عکس پروفایل the fountain of my bloodt

the fountain of my blood

۹۳عضو
thumnail
اسم : یونگ سوهوتایپ شخصیتی : entp کشور: کره ای قد: ۱۸۵

۱۸:۵۵

thumnail
اسم : کیم هانول کشور : کره ایتایپ شخصیتی : istpقد : ۱۸۷

۱۸:۵۸

thumnail
اسم : کانگ جی مینکشور : کره ایتایپ شخصیتی : enfp قد : ۱۶۵

۱۹:۰۰

thumnail
پارت یکویو گانگ جیمین--هوا سرد و بارونی بود صدای رعد و برق وشت ناکی از بیرون میومد حیف که بازم باید میرفتم دانشگاه لباسمو عوض کردم یه لباس سفید و یه هودی قرمز پوشیدم کیفمو برداشتم و از خونه زدم بیرون اوه نه اتوبوس رفته بود حالا باید کل راه رو با دوچرخه میرفتم دوچرخه برداشتم و تا تونستم پا زدم چون داشت دیر میشدویو یونگ سوهو+اولین روز دانشگاه بود وارد کلاس شدم رفتم سمت میزم کیفمو گزاشتم و نشتم که یه دختر امد سمتم از رفتار و نگاهش معلوم بود میخواد لاس بزنهوای چقدر روموخ کیفمو برداشتم و رفتم یه جای دیگه که بازم اون دختره امد سمتمسرمو بالا گرفتم که دیدم یه دختر ناز و خوشگل با موهای بلند بود چقدر کیوت بود--ببخشید میتونم اینجا بشینم +اوه بله بفرمایید--ممنونملبخندی زدم و رفتم کنار که بشینه خواستم حرفی بزنم که استاد وارد شد¥خب بچه ها تعطیلات چطور بودهمه بچه ها با صدای خوشحال انگیز گفتن عالیولی من و اون هیچی نگفتیمویو گانگ جیمینزنگ خورده بود خوراکیمو از کیفم برداشتم و به سمت حیاط مدرسه رفتمکه صدای یه دخترو شنیدم♡سلام ببینم تو جدیدی تاحالا ندیدمت--سلام بله امسال اولین سالمه که امدمدختر لب خندی زد و گفت: خوش امدی من میسو هستم--ممنون منم گانگ جی مینمداشتیم باهم حرف میزدیم که سه تا پسر امد پیشمون$سلام بر بانوان گرامی ببینم دارید درمورد چی حرف میزنیدبه سمت میسو رفتم و دیدم یه اخم گنده رو صورتشه میسو به دفعه دستمو گرفت و تا جایی که تونست از اون پسره دور شد--ببینم میسو اون کیه♡اون پسره که دیدی کیم هانوله بهتره ازش دوری کنی خواستم حرفی بزنم که زنگ خورد♡بهتره دیگه بریم

۲۰:۲۴

the fountain of my blood
undefined پارت یک ویو گانگ جیمین --هوا سرد و بارونی بود صدای رعد و برق وشت ناکی از بیرون میومد حیف که بازم باید میرفتم دانشگاه لباسمو عوض کردم یه لباس سفید و یه هودی قرمز پوشیدم کیفمو برداشتم و از خونه زدم بیرون اوه نه اتوبوس رفته بود حالا باید کل راه رو با دوچرخه میرفتم دوچرخه برداشتم و تا تونستم پا زدم چون داشت دیر میشد ویو یونگ سوهو +اولین روز دانشگاه بود وارد کلاس شدم رفتم سمت میزم کیفمو گزاشتم و نشتم که یه دختر امد سمتم از رفتار و نگاهش معلوم بود میخواد لاس بزنه وای چقدر روموخ کیفمو برداشتم و رفتم یه جای دیگه که بازم اون دختره امد سمتم سرمو بالا گرفتم که دیدم یه دختر ناز و خوشگل با موهای بلند بود چقدر کیوت بود --ببخشید میتونم اینجا بشینم +اوه بله بفرمایید --ممنونم لبخندی زدم و رفتم کنار که بشینه خواستم حرفی بزنم که استاد وارد شد ¥خب بچه ها تعطیلات چطور بود همه بچه ها با صدای خوشحال انگیز گفتن عالی ولی من و اون هیچی نگفتیم ویو گانگ جیمین زنگ خورده بود خوراکیمو از کیفم برداشتم و به سمت حیاط مدرسه رفتم که صدای یه دخترو شنیدم ♡سلام ببینم تو جدیدی تاحالا ندیدمت --سلام بله امسال اولین سالمه که امدم دختر لب خندی زد و گفت: خوش امدی من میسو هستم --ممنون منم گانگ جی مینم داشتیم باهم حرف میزدیم که سه تا پسر امد پیشمون $سلام بر بانوان گرامی ببینم دارید درمورد چی حرف میزنید به سمت میسو رفتم و دیدم یه اخم گنده رو صورتشه میسو به دفعه دستمو گرفت و تا جایی که تونست از اون پسره دور شد --ببینم میسو اون کیه ♡اون پسره که دیدی کیم هانوله بهتره ازش دوری کنی خواستم حرفی بزنم که زنگ خورد ♡بهتره دیگه بریم
پارته بعدی ۶ تا لایکundefined🫶undefined

