عکس پروفایل عقل انقلابیع

عقل انقلابی

۴۰عضو
عکس پروفایل عقل انقلابیع
۴۰ عضو

عقل انقلابی

اشتراک برخی دیده‌های خوب، شنیده‌های خوب. چیزی شبیه کشکول. برای تأمل. برای زندگی

۱۳ تیر ۱۳۹۷

بسم اللـّـه الرحمــٰن الرّحيم حمد و ثنا، خداي بزرگ، اللّه جل جلاله و درود بر ختم نبوت محمد مصطفيٰ و آله الطاهرين و صَحبِه المنتَجَبينَ
به لطف خداي بزرگ صفحه مجازي عقل انقلابي پس از يك دوره تعليق به سبب مسدود سازي نرم افزار تلگرام، ادامه فعاليت را در پيام رسان ايراني بله پي ميگيرد.
صميمانه از شكيبائي، حسن نظر و همراهي اساتيد، معلمان، دانشجويان و طلاب فرهيخته سپاس گزارم.
خوبان گنه ندارند گر ياد ما نكردندچون شعر بد به خاطر، نتوان سپرد مارا
رضا توكلي تهران؛١٣تيرماه ١٣٩٧ خورشيدي@RezaTavakoli_LifeDiplomacy

۹:۱۴

حرفي كه در آن حرف نباشد(١)
هر قدر كه جمع كثيري بشدت علاقه داشته يا گزينه اي غير از اين ندارند كه از برجام بگويند و بخوانند و بنازند يا بتازند؛خدا را شاهد بر قلب و ذهن خود ميدانم كه هيچ ميلي به بازنشر گفتاري حول برجام در زمان حاضر نداشته و ندارم.امّا گويي ناف اين نوزاد دولت يازدهم را با ناتمامي بريده اند.حرف هايم در اداي مطلب بماند تا هر وقت خدا خواهد كه چنان نويسم كه بايد نوشته شود.برجام فرزند تقريباً دوساله اي است از بيش از ده سال انتظار پدر و مادرش.اما آنكه پدرش ايران است يا پنج +يك (به نمايندگي از جامعه بين الملل)، را هنوز نميدانم.اما بيشتر حدس ميزنم ايران مادر اين فرزند است.
اصل انعقاد نطفه خواست طرفين بوده است.بعبارت روشن تر،هم جمهوري اسلامي و هم پنج+يك اراده به مذاكره داشتند و تصميم به حل معضل از طريق مذاكره.
جمهوري اسلامي درد حمل اين جنين را(چه درست و چه نادرست)نتوانست تحمل كند و با انتخاب دكتر روحاني در انتخابات سال ٩٢ تصميم به استعلاج عاجل گرفت.ضمن آنكه بحثي نيست كه راست يا دروغ در دوره مذاكرات دكتر جليلي جمهوري اسلامي درد حمل را به سمت بيشينه مقدار ممكن ميل ميداد.
به مجرد تولد اين نوزاد،سه رويكرد در جمهوري اسلامي پديد آمد.عده اي كه از پايه با اين ازدواج مخالف بودند،اين نوزاد را مصداق حرام زادگي قلمداد كردند.(طيف پايداري و دوستان كيهاني).عده اي صيغه موقت را مي پسنديدند و پس از تولد نوزاد دليلي بر زندگي مشترك والدين،نمي ديدند.عده اي اين نوزاد را الگويي براي حل و فصل اختلافات بين الملل دانستند و سر آغازي بر گفت و گو براي عقد دائم.(طيف اصلاحات و رئيس جمهور محترم)
حال جمهوري اسلامي مانده است و نوزاد تازه متولد شده.بايد چه كرد؟عده اول در خوش بينانه ترين حالت،اين نوزاد را قبول به پرورش همراه با كراهت ميكردند؛دقيقاً مانند يك نامادري.نامادري هايي كه بدجنس هاي آنها،براي كفش زدن به اين نوزاد در استقبال فرودگاهي هم شركت كردند.
عده دوم عقيده داشتند خون كار خود را ميكند.پشت،پشت پدري است.اين نوزاد آخر سر بسوي ما غش نخواهد كرد.خيلي بدبين و دقيق رفت و آمد ها و كنش و واكنش هاي اين نوزاد بايد كنترل شود.
عده سوم عقيده داشتند حالا كه پاي يك بچه درميان است اختلاف هارا بايد كنار گذاشت.دوره دوره آشتي است.گيريم كه پدر اين نوزاد در دهه شصت جمعي از اقوام اين مادر را در خليج فارس با يك موشك قتل عام كرد.گيريم كه صد سال است فرش و آذوقه و هرچه اين مادر سرمايه داشته است را نگذاشته با آب خوش از گلويش پايين رود.جهاني شدن،توسعه،اين عقده بازي ها را نمي طلبد.بايد فراموش كرد.اوباما ميگويد هم مادر هم كودك را دوست دارد.ديگر چرا...؟
عده اول چشم شان را بستند كه مادر اين نوزاد(خوب يا بد )تاب حمل اين نوزاد سنگين را ندارد.امكان مرگ مادر دور از ذهن نيست.فقط مادر را تشويق به تحمل درد ميكردند و اميد به آنكه اگر تحمل كني فرزندت زيباتر و برومندتر ميشود.اما نمي گفتند كه اگر فرزند زيبا و برومندي حاصل شد(كه نميشود)اما مادر از دست رفت چه كسي پاسخگوست؟
عده سوم هم از كودك چند روزه انتظار دم مسيحايي داشتند.به نوزاد هرچه سيلي ميزدند آيه اي تلاوت نميشد.وزنه اي بلند نميشد.راه نميرفت.احمقي مقاله ي برجام و افزايش نزولات جوي نوشت.
حالا اين كودك دوساله شده است.هنگامه راه رفتن و كم كم حرف زدنش هست.چه بايد كرد؟
در نوشتارهاي آتي مزاحم وقت تان هستيم..بِتوفيقِه و لُطفِهرضا توكليتهران؛چهارشنبه؛١٣٩٦/٧/٢٦خورشيدي@RezaTavakoli_LifeDiplomacy

