این فعال فرهنگی در توضیح این تصاویر نوشت: «آتشفشان دماوند اگر فعال نشده اما حتما شوخیش گرفته، نگرفته؟ شاید هزاران تلقی اسطورهای میشد از این اتفاق اقلیمی داشت. اما من خودم و شما را به سکوت و مشاهده دعوت میکنم.»
کارشناسان محیط زیست و زلزله شناسان، خروج گازها و بخار از قله دماوند را به عواملی چون، آب شدن یخچالهای طبیعی و یا وجود «یک نقطه داغ زیر آتشفشان دماوند» نسبت دادهاند.
به گفته مهدی زارع، رییس مرکز پیشبینی زلزله و استاد گروه زلزلهشناسی مهندسی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی، آخرین فوران دماوند به هفت هزار و ۳۰۰ سال قبل بازمیگردد و برخی پژوهشگاهها از فوران مهم و انفجار قله در اوایل آخرین عصر یخبندان حدود ۲۴ هزار سال قبل خبر میدهند.
۱۶:۴۰
۱۶:۴۳
۱۶:۴۴
۱۶:۴۴
غیردموکراتیک
حملات موفق اسرائیل در سحرگاه جمعه ۲۳ خرداد و ضربه سنگین اطلاعاتی که جمهوری اسلامی دریافت کرد نشان داد؛ امروز ساختار سیاسی حاکم بر ایران همانند هر حاکمیت استبدادی دیگری از توان فنی و امنیتی لازم برای دورنگهداشت سلاح هسته ای از دسترسی باندهای خرابکار داخلی و خارجی برخوردار نیست.
تولید سلاح یک مسئله هست و نگهداری از آن مسئله ای مهمتر، هیچ رژیم حداقلی از ضریب امنیتی لازم برای حراست استاندارد از سلاح هسته ای را ندارد، بیراه نیست که امروزه کره شمالی بزرگترین خطر هسته ای جهان محسوب میشود.
نگهداری از سلاح های هسته ای پروتکل های ظریف و دقیقی می طلبد که از عهده رژیم جمهوری اسلامی کاملا خارج است.
صرفا از بطن دموکراسی قوام سیاسی و امنیتی زاده میشود که سوگمندانه جمهوری اسلامی از آن بی بهره است. هر چند با دموکراسی، ضرورت بمب هسته ای زایل میشود اما در صورت ممزوج بمب هسته ای و دموکراسی مثل آنچه که در صحنه هند و پاکستان می بینیم، جهان آنچنان هراسان و بیمناک نمیگردد که تحریم های جهانی گلوی ملت را بفشارد، چه آنکه دنیا موید آن است که دموکراسی، قوی ترین مانع کاربست سلاح هسته ای است.
همانگونه که آمد؛ در فقدان دموکراسی به سبب کاهش ضرایب امنیتی، نفوذ باندهای خرابکار به زرادخانه های هسته ای به خطری با احتمال وقوع بالا تبدیل میشود اما این اتفاق که دولت های استبدادی بعلت رد ذاتی خرد جمعی راسا اقدام به تهاجم هسته ای کنند نیز کاملا محتمل می نماید، لذا دسترسی حاکمیت های بسته و حداقلی به بمب هسته ای قوز بالای قوز می نشاند.
و سوالی مهم؛ اگر فردا روزی با نفوذ باندهای فاسد امنیتی و تغییر مناسبات، کلاهکی هسته ای تولید و به سمت یکی از کشورها نشانه گرفته شد تکلیف نظام جهانی چیست جز واکنش فوری هسته ای؟
۱۶:۴۵
#یادآوری
گزارش تسنیم از رونمایی پایگاه زیرزمینی نیروی هوایی ارتش/ ۱۴۰۱
کانال ۱۲ اسرائیل/مرداد ۱۴۰۴: هدف از خرید هواپیمای سوخت رسان حضور دائمی جنگنده های اسراییل در آسمان ایران است!
@dolatirani
۱۶:۱۱
در دوران پهلوی، ایران ۴ سال با آمریکا مذاکره کرد و در آخر حق بازیافت را برای خود نگهداشت، اما در دوران جمهوری اسلامی و برجام متاسفانه همین را معامله کردند!
جالب اینکه حتی پروژه توریوم را هم تعطیل کردند!
۱۶:۱۷
علی مطهری در این مصاحبه میگوید: ما اول که وارد فعالیت هستهای شدیم هدفمان ساخت بمب بود.
