۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
#اخلاقمهدوی
نمایش کمتر از خود
تواضع، ویژگی انسان هایی است که از نظر روحی و روانی به کمال رسیده اند؛ مانند درختانی که شاخه هایی پر میوه دارند و دلیل پایین آمدن شاخه ها، سنگینی آنها است. یکی از ویژگی های شاخه ای که پایین آمده، این است که همه، حتی افراد کوچک هم میتوانند از آن بهره مند شوند.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشی و هرگاه کسی را ملاقات کردی، در سلام پیشی بگیری و جر و بحث را رها کنی؛ هر چند حق با تو باشد.»
بحارالانوار، ج ٧۵، ص ١٧۶
یاران امام زمان علیه السلام در مقابل دوستان، متواضع و فروتن هستند؛ بدون شک تا متواضع نباشی، نمیتوانی در زمره یاران حضرت باشی. به یاد داشته باش که این دوره، دوره یارگیری است.
نمایش کمتر از خود
تواضع، ویژگی انسان هایی است که از نظر روحی و روانی به کمال رسیده اند؛ مانند درختانی که شاخه هایی پر میوه دارند و دلیل پایین آمدن شاخه ها، سنگینی آنها است. یکی از ویژگی های شاخه ای که پایین آمده، این است که همه، حتی افراد کوچک هم میتوانند از آن بهره مند شوند.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشی و هرگاه کسی را ملاقات کردی، در سلام پیشی بگیری و جر و بحث را رها کنی؛ هر چند حق با تو باشد.»
بحارالانوار، ج ٧۵، ص ١٧۶
یاران امام زمان علیه السلام در مقابل دوستان، متواضع و فروتن هستند؛ بدون شک تا متواضع نباشی، نمیتوانی در زمره یاران حضرت باشی. به یاد داشته باش که این دوره، دوره یارگیری است.
۵:۴۹
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
#اخلاقمهدوی
ساده و زیرک بدون علامت تعجب!
زیرک بودن مومن با صادق بودن او منافاتی ندارد.
پيامبر خدا میفرمایند: «المُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ؛ مؤمنِ زيرک و باهوش، محتاط است»بحار الأنوار، ج ۶٧، ص ٣٠٧
زیرکی نسبت به اهل دنیا و شیاطین؛ و ساده و صادق بودن با مومنان و اهل خدا.
یعنی مانند ائمه معصومین، که در عین برخورد و رفتار صمیمانه و یکرنگی با دیگران، نسبت به همه امور اشراف و دقت داشتند و عمق و ریشه همه حوادث برای آنها روشن بود و نگاهشان به عالم زیرکانه بود.
سادگی در همهٔ امور، کلاه برداران دنیوی و اخروی را وسوسه میکند؛ پس با زیرکی از اعتقاداتت محافظت کن و تا پای جان زمینه ساز بمان!
ساده و زیرک بدون علامت تعجب!
زیرک بودن مومن با صادق بودن او منافاتی ندارد.
پيامبر خدا میفرمایند: «المُؤمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ؛ مؤمنِ زيرک و باهوش، محتاط است»بحار الأنوار، ج ۶٧، ص ٣٠٧
زیرکی نسبت به اهل دنیا و شیاطین؛ و ساده و صادق بودن با مومنان و اهل خدا.
یعنی مانند ائمه معصومین، که در عین برخورد و رفتار صمیمانه و یکرنگی با دیگران، نسبت به همه امور اشراف و دقت داشتند و عمق و ریشه همه حوادث برای آنها روشن بود و نگاهشان به عالم زیرکانه بود.
سادگی در همهٔ امور، کلاه برداران دنیوی و اخروی را وسوسه میکند؛ پس با زیرکی از اعتقاداتت محافظت کن و تا پای جان زمینه ساز بمان!
۷:۰۷
#اخلاقمهدوی
دلتنگ بازیچه ها!
خداوند در قرآن میفرماید: «در آنچه از دستتان میرود، دلتنگ نشوید و در آنچه به شما میرسد، دلشاد نگردید.» (١) پیامبر در این باره فرمودند: «آن کس که در دنیا زهد بورزد، خداوند حکمت را در قلب وی ثابت بدارد، پس زبان او به حکمت سخن خواهد گفت.» (٢)
زمانی که به مال و ثروت و دنیا، ارادت قلبی نداشته باشی، به مقام زهد و پارسایی رسیده ای؛ و زمانی که قلبت از محبت دنیا خالی شود، قلبت از محبت مولای زاهدان پُر میشود؛ یعنی همان مولایی که بعد از ظهور خود، آنچه در برخورد با کارگزاران حکومتش مورد توجه اوست، زهد و تقوی است.
امام زمان در بیعت با یاران خویش از آنها پیمان میگیرد که طلا، نقره، گندم، جو و مواد غذایی ذخیره نکنند و لباسهای نرم و لطیف (خزّ و حریر) نپوشند، ... به زندگی اندک راضی و همیشه خوشبو و معطّر باشند و خاکی زندگی کنند. و خود نیز چنین تعهدی به آنها می دهد. (٣)
١- سوره حدید، آیه ٢٣؛ ٢- اصول کافی، جلد ٢، ص ١٢٨؛ ٣- منتخب الاثر، ص ۴۶٩
دلتنگ بازیچه ها!
خداوند در قرآن میفرماید: «در آنچه از دستتان میرود، دلتنگ نشوید و در آنچه به شما میرسد، دلشاد نگردید.» (١) پیامبر در این باره فرمودند: «آن کس که در دنیا زهد بورزد، خداوند حکمت را در قلب وی ثابت بدارد، پس زبان او به حکمت سخن خواهد گفت.» (٢)
زمانی که به مال و ثروت و دنیا، ارادت قلبی نداشته باشی، به مقام زهد و پارسایی رسیده ای؛ و زمانی که قلبت از محبت دنیا خالی شود، قلبت از محبت مولای زاهدان پُر میشود؛ یعنی همان مولایی که بعد از ظهور خود، آنچه در برخورد با کارگزاران حکومتش مورد توجه اوست، زهد و تقوی است.
امام زمان در بیعت با یاران خویش از آنها پیمان میگیرد که طلا، نقره، گندم، جو و مواد غذایی ذخیره نکنند و لباسهای نرم و لطیف (خزّ و حریر) نپوشند، ... به زندگی اندک راضی و همیشه خوشبو و معطّر باشند و خاکی زندگی کنند. و خود نیز چنین تعهدی به آنها می دهد. (٣)
١- سوره حدید، آیه ٢٣؛ ٢- اصول کافی، جلد ٢، ص ١٢٨؛ ٣- منتخب الاثر، ص ۴۶٩
۷:۰۷
#اخلاقمهدوی
هشدار امیرالمومنین
حضرت علی در وصیتنامه خویش فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، که افراد شرور و بدکار جامعه، بر شما مسلط میشوند»
این حدیث، حجت و دلیلی است برای افرادی که از شرایط روزگار ناراضی هستند. و در ادامه میفرماید: «[در این صورت] هرچه دعا کنید، به اجابت نرسد» (نهج البلاغه، نامه ۴۷)
اگر منتظر اجابتِ دعای اللهم عجل لولیک الفرج هستید، نسبت به دیگران احساس نگرانی داشته باشید و این نگرانی خود را با رفتار و اعمال خوب ابراز کنید، نه صرفا با زبان.
