ت

تحلیل های یک جنرالیست

۲۵۴عضو
ت
۲۵۴ عضو

تحلیل های یک جنرالیست

جنرالیست ها اشخاصی هستند که بیشتر تمایل دارند در حوزه های مختلف نظر دهند و متمرکز بر یک موضوع تخصصی نباشند. البته من سعی میکنم نظراتم تا حد امکان تخصصی باشد.

۱۱ مهر

thumnail
ایران دوشادوش لبنان ایستاده استundefinedسید آرش وکیلیان
دیروز عصر میخواستم مطلبی با این تیتر بنویسم که «لبنان خط مقدم ایران است» ، اما دیدم که این برخوردی ابزاری و جفا به خودمان و آنان است. دست کم از زمان سربداران به طور محدود و از زمان صفویان به طور گسترده ارتباط بسیار نزدیکی بین ما و بخشی از مردم آن سرزمین برقرار بوده و بزرگان لبنانی نظیر شیخ کرکی و شیخ بهایی در ایران زیسته و خدمات بزرگی به جامعه ایران کرده اند. متقابلا ایران هم با حضور افرادی مثل موسی صدر در بهبود شرایط لبنان کوشیده است. میراث این ارتباط حضور خانواده هایی با نام هایی نظیر «عاملی» در ایران است.
از حیث روابط فرهنگی و اجتماعی ایران و لبنان روابطی به شدت در هم تنیده دارند. من حدود ۱۵ سال پیش لبنان رفتم و نه تنها از سوی شیعیان ، بلکه از سوی مسیحیان با آغوش باز در کلیسایشان مورد استقبال قرار گرفتم و باورم نمی شد.
آنان که در خانه هایشان آرام می خوابند و آخر هفته برای تفریح به شمال می روند باید بدانند، ما امنیت ملی خود را وامدار بازدارندگی امنیتی هستیم که در نتیجه جهاد و ایثار جوانان لبنانی به دست آمده است. در حالی که ایران بخشی از مال و امکانات خود را صرف لبنانی ها کرده اند ، آنها جان خود را وسط گذاشته اند و ارزش جان در این معادله سنگین تر است.
در این شرایط شاید حمله موشکی از داخل خاک ایران برای کشور هزینه زا باشد و ما را در معرض عملیات متقابل اسراییل قرار دهد، اما شرط انصاف نیست که مردم لبنان زیر آتش بمباران وحشیانه اسراییل باشند و ما همراهی و پشتیبانی عملی از خود نشان ندهیم.
کلیپی که اینجا گذاشته ام درباره حضور پررنگ ایران در لبنان توسط مهرداد فرهمند خبرنگار بی بی سی حدود سال ۲۰۱۳ ساخته شده است. روایت دیگری را هم علیزاده (جدال تهیه کرده است که در نشانی زیر در دسترس می باشد)https://www.aparat.com/v/k725mwo
#ایران#لبنان#اسراییل#حزب_الله#امنیت_ملی#همبستگی_اجتماعی

۴:۱۹

۱۲ مهر

thumnail
جنگ در جهان نمایشی شده undefinedسید آرش وکیلیانبرخی بزرگواران می پرسند صرفنظر از جنبه و ارزش نظامی حملات موشکی، چرا این قدر بر جنبه نمایشی تاکید شده است.
بودریار فیلسوف معروف فرانسوی از زمان جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ علیه عراق، بحثی را مطرح میکند در برابر نمایشی شدن جنگ. برخی دیگر از پساساختارگرایان هم کم و بیش در آثار خود به اینکه در جهان امروز اهمیت روایت برساخت شده بیشتر و بلکه اصل است.
لذا هم طرف ایران و مخالفان اسراییل مثل الجزیره و هم طرف اسراییل و متحدان رسانه ایش مثل سی ان ان و رویترز بر ساخت روایت تاکید بسیار دارند.
اگر فرصت داشتید مقاله کوتاه شهید آوینی به اسم انفجار اطلاعات که در آخرین ماه های حیات مبارکش نگاشته را بخوانید. اگر اهل فیلم هستید «سیم وان یا سیمون» simone ‌و «سگ را بجنبان» wag the god را ببینید.
#روایت#تصویرسازی#هایپرریالیتی#بودریار#صهیونیزم#اشغالگری#ایران

۱۵:۲۳

۱۵ مهر

thumnail
امنیت ملی برای همه ایرانیانundefinedسید آرش وکیلیانقسمت اولما در کشوری زندگی می کنیم که در صد و ده سال گذشته دو بار توسط قوای بیگانه اشغال شده ، یک جنگ تحمیلی هشت ساله داشته و به دفعات از سوی آمریکا، اسراییل، عراق و حتی داعش تهدید شده است.
امنیت ملی چیزی نیست که مردم بتوانند آن را در زندگی شخصی خود احساس کنند، مگر وقتی که به طور جدی به خطر بیفتد. یعنی تنها زمان بروز بحران هایی نظیر جنگ است که امنیت ملی دیده میشود. لذا طبیعی است عده زیادی از مردمی که علاقه ایدئولوژیک با نظام ندارند، با هزینه های امنیت ملی به خصوص در سطح منطقه ای مخالفت کنند.
در این نوشتار صرفا می خواهم برخی از مهمترین ابعاد امنیت ملی کشور ایران را برای شما برشمارم، چه آنها که حکومت را قبول دارند و به خصوص آنها که قبول ندارند.الف- عمومیت و اولویت۱- امنیت ملی یک کالای عمومی تخصیص ناپذیر است. یعنی مثل نان نیست که هر کس جدا سهمش را بگیرد. بلکه مثل ایمنی سرنشینان کشتی است که یا همه با هم غرق می شوند و یا سالم می مانند.۲- امنیت قیمت ندارد، یا قیمتی بسیار گزاف دارد. شما چقدر پول حاضرید بدهید تا کشته نشوید؟ لذا مقایسه هزینه امنیت با سایر موارد از یارانه و آموزش گرفته تا توسعه و عمران شبیه شوخی است.۳- امنیت ملی یک امر جمعی است ، چه آنها که حکومت را قبول دارند و چه آنها که قبول ندارند، با هم سود می کنند و با هم زیان می بینند. حتی افرادی که معتقدند در قبال منافع ناشی از امنیت ملی مورد تبعیض قرار دارند، باز هم از فقدان امنیت ملی متضرر خواهند شد. لذا مثل دیگی که برای من نجوشد ، اینجا صدق نمی کند.۴- امنیت ملی به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «زیرساخت» است و بدون فراهم بودن آن بسیاری از موضوعات دیگر از عدالت گرفته تا رفاه محقق نخواهد شد. امنیت ملی همه چیز نیست، اما پیش شرط چیزهای دیگر است.ب- فراسرزمینی بودن۵- امنیت ملی یک مسأله فراسرزمینی است و صرفا با تمرکز بر داخل کشور تامین نمی شود و باید به راهکارهای فراسرزمینی برایش اندیشید. لذا در جهان رژیم های امنیت دسته جمعی مثل ناتو و شانگهای ایجاد شده است.۶- ما در اروپا زندگی نمی کنیم و در منطقه ما رژیم امنیت دسته جمعی وجود ندارد. این منطقه بسیار ناامن است و در بسیاری موارد مثل مناقشه قفقاز، کشمیر، لیبی و ... پس هر کشوری باید هزینه امنیتش را مستقلاً بپردازد.۷- اغلب بلکه همه مناقشات منطقه ناشی از نحوه تاسیس کشورها و ایجاد مرزها توسط دولت استعمارگر پس از جنگ جهانی اول و دوم است. این مناقشات هم قبل از جمهوری اسلامی بوده و هم اگر حکومت دیگری بیاید، همچنان هست.ج- مسئولیت۸- حاکمان ایران به عنوان کشور بزرگ تر و قدیمی تر منطقه احساس مسئولیت می کنند در برابر هر نوع ناامنی اعم از کشورگشایی یا بالکانیزه شدن در منطقه به عنوان یک نیروی مقاوم عمل کنند و این خاص بعد از انقلاب اسلامی نیست و حکومت پهلوی و بلکه قاجار و صفوی و پیش از آن تا ساسانیان و هخامنشیان هم تلاش مشابهی داشته اند.

