بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
جبهه سازی به مثابه «خودسازی»
قسمت سوم
جبهه سازی به معنای مدیریت معنا و احساس در جبهه بودن را فراهم کردن است. که البته این خیلی اوقات به معنای شبکه ساختن و انسان ها را به خط کردن و پول خرج کردن نیست. یعنی کارهایی که تا الان انجام گرفته است هم بخشی از کار است ولی اصل موضوع نیست. و لازمه ی احساس در جبهه بودن است. خود همین توسعه نظری این بحث نیازمند خودسازی است. ما از توانمندسازی شروع نمیکنیم. ما از خودسازی شروع میکنیم که مقدمه توانمندسازی است. در این فضا قبل از اینکه سراغ دیگری برویم خود را تقویت میکنیم. ما از توانمندسازی شروع نمی کنیم که از دیگران است. ما از خودمان شروع می کنیم. منظور از خودسازی در کلام رهبری افزایش ظرفیت فکری کم انتشار یافته و کمک به آزادسازی ظرفیت افرادی که ظرفیتشان منتشر نشده است و طبق صحبت آقا همه مردم ایران ظرفیت های انقلاب هستند.جبهه سازی که الان تلقی می شود شامل چند درصد افراد است و چند درصد توان خود این عده درگیر می شود. کم پیش می آید که همین عده ای که جمع می شوند صد درصد ظرفیت هایشان درگیر شود...شما همگرایی داخلی و احساس یکی بودن و احساس باهم بودن انبوه ایجاد می کنید. بخشی این است که جلسه ی اصحاب عشق برگزار می کنیم که ما همه با هم هستیم. یک بخشی این است ولی خیلی عظیم تر از این حرف هاست. یعنی انبوهی از این خلأها در این جا وجود دارد که هنوز ما فعالش نکردیم. یعنی در حوزه احساس همگرایی داخلی یکی از خلأها این است که کمیت این جبهه و مرزهای این جبهه خیلی محدود شده است. یعنی مرزهای این جبهه در حوزه داخل محدود شده است. تا حدی می بینید که سی نفر بیشتر نمانده است. سخنرانی های همایش های دو سال اخیر حزب اللهی ها را ببینید پنجاه نفر هستند که در همه تکرار می شوند.
حجت الاسلام علی جعفری؛
قسمت سوم
جبهه سازی به معنای مدیریت معنا و احساس در جبهه بودن را فراهم کردن است. که البته این خیلی اوقات به معنای شبکه ساختن و انسان ها را به خط کردن و پول خرج کردن نیست. یعنی کارهایی که تا الان انجام گرفته است هم بخشی از کار است ولی اصل موضوع نیست. و لازمه ی احساس در جبهه بودن است. خود همین توسعه نظری این بحث نیازمند خودسازی است. ما از توانمندسازی شروع نمیکنیم. ما از خودسازی شروع میکنیم که مقدمه توانمندسازی است. در این فضا قبل از اینکه سراغ دیگری برویم خود را تقویت میکنیم. ما از توانمندسازی شروع نمی کنیم که از دیگران است. ما از خودمان شروع می کنیم. منظور از خودسازی در کلام رهبری افزایش ظرفیت فکری کم انتشار یافته و کمک به آزادسازی ظرفیت افرادی که ظرفیتشان منتشر نشده است و طبق صحبت آقا همه مردم ایران ظرفیت های انقلاب هستند.جبهه سازی که الان تلقی می شود شامل چند درصد افراد است و چند درصد توان خود این عده درگیر می شود. کم پیش می آید که همین عده ای که جمع می شوند صد درصد ظرفیت هایشان درگیر شود...شما همگرایی داخلی و احساس یکی بودن و احساس باهم بودن انبوه ایجاد می کنید. بخشی این است که جلسه ی اصحاب عشق برگزار می کنیم که ما همه با هم هستیم. یک بخشی این است ولی خیلی عظیم تر از این حرف هاست. یعنی انبوهی از این خلأها در این جا وجود دارد که هنوز ما فعالش نکردیم. یعنی در حوزه احساس همگرایی داخلی یکی از خلأها این است که کمیت این جبهه و مرزهای این جبهه خیلی محدود شده است. یعنی مرزهای این جبهه در حوزه داخل محدود شده است. تا حدی می بینید که سی نفر بیشتر نمانده است. سخنرانی های همایش های دو سال اخیر حزب اللهی ها را ببینید پنجاه نفر هستند که در همه تکرار می شوند.
حجت الاسلام علی جعفری؛
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
#جوهره_افول_کننده_تمدنی#روشنگری#فهم_تمدنی#آمریکا_شناسی
️فواد ایزدی در گفتوگو با الف: مشکل آمریکا فقط جمهوری اسلامی نیست، با مصدق هم مشکل داشتند/ مذاکره یعنی بازی در زمین تندروهای آمریکایی/ این آمریکاست که ما را نمیخواهد/ غرب اندیشی کشور را معطل کرده است.