اگر میتوانستیم محرمانه بودنش را حفظ کنیم و بمب را آزمایش میکردیم کار تمام شده بود.ما که شروع کرده بودیم، باید تا آخرش میرفتیم.
همچنان قفلیم در مهر ۸۲، جای خالی محمد علی فروغی به شدت احساس میشود.
۱۶:۱۸
خبرنگار: ایران نمیتواند در هیچ سطحی از اورانیوم به غنیسازی برسد؟ حتی اگر در سطوح پایین و به قصد غیرنظامی باشد؟
مارکو روبیو وزیر خارجه ایالات متحده:اگر بتوانند در هر سطحی غنیسازی کنند، اساساً میتوانند خیلی سریع در سطح سلاح هسته ای هم به غنیسازی برسند لذا [در توافق احتمالی] هیچ سطحی از غنیسازی را برای ایران نمیپذیریم!
ویتکاف در مصاحبه با ABC: توافق با ایران بدون اجازه غنی سازی خواهد بود!
در دو سال نخست جنگ دوم جهانی، در نتیجه ی لو رفتن گرایشات رضاشاه پهلوی به دولت آلمان اعتماد سران متفقین به ایران فروریخته بود، شاه با درخواست عبور مسالمت آمیز متفقین از خاک کشورمان و کاهش اتباع و مستشاران آلمانی در شهرهای ایران مخالفت کرده بود، این امر بر دول بریتانیا، ایالات متحده و شوروی چنان گران آمد که به استناد ماده۶ قرارداد سال۱۹۲۱ بین ایران و روسیه و قانون وام و اجاره که به نوعی اجازه دخالت نظامی در ایران را صادر میکرد،کشور را از شمال و جنوب تحت اشغال خود دراوردند اما همانگونه که آمد با تدبیر پهلوی دوره اشغال به سرعت تمام گردید و تمامیت ارضی کشور محفوظ گشت.
حسن روحانی چه راست بگوید و چه دروغ، غم و افسوسش متوجه ما مردم ایران است! روحانی اگر راست بگوید معنی اش این است که آنموقع و در حالی که کارشناسان هسته ای ایران توان فنی تشخیص سانتریفیوژ نو با کهنه را نداشتند صرفا به سبب دستور رهبران سیاسی جمهوری اسلامی، مقررات NPT را زیر پا گذاشتند و مخفیانه به واردات سانتریفیوژ دست زدند و اگر روحانی دروغ بگوید؛ منطق بی اعتمادی غرب به ایران اثبات شده و به وضوح اوضاع بی ریخت سیستم تصمیمگیری و تصمیم سازی حاکمیت ایران را تداعی میکند.
هر چند با پذیرش تعلیق کامل برنامه هسته ای ایران در بیانیه سعدآباد (۸۲/۷/۲۹) و اجرای پروتکل الحاقی،سایه جنگ موقتا از کشورمان دور شد اما برای نخستین بار جای خالی محمد علی فروغی در ساختار جمهوری اسلامی به شدت احساس گردید، همان دولتمردی که رو به رضاشاه شجاعانه گفت؛ «غائله جنگ جز با کنارگیری تو و انتقال قدرت به پایان نمیرسد» یکسال پس از خروج رضاشاه از ایران، عمر فروغی نیز به روز آخر رسید و بدین ترتیب برگی درخشان از سیاست ایرانی در پیچ و خم تاریخ معاصر بسته شد.
در سال۸۲ اگر در قاموس جمهوری اسلامی فقط یک نفر همچون فروغی موجود بود و شجاعانه پرده های چاپلوسی را کنار می نهاد و از لزوم بازیابی اعتماد جهانی از طریق استعفای تمامی مقامات ارشد سیاسی دخیل در افتضاح هسته ای سخن می راند امروز و پس از ۲۲سال اوضاع هسته ای ایران در همان نقطه۸۲ قفل نبود.
متهمان سیاسی ردیف اول در افتضاح هسته ای مزبور چهار نفر اند؛ مربع خاتمی، خامنه ای، روحانی و هاشمی نمیتوانند مدعی بی اطلاعی از پروژه محرمانه هسته ای ایران در اوان دهه هشتاد باشند، قلم تاریخ به عدم استعفای یکایک اضلاع مربع هسته ای و در نتیجه تداوم بی اعتمادی جهانی و تحمیل سالها فشار تحریم بر مردم مستضعف ایران روی خوش نشان نخواهد داد.
