۱۷ بهمن ۱۴۰۱
#ایران_سرزمین_فرهنگ_و_کتاببرپایی نمایشگاه کتاب به مناسبت دهه مبارک فجر در کتابخانه فرهنگیان.کتابداران: کبری خداویسی، مرضیه خوشبخت#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان#کتابخانه_فرهنگیان
۱۶:۰۵
#شعر_خوانی#ایران_سرزمین_فرهنگ_و_کتابشعرخوانی هلیا اصفهانی عضو کتابخانه فرهنگیان از کتاب دوستت داریم ایران به مناسبت دهه فجر.#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان#کتابخانه_فرهنگیان
۱۶:۰۸
#جمع_خوانی#ایران_سرزمین_فرهنگ_و_کتابجمع خوانی کتاب امام آمد به مناسبت دهه مبارک فجر.#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان#کتابخانه_فرهنگیان
۱۶:۰۹
#پویششرکت اعضا کتابخانه فرهنگیاندر پویش وقتی بابا هست ... به مناست میلاد امیرالمومنین علی (ع) و روز پدر.#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان#کتابخانه_فرهنگیان
۱۶:۱۲
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
#معرفی_کتاب#معرفی_متنی_کتاب#معرفی_نویسنده
«بابا و دایناسور» داستان پسری است که می‌خواهد مانند پدرش شجاع باشد. او از یک دایناسور کمک می‌گیرد که از هیچ‌چیز نمی‌ترسد. تا این‌که دایناسور گم می‌شود و این‌جا پدر به کمک او می‌آید. پسر درک می‌کند که ترسیدن ایرادی ندارد و دوباره دایناسورش را می‌یابد.
نیکولاس از برخی چیزها می‌ترسد اما دوست دارد مانند پدرش شجاع باشد. او یک دایناسور را برای خود انتخاب می‌کند چراکه آنها از چیزی نمی‌ترسند. نیک با وجود دوست کوچکش سنگ‌نوردی می‌کند، به زمین فوتبال می‌رود و حرفه‌ای شنا می‌کند. یک روز دایناسورش گم می‌شود. نیک احساس ترس می‌کند و همه‌چیز روی سرش خراب می‌شود. حالا باید چه کند؟ او در راه خانه از همه‌چیز می‌ترسد و شب، خواب‌های بسیار بدی می‌بیند. نیک دیگر شجاع نیست. پدرش از او می‌پرسد که مشکلش چیست و او جوابی نمی‌دهد پدر برای او توضیح می‌دهد که ترسیدن ایرادی ندارد. او را همراهی می‌کند و آنها با هم می‌روند و دایناسور شجاعِ نیک را می‌یابند.
تصویرهای کتاب خیره‌کننده و ژرف است و شما را در عمق داستان فرو می‌برد. داستانی لطیف که با آرامش رایج در کتاب به ترس می‌پردازد. متن کوتاه و گویاست و ارتباط صمیمی بین پدر و پسر را به خوبی نشان می‌دهد. این کتاب علاوه بر آموزش غلبه بر ترس، بر اعتماد به نفس کودک نیز اثر می‌گذارد. داستان و ارتباط نیک با پدرش هم می‌تواند الگویی برای حرف زدن راحت‌تر و برخورد بهتر کودک با پدرش باشد. در آغاز و پایان کتاب زندگی‌نامه نویسنده، تصویرگر و مترجم از زبان خودشان آورده شده است.
نویسنده کتاب «جنیفر چولدنکو» اهل آمریکاست. او در انتهای کتاب درباره خود می‌گوید: «خانواده‌ی مادرم اهل تئاتر بودند و خانواده پدرم اهل قصه‌نویسی. من هم آرزو داشتم نویسنده شوم.» او نویسنده ای معروف است که آثار زیادی از او به چاپ رسیده است. «چولدنکو» بیشتر زمان خود را با شخصیت‌های کتاب‌هایش می‌گذراند تا غروب شود و زمان وقت گذرانی با خانواده شود.