تحلیلگر مسائل آمریکا و استاد دانشگاه تهران معتقد است باید بفهمیم که مشکل ما با آمریکا حل شدنی نیست و آنها با هر نوع حکومتی که به آنها تمکین نکند مشکل دارند، خواه جمهوری اسلامی باشد خواه شاهنشاهی و خواه دولت ملی مصدق. بنابراین بر خلاف تصور، این آمریکاییها هستند که با ایران کنار نمیآیند !
اساسا آمریکایی ها کشورهای دنیا را به چهار گروه تقسیم میکنند. گروه اول کشورهایی هستند که منابع طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیک خاصی ندارند که معمولا آمریکا دغدغه ای برای تعیین حکومت این کشورها نداشته است ، آقای ترامپ از این کشورها با عنوان Shithole یاد می کند .گروه دوم کشورهایی هستند که منابع و موقعیت ژئوپلیتیک خوبی دارند اما بمب اتم هم دارند مثل چین و روسیه که امکان حمله نظامی به آنها وجود ندارد چون اگر آمریکا بخواهد به آنها ضربه ای بزند احمال وقوع جنگ اتمی هست. پس در کشورهای نوع دوم باید به یک تعامل سیاسی دست پیدا کند. گروه سوم هم کشورهایی هستند که منابعی دارند اما بمب اتم ندارند و همسو با آمریکا شده اند. ایران قبل از انقلاب ذیل این گروه قرار داشت. اما گروه چهار کشورهایی هستند که در نگاه آمریکاییها دشمن هستند. این کشورها منابعی دارند پس برخلاف گروه اول، آمریکا نسبت به آنها دغدغه دارد اما برخلاف گروه دوم بمب اتم ندارند پس آمریکا نیازی به تعامل و توافق با آنها ندارد و با اهرمهای فشار میتواند آنها را همسو کند اما این کشورها با آمریکا همسو نیستند. ایران در گروه چهار قرار داد. فقط هم مشکل جمهوری اسلامی نیست یعنی اگر حکومتی شبیه حکومت مرحوم دکتر مصدق هم داشته باشیم با او هم برخورد میکند.
شرایط پیش از انقلاب برای ما یک درس است که اگر ایران را تبدیل به چیزی کنیم که در زمان شاه بود یعنی از آمریکا اسلحه بخریم، 50 هزار مستشار آمریکایی در ایران باشند ، به سیاست خارجی آمریکا تمکین کنیم ، با رژیم صهیونیستی رابطه خوب داشته باشیم و به اسرائیلی ها نفت بفروشیم بازهم آمریکایی ها با ما مشکل آنها با ما حل نخواهد شد.
️برخی تصور میکنند اگر ما در حوزه ظرفیت های اکتسابی کوتاه بیاییم یعنی هسته ای و موشکی را بدهیم آمریکاییها راضی میشوند اما این اشتباه است چون آنها در کنار مشکلی که با ظرفیتهای اکتسابی ما دارند باظرفیت های ذاتی مانیز مشکل دارند یعنی میگویند ایران در بهترین حالت رقیب ما است پس برای چه باید دست رقیب را بازگذاشت؟ ازاین جهت حرف آقای دکتر ظریف درست است که آمریکا از دولت آقای روحانی و جمهوری اسلامی عبور کرده است و هدفش ایران است و تجزیه ایران.
لینک ثبت نام: https://forms.gle/Ud1syTi4CzVuvnbC9
️فواد ایزدی در گفتوگو با الف: مشکل آمریکا فقط جمهوری اسلامی نیست، با مصدق هم مشکل داشتند/ مذاکره یعنی بازی در زمین تندروهای آمریکایی/ این آمریکاست که ما را نمیخواهد/ غرب اندیشی کشور را معطل کرده است.
تحلیلگر مسائل آمریکا و استاد دانشگاه تهران معتقد است باید بفهمیم که مشکل ما با آمریکا حل شدنی نیست و آنها با هر نوع حکومتی که به آنها تمکین نکند مشکل دارند، خواه جمهوری اسلامی باشد خواه شاهنشاهی و خواه دولت ملی مصدق. بنابراین بر خلاف تصور، این آمریکاییها هستند که با ایران کنار نمیآیند !
