عکس پروفایل پـنـآهِ بـے پـنـاهَـتـ؛پ

پـنـآهِ بـے پـنـاهَـتـ؛

۳۱۶عضو
پـنـآهِ بـے پـنـاهَـتـ؛
وایسا وایسا چرا یهو شدیم۳۲۶؟ کارکدومتون بودکلکااا؟
اهم.. _رایان

۲۳:۱۲

پـنـآهِ بـے پـنـاهَـتـ؛
اهم.. _رایان
مرسییییundefinedundefined

۹:۵۸

بازارسال شده از " Loyan..! "
L: با اینکه شناختی از خانوم لینی‌ ندارم ولی ازتون متشکرم.

۹:۵۹

پـنـآهِ بـے پـنـاهَـتـ؛
L: با اینکه شناختی از خانوم لینی‌ ندارم ولی ازتون متشکرم.
خواهش میکنم عزیزکرده؛

۹:۵۹

بازارسال شده از 𝙎𝙩𝙧𝙖𝙬 𝙃𝙚𝙖𝙧𝙩
thumnail
از دور بله؛مشخصه کیوتی ازش میباره

۱۱:۰۱

پـنـآهِ بـے پـنـاهَـتـ؛
undefined از دور بله؛ مشخصه کیوتی ازش میباره
خدایاخداوندااااا این چه کاریییییییهundefinedundefinedاولا مچکرم از لطفی که بهم داریدundefinedدوما عبضی زاده خررررخودتیییundefinedسوما از مرابانو هم مچکرمundefined

۱۱:۰۲

thumnail
:))))))))

۱۱:۱۳

پـنـآهِ بـے پـنـاهَـتـ؛
undefined :))))))))
خیلی دوسش دارم)))

۱۱:۱۴

thumnail
عشق زندگیم درحالِ مرگه؛
کتابش را به این شکل آغازکرد.
خیال میکرد تا نقطه ی جمله ی آخرِ کتابش روح درون جسمش پرسه میزند،اما رویایی بیش نبود.
او،سخت ترین لحظات زندگیش را درکنار معبودش گذراند..
خود را با"تا آخرش کنار هم میمونیم و تنها مرگ مارا از هم جدا می کند؛"تسلی میداد.
درست میگفت،البته تا حدودی..
او وجودش را فدای معبودش میکرد..اما..
پس از مرگش معبودش،معشوقه ای دیگر پیدا کردو تنها در"365"روز نصفه‌ی یک روزرا صرف فکرکردن به او میکرد...
هیچکس..قرارنیست ابدی باشه؛
وهمچنین هیچکس قرار نیست دیگر مثل"سَم"عاشق شود؛
هرگز..!
کسی چه میدانست..که کتابی که آغازش دستِ جوانی عاشق پیشه بود،پایانش دست معشوقه ی بی وفایش باشد؟
لینی

۱۱:۳۷

میدونمم قلمم بده..به روم نیاریدundefinedundefined

۱۱:۴۱

بازارسال شده از §ȟɥț ğɥñ
thumnail

۱۱:۵۷

thumnail
خداحافظ گوجوسنسه)))
دلم برات تنگ میشه)))

۱۲:۱۳

نه بابا عاشقش نیستم،فقط پسورد گوشیم تاریخ تولدشه)

۱۲:۳۳

گوشیم رد داده احتمالا نتونم باشم احتمالاundefined

۱۲:۵۲

اشتباه من۲امروز منتشر شد.

۱۳:۳۷

و من فردا امتخان ریاضی دارم

۱۳:۳۷

ازطرفی هم مامانم خونس

۱۳:۳۷

شانس:

۱۳:۳۷

thumnail
گیف
۵۱:۰۶

۱۳:۳۸

thumnail
me;?

۱۳:۵۱