امروز خوشبختانه زنهایی که مجتهدند به اجتهاد فقهی رسیدند کم نیستند
امام جامعه زنها را هم منفعل نمیخواهد و آنها را به سوی کار و فعالیت و حضور اجتماعی و ... سوق میدهد نگاهی که متاسفانه در برخی از اقشار مذهبی به شدت مغضوب است
امام خامنهای: بنده حتی معتقدم بسیاری از مسائل زنانه که موضوعش زنان هستند و مردها درست موضوع را تشخیص نمیدهند خانمها باید از مجتهد زن تقلید کنند. ۱۴۰۳/۹/۲۷
بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف بانوان
پیوستن به کانال عین قاف_ روزمرهها، نرفتهها و ناگفتهها
پیوستن به گروه مطالعات پیشرفته _ Advanced studies
امام جامعه زنها را هم منفعل نمیخواهد و آنها را به سوی کار و فعالیت و حضور اجتماعی و ... سوق میدهد نگاهی که متاسفانه در برخی از اقشار مذهبی به شدت مغضوب است
امام خامنهای: بنده حتی معتقدم بسیاری از مسائل زنانه که موضوعش زنان هستند و مردها درست موضوع را تشخیص نمیدهند خانمها باید از مجتهد زن تقلید کنند. ۱۴۰۳/۹/۲۷
بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف بانوان
پیوستن به کانال عین قاف_ روزمرهها، نرفتهها و ناگفتهها
پیوستن به گروه مطالعات پیشرفته _ Advanced studies
۱۰:۰۱
عینقاف|علی قدردان
وضعیت ولاگرها هر روز صریحتر از دیروز راه حل شما چیه؟! موشک؟!!! پیوستن به کانال عین قاف_ روزمرهها، نرفتهها و ناگفتهها
امروز که وضعیت تشریح شد که دشمن از شکست در جنگ سخت ناامید شده و به جنگ نرم روی آورده برای شکست ایران
کلمهی موشک را جستجو کنید
بارها در این خصوص نوشتم که ما در ایران باید جنگ نرم را جدی بگیریم و پاسخ جنگ نرم را نمیتوانیم با کنشگری در جنگ سخت بدهیم
ما به متخصصین جنگ نرم و استراتژیستهای این حوزه نیازمندیم
کلمهی موشک را جستجو کنید
بارها در این خصوص نوشتم که ما در ایران باید جنگ نرم را جدی بگیریم و پاسخ جنگ نرم را نمیتوانیم با کنشگری در جنگ سخت بدهیم
ما به متخصصین جنگ نرم و استراتژیستهای این حوزه نیازمندیم
۱۱:۴۱
عالم با زوجیت پیش میرود نه تضاد/ جملهی توحیدی و مهم امام خامنهای حفظهالله که دیده نشد...
جمله مهم دیروز امام خامنهای در نقض دیالکتیک هگل و مارکس و... در رابطه با مسئله #زوجیت که مورد غفلت واقع شد:
«در اسلام، بنا بر نظریّهی اسلام، بنای عالم خلقت و تاریخ بشر و تاریخ عالم بر تلائم و ازدواج و پیوند است؛ درست نقطهی مقابل آنچه در دیالکتیک هِگِل و مارکس و مانند اینها وجود دارد که بنای عالم را بر تضاد میدانند. آنها میگویند شیئی به وجود میآید، ضدّ او به وجود میآید، از این تضاد یک شیء سوّمی به وجود میآید که باز برای آن هم ضدّی به وجود میآید تا آخر؛ تاریخ اینجوری پیش میرود. اسلام میگوید نه، شیئی به وجود میآید، شیئی برای همراهی و ائتلاف با او به وجود میآید که از همراهی این دو، از ائتلاف این دو، از زوجیّت این دو، شیء سوّمی به وجود میآید؛ تاریخ اینجوری پیش میرود.»