اساسا آمریکایی ها کشورهای دنیا را به چهار گروه تقسیم میکنند. گروه اول کشورهایی هستند که منابع طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیک خاصی ندارند که معمولا آمریکا دغدغه ای برای تعیین حکومت این کشورها نداشته است ، آقای ترامپ از این کشورها با عنوان Shithole یاد می کند .گروه دوم کشورهایی هستند که منابع و موقعیت ژئوپلیتیک خوبی دارند اما بمب اتم هم دارند مثل چین و روسیه که امکان حمله نظامی به آنها وجود ندارد چون اگر آمریکا بخواهد به آنها ضربه ای بزند احمال وقوع جنگ اتمی هست. پس در کشورهای نوع دوم باید به یک تعامل سیاسی دست پیدا کند. گروه سوم هم کشورهایی هستند که منابعی دارند اما بمب اتم ندارند و همسو با آمریکا شده اند. ایران قبل از انقلاب ذیل این گروه قرار داشت. اما گروه چهار کشورهایی هستند که در نگاه آمریکاییها دشمن هستند. این کشورها منابعی دارند پس برخلاف گروه اول، آمریکا نسبت به آنها دغدغه دارد اما برخلاف گروه دوم بمب اتم ندارند پس آمریکا نیازی به تعامل و توافق با آنها ندارد و با اهرمهای فشار میتواند آنها را همسو کند اما این کشورها با آمریکا همسو نیستند. ایران در گروه چهار قرار داد. فقط هم مشکل جمهوری اسلامی نیست یعنی اگر حکومتی شبیه حکومت مرحوم دکتر مصدق هم داشته باشیم با او هم برخورد میکند.
شرایط پیش از انقلاب برای ما یک درس است که اگر ایران را تبدیل به چیزی کنیم که در زمان شاه بود یعنی از آمریکا اسلحه بخریم، 50 هزار مستشار آمریکایی در ایران باشند ، به سیاست خارجی آمریکا تمکین کنیم ، با رژیم صهیونیستی رابطه خوب داشته باشیم و به اسرائیلی ها نفت بفروشیم بازهم آمریکایی ها با ما مشکل آنها با ما حل نخواهد شد.
️برخی تصور میکنند اگر ما در حوزه ظرفیت های اکتسابی کوتاه بیاییم یعنی هسته ای و موشکی را بدهیم آمریکاییها راضی میشوند اما این اشتباه است چون آنها در کنار مشکلی که با ظرفیتهای اکتسابی ما دارند باظرفیت های ذاتی مانیز مشکل دارند یعنی میگویند ایران در بهترین حالت رقیب ما است پس برای چه باید دست رقیب را بازگذاشت؟ ازاین جهت حرف آقای دکتر ظریف درست است که آمریکا از دولت آقای روحانی و جمهوری اسلامی عبور کرده است و هدفش ایران است و تجزیه ایران.
لینک ثبت نام: https://forms.gle/Ud1syTi4CzVuvnbC9
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
بسم الله الرحمن الرحیم
رسم غبارروبی از سند دانشگاه اسلامی در سالروز وحدت حوزه و دانشگاه
روز وحدت حوزه و دانشگاه را باید روز "دانشگاه اسلامی" نامید ؛ روز پاسخگویی از عملکرد خود برای تحقق دانشگاه اسلامی . این روز را می توان روز غبار روبی از سند دانشگاه اسلامی نام نهاد به خصوص با تأملی دوباره در راهبردها و اقدامات مرتبط با وحدت حوزه و دانشگاه.
مروری بر دو راهبرد مرتبط با وحدت حوزه و دانشگاه :راهبرد8 (نظام فرهنگی تربیتی ) : "ارتقای تعامل حوزه و دانشگاه با تأکید بر حل مشکلات فرهنگی سیاسی و اجتماعی جامعه "راهبردی که همسو با کلام حکیمانه رهبر معظم انقلاب، وحدت حوزه و دانشگاه را به وحدت در هدف یعنی در تحقق جامعه اسلامی پیشرفته و جامعه امام تفسیر می کند.حال جای این پرسش است که حوزویان و دانشگاهیان برای هم افزایی حوزه و دانشگاه در حل مسائل جامعه چه تدبیری داشته اند؟ و در گام دوم انقلاب با چه تدبیری می توان جوانان حوزوی و دانشگاهی را پای حل مسائل جامعه آورده تا مشق نقش آفرینی تخصصی کنند؟
راهبرد 10 ( نظام آموزشی) : "نهادینه سازی تعامل آموزشی بین حوزه و دانشگاه"پرسش اصلی این است که آیا حوزه علمیه با تمام سرمایه اسلام نابش که انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی ایران را رقم زد به متن دانشگاه آمده است؟ آیا از ظرفیت دروس دانشگاه توانسته ایم در جهت تبیین رسالت الهی دانشجویان استفاده کنیم؟ سهم درس انقلاب در تبیین مراحل انقلاب اسلامی و نقش دانشجویان در تحقق دانشگاه اسلامی و جامعه اسلامی چیست؟ جای الگوی جهاد علمی دانشجویان در دروس دانشگاه و دروس معارف کجاست؟ و بسیاری پرسش و دغدغه دیگر که اگر دغدغه مندان حوزوی و دانشگاهی هرساله با رویکرد حل مسأله و با سرمایه معارف اسلام ناب به آن اهتمام داشته باشند ،تحقق اهداف دانشگاه اسلامی و جامعه اسلامی تسریع خواهد شد.