۵:۱۳

thumnail
امنیت ملی برای همه ایرانیانundefinedسید آرش وکیلیان قسمت دوم
د- راهبردها۹- ایران سه راهبرد کلان امنیت ملی را آزموده است که عبارتند از تنش زدایی نظیر برجام، افزایش توان آفندی نظیر موشک و ایجاد متحدان منطقه ای یا نیروهای نیابتی . این سه راهبرد از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۴۰۳ کارآمد بوده است و خطر حمله به ایران چه از سوی آمریکا یا اسراییل و چه نیروهایی مثل داعش را دفع کرده است و ضمنا به استحکام امنیت در کل منطقه در برابر تلاش های اشغالگرانه و تجزیه طلبانه کمک کرده است.۱۰- درصورت ناکارآمدی این راهبردها کشور مورد تهدید جدی قرار میگیرد و دو راهبرد جایگزین مطرح میشود. یکی هسته ای شدن است و دیگری خرید امنیت از قدرت های جهانی در ازای مبلغی به شدت گزاف تر به علاوه صرفنظر کردن از ابعادی از استقلال ملی.
چند پرسش۱- برخی میپرسند همسایگان عرب ما چه می کنند؟ آنها نه تنها مثل گاو شیرده چند برابر ما بابت پایگاه ها و تسلیحات آمریکایی هزینه می دهند بلکه بخشی از حاکمیت ملی خود را هم تقدیم می کنند.۲- چرا رفع اختلاف با آمریکا و اسراییل نمی شود؟ صرفنظر از مواضع ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران، هر طرحی از رفع اختلاف که مبتنی بر موازنه قدرت باشد، یعنی ایران بخواهد قدرت آنها برای اعمال سلطه را بالانس یا کنترل کند، حتما رد خواهد شد. تجارب قبلی هم نشان داده طرف مقابل جز به تسلیم راضی نمی شود.۳- آیا این همه هزینه برای لبنان و ... ارزشش را داشت؟ هزینه های نه چندان زیاد انجام شده (در قیاس با خرید تسلیحات دول پیرامون) از زمان پایان جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۹۰ تا کنون موفق به مقابله و متوازن کردن تهدیدات محیطی از جمله طرح های حمله اسراییل و نیز داعش شده است. حتی اگر زین پس پاسخگو نباشد، ارزش گذشته آن زیر سوال نمی رود.۴- آیا نمی توان به غیرامنیتی شدن محیط خاورمیانه اندیشید و به جای این همه هزینه امنیتی، یک رابطه برد-برد منطقه ای ایجاد کرد؟ صهیونیسم در اصل یک ایده برای استیلاست و اسراییل هم کلونی یا مستعمره ای زاییده این ایده است که امکان هر گونه صلح عادلانه را پیشاپیش منتفی می کند. به تعبیر دیگر اسراییل قاتل متجاوز سریالی است که اگر تهدید آن مهار نشود امکان تشکیل هیچ رژیم امنیتی کارآمدی را نمی دهد.
پ.ن.۱- برخی دوستان ایراد گرفته که در متن امنیت ملی به امنیت نظامی تقلیل داده شده. شاید ناخواسته این طور شده باشد اما حتما ابعاد اقتصادی اجتماعی و فرهنگی امنیت ملی را مهم تر از بعد نظامی آن میدانم.۲- برخی درباره رابطه امنیت ملی با ابعاد دیگر امنیت اشخاص نقد کرده اند. گویا اینجا اختلاف نظری هست که من امنیت ملی را در طول سایر ابعاد امنیت و زیرساخت آن برشمرده ام و برخی آن را در عرض می دانند. البته منظورم این نیست که حکومت بتواند بگوید امنیت ملی را فراهم می کند و با بقیه ابعاد امنیت کاری ندارد یا آنکه بگوییم تامین امنیت ملی خیلی مهم تر است و مثلا اگر به علت ظلم بقیه اشکال امنیت اشخاص مخدوش شد، اشکال ندارد. حتما این طور نیست و به طور متناسب باید توجه شود.۳- برخی میگویند اگر مردم حامی حکومت باشند کافی است و نیازی به امنیت فراسرزمینی نیست. این را نه تنها غلط بلکه برخلاف خرد تاریخی حاکمان ایران زمین میدانم. خسرو انوشیروان با هر میزان حمایت داخلی نمی‌توانست مشابه حضور در یمن قدرت امپراتوری بیزانس را در ارمنستان بالانس کند.

۵:۵۹

۱۷ مهر

thumnail
در حکمت آشکارگی ظلم و‌ شرundefinedسید آرش وکیلیان
در روزگاری که ظلم فراوان شده است و انسانها هر لحظه بیشتر با آن رو در رو میشوند، طوری که اسراییل بیش از ۴۰ هزار نفر را طی یک سال کشته می کشد بی آنکه قدرتمندان جهان مداخله کنند، این پرسش مطرح است که در این شر آشکار چه حکمتی نهفته است و چه فایده ای بر آن بشریت را مترتب است؟! در فزونی و آشکارگی ظلمات چه حکمتی است و انسان در برابر آن چه باید بکند؟!
پلانتینگا می‌گوید که مهمترین برهان علیه خداوند عالم قادر عادل، وجود شر در جهان است. یعنی اگر خدا می داند و میتواند جلوی شر را بگیرد، پس چرا این کار را نمی کند؟!
در برابر روایت رایج فلسفی-کلامی از شر که می کوشد پاسخ این اشکال را بدهد، روایتی عرفانی وجود دارد که شر را مکمل خیر و از لوازم تحقق دنیوی آن برمی شمارد.
همان طور که در نظام طبیعت روز و شب با یکدیگر قرین هستند، در گیتی نیز نور و ظلمت همزمان پدیدار می شوند تا در مواجهه آنها عقل سرگشته نشود و بتواند حق را از باطل تشخیص دهد. به تعبیر دیگر همان طور که هدایت الهی پاکان و نیکان را به سوی ولایت حق دعوت می کند و آن ها را جذب می نماید، اضلال الهی نیز ناپاکان و اشرار را به سوی ولایت باطل دفع می کند. گویا «حدیث جنود عقل و جهل» هم به نوعی همین را می گوید.
این دیدگاه در برخی از ادیان شرقی نظیر تائو هم به نحوی هست، اما تقریر جالبی که عمان سامانی در مثنوی زیبای گنجینة الاسرار ارایه داده، واقعا ستودنی است. من تکه کوچکی از آن در صلای اشرار بر سر کشیدن جام قساوت را اینجا می آورم و اصلش در لینک زیر در دسترس است.
«کیست، کو زین جام گردد جرعه نوش؟پند ساقی را کشد چون در بگوش؟
پرده پیش چشم حق بینان شودآلت قتاله‌ی اینان شود
ظلمتی گردد، بپوشد نور رافوق روز آرد شب دیجور را
برکشد بر قتلشان، شمشیر تیزجسمشان را سازد از کین ریز ریز
تلخ سازد آب شیرینشان بکامروز روشنشان کند تاریک شام
گردد از تأثیر این فرخ شراباز جلال و جاه و منصب، کامیاب
لیکن آخر، نار سوزان جای اوستدوزخ آتشفشان، مأوای اوست
پس برآمد جام بر کف، دست غیبسر برآوردند مشتاقان ز جیب....»
خاصیت دنیا این است که عموما حق و باطل و نور و ظلمت در آن در هم آمیخته و در نتیجه مردمان سرگشته می شوند و نمی توانند حق و باطل را از هم تمییز و حق را تشخیص دهند. آنچه در توضیحات دینی معمولا معرفی می شود حجت حق و خیر است، اما اگر تلبیس ابلیس بر جهان ما غالب شود، چطور انسان می تواند حجت حق را در میان این همه دروغ بازشناسد.
به خصوص در جهان ما که تصویرسازی و دروغ پردازی رسانه ای غلبه دارد ، شاید تنها از طریق آشکارگی ظلمت بتوان وجدان ها را بیدار کرد تا سرگشتگان بتوانند با بیزاری و تبری از آن راهی به سوی رستگاری بیابند. این شاید تنها امکانی باشد که بسیاری از انسان ها از هلاکت نجات یابند و ارزش نور را دریابند و آن را بجویند. یعنی اگر عرصه بر حجت حق تنگ است، در عوض حجت باطل در جهان ما بستر فراخی برای شرارت دارد به طوری که حتی نیازی به ظاهرسازی نیز نمی بیند.
از منظری شمولگرایانه در این عرصه همه «تبراییان» که ظلم آشکار را صرفنظر از منافع خود برنمی تابند ، در یک جبهه اند و امید است تا از رحمت الهی بابی برای تابش نور گشوده شود.
«یا [مانند تاریکی هایی است در دریایی بسیار عمیق که همواره موجی آن را می پوشاند، و بالای آن موجی دیگر است، و بر فراز آن ابری است، تاریکی هایی است برخی بالای برخی دیگر؛ هرگاه دستش را بیرون آورد، بعید است آن را ببیند. و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده است، برای او هیچ نوری نیست.»
لینک گنجینة الاسرارhttps://ganjoor.net/omman/ganjinatolasrar
این عکس تزیینی از جشنواره فیلم آفریقا انتخاب شده و به نظرم گویای احوال انسان امروز است.