۱۷:۱۸

امروز تير ماه ١٣٩٧ خورشيدي را تجربه ميكنيم.يعني ٢٥٦ روز گذشت در حرفي كه زديم حرفي نيامد ...
و الان ميتوان گفت حق با كدام گروه بود؟!!
گروه اول گروه دوم . . . يا گروه سوم
به زودي با لطف پروردگار نوشتار متمم را به خدمت تان مي رسانيم...

۱۷:۲۵

۱۶ تیر ۱۳۹۷

حرفي كه در آن حرف نباشد(٢)برجام پاره شد.اگر متن پيشين در تحليل حقير از برجام را مطالعه كرده ايد بايد بگويم پدر اين نوزاد ، مادر را سه طلاقه كرد و پس از روح و روان اين فرزند ، جسم او را هم سر بريد و با جسارت كامل ادعا كرد كه ولايت خون اين نوزاد را دارد و هر چه اراده كند را انجام ميدهد.حالا ما مانده ايم و يك لاشه ي نوزاد كه در به در مصاحبه ميكنيم و از بد جنسي هاي پدرش مي گوييم و در توجيه اقوام خود(ملت ايران)ميگوييم:همين بس كه آبروي شان را برديم .چهره سفاك شان را رو كرديم.غافل از آنكه چه رو كردني؟كدام آبرو...اين پدر دستش به خون نوزادانش زياد رنگ گرفته است.لا اقل نوزاد اين پدر از دولت مرحوم مصدق را كه يادمان هست...سختش نكنم.امريكا برجام را به فنا داد.حالا هنوز سؤال است كه مادر اين كودك چرا مثل عاشقي دلباخته اما به وصال نرسيده با يك بغض عميق آن شب مي آيد پشت تريبون و ميگويد ما ضرر نكرديم...
از مثال بيرون بيايم.روشن و صريح بگويم.ما در برجام هدف مان رفع مانع تراشي ايالات متحده در موضوع تحريم بود.طرف تحريم كننده هم ايالات متحده خواهد بود.امتيازاتي را داده ايم تا كه تحريم هايي برداشته شود.براي نمايش تبليغاتي مي گفتيم رفع نگراني از جامعه بين الملل.اما واقعاً كدخداي ظالم دهكده جهاني در مسأله تحريم ها ايالات متحده بوده است.از شما نقداً امتياز گرفته اند.خوب مقاديري امتياز نقد هم داده اند.مقادير بسيار بيشتري هم نسيه بدهكار شده اند.آن چك كه براي نسيه ها داده بودند را دونالد ترامپ پاره كرد.آن مقدار نقد هم از آن جهت بود كه در دل خيلي ها جاي بندازند كه آقاي اوباما با ماست.حال اينكه تنها به ظاهر ميتوان گفت او ، با ما بود وگرنه او بر ما بود.آقاي ترامپ همه چيزش حساب كتاب داشت و خواهد داشت.اصلاً تجارت بدون حساب و كتاب نميتواند از دونالد ، آقاي ترامپ بسازد.نميخواهم بدبين باشم يا دچار توهم توطئه.اما خودشان اين حساب و كتاب را چيده اند يا آنكه خدا برايشان اينقدر خوب همه چيز را رديف مي كند.ترامپ براي نمايش ايالات متحده اي غير قابل پيش بيني ساخته شده است.از پيروز شدن اش در انتخابات گرفته تا تك تك امضاءها، پس گرفتن امضاءها و حتي پاره كردن امضاءها.او آمده است تا فضاي پيش بيني پذيري براي امريكا در نظر كشور هاي ديگر را به حداقل ممكن برساند.بيائيد مروري كنيم.آنچه "واقعيت" داشت اين بود ايران طي دوسال پاياني دولت دهم با هدايت پرونده هسته اي توسط دكتر جليلي در يك نقطه ي عطف تحريمي قرار ميگيرد.آنچه مردم "تلقي" ميكنند عدم ثبات در معيشت شان به تبعيت از روابط تاريك ايران و جامعه بين الملل است. كسي كه ميتواند اين واقعيت و تلقي را به هم پيوند بزند دكتر روحاني است.پس او پيروز انتخابات ٩٢ ميشود.حل شدن آن واقعيت در دولت نيز متوقف بر همان تلقي،دستور كار قرارميگيرد.ايران و پنج + يك مذاكرات جدي را دنبال ميكنند.اين واقعيت مطرح ميشود كه اگر قرار باشد كسي ايالات متحده را از سوء تفاهم نسبت به ايران و ايران را از گمان بد نسبت به ايالات متحده خارج سازد بهترين گزينه موجود دكتر ظريف است.در ايران نفس ها را حبس ميكنند كه اگر لحظه ي خواندن بيانيه پاياني مذاكرات برسد يعني نزول بركات اغاز شده است.تقريباً عمر دولت يازدهم را با طي شدن صفر تا صد برجام اشغال ميكنند.وزير از خدا بي خبري به بهانه ي آن كه ظريف رفته است كه ظرف بياورد كام تشنه ي صنعت معدن و تجارت را خشكانيد.عربستان و خرده حرامي هايش در منطقه همراه با رژيم صهيونيستي دوره مي افتند كه برجام تهديد امنيت مان است.ايالات متحده سعودي را متقاعد ميكند كه با افزايش سطح فروش و كاهش قيمت نفت، برجام را براي ايران بي ثمر كند.نفت كاهش قيمت مي يابد.مشتري نفت كه امريكا باشد نفت مُفت مي خرد.ايران مي تواند تا حدودي آزادانه به فروش نفت بپردازد.ولي به چه قيمت؟