Part3
#فیک
با نوری ک میزد چشمامو باز کردم سریع چشمامو بستم ک چشمام اذیت نشه انگاری خفه میشدم رومو کردم اونور ک همون پسر دیدم نگاهی به خودم کردم همچی کم کم یادم اومد اشکام میریختن بی صدا دستشو از خودم جدا کردم اروم بلند شدم که درد بدی حس کردم رو سرامیک ها خوردم زمین پام خیلی درد میکرد
-چیکار میکنی؟
..........................................
هیونجین
.میدونستم بیداره ولی چشمامو باز نکردم تا نفهمه داشت گریه میکرد یعنی درد داره؟
دستاشو ازم جدا کرد چشمامو باز کرد داشت می رفت سمت حمام که خورد زمین بلند شدم
-چیکار میکنی
درد داشت مشخص بود پاهاش زخمی شده بود رو سرامیک افتاده بود
-باید استراحت کنی دستمو روی شونش گذاشتم ک دستمو پس زد
.ولم کن تو چیکار کردی بخواطر تو هست همه اینا
به زور دستشو گرفت به زمین بلند شد که داشت میافتاد گرفتمش بردمش سمت رخت خواب خوابوندمش حتی نمیتونست حرف بزنه رفتم آشپزخونه لیوانی برداشتم زیر شیر آب پرش کردم رفتم سمتش نشسته بود بهش دادم نگاهی به لیوان کرد لیوان پرت کرد که با صدای بدی شکست داد زد
.همش بخواطر توعه تو لعنتی از کجا پیدات شد دست از سرم بردار تو بزور حتی به حرفای منم گوش نک
....
فیلیکس
با گرمی لباش حرفمو نصفه گذاشت با ولع میبوسید سعی میکردم حولش بدم دستامو گرفت به تقلاهام توجه ای نکرد نفس کم آوردم ک لباشو برداشت تو دهنم لب زد
-تو فقط مال منی بدنت جسمت روحت همچیت دیشب مال من شد...
.........
#فیک
با نوری ک میزد چشمامو باز کردم سریع چشمامو بستم ک چشمام اذیت نشه انگاری خفه میشدم رومو کردم اونور ک همون پسر دیدم نگاهی به خودم کردم همچی کم کم یادم اومد اشکام میریختن بی صدا دستشو از خودم جدا کردم اروم بلند شدم که درد بدی حس کردم رو سرامیک ها خوردم زمین پام خیلی درد میکرد
-چیکار میکنی؟
..........................................
هیونجین
.میدونستم بیداره ولی چشمامو باز نکردم تا نفهمه داشت گریه میکرد یعنی درد داره؟
دستاشو ازم جدا کرد چشمامو باز کرد داشت می رفت سمت حمام که خورد زمین بلند شدم
-چیکار میکنی
درد داشت مشخص بود پاهاش زخمی شده بود رو سرامیک افتاده بود
-باید استراحت کنی دستمو روی شونش گذاشتم ک دستمو پس زد
.ولم کن تو چیکار کردی بخواطر تو هست همه اینا
به زور دستشو گرفت به زمین بلند شد که داشت میافتاد گرفتمش بردمش سمت رخت خواب خوابوندمش حتی نمیتونست حرف بزنه رفتم آشپزخونه لیوانی برداشتم زیر شیر آب پرش کردم رفتم سمتش نشسته بود بهش دادم نگاهی به لیوان کرد لیوان پرت کرد که با صدای بدی شکست داد زد
.همش بخواطر توعه تو لعنتی از کجا پیدات شد دست از سرم بردار تو بزور حتی به حرفای منم گوش نک
....
فیلیکس
با گرمی لباش حرفمو نصفه گذاشت با ولع میبوسید سعی میکردم حولش بدم دستامو گرفت به تقلاهام توجه ای نکرد نفس کم آوردم ک لباشو برداشت تو دهنم لب زد
-تو فقط مال منی بدنت جسمت روحت همچیت دیشب مال من شد...
.........