امروز شجاعت رضاشاه در پذیرش مسئولیت سیاست غلط جنگی و شناخت منطق پنهان استعفای بموقع او، بیش از پیش از قابلیت فهم عمومی برخوردار است.
۱۶:۲۲
پزشکیان خلاصه فهم نظام از سیاست است، او نه حرف زدن را بلد است و نه تشریفات سیاسی و نه از اقتصاد و اجتماع و انسجام چیزی میداند، سوتی های عجیب و غریبش ضریب هوشی پایین او را ثابت میکند. البته که نظام همین را میخواهد،کسی که صرفا نمیداند مطلقا پسند نظام نیست،کسی پسند نظام است که اساسا نداند که نمیداند.
پزشکیان فهمی از مصیبت دولت حداقلی ندارد وگرنه تا رهبری گفت؛ «از دولت حمایت کنید» فوری خطاب به مخالفینش توییت نمیزد؛ «حجت تمام شد!»
ابله طبق لغت نامه یعنی ساده اندیش، یعنی رییس دولتی که سیاست را ساده گرفته! چیزی که ساده نیست را ساده گرفتن یعنی مسخره کردن آن!
پزشکیان حتی با مفهوم «حجت» هم آشنا نیست و گرنه به دولت حداقلی چه که حجت تمام کند! حجت آن است که دولت او از اساس مشروعیت ندارد و اطاعت از او حجت شرعی بر نمی تابد! دولت حداقلی ذاتا مرکز تولید فتنه و اختلاف است،چنین دولتی اگر دم از اتحاد و انسجام بزند نماد تزویر و ریا است.
۱۶:۲۸
#یادآوری
محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرداد ۱۴۰۴:
من مسئول جبهه مقاومت بودم با قاسم سلیمانی. بعد از اینکه احمدینژاد رئیسجمهور شد، حسن نصرالله از لبنان آمد در ملاقات اول گفت میزان کمکی که به ما در دوران خاتمی شد در جمهوری اسلامی سابقه نداشت.این را [مستقیم] به احمدی نژاد گفت.
@dolatirani
من مسئول جبهه مقاومت بودم با قاسم سلیمانی. بعد از اینکه احمدینژاد رئیسجمهور شد، حسن نصرالله از لبنان آمد در ملاقات اول گفت میزان کمکی که به ما در دوران خاتمی شد در جمهوری اسلامی سابقه نداشت.این را [مستقیم] به احمدی نژاد گفت.
۸:۴۶
اما برعکس، در طول تاریخ ما موجودیتی سیاسی با مرزهای مشخص به نام «ایرانشهر» (ایران بزرگ) داشتهایم که سرزمین تاریخی مردمان ایرانیتبار بوده است و در ۲۰۰۰ سال اخیر، بخشهای بزرگی از آن را با زور و نیرنگ و جنگ از ما گرفتند، پارههای ایرانشهر نه سرزمینهای #غصبی و بیربط به هویت ایرانی، که سرزمینهای کهن و با ریشه ایرانیتبار بودهاند، منطقهای با فرهنگ و تاریخ و هویت و زبان مشترک ؛ آری ایران بزرگ بر خلاف « بزرگ های تخیلی همسایگان » یک واقعیت محکم تاریخی فرهنگی است.
۸:۴۸
صدر مائو تسه تونگ، ۲۶ سال ناخدای کشتی جمهوری خلق چین بود؛ و طی این مدت به رغم خلوص نیت و باور ژرف ایدئولوژیک، نتوانست موجبات خوشبختی ملت چین را مهیا سازد؛ سهل است که بر نکبت پیشین چین افزود. ولی با جانشین شدن دنگ شیائو پنگ، طی مدتی کوتاه حکومت و ملت چین راه دستیابی به رفاه و قدرت را شناخت. نتیجه راه دنگشیائو آن است که امروز چین دومین قدرت جهان و تنها آلترناتیو ابرقدرتی است. چرا مائو نتوانست ولی دنگ شیائو توانست؟!پاسخ کوتاه است:مائو می خواست "جهان" را تغییر دهد، ولی دنگ شیائو، تنها به تغییر "چین" فکر میکرد.
۸:۴۸
خضریان نماینده اصولگرای مجلس:
حتی در یکی از شهرستانهای مراکز استان ۵۰۰ نفر هر روز صبح کارت ورود میزنند و عصر کارت خروج میزنند و کاری نمیکنند.