به قيمت جديدي كه هم سايه ي حسود سعودي تثبيت كرده است.هيأت هاي بلند پايه سياسي و تجاري عازم ايران ميشوند.روياي دولت و مردم بالا ميگيرد.غير مستقيم نظام مبادلات بانكي و شركت هاي سرمايه گذاري محتمل بودن بازگشت تحريم ها را بهانه ي محافظه كاري ميكنند.آقاي رئيس كل بانك مركزي ايران رسماً اعلام ميكند كه در عمل هيچ بهره اي از نظامات مبادله بين بانكي خارجي ، پس از برجام نبرده ايم.دولت يازدهم رو به پايان است.مهم ترين حامي دولت در جلب رضايت رهبري انقلاب براي انعطاف ديپلماتيك حجة الاسلام هاشمي رفسنجاني است كه بطور غيرقابل پيش بيني فوت ميكنند.از مناظرات رياست جمهوري خالي شدن دل رئيس جمهور وقت قابل مشاهده است.بهر طريق كشان كشان دولت دوازدهم از آن دكتر روحاني ميشود.در ايالات متحده آقاي دونالد ترامپ رأي مي آورد.چطور؟طوري كه نخستين خاطره از او در ذهن؛ يك خاطره بهت آور و غير قابل پيش بيني باشد.هيچ كس نبايد فكرش را هم ميكرد كه آقاي ترامپ رأي مي آورد.ترامپ جهان را معركه تجارت مي بيند.جهان بيني او اين گونه است.او احمق نيست.او ديوانه هم نيست.اتفاقاً خيلي خيلي باهوش است.او دنيا را بازار مي بيند.و ايالات متحده را كمپاني بزرگ دونالد ترامپ.در بازار يادگرفته است كه سود كلان براي كسي است كه ريسك هاي بزرگ ميكند.ريسك هاي بزرگ يعني تصميماتي كه اصلاً قابل پيش بيني نيست.يعني هر خبري براي ايالات متحده محتمل باشد.حتي فروختن يا اجاره دادن ساختمان ملل متحدد به يك فلافلي معروف آباداني...خيلي تمثيل را علاقه دارم.ازين جهت مغز كلام را چنين مطرح ميكنم.آقاي ترامپ در تعامل با ديگران ، نوع تعامل را از جنس رقابت قرار ميدهد.خود را سوار بر كاميون قدرت اقتصادي و نظامي ايالات متحده جلوه ميدهد و طرف تعامل را سوار بر يك پژو سواري.شما را ابتدا به حالت شاخ به شاخ ميكشد.بعد بسوي شما با سرعت ديوانه واري گاز ميدهد.هر چه دنده عقب برويد شتاب ضربه وارده از سوي كاميون ايالات متحده را بيشتر كرده ايد.زيرا بردار شتاب تان هم راستا با بردار شتاب آقاي كاميون سوار است.يا سر جاي تان بايد بايستيد يا شما هم به سوي او حركت كنيد.فعلاً نميتوانم با قطعيت بگويم در كدام حالت پيروز خواهيد بود.چون حركت شناسي را در دوراني كه دانشجوي فيزيك بودم اينقدر خوب نخواندم.اما ميدانم اگر تصميم به گاز دادن آن هم به سوي كاميون گرفتيد يادتان بايد باشد كه اولين راننده اي كه فرمان را بچرخاند جايش اسفل السافلين تاريخ است.يك سال ابتداي دولت دوازدهم در بهت زدگي گذشت.ساعت شروع به كار آقايون كم كم دير تر و دير تر شد.تنها نقطه مثبت دولت دوازدهم نسبت به دولت يازدهم حذف فيزيكي همان وزير از خدا بي خبر بود.حالا كه عمق فاجعه بالا گرفته است.فاصله ي كاميون ايالات متحده به پژوي سواري ايران كمتر شده است.راننده گويا متوجه پنج سال فرياد نقشه خوان شده و كمي تكان خورده است.فرياد هاي نقشه خوان كه دائم او را به بزرگ كردن و قوام بخشيدن به قواره ي اتوموبيل ايران سفارش ميكرد. برايش هم اسم گذاشته بود."اقتصاد مقاومتي"بماند...كاميون ايالات متحده دنده عوض كرده است و مي آيد كه از ايران چيزي نماند.كرد و بلوچ و لر و ترك و فارس و مازن و گيلك هم ندارد.مسيحي و شيعه و آشوري و سني و زرتشتي همه سوار بر يك اتوموبيل نشسته ايم و نجات و مرگ مان با هم است.راننده را كمك كنيم.هشيارش كنيم.زخم زبانش نزنيم.به نقشه خوان دقت كنيم.او را اطاعت كنيم.با هم سر صندلي دعوا نكنيم.از چراغ دادن هاي كاميون امريكايي جاي خشك مان را تر نكنيم.نامه ي دسته جمعي به دشمن ندهيم.حواس مان باشد در محاسبات مان كه پيروزي حتمي است.اين قاعده ي بازي است.مي دانيد چرا؟ چون پيست اين مسابقه ي شاخ به شاخ صاحب دارد.اگر صاف و صادق به او اعتماد كنيم در يك متري تصادف ، زمين را باز ميكند و كاميون و كاميون دار و هر چه مسافر عبري سعودي كه كه دارد را به خاك ميكشاند.او با ماست اگر با او باشيم ...باز هم اشتباه نكنيم دل خوش كنيم به اسم يك آقايي كه لفظاً اوباما بود.اويي كه با ماست فقط خداست.
بسم الله الرحمن الرحيم ألَم تَرَ كيْفَ فَعَلَ ربّكَ بِأصحابِ الفيل ...
رضا توكلي تهران؛شنبه١٦ تير ١٣٩٧ خورشيدي