۱۱:۵۶
رمان.*بی ال*کیپاپی*غیر کیپاپی*غیر بی ال
Part3 #فیک با نوری ک میزد چشمامو باز کردم سریع چشمامو بستم ک چشمام اذیت نشه انگاری خفه میشدم رومو کردم اونور ک همون پسر دیدم نگاهی به خودم کردم همچی کم کم یادم اومد اشکام میریختن بی صدا دستشو از خودم جدا کردم اروم بلند شدم که درد بدی حس کردم رو سرامیک ها خوردم زمین پام خیلی درد میکرد -چیکار میکنی؟ .......................................... هیونجین .میدونستم بیداره ولی چشمامو باز نکردم تا نفهمه داشت گریه میکرد یعنی درد داره؟ دستاشو ازم جدا کرد چشمامو باز کرد داشت می رفت سمت حمام که خورد زمین بلند شدم -چیکار میکنی درد داشت مشخص بود پاهاش زخمی شده بود رو سرامیک افتاده بود -باید استراحت کنی دستمو روی شونش گذاشتم ک دستمو پس زد .ولم کن تو چیکار کردی بخواطر تو هست همه اینا به زور دستشو گرفت به زمین بلند شد که داشت میافتاد گرفتمش بردمش سمت رخت خواب خوابوندمش حتی نمیتونست حرف بزنه رفتم آشپزخونه لیوانی برداشتم زیر شیر آب پرش کردم رفتم سمتش نشسته بود بهش دادم نگاهی به لیوان کرد لیوان پرت کرد که با صدای بدی شکست داد زد .همش بخواطر توعه تو لعنتی از کجا پیدات شد دست از سرم بردار تو بزور حتی به حرفای منم گوش نک .... فیلیکس با گرمی لباش حرفمو نصفه گذاشت با ولع میبوسید سعی میکردم حولش بدم دستامو گرفت به تقلاهام توجه ای نکرد نفس کم آوردم ک لباشو برداشت تو دهنم لب زد -تو فقط مال منی بدنت جسمت روحت همچیت دیشب مال من شد... .........
۱۰ لایک پارت بعد
۱۱:۵۶
میخام همزمان با هیونلیکس ی رمان دیگه هم بزارم بگید چی باشه
Chanlix= چانلیکس
?( بنگ چان و فیلیکس )?
Songlix= سونگلیکس
?( سونگمین و فیلیکس
Seungchan= سونگ چان
?( سونگمین و بنگ چان )
Changlix= چانگلیکس
?( چانگبین و فیلیکس )?
Hyunin= هیونین
?( هیونجین و جونگین )?
Hyunsong= هیونسونگ
?( هیونجین و جیسونگ )?🥳
Chanho= چانهو
?( چان و مینهو )?
Chanho= چانهو
?( چان و مینهو )?
منتظر نظراتتونم
Chanlix= چانلیکس
?( بنگ چان و فیلیکس )?
Songlix= سونگلیکس
?( سونگمین و فیلیکس
Seungchan= سونگ چان
?( سونگمین و بنگ چان )
Changlix= چانگلیکس
?( چانگبین و فیلیکس )?
Hyunin= هیونین
?( هیونجین و جونگین )?
Hyunsong= هیونسونگ
?( هیونجین و جیسونگ )?🥳
Chanho= چانهو
?( چان و مینهو )?
Chanho= چانهو
?( چان و مینهو )?
منتظر نظراتتونم
۱۲:۰۵
بچه ها هشتک میزارم راحت پیداشون کنید
۱۲:۰۵
بچه ها گروهی هم میتونم بزارن یعنی رابطه چند نفره
۱۲:۰۹
خوب عیدتون مبارک چون عیده ی پارت دیگ هم میزارم
۱۲:۱۶
#فیک
part4
-ولم کن من حتی اسمت نمیدونم
سعی میکرد دستاشو پس بزنه
به هق هق اقتاده بود
-برو برو ولم کن لطفا.....و همینطوری زندگیم گهی هست گوه ترش نکن برو
.....
