د

دبستان بهاران / خانم اسدزاده

۱۲۱عضو
thumnail

۱۶:۴۱

thumnail

۲۲:۳۵

خداوندا روزم را با کلام تو آغاز میکنم undefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۴۳

thumnail

۲۲:۴۵

قرائت قرآن
undefinedدختر و عزیز دلمundefined بهار سادات میر محمدی undefined
پایه ششم undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۴۷

thumnail
همه باهم نرمش صبحگاهی انجام بدیمتا تو این زمستون سرد گرم بشیمفقط بچه ها جونم مواظب باشیم سرما نخوریم undefinedundefinedundefined

۲۲:۵۱

thumnail

۲۲:۵۶

نرمش صبحگاهی
undefinedدختر پر تلاش و گلم undefined زهرا ریاضیundefined
پایه سوم undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۲۲:۵۶

undefinedundefinedundefined

۲۲:۵۷

خوبعزیزای دلم بعد از خواندن یک داستان کوتاه نتیجه اخلاقی آن را برای خانم ناظم بفرستید وووو کارت امتیاز بگیریدundefinedundefined هوررررا کارت امتیاز

۲۳:۰۴

thumnail

۲۳:۰۶

داستان کودکانه شیر و موش:
یک بار شیری در جنگل خوابیده بود که یک موش فقط برای سرگرمی شروع به بالا و پایین رفتن روی بدن او کرد. این خواب شیر را به هم زد و او کاملاً عصبانی از خواب بیدار شد. او می خواست موش را بخورد که موش عاجزانه از شیر خواست که او را آزاد کند. "به شما قول می دهم اگر مرا نجات دهید روزی کمک بزرگی به شما خواهم کرد." شیر به موش خندید و او را رها کرد. روزی چند شکارچی وارد جنگل شدند و شیر را با خود بردند. او را به درختی بستند. شیر برای بیرون آمدن تلاش می کرد و شروع به ناله کردن کرد. موش از کنارش گذشت و متوجه مشکل شیر شد. به سرعت دوید و طناب ها را جوید تا شیر را آزاد کند. هر دو با سرعت به جنگل رفتند.

۲۳:۰۶

undefinedundefinedundefined

۲۳:۰۹

thumnail

۲۳:۱۳

و حالا بعد از خوردن یک صبحانه خوشمزه که مامانای گل آماده کرده اند
سر حال و شاداب پیش به سوی کلاس undefinedundefinedundefinedundefined

۲۳:۱۴

thumnail

۹:۰۳

4 معلم بیکلام.mp3

۰۴:۰۲-۹.۲۵ مگابایت

۹:۰۴

12 خدای مهربان بیکلام.mp3

۰۳:۴۰-۲.۵۸ مگابایت

۹:۰۴

14 مرغان شادی بیکلام.mp3

۰۳:۰۶-۷.۱۲ مگابایت

۹:۰۵

thumnail

۹:۰۶