۱۵:۳۰

۱۸ مهر

thumnail
آیا اسراییل تهدیدی برای ایران است؟undefinedسید آرش وکیلیان
در بحث های قبلی برخی بزرگواران معتقد بودند که اگر جمهوری اسلامی علیه موجودیت اسراییل موضع نگرفته بود، اسراییل تهدیدی برای ایران نبود. در این نوشتار می خواهیم تهدید اسراییل برای کشور ایران را صرفنظر از ماهیت نظام حاکم بررسی کنیم.
اخیرا عکسی از آرم نقشه روی یونیفورم سربازان اسراییلی منتشر شده که رویای «نیل تا فرات» را نشان می دهد. در این نقشه که در عکس این پست به رنگ آبی نشان داده شده، علاوه بر تمام فلسطین، لبنان و اردن، بخش های بزرگی از سوریه و عراق و حتی بخش هایی از مصر، عربستان و ترکیه هم باید به اسراییل ضمیمه شود تا «اسراییل بزرگ» شکل بگیرد اما این طرح شامل هیچ بخشی از ایران نمی شود. در نتیجه برخی ممکن است این را تهدید جدی قلمداد نکنند.
مسأله این است که این رویاپردازی ماهیت تبلیغاتی دارد و به علت جغرافیای عمدتا بیابانی این منطقه و کم بودن نسبی جمعیت یهودیان در عمل قابل تحقق نیست و بعید است حتی در آینده اسراییل آن را دنبال کند. یعنی تشکیل چنین حکومت بزرگی در این موقعیت استثنایی ژئوپلیتیکی حتی اگر مطلوبیت داشته باشد، برای یهودیان امکان عملی ندارد.
طرح دومی که اسراییل به نظر می رسد دنبال می کند، در نقشه دوم آمده است. این نقشه «طرح خاورمیانه بزرگ» است که در پی تغییر مرزها به اسم کاهش تنش ها و در واقع برای بالکانیزه کردن منطقه است. در این نقشه هیچ کشور بزرگی نباید وجود داشته باشد که قابلیت داشته باشد به عنوان یک قدرت منطقه ای اسراییل را روزی تهدید کند. در نتیجه ایران، ترکیه و عربستان بخش های مهمی از سرزمین خود را از دست می دهند. این بخش ها عمده ظرفیت اقتصادی ایران و عربستان را شامل می شود. این طرح توسط اودد یینون (Oded Yinon) در سال ۱۹۸۲ در مقاله ای رسما رونمایی می شود و نشان می دهد که اسراییل تنها در چنین وضعیتی می تواند از امنیت بلندمدت خود آسوده خاطر باشد.
اما حتی اگر تلاش های تحقق طرح دوم را هم شکست خورده بدانیم، طرح سومی مطرح است که ظاهراً به شکل کاملا موفقی از سال ۱۹۷۳ (آخرین جنگ بزرگ اعراب و اسرائیل) تا کنون اجرا شده است و اکنون نتایجش آشکار است. در این طرح دولت های پیرامون اسراییل یا باید دست نشانده باشند (مثل مصر و اردن) و یا فرومانده (Failed state) باشند (مثل عراق و سوریه و لبنان). تنها در این صورت است که عملا هیچ یک امکان تهدید اسراییل را نخواهند داشت.
در مواردی نظیر حکومت های شیخ نشین عرب که چنین طرحی اجرا نشده، علت این است که به جهت ویژگی شان اصلا تهدید نظامی و امنیتی برای اسراییل نداشته اند. این کشورها در عوض در اتحادهایی به سود اسراییل جذب می شوند تا از سرمایه شان بهره برداری شود.
مسأله واضح این است که این طرح به طور مشخص در مورد ایران هم در حال اعمال است و هدف اسراییل تبدیل حکومت ایران به یک حکومت دست نشانده یا فرومانده است. از یک سو اسراییل می کوشد تا در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی یارگیری کند تا اگر روزی این حکومت تغییر کرد، حاکمانی وابسته به خود را بر سر کار بیاورد از سوی دیگر همزمان بر فعالسازی شکاف های مذهبی و قومیتی و اجتماعی و اقتصادی کار می کند تا حتی در صورت پایداری جمهوری اسلامی ، حکومت همواره درگیر ستیزهای داخلی باشد. در مجموع ایران کنونی بزرگتر و قویتر از آن است که اسراییل بتواند با بقایش به شکل کنونی کنار بیاید، حتی اگر حکومت ایران به جهت ایدئولوژیک با اسراییل تخاصم نداشته باشد.

۱۳:۲۴

۱۹ مهر

thumnail
وضع #جمهوری_اسلامی_ایران در #شاخص_جهانی_نوآوری
شاخص GII از شاخص های بسیار مهم پیشرفت علم و فناوری است و حوزه های مرتبط با آن است که هر سال توسط سازمان جهانی مالکیت فکری WIPO اعلام می‌شود.
در ماده ۹۳ قانون برنامه هفتم رتبه ۴۲ هدف‌گذاری شده. در خلاصه مدیریتی نوشته ایران جزو شش کشوری است که در ده سال گذشته بیشترین رشد را داشته و از رتبه ۱۱۴ به رتبه ۶۴ رسیده است. بدترین سنجه های ایران مربوط به وضعیت نهادی نوآوری (۱۳۳) و جذابیت کسب و کار (۱۱۰) است. در مقابل جذابیت بازار (۱۷) است.
عقب بودن ایران از ترکیه (رتبه ۳۷) تامل برانگیز است و امیدوارم بزرگواران معاونت علمی ریاست جمهوری آن را جدی بگیرند. ضمن آنکه وزارت صمت در حوزه توسعه کسب و کارهای دانش بنیان، وزارت علوم در حوزه رشد علم و فناوری و توانمندسازی نیروی انسانی متخصص نقش محوری دارند. بخش خصوصی با فعالیت بیشتر در حوزه تحقیق و توسعه و ارتقای سطح فناوری میتواند بسیار موثر باشد.
https://lnkd.in/g52sXmij

۶:۲۲

۲۶ مهر

thumnail
ایرانشهرگرایی، گفتار بدیل سیاسی فرهنگیundefinedسید آرش وکیلیان
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و زوال گفتار چپ در ایران ، دو گفتار اسلام گرایی و جهانی سازی لیبرال به عنوان دو گفتار اصلی سیاسی فرهنگی در صورت های مختلف بر حیات سیاسی و فرهنگی ایران را طی سه دهه اخیر غالب بوده است، اما در حاشیه آن گفتار دیگری بالیده است از سنخ ناسیونالیسم، که می توان آن را «ایرانشهرگرایی» نامید. چنانچه دو گفتار غالب دچار ضعف گردد، ایرانشهر گرایی می تواند جایگزین شود.
«ایرانشهر» ساخت سیاسی فرهنگی بوده است که شاهنشاهی متاخر پیش از اسلام که عمدتا ساسانیان نامیده می شود، را توصیف می کند. ایرانشهرگرایی گفتار سیاسی فرهنگی است که هویت استثنایی را برای ایران در تاریخ قائل است.
آنچه ایرانشهر گرایی را متمایز می سازد:۱- ایرانشهرگرایی برای هویت فرهنگی سیاسی تاریخی فلات ایران نوعی شبه تقدس قایل است و آن را امری باطنی، استعلایی یا فراتاریخی قلمداد می کند که تقدیر خاص را برای ساکنان این فلات رقم زده است. شاید سیدجواد طباطبایی را بتوان مهمترین مفسر این گفتار دانست.۲- این گفتار در تاکید بر ارزش های باستانی ایران با باستان گرایی مشابه است اما برخلاف آن تاریخ ایران را با گسست به پیش و پس از اسلام تحلیل نمی کند بلکه می کوشد تا حد امکان برخی سنن معنوی مرتبط با اسلام نظیر فلسفه، ادبیات و فرهنگ دوره اسلامی را نیز در خود جذب و هضم کند. از حیث محتوای تاریخی نیز با گذر از ایده هایی نظیر «دو قرن سکوت»، استمرار فرهنگی ایران را با آثاری نظیر ریچارد فرای و تورج دریایی پیشنهاد می دهد.۳- ایرانشهر گرایی هنوز به جهت سوژه سیاسی ظهور تمام عیار نیافته است و گرچه افرادی نظیر احمدی نژاد و رضا پهلوی کوشیده اند بر آن سوار شوند، اما موفق نشده اند. اما بعید نیست طی ده سال آینده سوژه سیاسی خاص آن نیز ظهور کند.۴- ایرانشهرگرایی ممکن است در آن مرحله ماهیتی مسالمت آمیز و جمع کننده پیدا کند و بکوشد پاره های مهم هویت سازی نظیر تشیع و قومیت های فلات ایران را در خود جمع کند و ممکن است حالت ستیزنده بیابد و برخی را بشدت دفع کند. همچنین ممکن است از جهت ارتباط با سایر هویت های فرهنگی سیاسی پیرامونی از الگوی راه ابریشم پیروی کند و رویکردی مسالمت جو داشته باشد یا آنکه با آن هویت ها که تمامیت سرزمینی و امتداد تاریخی ایرانشهر را تهدید می کنند، بستیزد. این جهتگیری بشدت به نحوه ظهور سوژه سیاسی بستگی دارد.
به بیان دیگر اینکه ایرانشهرگرایی به عنوان صورتی در تقابل و معارض گفتارهای مستقر ظاهر شود و یا در امتداد و تحول انها، بسیار تعیین کننده است. همچنین ایرانشهر گرایی میتواند در صورت احساس تهدید قومیتی از سوی اقوام همسایه به سمت تقابل شدید با عرب ها، ترک ها، یهودی ها و پشتون ها برود.