هیونجین
احساس بدی نداشتم خوشحالم بودم تو مستی تونسته بودم مال خودم کنمش ولی ...........اشکشو دنبال کردم رسید به گردنش زل زدم بهش
.......
خوب بجه ها هیونجین فیلیکس خسته شدن از زبون من بشنوید چن کلام
هیونجین طی ی حرکت ناگهان بازوی فیلکس گرفت سرشو برد گردن فیلکس مک عمیقی زد فیلیکس مات مبهوت داشت نگاه میکرد هیونجین مک های عمیقی میزد مطمئن بود کبود میشه مهم نبود دلش میخواست فقط آثار کارهای خودش رو تن بدنش باشه بالاتر رفت مک عمیقی به گوش فیلکس زد که فیلیکس خیلی ناخواسته آهی کشید سریع با دستش جلو دهنشو گرفت هیونجین لبخند زد پس روی گوشش حساسه مک عمیقی دوباره زد رفت سمت لب های فیلکس همینطوری ک ی دستش بازوی فیلکس گرفته بود ی دستش پشت کمر فیلکس میکشید .
خوب بریم از زبون خودشون بشنویم سعی کنید تمام نوشته ها گفته هارو تصور کنید
........
مک عمیقی به لب های فیلکس زد تو دهنش لب زد
.چرا مقاومت میکنی واسم اه ناله کن
-لطفا ولم کن ...هق...هق ولم کنننن
.من ........نیازت دارم
-من....م....ولم کنننن
.تا الان به خواسته خودت بود و الان به زور لباسای فیلکس کند فیلیکس سعی میکرد مقاومت کنههه ولممم کن لطفااااا
-اهه تو فوق العاده ای
مک عمیقی زد پایین تر رفت
.......
part4
-ولم کن من حتی اسمت نمیدونم
سعی میکرد دستاشو پس بزنه
به هق هق اقتاده بود
-برو برو ولم کن لطفا.....و همینطوری زندگیم گهی هست گوه ترش نکن برو
.....
هیونجین
احساس بدی نداشتم خوشحالم بودم تو مستی تونسته بودم مال خودم کنمش ولی ...........اشکشو دنبال کردم رسید به گردنش زل زدم بهش
.......
خوب بجه ها هیونجین فیلیکس خسته شدن از زبون من بشنوید چن کلام
هیونجین طی ی حرکت ناگهان بازوی فیلکس گرفت سرشو برد گردن فیلکس مک عمیقی زد فیلیکس مات مبهوت داشت نگاه میکرد هیونجین مک های عمیقی میزد مطمئن بود کبود میشه مهم نبود دلش میخواست فقط آثار کارهای خودش رو تن بدنش باشه بالاتر رفت مک عمیقی به گوش فیلکس زد که فیلیکس خیلی ناخواسته آهی کشید سریع با دستش جلو دهنشو گرفت هیونجین لبخند زد پس روی گوشش حساسه مک عمیقی دوباره زد رفت سمت لب های فیلکس همینطوری ک ی دستش بازوی فیلکس گرفته بود ی دستش پشت کمر فیلکس میکشید .
خوب بریم از زبون خودشون بشنویم سعی کنید تمام نوشته ها گفته هارو تصور کنید
........
مک عمیقی به لب های فیلکس زد تو دهنش لب زد
.چرا مقاومت میکنی واسم اه ناله کن
-لطفا ولم کن ...هق...هق ولم کنننن
.من ........نیازت دارم
-من....م....ولم کنننن
.تا الان به خواسته خودت بود و الان به زور لباسای فیلکس کند فیلیکس سعی میکرد مقاومت کنههه ولممم کن لطفااااا
-اهه تو فوق العاده ای
مک عمیقی زد پایین تر رفت
.......
۱۲:۱۸
۱۰ لایک این ۱۰ تا هم اون تا پارت بعد
۱۲:۱۸
بازارسال شده از
part5
#فیک
...