رسم غبارروبی از سند دانشگاه اسلامی در سالروز وحدت حوزه و دانشگاه
روز وحدت حوزه و دانشگاه را باید روز "دانشگاه اسلامی" نامید ؛ روز پاسخگویی از عملکرد خود برای تحقق دانشگاه اسلامی . این روز را می توان روز غبار روبی از سند دانشگاه اسلامی نام نهاد به خصوص با تأملی دوباره در راهبردها و اقدامات مرتبط با وحدت حوزه و دانشگاه.
مروری بر دو راهبرد مرتبط با وحدت حوزه و دانشگاه :راهبرد8 (نظام فرهنگی تربیتی ) : "ارتقای تعامل حوزه و دانشگاه با تأکید بر حل مشکلات فرهنگی سیاسی و اجتماعی جامعه "راهبردی که همسو با کلام حکیمانه رهبر معظم انقلاب، وحدت حوزه و دانشگاه را به وحدت در هدف یعنی در تحقق جامعه اسلامی پیشرفته و جامعه امام تفسیر می کند.حال جای این پرسش است که حوزویان و دانشگاهیان برای هم افزایی حوزه و دانشگاه در حل مسائل جامعه چه تدبیری داشته اند؟ و در گام دوم انقلاب با چه تدبیری می توان جوانان حوزوی و دانشگاهی را پای حل مسائل جامعه آورده تا مشق نقش آفرینی تخصصی کنند؟
راهبرد 10 ( نظام آموزشی) : "نهادینه سازی تعامل آموزشی بین حوزه و دانشگاه"پرسش اصلی این است که آیا حوزه علمیه با تمام سرمایه اسلام نابش که انقلابی به عظمت انقلاب اسلامی ایران را رقم زد به متن دانشگاه آمده است؟ آیا از ظرفیت دروس دانشگاه توانسته ایم در جهت تبیین رسالت الهی دانشجویان استفاده کنیم؟ سهم درس انقلاب در تبیین مراحل انقلاب اسلامی و نقش دانشجویان در تحقق دانشگاه اسلامی و جامعه اسلامی چیست؟ جای الگوی جهاد علمی دانشجویان در دروس دانشگاه و دروس معارف کجاست؟ و بسیاری پرسش و دغدغه دیگر که اگر دغدغه مندان حوزوی و دانشگاهی هرساله با رویکرد حل مسأله و با سرمایه معارف اسلام ناب به آن اهتمام داشته باشند ،تحقق اهداف دانشگاه اسلامی و جامعه اسلامی تسریع خواهد شد.
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
#جوهره_افول_کننده_تمدنی#روشنگری#فهم_تمدنی#آمریکا_شناسی رمز گشایی از خنثی بودن اروپائیان در سیاست جهانی و برجام از نگاه دکتر نجفی
یکی از مسائل مهم در نگاه دیپلمات های ما به غرب بر اساس استقلال و قدرت اروپائیان در برابر امریکا استوار است ؛ آیا واقعا بعد از پایان جنگ سرد می توان به اروپا چنین نگاه و از آنان چنان توقعی داشت ؟ برای جواب این پرسش،نظر استراتژیست برجسته یعنی هنری کیسینجر در کتاب نظم جهانی می تواند مورد توجه قرار گیرد ۰ در مقدمه باید گفت از جمله شروط و زوایای اصلی پیمان وستفالی که در قرون گذشته توسط اروپائیان برای نظم و صلح در اروپا وضع شده بود، توازن و تعادل بین قدرتهای بزرگ و بازیگران اصلی بوده است ۰ حال بعد از طی قرون و بخصوص بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و هژمونی فعلی امریکا ، و نبود تعادل و توازن بین قدرتهای بزرگ؛ چگونه میتوان از نظم وستفالی و کدخدایی امریکا و بی خاصیتی اروپا سخن گفت ؟نویسنده کتاب نظم جهانی درباره این تعارض معتقد است که اروپا از جنگ جهانی دوم به بعد قدرت خودش را از دست داده است و دیگر سلطه استعماری سابق در مناطق نفوذ قبلیش را دارا نمی باشد ؛ کیسینجر در ادامه می گوید : در طی زمان امریکا در حال تبدیل شدن به مدافع بلا منازع نظمی بود که اروپا بنیان گذار آن بود اما دیدگاه امریکا بر پایه پذیرفتن نظام تعادل اروپایی نبود ، بلکه متکی به برقراری صلح از طریق اصول دموکراتیک بود۰ (ص ۲۳ پیش گفتار کتاب نظم جهانی)تفسیر این قسمت از متن این است که هر چند امریکا نمی خواهد نظم جهانی وستفالی را با هیچ برنامه و یا نظم دیگری عوض کند و بنابراین امریکا داخل این نظم خودش را تفسیر می کند ولی حضورش در این نظام بین المللی بستگی به منافعش دارد و "دمکراسی" در