۲۱:۰۱

thumnail
شبتون به خیر فرشته ها
دوستون دارم🫀🫂

۲۱:۰۷

thumnail
پارت دومجی مین :زنگ بعدی هم تموم شد دیگه باید بریم خونه ♡هوم درسته همین طور که داشتم وسایلمو جمع میکردم دیدم اون پسره لعنتی هانول دوباره اومد دستشو گذاشت روی میز $خانوما اگه میشه میخوام بدونم میشه باهام بیایدمیسو : شماها ول کنه ما نیستید$ او عصبانیتتم قشنگه--هوی ول کن دوستمو ما باید بریمداشتیم دعوا میکردیم که یهو یه پسره اومد+مشکلی پیش اومده-- [انقدر جذاب بود میخواستم بمیرم]♡ام نه شما میتونی بری+نه آخه میبینم که دارید دعوا میکنید --(وایسا یادمه اینو دیدم)--اوووو شماید بغل دستیم +اوه بله [بایه صدای مهربون]♡جی مین من دیگه باید برم خونه $ اه خسته شدم منم برم دنبال این خوشگله--هوی حق نداری به دوسته من نزدیک بشی ها+وای خدای من یه اشغال$با منی روانی+تو که فعلا فقط بلدی حرف های کص شر بزنی$خفه شو ها....--بسه بچه ها$من برم اه +ببخشید اگه ناراحتت کردم --نه اشکال نداره من خوبمرسیده بودیم خونه و دیدم که همسایه هستیم +او تو اینجا زندگی میکنی--آره باورم نمیشه همسایمی +آره منم--او کلیدم رو نیوردم سوهو میتونم بیام تو خونت اگه کلید ندارم و میترسم بارون بیاد+هوم البته
جی مین: و وقتی رفتم خونش گفت......

۹:۳۳

the fountain of my blood
undefined پارت دوم جی مین :زنگ بعدی هم تموم شد دیگه باید بریم خونه ♡هوم درسته همین طور که داشتم وسایلمو جمع میکردم دیدم اون پسره لعنتی هانول دوباره اومد دستشو گذاشت روی میز $خانوما اگه میشه میخوام بدونم میشه باهام بیاید میسو : شماها ول کنه ما نیستید $ او عصبانیتتم قشنگه --هوی ول کن دوستمو ما باید بریم داشتیم دعوا میکردیم که یهو یه پسره اومد +مشکلی پیش اومده -- [انقدر جذاب بود میخواستم بمیرم] ♡ام نه شما میتونی بری +نه آخه میبینم که دارید دعوا میکنید --(وایسا یادمه اینو دیدم) --اوووو شماید بغل دستیم +اوه بله [بایه صدای مهربون] ♡جی مین من دیگه باید برم خونه $ اه خسته شدم منم برم دنبال این خوشگله --هوی حق نداری به دوسته من نزدیک بشی ها +وای خدای من یه اشغال $با منی روانی +تو که فعلا فقط بلدی حرف های کص شر بزنی $خفه شو ها.... --بسه بچه ها $من برم اه +ببخشید اگه ناراحتت کردم --نه اشکال نداره من خوبم رسیده بودیم خونه و دیدم که همسایه هستیم +او تو اینجا زندگی میکنی --آره باورم نمیشه همسایمی +آره منم --او کلیدم رو نیوردم سوهو میتونم بیام تو خونت اگه کلید ندارم و میترسم بارون بیاد +هوم البته جی مین: و وقتی رفتم خونش گفت......
اینم از پارت جدید ۸ لایک ممنون🫂🫀

