xgd2lx.mp4
۲۰:۱۹
۵:۱۱
۱۲:۱۱
۶:۵۸
هرچند ڪه رسم است ، بگویند تبریڪ پسر را به پدرهـا...
میلادِ پدر بر تو مبارڪای آمدنت، رأسِ خبرهـا...
میلادِ پدر بر تو مبارڪای آمدنت، رأسِ خبرهـا...
۶:۲۸
بازارسال شده از هیئت امام جواد
۶:۲۸
به مناسبت میلاد امام حسن عسکری علیه السلام
وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:
مَا تَرَكَ اَلْحَقَّ عَزِيزٌ إِلاَّ ذَلَّ وَ لاَ أَخَذَ بِهِ ذَلِيلٌ إِلاَّ عَزَّ.
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:هیچ عزیز و صاحب عزتی، حق را رها نکرد؛ مگر آنکه ذلیل شد،و هیچ انسان ذلیلی از حق تبعیت نکرد؛ مگر آنکه صاحب عزت شد و عزیز شد. بحارالأنوار ج ۷۵، ص ۳۷۴.
وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:هیچ عزیز و صاحب عزتی، حق را رها نکرد؛ مگر آنکه ذلیل شد،و هیچ انسان ذلیلی از حق تبعیت نکرد؛ مگر آنکه صاحب عزت شد و عزیز شد. بحارالأنوار ج ۷۵، ص ۳۷۴.
۱۲:۲۶
در بزم وصالش همه کس طالب دیدارتا یار که را خواهد و میلش به که باشد
سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) 5 صلوات.التماس دعا@R_TANHA313
سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) 5 صلوات.التماس دعا@R_TANHA313
۶:۵۳
سود این محصولات برای کشتار فرزندان غزه هزینه می شودمراقب خرید و استفاده از تولیدات صهیونیستی باشیم
۱۰:۳۴
عجیب نیست هنوز این محصولا در کشور اسلامی ما مورد خرید و فروش قرار می گیرند
۱۰:۳۴
خانم سعیدی:بسم الله الرحمن الرحیم جلسه ۹ مهرماه ۱۴۰۴ مصادف با نهم ربیع الاول
در قرآن کریم از ما مکرر دعوت کردن به فکر و تفکر، و یکی از عبادات بزرگ و ارزنده، تفکر هست در داستان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهوقتی از مکه خارج شدن در راه راهب نصرانی که پیامبر و در نوجوانی شناسایی کرد از او سوال کرد شما به چه چیزی بیشتر علاقه داریدحضرت فرمودن به تفکر
️وهر کس به جایی رسید ،با فکر کردن رسیده
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : فِكرَةُ ساعَةٍ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَنةٍ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ساعتى انديشه كردن، بهتر از يك سال عبادت است.
ساعت به معنای 60 دقیقه نیست یعنی مقداری فکر کردن
️
و یکی از از بهترین روشهای جبران تفکر هستفردی تعریف میکردن در جبهه که بودیم شبها جلسات تفسیر و درس و بحث داشتیم و یکی از شهدا که در این کلاسها شرکت میکرد بعد از شهادت به خوابم آمد و گفت از اون 13 جلسه که بود، من 12 جلسه شرکت کردم و اینجا در حسرت همون یک جلسه که غایب بودم هستمواحساس پشیمانی دارمچون شرکت کردن در جلسات علمی و تفسیر، فکر رو بکار میاندازه
فکر حقیقت انسان هست و انسان و به هدف خلقت میرسونه و به انسان بصیرت میده
چون هدف خلقت معرفت هست و انسان بدون فکر کردن به معرفت نمیرسه
در قرآن کریم میفرماید
و ما خلقت الانسان و الجن الا لیعبدون ( یعنی لیعرفون) چون عبادت غایت انسان نیست عبادت وسیله ای برای رسیدن به یقین هستوَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ
و پروردگارت را تا هنگامی که تو را مرگ بیاید، بندگی کن.


و اما در جلسات گذشته گفتیم نشانه دوست داشتن خداوند چیه؟
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس مرا پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد، و گناهانتان را بیامرزد؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
اگر خدا رو دوست دارید ، «فاتبعونی» باید مرا تبعیت کنید.
پس ما امر به تبعیت شدهایم.منظور از تبعیت چیه؟همون احکام دین هست.
از طرفی هم گفتیم: مشکلات ما در سطح زندگی ، در اثر اعمال خودمون هست.
اکثر زندگی ها درگیر مشکلات اخلاقی فرزندان، همسر ، یا بیماری و مشکلات اقتصادی.....هست.
بعضی کارها بصورت موقت سختیها رو کم میکند ، اما برطرف نمیکند.
همه ما حاضریم با توسل به انواع نذر و نیاز ها و انجام چله های مختلف، مشکلات مون رو برطرف کنیم، ولی به خودمون برنگردیم
در حالیکه درمان تمام مشکلات در بازگشت به « فاتبعونی» است.
باید به احکام شرعی یعنی
انجام واجبات و ترک محرمات برگردیم.
به هر استادی ، در هر زمانی مراجعه کنیم، درمان همین است
در سخت ترین تا کوچکترین سختی، مسیری که ما رو به نتیجه میرساند، همان استغفار است.
استغفار هم، همون انجام واجبات و ترک محرمات است.