«دن سانتات» تصویرگر زبردست این کتاب اهل آمریکاست و نویسندگی هم می‌کند. پدر و مادر او دوست داشتند پسرشان پزشک شود؛ اما او در مراحل آخر تحصیلش به رشته طراحی تغییر رشته داد. او در آغاز برای بزرگ‌سالان طراحی می‌کرد؛ اما بعد از مدتی به کار کودک روی آورد. وی توانسته در سال ۲۰۱۴ مدال کلدکات را دریافت کند. سانتات بیش از ۶۰ عنوان کتاب دارد.کتابداران خانم ها کبری خداویسی، مرضیه خوشبخت#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان#کتابخانه_فرهنگیان
«بابا و دایناسور» داستان پسری است که می‌خواهد مانند پدرش شجاع باشد. او از یک دایناسور کمک می‌گیرد که از هیچ‌چیز نمی‌ترسد. تا این‌که دایناسور گم می‌شود و این‌جا پدر به کمک او می‌آید. پسر درک می‌کند که ترسیدن ایرادی ندارد و دوباره دایناسورش را می‌یابد.
نیکولاس از برخی چیزها می‌ترسد اما دوست دارد مانند پدرش شجاع باشد. او یک دایناسور را برای خود انتخاب می‌کند چراکه آنها از چیزی نمی‌ترسند. نیک با وجود دوست کوچکش سنگ‌نوردی می‌کند، به زمین فوتبال می‌رود و حرفه‌ای شنا می‌کند. یک روز دایناسورش گم می‌شود. نیک احساس ترس می‌کند و همه‌چیز روی سرش خراب می‌شود. حالا باید چه کند؟ او در راه خانه از همه‌چیز می‌ترسد و شب، خواب‌های بسیار بدی می‌بیند. نیک دیگر شجاع نیست. پدرش از او می‌پرسد که مشکلش چیست و او جوابی نمی‌دهد پدر برای او توضیح می‌دهد که ترسیدن ایرادی ندارد. او را همراهی می‌کند و آنها با هم می‌روند و دایناسور شجاعِ نیک را می‌یابند.
تصویرهای کتاب خیره‌کننده و ژرف است و شما را در عمق داستان فرو می‌برد. داستانی لطیف که با آرامش رایج در کتاب به ترس می‌پردازد. متن کوتاه و گویاست و ارتباط صمیمی بین پدر و پسر را به خوبی نشان می‌دهد. این کتاب علاوه بر آموزش غلبه بر ترس، بر اعتماد به نفس کودک نیز اثر می‌گذارد. داستان و ارتباط نیک با پدرش هم می‌تواند الگویی برای حرف زدن راحت‌تر و برخورد بهتر کودک با پدرش باشد. در آغاز و پایان کتاب زندگی‌نامه نویسنده، تصویرگر و مترجم از زبان خودشان آورده شده است.
نویسنده کتاب «جنیفر چولدنکو» اهل آمریکاست. او در انتهای کتاب درباره خود می‌گوید: «خانواده‌ی مادرم اهل تئاتر بودند و خانواده پدرم اهل قصه‌نویسی. من هم آرزو داشتم نویسنده شوم.» او نویسنده ای معروف است که آثار زیادی از او به چاپ رسیده است. «چولدنکو» بیشتر زمان خود را با شخصیت‌های کتاب‌هایش می‌گذراند تا غروب شود و زمان وقت گذرانی با خانواده شود.
«دن سانتات» تصویرگر زبردست این کتاب اهل آمریکاست و نویسندگی هم می‌کند. پدر و مادر او دوست داشتند پسرشان پزشک شود؛ اما او در مراحل آخر تحصیلش به رشته طراحی تغییر رشته داد. او در آغاز برای بزرگ‌سالان طراحی می‌کرد؛ اما بعد از مدتی به کار کودک روی آورد. وی توانسته در سال ۲۰۱۴ مدال کلدکات را دریافت کند. سانتات بیش از ۶۰ عنوان کتاب دارد.کتابداران خانم ها کبری خداویسی، مرضیه خوشبخت#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان#کتابخانه_فرهنگیان
۷:۱۳
#معرفی_کتاب #قصه_گوییمعرفی و قصه گویی از کتاب بابا چه فایده ای دارد توسط الیا زاهدی عضو کتابخانه فرهنگیان#کتابخانه_فرهنگیان #اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان
۷:۳۲
#نشست_کتابخوان#ایران_سرزمین_فرهنگ_و_کتاببرگزاری نشست کتابخوان مدرسه ای در مدرسه جماران توسط کتابداران کتابخانه فرهنگیان #کتابخانه_فرهنگیان#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان
۸:۱۶
#اطلاعیهبه دلیل بارش شدید برفشیفت ظهر کتابخانه عمومی فرهنگیان تعطیل شد
۱۰:۴۱
باسلام و عرض ادبکتابخانه فرهنگیان فردا دوشنبه مورخ ۲۴ بهمن ماه تعطیل می باشد.