۹:۳۳

thumnail
لایک کنید فرشته ها
دوستون دارم🫶undefined🫂🫀

۱۳:۰۹

thumnail
پارت سوم+عه ببخشید فقط من با دوستام زندگی میکنم مشکلی نداری که --اومم نه مهم نیست ولی بازم ممنون که منو قبول کردی شب پیشت باشملبخندی زدم و گفتم: خواهشویو کانگ جیمینوای خدای من خونه ی خیلی بزرگ و زیبایی بود سوهو وقتی دید چشمانم داره برق میزنه پرسید: از اینجا خوشت امده--محشرهسوهو لبخندی زد و گفت درست مثل خودتنگاهمو به شکل تعجبی به او دادم که یک دفعهدستمو گرفت --چیکار میکنیسوهو با تعجب پرسید: وای ببخشید چرا ترسیدی حالا؟لبخندی زدم و گفتم نه خوبم+اها ولی نمیخواد انقدر ازم دور شی--ببخشید عجیبه که یه پسر دستمو بگیره +یعنی من اولین پسرم؟--آره چطور+هیچی (بایه صدای خوشحال کننده)--خوشحالی؟+نه بریم فیلم ببینیم عزیزم--عزیزم؟+چرا که نه--هوم راس میگی [ نباید همچین فکری کنم اون دوسم نداره]+بریمممم--آره ولی چرا یهویی میگی بریم فیلم ببینیم؟+نمیدونم--اها+چون بیکاریم --اها خوبه بریم+یه چیزی من قبلش میخوام یه کاری کنم--چی؟+الان میبینی....

۱۴:۲۷

the fountain of my blood
undefined پارت سوم +عه ببخشید فقط من با دوستام زندگی میکنم مشکلی نداری که --اومم نه مهم نیست ولی بازم ممنون که منو قبول کردی شب پیشت باشم لبخندی زدم و گفتم: خواهش ویو کانگ جیمین وای خدای من خونه ی خیلی بزرگ و زیبایی بود سوهو وقتی دید چشمانم داره برق میزنه پرسید: از اینجا خوشت امده --محشره سوهو لبخندی زد و گفت درست مثل خودت نگاهمو به شکل تعجبی به او دادم که یک دفعه دستمو گرفت --چیکار میکنی سوهو با تعجب پرسید: وای ببخشید چرا ترسیدی حالا؟ لبخندی زدم و گفتم نه خوبم +اها ولی نمیخواد انقدر ازم دور شی --ببخشید عجیبه که یه پسر دستمو بگیره +یعنی من اولین پسرم؟ --آره چطور +هیچی (بایه صدای خوشحال کننده) --خوشحالی؟ +نه بریم فیلم ببینیم عزیزم --عزیزم؟ +چرا که نه --هوم راس میگی [ نباید همچین فکری کنم اون دوسم نداره] +بریمممم --آره ولی چرا یهویی میگی بریم فیلم ببینیم؟ +نمیدونم --اها +چون بیکاریم --اها خوبه بریم +یه چیزی من قبلش میخوام یه کاری کنم --چی؟ +الان میبینی....
برای پارت بعد 8 لایککundefined🫀

۱۴:۰۹

thumnail
پارت چهارمالان میبینی....اومد نزدیکم اما یهو صدای ♡ اومد♡او جی مینبا دیدن می سو لبخندی زدم و با شوق گفتم: می سووووو توهم اینجاییسوهو با تعجب پرسید: وای نمیدونستم یه مهمون دیگه هم داریم که یک دفعه یکی از دوستای سوهو امد جلو و خوشا مد گفتلبخندی زدم و از او تشکر کردم که می سو گفت جیمین ایشون دوست پسر منه یونجون و یونجون اینم دوست من جی مینهکه یونجون گفت: از اشنایی با شما خوش بختم--همچنین +بقیه کجان؟ (☆علامت یونجون) ☆نمیدونم وقتی منو می سو اومدیم نبودنکه در باز شد یه پسر اومد میخواستم حرفی بزنم که سوهو گفت: ایشون کانگ جیمین هستن و تازه باهم اشنا شدیم اون پسر لبخندی زد اومد به من دست داد و گفت من تهیونگ هستم گفت: تو دوست دختر سوهو هستی؟-- نه چرا(£علامت تهیونگ) £خوبه --چرا دقیقا£ بهتره بریم جی مین ( چرا یه چشمک به من زدو رفت)+ باشه حالا تهیونگ فهمیدیم +تهیونگ بیا اینجا کارت دارم£ هوم باشه+ هی ببین من جی مینو دوست دارم£خب+ بهش نزدیک نشو £ وای باشه بابا + جی مین بیا با موتورم بریم بیرون میخوام بهت یه چیزی بگم-- باشه حتما...

