۲۰ اسفند ۱۳۹۹
با سلام خدمت فرماندهان و شورای حوزه ی بسیج دانش آموزیبا احترام پیروی ابلاغیه سپاه، نسبت به تشویق دانش آموزان، دوستان و فرهنگیان به منظور شرکت در اردوی راهیان نور مجازی اقدام فرمایید.قرارگاه مرکزی راهیان نور از مدرسه تا مدرسه شهر تهران در بستر اپلیکیشن شاد به نشانیhttps://shad.ir/azmadresehtamadresehمیباشد.با تشکر از همکاری شما عزیزان
۸:۳۰
۱۲ خرداد ۱۴۰۰
🟢 کار برای خدا و کار برای مردم
🔸 از نظر اسلام همچنان که کار خود را باید برای خدا کرد، کار خلق را نیز باید برای خدا کرد.
🔹 اینکه گفته میشود کار برای خدا یعنی کار برای خلق، راه خدا و خلق یکی است و برای خدا یعنی برای خلق، وگرنه کار برای خدا منهای خلق آخوند بازی و صوفیگری است، سخن نادرستی است. از نظر اسلام راه، راه خداست و بس، و مقصدْ خداست نه چیز دیگر، اما راه خدا از میان خلق میگذرد.
🔸 کار برای خود کردن نفسپرستی است، کار برای خلق کردن بتپرستی است، کار برای خدا و برای خلق کردن شرک و دوگانهپرستی است، کار خود و کار خلق برای خدا کردن توحید و خداپرستی است.
🔹 از قرآن مجید در مورد «اخلاص» نکته جالبی استفاده میشود و آن اینکه مخلِص بودن (به کسر لام) غیر از مخلَص بودن (به فتح لام) است. مخلِص بودن (به کسر لام) یعنی در عمل اخلاص ورزیدن، عمل را پاک و خالص برای خدا انجام دادن. اما مخلَص بودن (به فتح لام) یعنی پاک و خالص شده برای خدا.
🔹 بدیهی است که پاک و خالص کردن عمل، چیزی است و پاک و خالص بودن به تمام وجود، چیز دیگر است.
📗 استاد مطهری، جهانبینی توحیدی، ص۸۰-۷۹
🔸 از نظر اسلام همچنان که کار خود را باید برای خدا کرد، کار خلق را نیز باید برای خدا کرد.
🔹 اینکه گفته میشود کار برای خدا یعنی کار برای خلق، راه خدا و خلق یکی است و برای خدا یعنی برای خلق، وگرنه کار برای خدا منهای خلق آخوند بازی و صوفیگری است، سخن نادرستی است. از نظر اسلام راه، راه خداست و بس، و مقصدْ خداست نه چیز دیگر، اما راه خدا از میان خلق میگذرد.
🔸 کار برای خود کردن نفسپرستی است، کار برای خلق کردن بتپرستی است، کار برای خدا و برای خلق کردن شرک و دوگانهپرستی است، کار خود و کار خلق برای خدا کردن توحید و خداپرستی است.
🔹 از قرآن مجید در مورد «اخلاص» نکته جالبی استفاده میشود و آن اینکه مخلِص بودن (به کسر لام) غیر از مخلَص بودن (به فتح لام) است. مخلِص بودن (به کسر لام) یعنی در عمل اخلاص ورزیدن، عمل را پاک و خالص برای خدا انجام دادن. اما مخلَص بودن (به فتح لام) یعنی پاک و خالص شده برای خدا.
🔹 بدیهی است که پاک و خالص کردن عمل، چیزی است و پاک و خالص بودن به تمام وجود، چیز دیگر است.
📗 استاد مطهری، جهانبینی توحیدی، ص۸۰-۷۹
۲۰:۴۱
🔴 تجربه تلخ انتخاباتی شهید مطهری و تلنگری بزرگ برای امروز ما!