۰:۵۰

۲۳ مرداد ۱۳۹۷

انقلاب در انقلاب(۱)انقلاب علائم بروز یک بیماری را نشان میدهد.تک سرفه های فرهنگی، سرگیجه های اقتصادی و گرفتگی ماهیچه های سیاسی برای جمهوری اسلامی حادث شده است.اینکه این بیماری ها کهنه اند یا عارضی؛درمان پذیر اند یا تسکینی؛جسمی اند یا عصبی را به فرصتی دیگر می نهیم.بروز این علائم مستقلا سابقه دار است.اما تقاطع این امراض، اسباب زحمت طبیبان خواهد بود.البته هیچ چیز شر مطلق نیست.از جانب دیگری خیر است.بروز مرض،آشفتگی حال مریض و همراهانش را در پی دارد اما کمتر طبیب را به سیتی اسکن و رادیولوژی و آندوسکوپی مایل می سازد.تشخیص مرض آسوده تر است.بنا بر همین است که در دوران خفای مرض،تشخیص را اطبای زبردست توانایند و درمان را تازه طبیان. و در دوران ظهور مرض تشخیص را تازه طبیبان توانایند و درمان را کهنه طبیبان.حال و روز ایران امروز را دانشجوی طب اجتماعی چون نگارنده میتواند تشریح کند.امید آنکه اولیای دم ایران اجازه جراحی بدهند و کالبد ایران را بدست طبیب اهلش بسپارند.بین سرفه ها ، سرگیجه ها و گرفتگی عضلانی، سرگیجه اولویت درمان دارد.اولین خطا همین تغییر در اولویت هاست.ساخت کشور ساختی سیاست زده و اخبارگراست.از وزارت خارجه ای گرفته که در پیله های دوران جنگ سرد باقی مانده است و الفبای تجارت و تبلیغ نمیداند تا شورای عالی قضایی که درباره ی صاف شدن لاستیک دوچرخه های چینی اعلام موضع میکند تا تشکل های دانشجویی که شده اند حنجره ی نخراشیده ی برچسب زنی.این خطای تشخیصی کهنه است.کهنه تر از انقلاب اسلامی.هنوز تشکل های دانشجویی در فعال ترین وضع خود محل پرورش مصطفی تاج زاده اند نه مصطفی چمران.این طرف تاج زاده و نبوی و اصغر زاده ای نشسته اند که پیش از انقلاب خلاف دستور امام در رویای چگوآرایی شان چریک میشوند؛پس از انقلاب سفارت میگیرند؛عباس امیر انتظام را از دولت موقت تا اعدام پیش می برند؛عامل جنگ هشت ساله میشوند؛جام زهر می نوشانند؛از تسخیر سفارت پشیمان میشوند و برای پایین کشاندن جمهوری اسلامی رفتار میکنند و فریاد وا مصیبتا برای همان امیر انتظام سر میدهند.آن طرف چمرانی ایستاده است که سفارت که هیچ،بهترین دانشگاه ایالات متحده را رها میکند.چریک میشود اما در جنوب لبنان در کنار سید موسی صدر.در عین تقید به ولایت فقیه دولت موقت را یاری می رساند.در میانه ی آتش جنگ آرزوی چنان رقصی میکند و جام عشق می نوشد و نظر به وجه الله میکند.آنها داد و هوار انقلاب را میکشند و چمران بار انقلاب را.دانشجویی که نمیداند شستا چیست اما عراقی الاصل بودن سردار نقدی را میداند حاصل چنین بستر بی راهه ایست.اولین خطا در جمهوری اسلامی پر و بال یافتن هوچی گر ها بوده است.هوچی گر ویروسی است که نه در جان ایران بلکه در چشم اولیای دم ایران میتواند پرورش یابد.هوچی گر ها تغذیه شان از سیاست زدگی،اخبار گرایی و سخنرانی است.محیط نا امن برای هوچی گر ها عرق زدگی و گزارش خواهی است.هوچی گر ها ریز و درشت دارند.اما گروهی زندگی میکنند.تکثیر بسیار قوی و سریعی دارند.طریقه تولید مثل شان فرآیند گزینش(و نه مصاحبه) به معنی خاص آن است.گزینشی که حتما محمد علی رجایی را فاقد رجلیت سیاسی،مرتضی آوینی را لاقيد،جلال آل احمد را منحرف،مصطفی چمران را ملی مذهبی،امام خمینی را تنش زا ،قاسم سلیمانی و برونسی را فاقد دانش تخصصي،سید موسی صدر را اهل سفر های بی مورد خارجی،محمد حسین شهریار را اهل لهو و موسیقی،و حتی صلاحیت رهبری انقلاب ناظر به مراودات شان با اخوان ثالث را محل شک قلمداد میکند.و از سویی خروجی های حائز صلاحیتش هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و موسوی و کروبی و روحانی است.یک ریزش دسته جمعی.دو نفر شان هم که رئیس جمهور بالقوه بودند.اردیبهشت آن سال حائز صلاحیت برای به امانت گرفتن میراث خون تشیع و ایران.خرداد همان سال طاغی بر میراث انبیاء و ایران.این ویروس،گونه ی غیر نادری است و در همه جا یافت میشود.همان ها که قول منصوبین(با منسوبين اشتباه نشود) ولی فقیه را آیات ۶۲۳۷به بعد قرآن خطاب میکنند و آن هم از نوع تعزیری اش.در دیدار ديروزشان هم با رهبری انقلاب داد می زدند؛ مفسد افتصادی اعدام باید گردد...تا برنج هست،صندلی هست،بلندگو هست،ماشین و محافظ و راننده و میدان ولیعصر (روحی فداه) به بالا و اروپا هست پای سفره ی انقلاب اند.میخورند و سر می جنبانند.حرف از کنسرو و زیر انداز و عرق کردن و پشت نیسان نشستن ها و جنوب شرق ایران و عراق و پاکستان میشود غایب از نظر هایند.طوری در جلسات با رهبری انقلاب، یادداشت برمیدارند که گویا یادداشت های قبلی شان را عمل کرده اند.نمیدانم.شش ماه است نتوانسته ام از دیدار ۲۹ بهمن رهبری ذهنم را جدا کنم.برخی آقایان هفته ای سه بار با ایشان دیدار میکنند و کمبود رهنمود دارند.ادامه دارد...اعوذ بالله الرحمن الرحیم رضا توکلی تهران سه شنبه ۲۳ مرداد ١٣٩٧خورشيدي@RezaTavakoli_LifeDiplomacy