۲۰:۰۰
۷ اسفند ۱۴۰۱
#نمایشگاه_کتاببرپایی نمایشگاه کتاب با عنوان گل نرگس به مناسبت اعیاد مبارک شعبانیه در کتابخانه فرهنگیان.کتابداران خانم ها کبری خداویسی_مرضیه خوشبخت#کتابخانه_فرهنگیان#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان
۴:۴۶
#معرفی_کتاب معرفی کتاب زندگانی امام سجاد توسط محمدعلی محمودی عضو کتابخانه فرهنگیان به مناسبت میلاد باسعادت سید الساجدین امام سجاد (ع).کتابداران: خانم ها کبری خداویسی، مرضیه خوشبخت#کتابخانه_فرهنگیان #اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان
۴:۴۷
#جمع_خوانیجمع خوانی کتاب قصه های شیرین از زندگی معصومین با عنوان مهمان کوچک به مناسبت میلاد باسعادت امام حسین (ع).#کتابداران خانم ها کبری خداویسی، مرضیه خوشبخت#کتابخانه_فرهنگیان #اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان
۴:۴۷
#کارگاه_آموزشیکتابخانه فرهنگیان با همکاری مرکز خدمات بهزیستی مثبت زندگی برگزار می کند:کارگاه های آموزشی روان شناسی با موضوعات ( آموزش خانواده_تاب آوری_مهارت های زندگی) زمان و مکان برگزاری : نهم و دهم اسفند ماه ساعت ۹ تا ۱۱ سالن اجتماعات کتابخانه فرهنگیان
#کتابخانه_فرهنگیان#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان
#کتابخانه_فرهنگیان#اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_همدان
۸:۳۷
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
به منظور جلوگیری از خطرات احتمالی؛*سه شنبه 23 اسفندماه شیفت دوم کتابخانه های عمومی تعطیل خواهد بود. با عنایت به «دستورالعمل ساعت فعالیت کتابخانه‌های عمومی» سه شنبه 23 اسفندماه شیفت دوم کتابخانه‌های عمومی تعطیل خواهد بود.۱۴:۵۵
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
بنام ایزد پاکباعث افتخار است ڪه عرض شادباش و تبریک اینجانب زودتر از نسیم روح بخش نوروز خدمتتان شرفیاب شود . . .
پيشاپيش فرارسیدن سال نو و فرخنده نوروز باستانے را تبريك گفته و سالے سرشار از تندرستے و موفقيت برايتان آرزومندم.
اميدوارم اين سال براے شما و خانواده گرامي؛ سال دفع بلا،دوستے، فراوانے و بے نیازے و آرامش توأم با دلخوشے باشد
با آرزوے بهترین ها براے شماارادتمند :خوشبخت۸:۵۴
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
ساعات کاری کتابخانه‌های عمومی استان همدان در لیالی قدر با آرزوی قبولی طاعات و عبادات خانواده بزرگ کتابخانه‌های عمومی استان در ماه رحمت و پر فضیلت رمضان ، شروع ساعت کاری کتابخانه‌های عمومی استان همدان روز دوشنبه ۲۱ فروردین‌ماه مصادف با ۱۹ ماه مبارک رمضان از ساعت ۹ صبح است.روابط عمومی اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان همدان۶:۰۶
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
اداره کتابخانه های عمومی شهرستان همدان با همکاری #مرکزآفرینش-های-هنری (مبتنی بر دانش کسب و کار) برگذار می کند:
مشاوره تخصصی یک روزه عکاسی (#رایگان) با حضور اساتید فدراسیون جهانی هنر عکاسی و انجمن عکاسان ایران
مشاوره ی تخصصی عکاسی در روز سه شنبه مورخ 19/02/1402 در ساعت 17 الی 19 برگزار می گردد. علاقه مندان به این حرفه می توانند به مرکز آفرینش های هنری «هنرمند شو» کتابخانه ی شهیدان حجازی مراجعه فرمایند. (برای تمامی رده های سنی)