ظاهر جای" توازن" را گرفته و یا بهتر بگوییم توجیه کرده است ۰واقعیت نظام بین الملل در شرایط هژمونی امریکا ، ورود و مداخله این کشور به حریم کشورهای دیگر است ؛ حریم و استقلالی که ظاهرا پیمان وستفالی منادی حفظ آن بوده و مدام از عضویت مساوی اعضای جامعه جهانی سخن می گفته است۰در خاتمه شاید بتوان از مطلب دقیق کیسینجر ، در مورد سیاست خارجی خودمان اینگونه استفاده کنیم که در نبود توازن و تعادل قدرت برای حفظ نظم جهانی و هژمونی امریکایی ، اروپای قدرتمندی مطرح نیست! به عبارت واضح تر : در این گور دیگر مرده ای نخفته است ! پس برجامیون! بالای این گور بی جهت شیون نکنید! به جای آن به امانتداری انقلاب اسلامی بزرگی فکر کنید که ملت ایران موقتا به شما سپرده ، امانتی که ( به قول کیسینجر) هم هژمونی امریکایی و هم این نظم چند صد ساله اروپایی را توامان به چالش کشیده است ۰طنین این جمله کیسینجر بسیار پر معناست که : ایرانیان باید تصمیم بگیرند میخواهند یک کشور باشند یا یک انقلاب ؟!جالب اینجاست که هژمونی امریکایی در واقع نه میخواهد و نه اجازه می دهد که ایرانیان یک انقلاب بزرگ باشند و نه یک کشور قدرتمند!هر چند راه ما هم در این معرکه معلوم می شود که با عمق بخشیدن به این امانت تاریخی ممتاز( انقلاب اسلامی ) و سپردن آن به دست اهلش ، هم می توانیم یک انقلاب بزرگ باشیم و هم یک کشور قدرتمند . https://forms.gle/Ud1syTi4CzVuvnbC9
لینک ثبت نام :
یکی از مسائل مهم در نگاه دیپلمات های ما به غرب بر اساس استقلال و قدرت اروپائیان در برابر امریکا استوار است ؛ آیا واقعا بعد از پایان جنگ سرد می توان به اروپا چنین نگاه و از آنان چنان توقعی داشت ؟ برای جواب این پرسش،نظر استراتژیست برجسته یعنی هنری کیسینجر در کتاب نظم جهانی می تواند مورد توجه قرار گیرد ۰ در مقدمه باید گفت از جمله شروط و زوایای اصلی پیمان وستفالی که در قرون گذشته توسط اروپائیان برای نظم و صلح در اروپا وضع شده بود، توازن و تعادل بین قدرتهای بزرگ و بازیگران اصلی بوده است ۰ حال بعد از طی قرون و بخصوص بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و هژمونی فعلی امریکا ، و نبود تعادل و توازن بین قدرتهای بزرگ؛ چگونه میتوان از نظم وستفالی و کدخدایی امریکا و بی خاصیتی اروپا سخن گفت ؟نویسنده کتاب نظم جهانی درباره این تعارض معتقد است که اروپا از جنگ جهانی دوم به بعد قدرت خودش را از دست داده است و دیگر سلطه استعماری سابق در مناطق نفوذ قبلیش را دارا نمی باشد ؛ کیسینجر در ادامه می گوید : در طی زمان امریکا در حال تبدیل شدن به مدافع بلا منازع نظمی بود که اروپا بنیان گذار آن بود اما دیدگاه امریکا بر پایه پذیرفتن نظام تعادل اروپایی نبود ، بلکه متکی به برقراری صلح از طریق اصول دموکراتیک بود۰ (ص ۲۳ پیش گفتار کتاب نظم جهانی)تفسیر این قسمت از متن این است که هر چند امریکا نمی خواهد نظم جهانی وستفالی را با هیچ برنامه و یا نظم دیگری عوض کند و بنابراین امریکا داخل این نظم خودش را تفسیر می کند ولی حضورش در این نظام بین المللی بستگی به منافعش دارد و "دمکراسی" در ظاهر جای" توازن" را گرفته و یا بهتر بگوییم توجیه کرده است ۰واقعیت نظام بین الملل در شرایط هژمونی امریکا ، ورود و مداخله این کشور به حریم کشورهای دیگر است ؛ حریم و استقلالی که ظاهرا پیمان وستفالی منادی حفظ آن بوده و مدام از عضویت مساوی اعضای جامعه جهانی سخن می گفته است۰در خاتمه شاید بتوان از مطلب دقیق کیسینجر ، در مورد سیاست خارجی خودمان اینگونه استفاده کنیم که در نبود توازن و تعادل قدرت برای حفظ نظم جهانی و هژمونی امریکایی ، اروپای قدرتمندی مطرح نیست! به عبارت واضح تر : در این گور دیگر مرده ای نخفته است ! پس برجامیون! بالای این گور بی جهت شیون نکنید! به جای آن به امانتداری انقلاب اسلامی بزرگی فکر کنید که ملت ایران موقتا به شما سپرده ، امانتی که ( به قول کیسینجر) هم هژمونی امریکایی و هم این نظم چند صد ساله اروپایی را توامان به چالش کشیده است ۰طنین این جمله کیسینجر بسیار پر معناست که : ایرانیان باید تصمیم بگیرند میخواهند یک کشور باشند یا یک انقلاب ؟!