۹:۵۰

the fountain of my blood
undefined پارت چهارم الان میبینی.... اومد نزدیکم اما یهو صدای ♡ اومد ♡او جی مین با دیدن می سو لبخندی زدم و با شوق گفتم: می سووووو توهم اینجایی سوهو با تعجب پرسید: وای نمیدونستم یه مهمون دیگه هم داریم که یک دفعه یکی از دوستای سوهو امد جلو و خوشا مد گفت لبخندی زدم و از او تشکر کردم که می سو گفت جیمین ایشون دوست پسر منه یونجون و یونجون اینم دوست من جی مینه که یونجون گفت: از اشنایی با شما خوش بختم --همچنین +بقیه کجان؟ (☆علامت یونجون) ☆نمیدونم وقتی منو می سو اومدیم نبودن که در باز شد یه پسر اومد میخواستم حرفی بزنم که سوهو گفت: ایشون کانگ جیمین هستن و تازه باهم اشنا شدیم اون پسر لبخندی زد اومد به من دست داد و گفت من تهیونگ هستم گفت: تو دوست دختر سوهو هستی؟ -- نه چرا (£علامت تهیونگ) £خوبه --چرا دقیقا £ بهتره بریم جی مین ( چرا یه چشمک به من زدو رفت) + باشه حالا تهیونگ فهمیدیم +تهیونگ بیا اینجا کارت دارم £ هوم باشه + هی ببین من جی مینو دوست دارم £خب + بهش نزدیک نشو £ وای باشه بابا + جی مین بیا با موتورم بریم بیرون میخوام بهت یه چیزی بگم -- باشه حتما...
اینم از پارت چهارم لطفا لایک🫀

۹:۵۱

thumnail
پارت پنچم--باشه حتماویو کانگ جیمینسوار موتور سوهو شدم یه ساعت گذشته بود بالاخره سوهو یه جایی گیر اورد اونم لب ساحل از موتور پیاده شدیم و به ساحل رفتیم هیچ کس نبود --خب سوهو میخواستی یه چیزی بگی+بزار یه چند ساعت دیگه فعالا بیا بریم شام اینجا رستورانای خوبی دارهبا شه ای گفتم و رفتیم به سمت یه رستوارن یه غذا سفارش دادیم و بعدش خوردیم که می سو زنگ زد و جوابشو دادم و می سو با شوق جیغی کشید و اسم منو صدا زد♡جیمیننننننن--بله بله چی شده♡کجایی تو دختر سریع باش بیا خونه --خب بگو چی شده♡گفتنی نیس باید بیایی ببینی--باشه الان میامرفتم سمت سوهو و تا خواستم حرفی بزنم سوهو یه چیزی گفت که در جا خوشکم زد--چ••چی••می••میگی+جیمین من دوست دارمو به من نزدیک شد تا مرا ببوسد که هولش دادم -- برو عقب به من دست نزن+چرا جیمین بیا باهم باشیم قول میدم پدر خوبی برای بچه هات باشماون داشت چی میگفت داشت میگفتم بیا باهم ازدواج کنیم داشت میگفت ازش بچه دارشم هه اصلا جیغی سرش کشیدم و لع•••نتی به او فرستادم و فرار کردم اصلا باورم نمیشد چطوری روش شد این حرفو بزنه همینطوری داشتم فکر میکردم که فریاد سوهو را شنیدم نگاهی به عقب انداختم و دیدم سوهو نزدیکم هست سرعتمو بیشتر کردم ولی نمیشد که --لع•••••نت بهش خیلی سریعهبا تمام سرعتم داشتم از چنگش فرار میکردم که یک دفعه به یک نفر برخورد کردم سرمو بالا گرفتم که با چهره ی عصبی هانول مواجه شدم--چی ها••هانول تو••تو اینجا چی کار میکنی