#ساختار_علیل
۸:۴۹
در شطرنج سیاست نوبت حرکت جمهوری اسلامی است اما در موقعیت کیش و مات قرار گرفته؛ اگر فیتیله غنی سازی را پایین بکشد باید موجی از تمسخر اجتماعی را به جان بخرد! با علم به اینکه تمسخر اجتماعی حرکتی زیرزمینی است که به سرعت به موجی پایدار و رو به تزاید بدل شده و انقلاب در پس خود دارد و اگر از حق غنی سازی نگذرد باید با تتمه ی نیروهای هوادارش با جنگنده های فوق پیشرفته ترامپ و نتانیاهو گلاویز شود!
جمهوری اسلامی عبرت ذی قیمتی برای ملت های منطقه در چنته خود دارد، اینکه موقعیت «کیش و مات» سرانجام تمام نظامات استبدادی خواهد بود. البته هنوز راه سومی وجود دارد که کمی آبرومندانه تر است و آن تعلیق داوطلبانه غنی سازی توام با حفظ زیرساخت هسته ای تا زمان برپایی دولتی قدرتمند و حداکثری، آنچنان که در اوان دهه هشتاد دیدیم، با این تفاوت که امروزه روز از بطن نظارت استصوابی به هیچ وجه دولتی قدرتمند زاده نمیشود، لازمه اش تن سپاری نظام به لوازم دموکراسی، انتخابات آزاد و استعفای مقامات ارشد است.
#دولت_ایرانی
۸:۵۰
۱۲:۲۰
۱۲:۲۲
۱۲:۲۳
«فرانسیس فورد کاپولا» خالق و کارگردان سهگانه پدرخوانده در چندین مصاحبهاش به الگوبرداری و الهام گیری از داستانهای شاهنامه در ساخت فیلم پدرخوانده اشاره میکند.
#دولت_ایرانی
۱۲:۲۴
در سیستان و بلوچستان چه خبر شده؟
#علیرضا_مکرمی
ویدیوی از عملیات صبح روز پنجم شهریور نیروی انتظامی سیستان و بلوچستان در یکی از محلات ایرانشهر وایرال شده که در آن اعضای باندی که چند روز قبلتر خودروی پلیس را هدف حمله مسلحانه قرار داده بودند قتل و عام میشوند.
در فیلم مزبور نه تنها خبری از اعلام مهلت تسلیم ولو به اندازه یک دقیقه نیست که تلاش ماموران برای انتقام سخت در صحنه مبرهن و واضح است.
تاکتیک «انتقام سخت از تبهکاران» در صحنه، شاید در کوتاه مدت موثر واقع گردد اما در دراز مدت ضعف حاکمیت در لایه های زیرین اجتماعی را برملا میکند.
اینکه مدام باندهای مسلح، خودروها و ماموران انتظامی را در کمین خود گرفتار کنند و در مقابل پلیس نیز اعضای باند را در مخفیگاهشان شناسایی و لت و پار نماید مطلقا نشانه قوت نظامی هیچکدام از طرفین نبوده و از آینده ای تاریک سخن می گوید.
مجموعه این اتفاقات مشابه در سالهای اخیر، فضای اعتراضی سال ۲۰۱۱ سوریه و آغاز جنگ داخلی در آن کشور را تداعی میکند. در آن سال ارتش اسد به شدت مخالفان مسلح در استان های حماه و درعا را سرکوب کرد و در نتیجه اعتراضات خونین شروع و کشور سوریه وارد جنگ داخلی ویرانگری شد که هنوز ادامه دارد.
اگر فرماندهان نظامی سیستان و بلوچستان مجهز به دانش سیاسی و قدرت نظامی مکفی باشند هیچگاه بر علیه باندهای خرابکار و تروریست به چنین روش های انتقامی مذبوحانه متمسک نمیشوند، نیروی انتظامی در عملیات ایرانشهر به راحتی میتوانست با نارنجک های صوتی_نوری قوی و یا استفاده از گازهای اشک اور و فلفل در دز بالا، اعضای باند را موقتا کر و کور، منگ و بی حرکت کرده سپس دستگیر و به دست قانون بسپارند. بلاشک از این طریق میشد قدرت سیاسی و نظامی را توامان ثابت کرد. حتی دستگیری مجرمان خطرناک با استفاده از پخش مواد ممنوعه ی بیهوش کننده در صحنه، به کشتار مستقیم و انتشار تصاویر اجساد تبهکاران می چربد.