عزیزی که میفرماید: همسر پرخاشگری دارم، یا فرزندم در زندگی مشترک دچار مشکل شده، یا ضرر مالی کردیم، یا......عزیز من! باید برگردی ببینی در کدوم واجب کوتاهی داری ؟یا کدام یک از محرمات رو ترک نکردی ؟
اگر حتی کمترین آرایش رو در مقابل نامحرم داری، یا در ارتباط با نامحرم راحت برخورد میکنید! و یا همچنان نماز صبحت قضا میشود..... اینها مستقیم در زندگی خودش را نشان می دهد.
با مشکلات اخلاقی ، رفتاری ، اقتصادی ، بیماری و....
عروس خانم جوانی از طپش قلبش شکایت داشت، به ایشون گفته شد که شما در بعضی جاها حداقل آرایش رو داری!ایشون تایید کرد. ولی میگفت: آخه یک کرم پودر ساده یا ضد آفتاب چه ربطی به طپش قلب داره؟ تازه اصلا توی صورتم معلوم نمیشه!گفتم اگر معلوم نمیشه ، پس چرا میزنی ؟
بعد از چند هفته گفت: دیگه کرم نزدم، و در کمال ناباوری طپش قلبم تموم شد
عزیزان بحث واجبات و محرمات رو جدی بگیریم
ما آیات و روایات فراوانی در اهمیت انجام واجبات و ترک محرمات داریم.
به این حدیث دقت کنید:
أوحى اللّه ُ عزّ و جلّ إلى داوود عليه السلام : يا داوود ، تريدُ و اُريد ، و لا يكونُ إلاّ ما اُريد ، فإن أسلَمْتَ لِما اُريدُ أعطيتُكَ ما تُريد ، و إن لَم تُسلِمْ لِما اُريد أتعبتُكَ فيما تُريد ، ثمّ لا يكونُ إلاّ ما اُريد .[التوحيد : 337/4.]امام على عليه السلام : خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : هم تو مى خواهى و هم من ولى آنچه تحقق مى يابد خواست من است ؛ پس اگر در برابر خواست من تسليم باشى[ یعنی انجام واجبات و ترک محرمات]، خواسته تو را برآورده سازم و اگر تسليم خواسته من نشوى [ در انجام واجبات و ترک محرمات]، تو را در [راه ]آنچه مى خواهى به رنج در افكنم و سرانجام هم جز خواست من تحقق نيابد.
پس ریشه مشکلات مون رو باید در احکام شرعی جستجو کنیم.
گاهی اوقات خودم اهل رعایت هستم ولی همسرم یا فرزندم کوتاهی داره
در قرآن کریم از ما مکرر دعوت کردن به فکر و تفکر، و یکی از عبادات بزرگ و ارزنده، تفکر هست در داستان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهوقتی از مکه خارج شدن در راه راهب نصرانی که پیامبر و در نوجوانی شناسایی کرد از او سوال کرد شما به چه چیزی بیشتر علاقه داریدحضرت فرمودن به تفکر
ساعت به معنای 60 دقیقه نیست یعنی مقداری فکر کردن
و یکی از از بهترین روشهای جبران تفکر هستفردی تعریف میکردن در جبهه که بودیم شبها جلسات تفسیر و درس و بحث داشتیم و یکی از شهدا که در این کلاسها شرکت میکرد بعد از شهادت به خوابم آمد و گفت از اون 13 جلسه که بود، من 12 جلسه شرکت کردم و اینجا در حسرت همون یک جلسه که غایب بودم هستمواحساس پشیمانی دارمچون شرکت کردن در جلسات علمی و تفسیر، فکر رو بکار میاندازه
فکر حقیقت انسان هست و انسان و به هدف خلقت میرسونه و به انسان بصیرت میده
چون هدف خلقت معرفت هست و انسان بدون فکر کردن به معرفت نمیرسه
در قرآن کریم میفرماید
و پروردگارت را تا هنگامی که تو را مرگ بیاید، بندگی کن.
بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس مرا پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد، و گناهانتان را بیامرزد؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
اگر خدا رو دوست دارید ، «فاتبعونی» باید مرا تبعیت کنید.
پس ما امر به تبعیت شدهایم.منظور از تبعیت چیه؟همون احکام دین هست.
از طرفی هم گفتیم: مشکلات ما در سطح زندگی ، در اثر اعمال خودمون هست.
اکثر زندگی ها درگیر مشکلات اخلاقی فرزندان، همسر ، یا بیماری و مشکلات اقتصادی.....هست.
بعضی کارها بصورت موقت سختیها رو کم میکند ، اما برطرف نمیکند.
همه ما حاضریم با توسل به انواع نذر و نیاز ها و انجام چله های مختلف، مشکلات مون رو برطرف کنیم، ولی به خودمون برنگردیم
در حالیکه درمان تمام مشکلات در بازگشت به « فاتبعونی» است.
باید به احکام شرعی یعنی
به هر استادی ، در هر زمانی مراجعه کنیم، درمان همین است
در سخت ترین تا کوچکترین سختی، مسیری که ما رو به نتیجه میرساند، همان استغفار است.
استغفار هم، همون انجام واجبات و ترک محرمات است.
عزیزی که میفرماید: همسر پرخاشگری دارم، یا فرزندم در زندگی مشترک دچار مشکل شده، یا ضرر مالی کردیم، یا......عزیز من! باید برگردی ببینی در کدوم واجب کوتاهی داری ؟یا کدام یک از محرمات رو ترک نکردی ؟
اگر حتی کمترین آرایش رو در مقابل نامحرم داری، یا در ارتباط با نامحرم راحت برخورد میکنید! و یا همچنان نماز صبحت قضا میشود..... اینها مستقیم در زندگی خودش را نشان می دهد.