۱۹:۲۱

the fountain of my blood
undefined پارت پنچم --باشه حتما ویو کانگ جیمین سوار موتور سوهو شدم یه ساعت گذشته بود بالاخره سوهو یه جایی گیر اورد اونم لب ساحل از موتور پیاده شدیم و به ساحل رفتیم هیچ کس نبود --خب سوهو میخواستی یه چیزی بگی +بزار یه چند ساعت دیگه فعالا بیا بریم شام اینجا رستورانای خوبی داره با شه ای گفتم و رفتیم به سمت یه رستوارن یه غذا سفارش دادیم و بعدش خوردیم که می سو زنگ زد و جوابشو دادم و می سو با شوق جیغی کشید و اسم منو صدا زد ♡جیمیننننننن --بله بله چی شده ♡کجایی تو دختر سریع باش بیا خونه --خب بگو چی شده ♡گفتنی نیس باید بیایی ببینی --باشه الان میام رفتم سمت سوهو و تا خواستم حرفی بزنم سوهو یه چیزی گفت که در جا خوشکم زد --چ••چی••می••میگی +جیمین من دوست دارم و به من نزدیک شد تا مرا ببوسد که هولش دادم -- برو عقب به من دست نزن +چرا جیمین بیا باهم باشیم قول میدم پدر خوبی برای بچه هات باشم اون داشت چی میگفت داشت میگفتم بیا باهم ازدواج کنیم داشت میگفت ازش بچه دارشم هه اصلا جیغی سرش کشیدم و لع•••نتی به او فرستادم و فرار کردم اصلا باورم نمیشد چطوری روش شد این حرفو بزنه همینطوری داشتم فکر میکردم که فریاد سوهو را شنیدم نگاهی به عقب انداختم و دیدم سوهو نزدیکم هست سرعتمو بیشتر کردم ولی نمیشد که --لع•••••نت بهش خیلی سریعه با تمام سرعتم داشتم از چنگش فرار میکردم که یک دفعه به یک نفر برخورد کردم سرمو بالا گرفتم که با چهره ی عصبی هانول مواجه شدم --چی ها••هانول تو••تو اینجا چی کار میکنی
بیاید اینم پارته ۵ لایکک🥺🫀

۱۹:۲۲

thumnail
پارت ششمویو کیم هانول
فلش بک
با خانوادم قهر کرده بودموای که خیلی عصبی بودماز خونه زدم بیرون و به طرف ساحل داشتم میرفتم که صدای فریاد و جیغای اشنایی به گوشم خورد سرعتمو بیشتر کردم تا ببینم این صدا از کجاست که دیدم جیمین داره فررار میکنه اونم از دست سوهو! عصبیانیتم بیشتر شد به طرف جیمین رفتم
زمان حال
عربده ای سرش کشیدم و گفتم: هوی عو•••ضی داری چی کار میکنیسوهو پوز خندی زد و گفت: بکش کنار--هانول ولش کن چیزی نشدهبه حرف جیمین گوش ندادم و دوباره پرسیدم: جواب منو بده اینجا چه خبرهتا جیمین خواست حرفی بزنه صدای چند نفر بود که میگفتن: سوهوبه پشت برگشتم و دیدم اون دختره می سو و دوتا پسر دارن میان سمتمونروبه جیمین گفتم: اینا کی ان-- می سو و دوست پسرش و دوست صمیمی سوهوفهمیدم امدن که به سوهو کمک کن برای همین دست جیمینو گرفتم و تا تونستم از اونا دور شدم--هی هانول چی کار میکنی ولم کن$جیمین خونتون کجاست همین الان باید بری خونه --ولی•••نزاشتم حرفشو کامل کنه: روبرو خونه اون پسرس؟ جیمین سری تکون داد و من گفتم: کس دیگه ای رو نمیشناسی--چرا خالم اینجا زندگی میکنه$خونش کجاست--یه کوچه پایین ترجیمینو بردم دم خونه خالش و گفتم: دیگه به اون خونه بر نمیگردی فعلا همین جا میمونی--ولی فریادی سرش کشیدم و گفتم: نکنه میخوایی بازم مزاحمت بشه--نه و اینکه ممنون بابت کمکت و رف تو خونه ویو کانگ جیمینرفتم و در خونه خالمو زدم خالم درو باز کرد و با دیدن من تعجب کرد€جیمین!