۱۵:۳۲

۳۰ مهر

thumnail
نتیجه پروژه مهاجرت به رسانه های اجتماعی داخلیundefinedسید آرش وکیلیان
در ابتدای سال ۱۴۰۱ حکومت تصمیم گرفت در اجرای سند الزامات فعالیت پیام رسان ها مصوب سال ۱۳۹۶ شورای‌عالی فضای مجازی، پروژه ای را برای مهاجرت کاربران در سکوهای داخلی اجرا کند. در حالی که مراحل اولیه مهاجرت در زمینه تامین زیرساخت فنی اجرا شده بود، حوادث پاییز ۱۴۰۱ سبب شد پالایش با منشأ امنیتی به اجرای پروژه کمک کند.
هدف نهایی فاز اول پروژه حضور ۵۰ درصد کاربران در نسخه داخلی بود. (البته همزمان ممکن بود در نسخه خارجی هم باشند.) این هدف در دی ۱۴۰۱ محقق شد.
در عمل فقط فاز اول مهاجرت شامل تامین زیرساخت، اعمال محدودیت خارجی و تقویت فنی نمونه های داخلی اجرا شد و فاز دوم یعنی اهرم های اقتصادی و رسانه ای اجرا نشد.
در بهمن۱۴۰۲ موسسه ایسپا یک افکارسنجی از پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی مورد استفاده ایرانیان منتشر کرد.این نظرسنجی یک نمودار زمانی از دوره‌های قبلی هم داشت که سه نقطه زمانی آخر آن مرتبط با بحث این نوشته است، خرداد۱۴۰۱ - قبل شروع فیلترینگ اینستاگرام-واتس‌اپاسفند۱۴۰۱ - اواخر #دوره_اول(خرداد۴۰۱-اسفند۴۰۱)دی۱۴۰۲ - اواسط #دوره_دوم(اسفند۴۰۱-دی۴۰۲)نکته جالب تغییرات بین نقاط هست،
دوره اول نسبت به قبل شروع فیلترینگ:ایتا ۱۸.۶٪+روبیکا ۱۹.۴٪+واتس‌اپ ۲۹.۱٪-اینستاگرام ۷.۳٪-
دوره دوم نسبت به دوره اول:ایتا ۲٪+روبیکا ۱٪-واتس‌اپ ۶.۷٪- اینستاگرام ۴.۴٪+
اکنون نمودار زیر به خوبی نشان میده که پروژه مهاجرت در حوزه پیام رسان ها تا حد خوبی موفق آمیز بوده و جمعیت قابل توجهی از واتساپ به یکی از سکوهای داخلی (عمدتا ایتا و روبیکا) مهاجرت کرده اند.
اما در حوزه شبکه اجتماعی اینستاگران چون نتوانستیم یک نمونه کارآمد و جذاب داشته باشیم ، موفق نبوده و فقط فشار فیلترینگ باعث مدتی کاهش استفاده شده است.
در مجموع سیاست حمایتگرانه یا پروتکشنیستی در صورت وجود گزینه مناسب داخلی ، میتواند جوابگو باشد.
اطلاعات بیشتر از نظرسنجی ایسپا:https://ecoiran.com/بخش-اخبار-تکنولوژی-168/72224-تازه-ترین-آمار-میزان-استفاده-ایرانیان-از-پیام-رسان-ها-شبکه-های-اجتماعی

#پیام_رسان#شبکه_اجتماعی#واتساپ#اینستاگرام#تلگرام#ایتا#روبیکا#رسانه_اجتماعی#ایسپا

۴:۱۶

۱ آبان

thumnail
آزادی شریفانundefinedسید آرش وکیلیان
در این کلیپ فیلم زیبای «مقاومت تا آخرین نفس» که پهپاد اسرائیلی از یحیی سنوار تهیه کرد ، را می بینید.
یحیی سنوار از نسل دوم فلسطینیان آواره است که زندگی اش را در اردوگاه آغاز کرد و مزه ستم اسراییل را از بدو تولد چشید. او همه توانش را صرف دفاع از حقوق مردم فلسطین کرد تا در ذلت زندگی نکنند.
در این راه و در سالهای زندان از ترجمه کتب افسران امنیتی اسراییل تا نگارش کتاب درباره زندگی فلسطینیان تحت اشغال را انجام داد. وقتی که ۶۰ ساله شد عملیات طوفان الاقصی را طراحی و اجرا کرد که موفق ترین عملیات نظامی فلسطینیان در برابر اسراییل بوده است.
یحیی سنوار در پایان عمر به ریاست جنبش حماس رسیده بود و شایعات فراوان درباره نفوذی بودن، خائن بودن و یا بزدل بودنش از سوی اسراییل پخش میشد. اما در شرایطی توسط ارتش اشغالگر به شهادت رسید ، که در جنگی آشکار با آنها شرکت داشت و هیچ چیز جز سلاحی شکسته، تسبیح، برخی وسایل شخصی و چوب دستی برایش نمانده بود. اما با همین ها، به لطف الهی توانست اسطوره ای از مقاومت خلق کند تا ده ها و صدها سنوار جایش جوانه بزنند.
فلسطینیان هرگز نخواهند توانست از جهت اقتصادی یا فناوری بر اسرائیل غلبه کنند، اما نهایتا برای پیروز شدن باید بتوانند از جهت ایدئولوژیک غالب شوند و سنوار توانست فتح بزرگی در این میدان داشته باشد.
#سنوار#مقاومت#فلسطین#غزه#جهاد#شهادت#صهیونیسم#اسرائیل