با مشکلات اخلاقی ، رفتاری ، اقتصادی ، بیماری و....
عروس خانم جوانی از طپش قلبش شکایت داشت، به ایشون گفته شد که شما در بعضی جاها حداقل آرایش رو داری!ایشون تایید کرد. ولی میگفت: آخه یک کرم پودر ساده یا ضد آفتاب چه ربطی به طپش قلب داره؟ تازه اصلا توی صورتم معلوم نمیشه!گفتم اگر معلوم نمیشه ، پس چرا میزنی ؟
بعد از چند هفته گفت: دیگه کرم نزدم، و در کمال ناباوری طپش قلبم تموم شد
عزیزان بحث واجبات و محرمات رو جدی بگیریم
ما آیات و روایات فراوانی در اهمیت انجام واجبات و ترک محرمات داریم.
به این حدیث دقت کنید:
پس ریشه مشکلات مون رو باید در احکام شرعی جستجو کنیم.
گاهی اوقات خودم اهل رعایت هستم ولی همسرم یا فرزندم کوتاهی داره
۵:۵۷
...
عزیزان! هیچ فرقی نمیکنه
باید اولویت خودمون، و خانواده مون انجام واجبات و ترک محرمات باشه
تا اینجای بحث تکرار جلسات گذشته بود.
بحث امروز
خدای متعال در قرآن، خودش رو با صفات مختلف توصیف میکند
تمام صفاتش رو میخواهد به دست بندگانش برساند.یعنی ای بنده این صفاتم رو برای تو گذاشتم، که هر وقت نیاز داشتی، به دستت برسونم.
مثل زمانیکه وارد منزلی میشیم، انواع خوراکی ها چیده شده.مهمان میفهمد که قرار است با این خوراکی ها از آنها پذیرایی شود.
اگر میزبان قصد پذیرایی نداشته باشد، خوراکی ها رو در معرض دید مهمانها قرار نمیدهد.
اما یک سوال؛خدا چطور صفاتش رو به دست بندگانش میرساند؟
از طریق بهترین مخلوقش
یعنی
انسان
انسانهای پیرامون ما نمایندگان خداوند هستند.
( دوستان دوباره تاکید میکنیم که، این مباحث درباره شیعه است)
من خدا رو کجا میتوانم پیدا کنم؟!
در وجود انسانهای اطرافم
یعنی همسر، والدین،فرزندان، اقوام، همسایه، همشهری ها، مسلمانان
بارها گفته شده: نباید از دیگران اکراه بگیریم! دقیقا منظور همین افراد هستند!
خداوند اسماء و صفاتش رو از طریق انسانهای پیرامون ما ، به دست ما میرسونه.
یعنی من بیمار شدم، باید شفا رو از خدا بگیرم.از چه طریق؟یک نفر از دست پزشکدیگری از دست مادرشوهرش دیگری از دست یک نفر در خیابان
چطوری ؟من از فلان شخص اکراه دارم. میگم: فلانی تمیز نیست! یا خیلی بد سلیقه است!، یا اینکه میگم: شنیدم شوهرش آدم خوبی نیست.....
اون فرد توی دل من ، رنگش دیگه سفید نیست! نمره اش توی دل من ۲۰ نیست!
این نمره منفی دست خودم رو میبنده و نمیذاره مثلا خوراکی که به من تعارف کرد، مایه شفای بیماری من بشه.
خدا میخواست از طریق این فرد ، با نام «الشافی » خودش، بیماری مرا شفا دهد، ولی اکراه من از این شخص، مانع رسیدن نام الشافی خدا به من شد.
مثال بعدی:شخصی مشکلی در زندگی داره، هر چه دعا و توسل و... برطرف نمیشه.اگر پردههای آخرتی کنار بره، معلوم میشه این شخص از یکی از نزدیکانش ناراحت شده و اکراه گرفته.
انسانهای اطراف ما، ورودی های رحمت و فضل خداوند هستند رو به ما.
آیه ۶۴ سوره مبارکه مائده میفرماید:
وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ ۚ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا ۚ وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۚ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ ۚ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا ۚ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ
و یهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرّف در امور آفرینش، تشریع قوانین و عطا کردنِ روزی] بسته است. دست هاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هر گونه بخواهد، روزی می دهد. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می افزاید. و ما میان [یهود، نصاری و گروه های دیگر] آنان تا روز قیامت کینه و دشمنی انداختیم. هر زمان آتشی را برای جنگ [با اهل ایمان] افروختند خدا آن را خاموش کرد، و همواره در زمین برای فساد می کوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.
یهودیان میگفتند: دستان خدا بسته است
غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا: ۘدستانشون بسته شد بخاطر این حرفی که زدند بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ: بلکه دستان خدا باز است
️
خداوند علی کل شیء قدیر است.خداوند بینیاز است.
خدای متعال نیازی نداره که بنده اش رو عذاب کنه. یا بیماریش رو شفا نده! یا سختی و فشار بر او وارد کنه!
در آیه ۱۸۶ سوره بقره میفرماید:
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند].