هشدار امیرالمومنین
حضرت علی در وصیتنامه خویش فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید، که افراد شرور و بدکار جامعه، بر شما مسلط میشوند»
این حدیث، حجت و دلیلی است برای افرادی که از شرایط روزگار ناراضی هستند. و در ادامه میفرماید: «[در این صورت] هرچه دعا کنید، به اجابت نرسد» (نهج البلاغه، نامه ۴۷)
اگر منتظر اجابتِ دعای اللهم عجل لولیک الفرج هستید، نسبت به دیگران احساس نگرانی داشته باشید و این نگرانی خود را با رفتار و اعمال خوب ابراز کنید، نه صرفا با زبان.
۷:۱۰
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
#اخلاقمهدوی
لقب بی بهانه ها
مومنین بی بهانه شکر میکنند؛ چون میدانند در برابر خدای ارحم الراحمین چیزی برای ناشکری وجود ندارد. مومنین کسانی هستند که نعمت هایی که دیده نمیشوند هم در نگاه آنان به چشم میآیند، پس خدا را بخاطر آنها هم شکر میکنند.
خداوند به حضرت موسی خطاب میکند: «همین که بدانی من نعمتی را به تو دادم، این شکر است، حقّ شکر است.» اکثر ما انسانها، از اینکه نعمتها از کیست و چه کسی آن را به ما داده است، غافل هستیم. اگر این را بدانیم، خدا را شکر میکنیم و شکر لفظی، شکر عملی را در پی دارد و این شکر عملی، مانع معصیت ما میشود.
یکی از نتایج مهم شکرگزاری افزایش نعمت است؛ به همین دلیل گفته اند شکر نعمت، نعمتت افزون کند. اما بزرگترین نعمتی که در نتیجه شکرگزاری بدست میآید، چیست؟
بهترین، ارزشمندترین و قشنگ ترین نعمتی که بالاتر از آن وجود ندارد، نعمتِ وجود امام معصوم است. این نعمت، همان قلعه خداست؛ همان «فمن دخل حصنی» است که اینبار تو شرط آن هستی. و شرطش دعا در حق او و عمل برای زمینه سازی ظهور اوست.
لقب بی بهانه ها
مومنین بی بهانه شکر میکنند؛ چون میدانند در برابر خدای ارحم الراحمین چیزی برای ناشکری وجود ندارد. مومنین کسانی هستند که نعمت هایی که دیده نمیشوند هم در نگاه آنان به چشم میآیند، پس خدا را بخاطر آنها هم شکر میکنند.
خداوند به حضرت موسی خطاب میکند: «همین که بدانی من نعمتی را به تو دادم، این شکر است، حقّ شکر است.» اکثر ما انسانها، از اینکه نعمتها از کیست و چه کسی آن را به ما داده است، غافل هستیم. اگر این را بدانیم، خدا را شکر میکنیم و شکر لفظی، شکر عملی را در پی دارد و این شکر عملی، مانع معصیت ما میشود.
یکی از نتایج مهم شکرگزاری افزایش نعمت است؛ به همین دلیل گفته اند شکر نعمت، نعمتت افزون کند. اما بزرگترین نعمتی که در نتیجه شکرگزاری بدست میآید، چیست؟
بهترین، ارزشمندترین و قشنگ ترین نعمتی که بالاتر از آن وجود ندارد، نعمتِ وجود امام معصوم است. این نعمت، همان قلعه خداست؛ همان «فمن دخل حصنی» است که اینبار تو شرط آن هستی. و شرطش دعا در حق او و عمل برای زمینه سازی ظهور اوست.
۵:۴۷
#اخلاقمهدوی
ماجرای بی خانمان هایی که به آزادیشان مینازند...
انسان ذاتاً «بنده» و «عبد» آفریده شده است؛ به شکلی که نمیتوان انسانها را به دو دسته بنده و آزاد تقسیم کرد. انسان در هر صورت بنده است؛ یا بنده خدا یا بنده غیر خدا؛ کسی که بنده چهارچوب های خالق خود نباشد، قطعا به آرامش و آزادی که در زندگی به دنبال آن میگردد، نمیرسد.
پس اگر نفع و ضررت را بسنجی، متوجه میشوی که اگر در بیابان، خانه ای باشد، در آن احساس آزادی میکنی؛ ولی اگر سر پناه و چهارچوبی نداشته باشی و در بیابان رها باشی، اسیر عقرب و مار و خطرات آن میشوی. هر وقت متوجه این موضوع شدی، بدان که پشت در نمیمانی و میتوانی به جمع ما بپیوندی. و همانند ما اسیرانِ رهایی باشی.
خطاب به اهالی این خانه میگویم: اگر چهارچوب ها را رعایت کنیم، روزی میآید که دیگر بیرون از خانه هم ناامن نیست؛ اگر ثابت قدم باشیم.
ماجرای بی خانمان هایی که به آزادیشان مینازند...
انسان ذاتاً «بنده» و «عبد» آفریده شده است؛ به شکلی که نمیتوان انسانها را به دو دسته بنده و آزاد تقسیم کرد. انسان در هر صورت بنده است؛ یا بنده خدا یا بنده غیر خدا؛ کسی که بنده چهارچوب های خالق خود نباشد، قطعا به آرامش و آزادی که در زندگی به دنبال آن میگردد، نمیرسد.
پس اگر نفع و ضررت را بسنجی، متوجه میشوی که اگر در بیابان، خانه ای باشد، در آن احساس آزادی میکنی؛ ولی اگر سر پناه و چهارچوبی نداشته باشی و در بیابان رها باشی، اسیر عقرب و مار و خطرات آن میشوی. هر وقت متوجه این موضوع شدی، بدان که پشت در نمیمانی و میتوانی به جمع ما بپیوندی. و همانند ما اسیرانِ رهایی باشی.
خطاب به اهالی این خانه میگویم: اگر چهارچوب ها را رعایت کنیم، روزی میآید که دیگر بیرون از خانه هم ناامن نیست؛ اگر ثابت قدم باشیم.
۵:۴۸
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰
#اخلاقمهدوی
این قلب، خدا را میخواهد.
یک راه مطمئن و آسان که میتوان با انجام آن همیشه خدا را در نظر داشت، ذکر و یاد خداست.