جالب اینجاست که هژمونی امریکایی در واقع نه میخواهد و نه اجازه می دهد که ایرانیان یک انقلاب بزرگ باشند و نه یک کشور قدرتمند!هر چند راه ما هم در این معرکه معلوم می شود که با عمق بخشیدن به این امانت تاریخی ممتاز( انقلاب اسلامی ) و سپردن آن به دست اهلش ، هم می توانیم یک انقلاب بزرگ باشیم و هم یک کشور قدرتمند . https://forms.gle/Ud1syTi4CzVuvnbC9
لینک ثبت نام :
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
#جوهره_افول_کننده#روشنگری#فهم_تمدنی#آمریکا_شناسی
سه نظریه پیرامون ماهیت نظم جدید جهانی از نگاه دکتر نجفی در مورد اینکه بعد از پایان جنگ سرد، جهان با هژمونی امریکا روبرو شد شکی نیست و این در زمانی اتفاق افتاد که قدرتهای جدیدی خود را آشکار نمودند؛ وقوع انقلاب اسلامی در امتداد بیداری اسلامی از جمله مهمترین این امور است۰ اما در این میان، تکلیف نظم چند قرن به جای مانده از نظام حقوقی وستفالی و نقش اروپائیان دستخوش چه تحولاتی شده است ؟ از دو بعد "مشروعیت" و "قدرت" ، اروپای بعد از جنگ جهانی دوم فرتوت و ناتوان شده و نقش بزرگتری خود را به قدرت نوظهور و فاتح اصلی جنگ جهانی دوم یعنی امریکا واگذار نمود ؛ اما آیا در این تحول امریکا هم مقید به رعایت اصول وستفالی و از جمله عدم مداخله در امور سایر کشورها بوده است؟ در حقیقت آیا با قدرت گرفتن امریکا و ضعف اروپا ، و نقض برخی اصول مسلم آن ، میتوان از ادامه نظم وستفالی سخن گفت ؟ در این مورد میتوان با سه نظریه مسئله را بررسی نمود :نظریه اول : بعد از جنگ سرد از دو رکن نظم وستفالی ، "قدرت" برای هژمونی امریکایی و "مشروعیت" برای اروپاییان بوده است و این همراهی و همکاری پنهان و آشکار در اردوگاه غرب براساس حداکثری منافع در ذیل نظم وستفالی تحقق یافته است ۰نظریه دوم : هر چند تقسیم بندی گفته شده وجود دارد و تا امروز هم هنوز نظم وستفالی مبنای این تعامل و نظم جهانی است ولی بخاطر قدرت برتر امریکا ، در آینده شاهد نوعی نظم جهانی جدید خارج از نظم وستفالی خواهیم بود۰نظریه سوم : هژمونی امریکا در واقع تعادل و توازن را که ضامن بقای نظم وستفالی است در عمل و واقعیت بر هم زده است و امروز در نبود این توازن و قدرت برتر امریکا ، نظم جدیدی حاکم است که خارج از وستفالی است۰به نظر می رسد قبول هر یک از این سه نظریه میتواند مهمترین نقش را در راهبرد هر کشوری در روابط بین الملل و در عقد پیمان ها و عهد نامه ها داشته باشد ۰ هر چند در کشور ما کمتر مسئولین اجرایی بخصوص در دستگاه دیپلماسی بنای توضیح و تبیین نظری برای اجرائیات خود را دارند ولی کاش بخصوص در مورد موضوعاتی که در زندگی مردم تاثیر بیشتری دارد لااقل مبنای نظری و علمی و مبانی تصمیمات خود را اعلام می نمودند؛ یکی از مصادیق سخن مذکور نگاه سیاست خارجی ما در برجام و یا نگاه به غرب و نظم جهانی و کنشگران اصلی آن است ؛ پرسش اصلی در اینجا این است کدام یک از این سه نظریه مبنای برنامه ریزی های ملی و فراملی ما نسبت به دنیای غرب است ؟
لینک ثبت نام : https://forms.gle/Ud1syTi4CzVuvnbC9