۴:۲۳

۴ آبان

thumnail
ارزیابی سناریوی وقوع جنگ جهانی سومundefinedسید آرش وکیلیان
در جهانی که بار دیگر دچار جنگ‌های محلی شده است، ارزیابی احتمال وقوع جهانی جهانی جدید بسیار مهم است. در این نوشتار از چارچوب تحلیلی آینده پژوهی استفاده می کنم که تفصیل آن را در مقاله ای علمی پژوهشی درباره آینده نظام جهانی سرمایه داری تا سال ۲۰۵۰ بر اساس چارچوب تحلیلی والرشتاین تشریح کرده ام.
نظام جهانی سرمایه داری از بدو تشکیل در حدود پنج سده قبل مراحل هژمونی-جنگ داشته است. در مرحله هژمونی قدرت سیاسی اقتصادی مشخصی بر مناسبات این نظام به خصوص تجارت بین الملل سیطره داشته است و سپس با تضعیف هژمونی این قدرت و ظهور قدرت های همتراز ، یک دوره جنگ بلندمدت شروع می شده است. مراحل پیشین هژمونی در این نظام عبارت است از:۱- مرحله امپراتوری استعماری اسپانیا-پرتغال از سفر به آمریکا و عبور از دماغه امید نیک در حدود ۱۴۹۲ تا جنگ های سی ساله ۱۶۱۸۲- مرحله امپراتوری استعماری هلند از پیمان وستفالیا در ۱۶۴۸ تا آغاز جنگ های های هفت ساله ۱۷۵۶۳- مرحله امپراتوری استعماری بریتانیا از پیمان صلح پاریس در ۱۸۱۵ تا جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴۴- مرحله هژمونی ایالات متحده آمریکا از پایان جهانی دوم در ۱۹۴۵ تا کنون
در سه مرحله نخست اشکال مختلفی از کشورگشایی مبنای برتری بود اما در مرحله کنونی بازار بدون سلطه مستقیم سیاسی توسعه می یابد و عملا با فروپاشی بلوک شرق، سرمایه داری بر همه جغرافیای زمین حاکم شده است. اکنون رقابت بر سر برتری در بازارها بین کشورها به خصوص آمریکا و چین در جریان است.
در این وضع چهار عامل می تواند جهان را به سوی جنگ های تجاری یا حتی نظامی سوق دهد.۱- نزدیک بودن تراز قدرت ها و عدم امکان سلطه یکطرفه؛ در حال حاضر قدرت چین حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد قدرت آمریکا برآورد می شود و اختلاف قدرت در حال کاهش است.۲- محدودیت بازارها برای توسعه همزمان هر دو رقیب به طوری که افزایش حضور یکی به حذف یا تضعیف دیگری منجر شود و در حال حاضر در برخی بازارها نظیر ارتباطات و خودرو چنین وضعی بروز کرده است.۳- تضعیف شدید سازوکارهای حل اختلاف بین المللی نظیر آنچه در جنگ اوکراین و نسل کشی غزه شاهد هستیم.
در حال حاضر جنگ تجاری به طور محدود شروع شده است. تمایل به وقوع جنگ مستقیم و فراگیر بین قدرت های بزرگ بسیار کم است زیرا توجه به شدت تخریب سلاح های مدرن، نوعی بازدارندگی ناشی از عواقب جنگ برای طرفین پدید آمده است. در مقابل قدرت های بزرگ می کوشند مستقیما وارد جنگ نشود و این جنگ ها در سرزمین های دیگر نظیر شرق اروپا و خاورمیانه رخ دهد. برای نمونه حمله روسیه به اوکراین جنگی بود که ضمن تضعیف ارتش روسیه، اروپا را نیز به شدت به جهت امنیتی به امریکا نزدیک کرد. شبیه این سناریو را آمریکا در شرق آسیا و به خصوص تایوان مدنظر داشت ، اما چین از آن اجتناب کرد.
به هر حال، اگر تا ده سال آینده ظرفیت رشد اقتصادی افزایش نیابد و همزمان قدرت چین و آمریکا هم سطح شود، برخورد بسیار محتمل است. یعنی دو عامل اصلی تعیین کننده نسبت قدرت های بزرگ و ظرفیت بازار برای رقابت تجاری می باشد. البته چنین جنگی ناگهانی و کوتاه مدت نخواهد بود و مانند ادوار پیشین نظام سرمایه داری میتواند چند دهه به طول انجامد تا هژمونی جدیدی شکل بگیرد.
در این شرایط انقلاب بزرگ در فناوری میتواند به عنوان تغییردهنده بازی عمل کند و باعث رشد شدید بهره وری شود و مانع از درگیری بشود. این انقلاب فناوری که در آستانه وقوع است ناشی از پیشرفت در پردازش کوانتوم، هوش مصنوعی و حوزه های دیگر های تک می باشد.
یک عامل غیرمترقبه دیگر بروز اختلافات شدید سیاسی در آمریکاست به طوری که از قدرت این کشور بکاهد و توجهش را به داخل معطوف کند. در این وضعیت قدرت های محلی در مناطقی که رژیم امنیت منطقه ای مستقر نیست، نظیر خاورمیانه، احساس آزادی عمل برای حل و فصل مناقشات از طریق قدرت نظامی خواهند کرد. همچنین قدرت های جهانی ممکن است ترغیب شوند تا آمریکا را به زیر بکشند.
نوشته من درباره سناریوی احتمالی بروز جنگ است ولی فیلم همراه این نوشتار درباره سناریوهای احتمالی متعاقب آن است.

۷:۴۲

۸ آبان

بازارسال شده از کف میدون
thumnail
undefinedشبکه آی 24 نیوز رژیم صهیونیستی: اسرائیل بشار اسد را تهدید کرد تا از حمایت خود از ایران دست بکشد
براساس این گزارش رژیم صهیونیستی در پیامی به اسد تهدید کرده است اگر به حمایت از ایران و حزب‌الله ادامه دهد دولت سوریه را سرنگون خواهد کرد، از سوی دیگر، به رئیس جمهور سوریه پیشنهاد شد که در صورت عدم حمایت از حزب الله، روابطش با کشورهای عربی بهبود می یابدundefined
@kafemeydoon

۴:۱۶

thumnail
ذهنیت #غربزده در جهان #استعمارزدهundefinedسید آرش وکیلیان
وقتی در #خاورمیانه زندگی می‌کنی و میخواهی مثل غربی ها لیبرال باشی، مجبوری فرض کنید اون چیزی که در بدنت فرو می رود ترکش موشک نیست و این هم که خارج می شود ، خون نیست.
این تعارض ذهنیت #غربزده با واقعیت #استعمارزده است.
پ.ن.- توضیحات با توجه به پرسش ها و نکات مطرح شده در پیام ها:۱- «غربزدگی» یک وضعیت ذهنی برای مردم جوامع پیرامونی است که میخواهند ظاهر سبک زندگی شان شبیه مردم کشورهای مرکزی (غرب) باشد ، بدون آنکه بتوانند به لوازم و شرایطش بیاندیشند و آن را فراهم کنند. «استعمار» یک الگوی اقتصاد سیاسی حاکم بر نظام بین الملل سرمایه داری است که منابع ارزشمند اعم از (کالاهای کمیاب، مواد اولیه، سرمایه انسانی، اطلاعات و ...) را از جوامع پیرامونی به جوامع مرکزی می برد و در مقابل محصولات تولید شده را با قیمت گزاف به آنها می فروشد.
۲- برخی پرسیدند که خوب ما هم مثل عرب ها برویم از رفاه آمریکایی لذت ببریم.راستش شاید مشکل ما ایرانی هاست که هنوز نتوانستیم با نقش گاو شیرده کنار بیایم و به عاقبت اینکه ممکنه روزی ارباب گوشت را به شیر ترجیح دهد، فکر نکنیم.
۳- ضمنا این هیچ ربطی به آرمان ها و اعتقادات ما ندارد که:اقتصاد سرمایه داری ماهیت استعماری دارد یعنی ارزش ها (اعم از کالاهای گران بها، مواد اولیه، اطلاعات، سرمایه انسانی و ...) را از پیرامون به مرکز می برد و محصولش را گرانتر می فروشد و اگر کسی این نظم را نپذیرد می گوید یا کالاهای ما از مرز شما می گذرند با سربازهای ما.
#شروین_حاجی_پور

