#اول_مظلوم#فاطمیه
درد و دل جانسوز مولا با رسول خدا صلیاللهوعلیهوآله بعد از شهادت زهرای اطهر سلام الله علیها ..

#حال_مناسب
فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ، وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ، وَ الثَّابِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ، الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِكَ، قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي.قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ...وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا، وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ.
(هنگامی که حضرت امیر علیه السلام فاطمه زهرا سلام الله علیها را دفن نمود) ... وقتی دست مبارك از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشك را بر گونه هایش جارى ساخت، سپس رو به جانب قبر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) گرداند و گفت: «اى رسول خدا از من بر تو سلام باد، و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبيبهات و نور ديدهات و زائرت و كسى كه در آرامگاه تو در ميان خاك آرمیده است. همان كسی كه خداوند زود رسيدن به تو را برايش برگزيده است. يا رسول اللَّه صبرم در فراق دختر برگزيدهات كم شده، و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستى گرائيده.به راستى كه امانت پس گرفته شد، و زهرا خيلى سريع از دستم ربوده شد.... و به زودى دختر تو از همدستى امّتت عليه من و غصب حقّ خودش به تو گزارش مىدهد، پس احوال را از او جويا شو، كه بسى غمهاى سوزانى كه در سينه داشت و راهى براى پخش آن نمىيافت، اما به زودى بازگو خواهد نمود، و البتّه خداوند داورى مىكند و او بهترين داوران است.
أمالي، شیخ طوسي، صفحه: 110-109 / امالی شیخ مفید، صفحه: 281-283
درد و دل جانسوز مولا با رسول خدا صلیاللهوعلیهوآله بعد از شهادت زهرای اطهر سلام الله علیها ..
#حال_مناسب
فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ، وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ، وَ الثَّابِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ، الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِكَ، قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي.قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ...وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا، وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ.
(هنگامی که حضرت امیر علیه السلام فاطمه زهرا سلام الله علیها را دفن نمود) ... وقتی دست مبارك از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشك را بر گونه هایش جارى ساخت، سپس رو به جانب قبر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) گرداند و گفت: «اى رسول خدا از من بر تو سلام باد، و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبيبهات و نور ديدهات و زائرت و كسى كه در آرامگاه تو در ميان خاك آرمیده است. همان كسی كه خداوند زود رسيدن به تو را برايش برگزيده است. يا رسول اللَّه صبرم در فراق دختر برگزيدهات كم شده، و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستى گرائيده.به راستى كه امانت پس گرفته شد، و زهرا خيلى سريع از دستم ربوده شد.... و به زودى دختر تو از همدستى امّتت عليه من و غصب حقّ خودش به تو گزارش مىدهد، پس احوال را از او جويا شو، كه بسى غمهاى سوزانى كه در سينه داشت و راهى براى پخش آن نمىيافت، اما به زودى بازگو خواهد نمود، و البتّه خداوند داورى مىكند و او بهترين داوران است.
۴:۲۸
۳:۴۲
@a19891368
﷽
توجه
ان شاء الله با دعاي ولی نعمتانمان
ختم قرآن ، به نیابت از جمیع حضرات محمد و آل محمد و علی و اولاد علی صلوات الله علیهم اجمعین و جمیع انبياء و اوصیاء و اولیاء و ملائكة الله و ارواح جمیع مومنین و مومنات از گذشتگان؛ حال؛ آیندگان، بد وارث و بی وارث شیعه و محب امیرالمومنین حضرت امام علی بن ابیطالب صلوات الله علیهما و تمامی پدر و مادرها و اجداد و نسل و ذریه مان ان شاءالله .ثواب ختم قرآن
۸:۰۶
حَدَّثَنَا أَبُو ذَكْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ إِبْرَاهِيمَ بْنَ الْعَبَّاسِ يَقُولُ:مَا رَأَيْتُ الرِّضَا علیه السلام يُسْأَلُ عَنْ شَيْءٍ قَطُّ إِلَّا عَلِمَ وَ لَا رَأَيْتُ أَعْلَمَ مِنْهُ بِمَا كَانَ فِي الزَّمَانِ الْأَوَّلِ إِلَى وَقْتِهِ وَ عَصْرِهِ وَ كَانَ الْمَأْمُونُ يَمْتَحِنُهُ بِالسُّؤَالِ عَنْ كُلِّ شَيْءٍ فَيُجِيبُ فِيهِ وَ كَانَ كَلَامُهُ كُلُّهُ وَ جَوَابُهُ وَ تَمَثُّلُهُ انْتِزَاعَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ وَ كَانَ يَخْتِمُهُ فِي كُلِّ ثَلَاثَةٍ وَ يَقُولُ لَوْ أَرَدْتُ أَنْ أَخْتِمَهُ فِي أَقْرَبَ مِنْ ثَلَاثَةٍ تَخَتَّمْتُ وَ لَكِنِّي مَا مَرَرْتُ بِآيَةٍ قَطُّ إِلَّا فَكَّرْتُ فِيهَا وَ فِي أَيِّ شَيْءٍ أُنْزِلَتْ وَ فِي أَيِّ وَقْتٍ فَلِذَلِكَ صِرْتُ أَخْتِمُ فِي كُلِّ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ.
وَ مِنْ كَلَامِهِ ع الْمَشْهُورِ قَوْلُهُ الصَّغَائِرُ مِنَ الذُّنُوبِ طُرُقٌ إِلَى الْكَبَائِرِ وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ فِي الْقَلِيلِ لَمْ تخفه [يَخَفْهُ] فِي الْكَثِيرِ وَ لَوْ لَمْ يُخَوِّفِ اللَّهُ النَّاسَ بِجَنَّةٍ وَ نَارٍ لَكَانَ الْوَاجِبَ أَنْ يُطِيعُوهُ وَ لَا يَعْصُوهُ لِتَفَضُّلِهِ عَلَيْهِمْ وَ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ مَا بَدَأَهُمْ بِهِ مِنْ إِنْعَامِهِ الَّذِي مَا اسْتَحَقُّوهُ.