پایین تر رفت سینه فیلکس به دهن گرفت
شلوارشو در آورد د*یکش رو یجاوارد فیلکس کرد
فیلیکس فریادی زد
-ولممم کننن
به هق هق افتاده بود درد شدیدی داشت
-اههه فاک خیلی تنگی
کمر فیلیکس گرفت تلمبه های وحشیانه میزد اه های عمیق میکشید فیلکیس سعی داشت مقاومت کنه ک با حرف هیونجین دست از مقاومت برداشت
.هرچی بیشتر مقاومت کنی بیشتر تحریکم میکنی
هیونجین تلمبه های وحشیانه میزد فیلکس هق میزد به حدودا پونزده دقیقه نزدیک به ارضا شدنش بود که شدت تلمبه هاش زیاد شد با اههه عمیقی ارضا شد ...
د*یکش در آورد کنار فیلیکس دراز کشید ..
فیلکس تو خودش جمع شده بود هق میزد از درد و حقارت به این فکر میکرد همیشه زندگی کیری و گهی داشته الانننننن
هیونجین فیلکسو گرفت تو بغلش فیلیکس سعی کرد از بغلش بیاد بیرون که با حرفش دیگ تلاشی نکرد
.تلاش نکن نمیتونی تا من نخوام از بغلم بیرون بیای
بعد چند دقیقه شروع به حرف زدن کرد
.من هیونجینم
جوابی ب غیر سکوت دریافت نکرد
.اسمت چیه ؟
بازم سکوت
.پس نمیخوای بگی ناگهان نگاهش به قاب روی دیوار افتاد ک نوشته بود فیلیکس
.پس اسمت فیلیکسه....
.............
بعد چند دقیقه با نفس های منظم نگاهی به فیلیکس کرد ک خوابیده بود لبخند محوی زد
#فیک
...
پایین تر رفت سینه فیلکس به دهن گرفت
شلوارشو در آورد د*یکش رو یجاوارد فیلکس کرد
فیلیکس فریادی زد
-ولممم کننن
به هق هق افتاده بود درد شدیدی داشت
-اههه فاک خیلی تنگی
کمر فیلیکس گرفت تلمبه های وحشیانه میزد اه های عمیق میکشید فیلکیس سعی داشت مقاومت کنه ک با حرف هیونجین دست از مقاومت برداشت
.هرچی بیشتر مقاومت کنی بیشتر تحریکم میکنی
هیونجین تلمبه های وحشیانه میزد فیلکس هق میزد به حدودا پونزده دقیقه نزدیک به ارضا شدنش بود که شدت تلمبه هاش زیاد شد با اههه عمیقی ارضا شد ...
د*یکش در آورد کنار فیلیکس دراز کشید ..
فیلکس تو خودش جمع شده بود هق میزد از درد و حقارت به این فکر میکرد همیشه زندگی کیری و گهی داشته الانننننن
هیونجین فیلکسو گرفت تو بغلش فیلیکس سعی کرد از بغلش بیاد بیرون که با حرفش دیگ تلاشی نکرد
.تلاش نکن نمیتونی تا من نخوام از بغلم بیرون بیای
بعد چند دقیقه شروع به حرف زدن کرد
.من هیونجینم
جوابی ب غیر سکوت دریافت نکرد
.اسمت چیه ؟
بازم سکوت
.پس نمیخوای بگی ناگهان نگاهش به قاب روی دیوار افتاد ک نوشته بود فیلیکس
.پس اسمت فیلیکسه....
.............
بعد چند دقیقه با نفس های منظم نگاهی به فیلیکس کرد ک خوابیده بود لبخند محوی زد
۱۷:۰۳
بازارسال شده از
۱۰ لایک تا پارت بعد
۱۷:۰۴
Part6
#فیک
اهه چشمام چقدر درد میکنه چرا اینجوریه
...........
فیلیکس چشماشو داشت ماساژ میدادم ک همچی یادش اومد بدنش به شدت درد میکرد جوری که نمیتونست تکون بخوره همه نفرتش تو نگاهش ریخت بهش نگاه کرد داد که نه عربده زد
.از خونم گشمو بیرون ...
