در فیلم های ترسناک، عموما از زیر صدایی استفاده میشود که برای انسان قابل شنیدن نیست! با وجود اینکه این صدا شنیده نمیشود، اما حس میشود و باعث افزایش ضربان قلب، تشویش و احساس ترس میشود 
۱۱:۰۰
یکی دیگر از علائم حضور جن در اطراف شما به مشام رسیدن بوهایی مانند گوشت گندیده یا ادار گربه است که هرچه بو در اطراف شما بیشتر باشد ب مراتب حضور جن در کنار شما بیشتر است
۱۱:۰۱
تقریبا خطرناک ترین نوع موجود در جزیره فقط در تاریکی دیده شده و بیرون نمیاد به شدت از نور بیزاره و افرادیو که میگیره داخل کانتینرهای متروک میبره و میکشه.
۱۱:۰۱
در سال 1999 پدر و مادری گزارشی از گم شدن فرزند خود را به پلیس محلی ارائه دادند. اما تلاش ها برای یافتن پسر بچه بی فایده بود. بعد از مدتی پدر و مادر بچه در زیر زمین خانه این عکس را پیدا کرد که در پشت آن نوشته شده بود : پسرتان واقعا خوشمزه بود !!۱۱:۰۲
در کتاب وحی و مکاشفه يوحنا آمده است،دلیل رانده شدن برخی از فرشتگان بخاطر جنگدر بهشت، میان فرشتگان مقرب الهی و فرشتگان مغضوب بوده، فرشتگان رانده شده:ابلیس، عزازیل، لوسیفر،شیطان، بلیعال و اهریمن
۱۱:۱۳
اتل متل توتوله
عیدی همیشه پوله
منم که پول ندارم
ی گل بدم قبوله؟؟؟!!!!!!
تقدیم به تمام شما
ٰ
با تاخیر عید سعید فطر مبارک
عیدی همیشه پوله
منم که پول ندارم
ی گل بدم قبوله
؟؟؟!!!!!!تقدیم به تمام شما
ٰ
با تاخیر عید سعید فطر مبارک ۲۰:۳۹
یه داستان خیلی باحالدوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می‌گفت: جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
اینطوری تعریف میکنه:من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی. 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد. وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت.اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!!راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم.دیگه بارون حسابی تند شده بود.با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد.من هم بی معطلی پریدم توش.اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!خیلی ترسیدم!داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد.هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلومونه!تمام تنم یخ کرده بود.نمیتونستم حتی جیغ بکشم، ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره.تو لحظه‌های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.تو لحظه‌های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جادهنفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند.از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمینبعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم، وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودندیهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو، یکیشون داد زد:
ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار شده بود
دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می‌گفت: جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!اینطوری تعریف میکنه:من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی. 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد. وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت.اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!!راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم.دیگه بارون حسابی تند شده بود.با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد.من هم بی معطلی پریدم توش.اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!خیلی ترسیدم!داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد.هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلومونه!تمام تنم یخ کرده بود.نمیتونستم حتی جیغ بکشم، ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره.تو لحظه‌های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.تو لحظه‌های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جادهنفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند.از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمینبعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم، وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودندیهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو، یکیشون داد زد:ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار شده بود
۸:۳۲
تازه ازدواج کرده بودم یه جن اومد خونمون
گفت اگه از بچم مراقبت کنی منم همه چی برات فراهم میکنم
خوب وضعیت مالیمون زیاد خوب نبود
گفتم ازش پول میخام یه چند روزی از بچش مراقبت کردم
همه چی برامون میآورد حتی پول شوهر م از این ماجرا خبر دار نبود
یه روز ماجرارو به اون گفتم اون اعصبانی شد
اون جنه تاکید کرده بود اگه بچمو محکن به زمین بکوبی میمیره
همسرم بچرو گرفت از بغلم ومحکم کوبید زمین
اون جنه اومد و گفت منتظر انتقام باش.. ترسیدم
ولی سالها گذشت پسرم رفته بود حموم وما مشغول سریال
تماشا کردن بودیم دیدم پسرم جیغ زد رفتم حموم درو شکستیمو
دیدیم پسرم لباساش تنشه موهاشو خوشگل شونه کرده
ولی جنازش وسط حموم وله
دیدم اون جنه کنارش نشسته و به من میگه از دست دادن فرزند انقد
سخته حالا شما دردشو بکشین...
