بودم!
راویان حج از سختی های حج چیزی نمیگن، مثل مادری که از سختی های زایمان چیزهای کمرنگی در ذهنش میمونه.برای من رمی جمره نوبت اول، طواف زیارت و طواف نسا سخت بود
راویان حج از سختی های حج چیزی نمیگن، مثل مادری که از سختی های زایمان چیزهای کمرنگی در ذهنش میمونه.برای من رمی جمره نوبت اول، طواف زیارت و طواف نسا سخت بود
۹:۰۵
یه پیش‌فرض ذهنی به من منتقل شده بود که در عربستان موقع نماز، همه مغازه ها بسته میشن اما اینطوری نیست، بعضا در ابراج یا برج ساعت که چسبیده به خانه خداست، بعضی فروشگاه‌ها کرکره شون رو پایین میکشن ولی اکثر مغاره ها باز هستن و اکثر مردم مشغول به کار خودشون و تعداد انگشت شماری از فروشنده ها یا خریدارها هر جا که پیدا کنند نماز میخونن. حتی اذان هم با صدای بلند در پاساژها پخش نمیشه.
۱۸:۰۳
ساعت ۴ درب اتاقها را زدند و خبر دادند که صندوق رای در راه است.تعرفه ها، برگه فهرست اسامی نامزدها، مهر و استمپ، چک کردن پاسپورت بجای شناسنامه و کارت ملی، همه چیز شبیه یک انتخابات در ایران بود. در پاسپورتمان مهر زدند.ظاهرا تنها شرط دولت سعودی در برگزاری انتخابات این بود که عکس و فیلمی از این مراسم منتشر نشود.
۱۵:۴۸
برای بار دوم مریض شدم، سه روز از هتل بیرون نرفتم. سرفه، تب، بدن درد، تهوعبنظرم تدابیر برای بیمار نشدن در این سفر خیلی کارساز نیست به دلیل:اتاق مشترکآسانسور شلوغغذاخوری پر جمعیتاین حجم از ارتباط نزدیک با افراد مختلف که هر کدام به دلیلی بیمار می‌شوند باعث می‌شود شما هم بیمار شوید. بیماری من از جنس سرماخوردگی نبود که بخاطر سرما و اختلاف دمای محیط مبتلا شده باشم. اکثرا هم بیماری ویروسی می‌گیرند نه سرماخوردگی.مراعات کردن فقط شاید شدت بیماری را کمتر کند.
۲۱:۲۷
ست نماز دخترانه: عبای نماز، شال، سجادهقیمت ۲ میلیون و هشتصدهزار تومان
۲۱:۳۱
اولین باری که به زیارت کعبه مشرف شدم، دعای جوشن کبیر خواندم، چیزی در حکم زیارت نامه خدا :)
۲۱:۳۶
امروز به زیارت قبرستان معلی رفتیم، قبرستانی در نزدیکی مسجدالحرام که محل دفن حضرت خدیجه و عبدالمطلب و ابوطالب بود.
۱۶:۱۰
تصویری از قبرستان تا قبل از نفوذ وهابیت و خرابی مقبره ها و تصویری از امروز
۱۶:۱۴
۱۶:۱۴
قبرستان معلی
۱۶:۱۶
امروز سی و یکمین روز سفر است انرژی روانی ام تمام شده، شبیه کارمندی هستم که کارهایش را کرده و مدام چشم به ساعت دارد که وقت سر برسد و از اداره بزند به چاک.از عاشقی و شیدایی و در آغوش خدا بودن حسی در میان نیست. آدمیزاد است دیگر، می‌تواند در جوار عرش باشد اما پاهایش به زمین زنجیر شده باشند.اوایل سفر مدام دلم مثل چشمه ای میجوشید که به سرزمین وحی آمده ام، جایی که قرآن پا بر زمین گذاشته. نمیدانم چرا اما آن چشمه از جوشش افتاده. خدایا مرا قدردان و فرصت طلب این نعمت حج قرار بده که تو خدای اعطای کننده کثیر به قلیل هستی و من آن قلیل ترینی که تا به حال کرد خانه ات گشته است...
۱۶:۲۹