و از سخنان مشهور آن حضرت این گفتارشان است که؛ گناهان کوچک راههایی به سوی گناهان بزرگ است. هر کس در مورد گناهِ اندک از خداوند نهراسد، از فراوان و بسیارش نیز نترسد. و چنانچه خداوند مردم را به وسیلهی [محرومیت از] بهشت و [دخول در] جهنم نمیترسانْد، [باز هم] لازم بود که از وی اطاعت کنند و نافرمانیاش نکنند، به جهت تفضّل و احسانش بر آنان و نعماتی که ابتدائاً به ایشان عطا فرموده و مستحقش نبودهاند.
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص180بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج49، ص89
۴:۵۲
قال رسول الله صلى الله عليه و آله:
اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَكَةُ وَ العَفوُ وَ العافيَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمكينُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ عليهالسلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصياءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن يَستَجيبَ لى فيهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند :
آسايش
و راحتى،
كاميابى
و رستگارى
و پيروزى،
بركت
و گذشت
و تندرستى
و عافيت،
بشارت
و خرّمى
و رضايتمندى،
قرب
و خويشاوندى،
يارى
و پيروزى
و توانمندى،
شادى
و محبّت،
از سوى خداى متعال،
بر كسى باد كه على بن ابى طالب را دوست بدارد،
ولايت او را بپذيرد،
به او اقتدا كند،
به برترى او اقرار نمايد،
و امامانِ پس از او را به ولايت بپذيرد.
بر من است كه آنان را در شفاعتم وارد كنم.
بر پروردگار من است كه خواسته مرا درباره آنان اجابت كند.
آنان پيروان من هستند و هر كه از من پيروى كند، از من است.
(بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 27، ص 92)
اَلرّوحُ وَ الرّاحَةُ وَ الفَلَجُ وَ الفَلاحُ وَ النَّجاحُ وَ البَرَكَةُ وَ العَفوُ وَ العافيَةُ وَ المُعافاةُ وَ البُشرى وَ النَّصرَةُ وَ الرِّضا وَ القُربُ وَ القَرابَةُ وَ النَّصر وَ الظَّـفَرُ وَ التَّمكينُ وَ السُّروُر وَ المَحَبَّةُ مِنَ اللّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلى مَن اَحَبَّ عَلىَّ بنَ اَبى طالِبٍ عليهالسلام وَ والاهُ وَ ائتَمَّ بِهِ وَ اَقَرَّ بِفَضلِهِ وَ تَوَلَّى الأَوصياءَ مِن بَعدِهِ وَ حَقٌ عَلَىَّ اَن اُدخِلَهُم فى شَفاعَتى وَ حَقٌ عَلى رَبّى اَن يَستَجيبَ لى فيهِم وَ هُم اَتباعى وَ مَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى؛
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند :
۱۳:۰۵
(ابو طالب سلام الله علیه) حَصَّنَ الشِّعْبَ وَ کَانَ یَحْرُسُهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَإِذَا جَاءَ اللَّیْلُ یَقُومُ بِالسَّیْفِ عَلَیْهِ وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مُضْطَجِعٌ ثُمَّ یُقِیمُهُ وَ یُضْجِعُهُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ فَلَا یَزَالُ اللَّیْلَ کُلَّهُ هَکَذَا وَ یُوَکِّلُ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ أَخِیهِ بِهِ یَحْرُسُونَهُ بِالنَّهَارِ فَأَصَابَهُمُ الْجَهْدُ
●حضرت ابو طالب سلام الله علیه اطراف شعب را محکم و استوار کرد تا دشمن نتواند ناگهان بر آنها یورش برد، شب و روز از حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله محافظت میکرد، هنگامی که شب فرا میرسید با شمشیر نزد او می ایستاد و پیامبر به خواب میرفت، پس از مدتی بر میخاست و جای خواب او را تغییر می داد. پس کل شب بدین منوال سپری میشد؛ فرزندان و برادر زادگانش را مسئول کرده بود تا در روز از پیامبر نگهداری کنند. به بنی هاشم ناراحتیهای زیادی رسید و سختیهای بی شماری کشیدند
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام جلد 19 باب 5 دخوله الشعب و ما جری بعده إلی الهجرة و عرض نفسه علی القبائل و بیعة الأنصار و موت أبی طالب و خدیجة رضی اللّٰه عنهما صفحه 1
۱۸:۴۰
یکی از یاران معروف امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به نام محمد بن اسماعیل بن بزیع میگوید: از آن حضرت شنیدم میفرمود:
«لایجتمع المال الا بخصال خمس ببخل شدید و امل طویل و حرص غالب و قطیعة الرحم و ایثار الدنیا علی الآخرة؛
اموال دنیا در یک جا جمع نمیشود، مگر(به کمک) پنج چیز: بخل شدید، آرزوهای دور و دراز، حرص غالب، قطع رحم و مقدم داشتن دنیا بر آخرت»!
۱۹:۰۳
۱. قال: أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه الفقیه مولّف هذا الکتاب رحمة اللَّه علیه: حدّثنی محمّد بن موسی بن المتوکّل رحمه الله قال: حدّثنا محمّد ابن یحیی العطار الکوفی عن موسی بن عمران الخعی، عن عمّه الحسین بن یزید النوفلی، عن علی بن سالم، عن أبیه، عن أبی بصیر، قال: قال الصادق علیه السلام: شیعتنا أهل الورع و الاجتهاد وأهل الوفاء و الأمانة وأهل الزهد و العبادة أصحاب احدی و خمسین رکعة فی الیوم و اللیلة، القائمون بالّلیل، الصائمون بالنهار، یزکّون أموالهم ویحجّون البیت ویجتنبون کلّ محرّم.
امام صادق علیه السلام فرمود: «شیعیان ما پرهیزگار، پرتلاش، با وفا، امانت دار و دوری کننده از دنیا هستند. پنجاه و یک رکعت نماز در روز و شب به جای میآورند. شبها را بیدار هستند و عبادت میکنند و روزها را روزه میگیرند، زکات مال خود را میدهند و حجّ را به جا میآورند و از هر حرامی دوری میکنند»
منابع؛عنه البحار: ۶۸/۱۶۷، ح ۲۳؛الوسائل: ۲/۴۱، حدیث ۲۶.