مشاور و مدرس: جناب آقای محمد کوروند؛ عضو فدراسیون جهانی هنر عکاسی و عضو انجمن عکاسان ایران
موارد مورد بررسی:: کسب و کارهای مرتبط با حرفه عکاسی چیست؟ چگونه یک عکاس حرفه ای شویم؟ شاخه های عکاسی کدام است؟ آیا زمان خرید دوربین عکاسی قبل یا بعد از دوره ی کلاس عکاسی می باشد؟ آیا دوربین حرفه ای برای ثبت نام در کلاس عکاسی ضروری است؟ سرفصل های کارگاه عکاسی چیست؟ آیا می توان با دوربین گوشی همراه در کلاس های پیشرفته عکاسی شرکت کرد؟ درآمدزایی با عکاسی چگونه است؟
#نهاد_کتابخانه_های_عمومی_کشور#اداره_کل_کتابخانه_های_استان_همدان#اداره_کتابخانه_های_شهرستان_همدان#کتابخانه_عمومی_شهیدان_حجازی_همدان#همایش_بین_المللی_کتابخانه_های_عمومی_و_کسب_کار
مشاوره تخصصی یک روزه عکاسی (#رایگان) با حضور اساتید فدراسیون جهانی هنر عکاسی و انجمن عکاسان ایران
مشاوره ی تخصصی عکاسی در روز سه شنبه مورخ 19/02/1402 در ساعت 17 الی 19 برگزار می گردد. علاقه مندان به این حرفه می توانند به مرکز آفرینش های هنری «هنرمند شو» کتابخانه ی شهیدان حجازی مراجعه فرمایند. (برای تمامی رده های سنی)
مشاور و مدرس: جناب آقای محمد کوروند؛ عضو فدراسیون جهانی هنر عکاسی و عضو انجمن عکاسان ایران
موارد مورد بررسی:: کسب و کارهای مرتبط با حرفه عکاسی چیست؟ چگونه یک عکاس حرفه ای شویم؟ شاخه های عکاسی کدام است؟ آیا زمان خرید دوربین عکاسی قبل یا بعد از دوره ی کلاس عکاسی می باشد؟ آیا دوربین حرفه ای برای ثبت نام در کلاس عکاسی ضروری است؟ سرفصل های کارگاه عکاسی چیست؟ آیا می توان با دوربین گوشی همراه در کلاس های پیشرفته عکاسی شرکت کرد؟ درآمدزایی با عکاسی چگونه است؟
#نهاد_کتابخانه_های_عمومی_کشور#اداره_کل_کتابخانه_های_استان_همدان#اداره_کتابخانه_های_شهرستان_همدان#کتابخانه_عمومی_شهیدان_حجازی_همدان#همایش_بین_المللی_کتابخانه_های_عمومی_و_کسب_کار
۹:۱۷
۹ خرداد ۱۴۰۲
۲۶ فروردین
کتاب آن چهارده روز را می‌توان به‌نوعی یک زندگینامهٔ خودنوشت دانست. این کتاب روایت ۱۴ نقطهٔ عطف و اتفاق خاص زندگی امیرمؤمنان به روایت خود ایشان است. کتاب از ۲ قسمت اصلی تشکیل شده است که بخش اول آن ۷ امتحان علی (ع) در زمان حیات پیامبر (ص) و بخش دوم ۷ امتحان علی (ع) بعد از رحلت پیامبر (ص) است.کتاب آن چهارده روز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب به افرادی که مایل هستند دربارهٔ زندگی حضرت علی (ع) اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد می‌شود.بخشی از کتاب آن چهارده روز
«سپس امام فرمود: ای مرد یهودی! اما امتحان پنجم این بود: قریش و تمام عرب برای قتل پیامبر و نسل عبدالمطلب هم‌پیمان شدند که تا وقتی پیامبر و این نسل را از میان برندارند، به خانه‌هایشان بازنگردند. سپس درحالی‌که از موفقیت خود مطمئن بودند، با جنگ‌افزارهایشان در نزدیک مدینه مستقر شدند.
پیامبر از سوی جبرئیل مطلع شد و به همراه مهاجرین و انصار مشغول کندن خندقی به دور خود شدند. (۲) سپاه کفر پشت خندق خیمه زد و ما را محاصره کرد. برآورد آنان این بود که مسلمانان بسیار ضعیف‌اند و پیروزی از آنِ قریش خواهد بود. کفار از آن سوی خندق فریاد می‌کشیدند و ما را تهدید می‌کردند و از این سوی، رسول خدا آنها را به خدا دعوت می‌کرد و از آنها می‌خواست که به خاطر نسبت خویشاوندی دست از جنگ بردارند. قریش اما جری‌تر شده، بیشتر پرخاش و تهدید می‌کردند.