پس دعاها حتماً به اجابت میرسند اگر مانعی این وسط نباشه!امروز داریم از مانع بزرگ « اکراه» از انسانهای پیرامون زندگی هامون صحبت می کنیم.
بالاترین اونها، صاحبان ولایت هستند.
یعنی پدر و مادر برای فرزندان.( هر کس به پدر و مادر خودش فکر کنه)
فرزند اگر از والدین خودش اطاعت نکنه، دائما بخواد نظر بده، مخالفت کنه، ..... آرام آرام از پدر و مادر فاصله میگیره و این فاصله مانع رسیدن اسما و صفات از دستان والدینش میشه.
یعنی
پدر و مادرم برای مشکل من دعا میکنند و
عزیزان! هیچ فرقی نمیکنه
باید اولویت خودمون، و خانواده مون انجام واجبات و ترک محرمات باشه
تا اینجای بحث تکرار جلسات گذشته بود.
بحث امروز
تمام صفاتش رو میخواهد به دست بندگانش برساند.یعنی ای بنده این صفاتم رو برای تو گذاشتم، که هر وقت نیاز داشتی، به دستت برسونم.
مثل زمانیکه وارد منزلی میشیم، انواع خوراکی ها چیده شده.مهمان میفهمد که قرار است با این خوراکی ها از آنها پذیرایی شود.
اگر میزبان قصد پذیرایی نداشته باشد، خوراکی ها رو در معرض دید مهمانها قرار نمیدهد.
اما یک سوال؛خدا چطور صفاتش رو به دست بندگانش میرساند؟
از طریق بهترین مخلوقش
یعنی
انسانهای پیرامون ما نمایندگان خداوند هستند.
( دوستان دوباره تاکید میکنیم که، این مباحث درباره شیعه است)
من خدا رو کجا میتوانم پیدا کنم؟!
یعنی همسر، والدین،فرزندان، اقوام، همسایه، همشهری ها، مسلمانان
بارها گفته شده: نباید از دیگران اکراه بگیریم! دقیقا منظور همین افراد هستند!
خداوند اسماء و صفاتش رو از طریق انسانهای پیرامون ما ، به دست ما میرسونه.
یعنی من بیمار شدم، باید شفا رو از خدا بگیرم.از چه طریق؟یک نفر از دست پزشکدیگری از دست مادرشوهرش دیگری از دست یک نفر در خیابان
چطوری ؟من از فلان شخص اکراه دارم. میگم: فلانی تمیز نیست! یا خیلی بد سلیقه است!، یا اینکه میگم: شنیدم شوهرش آدم خوبی نیست.....
اون فرد توی دل من ، رنگش دیگه سفید نیست! نمره اش توی دل من ۲۰ نیست!
این نمره منفی دست خودم رو میبنده و نمیذاره مثلا خوراکی که به من تعارف کرد، مایه شفای بیماری من بشه.
خدا میخواست از طریق این فرد ، با نام «الشافی » خودش، بیماری مرا شفا دهد، ولی اکراه من از این شخص، مانع رسیدن نام الشافی خدا به من شد.
مثال بعدی:شخصی مشکلی در زندگی داره، هر چه دعا و توسل و... برطرف نمیشه.اگر پردههای آخرتی کنار بره، معلوم میشه این شخص از یکی از نزدیکانش ناراحت شده و اکراه گرفته.
انسانهای اطراف ما، ورودی های رحمت و فضل خداوند هستند رو به ما.
آیه ۶۴ سوره مبارکه مائده میفرماید:
و یهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرّف در امور آفرینش، تشریع قوانین و عطا کردنِ روزی] بسته است. دست هاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هر گونه بخواهد، روزی می دهد. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می افزاید. و ما میان [یهود، نصاری و گروه های دیگر] آنان تا روز قیامت کینه و دشمنی انداختیم. هر زمان آتشی را برای جنگ [با اهل ایمان] افروختند خدا آن را خاموش کرد، و همواره در زمین برای فساد می کوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.
یهودیان میگفتند: دستان خدا بسته است
خداوند علی کل شیء قدیر است.خداوند بینیاز است.
خدای متعال نیازی نداره که بنده اش رو عذاب کنه. یا بیماریش رو شفا نده! یا سختی و فشار بر او وارد کنه!
در آیه ۱۸۶ سوره بقره میفرماید:
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند].
پس دعاها حتماً به اجابت میرسند اگر مانعی این وسط نباشه!امروز داریم از مانع بزرگ « اکراه» از انسانهای پیرامون زندگی هامون صحبت می کنیم.
بالاترین اونها، صاحبان ولایت هستند.
یعنی پدر و مادر برای فرزندان.( هر کس به پدر و مادر خودش فکر کنه)
یعنی
۵:۵۷
لی دعاشون مستجاب نمی شه
چرا؟ چون فرزند با مخالفتهایی که داشته، از اطاعت از اونها دور شده. حالا چطور دعای اونها دستش رو بگیره
با همسر هم همینطور!آقا از سر کار برمیگرده، ابراز خستگی میکنه!خانم توی دلش داره غر میزنه: مگه چکار میکنه ؟بیل که نمیزنه!پشت میز نشسته دیگه!.....
عزیزم! این حرفها بین همسران فاصله ایجاد میکنه. ماها متاسفانه توی دلمون خیییییلی راحت حرف میزنیم.
️
چه حرفی؟
همون حرفی که جرأت بلند گفتنش رو نداریم!