سه نظریه پیرامون ماهیت نظم جدید جهانی از نگاه دکتر نجفی در مورد اینکه بعد از پایان جنگ سرد، جهان با هژمونی امریکا روبرو شد شکی نیست و این در زمانی اتفاق افتاد که قدرتهای جدیدی خود را آشکار نمودند؛ وقوع انقلاب اسلامی در امتداد بیداری اسلامی از جمله مهمترین این امور است۰ اما در این میان، تکلیف نظم چند قرن به جای مانده از نظام حقوقی وستفالی و نقش اروپائیان دستخوش چه تحولاتی شده است ؟ از دو بعد "مشروعیت" و "قدرت" ، اروپای بعد از جنگ جهانی دوم فرتوت و ناتوان شده و نقش بزرگتری خود را به قدرت نوظهور و فاتح اصلی جنگ جهانی دوم یعنی امریکا واگذار نمود ؛ اما آیا در این تحول امریکا هم مقید به رعایت اصول وستفالی و از جمله عدم مداخله در امور سایر کشورها بوده است؟ در حقیقت آیا با قدرت گرفتن امریکا و ضعف اروپا ، و نقض برخی اصول مسلم آن ، میتوان از ادامه نظم وستفالی سخن گفت ؟ در این مورد میتوان با سه نظریه مسئله را بررسی نمود :نظریه اول : بعد از جنگ سرد از دو رکن نظم وستفالی ، "قدرت" برای هژمونی امریکایی و "مشروعیت" برای اروپاییان بوده است و این همراهی و همکاری پنهان و آشکار در اردوگاه غرب براساس حداکثری منافع در ذیل نظم وستفالی تحقق یافته است ۰نظریه دوم : هر چند تقسیم بندی گفته شده وجود دارد و تا امروز هم هنوز نظم وستفالی مبنای این تعامل و نظم جهانی است ولی بخاطر قدرت برتر امریکا ، در آینده شاهد نوعی نظم جهانی جدید خارج از نظم وستفالی خواهیم بود۰نظریه سوم : هژمونی امریکا در واقع تعادل و توازن را که ضامن بقای نظم وستفالی است در عمل و واقعیت بر هم زده است و امروز در نبود این توازن و قدرت برتر امریکا ، نظم جدیدی حاکم است که خارج از وستفالی است۰به نظر می رسد قبول هر یک از این سه نظریه میتواند مهمترین نقش را در راهبرد هر کشوری در روابط بین الملل و در عقد پیمان ها و عهد نامه ها داشته باشد ۰ هر چند در کشور ما کمتر مسئولین اجرایی بخصوص در دستگاه دیپلماسی بنای توضیح و تبیین نظری برای اجرائیات خود را دارند ولی کاش بخصوص در مورد موضوعاتی که در زندگی مردم تاثیر بیشتری دارد لااقل مبنای نظری و علمی و مبانی تصمیمات خود را اعلام می نمودند؛ یکی از مصادیق سخن مذکور نگاه سیاست خارجی ما در برجام و یا نگاه به غرب و نظم جهانی و کنشگران اصلی آن است ؛ پرسش اصلی در اینجا این است کدام یک از این سه نظریه مبنای برنامه ریزی های ملی و فراملی ما نسبت به دنیای غرب است ؟
لینک ثبت نام : https://forms.gle/Ud1syTi4CzVuvnbC9
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
فایل مطالعاتی از دست ندید
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
با سلام و ارادت خدمت بینندگان کانال این کتاب جدید را از دست ندید
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
وحدت حوزه و دانشگاه از دست ندید
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
1_40252243.mp3
۱۳.۵۱ مگابایت
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
#بیانیه_گام_دوم#وحدت_حوزه_دانشگاه علوم انسانی با مسائل ما پیوند نخورده است
️مهمترین عامل پیشرفت دانش، #کارآمدی دانش و پیوند #دانش با جامعه و پیوند #دانشگاه با سازمانهای اجرایی کشور است. ما به عنوان مثال در زمینه نانوتکنولوژی، دانش هستهای، ماهواره، بیوتکنولوژی، صنعت نظامی و... پیشرفتهای مهمی داشتهایم، چون این سنخ از علوم مهندسی و علوم پایه با نیازهای جامعه پیوند پیدا کرد و علوم کارآمد شد، از طرفی دانشکدههای این رشتهها با نهادها و سازمانهای اجرایی ارتباط پیدا کردند.
اما علوم انسانی چنین پیوندی را پیدا نکرده است. البته نه به این معنا که این مسئله تقصیر #علوم_انسانی است، بلکه بخشی از آن تقصیر سیاسیون بوده است. سیاسیون ما ضرورت ماهواره را میفهمند، اما ضرورت علومی که میتواند مقابل#آسیب_های_اجتماعی بایستد را متوجه نمیشوند.