۱:۲۰

۳۰ شهریور ۱۳۹۷

انقلاب در انقلاب(٢)سرگيجه اقتصادي چنانكه در نوشتار پيشين مطرح شد؛ اولويت درمان را حائز است.ايران كشوري فقير است.جاي تعجب ندارد.كشوري كه نفت دارد.معدن دارد.پانزده همسايه دارد.اتصال به تمام جهان از زمين و دريا دارد.جلگه خوزستان دارد.چهار فصل زراعي دارد.در تويسركان صد هزار نفري ابنيه ي هزار ساله دارد.جنگل دارد.كوير دارد.بيش از يك و نيم ميليون متر مربع وسعت خاكي آبي دارد.اورانیوم دارد.خرما دارد.چايي دارد.حنا و‌گردو‌ و نیشکر دارد.يك جمعيت انبوه جوان دارد.اما فقط دارد.گويا كه ندارد.چرا؟چون آن سكه كه در گنجه خفا شد؛گويي كه نبود است ز اول به دو جيبم.نويسنده باور دارد كه اولياي دم جمهوري اسلامي برگه رضايت به يك جراحي را بايد امضا كنند و آن تمركز زدايي اقتصادي است.
١) تمرکز درآمدی : اقتصاد ايران موجودي چند صد كيلويي است.روشن است كه فقط احمق ها به صرف اينكه جرم اقتصاد ايران سنگين وزن است آن را قوي مي پندارند.آن اقتصادي كه با ممارست و كار ، تغذيه ي خود (منابع درآمدي) را به ماهيچه تبديل نميكند؛اگر دفع نشود لاجرم عاقبت اش چربي است.اقتصاد ايران به واسطه ي حماقت محمد رضا پهلوي كه دوراني دايه ي اقتصاد ايران بود آنقدر نفت خورد و خوابيد و چربي رويانيد(دهه پنجاه خورشيدي) كه بعد از مرگ دايه اش نيز ديگر بغير از نفت هيچ منبع تغذيه اي ، آن هيكل صد كيلويي را پاسخ نميگفت.انقلاب ميشود.سوره ي انفال ميخوانند.ولي فقيه،مادر اقتصاد ايران ميشود.اما خيلي زود برايش دايه مي گيرند.دايه هاي چهارساله.ذهن جمهوري اسلامي از وقوع جنگي فرسايشي با مهمترين همسايه ي خاكي خود پريشان است.مجدد تجويز به خوراك نفتي ميکند.هيكل اقتصاد ايران بزرگ و بزرگتر ميشود.يك انباشت چربي كه از سويي نميگذارد اقتصاد ايران حركت كند،از سويي تمايل به خواب را بالا برده است و از سويي دوره به دوره توسط رؤساي دولت تحت عنوان گزارش از رشد اقتصاد ايران ، با بالندگي عجيبي گنده تر شدن اين هيكل نخراشيده ستايش میشود.دايه هایی كه بي توجه به چندصد مرتبه هشدار طبيبان از گنده شدن هيكل اقتصادي ايران، هی قربان و تصدّق اش مي روند.و امروز از آن كودك چند ده كيلويي در دهه پنجاه و يكصد كيلويي در آغاز انقلاب اسلامي،جرمي چند صد كيلويي روي دست مان مانده است كه جز نفت نميتواند سيرش كند و رويِش نحس چربي در كالبد اقتصاد ايران را مستمر دارد.دولتي داريم كه نفت ميخورد.ملتي داريم كه دنبال دردسر هاي رژيم غذايي براي اقتصاد چند صد كيلويي اش نيست .خوش اند كه كمتر كار ميكنند و كمتر ماليات ميدهند.زبان شان هم دراز است كه پول نفت مان را نداده اند. دايه ي اقتصاد ايران (دولت) هم خوشحال از چنين ملت ناداني،بي جهت دست خود را جلوي مردم براي ماليات دراز نميكند و نيازي هم به پاسخگويي نمي بيند.خلاصه خوش اند.هم دولت مان هم ملت مان.اقتصاد كه نفتي و خام است.واضح بگويم.دقيقاً يك خانواده ٣١ نفري است كه خوزستان چونان فرزندي بلاكش جور اين خانواده را مي كشد.موشک میخورد.جوان میدهد.متهم میشود.