درود
مالک جدیدتونم`🦦
میا3/>
مالک جدیدتونم`🦦
میا3/>
۲۱:۴۳
رمان +18<>
رمان عاشقانه<>
رمان طنز<>
رمان عاشقانه<>
رمان طنز<>
۲۱:۴۶
رمان:خواهر و بردار
پارت اول
سر میز شام بودیم،به مادرم گفتم ممنون،من سیر شدم.
مادرم گفت خواهش میکنم دخترم.
به سمت اتاقم حرکت کردم،رو تختم نشستم و کلی منتظر عرفان بودم.
بالاخره از راه رسید.
من:چه عجب،برادر ما سیر شد.
عرفان:ولی الان موقعشه که از ک*ص تو سیر بشم.
من:آخخخخخ بیا شروع کن.
عرفان:بدو برو درو قفل کن و لباساتو بکن.
من:هرچی تو بگی.
عرفان:وایییی،از وقتی پروتز کردی خیلی هوس انگیز تر شدی.
من:ک*یر توهم دراز شده ک*ونی.
مامان عرفان و ستیا در میزنه و . . .
<ادامه دارد>
پارت اول
سر میز شام بودیم،به مادرم گفتم ممنون،من سیر شدم.
مادرم گفت خواهش میکنم دخترم.
به سمت اتاقم حرکت کردم،رو تختم نشستم و کلی منتظر عرفان بودم.
بالاخره از راه رسید.
من:چه عجب،برادر ما سیر شد.
عرفان:ولی الان موقعشه که از ک*ص تو سیر بشم.
من:آخخخخخ بیا شروع کن.
عرفان:بدو برو درو قفل کن و لباساتو بکن.
من:هرچی تو بگی.
عرفان:وایییی،از وقتی پروتز کردی خیلی هوس انگیز تر شدی.
من:ک*یر توهم دراز شده ک*ونی.
مامان عرفان و ستیا در میزنه و . . .
<ادامه دارد>
۲۱:۵۹
رُمآن❕️
رمان:خواهر و بردار پارت اول سر میز شام بودیم،به مادرم گفتم ممنون،من سیر شدم. مادرم گفت خواهش میکنم دخترم. به سمت اتاقم حرکت کردم،رو تختم نشستم و کلی منتظر عرفان بودم. بالاخره از راه رسید. من:چه عجب،برادر ما سیر شد. عرفان:ولی الان موقعشه که از ک*ص تو سیر بشم. من:آخخخخخ بیا شروع کن. عرفان:بدو برو درو قفل کن و لباساتو بکن. من:هرچی تو بگی. عرفان:وایییی،از وقتی پروتز کردی خیلی هوس انگیز تر شدی. من:ک*یر توهم دراز شده ک*ونی. مامان عرفان و ستیا در میزنه و . . . <ادامه دارد>
برای پارت 2 گلاش +5
۲۲:۰۳
بازارسال شده از Deleted Account
۹:۲۴