🔸من یک درس شخصی را برای شما میگویم. در سال ۱۳۲۵ که مرحوم آقا سید ابوالحسن فوت کرد و آقای بروجردی مرجع شد من در فاصله چند روز گفتم تمام مشکلات من در باب «خلافت» حل شد، یعنی گذشته را در پرتو حال شناختم. آقای آقا سید ابوالحسن «مرجع کل فی الکل» بود و من حدود هشت سال بود که در قم بودم و افراد زیادی را میشناختم که آدمهای خوبی بودند.
🔹در آن چند روز یکمرتبه میخواست یک قدرت بزرگ روحانی از مقامی به مقام دیگر منتقل شود، یک امتحان بسیار بزرگ. من یکمرتبه دیدم مثل اینکه حوزه قم زیرورو شد. یک حالت هول عجیبی به افراد افتاد. حال، هرکسی گرایشی به یک آقا داشت. در راه گرایش به این آقا و کوبیدن بقیه آقایان همه چیز فراموش شده بود. مثل اینکه موقتاً همه، همه چیز را فراموش کرده بودند. یک حالت جنونآمیزی به وجود آمده بود. این آن را تعدیل میکرد و آن یکی را تفسیق، و دیگری به عکس.
🔸گفتم سبحان الله! بشر چه موجودی است! پس اگر روزی پیغمبری بخواهد بمیرد و یک خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، میبیند آن عادلترین عادلها تبدیل میشود به فاسقترین فاسقها.
🔹از امتحانهایی که در زمان حاضر برای بشر پیش میآید انسان میتواند طبیعت بشر در گذشته را بفهمد، که میفهمد. همین ماها هم اگر بودیم از همین کارها میکردیم. چیز عجیبی نیست که انسان فکر میکند آدمهای خیلی استثنایی آمدند خلافت علی علیه السلام را غصب کردند. نه، اگر ماها هم بودیم همین کارها را میکردیم.
📙 استاد مطهری، فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۸۰.
🔸من یک درس شخصی را برای شما میگویم. در سال ۱۳۲۵ که مرحوم آقا سید ابوالحسن فوت کرد و آقای بروجردی مرجع شد من در فاصله چند روز گفتم تمام مشکلات من در باب «خلافت» حل شد، یعنی گذشته را در پرتو حال شناختم. آقای آقا سید ابوالحسن «مرجع کل فی الکل» بود و من حدود هشت سال بود که در قم بودم و افراد زیادی را میشناختم که آدمهای خوبی بودند.
🔹در آن چند روز یکمرتبه میخواست یک قدرت بزرگ روحانی از مقامی به مقام دیگر منتقل شود، یک امتحان بسیار بزرگ. من یکمرتبه دیدم مثل اینکه حوزه قم زیرورو شد. یک حالت هول عجیبی به افراد افتاد. حال، هرکسی گرایشی به یک آقا داشت. در راه گرایش به این آقا و کوبیدن بقیه آقایان همه چیز فراموش شده بود. مثل اینکه موقتاً همه، همه چیز را فراموش کرده بودند. یک حالت جنونآمیزی به وجود آمده بود. این آن را تعدیل میکرد و آن یکی را تفسیق، و دیگری به عکس.
🔸گفتم سبحان الله! بشر چه موجودی است! پس اگر روزی پیغمبری بخواهد بمیرد و یک خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، میبیند آن عادلترین عادلها تبدیل میشود به فاسقترین فاسقها.
🔹از امتحانهایی که در زمان حاضر برای بشر پیش میآید انسان میتواند طبیعت بشر در گذشته را بفهمد، که میفهمد. همین ماها هم اگر بودیم از همین کارها میکردیم. چیز عجیبی نیست که انسان فکر میکند آدمهای خیلی استثنایی آمدند خلافت علی علیه السلام را غصب کردند. نه، اگر ماها هم بودیم همین کارها را میکردیم.
📙 استاد مطهری، فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۸۰.
۲۰:۴۲