«چشمای اون یک دنیای دیگه بود.»
۱۳:۰۹
۱۳:۰۹
"عادت کرده بودم... به اینکه نگاهم کنی به اینکه لمسم کنی، به اینکه حرف بزنی، عادت کرده بودم که بنویسی... از چشمام، از دستام، از قلبم... انقدر عادت کردم که یادم رفت حرف بزنم... یادم رفت بنویسم... یادمرفت پلک بزنم... به جاش... یه کار دیگه کردم... اون زیبایی ها رو... ریختم توی دل پالت... اون زیبایی ها رو... به رخ تمام آدمای مارسی کشیدم... چشمات ژنرال... چشمات و... اون زیبایی غیر قابل درکت و رو آسمون قلبم نقاشی کردم."-دزیره
۱۳:۰۹
+معنی ایمان برای من خیلی وقته عوض شده._ایمانت چیه؟«ایمان جونگکوک خیلی وقت بود که توی چشمهای مرد روبروش خلاصه میشد...»"+تو که نمیدونی آجوشی...کیه که به چشمهای تو خیره بشه و ایمانش رو بهت نبازه؟"-دزیره
۱۳:۰۹
۱۵:۲۸
درووووود خوشگلای منیلداتون مبارک باشه دخترا امیدوارم کههر جا که هستید کلییی بهتون خوش بگذره وهرجا که هستین لبخند از رو صورتای خوشگلتونبلند نشه، خلاصه بگم که... قصدم فقط تبریک یلدانبود خواستم که یه تبریک صمیمانه همینجوری بگمو بابت امروز متاسفم میدونید که سر هممون شلوغهو خلاصه شونصد نفر ریختن خونمون... خیلی دیلی خلوت بود امروز اصلا... چی بگم دیگه.. شرمنده^^-مارتا
۱۵:۳۴
۸:۳۰
+دزیره میگفت، انسان نمیتونه دلیل خواستن و نخواستن هاش و حتی برای خودش تعیین کنه به خصوص در مورد آدمها... من تو رو میخوام، همینقدر ساده.-دزیره
۸:۳۰
_ازم میخوای واست نجنگم؟+آخر این داستان قرار نیست به هدفت برسی ژنرال...برو دنبال کسی که آرزوی خیلیا باشه؛من آرزوی کسی نیستم._تو آرزوی منی...-دزیره
۸:۳۰
۸:۳۱
" قلبش قلب مرد را به آغوش کشیده بود و بیتاب، میبوسید؛ لبهایش به کنار!"-سرخپوش
۸:۳۱
"مگر میشد خیره به لبهای او بماند و فکر بوسه امانش را نبرد؟!" -سرخپوش
۸:۳۱
۸:۳۲
۸:۵۰
خودم فدای..:ممبرای زیبام🫀کلوئی و خواهران️سانی تولهصگلئون کوچولویکتا بوثبوثینیایش(نمد)اتنا گیگیلیغزل پیشیینا دلقکترتیب؟ وجود ندارد15:15(+1همیشه با تاخیر)ببخشید اگه یه چن نفری جا موندن..-مارتا
۱۱:۴۶
۱۳:۵۳
درود خداوند بر شما بادمارتا با اکتشافات خود وارد میشود:(چیزی نیس اومدم سر به سرتون بذارم)اینکاری که میگم و بکنید زوددد همین الانفقط جلوی خانواده اینکارو نکنید برین اتاقلب پایینتونو گاز بگیرید. گرفتید؟حالا باصدای بلند بگید "اوه"جوو- منحرف هم خودتونیدخودابس^^ (اتمام کرم ریزی)
۱۷:۵۹
رویـاۍ مں؛
درود خداوند بر شما باد مارتا با اکتشافات خود وارد میشود: (چیزی نیس اومدم سر به سرتون بذارم) اینکاری که میگم و بکنید زوددد همین الان فقط جلوی خانواده اینکارو نکنید برین اتاق لب پایینتونو گاز بگیرید. گرفتید؟ حالا باصدای بلند بگید "اوه" جوو- منحرف هم خودتونید خودابس^^ (اتمام کرم ریزی)
خودم توی یه فیلم دیدمشالبته من جلوی خانواده انجام دادمآبروم ریخت...
۱۸:۰۰
وای امروز اولین امتحانمون بودهمین اول کاری مریض شدم.. میبینین شانسو؟
۷:۴۱