ذکر خدا اطمینان و آرامش قلب میآورد و اضطراب و نگرانی را از وجود انسان میبرد؛ از ارتکاب گناهان صغیره و کبیره و تکرار آنها جلوگیری میکند و وسوسه های شیطان را خنثی میکند.
کسی که فراوان به یاد خداست یعنی او را دوست دارد، و وقتی خدا را با صفاتی مانند حکیم، علیم، رحمان و رحیم یاد کردی، این صفات خدا تو را به سمت پدر نازنینی سوق میدهد و خدا یاد و انتظار او را در دلت زنده میکند.
رعد/۲۸؛ عنکبوت/۴۵؛ آل عمران/۱۳۵؛ اعراف/ ۲۰۱
این قلب، خدا را میخواهد.
یک راه مطمئن و آسان که میتوان با انجام آن همیشه خدا را در نظر داشت، ذکر و یاد خداست.
ذکر خدا اطمینان و آرامش قلب میآورد و اضطراب و نگرانی را از وجود انسان میبرد؛ از ارتکاب گناهان صغیره و کبیره و تکرار آنها جلوگیری میکند و وسوسه های شیطان را خنثی میکند.
کسی که فراوان به یاد خداست یعنی او را دوست دارد، و وقتی خدا را با صفاتی مانند حکیم، علیم، رحمان و رحیم یاد کردی، این صفات خدا تو را به سمت پدر نازنینی سوق میدهد و خدا یاد و انتظار او را در دلت زنده میکند.
رعد/۲۸؛ عنکبوت/۴۵؛ آل عمران/۱۳۵؛ اعراف/ ۲۰۱
۵:۴۷
#اخلاقمهدوی
اولین سوال️
نماز تنها عبادتی است که در هیچ حال از انسان ساقط نمیشود. ترک عمدی آن مرز میان اسلام و کفر و همچنین اولین سوال در روز قیامت است. نماز پایه و اساس دین است؛ اما این نماز شروطی دارد.
جوانی که به نماز توجه دارد و اهل عبادت است، دست به دزدی و خیانت نمیزند.
امام باقر علیهالسلام میفرمایند: «کسی که به خدا ایمان دارد و عبادت جان فرسا هم انجام میدهد ولی امام شایسته ای از طرف خدا ندارد، تلاشش بی فایده و نپذیرفته است.»
وسائل الشیعه، جلد ۱، ص ۹۰
اولین مشخصه جامعه پس از قیام حضرت مهدی، اقامه نماز است؛ اگر دوست داری در آن روز جزء نمازگزاران باشی، باید قبل از ظهور به سمت نماز بشتابی.
اولین سوال️
نماز تنها عبادتی است که در هیچ حال از انسان ساقط نمیشود. ترک عمدی آن مرز میان اسلام و کفر و همچنین اولین سوال در روز قیامت است. نماز پایه و اساس دین است؛ اما این نماز شروطی دارد.
جوانی که به نماز توجه دارد و اهل عبادت است، دست به دزدی و خیانت نمیزند.
امام باقر علیهالسلام میفرمایند: «کسی که به خدا ایمان دارد و عبادت جان فرسا هم انجام میدهد ولی امام شایسته ای از طرف خدا ندارد، تلاشش بی فایده و نپذیرفته است.»
وسائل الشیعه، جلد ۱، ص ۹۰
اولین مشخصه جامعه پس از قیام حضرت مهدی، اقامه نماز است؛ اگر دوست داری در آن روز جزء نمازگزاران باشی، باید قبل از ظهور به سمت نماز بشتابی.
۵:۴۸
۴ تیر ۱۴۰۰
#سلام_امام_زمانم❣
صوت زیبای #تو آرامشِ جانَست بیاوَجه پُرنور تواز دیده نهانَست بیا
دل عُشاق بِسوزد زغمِ دوریِ تو قَدعالم ز #فراقِ_تو کمان است بیا
#اَلسَّلامُعَلَیکَیابَقیَّهالله #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج♥️
سلام رفقا
#صبحتون_بخیر
صوت زیبای #تو آرامشِ جانَست بیاوَجه پُرنور تواز دیده نهانَست بیا
دل عُشاق بِسوزد زغمِ دوریِ تو قَدعالم ز #فراقِ_تو کمان است بیا
#اَلسَّلامُعَلَیکَیابَقیَّهالله #اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج♥️
سلام رفقا
#صبحتون_بخیر
۶:۲۶
لازمهی انتظار
#رهبر_معظم_انقلاب: انتظار لازمهاش، آماده سازی خود هست. همیشه باید منتظر[ظهور] بود. انتظار ایجاب میکند که انسان خود را به آن شکل و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و شکل مورد توقع است. این لازمهی انتظار است.
۹۰/۴/۱۸
#رهبر_معظم_انقلاب: انتظار لازمهاش، آماده سازی خود هست. همیشه باید منتظر[ظهور] بود. انتظار ایجاب میکند که انسان خود را به آن شکل و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و شکل مورد توقع است. این لازمهی انتظار است.
۹۰/۴/۱۸
۶:۴۳
۲۱ تیر ۱۴۰۰
#ختم_سوره_واقعه
شروع از دوشنبه ای که اول ماه باشد
روز دوشنبه اول ماه ذی الحجه
۲۱ تیرماه ۱۴۰۰
برای افزایش رزق و برآوردهشدن حاجات مهم
آیتالله بهجت رحمهالله برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه میکردند. دستور این ختم بدین شرح است:
چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله. روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه، هر روز این دعا را بخواند :
يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ.
در پنجشنبههای میان این چهارده روز، این دعا خوانده میشود:
يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ.
هر چه سریعتر برای دیگران ارسال کنید تا در این ختم عظیم شرکت کنند غفلت نکنید
بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴
شروع از دوشنبه ای که اول ماه باشد
روز دوشنبه اول ماه ذی الحجه
۲۱ تیرماه ۱۴۰۰
برای افزایش رزق و برآوردهشدن حاجات مهم
آیتالله بهجت رحمهالله برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه میکردند. دستور این ختم بدین شرح است:
چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله. روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه، هر روز این دعا را بخواند :
يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ.
در پنجشنبههای میان این چهارده روز، این دعا خوانده میشود:
يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ.
هر چه سریعتر برای دیگران ارسال کنید تا در این ختم عظیم شرکت کنند غفلت نکنید
بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴
۲:۳۸
۲:۳۸
۲:۳۹
چرا 21 تیر ماه روز حجاب و عفاف نام گذاری شد ؟
قصه واقعی را در 82 سال پیش کشور ورق بزنید
رخدادی که 82 سال پیش در ایران به وقوع پیوست، اگرچه زخم عمیقی بود بر پیکر رنج دیده اهالی این سرزمین اما جلوه ای است از پایداری ایرانیان به اعتقادات، فرهنگ و میراث نیاکانشان در حد نثار جان.