#صفات_الشیعه
منابع؛عنه البحار: ۶۸/۱۶۷، ح ۲۳؛الوسائل: ۲/۴۱، حدیث ۲۶.
#صفات_الشیعه
۴:۲۱
دو لبخند فاطمه زهرا صلوات الله علیها که فقط باید گفت: اُف بر این دنیا
#فاطمیهچه بی مقدار و بی ارزش است دنیایی که پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله، سیدة نساء العالمین صلوات الله علیها دو لبخندش اینجا باشد
زمانی که می شنود بعد از پدرش زیاد زنده نمی ماند و اولین کسی است که به او ملحق می شود.
●عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: وَ دَخَلَتْ (فاطمة سلام الله علیها) عَلَیْهِ فِی مَرَضِهِ فَسَارَّهَا فَبَكَتْ ثُمَّ سَارَّهَا فَضَحِكَتْ فَقُلْتُ كُنْتُ أَرَی لِهَذِهِ فَضْلًا عَلَی النِّسَاءِ فَإِذَا هِیَ امْرَأَةٌ مِنَ النِّسَاءِ بَیْنَمَا هِیَ تَبْكِی إِذْ ضَحِكَتْ فَسَأَلْتُهَا فَقَالَتْ إِذَنْ إِنِّی لَبَذِرَةٌ فَلَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ سَأَلْتُهَا فَقَالَتْ إِنَّهُ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ یَمُوتُ فَبَكَیْتُ ثُمَّ أَخْبَرَنِی أَنِّی أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ فَضَحِكْتُ.
●عایشه روایت می کند: هنگام بیماری پیامبر خدا، فاطمه بر او وارد شد. پیامبر در گوش فاطمه سخنی راز گفت که فاطمه گریان شد. سپس در گوشش چیزی مخفیانه گفت که فاطمه خندان گردید! من با خود گفتم: «برای فاطمه فضیلتی بر سایر زنان قائل بودم. اکنون معلوم شد که وی هم نظیر سایر زنان است، زیرا در حالی که گریان است می خندد! وقتی دلیل خنده اش را از او جویا شدم گفت: «اگر پاسخ تو را بدهم، سرّی را که پیامبر هم اکنون گفته آشکار ساخته ام.»هنگامی که رسول الله وفات کرد، من بار دیگر آن سوال را از او پرسیدم. گفت: «وقتی پدرم خبر فوت خود را به من داد، گریان شدم. سپس مرا باخبر ساخت که تو اولین کس از اهل بیتم هستی که به من ملحق می شوی؛ پس من خندیدم.
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار جلد 43 صفحه 25
وقتی صدیقه طاهره صلوات الله علیها تابوت خود را دید لبخندی زد 
●وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: مَرِضَتْ فَاطِمَةُ مَرَضاً شَدِيداً فَقَالَتْ لِأَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ أَلَا تَرَيْنَ إِلَى مَا بَلَغْتُ فَلَا تَحْمِلِينِي عَلَى سَرِيرٍ ظَاهِرٍ فَقَالَتْ لَا لَعَمْرِي وَ لَكِنْ أَصْنَعُ نَعْشاً كَمَا رَأَيْتُ يُصْنَعُ بِالْحَبَشَةِ قَالَتْ فَأَرِينِيهِ فَأَرْسَلَتْ إِلَى جَرَائِدَ رَطْبَةٍ فَقُطِّعَتْ مِنَ الْأَسْوَاقِ ثُمَّ جَعَلَتْ عَلَى السَّرِيرِ نَعْشاً وَ هُوَ أَوَّلُ مَا كَانَ النَّعْشُ فَتَبَسَّمَتْ وَ مَا رُئِيَتْ مُتَبَسِّمَةً إِلَّا يَوْمَئِذٍ
●ابن عبّاس مىگويد: آن هنگام كه بيمارى فاطمه (سلام الله علیها) شدّت يافت، به اسماء بنت عميس فرمود: آيا نمی بینی در چه حالى هستم؟ مبادا مرا روى تختهایى بگذاريد كه جنازه ام ظاهر باشد و دیده شود!اسماء گفت: نه، به جان خودم سوگند، نظير آن تابوتى را براى تو درست می كنم كه در حبشه ديده ام ساخته می شود. حضرت زهرا (صلوات الله علیها) به او فرمود: پس نمونه آن را به من نشان بده.اسماء فرستاد تا از بازار شاخه هاى تازه خرما آوردند. آن گاه آن تابوتى را كه در حبشه ديده بود، ساخت، و آن اوّلين تابوتى بود كه ساخته شد. حضرت زهرا (صلوات الله علیها) پس از ديدن آن تابوت خندان شد و تا آن روز هيچ وقت خندان دیده نشده بود.
كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)، ج1، ص: 503؛ بحار الأنوار ، ج43، ص: 189
#فاطمیهچه بی مقدار و بی ارزش است دنیایی که پاره تن پیامبر صلی الله علیه و آله، سیدة نساء العالمین صلوات الله علیها دو لبخندش اینجا باشد
●عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: وَ دَخَلَتْ (فاطمة سلام الله علیها) عَلَیْهِ فِی مَرَضِهِ فَسَارَّهَا فَبَكَتْ ثُمَّ سَارَّهَا فَضَحِكَتْ فَقُلْتُ كُنْتُ أَرَی لِهَذِهِ فَضْلًا عَلَی النِّسَاءِ فَإِذَا هِیَ امْرَأَةٌ مِنَ النِّسَاءِ بَیْنَمَا هِیَ تَبْكِی إِذْ ضَحِكَتْ فَسَأَلْتُهَا فَقَالَتْ إِذَنْ إِنِّی لَبَذِرَةٌ فَلَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللَّهِ سَأَلْتُهَا فَقَالَتْ إِنَّهُ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ یَمُوتُ فَبَكَیْتُ ثُمَّ أَخْبَرَنِی أَنِّی أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقاً بِهِ فَضَحِكْتُ.
