درباره سیاست جدید ارزی بانک مرکزی
شخصی نزد فقیه رفت و پرسید آیا می توان بدون وضو نماز خواند؟ فقیه پاسخ داد: معلوم است که نه.فرد خندید و گفت: ما خواندیم شد!
شخصی نزد فقیه رفت و پرسید آیا می توان بدون وضو نماز خواند؟ فقیه پاسخ داد: معلوم است که نه.فرد خندید و گفت: ما خواندیم شد!
۳:۴۲
آيا اروپا بر عليه امريكا شوريده است؟
️پس از اعلام اجراي قوانين مسدودساز تحريم، صاحبنظران محترمي با هيجان بسيار از تغييرات بنيادي در سياست اروپا، شكاف اروپا و آمريكا و حتي شورش اروپا بر عليه آمريكا نوشتند. اين سبك نوشتار نوعي بازگشت آشكار به عبارت پردازي هاي ايام برجام است كه بعدتر مشخص شد با واقعيت تفاوت قابل توجهي داشته است.
بلحاظ فني مسائل بسياري حول قوانين مسدودساز وجود دارد كه نشان مي دهد بيشتر با يك بيانيه سياسي مواجهيم تا قانون موثر:
اولا اين قانون هرگز اجرا نشده. در واقع در سال ١٩٩٦ قبل از اجراي اين قانون، با تغيير مسير بازي كوبا- امريكا،عملا قانون به نقطه اجرا نرسيد كه كسي از نتايج احتمالي وقوع ان مطلع باشد.
ثانيا زمان تصويب اين قانون بسيار قبل از تغيير ابزار تحريمي آمريكا بود. در ان زمان تهديد قطع دسترسي از چرخه دلار هنوز روي ميز آمريكا نبود اما بعد از قانون پاتريوت، امريكا اين منطق را وارد ساختار تحريم هاي ثانويه كرد و عملا " تحريم ثانويه" معنا يافت. اين به اين معنا نيست كه مقابله با تحريم هاي امريكا ناممكن است اما با دقت بالايي توضيح مي دهد مقابله با تحريم هاي امريكا " براي اروپا" عملا نشدني است به دليل اندازه وسيع و مويرگي بودن ارتباطات مالي اروپا- آمريكا.
در واقع تنها چيزي كه ممكن است تحريم امريكا را در اروپا بي اثر كند، إيجاد يك اكوسيستم حجيم غير آمريكايي در اروپاست( بدون يورو دلار، بدون نظارت SEC، بدون نياز به بخش مرتبط با امريكاي اقتصاد اروپا و بدون هيچ رابطه اي با شركتهاي فعلي بزرگ اروپايي) كه در كوتاه مدت بعيد و در بلند مدت بسيار سخت است. به نحو معنا داري اگر اروپا امروز شروع كند در نسل بعد ممكن است چنين قوانين مسدود سازي كارايي داشته باشد.شورشي در كار نيست.
۶:۱۱
چرخش هاي واژگاني در مذاكرات برجام ٢
️در ابتداي مطرح شدن مذاكرات برجام ٢ توسط رييس جمهور محترم در شب سخنراني ترامپ، طرف اروپايي با علاقه فراوان از ايده جديدي رونمايي كرد: استفاده از بانك هاي مركزي اروپايي براي تسويه مطالبات نفتي ايران( مثلا در پيشنهاد گروه بحران اين ايده صراحتا مطرح بود)اين ايده مشروط به شروطي، مقيد به قيودي مي تواند ارزشمند باشد. در واقع هزينه سياسي تحريم بانك مركزي يك كشور اروپايي انقدر بالا هست كه امريكا نتواند ريسك ان را بپذيرد. باز البته اين ايده إشكالات خاص خودش را دارد:
بانك هاي مركزي براي تسويه ساخته نشده اند و انتقال بعضي اختيارات مهم بانك هاي مركزي اروپا به يك لايه بالاتر( سطح اتحاديه) مي تواند به پيچيدگي هاي اين امر بيفزايد.
مهمتر ان كه اگر بنا باشد اين بانك هم ارائه خدمات را به شناخت همه جانبه ذينفعان مشروط كند باز هم گشايش خاصي رخ نخواهد داد.
با اين حال ذات ايده استفاده از بانك هاي مركزي اروپايي به نوبه خود بدليل تحريم ناپذيري بانك مركزي جالب توجه است.
اما ناگهان از دو روز قبل در يك چرخش واژگاني مهم صحبت از تسويه پول نفت مستقيما با حساب بانك مركزي ايران شده ( بدون اشاره به عامليت بانك مركزي يك كشور اروپايي). هر چند به صراحت صحبت از كنار گذاشتن ايده تسويه با بانك مركزي كشوري از اتحاديه اروپا هم نشده. اما واضح تر از افتاب است كه اين دو ايده قابليت تبديل به يكديگر را ندارند.
️تسويه حساب مستقيم با حسابهاي بانك مركزي در بانك هاي غير مركزي اروپايي صراحتا فاقد ارزش فني است و در بهترين حالت ايران را به وضعيت قانون TRA بر مي گرداند: حساب هاي پر از پول بلوكه شده بدون ان كه گشايشي حاصل شده باشد. بين تسويه با عامليت " يك بانك مركزي اروپايي" با تسويه " مستقيم با بانك مركزي ايران" عليرغم شباهت واژگاني تفاوت از زمين تا اسمان است
۷:۴۲