82 سال قبل، در 21 تیرماه 1314 بغض ایرانیان از اختناق استبداد در شهر مشهد ترکید و تجمع کنندگان در مسجد گوهرشاد به جرم دفاع از حیثیت و عفت بانوان ایرانی به خاک و خون کشیده شدند. چرا 21 تیر روز حجاب و عفاف است؟وقتی رضاخان گام در مسیر قدرت گرفتن گذاشت، با پای پیاده همراه دسته جات عزاداری حرکت می کرد و در مجالس و تکیه ها حاضر می شد و خود را مقیّد به اصول مذهب نشان می داد. اما بعد از پا گرفتن قدرتش، همه تلاش خود را در راه زیر پا نهادن رسوم مذهبی به کار بست.او که از پیشرفت های نظامی و اقتصادی غرب، زحمت و پشتکار و دانش اندوزی و ایثار را درک نکرده و فقط ظواهر سطحی عامه مردم شهری را دیده بود، با این تصور که علت پیشرفت علمی و اقتصادی و نظامی اروپائیان، بی حجاب شدن زنانشان است، حکم به بی حجاب شدن زنان ایرانی داد.
البته به گفته بسیاری از صاحب منصبان آن زمان، رضاخان به تنهایی هرگز قادر به درک تغییرات این چنینی نبود و دانش و سواد ابتدایی درباره تاریخ و اجتماع نیز نداشت، اما بودند کسانی در اطراف او که با تکرار داستان های باستانگرایی و غرب پرستی، او را تشویق و تحریک به صدور دستورات دلخواه خود کنند.این دستورات بیش از همه مفید به حال استعمارگران غربی بود و جریان وابسته و غربگرا و به اصطلاح روشن فکر، آن زمان نیز تلاش کردند با کنترل ذهن و فکر این حاکم کم سواد و سطحی نگر، منویاتشان را بکار بندند.
پیش از آن که طرح تغییر لباس و بر سر گذاشتن کلاه شاپو به مرحله اجرا درآید، برای جلوگیری از مخالفت روحانیان، نخست دولت اعلام کرد به این دلیل که اشخاص غیر روحانی یا روحانی نمایان، نتوانند از پوشیدن لباس و عمامه سوء استفاده کنند، باید اشخاصی که به این لباس ملبّس هستند، از دو نفر از مراجع گواهی بگیرند که آیا برای پوشیدن لباس روحانیت صلاحیت دارند، یا خیر و مجتهدان نیز شهادت نامه بدهند. سپس روحانیان گواهی را به وزارت معارف ببرند و اجازه پوشیدن لباس دریافت کنند. دولت بدین ترتیب، در مورد کسانی که معمّم بودند، سخت گیری هایی نمود. پس از آن، افراد معمّم، یا در معابر رفت وآمد نمی کردند و در خانه می ماندند، و یا اگر در معابر رفت و آمد می کردند، گرفتار پلیس می شدند.
تأثیر اقتصادی تغییر لباس و کشف حجاب، این بود که زمینه استفاده از لباس ها، لوازم آرایش و سایر فراورده های ظاهر فریب سرمایه داری فراهم گردید؛ زیرا تا وقتی که مرد و زن ایرانی لباس سنتی خود را می پوشیدند، طبعا مناسب با آن زیور آلات مصرف می کردند و بیش تر لباس ها و زیور آلات نیز در داخل کشور تولید می شد و محتاج محصولات غربی نبودند. این موضوع، برای سرمایه داری غرب غیرقابل تحمل بود. از این رو، با تغییر لباس مردان و زنان به سبک اروپایی، ایرانیان مجبور شدند تولیدات آن ها را وارد کشور کرده، سپس تهیه و مصرف کنند. بدین ترتیب، کم کم صنایع داخلی از قبیل کارگاه های نسّاجی پارچه و شال و نمدمالی و عبابافی و..، چون نمی توانستند با مدهای رنگارنگ پاریس و لندن و نیویورک مقابله و رقابت کنند، از بین رفتند و سرمایه های داخلی، به جای تولید، مجبور به واردات شده و سرمایه داران استعماری هم درآمدهای سرشاری را به جیب زدند.
رضا شاه بعد از مسافرت ترکیه، در اغلب اوقات، ضمن صحبت از پیشرفت سریع کشور ترکیه، از تغییر لباس مردان و رفع حجاب خانم ها سخن می گفت و این مسأله را تشویق می کرد. او یک روز اوایل خرداد 1314، هیأت دولت را احضار کرد و گفت: «ما باید صورتا و سنتا غربی شویم و باید در قدم اول، کلاه ها تبدیل به شاپو شود. پس فردا که افتتاح مجلس دوره دوازدهم است، همه باید با شاپو حاضر شوند و در مجالس باید کلاه را به عادت غربی ها از سر بردارند و نیز باید شروع به رفع حجاب زن ها نمود. شما وزرا و معاونان باید پیشقدم شوید».
چند ماه قبل از قیام مردم مشهد، یعنی در یکی از شب های جمعه ماه ذی الحجه سال 1353ق، وزیر معارف مسافرتی به شیراز می کند و به مناسبتی، مجلس جشنی با حضور قشرهای مختلف مردم برپا می شود. پس از ایراد سخنرانی ها و نمایش، در خاتمه، عده ای از دوشیزگان بر روی صحنه نمایان می شوند و ناگهان نقاب از چهره برمی گیرند و ارکستر آهنگ رقص می نوازد و دختران به پای کوبی می پردازند. در این هنگام، عده ای به عنوان اعتراض از آن جا خارج می شوند. روز بعد، این خبر مانند بمبی صدا می کند و عده ای از مردم در مسجد وکیل اجتماع می نمایند. سید حسام الدین فالی که از عالمان و روحانیان با نفوذ شیراز بود، به منبر می رود و این گونه اعمال را تقبیح و محکوم می کند. خبر جنبش شیراز
قصه واقعی را در 82 سال پیش کشور ورق بزنید
رخدادی که 82 سال پیش در ایران به وقوع پیوست، اگرچه زخم عمیقی بود بر پیکر رنج دیده اهالی این سرزمین اما جلوه ای است از پایداری ایرانیان به اعتقادات، فرهنگ و میراث نیاکانشان در حد نثار جان.