هیونجین پوزخندی زد لباساش پوشید لحظه آخر گفت
.میبینمت
فیلیکس
گمشو من اصن نمیخام ببنمت گشموووو
با صدای در به خودش اومد به سختی بلند شد رفت زیر دوش بعد چن. دقیقه بیرون اومد
لباساش پوشید کمی آب خورد گوشیش رو روشن کرد ۱۷۰ تا تماس بی پاسخ اول زن صاحب کارش زد
،هیچ معلومه کجایی
-ببخشید بخشید الان میام چند شیفت وای می ایستم
،تا دو دقیقه دیگه نیای اخراجی
-باش باشه
سریع بلند شد که از درد کمی خم شد
ولی الان وقتش نبود سریع لباس هاشو عوض کرد کلیدو گوشیشو برداشت رفت بیرون برای تاکسی دست تکون داد رفت محل کارش
..............
۱۰ ساعت بعد
اههه شب شده کمرممممم میز آخرو جمع کردم رفتم
بیرون بازم بارون خدایا داشتم قدم میزدم ک احساس کمر درد دل درد شدیدی افتادم زمین و بعدم سیاهی.....
..............
با عربده یکمرد چشمامو باز کردم
هیونجین
با دیدن تجمع اونم نزدیک بار فیلیکس قدم هامو تند کردم دلم شور میزد با دیدن فیلیکس رو برانکارد اونم خیس با لباسای چسبیده به تنش سریع دویدم
دکتر:میشناسیدش
.آره من با اون میام
دکتر:باشه
تو بیمارستان قدم برمیداشتم خیلی عصبی بودم از اینکه فیلیکس روی اون تخته خیلی عصبی شدم ناگهان عربده زدم شما اینجا چیکار میکنید هنوز بهوش نیومده چ گهی میخورید اینجا
پرستار.اینجا بیمارستانه ساکت باشید
.اون هنوز بهوش نیومده شما چ غلطی میک.
مریض اتا ۱۵۶ بهوش اومده
.....
خوب از زبون من بشنوید
تقریبا به سمت اتاق پرواز کرد درو باز کرد بی چون چرا فیلیکسو بغل کرد فیلیکس مات مبهوت مونده بود
.این اینجا چ غلطی میکنی برو بیرون پرستار رر دکتر اینو ببرید مصبب همه اتفاق ها توییی
برووو بیرون پرستار اومدن هیونجینو بیرون کردن بعد چک کردن وضعیت فیلیکسو مرخص کردن فیلکس رفت خونش در خونه ایستاد دست کلیدش رو در آورد
.عهه دوتا کیلید بود زاپاس حتما افتاده هوففف
درو باز کرد رفت داخل حمام بعدش اومد بیرون نا خودآگاه فکرش سمت اون پسر میرفت زیر لب گفت خودش بهم گفت اسمش هیونجینه ...اههه از مغزم برو بیرون لعنتی بروووو.
چای سبز خورد نشست.
..........
#فیک
اهه چشمام چقدر درد میکنه چرا اینجوریه
...........
فیلیکس چشماشو داشت ماساژ میدادم ک همچی یادش اومد بدنش به شدت درد میکرد جوری که نمیتونست تکون بخوره همه نفرتش تو نگاهش ریخت بهش نگاه کرد داد که نه عربده زد
.از خونم گشمو بیرون ...
هیونجین پوزخندی زد لباساش پوشید لحظه آخر گفت
.میبینمت
فیلیکس
گمشو من اصن نمیخام ببنمت گشموووو
با صدای در به خودش اومد به سختی بلند شد رفت زیر دوش بعد چن. دقیقه بیرون اومد
لباساش پوشید کمی آب خورد گوشیش رو روشن کرد ۱۷۰ تا تماس بی پاسخ اول زن صاحب کارش زد
،هیچ معلومه کجایی
-ببخشید بخشید الان میام چند شیفت وای می ایستم
،تا دو دقیقه دیگه نیای اخراجی
-باش باشه
سریع بلند شد که از درد کمی خم شد
ولی الان وقتش نبود سریع لباس هاشو عوض کرد کلیدو گوشیشو برداشت رفت بیرون برای تاکسی دست تکون داد رفت محل کارش
..............