●عایشه روایت می کند: هنگام بیماری پیامبر خدا، فاطمه بر او وارد شد. پیامبر در گوش فاطمه سخنی راز گفت که فاطمه گریان شد. سپس در گوشش چیزی مخفیانه گفت که فاطمه خندان گردید! من با خود گفتم: «برای فاطمه فضیلتی بر سایر زنان قائل بودم. اکنون معلوم شد که وی هم نظیر سایر زنان است، زیرا در حالی که گریان است می خندد! وقتی دلیل خنده اش را از او جویا شدم گفت: «اگر پاسخ تو را بدهم، سرّی را که پیامبر هم اکنون گفته آشکار ساخته ام.»هنگامی که رسول الله وفات کرد، من بار دیگر آن سوال را از او پرسیدم. گفت: «وقتی پدرم خبر فوت خود را به من داد، گریان شدم. سپس مرا باخبر ساخت که تو اولین کس از اهل بیتم هستی که به من ملحق می شوی؛ پس من خندیدم.
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار جلد 43 صفحه 25
●وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: مَرِضَتْ فَاطِمَةُ مَرَضاً شَدِيداً فَقَالَتْ لِأَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ أَلَا تَرَيْنَ إِلَى مَا بَلَغْتُ فَلَا تَحْمِلِينِي عَلَى سَرِيرٍ ظَاهِرٍ فَقَالَتْ لَا لَعَمْرِي وَ لَكِنْ أَصْنَعُ نَعْشاً كَمَا رَأَيْتُ يُصْنَعُ بِالْحَبَشَةِ قَالَتْ فَأَرِينِيهِ فَأَرْسَلَتْ إِلَى جَرَائِدَ رَطْبَةٍ فَقُطِّعَتْ مِنَ الْأَسْوَاقِ ثُمَّ جَعَلَتْ عَلَى السَّرِيرِ نَعْشاً وَ هُوَ أَوَّلُ مَا كَانَ النَّعْشُ فَتَبَسَّمَتْ وَ مَا رُئِيَتْ مُتَبَسِّمَةً إِلَّا يَوْمَئِذٍ
●ابن عبّاس مىگويد: آن هنگام كه بيمارى فاطمه (سلام الله علیها) شدّت يافت، به اسماء بنت عميس فرمود: آيا نمی بینی در چه حالى هستم؟ مبادا مرا روى تختهایى بگذاريد كه جنازه ام ظاهر باشد و دیده شود!اسماء گفت: نه، به جان خودم سوگند، نظير آن تابوتى را براى تو درست می كنم كه در حبشه ديده ام ساخته می شود. حضرت زهرا (صلوات الله علیها) به او فرمود: پس نمونه آن را به من نشان بده.اسماء فرستاد تا از بازار شاخه هاى تازه خرما آوردند. آن گاه آن تابوتى را كه در حبشه ديده بود، ساخت، و آن اوّلين تابوتى بود كه ساخته شد. حضرت زهرا (صلوات الله علیها) پس از ديدن آن تابوت خندان شد و تا آن روز هيچ وقت خندان دیده نشده بود.
كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)، ج1، ص: 503؛ بحار الأنوار ، ج43، ص: 189
۴:۳۶
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
یاعلی إن الله وَهَبَ لک حُبَ المساکین و المستضعفین فی الارض فَرضیتَ بهم إخواناً و رَضُوا بک إماماً.
ای علی خداوند دوستی مستمندان و مستضعفین زمین را به تو بخشید پس تو آنان را به برادری گزیدی و آنان تو را به امامت و پیشوایی
۱۸:۲۲
#قرآن_و_اهل_بیت
هشدار
و بشارت
صدیقه کبری سلام الله علیها
با دقت بخوانید!






¤¤¤
…مردی همسر خود را خدمت صدیقه کبری سلام الله علیها فرستاد تا از ایشان بپرسد که:" آیا او از شیعیان اهل بیت علیهم السلام هست یا نه "؟حضرت در پاسخِ آن زن فرمودند:
قولي لَهُ : إن كُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناكَ وَ تَنتَهي عَمّا زَجَرناكَ عَنهُ ، فأنتَ مِنْ شيعَتِنا ، وَ إلّا فَلا.
به او بگو:اگر به آنچه ما به تو فرمان داده ایم , عمل کنی و از آنچه ما تو را نهی کرده ایم پرهیز نمایی ، تو از "شیعیان" ما هستی ؛ وگر نه , نه!
وقتی آن زن , پاسخ را برای شوهرش گفت ، او برآشفت و گفت:وای بر من ! کیست که اهل گناه و اشتباه نباشد ؟ پس من برای ابد در آتش جهنم خواهم بود ؛ زیرا کسی که از شیعیان ایشان نیست , هیچگاه از آتش خارج نمی شود.
زن خدمت حضرت فاطمهء زهرا سلام الله علیها باز گشت و سخنان شوهر را برای ایشان بازگو نمود , حضرت فرمودند:
قولي لَهُ : لَيسَ هكذا ؛ شيعَتُنا مِن خِيارِ أهلِ الجَنَّةِ وَ كُلُّ مُحِبّينا وَ مُوالي اوليائِنا وَ مُعادي أعدائِنا وَ المُسَلِّمُ بِقَلبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا ، لَيسوا مِن شيعَتِنا إذا خالَفوا أوامِرَنا وَ نَواهينا في سائِرِ الموبِقاتِ ؛ وَ هُم مَعَ ذلكَ في الجَنَّةِ ولكِن بَعدَ ما يُطَهَّرونَ مِن ذُنوبِهِم بِالبَلايا وَ الرَّزايا او في عَرَصاتِ القِيامَةِ بِأنواعِ شَدائِدِها اَو في الطَّبَقِ الأعلي مِن جَهَنَّمَ بِعَذابِها إلي أن نَستَنفِذَهُم بِحُبِّنا مِنها وَ نَنقُلَهُم إلي حَضرَتِنا.