تک‌سوار آن روز قریش و بلکه همهٔ عرب «عَمْرو بن عَبْدِوَد» در سپاه کفر حاضر بود. او مانند شتری که هنگام جفت‌گیری صداهای شدید از گلو بیرون می‌آورَد عربده می‌کشید، رجز می‌خواند، شمشیر و نیزه‌اش را می‌چرخاند و مبارز می‌طلبید. اما در سپاه اسلام، نه کسی داوطلب مبارزه با او می‌شد و نه کسی امید پیروزی بر او را داشت. نه تعصب و نه بصیرت کسی را به مبارزه با او برنمی‌انگیخت.
سپس رسول خدا مرا خواست (۳) و با دست خود عمامه بر سرم نهاد، و این شمشیرش (یعنی ذوالفقار) را به من داد و مرا راهی میدان کرد. من در حالی به سمت عمرو بن عبدود رفتم که زنان مدینه به‌سبب ترس و نگرانی که از عاقبت من در رویارویی با او داشتند، بر من می‌گریستند. اما خداوند متعال او را به دست من کشت در حالی‌که عرب در آن روز هیچ کس را هم رتبهٔ او نمی‌دانست؛ و با این ضربهٔ سنگین من بر آنان، قریش و دیگر طوایف عرب شکست خورده و پراکنده شدند. و این جراحت که در سرم می‌بینی بر اثر ضربه‌ای است که عمرو در آن مبارزه بر من وارد کرد.
آنگاه رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا چنین نیست؟»
این کتاب به افرادی که مایل هستند دربارهٔ زندگی حضرت علی (ع) اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد می‌شود.بخشی از کتاب آن چهارده روز
«سپس امام فرمود: ای مرد یهودی! اما امتحان پنجم این بود: قریش و تمام عرب برای قتل پیامبر و نسل عبدالمطلب هم‌پیمان شدند که تا وقتی پیامبر و این نسل را از میان برندارند، به خانه‌هایشان بازنگردند. سپس درحالی‌که از موفقیت خود مطمئن بودند، با جنگ‌افزارهایشان در نزدیک مدینه مستقر شدند.
پیامبر از سوی جبرئیل مطلع شد و به همراه مهاجرین و انصار مشغول کندن خندقی به دور خود شدند. (۲) سپاه کفر پشت خندق خیمه زد و ما را محاصره کرد. برآورد آنان این بود که مسلمانان بسیار ضعیف‌اند و پیروزی از آنِ قریش خواهد بود. کفار از آن سوی خندق فریاد می‌کشیدند و ما را تهدید می‌کردند و از این سوی، رسول خدا آنها را به خدا دعوت می‌کرد و از آنها می‌خواست که به خاطر نسبت خویشاوندی دست از جنگ بردارند. قریش اما جری‌تر شده، بیشتر پرخاش و تهدید می‌کردند.
تک‌سوار آن روز قریش و بلکه همهٔ عرب «عَمْرو بن عَبْدِوَد» در سپاه کفر حاضر بود. او مانند شتری که هنگام جفت‌گیری صداهای شدید از گلو بیرون می‌آورَد عربده می‌کشید، رجز می‌خواند، شمشیر و نیزه‌اش را می‌چرخاند و مبارز می‌طلبید. اما در سپاه اسلام، نه کسی داوطلب مبارزه با او می‌شد و نه کسی امید پیروزی بر او را داشت. نه تعصب و نه بصیرت کسی را به مبارزه با او برنمی‌انگیخت.
سپس رسول خدا مرا خواست (۳) و با دست خود عمامه بر سرم نهاد، و این شمشیرش (یعنی ذوالفقار) را به من داد و مرا راهی میدان کرد. من در حالی به سمت عمرو بن عبدود رفتم که زنان مدینه به‌سبب ترس و نگرانی که از عاقبت من در رویارویی با او داشتند، بر من می‌گریستند. اما خداوند متعال او را به دست من کشت در حالی‌که عرب در آن روز هیچ کس را هم رتبهٔ او نمی‌دانست؛ و با این ضربهٔ سنگین من بر آنان، قریش و دیگر طوایف عرب شکست خورده و پراکنده شدند. و این جراحت که در سرم می‌بینی بر اثر ضربه‌ای است که عمرو در آن مبارزه بر من وارد کرد.
آنگاه رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا چنین نیست؟»
۱۵:۴۹