بدیهی است که کشتار عامدانه افرادی که صرفا بر اساس داده های اطلاعاتی متهم به قتل و شورش نظامی می باشند و نه به استناد بررسی های قضایی و حکم نهایی دادگاه، به اختلاف، فتنه و آشوب بیشتری می انجامد، مجازات متهمان به محاربه، اعدام پس از اثبات قطعی جرم با حکم دادگاه صالح را می طلبد نه کشتار عمدی در مخفیگاه با نظارت مقامات نظامی و امنیتی!
وقت آن است قویا به پاسخ این سوالات اندیشیده شود؛ امروز در سیستان و بلوچستان چه خبر شده؟ وزن حاکمیت اجتماعی و امنیتی در این استان به کدام سو سنگینی میکند؟ کلان راهبرد جمهوری اسلامی درباره مناطق محروم جنوب شرقی چیست؟
به زعم راقم این سطور؛ کنش نیروی انتظامی در صحنه مورد بحث بیشتر از آنکه مولد اقتدار و امنیت باشد به انتحار سیاسی_امنیتی شبیه است و علت موجده آن به وجود باگ های بزرگ امنیتی و فقر دانش سیاسی مقامات بر میگردد.
ویدئو
@dolatirani
در فیلم مزبور نه تنها خبری از اعلام مهلت تسلیم ولو به اندازه یک دقیقه نیست که تلاش ماموران برای انتقام سخت در صحنه مبرهن و واضح است.
تاکتیک «انتقام سخت از تبهکاران» در صحنه، شاید در کوتاه مدت موثر واقع گردد اما در دراز مدت ضعف حاکمیت در لایه های زیرین اجتماعی را برملا میکند.
اینکه مدام باندهای مسلح، خودروها و ماموران انتظامی را در کمین خود گرفتار کنند و در مقابل پلیس نیز اعضای باند را در مخفیگاهشان شناسایی و لت و پار نماید مطلقا نشانه قوت نظامی هیچکدام از طرفین نبوده و از آینده ای تاریک سخن می گوید.
مجموعه این اتفاقات مشابه در سالهای اخیر، فضای اعتراضی سال ۲۰۱۱ سوریه و آغاز جنگ داخلی در آن کشور را تداعی میکند. در آن سال ارتش اسد به شدت مخالفان مسلح در استان های حماه و درعا را سرکوب کرد و در نتیجه اعتراضات خونین شروع و کشور سوریه وارد جنگ داخلی ویرانگری شد که هنوز ادامه دارد.
اگر فرماندهان نظامی سیستان و بلوچستان مجهز به دانش سیاسی و قدرت نظامی مکفی باشند هیچگاه بر علیه باندهای خرابکار و تروریست به چنین روش های انتقامی مذبوحانه متمسک نمیشوند، نیروی انتظامی در عملیات ایرانشهر به راحتی میتوانست با نارنجک های صوتی_نوری قوی و یا استفاده از گازهای اشک اور و فلفل در دز بالا، اعضای باند را موقتا کر و کور، منگ و بی حرکت کرده سپس دستگیر و به دست قانون بسپارند. بلاشک از این طریق میشد قدرت سیاسی و نظامی را توامان ثابت کرد. حتی دستگیری مجرمان خطرناک با استفاده از پخش مواد ممنوعه ی بیهوش کننده در صحنه، به کشتار مستقیم و انتشار تصاویر اجساد تبهکاران می چربد.
بدیهی است که کشتار عامدانه افرادی که صرفا بر اساس داده های اطلاعاتی متهم به قتل و شورش نظامی می باشند و نه به استناد بررسی های قضایی و حکم نهایی دادگاه، به اختلاف، فتنه و آشوب بیشتری می انجامد، مجازات متهمان به محاربه، اعدام پس از اثبات قطعی جرم با حکم دادگاه صالح را می طلبد نه کشتار عمدی در مخفیگاه با نظارت مقامات نظامی و امنیتی!
وقت آن است قویا به پاسخ این سوالات اندیشیده شود؛ امروز در سیستان و بلوچستان چه خبر شده؟ وزن حاکمیت اجتماعی و امنیتی در این استان به کدام سو سنگینی میکند؟ کلان راهبرد جمهوری اسلامی درباره مناطق محروم جنوب شرقی چیست؟
به زعم راقم این سطور؛ کنش نیروی انتظامی در صحنه مورد بحث بیشتر از آنکه مولد اقتدار و امنیت باشد به انتحار سیاسی_امنیتی شبیه است و علت موجده آن به وجود باگ های بزرگ امنیتی و فقر دانش سیاسی مقامات بر میگردد.
۱۲:۲۹