غبار هم،ریه هایش را خراش میدهد.دم بر نمیدارد.روز به روز شيره ي جان مي فروشد.پول را به دايه ميدهد.او هم ميان١+٣٠ فرزند خود تقسيم ميكند.٢) تمركز مصرفي تكيه ميكنم به همان عدد ١ كه در جمع با ٣٠ نوشتم.قصه ي طولاني دارد كه چطور ١ در عالم سياست بازي از ٣٠ بزرگتر ميشود.آن ١ كه نوشتم تهران است.آن هم نه استان تهران كه شهرستان تهران نظر است.نگارنده آشكارا معتقد به آن هست كه بعضي اوقات تجربه گرايي معارض با دين را اگر معتقد بوديم و انجامش مي داديم تا قرن ها مورد ستايش دين گرايان قرار ميگرفتيم.حتم دارم كه دشمنان امام شهيدمان نيز ماديگران هوشمندي نبودند.قاتلين حسين سلام الله عليه غير هوشمند ترين ماديگران تاريخ بوده اند.آنكه ميگويند شمر زمانه را بشناس هم بيشتر بايد شاخك هايمان براي ماديگران غير هوشمند تيز باشد تا ماديگران هوشمند.مثلاً خيلي خالي از ايدئولوژي،اگر فقط خيانت غرب به مصدق را درك ميكرديم موقع خوابِ مذاكره، آب دهان مان راه نميگرفت.اگر فقط وقايع رو دنبال ميكرديم ميدانستيم كه گزينه اي بهتر از ظريف و كري براي مفاهمه ي ايران و امريكا متصور نيست و آن نيز شكست خورد.اگر مادي گراي هوشمندي بوديم از موشك و يمن و لبنان و سوريه و عراق گلايه نميكرديم.ماديگراي هوشمند تيتر هاي كيهان و شرق را با هم آتش ميزند.ماديگراي هوشمند پُست نميگذارد كه رضا پهلوي كي ميشود بيايي..!ماديگراي هوشمند آب معدني خارجي نمي خرد.ماديگراي هوشمند جواب تلفن هايش را ميدهد.ماديگراي هوشمند در vip كنسرت عاشورا نمي رود. ماديگراي هوشمند پاي رأيش تا ٤ سال مي ماند.ماديگراي هوشمند دانشجويش را معطل يك وقت مشورت نميكند.ماديگراي هوشمند به اندازه ي شهروندان ...كار نميكند و انتظار رفاه شهروند فرانسوي را داشته باشد.ماديگراي هوشمند جمله ي اشتباه كردم را سانسور نميكرد.ماديگراي هوشمند نميگويد آمريكا گرسنه ندارد.ماديگراي هوشمند نميگويد ...اصلاً ماديگراي هوشمند اين همه نميگويد؛ مقداري هم بروز رفتاري ميدهد.دردي كه سينه را تنگ ميكند ماديگرايي هاي احمقانه است.خوب،به دَرَك رفتگانِ سپاه عمر سعد و بعدش هم شمر عليه اللعنة در نقطه ي حداكثري اين ماديگرايي احمقانه است و نگارنده در چند پله پايين تر.حال اگر گاهي به تلقي غلطي از عدالت تخصيصي نيز عمل ميكرديم وضع مان چنين نبود كه هست.در همان ديدار ٢٩ بهمن رهبري گفتند در مسأله ي عدالت از پيشگاه خدا و ملت عذر خواهم.خوب آقايون رئيس جمهور زبان شان به عذر خواهي نميچرخد.چونان گزارش ميدهند كه گويي نوكيا ١١٠٠ تحويل گرفته اند و آيفون XR تحويل داده اند.مثلا عدالت را مساوات ميگرفتيم.كي ممكن بود كه براي تهراني كه از ٥٧ تا دي ٩٦ چاقوي تيز ياغي گري را بر گردن دايه هاي كراواتي و عبا به دوش نشان داده است به اين حد بذل و بخشش كنيم.ماديگرايي هوشمند بي پاسخ نيست براي اين تمركز بر تمركز گرايي درامدي و مصرفي در اقتصاد ايران.فدراليسم افتصادي...نسخه را در نوشتار بعد، تفصيل خواهيم داد.بلطفه تعاليرضا توكلي تهران جمعه؛يازدهم محرم الحرام ١٤٤٠قمري@RezaTavakoli_LifeDiplomacy