82 سال قبل، در 21 تیرماه 1314 بغض ایرانیان از اختناق استبداد در شهر مشهد ترکید و تجمع کنندگان در مسجد گوهرشاد به جرم دفاع از حیثیت و عفت بانوان ایرانی به خاک و خون کشیده شدند. چرا 21 تیر روز حجاب و عفاف است؟وقتی رضاخان گام در مسیر قدرت گرفتن گذاشت، با پای پیاده همراه دسته جات عزاداری حرکت می کرد و در مجالس و تکیه ها حاضر می شد و خود را مقیّد به اصول مذهب نشان می داد. اما بعد از پا گرفتن قدرتش، همه تلاش خود را در راه زیر پا نهادن رسوم مذهبی به کار بست.او که از پیشرفت های نظامی و اقتصادی غرب، زحمت و پشتکار و دانش اندوزی و ایثار را درک نکرده و فقط ظواهر سطحی عامه مردم شهری را دیده بود، با این تصور که علت پیشرفت علمی و اقتصادی و نظامی اروپائیان، بی حجاب شدن زنانشان است، حکم به بی حجاب شدن زنان ایرانی داد.
البته به گفته بسیاری از صاحب منصبان آن زمان، رضاخان به تنهایی هرگز قادر به درک تغییرات این چنینی نبود و دانش و سواد ابتدایی درباره تاریخ و اجتماع نیز نداشت، اما بودند کسانی در اطراف او که با تکرار داستان های باستانگرایی و غرب پرستی، او را تشویق و تحریک به صدور دستورات دلخواه خود کنند.این دستورات بیش از همه مفید به حال استعمارگران غربی بود و جریان وابسته و غربگرا و به اصطلاح روشن فکر، آن زمان نیز تلاش کردند با کنترل ذهن و فکر این حاکم کم سواد و سطحی نگر، منویاتشان را بکار بندند.
پیش از آن که طرح تغییر لباس و بر سر گذاشتن کلاه شاپو به مرحله اجرا درآید، برای جلوگیری از مخالفت روحانیان، نخست دولت اعلام کرد به این دلیل که اشخاص غیر روحانی یا روحانی نمایان، نتوانند از پوشیدن لباس و عمامه سوء استفاده کنند، باید اشخاصی که به این لباس ملبّس هستند، از دو نفر از مراجع گواهی بگیرند که آیا برای پوشیدن لباس روحانیت صلاحیت دارند، یا خیر و مجتهدان نیز شهادت نامه بدهند. سپس روحانیان گواهی را به وزارت معارف ببرند و اجازه پوشیدن لباس دریافت کنند. دولت بدین ترتیب، در مورد کسانی که معمّم بودند، سخت گیری هایی نمود. پس از آن، افراد معمّم، یا در معابر رفت وآمد نمی کردند و در خانه می ماندند، و یا اگر در معابر رفت و آمد می کردند، گرفتار پلیس می شدند.
تأثیر اقتصادی تغییر لباس و کشف حجاب، این بود که زمینه استفاده از لباس ها، لوازم آرایش و سایر فراورده های ظاهر فریب سرمایه داری فراهم گردید؛ زیرا تا وقتی که مرد و زن ایرانی لباس سنتی خود را می پوشیدند، طبعا مناسب با آن زیور آلات مصرف می کردند و بیش تر لباس ها و زیور آلات نیز در داخل کشور تولید می شد و محتاج محصولات غربی نبودند. این موضوع، برای سرمایه داری غرب غیرقابل تحمل بود. از این رو، با تغییر لباس مردان و زنان به سبک اروپایی، ایرانیان مجبور شدند تولیدات آن ها را وارد کشور کرده، سپس تهیه و مصرف کنند. بدین ترتیب، کم کم صنایع داخلی از قبیل کارگاه های نسّاجی پارچه و شال و نمدمالی و عبابافی و..، چون نمی توانستند با مدهای رنگارنگ پاریس و لندن و نیویورک مقابله و رقابت کنند، از بین رفتند و سرمایه های داخلی، به جای تولید، مجبور به واردات شده و سرمایه داران استعماری هم درآمدهای سرشاری را به جیب زدند.
رضا شاه بعد از مسافرت ترکیه، در اغلب اوقات، ضمن صحبت از پیشرفت سریع کشور ترکیه، از تغییر لباس مردان و رفع حجاب خانم ها سخن می گفت و این مسأله را تشویق می کرد. او یک روز اوایل خرداد 1314، هیأت دولت را احضار کرد و گفت: «ما باید صورتا و سنتا غربی شویم و باید در قدم اول، کلاه ها تبدیل به شاپو شود. پس فردا که افتتاح مجلس دوره دوازدهم است، همه باید با شاپو حاضر شوند و در مجالس باید کلاه را به عادت غربی ها از سر بردارند و نیز باید شروع به رفع حجاب زن ها نمود. شما وزرا و معاونان باید پیشقدم شوید».
چند ماه قبل از قیام مردم مشهد، یعنی در یکی از شب های جمعه ماه ذی الحجه سال 1353ق، وزیر معارف مسافرتی به شیراز می کند و به مناسبتی، مجلس جشنی با حضور قشرهای مختلف مردم برپا می شود. پس از ایراد سخنرانی ها و نمایش، در خاتمه، عده ای از دوشیزگان بر روی صحنه نمایان می شوند و ناگهان نقاب از چهره برمی گیرند و ارکستر آهنگ رقص می نوازد و دختران به پای کوبی می پردازند. در این هنگام، عده ای به عنوان اعتراض از آن جا خارج می شوند. روز بعد، این خبر مانند بمبی صدا می کند و عده ای از مردم در مسجد وکیل اجتماع می نمایند. سید حسام الدین فالی که از عالمان و روحانیان با نفوذ شیراز بود، به منبر می رود و این گونه اعمال را تقبیح و محکوم می کند. خبر جنبش شیراز
۷:۰۲
و تعطیل بازار به تهران می رسد، به ناچار دستور گرفتاری سید حسام الدین صادر می شود و او را زندانی می کنند.
خبر گرفتاری حسام الدین فالی از روحانیان شیراز به حوزه علمیه قم، مشهد و تبریز می رسد. در تبریز دو مرجع بزرگوار، یکی آیت اللّه سید ابوالحسن انگجی و دیگری آیت اللّه آقا میرزا صادق، درباره تغییر لباس و کلاه شاپو اعتراض می کنند. از تهران دستور تعقیب داده می شود که آن دو نفر توقیف و به سمنان تبعید می گردند. در مشهد هم که دستور تغییر لباس، به همراه خبر جشن شیراز و گرفتاری فالی و تبعید دو نفر از عالمان تبریز، غوغایی برپا می کند و مراجع روحانی را سخت ناراحت نموده، جلساتی برای بحث و گفت وگو درباره این مسایل تشکیل می گردد. در این جلسات، مسأله تغییر لباس مطرح می شود و علما اظهار عقیده می کنند که دنباله تغییر لباس، به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد و باید با شدت از آن جلوگیری نمود.
تغییر لباس، همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند، نمی تواند با لباس خود وداع کند و تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد لباس آنان را به تن نمی کند.
درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که هر که خود را به گروهی شبیه سازد، هم از آن گروه به شمار می آید». لباس هر انسان، پرچم کشور وجود اوست؛ پرچمی است که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده و با آن اعلام می کند که از کدام فرهنگ پیروی می کند. هم چنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند، هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها معتقد و دل بسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها را از تن به در نخواهد کرد.