امام خامنهای ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳
بنیانهای علوم انسانی فاسد غربی با همین یک جمله فرو میریزد
پیوستن به کانال عین قاف_ روزمرهها، نرفتهها و ناگفتهها
پیوستن به گروه مطالعات پیشرفته _ Advanced studies
جمله مهم دیروز امام خامنهای در نقض دیالکتیک هگل و مارکس و... در رابطه با مسئله #زوجیت که مورد غفلت واقع شد:
«در اسلام، بنا بر نظریّهی اسلام، بنای عالم خلقت و تاریخ بشر و تاریخ عالم بر تلائم و ازدواج و پیوند است؛ درست نقطهی مقابل آنچه در دیالکتیک هِگِل و مارکس و مانند اینها وجود دارد که بنای عالم را بر تضاد میدانند. آنها میگویند شیئی به وجود میآید، ضدّ او به وجود میآید، از این تضاد یک شیء سوّمی به وجود میآید که باز برای آن هم ضدّی به وجود میآید تا آخر؛ تاریخ اینجوری پیش میرود. اسلام میگوید نه، شیئی به وجود میآید، شیئی برای همراهی و ائتلاف با او به وجود میآید که از همراهی این دو، از ائتلاف این دو، از زوجیّت این دو، شیء سوّمی به وجود میآید؛ تاریخ اینجوری پیش میرود.»
امام خامنهای ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳
بنیانهای علوم انسانی فاسد غربی با همین یک جمله فرو میریزد
پیوستن به کانال عین قاف_ روزمرهها، نرفتهها و ناگفتهها
پیوستن به گروه مطالعات پیشرفته _ Advanced studies
۱۲:۰۷
عینقاف|علی قدردان
عالم با زوجیت پیش میرود نه تضاد/ جملهی توحیدی و مهم امام خامنهای حفظهالله که دیده نشد... جمله مهم دیروز امام خامنهای در نقض دیالکتیک هگل و مارکس و... در رابطه با مسئله #زوجیت که مورد غفلت واقع شد: «در اسلام، بنا بر نظریّهی اسلام، بنای عالم خلقت و تاریخ بشر و تاریخ عالم بر تلائم و ازدواج و پیوند است؛ درست نقطهی مقابل آنچه در دیالکتیک هِگِل و مارکس و مانند اینها وجود دارد که بنای عالم را بر تضاد میدانند. آنها میگویند شیئی به وجود میآید، ضدّ او به وجود میآید، از این تضاد یک شیء سوّمی به وجود میآید که باز برای آن هم ضدّی به وجود میآید تا آخر؛ تاریخ اینجوری پیش میرود. اسلام میگوید نه، شیئی به وجود میآید، شیئی برای همراهی و ائتلاف با او به وجود میآید که از همراهی این دو، از ائتلاف این دو، از زوجیّت این دو، شیء سوّمی به وجود میآید؛ تاریخ اینجوری پیش میرود.» امام خامنهای ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳ بنیانهای علوم انسانی فاسد غربی با همین یک جمله فرو میریزد پیوستن به کانال عین قاف_ روزمرهها، نرفتهها و ناگفتهها پیوستن به گروه مطالعات پیشرفته _ Advanced studies
تصور کنید در تحزب و حزبهای متعدد، اساس سیاست بر ایجاد دوقطبی و تضاد بین آن دو است و فلسفه سیاسی با در نظر گرفتن زوجیت به جای ضدیت در عالم متحول خواهد شد هنر و علم و ... همین وضع را دارند
۱۲:۱۳
۱۶:۴۱
۵:۳۲
۷:۴۲
۱۰:۲۳
قصههای علی/ "نخ تسبیح و دانههای مغرور"
#کار_تشکیلاتی
در روستای کوچک و آرام، تسبیحی قدیمی و ارزشمند وجود داشت که اهالی روستا به آن افتخار میکردند. این تسبیح از دانههای قیمتی چون یاقوت قرمز، زمرد سبز، زبرجد آبی و مروارید سفید ساخته شده بود. هر دانه به تنهایی زیبا و خاص بود، اما چیزی که این دانهها را به هم وصل میکرد و به تسبیح تبدیل میکرد، یک نخ محکم بود. مردم روستا همیشه به تسبیح نگاه میکردند و یاد میگرفتند که اتحاد و همکاری اهمیت زیادی دارد. زیرا آنها میدانستند که هر دانه، جدا از دیگر دانهها، هیچوقت به تنهایی نمیتواند شکوه و قدرت تسبیح را داشته باشد.