به او بگو چنین نیست (که هر کس از شیعیان ما نباشد , در عذاب جهنم به طور همیشگی باقی بماند) ؛ شیعیان ما جزء برگزیدگان اهل بهشت هستند ؛و همهء دوستداران ما و دوستانِ دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما و هر کس که از دل و با زبان , تسلیم ماست ، در صورتی که مخالفت با اومر و نواهی ما در زمینهء معاصی هلاک کننده ، داشته باشد , جزء شیعیان ما نیستند ؛ اما با این حال اهل بهشت خواهند بود ؛ ولی البته پس از آنکه از گناهان خود پاک گردند ؛بوسیلهء بلاها و مصیبتها (در دنیا) و یا در عرصه های مختلف قیامت , به واسطهء سختیهایی که آنجا متحمل می شوند و یا وارد بالاترین طبقهء جهنم شده و عذاب می شوند تا آنکه ما ایشان را به خاطر محبتی که به ما داشته اند نجات داده و آنها را به حضور خود منتقل سازیم.






¤¤¤
بحار ۱۵۵/۶۸
…مردی همسر خود را خدمت صدیقه کبری سلام الله علیها فرستاد تا از ایشان بپرسد که:" آیا او از شیعیان اهل بیت علیهم السلام هست یا نه "؟حضرت در پاسخِ آن زن فرمودند:
۲۱:۵۲
معرفت حجت
ابو حمزه گفت: به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: آیا زمین بدون امام پایدار میماند؟ فرمود: اگر ساعتی بدون امام باشد، زمین اهلش را فرو میبرد.
علل الشرائع: ۷۶
کرام نقل کرد که حضرت صادق علیه السّلام فرمود: اگر تمام مردم منحصر به دو نفر شوند، یکی از آن دو نفر امام خواهد بود. و فرمود: آخرین کسی که از دنیا میرود امام است، تا کسی نتواند بر خدا اعتراض کند که او را بدون حجت و راهنما قرار داده است.
علل الشرائع: ۷۶
ابو حمزه از حضرت باقر نقل میکند که فرمود: به خدا قسم از زمان مرگ آدم تاکنون، خداوند #زمین را خالی از امامی که موجب هدایت مردم شود نگذارده که حجت خدا است بر بندگان و در آینده نیز خالی از حجت نخواهد بود.
علل الشرائع: ۷۶
ابو جعفر علیه السّلام فرمود: خداوند زمین را خالی از امام قرار نمی دهد، چه ظاهر باشد و چه پنهان.
علل الشرائع: ۷۶
ذریح محاربی از امام #صادق علیه السّلام نقل میکند که شنیدم فرمود: به خدا قسم خداوند از زمان قبض روح آدم زمین را بدون امامی که به سوی او هدایت کند رها نکرده است. او #حجت خدای عزوجل بر بندگان است، کسی که او را رها کند به هلاکت میرسد و هر کس با او باشد، نجات مییابد، این حقی است بر خدای تبارک و تعالی.
کمال الدین: ۱۳۳، علل الشرائع: ۷۶ - ۷۷
ابو حمزه گفت: به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: آیا زمین بدون امام پایدار میماند؟ فرمود: اگر ساعتی بدون امام باشد، زمین اهلش را فرو میبرد.
کرام نقل کرد که حضرت صادق علیه السّلام فرمود: اگر تمام مردم منحصر به دو نفر شوند، یکی از آن دو نفر امام خواهد بود. و فرمود: آخرین کسی که از دنیا میرود امام است، تا کسی نتواند بر خدا اعتراض کند که او را بدون حجت و راهنما قرار داده است.
ابو حمزه از حضرت باقر نقل میکند که فرمود: به خدا قسم از زمان مرگ آدم تاکنون، خداوند #زمین را خالی از امامی که موجب هدایت مردم شود نگذارده که حجت خدا است بر بندگان و در آینده نیز خالی از حجت نخواهد بود.
ابو جعفر علیه السّلام فرمود: خداوند زمین را خالی از امام قرار نمی دهد، چه ظاهر باشد و چه پنهان.
ذریح محاربی از امام #صادق علیه السّلام نقل میکند که شنیدم فرمود: به خدا قسم خداوند از زمان قبض روح آدم زمین را بدون امامی که به سوی او هدایت کند رها نکرده است. او #حجت خدای عزوجل بر بندگان است، کسی که او را رها کند به هلاکت میرسد و هر کس با او باشد، نجات مییابد، این حقی است بر خدای تبارک و تعالی.
۱۴:۵۰
بیکران فضائل معصومین علیهم السلام
به گواه قرآن کریم همه چیز جز وجه الله هلاک خواهد شدكُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (سوره قصص آیه ۸۸)
عنْ أَبِی جَعْفَرٍ صلوات الله علیه قَالَ:نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِی الْأَرْضِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ
🟧امام باقر صلوات الله علیه می فرماید:ما وجه اللَّه هستیم که روی زمین بین شما رفت و آمد می کنیم
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام جلد ۲۴ صفحه ۱۱۴
اگر چه مدح تو پیچیده در معانی نیستولی سرودن تو شان هر زبانی نیست
هر آن طرف که تو باشی "فَثُمَّ وَجهُ الله"که جز مسیر تو سمت خدا نشانی نیست
#فضائل #اهل_بیت #معصومین #امام_باقر
به گواه قرآن کریم همه چیز جز وجه الله هلاک خواهد شدكُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (سوره قصص آیه ۸۸)
عنْ أَبِی جَعْفَرٍ صلوات الله علیه قَالَ:نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِی الْأَرْضِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ
🟧امام باقر صلوات الله علیه می فرماید:ما وجه اللَّه هستیم که روی زمین بین شما رفت و آمد می کنیم
اگر چه مدح تو پیچیده در معانی نیستولی سرودن تو شان هر زبانی نیست
هر آن طرف که تو باشی "فَثُمَّ وَجهُ الله"که جز مسیر تو سمت خدا نشانی نیست
#فضائل #اهل_بیت #معصومین #امام_باقر
۴:۴۷
4_5875238523300221089.mp3
۱۶:۵۰-۳۸.۵۵ مگابایت
۱۶:۵۸
🟡 لحظات آخرین عمر حضرت زهرا سلام الله علیها ...