۱۵:۳۰

۲۷ آذر ۱۳۹۷

سلام بر آرام دلهاي بي قرار از نديدن مزار مادرمان، سلام بر فاطمه ي معصومه سلام الله عليها.ميشد كه اين مدّت از خيلي حرفها نوشت.از اربعين.از بالا و پايين شدن نرخ ارز.از طعنه ي آيت الله به آيت الله العظمي.از روز دانشجو.همه را سال پيش با همين تقويم خورشيدي گفتم.حتي نامه ي آيت الله را هم ميشد پيش بيني كرد.اما نگرانش نيستم.خيلي زمان بر نيست.نسلي از گفتمان اسلام ناب در حال پرورش است كه نقطه ي ذوب بالايي دارد.اسلام ناب كه ميگويم همان ها را نظرم هست كه چيزهاي ناجور به اسلام نمي چسبانند.و هر دوازده ماه يك بار در مسير نجف تا كربلا آن را تمرين ميكنند.تمرين حركت.تمرين تمام كردن مسير.تمرين نچسبيدن به موكب ها،به سفره ها.به رختخواب ها.سال به سال هم همين نسل اميد وار كننده زياد و زياد تر ميشوند.نسلي كه بقول مشاور رئيس جمهور بايد عكس شان را نگه داشت.عكس روز اربعين.خوب بد ها سر و صدايشان بيشتر است.آنكه خوب است كه در چشم نيست چون اگر بود كه ديگر خوب نميشد.اما يك حرف هست كه سال پيش به بهانه ي هيچ روزي ننوشتم.خدا ميداند كه دلم خيلي بيشتر از تمام يادداشت ها يادشان بوده.اما دستم به قلم نرفته بود.اين يكي ارزش نوشتن دارد.چند روز پيش هيأت دانشگاه را براي يادبود مردمي مسلمان مهيا كردند.برادران و خواهرانم كه چهره ي پيغمبر اسلام را به استواري و پس زدن دروغ در ادعاي دين ، روشن كرده اند.كساني كه بيش از زبان بازي مراقب آزادگي شان هستند.مسئوليت داشت.جوان بود.درست مثل دوران امام و انفلاب.درست مثل دوران حضرت مصطفي صلوات الله عليه.هم ولايتي أويس.مرد جوان يمني چنان با قوت واژه ها را به لهجه ي فصيح هاشمي بر گوش حاضران مي رساند كه از اول تا آخرش حال آمدم.حرف هايش كه تمام شد.رفتم نزديكش.دو دل بودم براي ديدنش.كمي هم سخت بنظرم مي آمد.اما اهل محافظ نبود.تو خود خوان شرح مفصل ...سلام عليكم.بَلّغ سَلامي اِلي الإخْواني گفتم و خيلي گرم دستش را فشردم.به گرمايي كه دوست داشتم همه ي جوانهايشان را آغوش مي كشيدم.اين را پارسال نگفتم.نيستيم آنجا.ولي خودمان را به كوري نزنيم ميشود حدس زد چه خبر است.خدا ميداند كه يمن را خيلي متفاوت از سوريه و عراق ميدانم.عين حق و باطل است.ظالم و مظلوم است.شرايط فراهم نيست براي آنجا بودن.اما تنفّر از گوساله ي سعودي كه جاي فرار ندارد.چند بار يادمان بيايد اين ظلم ساكت مانده را.چند بار براي ياريِ شان ، سوره اي كوتاه بخوانيم.سوره ي نصر.اصلاً صلواتي بفرستيم.يك روز را براي شراكت در رنج هايشان روزه كنيم.چند بار لعنت كنيم اين گوساله را.مرگش زود باد.اين از دستم بر آمد.خدا رد نكند.بِلُطفِه