مسجد گوهرشاد، محل اجتماع و سخنرانی بر ضد لباس بیگانه و اسلام زدایی شده بود. با بازداشت برخی از عالمان مبارز، اجتماعات وسیع تر گردیده و لحن سخنرانان آتشین تر و شعار مردم تندتر شده بود. از مرکز به شهربانی مشهد دستور داده شد که واعظان معروف شهر را دستگیر کنند. اما گردهمایی فزاینده مردم در مسجد گوهرشاد برای شنیدن سخنان واعظان و روحانیان، بیش تر شد. علما و مجتهدان در منزل یکی از مراجع اجتماع کرده و تصمیم گرفتند که تلگرافی به شاه مخابره و او را از اقدامات ضد دینی اش منصرف سازند. این تلگراف به امضای هشت تن از علمای متعهد ارسال گردید. سپس خطبای معروف و مشهور چون شیخ مهدی واعظ خراسانی، شیخ عباس علی محقق و شیخ بهلول در مسجد گوهرشاد به منبر رفتند و مردم را بیش از پیش آگاه ساختند.
صبح جمعه 20 تیر سال 1314، قزّاقان رضاخان برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بی محابا به روی مردم تیراندازی کردند و در این ماجرا، حدود یک صد نفر کشته و زخمی شدند. اما مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند. پس از این هجوم، مردم از اطراف با ابزاری از قبیل داس، بیل و چوب و... به طرف مسجد سرازیر شدند. مسجد گوهرشاد لبریز از جمعیت گردید. روحانیان به ترتیب بر بالای منبر حضرت صاحب الزمان(عج) قرار گرفتند و به سخنرانی پرداختند. روز شنبه 21 تیرماه در مسجد؛ شعارهای ضد سلطنت و ضد حجاب زدایی داده می شد و مسجد یک پارچه سرود مقاومت سر داده بود. وحشت مقامات دولتی را فرا گرفت. سرانجام رضاشاه دستور داد که همه را دستگیر و مجازات نمایند. سران شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ کرده، قرار گذاشتند پس از نیمه شب، تهاجم خود را آغاز نمایند. قزّاقان نیز از قبل در نقاط حسّاس شهر و اطراف مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسل های سنگین را بر بام های مشرف به مسجد کار گذاشتند.
قزّاقان و نیروهای شهربانی و آگاهی که در اطراف مسجد و نقاط حساس شهر مشهد مستقر شده بودند، شایع کردند که برای حفاظت از بانک ها آمده اند. اسدی، نایب التولیه رضاشاه، از نقشه کشتار مطلع شد و چون می دانست که مجتهدان هم در مسجد هستند، درصدد برآمد که آن ها را از آن جا خارج کند. از این رو، به دروغ پیغام فرستاد که تلگراف شما را اعلی حضرت همایونی پاسخ گفته، تشریف بیاورید برای مذاکره و با این حیله مجتهدان را از کشیک خانه به مسجد دارالتولیه کشاند. او می دانست اگر مجتهدان و عالمان طراز اول در این حمله و یورش کشته شوند، خراسان یک پارچه آتش خواهد شد و این آتش، گسترش خواهد یافت و دیگر به هیچ روی نمی توان از آن جلوگیری کرد. پس با این حیله علما را از مسجد خارج ساخت.
پاسی از نیمه های شب دوازدهم ربیع الثانی گذشته بود که صدای غرش مسلسل های قزّاقان، حرم مطهر امام رضا علیه السلام را به لرزه انداخت و سربازان شاه، به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، برای فتح مسجد گوهرشاد به حرکت درآمد. عده ای از مأموران مخفی رژیم، پیش تر وارد مسجد شده بودند و قرار بود آن ها از داخل وارد عمل شده و راه را برای ورود نیروهای رضاخان به داخل مسجد هموار کنند و چنین شد. دژخیمان اسلحه به دست، پا به درون خانه خدا گذاشتند و همه مسجدیان را از دم تیغ گذراندند.
خبر گرفتاری حسام الدین فالی از روحانیان شیراز به حوزه علمیه قم، مشهد و تبریز می رسد. در تبریز دو مرجع بزرگوار، یکی آیت اللّه سید ابوالحسن انگجی و دیگری آیت اللّه آقا میرزا صادق، درباره تغییر لباس و کلاه شاپو اعتراض می کنند. از تهران دستور تعقیب داده می شود که آن دو نفر توقیف و به سمنان تبعید می گردند. در مشهد هم که دستور تغییر لباس، به همراه خبر جشن شیراز و گرفتاری فالی و تبعید دو نفر از عالمان تبریز، غوغایی برپا می کند و مراجع روحانی را سخت ناراحت نموده، جلساتی برای بحث و گفت وگو درباره این مسایل تشکیل می گردد. در این جلسات، مسأله تغییر لباس مطرح می شود و علما اظهار عقیده می کنند که دنباله تغییر لباس، به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد و باید با شدت از آن جلوگیری نمود.
تغییر لباس، همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند، نمی تواند با لباس خود وداع کند و تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد لباس آنان را به تن نمی کند.
درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که هر که خود را به گروهی شبیه سازد، هم از آن گروه به شمار می آید». لباس هر انسان، پرچم کشور وجود اوست؛ پرچمی است که او بر سر در خانه وجود خود نصب کرده و با آن اعلام می کند که از کدام فرهنگ پیروی می کند. هم چنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند، هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها معتقد و دل بسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها را از تن به در نخواهد کرد.
مسجد گوهرشاد، محل اجتماع و سخنرانی بر ضد لباس بیگانه و اسلام زدایی شده بود. با بازداشت برخی از عالمان مبارز، اجتماعات وسیع تر گردیده و لحن سخنرانان آتشین تر و شعار مردم تندتر شده بود. از مرکز به شهربانی مشهد دستور داده شد که واعظان معروف شهر را دستگیر کنند. اما گردهمایی فزاینده مردم در مسجد گوهرشاد برای شنیدن سخنان واعظان و روحانیان، بیش تر شد. علما و مجتهدان در منزل یکی از مراجع اجتماع کرده و تصمیم گرفتند که تلگرافی به شاه مخابره و او را از اقدامات ضد دینی اش منصرف سازند. این تلگراف به امضای هشت تن از علمای متعهد ارسال گردید. سپس خطبای معروف و مشهور چون شیخ مهدی واعظ خراسانی، شیخ عباس علی محقق و شیخ بهلول در مسجد گوهرشاد به منبر رفتند و مردم را بیش از پیش آگاه ساختند.