۱۲:۳۳

۱۱ آبان

thumnail
جنگ واقعی اما کنترل شدهundefinedسید آرش وکیلیان
۱- اسراییل از اکتبر پارسال وضعیت خود را جنگ وجودی و تمام عیار تعریف کرد. طی این مدت بیش از ۵۰ هزار فلسطینی ، حدود ۲۶۰۰ لبنانی و ۳۸۶ سوری را کشته است و در مقابل بیش از ۱۷۸۰ نظامی و غیرنظامی اسراییلی (شامل ۹۰۰ نظامی) کشته شده اند. این حجم جنگ در تاریخ جنگ های اسراییل بی سابقه است.۲- دامنه جنگ تدریجا از غزه به لبنان، یمن، عراق و ایران توسعه یافته است. پس از حملات موشکی متقابل ایران و اسراییل به خاک یکدیگر ، می توان گفت که ایران و اسراییل در حال یک درگیری نظامی رسمی ، مستقیم و جدی اما محدود و کنترل شده هستند؛ چه آن را جنگ بخوانیم یا نخوانیم.۳- هم حملات موشکی ایران و هم حملات هوایی و موشکی اسراییل به اهداف نظامی مشخص با سطحی از موفقیت بوده است و هیچ یک نمایشی نبوده. به علاوه حملات ایران بعد رسانه ای و روانی هم داشت، طوری که ایران می خواست به مردم منطقه قدرتش را نشان دهد و مردم اسراییل را بترساند، در مقابل اسراییل کوشید که حملاتش نمود اجتماعی و رسانه ای زیادی نداشته باشد.۴- حملات هدفمند و ترورهای فرماندهان نظامی و سیاسی اسراییل به مراتب موثرتر و جدی تر از حملات نظامیش بوده است، اما ایران و متحدانش شرایط مقابله به مثل را نداشته اند.۵- اسراییل در بعد آسیب زدن به مردم و زیرساخت های مقاومت در غزه و لبنان (دکترین ضاحیه) و حذف فرماندهان دستاوردهای مهمی داشته اما نتوانسته است به نتایج ملموس و پایدار نظامی و سیاسی برسد ، به طوری که تلفات نظامی اسراییل در اکتبر ۲۰۲۴ افزایش یافته و از حیث سیاسی موضع رسمی لبنان هنوز اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ سال ۲۰۰۶ است.۶- نه اقتصاد ایران و نه اقتصاد اسراییل کشش یک جنگ طولانی تمام عیار را ندارند. راهبرد ایران این بوده که جنگ به خاکش کشیده نشود و راهبرد اسراییل اتکا به پشتیبانی آمریکا بوده است.۷- آمریکا، از طریق اسراییل در پی تحمیل نظم مورد نظر خود به منطقه خاورمیانه است که نتانیاهو نیز رسما آن را در سازمان ملل اعلام کرده است. گرچه ایران مهمترین مانع در برابر این نظم است ، اما هدف واقعی آن توسعه سلطه بر کشورهای عرب می باشد. یعنی کشورهای عرب هستند که باید سلطه اسراییل به عنوان قدرت برتر منطقه را بپذیرند و خود را با آن هماهنگ کنند.۸- آمریکا به دلایلی نظیر کنترل مسیر تجاری غرب آسیا و تضعیف ایران ، از این جنگ بسیار سود می برد، اما می کوشد تا جنگ کاملا کنترل شده باشد. لذا لجستیک نظامی اسراییل را برعهده گرفته است، مشروط به آنکه عملیات اسراییل هماهنگ با آمریکا انجام شود.۹- چین، روسیه و کشورهای عرب (جز متحدان ایران) از معادله غایب هستند و نقش فعالی را ایفا نکرده اند. روسیه احتمالا به دلیل درگیری زیاد در اوکراین توان یا تمایل آن را ندارد و چین نیز احتمالا خاورمیانه را در حد نفت آن ارزشمند می داند، نه بیشتر.۱۰- اسراییل و آمریکا پذیرفته اند که وجهه رسانه ای و اعتبار اجتماعی، یعنی قدرت نرم خود را به خصوص در کشورهای جنوب در این جنگ هزینه کنند. یعنی منافع مادی این جنگ برای آنها بسیار ارزشمندتر از پرستیژ کشور و دولتشان نزد مردم کشورهای جنوب است.
این فیلم کوتاه حمله را از منظر پدافند ایران روایت کرده است.

۵:۵۶

۱۵ آبان

thumnail
گذر از دوگانه گشایش - پالایشundefinedسید آرش وکیلیان
برخلاف موضوعات سیاست روز که جنبه تراژیک هم پیدا کرده است، فیلترینگ یک موضوع داغ شده بدون بار تراژیک است که می تواند کار سیاستمدار را در سیاستگذاری تسهیل کند، اما به علت طرح دو ناراه حل پالایش کامل و گشایش کامل سکوهای خارجی، عملا راه حل سوم مورد غفلت واقع شده است. هر سوی این دوگانه ادله درستی را برای عدم مطلوبیت دیدگاه رقیب طرح میکند که جوانب امنیتی، اقتصادی و فرهنگی دارد.
اما راه حل سوم ، مجموعه راهکارهای حاکمیت پذیری است که میتواند به تقاضای مشروع پاسخ دهد. پیش فرض های آن عبارت است از:۱- حکومت میتواند هر سکو را پالایش کند ، اما عده زیادی از مردم به سهولت آن را دور می زنند که لزوما مخالف حکومت هم نیستند.۲- هر راهکاری باید ریسک های بزرگ را لحاظ کند از جمله مدیریت جرائم سازمان یافته مثل قمار و تروریسم، اختلال جدی در امور پایه اقتصادی اجتماعی نظیر ارز، عدم تهدید ذی نفعان بزرگ سرمایه گذار در سکوهای داخلی، تدبیر شرایط اضطراری امنیتی و جنگی.۳- هر نوع فعالیت سکوها اعم از داخلی و خارجی باید با سطحی از مسئولیت پذیری اجتماعی همراه باشد تا هم حقوق کاربران و هم مصالح ملی حفظ شود. اگر سکوهای خارجی مستثنی از اجرای قوانین داخلی باشند، اعمال آن بر سکوی داخلی نوعی تبعیض به نفع طرف خارجی است.
با این اوصاف راه سوم فراسوی دوگانه فوق با تجربیات متعدد داخلی و خارجی از طرق ذیل قابل تحقق است:۱- توسعه سکوهای کارامد داخلی برای پاسخ به نیازهای روزمره مشروع کاربران :در اغلب حوزه های غیر از بازی های رایانه ای و رسانه های اجتماعی سکوهای کارآمد داخلی مثل دیجی کالا، اسنپ، دیوار، آپ، نشان و ... با چند ده میلیون کاربر توسعه یافته است که تا حد خوبی نیاز مردم را جواب می دهد و تقاضای زیادی برای آمازون، اوبر، ویز، ... نیست. یعنی عمده تقاضا که در داخل پاسخ داده نشده مربوط به حوزه رسانه و سرگرمی است.۲- تعامل و مذاکره با سکوهای خارجی :این راهکار قبلا تجربه و برای نمونه در مورد تلگرام دو سه سال بعد طور موفقی اجرا شده است. اتفاقا مردم هم به سهولت در آن فعالیت کردند و مقاومتی نداشتند. علت اینکه در سال های اخیر چندان موفق نبوده، بیش از آنکه ناشی از چالش تحریم خارجی باشد به اختلافات داخلی نهادهای ذی ربط مربوط می شده است.۳- تشکیل ائتلافی از کشورهای مشابه و تدوین مقرراتی برای فعالیت سکوها در یک بازار بزرگ نظیر اتحادیه اروپا: در کنفرانس تنظیمگری سکوها که اسفند ۱۴۰۱ در یونسکوی پاریس برگزار شد ، یک چالش بزرگ سکوها تطبیق با قوانین کشورهای متعدد با بازارهای کوچک بود.‌ راهکار در دسترس ایجاد ائتلاف بین کشورهای با انتظارات نسبتا مشابه مثل منطقه خاورمیانه است که البته انجام آن در منطقه ما قدری دشوار می باشد.۴- مدیریت ترافیک سکوهای داخلی و خارجی به خصوص از حیث فنی و اقتصادی:با توجه به ظرفیت پاسخ شبکه نسبت به تقاضا کاربران، یکی از راهکارهای رگولاتورها واپراتورها هدایت مصرف کاربران است که این را از طریق مدیریت فنی ترافیک یا قیمت گذاری انجام می دهند. ۵- توسعه سکوهای حکمرانی پذیر نظیر پوسته ها یا اشکال دیگر : توسعه سکوهایی که ضمن ارایه محتوای خارجی امکان مدیریت و اعمال حکمرانی داخلی را دارا باشد در موارد زیادی نظیر تلگرام و یوتیوب میسر است.۶- ارتقای سطح شفافیت و احراز هویت کاربران برای پیشگیری ومقابله با رفتارهای مجرمانه:هر چقدر هویت کاربران شفاف باشد نظیر لینکدین میزان رفتار مجرمانه بشدت کاهش می یابد.
#پالایش#فیلترینگ#اینترنت#پلتفرم#سکو