وَرُوِيَ أَنَّ فَاطِمَةَ علیهاالسلام لَا زَالَتْ بَعْدَ النَّبِيِّ مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، نَاحِلَةَ الْجِسْمِ، مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ مِنَ الْمُصِيبَةِ بِمَوْتِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وآله، وَهِيَ مَهْمُومَةٌ مَغْمُومَةٌ مَحْزُونَةٌ مَكْرُوبَةٌ كَئِيبَةٌ حَزِينَةٌ بَاكِيَةُ الْعَيْنِ مُحْتَرِقَةُ الْقَلْب، يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَحِينَ تَذْكُرُهُ وَتَذْكُرُ السَّاعَاتِ الَّتِي كَانَ يَدْخُلُ فِيهَا عَلَيْهَا فَيَعْظُمُ حُزْنُهَا.
🟠 روایت شده است که حضرت زهرا صلوات الله علیها همواره پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله، سرشان را میبستند، جسمشان ضعیف شده بود و قوت خود را از شدت مصیبت رسول خدا صلی الله علیه و آله از دست داده بودند. همواره محزون و مغموم و ناراحت و غمزده بودند. چشمانشان دائما گریان و قلبشان سوخته بود. در هر ساعتی، از هوش میرفتند و هرگاه به یاد رسول خدا صلی الله علیه وآله و زمانی که بر ایشان وارد میشد میافتادند، حزنشان بیشتر و بزرگتر میشد ...
روضة الواعظين ج1 ص151
مناقب آل ابی طالب ج3 ص362
#فاطمیه #ایام_فاطمیه#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🟠 روایت شده است که حضرت زهرا صلوات الله علیها همواره پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله، سرشان را میبستند، جسمشان ضعیف شده بود و قوت خود را از شدت مصیبت رسول خدا صلی الله علیه و آله از دست داده بودند. همواره محزون و مغموم و ناراحت و غمزده بودند. چشمانشان دائما گریان و قلبشان سوخته بود. در هر ساعتی، از هوش میرفتند و هرگاه به یاد رسول خدا صلی الله علیه وآله و زمانی که بر ایشان وارد میشد میافتادند، حزنشان بیشتر و بزرگتر میشد ...
#فاطمیه #ایام_فاطمیه#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
۱۴:۴۹
#مقتل_مادر #شهادت حضرت زهرا
مصائب جانسوز حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و صدمات و جراحات وارده به ایشان در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
امیر المؤمنین علیه السلام به مدت سه روز در خانه خود از مردم کناره گیری کرده و پنهان شد ، به طوری که جز برای زیارت قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله یا برای نماز از خانه خارج نمیشد. پس اصحابش از عظمت این اتفاق بی تاب شدند ، فلذا عمار بن یاسر - و در روایتی #سلمان فارسی - را نزد حضرت فرستادند.
عمار به خانه حضرت وارد شد و ایشان را در حالی یافت که نشسته بود و امام حسن علیه السلام در سمت راستش و امام حسین علیه السلام در سمت چپش بودند و گاهی به امام حسن علیه السلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به امام حسین علیه السلام نگاه میکرد و میگریست. عمار گفت: به ایشان سلام کردم و پاسخ سلامم را دادند ، سپس نشستم و گفتم: ای آقای من! شما به ما دستور میدهید که در برابر مصیبت صبر کنیم و اینها اصحابتان هستند که از قطع ارتباط شما با آنان بیقراراند و طاقت دوری از شما را ندارند. امیرالمؤمنین علیه السلام به من فرمود: «ای عمار! راست گفتی ، ولی من با از دست دادن حضرت فاطمه سلام الله علیها ، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله را نیز از دست دادم.زیرا او مایه تسلّا و آرامش من بود ، هر گاه سخن میگفت ، کلام فصیح و شیوای رسول خدا صلی الله علیه و آله را بیان میکرد و هرگاه راه میرفت ، قامت باشکوه و با وقار او را تداعی مینمود. ای عمار! من درد مصیبت را تنها با وفات او و درد فراق را تنها با فراق او حس کردم و آنچه این مصیبت بزرگ را قابل تحمل میسازد این است که (این مصیبت) در پیشگاه خداوند است. ای عمار! هنگامی که حضرت فاطمه سلام الله علیها را برای غسل دادن بر روی محل غسل گذاشتند دندهای شکسته از او ، و میخی که در سینهاش فرو رفته بود و آن را آسیب زده و زخمی کرده بود ، و پهلوی او که از ضربهها سیاه شده بود را نگاه کردم. و آنچه قلب مرا میفشارد ای عمار ، این است که او این مسائل را از من پنهان میکرد از ترس اینکه زندگی من را تلخ کند.»
عمار میگوید گفتم: آقای من! درست است ، ولی اینان یاران و شیعیان شما هستند که در انتظار خروج شما به سوی آنها هستند. پس امیرالمؤمنین علیه السلام این درخواست را پذیرفت و همراه من به سوی آنها خارج شد.
" />
عن الصوارم الحاسمة:
إنه عليه السلام احتجب عن الناس في داره ثلاثة أيام ، فكان لا يخرج إلا لزيارة قبر رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله أو للصلاة. فجزع أصحابه من عظم ذلك، فأرسلوا إليه عمار بن ياسر- و في رواية سلمان الفارسي- فدخل عليه داره فوجده جالسا و الحسن عليه السلام عن يمينه و الحسين عليه السلام عن شماله ، و هو تارة ينظر إلى الحسن عليه السلام يبكي و تارة ينظر إلى الحسين عليه السلام فيبكي.قال عمار: فسلّمت عليه فردّ عليّ السلام، فجلست و قلت: يا سيدي! أنتم تأمروننا بالصبر على المصيبة و هؤلاء أصحابك ، قد جزعوا من انقطاعك عنهم و لا طاقة لهم بفراقك. فقال لي: يا عمار ، صدقت و لكني فقدت رسول اللّه صلى الله عليه و آله بفقد فاطمة سلام الله علیهت ، كانت لي عزاء و سلوة ، كانت إذا تكلّمت أفصحت عن بليغ كلامه و إذا مشت حكت كريم قوامه. يا عمار! ما أحسست بألم المصيبة إلا بوفاتها و لا بألم الفراق إلا بفراقها، و ما يهوّن الخطب إنه بعين اللّه. يا عمار! لما وضعت فاطمة (عليها السلام) على المغتسل، نظرت إلى ضلع من أضلاعها مكسور و قد دخل المسمار في ثديها فأعابه ، و متنها قد اسودّ من الضرب.و ما يقرع قلبي يا عمار أنها كانت تخفي ذلك عني مخافة أن تنغّص عليّ عيشي.فقلت: سيدي! أجل ، هؤلاء أصحابك و شيعتك ينتظرون خروجك. فأجابني إلى ذلك و خرج معي إليهم.
الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء ، ج ۱۱ ، ص ۱۰۳
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
عمار به خانه حضرت وارد شد و ایشان را در حالی یافت که نشسته بود و امام حسن علیه السلام در سمت راستش و امام حسین علیه السلام در سمت چپش بودند و گاهی به امام حسن علیه السلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به امام حسین علیه السلام نگاه میکرد و میگریست. عمار گفت: به ایشان سلام کردم و پاسخ سلامم را دادند ، سپس نشستم و گفتم: ای آقای من! شما به ما دستور میدهید که در برابر مصیبت صبر کنیم و اینها اصحابتان هستند که از قطع ارتباط شما با آنان بیقراراند و طاقت دوری از شما را ندارند. امیرالمؤمنین علیه السلام به من فرمود: «ای عمار! راست گفتی ، ولی من با از دست دادن حضرت فاطمه سلام الله علیها ، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله را نیز از دست دادم.زیرا او مایه تسلّا و آرامش من بود ، هر گاه سخن میگفت ، کلام فصیح و شیوای رسول خدا صلی الله علیه و آله را بیان میکرد و هرگاه راه میرفت ، قامت باشکوه و با وقار او را تداعی مینمود. ای عمار! من درد مصیبت را تنها با وفات او و درد فراق را تنها با فراق او حس کردم و آنچه این مصیبت بزرگ را قابل تحمل میسازد این است که (این مصیبت) در پیشگاه خداوند است. ای عمار! هنگامی که حضرت فاطمه سلام الله علیها را برای غسل دادن بر روی محل غسل گذاشتند دندهای شکسته از او ، و میخی که در سینهاش فرو رفته بود و آن را آسیب زده و زخمی کرده بود ، و پهلوی او که از ضربهها سیاه شده بود را نگاه کردم. و آنچه قلب مرا میفشارد ای عمار ، این است که او این مسائل را از من پنهان میکرد از ترس اینکه زندگی من را تلخ کند.»
عمار میگوید گفتم: آقای من! درست است ، ولی اینان یاران و شیعیان شما هستند که در انتظار خروج شما به سوی آنها هستند. پس امیرالمؤمنین علیه السلام این درخواست را پذیرفت و همراه من به سوی آنها خارج شد.
۱۶:۰۶
🧮یک محاسبه ی نورانی
امام زمان علیه السلام، چقدر تو را دوست دارد؟
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ علیه السلام: لَا تَنْسَنِي مِنَ الدُّعَاءِ! قَالَ: أَ وَ تَعْلَمُ أَنِّي أَنْسَاكَ؟ قَالَ: فَتَفَكَّرْتُ فِي نَفْسِي وَ قُلْتُ هُوَ يَدْعُو لِشِيعَتِهِ وَ أَنَا مِنْ شِيعَتِهِ. قُلْتُ: لَا، لَا تَنْسَانِي. قَالَ: وَ كَيْفَ عَلِمْتَ ذَلِكَ؟ قُلْتُ: إِنِّي مِنْ شِيعَتِكَ وَ إِنَّكَ لَتَدْعُو لَهُمْ. فَقَالَ: هَلْ عَلِمْتَ بِشَيْءٍ غَيْرِ هَذَا؟ قَالَ: قُلْتُ: لَا. قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَا لَكَ عِنْدِي فَانْظُرْ إِلَى مَا لِي عِنْدَكَ.(الكافي، ج2، ص652)
حسن بن جهم گفت: به حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام عرض کردم: ما را از دعا فراموش نفرمایید! فرمود: آیا فکر می کنی که تو را از دعا فراموش می کنم؟ حسن گفت: با خودم فکر کردم که این بزرگوار برای شیعیانش دعا می کند، من هم که از شیعیانش هستم، پس برای من نیز دعا می کند، لذا به حضرت عرض کردم: من فکر نمی کنم که شما مرا از دعا فراموش کنید. فرمود: از کجا فهمیدی که تو را از دعا فراموش نمی کنم؟ عرض کردم: من شیعه شما هستم، شما هم برای شیعیانتان حتما دعا می کنید، پس من را هم دعا می کنید. فرمود: آیا راه دیگری نیز به نظرت می رسد که از آن طریق بدانی که من تو را دعا می کنم؟ عرض کردم: نه، راه دیگری به نظرم نمی رسد. حضرت فرمود: هر وقت خواستی بفهمی که نزد من چه مقامی داری، پس بنگر که من نزد تو چگونه هستم.
حسن بن جهم گفت: به حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام عرض کردم: ما را از دعا فراموش نفرمایید! فرمود: آیا فکر می کنی که تو را از دعا فراموش می کنم؟ حسن گفت: با خودم فکر کردم که این بزرگوار برای شیعیانش دعا می کند، من هم که از شیعیانش هستم، پس برای من نیز دعا می کند، لذا به حضرت عرض کردم: من فکر نمی کنم که شما مرا از دعا فراموش کنید. فرمود: از کجا فهمیدی که تو را از دعا فراموش نمی کنم؟ عرض کردم: من شیعه شما هستم، شما هم برای شیعیانتان حتما دعا می کنید، پس من را هم دعا می کنید. فرمود: آیا راه دیگری نیز به نظرت می رسد که از آن طریق بدانی که من تو را دعا می کنم؟ عرض کردم: نه، راه دیگری به نظرم نمی رسد. حضرت فرمود: هر وقت خواستی بفهمی که نزد من چه مقامی داری، پس بنگر که من نزد تو چگونه هستم.