صبح جمعه 20 تیر سال 1314، قزّاقان رضاخان برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بی محابا به روی مردم تیراندازی کردند و در این ماجرا، حدود یک صد نفر کشته و زخمی شدند. اما مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند. پس از این هجوم، مردم از اطراف با ابزاری از قبیل داس، بیل و چوب و... به طرف مسجد سرازیر شدند. مسجد گوهرشاد لبریز از جمعیت گردید. روحانیان به ترتیب بر بالای منبر حضرت صاحب الزمان(عج) قرار گرفتند و به سخنرانی پرداختند. روز شنبه 21 تیرماه در مسجد؛ شعارهای ضد سلطنت و ضد حجاب زدایی داده می شد و مسجد یک پارچه سرود مقاومت سر داده بود. وحشت مقامات دولتی را فرا گرفت. سرانجام رضاشاه دستور داد که همه را دستگیر و مجازات نمایند. سران شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ کرده، قرار گذاشتند پس از نیمه شب، تهاجم خود را آغاز نمایند. قزّاقان نیز از قبل در نقاط حسّاس شهر و اطراف مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسل های سنگین را بر بام های مشرف به مسجد کار گذاشتند.
قزّاقان و نیروهای شهربانی و آگاهی که در اطراف مسجد و نقاط حساس شهر مشهد مستقر شده بودند، شایع کردند که برای حفاظت از بانک ها آمده اند. اسدی، نایب التولیه رضاشاه، از نقشه کشتار مطلع شد و چون می دانست که مجتهدان هم در مسجد هستند، درصدد برآمد که آن ها را از آن جا خارج کند. از این رو، به دروغ پیغام فرستاد که تلگراف شما را اعلی حضرت همایونی پاسخ گفته، تشریف بیاورید برای مذاکره و با این حیله مجتهدان را از کشیک خانه به مسجد دارالتولیه کشاند. او می دانست اگر مجتهدان و عالمان طراز اول در این حمله و یورش کشته شوند، خراسان یک پارچه آتش خواهد شد و این آتش، گسترش خواهد یافت و دیگر به هیچ روی نمی توان از آن جلوگیری کرد. پس با این حیله علما را از مسجد خارج ساخت.
پاسی از نیمه های شب دوازدهم ربیع الثانی گذشته بود که صدای غرش مسلسل های قزّاقان، حرم مطهر امام رضا علیه السلام را به لرزه انداخت و سربازان شاه، به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، برای فتح مسجد گوهرشاد به حرکت درآمد. عده ای از مأموران مخفی رژیم، پیش تر وارد مسجد شده بودند و قرار بود آن ها از داخل وارد عمل شده و راه را برای ورود نیروهای رضاخان به داخل مسجد هموار کنند و چنین شد. دژخیمان اسلحه به دست، پا به درون خانه خدا گذاشتند و همه مسجدیان را از دم تیغ گذراندند.
۷:۰۲
از روز یکشنبه 22 تیر، دولت به توقیف و بازداشت علما و روحانیان مشهد اقدام نمود وعده ای از علما را توقیف کرد و عده ای از آن ها هم مخفی شدند. از جمله توقیف شدگان، آیت اللّه سید یونس اردبیلی و آقازاده، فرزند آخوند ملامحمد کاظم بودند. بیش از سی نفر از عالمان و واعظان را دستگیر کردند و شهر تقریبا حالت حکومت نظامی به خود گرفته و ورود و خروج اشخاص به شهر، مستلزم داشتن جواز بود. ماموران برای دستگیری شیخ بهلول جایزه تعیین کرده بودند. پس از رفع غائله، اداره شهربانی برای پیدا کردن عاملان واقعه دست به کار شد و عده ای تحت بازجویی قرار گرفتند و در نتیجه، اسدی، نائب التولیه آستان قدس هم که یکی از محرکان معرفی شد، بلافاصله دستگیر شد و تحت محاکمه قرار گرفت و در دادگاه نظامی به اعدام محکوم گردید.
کشتار دسته جمعی مردم مشهد و دستیگری و محاکمه عده ای از علما و محکوم کردن جمعی در دادگاه های نظامی و صدور مجازات های سنگین و حکم اعدام برای عده ای، رفته رفته در کشور موجب گفت وگوها و ابراز نارضایتی هایی گردید و مردم در مورد دیانت رضاخان دچار تردید شدند؛ زیرا مردم آن چه در صحن حضرت رضا دیده بودند، برای یکدیگر بازگو کرده و این همه قساوت و خون ریزی را تقبیح می کردند؛ چرا که نظامیان، حرمت آستان قدس رضوی را رعایت نکرده و در این مکان مقدس، خون هزاران بی گناه را بر زمین ریخته بودند.
رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمه الله در خصوص تغییر لباس و کلاه چنین بیان داشتند: «... آن هایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درندگان اروپاست، ترقی کشور می دانند، با آن ها حرفی نداریم که آن ها از ما سخن خردمندانه را بپذیرند و عقل و هوش و حس آن ها را اجانب دزدیده اند... . آن روز که کلاه پهلوی سر آن ها گذاشتند، همه می گفتند: مملکت باید شعار ملی داشته باشد، استقلال در پوشش دلیل استقلال مملکت و حافظ آن است. چند روز بعد، کلاه لگنی [شاپو] گذاشتند سر آن ها، یک دفعه حرف ها عوض شد. گفتند: ما با اجانب مراوده داریم. باید همه هم شکل باشیم تا در جهان با عظمت باشیم. مملکتی که با کلاه عظمت برای خود درست می کند یا برایش درست می کنند، هر روزی کلاهش را ربودند، عظمتش را هم می برند».
قیام مسجد گوهرشاد و کشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع بسیاری از آن ها، نقطه اوج مبارزه های بر ضد رضاخان بود و از آن واقعه جان گداز تا سقوط پهلوی اول و دوم، این مبارزه هم چنان ادامه داشت تا این که خداوند متعال، پاداش این مبارزات و از جان گذشتگی ها را، پیروزی انقلاب اسلامی، که از بزرگ ترین انقلاب های تاریخ است، قرارداد و این ملت را به نعمت استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی آراسته و مفتخر ساخت و عظمت اسلام را زنده نمود و آن را مقدمه ای برای ظهور و قیام شمشیر انتقام گیری و عدالت فراگیر و نابودی بت های گسترده عالم گیر، حضرت مهدی موعود(عج) قرار داد.
کشتار دسته جمعی مردم مشهد و دستیگری و محاکمه عده ای از علما و محکوم کردن جمعی در دادگاه های نظامی و صدور مجازات های سنگین و حکم اعدام برای عده ای، رفته رفته در کشور موجب گفت وگوها و ابراز نارضایتی هایی گردید و مردم در مورد دیانت رضاخان دچار تردید شدند؛ زیرا مردم آن چه در صحن حضرت رضا دیده بودند، برای یکدیگر بازگو کرده و این همه قساوت و خون ریزی را تقبیح می کردند؛ چرا که نظامیان، حرمت آستان قدس رضوی را رعایت نکرده و در این مکان مقدس، خون هزاران بی گناه را بر زمین ریخته بودند.
رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمه الله در خصوص تغییر لباس و کلاه چنین بیان داشتند: «... آن هایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه لگنی را که پس مانده درندگان اروپاست، ترقی کشور می دانند، با آن ها حرفی نداریم که آن ها از ما سخن خردمندانه را بپذیرند و عقل و هوش و حس آن ها را اجانب دزدیده اند... . آن روز که کلاه پهلوی سر آن ها گذاشتند، همه می گفتند: مملکت باید شعار ملی داشته باشد، استقلال در پوشش دلیل استقلال مملکت و حافظ آن است. چند روز بعد، کلاه لگنی [شاپو] گذاشتند سر آن ها، یک دفعه حرف ها عوض شد. گفتند: ما با اجانب مراوده داریم. باید همه هم شکل باشیم تا در جهان با عظمت باشیم. مملکتی که با کلاه عظمت برای خود درست می کند یا برایش درست می کنند، هر روزی کلاهش را ربودند، عظمتش را هم می برند».
قیام مسجد گوهرشاد و کشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع بسیاری از آن ها، نقطه اوج مبارزه های بر ضد رضاخان بود و از آن واقعه جان گداز تا سقوط پهلوی اول و دوم، این مبارزه هم چنان ادامه داشت تا این که خداوند متعال، پاداش این مبارزات و از جان گذشتگی ها را، پیروزی انقلاب اسلامی، که از بزرگ ترین انقلاب های تاریخ است، قرارداد و این ملت را به نعمت استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی آراسته و مفتخر ساخت و عظمت اسلام را زنده نمود و آن را مقدمه ای برای ظهور و قیام شمشیر انتقام گیری و عدالت فراگیر و نابودی بت های گسترده عالم گیر، حضرت مهدی موعود(عج) قرار داد.
۷:۰۲
۲۷ تیر ۱۴۰۰
سوال مخاطبان
مسأله حجاب قدیمی شده و مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش است و امروز ضرورتی ندارد که به آن پایبند باشیم
هرچه #قدیمی شد، لایق دور انداختن نیست. همواره ملّتها به آثار باستانی و قدیمی که سندِ زندگی آنهاست، افتخار میکنند. آیا #پدر و مادر هم که پیر میشوند، انسان آنها را کنار میگذارد و پدر و مادر جدید انتخاب میکند؟! مگر همهچیز مانند ماشین است که روزی اسقاطی و از کار افتاده شود
مردم ۱۴۰۰ سال پیش با مردم امروز چه فرقی میکنند؟ آنها هم دارای احساسات و عواطف انسانهای امروزی بودند. حجاب برای #سالم ماندن فضای جامعه است. اگر هدف سالم ماندنِ فضای جامعه باشد امروز و دیروز نمیشناسد. همان #ضرورتهایی که آن روزها اقتضا میکرد حجاب در جامعه باشد، همان ضرورتها امروز هم اقتضا میکند حجاب رعایت شود؛ مگر اینکه گفته شود مردانِ امروزی غریزه جنسی ندارند!!!!
دین اسلام #دینی_کامل و برای همه زمانهاست و با گذشت زمان کهنه نمیشود. این قوانین را #خدای متعال وضع کرده که خود عاقلترینِ عاقلهاست و همه دورهها در احاطه اوست
دستور به رعایت پوشش اسلامی یک قانون الهی، #ثابت و غیر قابل تغییر است. قوانین بشری گاهی موقتند وبعد از چندی به کنار میروند اما احکام خدا چون مطابق فطرت است، کهنه نمیشود
اگر خدای مهربان انسان را از کاری نهی میکند بهخاطر #مفسدهای است که در آن عمل وجود دارد و گذشت زمان عاجزتر از آن است که بخواهد این مفسدهها را تغییر دهد. در روایت هم آمده که حلال محمّد (صلی الله علیه و آله) تا روز قیامت حلال و حرامِ او تا روز قیامت حرام است.
۴:۵۲
۲۹ تیر ۱۴۰۰
#اعمال روز عرفهروز نهم ذیالحجه را عرفه میگویند. عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه در آنجا توقف میکنند و به دعا و نیایش میپردازند. عرفه جایگاه بلندی در میان مسلمانان دارد و نیایش و عبادت در شب و روز آن بسیار سفارش شده است.سفره های جُود و احسان پروردگار برای انسان گسترده و شیطان خشمناک ترین اوقات را خواهد داشت. توبه در آن مقبول و دعا مورد استجابت است.روایت شده که حضرت امام زین العابدین (ع) در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم تقاضای کمک مىنمود. امام به او فرمود: واى بر تو آیا در این روز از غیر خدا تقاضا مىکنى؟ حال آن که در این روز امید مىرود که بچههاى در شکم هم از فضل خدا بی نصیب نمانند و سعید شوند.
برخی از اعمال روز عرفه؛-روزه-غسل قبل از شروع اعمال-زیارت امام حسین(ع) که افضل اعمال این روز است و برای آن ثواب هزار حج و هزار عمره نوشته شده.-دو رکعت نماز زیر آسمان بعد از نماز عصر. رکعت اوّل بعد از حمد، توحید و در دوم بعد از حمد، قُل یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ خوانده شود.تسبیحات حضرت رسول صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله در روز عرفه-دعای امام حسین(ع) در روز عرفه
التماس دعا
برخی از اعمال روز عرفه؛-روزه-غسل قبل از شروع اعمال-زیارت امام حسین(ع) که افضل اعمال این روز است و برای آن ثواب هزار حج و هزار عمره نوشته شده.-دو رکعت نماز زیر آسمان بعد از نماز عصر. رکعت اوّل بعد از حمد، توحید و در دوم بعد از حمد، قُل یا اَیُّهَا الْکافِروُنَ خوانده شود.تسبیحات حضرت رسول صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله در روز عرفه-دعای امام حسین(ع) در روز عرفه
التماس دعا
۹:۳۴
۷ مرداد ۱۴۰۰
۳:۵۰
برتری شیعیان امیرالمومنین
حضرت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله):
یا علی! شیعیان تو در قیامت بر فراز منبرهایی از نور و با چهرههای سفید و درخشان در پیرامون من هستند، آنان را شفاعت میکنم و در بهشت در جوار من خواهند بود. شرح ابن ابیالحدید، ج ٩، ص ١۵٨
حضرت رسول اکرم (صلیالله علیه و آله):
یا علی! شیعیان تو در قیامت بر فراز منبرهایی از نور و با چهرههای سفید و درخشان در پیرامون من هستند، آنان را شفاعت میکنم و در بهشت در جوار من خواهند بود. شرح ابن ابیالحدید، ج ٩، ص ١۵٨
۳:۵۰