۴:۵۰

۲۱ آبان

thumnail
نقدی بنیادین بر الهیات تکنوپولی و‌ پرسش از امکان طرح رستگاری بشریundefinedسید آرش وکیلیان
در ژانر فیلم های علمی تخیلی، نقد فلسفی و الهیاتی تکنوپولی یا سیطره تکنولوژی بر زندگی و اراده بشر سابقه طولانی دارد و از اودیسه ۲۰۰۱ تا ماتریکس و هر (Her) آثار جدی و زیبایی درباره آن ساخته شده است. همچنین، پرسش از امکان تحقق یوتوپیا در برابر دیستوپیا در آثار متعددی نظیر سنت شکن (divergent) و بنیاد آمده است. اما تلفیق موفق جدال بین حاکمیت فناوری و اراده و سرنوشت برای تغییر آینده با دستمایه ای از سفر در زمان نادر است.
سریال ۳۴ قسمتی مسافران (Travelers) جزو نمونه های برجسته این ژانر است. آمیزه ای از لحظات دراماتیک عاشقانه، تعلیق های پلیسی، ماجراجویی های تروریستی و ابداعات فناورانه است که با مناسبات زندگی شخصی دختر عاشقی که در بازیابی حافظه اش میکوشد، پلیسی که درگیر رابطه خراب با همسرش شده ، مادری که برای حضانت دخترش در تلاش است، جوان معتادی که باید ترک کند و ... در هم تنیده شده است و به اثر علمی تخیلی طعم زندگی روزمره را بخشیده است.
سریال در سطح نمایش داستان پر از تعلیق و ماجراجویی متوقف نشده ، بلکه در خلال ماجراها، بحث های عمیقی درباره «آزادی اراده»، «تعیین سرنوشت»، «ذهن و بدن»، «خیر و شر»، «شک و ایمان» و ... طرح می شود و هر لحظه از ثانیه ابتدایی تا انتهایی بیننده را غافلگیر می کند.
گره های اثر حاصل تلاقی الهیات پروتستانی و انسان شناسی لیبرالی با تعبیر هگلی از تکامل عقل تاریخی است که در غالب یک ابررایانه کوانتومی در سده های آینده محقق شده تا سرنوشت بشر را از تباهی به رستگاری تغییر دهد. اثر با طرح انتقادی این پرسش که « آیا حاکمیت فناوری می تواند آینده بهتری برای بشر رقم بزند؟» مخاطب را به تفکر فرا می خواند. سریال مملو از شگفتانه هاست که فقط یکی از آنها پیوند زدن عجیب اراده گرایی انسان در برابر سیطره تکنولوژی با شرارت قدرت طلبی است!
در لایه های باطنی تر داستان طرح مسأله امکان و امتناع تحقق مدینه فاضله مطرح است. البته بیننده باید بتواند استعاره ها را به دقت تعبیر کند تا این لایه از اثر آشکار گردد. اجمالا اینکه در مجموع ۳۴ قسمت این پرسش اساسی مطرح می شود که آیا اراده الوهی که سرنوشت عالم را رقم زده با ربوبیت عقل هگلی مجهز به فناوری خداگونه در تعارض اساسی نیست ؟
این اثر در نهایت نمی تواند پارادوکس بین هبوط و صعود بشریت را حل کند و به امتناع سیر تاریخی به رستگاری و ترجیح دم غنیمت شماری در معنای مثبتش می رسد. در شرایطی که اندیشه رهایی برآمده از عصر روشنگری علیرغم تولید لذت، قدرت و ثروت بی پایان، در تغییر بنیادین مسیر تاریخ بشریت به سمت رستگاری ناکام مانده، شاید موضوع قوس نزول و صعود در عرفان اسلامی ظرفیت خوبی برای حل این معضل بزرگ بشریت داشته باشد.
تکه فیلم زیر بریده ای از قسمت آخر فصل اول سریال است که به زیبایی چالش های مطرح در داستان را به تصویر میکشد.

۲:۴۲

thumnail
ناکامی (احتمالی) اسراییل در جنگ لبنانundefinedسید آرش وکیلیان
«رادیو رژیم صهیونیستی بامداد دوشنبه گزارش داد که کابینه کوچک امنیتی اسرائیل موسوم به کابینت با طرح پیشنهادی آتش بس در لبنان موافقت کرده است.»در تحلیل این خبر مهم چند مورد را باید در نظر داشت:۱- حزب الله لبنان خط مقدم جمهوری اسلامی ایران در ایجاد موازنه نظامی برای جلوگیری از حملات اسراییل به ایران است و هدف اسراییل از حملات اخیر وارد کردن ضربات مهلک برای نابود کردن یا از کار انداختن آن بوده است.۲- اسراییل موافق شد طی سپتامبر و اکتبر ۲۰۲۴ ضربات شدیدی به حزب الله وارد کند به طوری که هم رده فرماندهی ارشد آن را از بین برد و هم سیستم ارتباطی آن را کلا مختل کرد. علی رغم آن در حملات زمینی، چنانکه در نقشه می بینید، نه تنها دستاورد بزرگی جز تخریب تعدادی روستا و شهرک نداشت بلکه بیشترین تلفات نظامی طی جنگ یک ساله را متقبل شد.۳- با کمک های ایران، روند پرتاب موشک از لبنان به سوی حیفا و حتی تل آویو طی این مدت ادامه یافت و ظاهراً مقامات اسراییلی به این نتیجه رسیده اند که جنگ زمینی نمی تواند دستاورد نظامی ملموسی را به بار آورد. اختلافات میان نتانیاهو و گالانت هم موید ناکامی صهیونیست ها بوده است.۴- دولت لبنان پیش از این موج حملات اعلام کرده بود که حاضر است قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل را اجرا کند. این قطعنامه پس از آتش بس جنگ سال ۲۰۰۶ به تصویب شورای امنیت رسید تا با استقرار ارتش لبنان و نیروهای حافظ صلح در جنوب رود لیتانی جلوی جنگ های بعدی را بگیرد.۵- در مورد موضع حزب الله لبنان آنچه مسلم است ، منوط کردن هر گونه مذاکره به پیش شرط اجرای آتش بس از سوی اسراییل بوده است. در مورد اینکه آیا حزب الله هم حاضر به اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ باشد، نظرات متفاوتی اظهار شده است اما حتی در صورتی که حزب الله آن را بپذیرد ، هدف اصلی اسراییل محقق نشده است. ۶- تا این لحظه اسراییل نتوانسته است دستاوردهای نظامی خود را به نتایج ملموس و پایدار سیاسی نظیر خلع سلاح مقاومت اسلامی لبنان تبدیل کند. گرچه مهمترین متحد مسیحی حزب الله یعنی جبران باسیل ، پشت آن را خالی کرد با این حال هنوز در عرصه سیاسی لبنان هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است.۷- ممکن است انتخاب دونالد ترامپ که از نتانیاهو خواسته تا ۲۰ ژانویه به جنگ در فلسطین و لبنان پایان دهد، در این رخداد موثر بوده باشد. البته ممکن است که این یک ترفند نظامی باشد و اسراییل بخواهد ضربه غافلگیرانه در شرایط آتش بس وارد کند .
در مجموع اگر تحولات به خلع سلاح حزب الله لبنان منجر نشود، علی رغم خسارات شدید وارد شده، اسراییل در هدف خود ناکام بوده است و ایران همچنان می تواند اهرم خود در موازنه قوا را حفظ کند.

۱۳:۱۴

۲۲ آبان

thumnail
نفرین نفت؟ یا چرا سیاست توسعه در ایران ناکام ماند؟undefinedسید آرش وکیلیان
در تحلیل های رایج وضعیت کشور معمولا به مشکلات از منظر ایدئولوژیک با تمرکز بر ارزش های اعتقادی و سبک زندگی توجه می شود که مثلا حکومت شاه غربزده بود و یا جمهوری اسلامی ، اسلامگرا است. سپس این نتیجه گرفته می شود که مشکلات منشا ایدئولوژیک دارد و اگر گروه دیگری با ایدئولوژی متفاوت مستقر شوند، مشکل حل می شود.
این تحلیل ها در توضیح موفقیت توسعه صنعتی در دهه ۱۳۴۰ ناتوان است و نمی تواند دستاوردهای توسعه بعد از سال ۱۳۵۷ را هم توضیح دهد، لذا اصحاب این نوع رویکرد کلا همه چیزهای ناهمخوان را انکار می کنند.
در مقابل رویکرد تحلیلی با توجه به نقش «اقتصاد سیاسی» وجود دارد که روابط قدرت-ثروت میان ذی نفعان حکومت را صرفنظر از نوع ایدئولوژی در حوزه سبک زندگی نقد می کند و از این منظر مشکلات را توضیح می دهد.
برای درک منشا اقتصاد سیاسی مشکل ایران معاصر باید به ماهیت دولت رانتیر نفتی توجه ویژه کرد. یک مقام حکومتی در این نوع حکومت کارویژه اصلیش توزیع رانت میان گروه های نفوذ است. این گروه ها می توانند از افراد متنفذ کانون های عالی قدرت تا اقوام و گروه های محلی در حوزه انتخابیه نمایندگان را شامل شود.
در واقع، دست کم از حدود سال ۱۹۵۰ که مسأله ملی شدن نفت مطرح شد و به خصوص از ۱۹۷۰ که درآمد نفتی ایران رشد چشمگیری داشت در بسیاری مواقع نزاع درون دولت بر سر نحوه تخصیص منابع بین گروه های نفوذ بوده است و تاثیر ایدئولوژی در حد جا به جایی این گروه ها بوده است. البته چون این نزاع همزمان با نزاع ایدئولوژیک بین دو جریان قوی اسلام گرا و نوگرا رخ داده است، عملا از دید اصحاب سیاست رسانه ای مغفول مانده است، حال آنکه اصحاب سیاست عملی به خوبی می دانند برای کسب و حفظ مناصب باید سبیل خیلی ها را چرب کرد.
هرچند انقلاب اسلامی بدوا کوشید با طرح مسأله «مستضعفان» و افزایش رفاه آنان ، تا حدی مشکل را حل کند اما موفق به حل هسته مسأله تولید ارزش به جای توزیع رانت نشد. به عبارت دیگر طی دوران جمهوری اسلامی به جای حذف مناسبات رانتیر ، سبد توزیع رانت بسیار گسترش یافت به طوری که عمده مردم سهمی در آن دارند و اکنون حکومت دیگر توان استمرارش را ندارد.
در واقع، تا وقتی ما نتوانیم این معما را حل کنیم که چطور نظام سیاسی اقتصادی مان را از رقابت بر سر تصاحب رانت مصون کنیم، از جهت سیاست توسعه و پیشرفت (نه سبک زندگی)، خیلی فرق نمیکند دولت دست اصلاح طلبان باشد یا اصولگرایان و اسم حکومت جمهوری اسلامی باشد یا پهلوی. شاید بتوان گفت عمده شدن جدال بر سر سبک زندگی (که البته منشا واقعی هم دارد ) تا حدی ناشی از تمایل ذی نفعان این بازی به پنهان کردن رانت خواری سیستماتیک باشد. این رانت خواری برندگان و بازندگانی دارد که در رسانه های ما بی نام هستند!
در این کلیپ که توسط بی بی سی فارسی تهیه شده، خانم پروین علیزاده موضوع را به خوبی توضیح می دهد.