یک نوجوونی خیلی قشنگ گفت:من به این نتیجه رسیدم که اگر نسبت به کسی میخواستم چیزی بگم که جراتش رو نداشتم، پس توی دلم هم نگم
عزیزان بزرگترین موانع برطرف شدن مشکلات ، حرفهای تو دلی مون ه.
نسبت به اقوام، خانواده همسر، همسایه و....
از امروز باید تمرین کنیم:۱- کلامهای خودم رو نسبت به پدر و مادر خودم، همسرم و والدینش پیدا کنم.اگر نقطه اکراه و مخالفتم پیدا بشه ، دعای اونها، دست من رو میگیره.
۲- نسبت به همه اینطور باشیم که در دلمون حرفی نزنیم که جرأت بلند گفتنش رو نداشته باشیم
البته
مراقب باشیم ؛ دنیای امروز جسارت بیش از حدی به انسانها داده که متأسفانه گاهی اوقات مراعات هیچ چیزی رو نمیکنند و به راحتی هر حرفی رو در مقابل خود فرد، میزنند. اینکه عمق فاجعه است.
احترام و حفظ حرمت از گرانبها ترین سرمایه های وجودی انسان است. نباید این سرمایه از بین بره.
امثال حربن یزید ریاحی رو، حرمتی که برای سیدالشهدا و خانم حضرت زهرا سلام الله علیها قائل بود، نجات داد.
والسلام علیکم و رحمةالله برکاته
چرا؟ چون فرزند با مخالفتهایی که داشته، از اطاعت از اونها دور شده. حالا چطور دعای اونها دستش رو بگیره
با همسر هم همینطور!آقا از سر کار برمیگرده، ابراز خستگی میکنه!خانم توی دلش داره غر میزنه: مگه چکار میکنه ؟بیل که نمیزنه!پشت میز نشسته دیگه!.....
عزیزم! این حرفها بین همسران فاصله ایجاد میکنه. ماها متاسفانه توی دلمون خیییییلی راحت حرف میزنیم.
چه حرفی؟
یک نوجوونی خیلی قشنگ گفت:من به این نتیجه رسیدم که اگر نسبت به کسی میخواستم چیزی بگم که جراتش رو نداشتم، پس توی دلم هم نگم
عزیزان بزرگترین موانع برطرف شدن مشکلات ، حرفهای تو دلی مون ه.
نسبت به اقوام، خانواده همسر، همسایه و....
از امروز باید تمرین کنیم:۱- کلامهای خودم رو نسبت به پدر و مادر خودم، همسرم و والدینش پیدا کنم.اگر نقطه اکراه و مخالفتم پیدا بشه ، دعای اونها، دست من رو میگیره.
۲- نسبت به همه اینطور باشیم که در دلمون حرفی نزنیم که جرأت بلند گفتنش رو نداشته باشیم
احترام و حفظ حرمت از گرانبها ترین سرمایه های وجودی انسان است. نباید این سرمایه از بین بره.
امثال حربن یزید ریاحی رو، حرمتی که برای سیدالشهدا و خانم حضرت زهرا سلام الله علیها قائل بود، نجات داد.
والسلام علیکم و رحمةالله برکاته
۵:۵۷
از کارزار درخواست پیگیری آزادی خانم مهدیه اسفندیاری، شهروند دستگیر شده در فرانسه حمایت کنید. https://www.karzar.net/223559
۱۳:۴۳
۱۶:۱۲
.
پیراهن حریری را که شب عروسی به سائل بخشیده بود، خدا عوضِ خیر داده بود!
دختری هزار بار بهتر از حریر بهشت در آغوشش جاگرفته بود و این پیغمبر بود که به صد شوق قنداقه از دستش گرفته بود و به هزار اشتیاق میگفت: مبارک است زهرا جان...مولا با چشمهایی که از شعف میدرخشید بیآنکه حرفی بزند با نگاهش نغمه میزد: قربان صورت بهتر از برگ گلت که برایم دختر، شبیه خودت آوردی زهرا جان...پسرهای خانه، قاطیِ فوجِ مَلکی که از هفت آسمان به استقبالِ نوزاد بال گسترده بودند، گرم شادی قدمِ نورسیده را به مادرِ بهتر از جان، تبریک میگفتند.
خدا اسم نوزاد را لای ترمههای بهشت پیچیده بود و بعد جبرئیل هلهلهکنان میان بال و پَر فرشتهها، اسم را به زمین آورده بود و کنار گوش پیغمبر زمزمه کرده بود: دختری که زهرا آورده، فخر حیدر است، خدا امر کرده در دو سرا به زینت ابوتراب شُهره باشد...بعد از خبرهای جبرئیل، پیغمبر تبسم کرده بود و خندهکنان، رو به علی گفته بود: زِیناَب است این دختر...
حالا دیگر بهشتِ خانه، کامل شده بود.هم شراب و هم ابریشم در همین دنیا به اهل آن خانه عطا شده بود.ملائک شرابِ شادیِ پسرها را جام در جام بین اهل خانه قسمت میکردند و ابریشمِ دستهای دختر را به قامت مادر میپوشاندند...
خانهی ابوتراب دیگر از بهشت چیزی کم نداشت.زهرا از باغ رضوان میوه آورده بود...درخت طوبی سَر خَم کرده بود و شاخ و برگش لَب ایوان ریخته بود، حالا دیگر میشد از حیاط خانهی ابوتراب دست دراز کرد و از لب دیوار سیب بهشت چید، میشد از صحنِ خانه شکوفههای درختان جنت را دید، با خندههای نوزاد صدای نهرهای بهشت را شنید و با جانم گفتنهای زهرا پرواز کبوترهایش را دید...
