گفتگو با قرآن | ghorangoft
#یادداشت | منتظر قدرتمند شدن بمانیـم؟
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
" />
تولید: حلقه مسائل عمومی؛ اندیشکده قرآنگفت
اشــــاره
وقتی هنوز همهچیز در درون یک جامعه یا یک نهضت شکل نگرفته و ستونهای فکری، فرهنگی، و سازمانی آن محکم نشدهاند، در برابر جهان بیرون چه باید کرد؟
آیا عاقلانهتر است که همهٔ ظرفیتها درونزا و آرام آرام تقویت شوند و تا رسیدن به حدی از قدرت و انسجام، درهای تعامل بیرونی بسته بماند؟
یا اینکه فرآیند ساخت درونی و نقشآفرینی بیرونی باید همزمان پیش برود، حتی اگر این ورود زودهنگام با خطر شکست همراه باشد؟
اگر یک جنبش یا جامعه همهٔ انرژی خود را بر ساخت درون متمرکز کند، آیا در این فاصله میدان بیرون را به رقیبان واگذار نکرده است؟ برعکس، اگر خیلی زود وارد صحنه شود، آیا فرصت ساختن ستونهای پایدار از دست نخواهد رفت؟
این پرسشها مختص زمان ما نیستند. بسیاری از جنبشها و جوامع در طول تاریخ با همین تردیدها روبهرو بودهاند: از لحظههای آغازین دعوتها و نهضتها گرفته تا دوران گذار و شکلگیری تمدنها.
قرآن کریم که از دیرباز «کتاب زندگی» خوانده شده است، با تجربههای تاریخی و پیامهایش، برای این دوگانه چه پاسخی دارد؟ آیا الگویی روشن ارائه میکند که میان ساخت درونی و نقشآفرینی بیرونی تعادل برقرار کند؟
متن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآنگفت به نشانی زیر مطالعه کنید:
ghorangoft.ir/daron-biron
صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت @ghorangoft_ir
منتظر قدرتمند شدن بمانیـم؟
" />
نقدی قرآنی بر استراتژی درون آنگاه بیرون
🧾 نسخه خلاصه + نسخه تفصیلی یادداشت
قسمت ۱ از ۲
نگاه قرآنی و به تبع آن نگرش انقلابی، مخاطب را به سمت اثرگذاری بیرونی و تحقق آرمانهای جهانی و تمدنی سوق میدهد؛ اما سؤال این است برای این کار آیا باید منتظر قدرتمند شدن خود بمانیم یا نه؟
پیش از این در نوشتارهایی ( ۱ و ۲ ) روشن شد که انسان و جامعه قرآنی، هویتی تمدنی و جهاناندیش دارد و مسائل داخلی خود را بدون لحاظ مسائل بیرونی حل نمیکند و در اینجا نیز تبیین شد که تعامل صحیح درون و بیرون باید به شکل اثرگذاری بیرونی «مستقیم» و با به عهده گرفتن نقش «رهبر-پیشران» باشد. اما در این نوشتار توجه خود را به دو خوانش ظریف اما متفاوت از اثرگذاری بیرونی مستقیم معطوف میکنیم که در جامعه انقلابی معاصر وجود دارد. این دو خوانش یا دو رهیافت هر دو در لزوم اثرگذاری بیرونی متفقالقول هستند، اما تفاوت آنها در پاسخ به این است که آیا قبل از این کار باید به یک کشور پیشرفته و پیشرو تبدیل شویم یا چنین چیزی لازم نیست:
رهیافت اول. تقویت آنگاه اثرگذاری
این رهیافت کنش بیرونی را متوقف بر قوت درونی میداند. معتقد است بدون وجود یک درونمایه قوی، امکان شکل دادن به کنشهای موفق بیرونی وجود ندارد. مطابق این رهیافت، ابتدا لازم است کشور به مسائل داخلی بپردازد، با کسب استحکام و قدرت درونزا، به ساخت درونی محکمی دست یابد و پس از طی این مرحله، بر مسائل منطقهای و جهانی تمرکز کند و کنش و اثرگذاری بیرونی داشته باشد. این گروه تلفیقی از نقش الگو و رهبر را ارائه میدهند و قائلاند اول باید پیشرو(الگو) شویم و بعد پیشران(رهبر) باشیم.
استدلال این جریان این است: کشوری که خودش قوت درونی لازم را ندارد هم در تعامل بیرونی ناموفق خواهد بود و هم تهدیدات بیرونی به درونش سرازیر میشود. نباید اشتباه کرد؛ سخن از رهاسازی بیرون یا سخن از اثرگذاری ضمنی یا غیرمستقیم نمیزند، بلکه تنها تقویت درونی را از جهت زمانی مقدم بر اثرگذاری مستقیم بیرونی میداند. اگر به تعبیر فلسفی بگوییم، هسته مرکزی استدلال این گروه این گزاره است که «فاقد شیء معطی شیء نمیتواند باشد». این رهیافت یک سیر درون بـه بیرون را پیشنهاد میدهد.
رهیافت دوم. تقویت ضمن اثرگذاری
این رهیافت بجای آنکه اثرگذاری بیرونی را نتیجه تقویت درونی بداند، تقویت درونی را ملازم با اثرگذاری بیرونی تلقی میکند. بدین معنا که بدون درگیر شدن در سطح منطقهای و جهانی، امکان تقویت بنیه درونی کشور به شکل واقعی وجود ندارد. در حقیقت این گروه قائل است پیشرو(الگو) بودن بدون پیشران(رهبر) بودن ممکن نیست. زیرا مسائل درونی و بیرونی تا حدود زیادی متصل به هم است و مسیر حل و فصل موضوعات داخلی و تأمین استحکام درونی از اثرگذاری بیرونی و جایابی صحیح و مؤثر خود در بیرون میگذرد. در این نگاه، برای ورود به عرصههای جهانی نباید منتظر قوی شدن کشور ماند؛ بلکه برعکس، برای قوی شدن کشور باید به عرصههای منطقهای-جهانی وارد شد و اثرگذاری فعالانه کرد. این رهیافت سیر دوطرفه بین بیرون و درون را پیشنهاد میدهد.
سبک قرآن به کدام رهیافت نزدیک است؟
ممکن است رهیافت اول بسیار دینی و پرمعنا جلوه کند. این نگرش که اول خود را سامان بده بعد سراغ دیگری برو، واجد یک روحیه اخلاقی جذاب است. اما نگاهی به سبک قرآن در هدایت جامعه ایمانی، چندان این رهیافت را تأیید نمیکند. سبک قرآن به رهیافت تقویت ضمن اثرگذاری نزدیک است. در این راستا هم باید به سبک هدایت سور مکی توجه نمود و هم سور مدنی. سور مکی در مرحله اول بعثت نازل شدهاند و ممکن است برخی اینطور تصور کنند بخاطر ضعف درونی جبهه ایمانی توجه به تقویت درونی جبهه است تا بستری مهیا برای کنش بیرونی در مدینه فراهم شود؛ اما قضیه برعکس است. در این سورهها پرداخت به جبهه درونی و بیرونی توأمان بوده و سیر خطی از درون به بیرون طی نشده است؛ از قضا امتزاج پرداخت به جبهه درونی و جبهه بیرونی مشهود است. گرچه طبیعی است که در مراحل پایانی رسالت، امکان و گستره کنش بیرونی بیشتر شده باشد.#درون_بیرون
پایان قسمت اول
ادامه یادداشت
صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir
🧾 نسخه خلاصه + نسخه تفصیلی یادداشت
۸:۱۴