۱۲:۲۲

the fountain of my blood
undefined پارت ششم ویو کیم هانول فلش بک با خانوادم قهر کرده بودم وای که خیلی عصبی بودم از خونه زدم بیرون و به طرف ساحل داشتم میرفتم که صدای فریاد و جیغای اشنایی به گوشم خورد سرعتمو بیشتر کردم تا ببینم این صدا از کجاست که دیدم جیمین داره فررار میکنه اونم از دست سوهو! عصبیانیتم بیشتر شد به طرف جیمین رفتم زمان حال عربده ای سرش کشیدم و گفتم: هوی عو•••ضی داری چی کار میکنی سوهو پوز خندی زد و گفت: بکش کنار --هانول ولش کن چیزی نشده به حرف جیمین گوش ندادم و دوباره پرسیدم: جواب منو بده اینجا چه خبره تا جیمین خواست حرفی بزنه صدای چند نفر بود که میگفتن: سوهو به پشت برگشتم و دیدم اون دختره می سو و دوتا پسر دارن میان سمتمون روبه جیمین گفتم: اینا کی ان -- می سو و دوست پسرش و دوست صمیمی سوهو فهمیدم امدن که به سوهو کمک کن برای همین دست جیمینو گرفتم و تا تونستم از اونا دور شدم --هی هانول چی کار میکنی ولم کن $جیمین خونتون کجاست همین الان باید بری خونه --ولی••• نزاشتم حرفشو کامل کنه: روبرو خونه اون پسرس؟ جیمین سری تکون داد و من گفتم: کس دیگه ای رو نمیشناسی --چرا خالم اینجا زندگی میکنه $خونش کجاست --یه کوچه پایین تر جیمینو بردم دم خونه خالش و گفتم: دیگه به اون خونه بر نمیگردی فعلا همین جا میمونی --ولی فریادی سرش کشیدم و گفتم: نکنه میخوایی بازم مزاحمت بشه --نه و اینکه ممنون بابت کمکت و رف تو خونه ویو کانگ جیمین رفتم و در خونه خالمو زدم خالم درو باز کرد و با دیدن من تعجب کرد €جیمین!
لایک کنیدممنون

۱۲:۲۲

the fountain of my blood
undefined پارت ششم ویو کیم هانول فلش بک با خانوادم قهر کرده بودم وای که خیلی عصبی بودم از خونه زدم بیرون و به طرف ساحل داشتم میرفتم که صدای فریاد و جیغای اشنایی به گوشم خورد سرعتمو بیشتر کردم تا ببینم این صدا از کجاست که دیدم جیمین داره فررار میکنه اونم از دست سوهو! عصبیانیتم بیشتر شد به طرف جیمین رفتم زمان حال عربده ای سرش کشیدم و گفتم: هوی عو•••ضی داری چی کار میکنی سوهو پوز خندی زد و گفت: بکش کنار --هانول ولش کن چیزی نشده به حرف جیمین گوش ندادم و دوباره پرسیدم: جواب منو بده اینجا چه خبره تا جیمین خواست حرفی بزنه صدای چند نفر بود که میگفتن: سوهو به پشت برگشتم و دیدم اون دختره می سو و دوتا پسر دارن میان سمتمون روبه جیمین گفتم: اینا کی ان -- می سو و دوست پسرش و دوست صمیمی سوهو فهمیدم امدن که به سوهو کمک کن برای همین دست جیمینو گرفتم و تا تونستم از اونا دور شدم --هی هانول چی کار میکنی ولم کن $جیمین خونتون کجاست همین الان باید بری خونه --ولی••• نزاشتم حرفشو کامل کنه: روبرو خونه اون پسرس؟ جیمین سری تکون داد و من گفتم: کس دیگه ای رو نمیشناسی --چرا خالم اینجا زندگی میکنه $خونش کجاست --یه کوچه پایین تر جیمینو بردم دم خونه خالش و گفتم: دیگه به اون خونه بر نمیگردی فعلا همین جا میمونی --ولی فریادی سرش کشیدم و گفتم: نکنه میخوایی بازم مزاحمت بشه --نه و اینکه ممنون بابت کمکت و رف تو خونه ویو کانگ جیمین رفتم و در خونه خالمو زدم خالم درو باز کرد و با دیدن من تعجب کرد €جیمین!
پارت بعدی ۶ لایک🥺🫀

۱۲:۲۳

از الان به بعد کانال رو ادمینام کار میکنن من میرم🥺🫀

۲۰:۰۹

thumnail
گیف
۵۴:۳۸

۲۰:۰۹