حیف بود که علی، پدر باشد اما دختر نداشته باشد!زهرا برای مولا دختر آورده بود...حالا دیگر علی در بهشت خانهاش هم انسیهی حورا داشت و هم شراب و ابریشم...
ملیحه سادات مهدوی
@sharaboabrisham
نشر فقط با نام نویسنده و لینک کانال
عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا بهشتیان از جامهای شراب طهور مینوشند و جامههای ابریشم میپوشند./ سوره انسان آیه ۲۱
پیراهن حریری را که شب عروسی به سائل بخشیده بود، خدا عوضِ خیر داده بود!
دختری هزار بار بهتر از حریر بهشت در آغوشش جاگرفته بود و این پیغمبر بود که به صد شوق قنداقه از دستش گرفته بود و به هزار اشتیاق میگفت: مبارک است زهرا جان...مولا با چشمهایی که از شعف میدرخشید بیآنکه حرفی بزند با نگاهش نغمه میزد: قربان صورت بهتر از برگ گلت که برایم دختر، شبیه خودت آوردی زهرا جان...پسرهای خانه، قاطیِ فوجِ مَلکی که از هفت آسمان به استقبالِ نوزاد بال گسترده بودند، گرم شادی قدمِ نورسیده را به مادرِ بهتر از جان، تبریک میگفتند.
خدا اسم نوزاد را لای ترمههای بهشت پیچیده بود و بعد جبرئیل هلهلهکنان میان بال و پَر فرشتهها، اسم را به زمین آورده بود و کنار گوش پیغمبر زمزمه کرده بود: دختری که زهرا آورده، فخر حیدر است، خدا امر کرده در دو سرا به زینت ابوتراب شُهره باشد...بعد از خبرهای جبرئیل، پیغمبر تبسم کرده بود و خندهکنان، رو به علی گفته بود: زِیناَب است این دختر...
حالا دیگر بهشتِ خانه، کامل شده بود.هم شراب و هم ابریشم در همین دنیا به اهل آن خانه عطا شده بود.ملائک شرابِ شادیِ پسرها را جام در جام بین اهل خانه قسمت میکردند و ابریشمِ دستهای دختر را به قامت مادر میپوشاندند...
خانهی ابوتراب دیگر از بهشت چیزی کم نداشت.زهرا از باغ رضوان میوه آورده بود...درخت طوبی سَر خَم کرده بود و شاخ و برگش لَب ایوان ریخته بود، حالا دیگر میشد از حیاط خانهی ابوتراب دست دراز کرد و از لب دیوار سیب بهشت چید، میشد از صحنِ خانه شکوفههای درختان جنت را دید، با خندههای نوزاد صدای نهرهای بهشت را شنید و با جانم گفتنهای زهرا پرواز کبوترهایش را دید...
حیف بود که علی، پدر باشد اما دختر نداشته باشد!زهرا برای مولا دختر آورده بود...حالا دیگر علی در بهشت خانهاش هم انسیهی حورا داشت و هم شراب و ابریشم...
@sharaboabrisham
عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا بهشتیان از جامهای شراب طهور مینوشند و جامههای ابریشم میپوشند./ سوره انسان آیه ۲۱
۷:۱۱
۸:۱۸
خانم سعیدی:بسمالله الرحمن الرحیم
جلسه ۱۴۰۴/۸/۹ در آستانه شهادت صدیقه مطهره دو عالم ، خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها
در جلسه گذشته بحث جدیدی رو شروع کردیم، تحت عنوان اینکه
اگر خداوند بخواد تجلی کند، در وجود انسانها تجلی میکند
همه انسانهای پیرامون ما ، نمایندگان خداوند هستند امروز بپردازیم به اینکه قرار هست با این انسانها چه کنیم؟
سوال؛اگر خداوند بخواد با ما صحبت کنه ، چطور اینکار رو میکنه ؟
از طریق انسانها
یعنی چی؟رفتارها، کلامها، عادتها و..... هر چیزی که از انسانهای پیرامون خودمون میبینیم ، پیامهای خداوند متعال است.
مثلاً بارها گفتیم اگر همسر من یک صفت منفی داره، و این صفت من رو اذیت میکنه ، مثلاً خسیس ه!خداوند به یاد من میاره که یادته همیشه میگفتی پدر من دلش نمیاد برای من خرج کنه؟!
این همسر آینه تفکر من، نسبت به پدرم هست
این آقا نامه رسان خداست.خداوند میخواد به من بفرماید:تو فکرت نسبت به پدرت خطاست، برگرد و اصلاح کن
از ابتدای شروع این جلسات، ما مفصل درباره حقوق والدین گفتیم.
چرا که ما محتاج ولایت آنها هستیم.چراکه خداوند هر آنچه که من، برای سعادت دنیا و آخرت نیاز دارم ، در دستان پدر و مادرم گذاشته.
تنها راهی که میشه به این اسما و صفات دست پیدا کرد، پاک کردن دل، از افکار و کلام منفی نسبت به اونهاست.
