۲۳ اسفند ۱۳۹۷
۱۰:۴۱
۱۲:۲۷
۱۴:۳۶
۱۴:۴۴
۱۷:۱۷
۱۸:۳۲
۲۴ اسفند ۱۳۹۷
۶:۰۲
۱۰:۰۲
۱۱:۵۵
۱۳:۲۹
۱۷:۲۴
۲۰:۰۳
۲۵ اسفند ۱۳۹۷
۶:۵۲
۱۰:۵۲
۱۱:۲۹
۱۷:۵۳
خاطره یک نامادری و دختر خوانده که ایده «لحظه گرگ و میش» را شکل داد
مونا انوری زاده (نویسنده #لحظه_گرگ_و_میش)- خبرگزاری ایسنا: طرح این سریال از سال ۹۰ یا ۹۱ در ذهن من شکل گرفت و هیچگونه سفارشی از طرف تلویزیون در این راستا وجود نداشت. من در گذشته خاطرهای شنیدم که درباره یک نامادری و دختر خوانده او بود. دختر خوانده پس از سالهای درازی در خانه نامادری را میزند و میگوید تو من را بزرگ کردی و مادرم هستی، باید در خانهات را باز کنی و من را بپذیری. من این داستان را در همین حد شنیدم و قبل و بعد این داستان را نمیدانم اما این جمله من را جذب کرد و به این نتیجه رساند که این دیالوگ میتواند قصهای جذاب در پس خود داشته باشد و رابطه بین نامادری و دختر خوانده و اتفاقات بین آنها را به تصویر بکشد.
یک کارگردان مطرح سینما به من نصیحت کرد که به عنوان خانمی که پتانسیل نوشتن داری، مطلبی که من میتوانم به عنوان یک مرد بنویسم را ننویس؛ مطلبی که تو به عنوان زن میتوانی بنویسی که من نمیتوانم، بنویس و از این پتانسیل زن بودن استفاده کن. این جمله برای من بسیار ارزشمند بود و آگاهانه در انتخاب کارهایم به این سمت رفتم که نگاه و حس زنانه در متن جریان داشته باشد.
اینکه برخی میگویند دهه شصت اینگونه نبود که شما نشان دادید به خاطر قرائتی است که سعی شده به ما غالب شود وگرنه بانوانی داشتیم که به جبهه میرفتند، در زمان انقلاب مبارز بودند و این واقعیت با تصویری که از زنان آن دهه ارائه میدهند، متفاوت است. ما نمونه شاخصی از بانوان مانند مرضیه دباغ که الگوی زن فعال و قدرتمند بودند را داریم که شاید تعداد آنها کم بود اما وجود داشتند.
ما هرگز نمیخواهیم رابطه دختر و پسر را تحقیر کنیم اما درباره روابط خارج از چارچوب که خانواده نظارتی روی آن ندارند، هشدار میدهیم که میتواند خطرناک باشد. ما در این سریال سعی کردیم اگر هشدار اجتماعی هم میدهیم در بستر درام باشد و به سمت شعار نرویم. سعی کردیم در این سریال برخلاف این ذهنیت مسموم، نشان دهیم که بسیاری از جوانان شایسته سرزمین ما بدون نیاز و بدون چشمداشت صرفاً در راه وطن و از روی وظیفه جانفشانی کردند؛ امثال احسان، رازمیک، حامد، هادی و یوسف در دوران جنگ تحمیلی ما کم نبودهاند.