️مهمترین عامل پیشرفت دانش، #کارآمدی دانش و پیوند #دانش با جامعه و پیوند #دانشگاه با سازمانهای اجرایی کشور است. ما به عنوان مثال در زمینه نانوتکنولوژی، دانش هستهای، ماهواره، بیوتکنولوژی، صنعت نظامی و... پیشرفتهای مهمی داشتهایم، چون این سنخ از علوم مهندسی و علوم پایه با نیازهای جامعه پیوند پیدا کرد و علوم کارآمد شد، از طرفی دانشکدههای این رشتهها با نهادها و سازمانهای اجرایی ارتباط پیدا کردند.
اما علوم انسانی چنین پیوندی را پیدا نکرده است. البته نه به این معنا که این مسئله تقصیر #علوم_انسانی است، بلکه بخشی از آن تقصیر سیاسیون بوده است. سیاسیون ما ضرورت ماهواره را میفهمند، اما ضرورت علومی که میتواند مقابل#آسیب_های_اجتماعی بایستد را متوجه نمیشوند.
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
#بیانیه_گام_دوم #تشکیلاتی_زیست_جمعی#انگیزشی#اصول_ما
سرآغاز همراهی ها، آشنایی است. افسوس که آشنایی هایمان با اسم است و نه افق. دوست داشتیم آشنایی مان، تجربه افق مدار باشد. از کسی که پای کوه ایستاده، می توان پرسید: توی کوله ات چه داری؟و می توان پرسید: می خواهی کدام قله را فتح کنی؟ این دومی شیرین است، بلند پروازانه و پر شکوه...در سلسله مطالب این پست برای هم افق های آسمان را نشان خواهیم داد و یادمان باشد که: و فی السماء رزقکمبلند خواهیم اندیشید، به بلندا دست خواهیم یافت. یادمان نرود؛ در گام دوم ؛ شانه هایمان را برای پذیرش مسئولیت های بزرگ می بایست آماده کنیم...,به برکت انقلاب اسلامی، دردمند و مسأله مند هستیم و برخورداری از این دو صفت به جغرافیای زیستمان محدود نمی شود.بیش از اصلاح رفتار خود و جمع، به اصلاح بینش می اندیشیم می توانیم در مسائل پیچیده فرایندساز باشیم. بازآفرین و نه فقط بازچین !برای مفهوم سازی ، به عنوان یک الزام قاعده سازی و نظام سازی، مشارکت جدی خواهیم کرد.قدرت ایجاد، هدایت و تفهیم فکری هسته ها، جریانات و شبکه های محلی را داریم. به یک جریان سر به زیر و درون گرا قانع نیستیم، بلکه جریانی پویا، جسور، خط شکن و نستوه می خواهیم.
سرآغاز همراهی ها، آشنایی است. افسوس که آشنایی هایمان با اسم است و نه افق. دوست داشتیم آشنایی مان، تجربه افق مدار باشد. از کسی که پای کوه ایستاده، می توان پرسید: توی کوله ات چه داری؟و می توان پرسید: می خواهی کدام قله را فتح کنی؟ این دومی شیرین است، بلند پروازانه و پر شکوه...در سلسله مطالب این پست برای هم افق های آسمان را نشان خواهیم داد و یادمان باشد که: و فی السماء رزقکمبلند خواهیم اندیشید، به بلندا دست خواهیم یافت. یادمان نرود؛ در گام دوم ؛ شانه هایمان را برای پذیرش مسئولیت های بزرگ می بایست آماده کنیم...,به برکت انقلاب اسلامی، دردمند و مسأله مند هستیم و برخورداری از این دو صفت به جغرافیای زیستمان محدود نمی شود.بیش از اصلاح رفتار خود و جمع، به اصلاح بینش می اندیشیم می توانیم در مسائل پیچیده فرایندساز باشیم. بازآفرین و نه فقط بازچین !برای مفهوم سازی ، به عنوان یک الزام قاعده سازی و نظام سازی، مشارکت جدی خواهیم کرد.قدرت ایجاد، هدایت و تفهیم فکری هسته ها، جریانات و شبکه های محلی را داریم. به یک جریان سر به زیر و درون گرا قانع نیستیم، بلکه جریانی پویا، جسور، خط شکن و نستوه می خواهیم.
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
۸:۲۵
بازارسال شده از ایران نوین Hawzah kntu
شبکه سازی یعنی به اشتراک گذاری و بهره مندی از تشکل ها در موضوعات و قالب های مختلف و ایجاد پیوستگی و هم افزایی میان آنان؛ آن گاه که این شبکه ها ایجاد شوند، زمینه شکل گیری جبهه در برابر جبهه دشمن فراهم می گردد
۸:۲۵