این پاکی رو خداوند تعیین میکنه
خیلی اوقات من ادعا میکنم که ،عاشق دلخسته پدرو مادرم هستم ! ولی خداوند در طی عمرم در موقعیت های مختلف به من نشون میده که
در فلان نقطه نمره پدر تو ( در دلت) ۲۰ نیست. هنوز از پدرت اکراه داری. هنوز در فلان ماجرا ایشون رو مقصر میدونی!!!
مثال بعدی؛هر کاری میکنم فرزندم از من طلبکار هست
️وقتی خیلی از خدا کمک میخوام، یادم میاره که خودت چقدر از خانواده همسرت توقع داری؟!!!!چقدر محبت های اونا رو نادیده گرفتی؟!حالا این فرزند آینه اونا شده و محبتهای فراوان تو رو نمیبینه 
پس این فرزند یا اون همسر خودشون بی تقصیر هستند، فقط اومدن تا خطای من رو تذکر بدهند
این بحث میخواد ما رو با حقایق این عالم روبرو کنه.میخواد چهره افراد رو برای ما سفید کنه.
در همین دو مثال دقت کنید:در مثال اول، خانم چقدر حرص میخوره از خساست همسرش؟چقدر از این صفت همسرش اذیت میشه؟!اگر نخواد کلام خدا رو متوجه بشه ، دوباره توی دلش شروع میکنه به اکراه گرفتن و بد اومدن.دایما از همسرش بدش میاد و با گذشت زمان از همسر فاصله میگیره.شاید در ظاهر با هم باشند ولی توی دلشون از هم فاصله میگیرن.
اگر نخوایم کلام خدا رو بفهمیم، باز خطا میریم.
با خودم میگم:یک عمر پدرمون خسیس بود، حالا هم که همسرم.اصلا کل آقایون خسیس هستند
عزیزان ! تنها جادهای که برای رسیدن به حوایج و رفع مشکلات، برای ما گذاشتند، جاده استغفار است.یعنی بازگشت از خطا
استغفار یعنی مسیر اشتباهی که رفتم، حالا دور بزنم و برگردم.یعنی فهم و شناخت خطا+ بازگشت و ترک خطا
در مثال دوم؛ اگر نخوام جاده رو دور بزنم، به مسیر خودم ادامه بدم، با طلبکار بودن فرزندم، میگم
به باباش رفته!!! مثل خانواده پدریش، فقط طلبکاره
در حالیکه خداوند میخواست، من متوجه اشتباهم بشم و برگردم اصلاح کنم.
از این دست مثالها در مورد والدین، همسر و والدین همسر خیلی گفتیم.
حالا میگیم
همه انسانها نامه رسان خدا هستند. پیغام خدا رو برای ما میارن.
در هر جریانی، موقعیتی باید دنبال پیغام خدا باشم.چی شد که فلانی این حرف رو زد؟چرا این رفتار رو کرد؟چه چیزی رو قراره من بفهمم ؟
باید دنبال این باشیم.
به این بحث میگن« تسبیح»همون سبحان الله در نماز است.
وقتی میگیم « سبحان ربی الاعلی و بحمده» «سبحان ربی العظیم و بحمده»
خدا منزه است، یعنی برسیم به اینکه
پدر من از این افکاری که نسبت بهش دارم، مبراست.
مادرشوهرم قصد ناراحت کردن منو نداشته ، به دلایلی رفتارش منو آزار داده.
باید به این سبحان الله برسیم. یک عمر هست که این اذکار رو میگیم، ولی به اندازهای که تلاش کنیم، بهش میرسیم.

انسانها گزارش رفتار ما رو میدن.نگاه من به دیگران باید اصلاح بشه!!!
سوال؛
یعنی از این به بعد در مقابل اشتباه فرزندم، یا همسرم، باید سکوت کنم؟
اگر یکی اومد توی گوش من زد، بگم لطفاً اینطرف صورتم رو هم بزن؟
اگر کسی مالم رو برد، هیچ کاری نکنم و بشینم دنبال خطای خودم بگردم؟
پاسخ
نه
اصلأ اینطور نیست 

وظیفه ما
ایستادگی با اعضاء و جوارح در مقابل خطاست.





باید جلوی خطای فرزند بایستیم ، صد در صد. تا زمانی که دست از خطا برداره
در مقابل گناه و خطای همسر باید ایستاد
از سارق باید شکایت کرد 
ولی توی دلم بفهمم که این شخص یک پیام ویژه برای من داره، و خودش مقصر نیست
یعنی توی دلم نباید از شخص مقابل ناراحت بشم
وظیفه ام رو حتماً انج
جلسه ۱۴۰۴/۸/۹ در آستانه شهادت صدیقه مطهره دو عالم ، خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها
در جلسه گذشته بحث جدیدی رو شروع کردیم، تحت عنوان اینکه
همه انسانهای پیرامون ما ، نمایندگان خداوند هستند امروز بپردازیم به اینکه قرار هست با این انسانها چه کنیم؟
از طریق انسانها
یعنی چی؟رفتارها، کلامها، عادتها و..... هر چیزی که از انسانهای پیرامون خودمون میبینیم ، پیامهای خداوند متعال است.
مثلاً بارها گفتیم اگر همسر من یک صفت منفی داره، و این صفت من رو اذیت میکنه ، مثلاً خسیس ه!خداوند به یاد من میاره که یادته همیشه میگفتی پدر من دلش نمیاد برای من خرج کنه؟!