علی، پسر ۱۵ سالهای از اهالی روستا، همیشه به تسبیح نگاه میکرد و به آن فکر میکرد. او میدانست که تسبیح چیزی بیشتر از دانههای رنگارنگ است و در واقع برای یک هدف خاص ساخته شده است. علی همیشه میگفت: «شما وقتی کنار هم هستید، قدرت و ارزش واقعیتان را پیدا میکنید. این نخ است که شما را کنار هم نگه میدارد و باعث میشود که به یک تسبیح کامل تبدیل شوید.»
اما روزی، دانهها دچار غرور شدند. یاقوت قرمز با صدای بلند گفت: «من زیباترین دانهام! اگر من نباشم، این تسبیح هیچ ارزشی نداره!» زمرد سبز با لحن پر از خودخواهی گفت: «اگر من نباشم، تسبیح هیچ رنگی نخواهد داشت!» زبرجد آبی هم با لحنی تند گفت: «بدون من، این تسبیح هیچوقت روح پیدا نمیکنه!»
نخ که همیشه از کنار دانهها به صحبتهایشان گوش میداد، با صدای آرام و نگران گفت: «دوستان عزیز، اگرچه هرکدوم از شما زیبا و ارزشمندید، اما چیزی که شما را کنار هم نگه میدارد، من هستم. من هستم که باعث میشم شما یک تسبیح کامل باشید. اگر من نباشم، شما دیگر به هم وصل نخواهید بود.»
اما دانهها به حرفهای نخ توجه نکردند و با غرور گفتند: «ما به تو نیازی نداریم! ما خودمان مهمیم و برای تسبیح شدن به تو احتیاج نداریم.»
نخ که بسیار ناراحت شده بود، تصمیم گرفت آنها را ترک کند. شب هنگام، وقتی که همه دانهها خوابیده بودند، نخ آرام از میان دانهها خود را بیرون کشید و رفت. صبح روز بعد، دانهها که حالا پراکنده و جدا از هم روی زمین افتاده بودند، متوجه شدند که دیگر نمیتوانند به تسبیح تبدیل شوند. هرکدام از دانهها که دیگر از هم جدا شده بودند، به دقت نگاه کردند و دیدند که بدون نخ معنایی ندارند.
یاقوت با ناامیدی فریاد زد: «این تقصیر تو بود! تو باعث شدی نخ ما رو ترک کنه!» زمرد با عصبانیت گفت: «نه، این تقصیر خود نخ بود که ما رو رها کرد!» اما هرچه بحث کردند، هیچکدام نمیتوانستند به تسبیح بودن برگردند. حالا هیچکدام از دانهها دیگر معنای کامل بودن را نداشتند.
در همین حال، علی که متوجه نبودن نخ و پراکنده شدن دانهها شده بود، به یاد گفتار خودش افتاد. او میدانست که باید کاری کند. او با دقت دانهها را جمع کرد و به خانه آورد. علی به دانهها نگاه کرد و گفت: «شما زیبا هستید، اما بدون هم هیچوقت به چیزی کامل تبدیل نمیشوید.»
دانهها که خیلی از کار خود پشیمان شده بودند از علی کمک خواستند و علی تصمیم گرفت که دانهها را دوباره به هم متصل کند. او یک نخ محکم و باارزش پیدا کرد و دانهها را یکی یکی به نخ وصل کرد. حالا تسبیح دوباره کامل شده بود. دانهها کنار هم قرار گرفتند و به تسبیحی زیبا تبدیل شدند. حالا دانهها بیشتر قدر اتحاد و کنار هم قرار گرفتن و نخ تسبیحشان را میدانستند.
علی هم با دیدن اين ماجرا متوجه شد در زندگی، هر فرد ویژگیها و تواناییهای خاص خودش را دارد، اما وقتی همه با هم همکاری میکنیم، قدرت واقعی را پیدا میکنیم. مثل تسبیح که بدون نخ نمیتواند شکل بگیرد، ما هم باید یاد بگیریم که اتحاد و همکاری باعث میشود که به هدفهای بزرگتری برسیم. اگر هرکسی فقط به خودش فکر کند، مثل دانههایی میشود که جدا از هم پراکندهاند و هیچوقت نمیتوانند به چیزی کامل تبدیل شوند.