B-**-B
گفت اگه از بچم مراقبت کنی منم همه چی برات فراهم میکنم
خوب وضعیت مالیمون زیاد خوب نبود
گفتم ازش پول میخام یه چند روزی از بچش مراقبت کردم
همه چی برامون میآورد حتی پول شوهر م از این ماجرا خبر دار نبود
یه روز ماجرارو به اون گفتم اون اعصبانی شد
اون جنه تاکید کرده بود اگه بچمو محکن به زمین بکوبی میمیره
همسرم بچرو گرفت از بغلم ومحکم کوبید زمین
اون جنه اومد و گفت منتظر انتقام باش.. ترسیدم
ولی سالها گذشت پسرم رفته بود حموم وما مشغول سریال
تماشا کردن بودیم دیدم پسرم جیغ زد رفتم حموم درو شکستیمو
دیدیم پسرم لباساش تنشه موهاشو خوشگل شونه کرده
ولی جنازش وسط حموم وله
دیدم اون جنه کنارش نشسته و به من میگه از دست دادن فرزند انقد
سخته حالا شما دردشو بکشین...
B-*
*-B۱۷:۲۴
از آدمی که همه دوسش دارن بترس ! هیچ شخصی نمیتونه همه رو از خودش راضی نگه داره ، مگر اینکه یه خصلت کثیف رو توی خودش پرورش بده و اون دو روییه
مثل جوکر
B-**-B
مثل جوکر
B-*
*-B۱۷:۲۷
کوسه ای زنده با قدمت بیشتر از 100 میلیون سال با ظاهری شبیه مار و با دهانی دارای 300 دندان با چشمانی روشن و وحشتناک در ساحل استرالیا یافت شد که بیشتر به یک کابوس شباهت دارد تا واقعیت!B-* *- B
*- B۱۷:۳۸
در سال 1969 یک کشف باور نکردنی در روستای کوچک Rzhavchik Tisulskago در کشور روسیه رخ داد. هنگام کار در معدن زغال سنگ، یک تابوت سنگ مر‌مر که 70 متر زیر سطح زمین قرار داشت یافت شد.آنچه درون آن بود، تاریخ بشریت را تغییر داد، کشف یک زن 800 میلیون ساله، تئوری تکامل داروین را نیز نابود کرد. هنگامی که تابوت را به سطح زمین بردند، معدنچیان متوجه شدند که تابوت با یک مایع صورتی و آبی ناشناخته پر شده است. و در داخل مایع یک زن فوق العاده زیبا حدود سی ساله با چشم های بزرگ و آبی و لباس سفید قرار داشت. به نظر می رسید که او نمرده و فقط به خواب رفته.اخبار کشف در میان روستاهای محلی به سرعت گسترش یافت. در حدود دو بعدازظهر، یک هلیکوپتر در محل فرود آمد و اعلام کرد که این منطقه در قرنطینه قرار دارد. تابوت خیلی سنگین تر از آن بود که هلیکوپتر بتواند حمل کند بنابراین مقامات تصمیم گرفتند قبل از حمل و نقل مایع را خالی کنند. هنگامی که شروع به پمپ کردن مایع کردند، جسد بلافاصله سیاه شد و عجیب اینکه، هنگامی که مایع دوباره جایگزین شد، جسد مجدد شکل زن زیبا را به دست آورد.
B-**-B
B-*
*-B۷:۲۷
B-**-B
*-B۸:۳۹