۹:۵۱
۹:۵۳
۹:۵۳
۹:۵۳
۹:۵۳
۹:۵۴
ت کنسرت دیشب کمیل رو استیج برا خانمش بوس فرستاد
۹:۵۷
خب حالا اگ تعداد لایک بالا باش و انرژی زیاد باش پارت میزارم
۹:۵۷
بازارسال شده از 🎸🎼ساز نواختن🎼🎸
۱۰:۱۷
🎸🎼ساز نواختن🎼🎸
https://daigo.ir/secret/4792022264 لینک ناشناس #جانان
مرسی ک انرژی ندادین
۱۳:۲۹
بازارسال شده از ❄️ℳ𝒶𝒸𝒶𝓃 𝒷𝒶𝓃𝒹(ماکان بند)❄️
کسایی که امشب تئاتر میرین
اول اینکه لطفا موقعی که رهام اومد احساسات و هیجانتون کنترل کنین دوباره مثل دفعه قبلی نشه
دوم اینکه لطفا سر و صدا ایجاد نکنین ممکنه تئاتر های دیگه هم اونجا در حال اجرا باشن
سوم به هیچ عنوان از خود تئاتر فیلمی نگیرید و پخش هم نکنین هم برای اینکه اسپویل نشه هم برای اینکه دوباره کلی هیت گرفته نشه
نکته آخر هم اینکه اگر امکان عکاسی باشه خود رهام و عوامل حتما عکس میگیرن اگر نبود لطفا دعوا و بحث نکنین
امیدواریم بهتون خوش بگذره" />
-------------------------
اول اینکه لطفا موقعی که رهام اومد احساسات و هیجانتون کنترل کنین دوباره مثل دفعه قبلی نشه
دوم اینکه لطفا سر و صدا ایجاد نکنین ممکنه تئاتر های دیگه هم اونجا در حال اجرا باشن
سوم به هیچ عنوان از خود تئاتر فیلمی نگیرید و پخش هم نکنین هم برای اینکه اسپویل نشه هم برای اینکه دوباره کلی هیت گرفته نشه
نکته آخر هم اینکه اگر امکان عکاسی باشه خود رهام و عوامل حتما عکس میگیرن اگر نبود لطفا دعوا و بحث نکنین
امیدواریم بهتون خوش بگذره" />
-------------------------
۱۳:۳۰
بازارسال شده از ❄️ℳ𝒶𝒸𝒶𝓃 𝒷𝒶𝓃𝒹(ماکان بند)❄️
۱۳:۳۱
خب اینا رو بیخیال بریم پارت
۱۳:۳۳
ساز نواختن
ورق پنجاه و هفت
رهام:
رهانا: با رهانا از اتاق اومدیم بیرون ک همه برگشتن سمت ما
ندا: دخترم حرفاتون رو زدید
رهانا: بله
کامران: چیشد نظرت چیه
رهانا:
فرزانه: سکوت علامت رضایته مبارکهه
ندا: مبارکت باش دخترم
رهانا: مرسی
برگشتم سمت رهام نگاش کردم و رهامم با چشایی ک داشت میدرخشید بهم لبخند زد خداروشکر ک ب خواستم رسیدم
..................................................
دوروز مونده ب عقد (رهام، رهانا)
جانان: رهانا پاشووووو
رهانا: زهرمار مثلا خوابیدما
جانان: اسکول الان رهام می یاد دنبالت پاشو دیگ
رهانا: باش(خواب الود)
جانان: هوفف
رفتم ت پذیرایی ک دیدم رهام و امیر اومدن
عه سلام
امیر، رهام: سلامم
رهام: رهانا کو
جانان: خوابه
رهانا: بیدار شدم 🥱
جانان: چ عجب
رهانا: کوفت نزاشتی بخوابم
جانان: بیا برو ت....
امیر: عه عشقم
جانان: ایش
رهام: با زن من کاری نداشته باشینا
جانان: اولن زنت نیس هنوز ، دومن دوست دارم ب ت چ، سومن رهانا دخترعممه هااا
رهام: داداش چی میکشی
امیر: هییی داداش
جانان: امیررررر
امیر: عشقم....
جانان: ساکت
رهانا: حالا نخورین همو من میرم امادع بشم بریم
جانان: سرمو ب معنی باش تکون دادم امیر خواست چیزی بگ ک ی چشم غره رفتم براش بعدم رفتم پالتمو بپوشم
چند دقیقه بعد
رهانا: جانان این لباس چطوره
جانان: سفیده؟
رهانا: اره
جانان: اوم قشنگه
رهانا: پس بریم داخل
رهام: با رهانا داشتیم لباسای عقد رو نگا میکردیم امیر و جانانم اونور داشتن لباس نگا میکردن
امیر: جانانم
جانان:
امیر: قهری
جانان:
امیر: باش قهر باش منم میخواستم لواشک و پاستیل بخرم دیگ نمیخرم
جانان: جیغغغ راس میگی
امیر: معلومه ک راس میگم
جانان: پس میخلی
امیر: قربون بچگونه حرف زدنت بشم
جانان: خدانکنه
امیر: الان اشتی
جانان: ارههع
امیر: قربونت برم
رهانا: فکرکنم اشتی کردن
رهام: خداروشکر
........................................