رضا توكلي تهران سه شنبه٢٧ آذر ١٣٩٧ خورشيدي@RezaTavakoli_LifeDiplomacy

۱۶:۱۸

۲۴ خرداد ۱۳۹۸

دیروز دقيقا حس پيدا كردن مأمني مثل آقا روح الله خميني برای جوان هاي سرخورده از سرنگوني مصدق را داشتم.چند ماه هست كه رمق از دست هايم رفته اند.وقتي آن شب آمد در سخنراني تلويزيوني، ادامه ي برجام با ١+٤ را اعلام كرد؛ خرد شدم.چند ماه است كه سرخورده ام.چند روز عراق چند روز تویسرکان چند روز هم نشین کودکان مرز نشین ایران چند روز دیدن جوان های یمن با خنجر شان که از شال کمری شان نیفتاده است...اینها فقط چند روز حالم را خوب میکرد.از دل واپس های سال 93 و 94 نبودم و الان هم از برجام بدم نمی آید.اما از اینکه بالشتی برای خواب دولت شد بیزارم.اما دیروز ظهر همان حسی را داشتم که جوان های چهل سال پیش با دیدن امام داشتند.مار زخم گزیده ای که مرهم می یابد.تاریخ خوانده ها میدانند 200 سال است مملکت ایران جرأت چنین پشت دستی علنی به قدرقدرت ها را نداشته است.تاریخ خوانده میدانند که چه اتفاقی پنج شنبه افتاده است.تاریخ خوانده های 100 سال آتی را میگویم.وگرنه تاریخ خوانده این دوره خیلی کم است.اگر نبود با تجربه ی پاره کردن برجام دلار در ایران با قدوم نخست وزیر یک کشور چند هزار کیلومتر دور تر تغییر نرخ نمیداد.پخش رسانه ای اعتراف نخست وزیر ژاپن مبنی بر عدم امکان جنگ و نیت براندازی جمهوری اسلامی از سوی ایالات متحده را در کنار رد کردن نامه بدون بازکردن آن که بگذاری ، حماقت چند ساله ی جنگ یا مذاکره برای اویی که از اول تا آخر جلسه مذاکره چشمش به جلد نامه بود را به باد خواهد داد.آن نفت کش هم که سوزانده شد از لو رفتن نیت درونی ترامپ بود که از اولش امارات و سعودی هر قدر که خود را بزک کنند به صیغه ی موقت جنتلمن های امریکایی در نمی آیند.آنها که سبک شخصی رهبری را میدانند روز چهارشنبه میتوانستند در جمکران ملاقات شان کنند.اسلام چنین دیپلماتی را پرورش میدهد.آنها که منصف اند برای سلامتش دعا میکنند.
پ.نوشت: آقای رئیس جمهور خواهش است که اراده فرمایید تا با هم متوجه معیشت مردم باشیم.فکر نان باشیم که شینزو،آبه...
رضا توکلیتهران ۲۵ خرداد ۹۸ خورشیدی@RezaTvakoli_LifeDiplomacy

۲۱:۱۷