۱۰ ساعت بعد
اههه شب شده کمرممممم میز آخرو جمع کردم رفتم
بیرون بازم بارون خدایا داشتم قدم میزدم ک احساس کمر درد دل درد شدیدی افتادم زمین و بعدم سیاهی.....
..............
با عربده یکمرد چشمامو باز کردم
هیونجین
با دیدن تجمع اونم نزدیک بار فیلیکس قدم هامو تند کردم دلم شور میزد با دیدن فیلیکس رو برانکارد اونم خیس با لباسای چسبیده به تنش سریع دویدم
دکتر:میشناسیدش
.آره من با اون میام
دکتر:باشه
تو بیمارستان قدم برمیداشتم خیلی عصبی بودم از اینکه فیلیکس روی اون تخته خیلی عصبی شدم ناگهان عربده زدم شما اینجا چیکار میکنید هنوز بهوش نیومده چ گهی میخورید اینجا
پرستار.اینجا بیمارستانه ساکت باشید
.اون هنوز بهوش نیومده شما چ غلطی میک.
مریض اتا ۱۵۶ بهوش اومده
.....
خوب از زبون من بشنوید
تقریبا به سمت اتاق پرواز کرد درو باز کرد بی چون چرا فیلیکسو بغل کرد فیلیکس مات مبهوت مونده بود
.این اینجا چ غلطی میکنی برو بیرون پرستار رر دکتر اینو ببرید مصبب همه اتفاق ها توییی
برووو بیرون پرستار اومدن هیونجینو بیرون کردن بعد چک کردن وضعیت فیلیکسو مرخص کردن فیلکس رفت خونش در خونه ایستاد دست کلیدش رو در آورد
.عهه دوتا کیلید بود زاپاس حتما افتاده هوففف
درو باز کرد رفت داخل حمام بعدش اومد بیرون نا خودآگاه فکرش سمت اون پسر میرفت زیر لب گفت خودش بهم گفت اسمش هیونجینه ...اههه از مغزم برو بیرون لعنتی بروووو.
چای سبز خورد نشست.
..........
۷:۳۶
رمان.*بی ال*کیپاپی*غیر کیپاپی*غیر بی ال
Part6 #فیک اهه چشمام چقدر درد میکنه چرا اینجوریه ........... فیلیکس چشماشو داشت ماساژ میدادم ک همچی یادش اومد بدنش به شدت درد میکرد جوری که نمیتونست تکون بخوره همه نفرتش تو نگاهش ریخت بهش نگاه کرد داد که نه عربده زد .از خونم گشمو بیرون ... هیونجین پوزخندی زد لباساش پوشید لحظه آخر گفت .میبینمت فیلیکس گمشو من اصن نمیخام ببنمت گشموووو با صدای در به خودش اومد به سختی بلند شد رفت زیر دوش بعد چن. دقیقه بیرون اومد لباساش پوشید کمی آب خورد گوشیش رو روشن کرد ۱۷۰ تا تماس بی پاسخ اول زن صاحب کارش زد ،هیچ معلومه کجایی -ببخشید بخشید الان میام چند شیفت وای می ایستم ،تا دو دقیقه دیگه نیای اخراجی -باش باشه سریع بلند شد که از درد کمی خم شد ولی الان وقتش نبود سریع لباس هاشو عوض کرد کلیدو گوشیشو برداشت رفت بیرون برای تاکسی دست تکون داد رفت محل کارش .............. ۱۰ ساعت بعد اههه شب شده کمرممممم میز آخرو جمع کردم رفتم بیرون بازم بارون خدایا داشتم قدم میزدم ک احساس کمر درد دل درد شدیدی افتادم زمین و بعدم سیاهی..... .............. با عربده یکمرد چشمامو باز کردم هیونجین با دیدن تجمع اونم نزدیک بار فیلیکس قدم هامو تند کردم دلم شور میزد با دیدن فیلیکس رو برانکارد اونم خیس با لباسای چسبیده به تنش سریع دویدم دکتر:میشناسیدش .