۱۸:۱۷
...
انسانیت-کمک-بخشش-رَحم کردن به مردم کنید، که از شیعیان اهلبیت باشید
قَالَ اَلْإِمَامُ اَلْبَاقِرُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : اِنَّ بَعْضَ اَصَحْابِهِ سَأَلَهُ فَقالَ : جُعِلتُ فَدِاكَ اِنَّ الشّيعَهَ عِنْدَ ناكثيروُنَ، فَقالَ: هَلْ يَعْطِفُ الغَنِىُّ عَلى الفَقيرَ، وَ يَتَجاوَزُ المُحْسِنُ عَنْ المُسى ء وَ يَتَواسُونَ؟ قُلْتُ: لا، قالَ عليه السلام : لَيْسَ هؤُلاءِ الشّيعَةَ، الشَّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هذا.
🟠 يكى از ياران امام باقر صلوات الله علیه به آن حضرت عرض کرد: شيعيان در منطقه ما زيادند. حضرت فرمودند : آيا توانگر آنان بر فقير مِهر مى ورزد؟ و نيكوكار از بدكار مى گذرد؟ و مواسات و بذل و بخشش مالى دارند؟ عرض کرد : خير. حضرت فرمودند : اينان شيعه نيستند. شيعه كسى است كه چنين باشد.
قضاء حقوق المؤمنين، الشيخ ابو على الصورى، ص 21،
انسانیت-کمک-بخشش-رَحم کردن به مردم کنید، که از شیعیان اهلبیت باشید
🟠 يكى از ياران امام باقر صلوات الله علیه به آن حضرت عرض کرد: شيعيان در منطقه ما زيادند. حضرت فرمودند : آيا توانگر آنان بر فقير مِهر مى ورزد؟ و نيكوكار از بدكار مى گذرد؟ و مواسات و بذل و بخشش مالى دارند؟ عرض کرد : خير. حضرت فرمودند : اينان شيعه نيستند. شيعه كسى است كه چنين باشد.
۲۰:۱۲
🟡 حضرت ام البنین علیها السلام شجاع ترین زن عرب
و قد روي أن أمير المؤمنين علي عليه السلام قال لأخيه عقيل وكان نسابة عالما بأنساب العرب وأخبارهم: انظر الى امرأة قد ولدتها الفحولة من العرب لأتزوجها فتلد لي غلاما فارسا. فقاله : تزوج ام البنين الكلابية فانّه ليس في العرب أشجع من آبائها. فتزوجها.
🟠 ابن عنبة نسب شناس بزرگ شیعه روایت کرده است : حضرت امیر المومنین علیه السلام به برادرش عقیل که عالم به علم نسب شناسی عرب بود و از وضعیت خانواده ها خبر داشت فرا خواند و به او فرمود : دوست دارم زن شجاعی از قبیله ای برایم انتخاب کنی که فرزند قهرمانی برای من به دنیا بیاورد تا با او ازدواج کنم ، من می خواهم یک قهرمان و بزرگ مرد برای من به دنیا بیاورد. عقیل گفت : با ام البنین کلابیه ازدواج کن ، زیرا در میان عرب شجاع تر از آن ها سراغ ندارم ، و حضرت علی علیه السلام نیز این انتخاب را پسندید.
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، تالیف ابن عنبة، صفحه ۳۵۷
🟠 ابن عنبة نسب شناس بزرگ شیعه روایت کرده است : حضرت امیر المومنین علیه السلام به برادرش عقیل که عالم به علم نسب شناسی عرب بود و از وضعیت خانواده ها خبر داشت فرا خواند و به او فرمود : دوست دارم زن شجاعی از قبیله ای برایم انتخاب کنی که فرزند قهرمانی برای من به دنیا بیاورد تا با او ازدواج کنم ، من می خواهم یک قهرمان و بزرگ مرد برای من به دنیا بیاورد. عقیل گفت : با ام البنین کلابیه ازدواج کن ، زیرا در میان عرب شجاع تر از آن ها سراغ ندارم ، و حضرت علی علیه السلام نیز این انتخاب را پسندید.
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
۱۹:۵۸
#سخنان_مهدوی_علیه_السلام
پیغامی از محبوب دور از نظر 

️
️
لَوْ أنَّ أشياعَنا -وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ- عَلي اجتِماع مِنَ القُلوبِ في الوَفاءِ بِالعَهدِ عَلَيهِم لَما تَأخَّرَ عَنهُم اليُمنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلي حَقِّ المَعرفَةَ و صِدقِها مِنهُم بِنا فَما يَحبِسُنا عَنهُم إلّا ما يَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُكرِهُهُ و لا نُؤَثِّرُهُ مِنهُ و اللّهُ المُستَعانُ.
اگر شیعیان ما - که خداوند توفیق طاعتشان دهد - در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند همدل می شدند ، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیبشان می گشت ؛ دیداری بر مبنای شناختی راستین و بر اساس صداقتی از آنان نسبت به ما ؛ پس ما را از ایشان دور نمی دارد , مگر آن دسته از کردارهای آنان که ما را ناپسند و ناخوشایند است , این اعمال را شایستهء آنان نمی دانیم و خداوند یاری کننده است.
And Although our Shiites -God grace their worships- became unanimous in what promised , our prospered meeting is not delayed ; And we would share the bliss , a meeting based on an accurate and honest recognition from them to us. Hence we are not eluded from him , lest their deeds are indecent and unpleasant and not admissible , and God is in their support.

️
️
احتجاج طبرسی ۳۲۴/۲
الزام الناصب ص۱۳۶
بشارة الإسلام ص۱۰۰
بحارالانوار ۱۷۶،۱۷۷/۵۳
كلمة الامام المهدی ۲۰۰/۱
And Although our Shiites -God grace their worships- became unanimous in what promised , our prospered meeting is not delayed ; And we would share the bliss , a meeting based on an accurate and honest recognition from them to us. Hence we are not eluded from him , lest their deeds are indecent and unpleasant and not admissible , and God is in their support.
۱۳:۲۳