ما همیشه شعار میدهیم که میخواهیم آسیبهای طلاق را نشان دهیم، اما پای عمل که میرسد گفته میشود در سریال طلاق نداشته باشیم یا طلاق را نبینیم یا یکی از زوجها بمیرد که طلاق خودبهخود منتفی شود و سوال این است که اگر طلاق را نشان ندهیم چطور میتوانیم به آسیبهایش بپردازیم؟ چطور معضل بچههای طلاق و آسیبهای روحی و روانیشان را به مردم گوشزد کنیم؟ چطور نشان دهیم که بدسرپرست بودن چه بلایی بر سر بچهها میآورد؟ با این حال ما به سختی به این امر پرداختیم.goo.gl/XvKk8X
مطالعه گفتگو کامل در:isna.ir/news/97122412875
@GorgomishTV
مونا انوری زاده (نویسنده #لحظه_گرگ_و_میش)- خبرگزاری ایسنا: طرح این سریال از سال ۹۰ یا ۹۱ در ذهن من شکل گرفت و هیچگونه سفارشی از طرف تلویزیون در این راستا وجود نداشت. من در گذشته خاطرهای شنیدم که درباره یک نامادری و دختر خوانده او بود. دختر خوانده پس از سالهای درازی در خانه نامادری را میزند و میگوید تو من را بزرگ کردی و مادرم هستی، باید در خانهات را باز کنی و من را بپذیری. من این داستان را در همین حد شنیدم و قبل و بعد این داستان را نمیدانم اما این جمله من را جذب کرد و به این نتیجه رساند که این دیالوگ میتواند قصهای جذاب در پس خود داشته باشد و رابطه بین نامادری و دختر خوانده و اتفاقات بین آنها را به تصویر بکشد.
یک کارگردان مطرح سینما به من نصیحت کرد که به عنوان خانمی که پتانسیل نوشتن داری، مطلبی که من میتوانم به عنوان یک مرد بنویسم را ننویس؛ مطلبی که تو به عنوان زن میتوانی بنویسی که من نمیتوانم، بنویس و از این پتانسیل زن بودن استفاده کن. این جمله برای من بسیار ارزشمند بود و آگاهانه در انتخاب کارهایم به این سمت رفتم که نگاه و حس زنانه در متن جریان داشته باشد.
اینکه برخی میگویند دهه شصت اینگونه نبود که شما نشان دادید به خاطر قرائتی است که سعی شده به ما غالب شود وگرنه بانوانی داشتیم که به جبهه میرفتند، در زمان انقلاب مبارز بودند و این واقعیت با تصویری که از زنان آن دهه ارائه میدهند، متفاوت است. ما نمونه شاخصی از بانوان مانند مرضیه دباغ که الگوی زن فعال و قدرتمند بودند را داریم که شاید تعداد آنها کم بود اما وجود داشتند.
ما هرگز نمیخواهیم رابطه دختر و پسر را تحقیر کنیم اما درباره روابط خارج از چارچوب که خانواده نظارتی روی آن ندارند، هشدار میدهیم که میتواند خطرناک باشد. ما در این سریال سعی کردیم اگر هشدار اجتماعی هم میدهیم در بستر درام باشد و به سمت شعار نرویم. سعی کردیم در این سریال برخلاف این ذهنیت مسموم، نشان دهیم که بسیاری از جوانان شایسته سرزمین ما بدون نیاز و بدون چشمداشت صرفاً در راه وطن و از روی وظیفه جانفشانی کردند؛ امثال احسان، رازمیک، حامد، هادی و یوسف در دوران جنگ تحمیلی ما کم نبودهاند.
ما همیشه شعار میدهیم که میخواهیم آسیبهای طلاق را نشان دهیم، اما پای عمل که میرسد گفته میشود در سریال طلاق نداشته باشیم یا طلاق را نبینیم یا یکی از زوجها بمیرد که طلاق خودبهخود منتفی شود و سوال این است که اگر طلاق را نشان ندهیم چطور میتوانیم به آسیبهایش بپردازیم؟ چطور معضل بچههای طلاق و آسیبهای روحی و روانیشان را به مردم گوشزد کنیم؟ چطور نشان دهیم که بدسرپرست بودن چه بلایی بر سر بچهها میآورد؟ با این حال ما به سختی به این امر پرداختیم.goo.gl/XvKk8X
مطالعه گفتگو کامل در:isna.ir/news/97122412875
@GorgomishTV
۱۸:۲۸
۲۰:۰۹
۱۳ فروردین ۱۳۹۸
۱۸:۲۵
۱۵ فروردین ۱۳۹۸
۱۷:۳۸