۵:۱۵

تحلیل های یک جنرالیست
undefined یا خیر الرازقین اقتصاد سیاسی فساد در دولت رانتیر نفتی undefinedسید آرش وکیلیان اخیرا بحث فساد چای دبش مطرح شد و پیشتر هم موارد متعدد دیگر که سبب شده همه بپرسند چطور و چرا باید فساد در این حجم و این سطح به سهولت رخ دهد؟ اگر جواب های ساده سازی شده که تقصیر فلان کس یا بهمان گروه است را کنار بگذاریم ، واقعیت این است اشکالی از فساد جزو طبیعت دولت رانتیر نفتی است و در این مطلب می‌کوشم آن را توضیح دهم و به قول اطبای سنتی برای درمان آن باید این مزاج اصلاح شود. مقصود از فساد تصاحب منابع توسط افراد و سازمان هایی است که ذی حق نیستند و این فساد دو‌ شکل قانونی و غیرقانونی دارد. در شکل آشنای غیرقانونی اختلاس، ارتشا و جرایمی نظیر آن رخ داده که با تقویت قوانین سلامت اداری و مبارزه با فساد یا توسعه ابزارهای دولت هوشمند و کاهش نقش عوامل انسانی و ارتقای شفافیت می توان با آن مبارزه کرد چون این شکل از فساد عارضی است. اما فساد قانونی اتفاقا در اجرای دقیق قانون رخ میدهد. یعنی مثلا کارخانه یا فرودگاه جایی ساخته میشود که توجیه اقتصادی ندارد تا مردم آن حوزه انتخابیه راضی شوند یا ارز ترجیحی به کالایی تخصیص می یابد که ضرورت ندارد و یارانه ها به افرادی داده میشود که ثروتمندتر هستند و یا اشکال خاصی از درآمدزایی نظیر سود سپرده ها از مالیات معاف میشود. اما چرا؟! اگر تعریف ساده علم اقتصاد را دانش تخصیص بهینه منابع در نظر بگیریم، اقتصاد سیاسی را می توان تاثیر قدرت در کسب بهره بیشتر دانست یا به تعبیر ساده تر چه کسی با کاربرد چه روشی سهم بیشتری از منابع را تصاحب می کند. برای مطالعه اقتصاد سیاسی فساد در هر کشور باید ماهیت دولت آن را از حیث رابطه قدرت و ثروت یا شیوه تخصیص منابع مطالعه کرد. دولت رانتیر نفتی نوعی از دولت است که صرفنظر از شکل نظام سیاسی در کشورهای خاورمیانه رواج دارد. دولت رانت خوار را اصطلاحا دولتی می نامند که سهم قابل توجهی از درامد خود را از یک منبع خارجی کسب میکند و نه مالیات یا عوارض صادرات و نظایر آن. در خصوص دولت های رانت خوار نفتی و تاثیر این درآمد بر توسعه نیافتگی، فساد اقتصاد و کاهش حقوق شهروندی مطالعات فراوانی طی دهه های اخیر شده است. جالب است که افزایش درآمدهای نفتی در ایران هم در دهه ۱۳۵۰ و هم در دهه ۱۳۸۰ منجر به بحران های اجتماعی اقتصادی شد که نشان میدهد چقدر این منبع درآمدی چالش برانگیز است. چنانکه در فیلم کوتاه زیر مالک شریعتی نماینده مجلس توضیح میدهد یکی از عوامل اصلی فساد آن است که حجم بزرگی از درآمدها در دولت پنهان می ماند اما مسأله بدتر از این است و حتی اگر این منابع وارد بودجه عمومی دولت شود مشکل حل نمیشود. در چنین شکلی از دولت اغلب افراد، گروه ها ، اصناف و سازمان ها به جای آنکه بر تولید ارزش اقتصادی تمرکز کنند به رقابت بر سر تصاحب رانت نفت می پردازند. مثلا در یک شهرستان نماینده بهتر کسی است که منابع ملی بیشتری را بتواند به حوزه انتخاباتی اش بیاورد ولو یک فرودگاه بین المللی برای یک شهر صدهزار نفری باشد. برای این معضل راهکارهایی بیان شده نظیر تفکیک قوا یا توسعه دموکراسی ولی به نظر می رسد اولا ماهیت این منابع سبب استقلال نسبی دولت از جامعه و در نتیجه عدم امکان اجرای چنین راهکارهایی میشود و ثانیا حتی در صورت اجرا باز این رقابت فاسد در سازوکار دموکراتیک با شفافیت بیشتر جریان می یابد. راهکاری که به نظر بهتر است تغییر ماهیت اقتصاد سیاسی دولت از طریق افزایش سهم منابع غیررانتی نظیر مالیات و ایجاد شرایط فعالیت بخش خصوصی مولد به تبع آن است. یعنی دولت تا میتواند ناف منابع نفتی را قطع کند و به جای آن به اقتصاد درون‌زا اتکا کند که البته لوازمی نظیر توسعه سرمایه گذاری دارد. در کنار آن تخصیص منصفانه منابع نفتی بر اساس وضعیت معیشتی اشخاص در راستای کاهش فقر در طبقات فقیر جامعه میتواند سازمان رفاهی دولت را همزمان حفظ کند و مانع از بحران اجتماعی گردد.
مطلب مرتبط قبلی

۵:۲۵

۲۴ آبان

thumnail
#خودکشی مسری است.undefinedسید آرش وکیلیان(من روانشناس نیستم امیدوارم بزرگواران روانشناس فعال تر برخورد کنند.)
فلان مرد در اعتراض به آن موضوع خودکشی کرد! فلان زن به خاطر فلان رخداد خودکشی کرد! این خبر را چند بار این روزها دیده ام.
اگر شخصی به دلیل اعتراض اجتماعی و سیاسی یا هر دلیل دیگر خودکشی کرده است، صرفنظر از اینکه آیا وی سلامت روان داشته یا نداشته و صرفنظر از اینکه آیا اعتراضش به حق بوده یا نبوده، رفتار خودکشی وی قابل سرایت به دیگران است.
برخی افراد با نیات اجتماعی یا سیاسی به تعریف موضوع می پردازند و گاهی حتی از آن تجلیل و خواسته یا ناخواسته رفتار خودکشی را ترویج می کنند. طبعا، مشاهده پیام درباره خودکشی بر اشخاص دارای سلامت روانی یا وضعیت مناسب امنیت اجتماعی و اقتصادی اثر ویژه ای ندارد و حتی باعث نمی شود آنها نوعا به خودکشی فکر کنند.
اما افرادی که دچار اختلال روانی هستند یا از شرایط بد اقتصادی و اجتماعی رنج می برند و آن را غیرقابل تحمل می دانند، در معرض سرایت این رفتار هستند. آنها کاری ندارند که انگیزه یا قصد پشت خودکشی چه بوده، صرفا رفتارش را تقلید می کنند.
در حال حاضر فقط در جامعه ۱۶ میلیون نفری دانش آموزی کشور، طبق غربالگری انجام شده دست ۱۵۰ هزار دانش آموز پرخطر وجود دارد که شرایط روانی و یا اجتماعی نامناسبی دارند و به شدت در معرض سرایت این پیام ها می باشند.
عزیزان، لطفا آن پسر و دختر دانش آموز و دانشجو را فرزند یا خواهر و برادر خود در نظر بگیرید و هر قصد و غرض اجتماعی و سیاسی که دارید ، هرگز هیچ پیام مرتبط با خودکشی را حمایت نکنید.

۱۲:۵۷