آره من با اون میام دکتر:باشه تو بیمارستان قدم برمیداشتم خیلی عصبی بودم از اینکه فیلیکس روی اون تخته خیلی عصبی شدم ناگهان عربده زدم شما اینجا چیکار میکنید هنوز بهوش نیومده چ گهی میخورید اینجا پرستار.اینجا بیمارستانه ساکت باشید .اون هنوز بهوش نیومده شما چ غلطی میک. مریض اتا ۱۵۶ بهوش اومده ..... خوب از زبون من بشنوید تقریبا به سمت اتاق پرواز کرد درو باز کرد بی چون چرا فیلیکسو بغل کرد فیلیکس مات مبهوت مونده بود .این اینجا چ غلطی میکنی برو بیرون پرستار رر دکتر اینو ببرید مصبب همه اتفاق ها توییی برووو بیرون پرستار اومدن هیونجینو بیرون کردن بعد چک کردن وضعیت فیلیکسو مرخص کردن فیلکس رفت خونش در خونه ایستاد دست کلیدش رو در آورد .عهه دوتا کیلید بود زاپاس حتما افتاده هوففف درو باز کرد رفت داخل حمام بعدش اومد بیرون نا خودآگاه فکرش سمت اون پسر میرفت زیر لب گفت خودش بهم گفت اسمش هیونجینه ...اههه از مغزم برو بیرون لعنتی بروووو. چای سبز خورد نشست. ..........
۱۰ لایک تا پارت بعد
۷:۳۶
حالا من بگم هر چیه زیر سر چایی هاس باور نکنید
۷:۳۸
جایگزینمون پرید
۱۵:۵۰
میخای گزارش بدی لف بد
۱۵:۵۰
@mizuk جایگزین دوم
۱۵:۵۲
#فیک
Part7
خوب خوب من مالکم مهسا هستم این پارت در مورد هیونجین هست کلا فکرای هیونجین اکی پس امیدوارم خوشتون بیاد
.........
هیونجین
فیلکس فیلیکس فیلیکس تو چی داری ک من نخورده مست تنت شدم هر وقت به رابطه هامون فکر میکنم داغ میکنم کاش الان پیشم بودی تو بغلم بودی با آدم های زیادی بودم اهل رابطه با مؤنث نبودم نیستم با پسرای زیادی رابطه داشتم در حد ی شب ولی هیچکدوم بیشتر از ی رابطه ی شب نشده اما فیلکس اوننننن بدنش بی نظیره بی نظیر همش فکرم پیشش یعنی حالش خوبه درد نداره؟
کاش هر روز لمسش میکردم اون بدن سفیدشو کبوددد کبوددد میکردم اههههه فاک
شیشه مشروب از بار خونش برداشت ی پیک ریخت سر کشید نههه نهه کمه شیشه رو گرفت کامل سر کشید فریاد زد
.اهههه تو چی داریییی ک تو ی روزززز فاک
گوشیشو برداشت زنگ آرتین زد خوب خوب
(آرتین کیست سوال بسیار خوبیست)
آرتین کسی که رابطه های هیونجین جور میکنه پسر با پسرر اممم اره خوب دیگه همین
یک بوقق
دو بوقق
س بوقق
.جانم داداش
-آرتین یکی رو بفرس خونم جدید باشه قدیمی نمیخام همین الانم میخام تا ده دقیقه دیگ اینجا باشه
.خوبی داداش؟
-اره فقط سریع
.باشه الان میفرستم
......
بعد ده دقیقه شیشه مشروب گرفت پرت کرد تو دیوا شیشه خورد شد
......
اینجا ی آنچه خواهید دید میزارم
فیلیکسسر یچیزی آدرس خونه هیونجینو پیدا میکنه میره اونجا ککک...هیونجینو میبینه...
Part7
خوب خوب من مالکم مهسا هستم این پارت در مورد هیونجین هست کلا فکرای هیونجین اکی پس امیدوارم خوشتون بیاد
.........