این همسر آینه تفکر من، نسبت به پدرم هست
این آقا نامه رسان خداست.خداوند میخواد به من بفرماید:تو فکرت نسبت به پدرت خطاست، برگرد و اصلاح کن
از ابتدای شروع این جلسات، ما مفصل درباره حقوق والدین گفتیم.
چرا که ما محتاج ولایت آنها هستیم.چراکه خداوند هر آنچه که من، برای سعادت دنیا و آخرت نیاز دارم ، در دستان پدر و مادرم گذاشته.
این پاکی رو خداوند تعیین میکنه
خیلی اوقات من ادعا میکنم که ،عاشق دلخسته پدرو مادرم هستم ! ولی خداوند در طی عمرم در موقعیت های مختلف به من نشون میده که
مثال بعدی؛هر کاری میکنم فرزندم از من طلبکار هست
پس این فرزند یا اون همسر خودشون بی تقصیر هستند، فقط اومدن تا خطای من رو تذکر بدهند
این بحث میخواد ما رو با حقایق این عالم روبرو کنه.میخواد چهره افراد رو برای ما سفید کنه.
در همین دو مثال دقت کنید:در مثال اول، خانم چقدر حرص میخوره از خساست همسرش؟چقدر از این صفت همسرش اذیت میشه؟!اگر نخواد کلام خدا رو متوجه بشه ، دوباره توی دلش شروع میکنه به اکراه گرفتن و بد اومدن.دایما از همسرش بدش میاد و با گذشت زمان از همسر فاصله میگیره.شاید در ظاهر با هم باشند ولی توی دلشون از هم فاصله میگیرن.
اگر نخوایم کلام خدا رو بفهمیم، باز خطا میریم.
با خودم میگم:یک عمر پدرمون خسیس بود، حالا هم که همسرم.اصلا کل آقایون خسیس هستند
عزیزان ! تنها جادهای که برای رسیدن به حوایج و رفع مشکلات، برای ما گذاشتند، جاده استغفار است.یعنی بازگشت از خطا
در مثال دوم؛ اگر نخوام جاده رو دور بزنم، به مسیر خودم ادامه بدم، با طلبکار بودن فرزندم، میگم
در حالیکه خداوند میخواست، من متوجه اشتباهم بشم و برگردم اصلاح کنم.
از این دست مثالها در مورد والدین، همسر و والدین همسر خیلی گفتیم.
حالا میگیم
در هر جریانی، موقعیتی باید دنبال پیغام خدا باشم.چی شد که فلانی این حرف رو زد؟چرا این رفتار رو کرد؟چه چیزی رو قراره من بفهمم ؟
باید دنبال این باشیم.
به این بحث میگن« تسبیح»همون سبحان الله در نماز است.
وقتی میگیم « سبحان ربی الاعلی و بحمده» «سبحان ربی العظیم و بحمده»
خدا منزه است، یعنی برسیم به اینکه
باید به این سبحان الله برسیم. یک عمر هست که این اذکار رو میگیم، ولی به اندازهای که تلاش کنیم، بهش میرسیم.
سوال؛
پاسخ
وظیفه ما
ولی توی دلم بفهمم که این شخص یک پیام ویژه برای من داره، و خودش مقصر نیست
یعنی توی دلم نباید از شخص مقابل ناراحت بشم
وظیفه ام رو حتماً انج
۹:۴۷
ام بدم
ولی توی دلم از شخص ناراحتی به دل نگیرم
چطور بفهمم در دل ناراحتم یا نه؟
یک نشانه داره
اینکه بتونم برای اون شخص دعای خیر کنم
اگر نمیتونم دعاش کنم، یعنی از شخص ناراحتم. یعنی این شخص رو مقصر میدونم.
بحث خیلی سخته، ولی شدنی ه.از مادر حقیقی مون، صدیقه مطهره دو عالم خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها ، کمک بخوایم ، تا هر چه بیشتر در این بحث یاری مون کنند و دستمون رو بگیرن
پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله وسلم)فرمودند:مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ اَلْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ.کسی که خودش و عملش و عبادتش را چهل روز برای خدا پاک کند ،چشمه های حکمت از قلبش به زبانش جاری می شود.
یعنی همین مراقبتی که داریم میگیم، همین بحث تسبیح و استغفار
چهل روز مراقبت، انسان رو به حکمتها میرسونه.
ان شاالله با دعای حضرت مادر ، خداوند به ما توفیق عمل به مباحث رو عطا کنه.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
چطور بفهمم در دل ناراحتم یا نه؟
یک نشانه داره
اگر نمیتونم دعاش کنم، یعنی از شخص ناراحتم. یعنی این شخص رو مقصر میدونم.
بحث خیلی سخته، ولی شدنی ه.از مادر حقیقی مون، صدیقه مطهره دو عالم خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها ، کمک بخوایم ، تا هر چه بیشتر در این بحث یاری مون کنند و دستمون رو بگیرن
پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله وسلم)فرمودند:مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ اَلْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ.کسی که خودش و عملش و عبادتش را چهل روز برای خدا پاک کند ،چشمه های حکمت از قلبش به زبانش جاری می شود.
یعنی همین مراقبتی که داریم میگیم، همین بحث تسبیح و استغفار
چهل روز مراقبت، انسان رو به حکمتها میرسونه.
ان شاالله با دعای حضرت مادر ، خداوند به ما توفیق عمل به مباحث رو عطا کنه.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۹:۴۷
۸:۰۲