#علی_قدردان | از عین تا قاف
@einqaf8
#کار_تشکیلاتی
در روستای کوچک و آرام، تسبیحی قدیمی و ارزشمند وجود داشت که اهالی روستا به آن افتخار میکردند. این تسبیح از دانههای قیمتی چون یاقوت قرمز، زمرد سبز، زبرجد آبی و مروارید سفید ساخته شده بود. هر دانه به تنهایی زیبا و خاص بود، اما چیزی که این دانهها را به هم وصل میکرد و به تسبیح تبدیل میکرد، یک نخ محکم بود. مردم روستا همیشه به تسبیح نگاه میکردند و یاد میگرفتند که اتحاد و همکاری اهمیت زیادی دارد. زیرا آنها میدانستند که هر دانه، جدا از دیگر دانهها، هیچوقت به تنهایی نمیتواند شکوه و قدرت تسبیح را داشته باشد.
علی، پسر ۱۵ سالهای از اهالی روستا، همیشه به تسبیح نگاه میکرد و به آن فکر میکرد. او میدانست که تسبیح چیزی بیشتر از دانههای رنگارنگ است و در واقع برای یک هدف خاص ساخته شده است. علی همیشه میگفت: «شما وقتی کنار هم هستید، قدرت و ارزش واقعیتان را پیدا میکنید. این نخ است که شما را کنار هم نگه میدارد و باعث میشود که به یک تسبیح کامل تبدیل شوید.»
اما روزی، دانهها دچار غرور شدند. یاقوت قرمز با صدای بلند گفت: «من زیباترین دانهام! اگر من نباشم، این تسبیح هیچ ارزشی نداره!» زمرد سبز با لحن پر از خودخواهی گفت: «اگر من نباشم، تسبیح هیچ رنگی نخواهد داشت!» زبرجد آبی هم با لحنی تند گفت: «بدون من، این تسبیح هیچوقت روح پیدا نمیکنه!»
نخ که همیشه از کنار دانهها به صحبتهایشان گوش میداد، با صدای آرام و نگران گفت: «دوستان عزیز، اگرچه هرکدوم از شما زیبا و ارزشمندید، اما چیزی که شما را کنار هم نگه میدارد، من هستم. من هستم که باعث میشم شما یک تسبیح کامل باشید. اگر من نباشم، شما دیگر به هم وصل نخواهید بود.»
اما دانهها به حرفهای نخ توجه نکردند و با غرور گفتند: «ما به تو نیازی نداریم! ما خودمان مهمیم و برای تسبیح شدن به تو احتیاج نداریم.»
نخ که بسیار ناراحت شده بود، تصمیم گرفت آنها را ترک کند. شب هنگام، وقتی که همه دانهها خوابیده بودند، نخ آرام از میان دانهها خود را بیرون کشید و رفت. صبح روز بعد، دانهها که حالا پراکنده و جدا از هم روی زمین افتاده بودند، متوجه شدند که دیگر نمیتوانند به تسبیح تبدیل شوند. هرکدام از دانهها که دیگر از هم جدا شده بودند، به دقت نگاه کردند و دیدند که بدون نخ معنایی ندارند.
یاقوت با ناامیدی فریاد زد: «این تقصیر تو بود! تو باعث شدی نخ ما رو ترک کنه!» زمرد با عصبانیت گفت: «نه، این تقصیر خود نخ بود که ما رو رها کرد!» اما هرچه بحث کردند، هیچکدام نمیتوانستند به تسبیح بودن برگردند. حالا هیچکدام از دانهها دیگر معنای کامل بودن را نداشتند.
در همین حال، علی که متوجه نبودن نخ و پراکنده شدن دانهها شده بود، به یاد گفتار خودش افتاد. او میدانست که باید کاری کند. او با دقت دانهها را جمع کرد و به خانه آورد. علی به دانهها نگاه کرد و گفت: «شما زیبا هستید، اما بدون هم هیچوقت به چیزی کامل تبدیل نمیشوید.»
دانهها که خیلی از کار خود پشیمان شده بودند از علی کمک خواستند و علی تصمیم گرفت که دانهها را دوباره به هم متصل کند. او یک نخ محکم و باارزش پیدا کرد و دانهها را یکی یکی به نخ وصل کرد. حالا تسبیح دوباره کامل شده بود. دانهها کنار هم قرار گرفتند و به تسبیحی زیبا تبدیل شدند. حالا دانهها بیشتر قدر اتحاد و کنار هم قرار گرفتن و نخ تسبیحشان را میدانستند.