هیونجین
فیلکس فیلیکس فیلیکس تو چی داری ک من نخورده مست تنت شدم هر وقت به رابطه هامون فکر میکنم داغ میکنم کاش الان پیشم بودی تو بغلم بودی با آدم های زیادی بودم اهل رابطه با مؤنث نبودم نیستم با پسرای زیادی رابطه داشتم در حد ی شب ولی هیچکدوم بیشتر از ی رابطه ی شب نشده اما فیلکس اوننننن بدنش بی نظیره بی نظیر همش فکرم پیشش یعنی حالش خوبه درد نداره؟
کاش هر روز لمسش میکردم اون بدن سفیدشو کبوددد کبوددد میکردم اههههه فاک
شیشه مشروب از بار خونش برداشت ی پیک ریخت سر کشید نههه نهه کمه شیشه رو گرفت کامل سر کشید فریاد زد
.اهههه تو چی داریییی ک تو ی روزززز فاک
گوشیشو برداشت زنگ آرتین زد خوب خوب
(آرتین کیست سوال بسیار خوبیست)
آرتین کسی که رابطه های هیونجین جور میکنه پسر با پسرر اممم اره خوب دیگه همین
یک بوقق
دو بوقق
س بوقق
.جانم داداش
-آرتین یکی رو بفرس خونم جدید باشه قدیمی نمیخام همین الانم میخام تا ده دقیقه دیگ اینجا باشه
.خوبی داداش؟
-اره فقط سریع
.باشه الان میفرستم
......
بعد ده دقیقه شیشه مشروب گرفت پرت کرد تو دیوا شیشه خورد شد
......
اینجا ی آنچه خواهید دید میزارم
فیلیکسسر یچیزی آدرس خونه هیونجینو پیدا میکنه میره اونجا ککک...هیونجینو میبینه...
۱۰:۵۷
۱۰ لایک تا پارت بعد
۱۰:۵۷
پارت ۸ و ۹ رو میزارم بعد یکمی دیرتر میزارم چون دارم مینویسم
۱۸:۲۷
رمان.*بی ال*کیپاپی*غیر کیپاپی*غیر بی ال
#فیک Part7 خوب خوب من مالکم مهسا هستم این پارت در مورد هیونجین هست کلا فکرای هیونجین اکی پس امیدوارم خوشتون بیاد ......... هیونجین فیلکس فیلیکس فیلیکس تو چی داری ک من نخورده مست تنت شدم هر وقت به رابطه هامون فکر میکنم داغ میکنم کاش الان پیشم بودی تو بغلم بودی با آدم های زیادی بودم اهل رابطه با مؤنث نبودم نیستم با پسرای زیادی رابطه داشتم در حد ی شب ولی هیچکدوم بیشتر از ی رابطه ی شب نشده اما فیلکس اوننننن بدنش بی نظیره بی نظیر همش فکرم پیشش یعنی حالش خوبه درد نداره؟ کاش هر روز لمسش میکردم اون بدن سفیدشو کبوددد کبوددد میکردم اههههه فاک شیشه مشروب از بار خونش برداشت ی پیک ریخت سر کشید نههه نهه کمه شیشه رو گرفت کامل سر کشید فریاد زد .اهههه تو چی داریییی ک تو ی روزززز فاک گوشیشو برداشت زنگ آرتین زد خوب خوب (آرتین کیست سوال بسیار خوبیست) آرتین کسی که رابطه های هیونجین جور میکنه پسر با پسرر اممم اره خوب دیگه همین یک بوقق دو بوقق س بوقق .جانم داداش -آرتین یکی رو بفرس خونم جدید باشه قدیمی نمیخام همین الانم میخام تا ده دقیقه دیگ اینجا باشه .خوبی داداش؟ -اره فقط سریع .باشه الان میفرستم ...... بعد ده دقیقه شیشه مشروب گرفت پرت کرد تو دیوا شیشه خورد شد ...... اینجا ی آنچه خواهید دید میزارم فیلیکسسر یچیزی آدرس خونه هیونجینو پیدا میکنه میره اونجا ککک...هیونجینو میبینه...
۱۰ لایکش کنید
۱۸:۲۷