ساینا: دیروز رسیدیم تهران رفتیم خونه ای ک ارمان گرفتع بود ی خونه خیلی بزرگ با تم سفید بود بعد اینک ارمان منو رسوند خونه خودشم رف ی چیزی بخره واسه خوردن منم چمدونمو باز کردم شروع کردم ب چیدن وسایلم ک صدا زنگ خونه اومد رفتم درو باز کردم دیدم ارمانه
سلاممم نفسم
ارمان: سلام عشقم
ساینا: چقدر غذا گرفتی
ارمان: دارم از گشنگی میمیرم
ساینا: شکمو
ارمان: راستی ساینا
ساینا: جانم
ارمان: شب بریم پیش بچه ها سورپرایزشون کنیم
ساینا: اره بریم
ورق پنجاه و هفت
رهام:
رهانا: با رهانا از اتاق اومدیم بیرون ک همه برگشتن سمت ما
ندا: دخترم حرفاتون رو زدید
رهانا: بله
کامران: چیشد نظرت چیه
رهانا:
فرزانه: سکوت علامت رضایته مبارکهه
ندا: مبارکت باش دخترم
رهانا: مرسی
برگشتم سمت رهام نگاش کردم و رهامم با چشایی ک داشت میدرخشید بهم لبخند زد خداروشکر ک ب خواستم رسیدم
..................................................
دوروز مونده ب عقد (رهام، رهانا)
جانان: رهانا پاشووووو
رهانا: زهرمار مثلا خوابیدما
جانان: اسکول الان رهام می یاد دنبالت پاشو دیگ
رهانا: باش(خواب الود)
جانان: هوفف
رفتم ت پذیرایی ک دیدم رهام و امیر اومدن
عه سلام
امیر، رهام: سلامم
رهام: رهانا کو
جانان: خوابه
رهانا: بیدار شدم 🥱
جانان: چ عجب
رهانا: کوفت نزاشتی بخوابم
جانان: بیا برو ت....
امیر: عه عشقم
جانان: ایش
رهام: با زن من کاری نداشته باشینا
جانان: اولن زنت نیس هنوز ، دومن دوست دارم ب ت چ، سومن رهانا دخترعممه هااا
رهام: داداش چی میکشی
امیر: هییی داداش
جانان: امیررررر
امیر: عشقم....
جانان: ساکت
رهانا: حالا نخورین همو من میرم امادع بشم بریم
جانان: سرمو ب معنی باش تکون دادم امیر خواست چیزی بگ ک ی چشم غره رفتم براش بعدم رفتم پالتمو بپوشم
چند دقیقه بعد
رهانا: جانان این لباس چطوره
جانان: سفیده؟
رهانا: اره
جانان: اوم قشنگه
رهانا: پس بریم داخل
رهام: با رهانا داشتیم لباسای عقد رو نگا میکردیم امیر و جانانم اونور داشتن لباس نگا میکردن
امیر: جانانم
جانان:
امیر: قهری
جانان:
امیر: باش قهر باش منم میخواستم لواشک و پاستیل بخرم دیگ نمیخرم
جانان: جیغغغ راس میگی
امیر: معلومه ک راس میگم
جانان: پس میخلی
امیر: قربون بچگونه حرف زدنت بشم
جانان: خدانکنه
امیر: الان اشتی
جانان: ارههع
امیر: قربونت برم
رهانا: فکرکنم اشتی کردن
رهام: خداروشکر
........................................
ساینا: دیروز رسیدیم تهران رفتیم خونه ای ک ارمان گرفتع بود ی خونه خیلی بزرگ با تم سفید بود بعد اینک ارمان منو رسوند خونه خودشم رف ی چیزی بخره واسه خوردن منم چمدونمو باز کردم شروع کردم ب چیدن وسایلم ک صدا زنگ خونه اومد رفتم درو باز کردم دیدم ارمانه
سلاممم نفسم
ارمان: سلام عشقم
ساینا: چقدر غذا گرفتی
ارمان: دارم از گشنگی میمیرم
ساینا: شکمو
ارمان: راستی ساینا
ساینا: جانم
ارمان: شب بریم پیش بچه ها سورپرایزشون کنیم
ساینا: اره بریم
۱۳:۳۳
بازارسال شده از 🎸🎼ساز نواختن🎼🎸
۱۳:۳۳
🎸🎼ساز نواختن🎼🎸
https://daigo.ir/secret/4792022264 لینک ناشناس #جانان
دوس دارم نظرتون رو راجب رمان بگید خوب بود بد بود هرچی
۱۳:۳۳
سلاممم
۱۲:۵۶
دودقیقه بودی هفت ساله شد🥹
۱۲:۵۸
🎸🎼ساز نواختن🎼🎸
https://daigo.ir/secret/4792022264 لینک ناشناس #جانان
فقط ی نفر انرژی داده
منم پارت نمیزارم هرچقدرم لایک کنین پارت نمیزارم
منم پارت نمیزارم هرچقدرم لایک کنین پارت نمیزارم
۱۳:۰۰
سلام#رهانا
۲۰:۱۱