علی هم با دیدن اين ماجرا متوجه شد در زندگی، هر فرد ویژگیها و تواناییهای خاص خودش را دارد، اما وقتی همه با هم همکاری میکنیم، قدرت واقعی را پیدا میکنیم. مثل تسبیح که بدون نخ نمیتواند شکل بگیرد، ما هم باید یاد بگیریم که اتحاد و همکاری باعث میشود که به هدفهای بزرگتری برسیم. اگر هرکسی فقط به خودش فکر کند، مثل دانههایی میشود که جدا از هم پراکندهاند و هیچوقت نمیتوانند به چیزی کامل تبدیل شوند.
#علی_قدردان | از عین تا قاف
@einqaf8
۱۲:۱۱
ندیده بود کسی مدتی مدید مرامیان این همه آدم چگونه دید مرا؟-جهان که پنبه به گوش از صدای من بود، اومیان همهمهی مردمان شنید مرا
جهان درون سرم بود و ناگهان دستشاز انزوای خیالم برون کشید مرا
شکوفهی سخنش، دشت سبز پیرهنش به باز زنده شدن میدهد نوید مرا
و بی شک از نفسش یا که لمس دستش بودکه خون تازه -سراپا- به رگ دوید مرا
پدیدهایست دوچشمش که میبرد آریبه ناکجا، به همانجای ناپدید مرا
چنان گذشته ام از خود که پیش از مرگم
عجیب نیست بخوانند اگر شهید مرا
#سیدطاها_ربیعی /
شب بخیر
جهان درون سرم بود و ناگهان دستشاز انزوای خیالم برون کشید مرا
شکوفهی سخنش، دشت سبز پیرهنش به باز زنده شدن میدهد نوید مرا
و بی شک از نفسش یا که لمس دستش بودکه خون تازه -سراپا- به رگ دوید مرا
پدیدهایست دوچشمش که میبرد آریبه ناکجا، به همانجای ناپدید مرا
چنان گذشته ام از خود که پیش از مرگم
عجیب نیست بخوانند اگر شهید مرا
#سیدطاها_ربیعی /
شب بخیر
۲۰:۵۹
بر گردنم نمانده ز خمخانه هیچ حقیک استکان زدم دو سه دریا گریستم
• محمد سهرابی
شب بخیر ۲
• محمد سهرابی
شب بخیر ۲
۲۱:۲۸
یک استکان زدم دو سه دریا گریستم
۲۱:۲۸
هر چی سعی میکنم از دنیای شعر فاصله بگیرم نمیشه وقتی دوستات شاعر و اهل شعرن نمیشه
۲۱:۲۹
بازارسال شده از کانال محمدجواد علی اکبریان
خداوند متعال در طول تاریخ خلقت، هیچ دو نفری را کاملاً مثل هم خلق نکرده، از هر کس هم به اندازهی توانی که به او داده انتظار دارد؟
پس آیا می توان از نظام تعلیم و تربیت مقایسه ای و رقابتی، انتظار خروجی هایی با نگرش توحیدی داشت!؟
#محمد_جواد_علی_اکبریانشنبه ۱ دی ۱۴۰۳ارتباط با من ble.ir/Mjavad_Aliakbarian نشانی کانال من : ble.ir/mohamad_javad_aliakbarian
۲۲:۴۳
عینقاف|علی قدردان
خداوند متعال در طول تاریخ خلقت، هیچ دو نفری را کاملاً مثل هم خلق نکرده، از هر کس هم به اندازهی توانی که به او داده انتظار دارد؟ پس آیا می توان از نظام تعلیم و تربیت مقایسه ای و رقابتی، انتظار خروجی هایی با نگرش توحیدی داشت!؟ #محمد_جواد_علی_اکبریان شنبه ۱ دی ۱۴۰۳ ارتباط با من ble.ir/Mjavad_Aliakbarian نشانی کانال من : ble.ir/mohamad_javad_aliakbarian
فردا در مورد نگرش توحیدی باید نکتهای را در اینجا بنویسم
۲۲:۴۴
۲۲:۴۶
۲:۵۸
۲۱:۰۳
۲۱:۲۵
۲:۱۲