۱۹:۰۵
پروژههای عبور!
جبهه اصلاحطلبی بعد از انتخابات پرفراز و نشیبی که در سال گذشته از آن گذر کردند و مجموعهای از چالشها و رخدادهای سیاسی و امنیتی متنوعی که پیش روی خود دیدهاند، با روش های گوناگون میکوشند از اوضاعی که در آن گرفتار آمدهاند راه رهایی پیدا کنند. اینک شاید بزرگترین دغدغه اصلاح طلبان نه در برابر اصول گرایان که در برابر دولت مستقر است ومهمترین نگرانی آنان نه در حوزه تشکیلاتی که در عرصه ی هویتی ظهور پیدا کرده است.
آنها خود بارها گفته اند هر چند دولت پزشکیان راه بازگشت جریان اصلاح طلبی به قدرت سیاسی را هموار کرده است اما از دو جهت چالش هایی را نیز برای جریان متبوع سیاسی خود بوجود آورده که به زعم آنان اعتبار سیاسی جریان اصلاح طلبی را مخدوش کرده است؛ آنها معتقدند تشریک مساعی و اتخاذ سازوکارهای همگرایی با دولت کنونی و خاصه رئیس جمهور که بر کنشگری در چارچوب سیاستهای کلی نظام اصرار دارد، هویت و سرشت اصلاح طلبی را دچار ابهام و تناقض کرده است. از دیگر سو عملکرد نه چندان موفق دولت در حل مسائل اقتصادی و ناتوانی در پاسخگویی به مطالبات معیشتی مردم برای اصلاح طلبان نیز تولید مسئله کرده است. آنها معتقدند هزینه خطاهای دولت به پای جریان اصلاحات خواسته یا ناخواسته نوشته خواهد شد.
امروز ماندن جریان اصلاحات به پای دولت و یا رهیدن از عرصه همراهی با دولت در هر دو حالت آثار اجتماعی و سیاسی برای جبهه اصلاحات به همراه دارد.از این روست که امروز اصلاحات در نقطه میانی همراهی و ناسازگاری با دولت در حال بازتعریف هویتی و تشکیلاتی خود است.شعار حرکت از کنش گری قدرت محور به کنش گری جامعه محور که نشانه فهم معرفتی متفاوت و جهت گیری جدید اصلاح طلبان است و در نامه اخیر خود به آقای خاتمی از آن رونمایی کردند، کار را برای استمرار اصلاح طلبی به عنوان مرکژ ثقل ایده آزادی و توسعه دشوار و ناهموار کرده است.
عبور از رئیسجمهور پزشکیان توسط جبهه اصلاحات و خاصه حزب اتحاد ملت که صحنه گردان این روزهای جریان اصلاحات است، امری غیرعادی محسوب نمیشود وقتی در نظر بیاوریم که آنان در سال پایانی دور نخست ریاستجمهوری آقای خاتمی_که نزدیکترین شخصیت هویتی اصلاح طلبان به حساب میآید_ پروژه عبور از خاتمی را نیز کلید زدند! میخواهید متوجه نابسامانی فکری و تشکیلاتی جبهه اصلاحات شوید کافیست تصور کنید که به تازگی این جبهه به فردی برای عبور از شرایط کنونی پناه بردهاند که در سال ۷۹ قصد داشتند کنارش بگذارند و با قدرت از روی او عبور کنند!@omidha_va_daghdagheha
جبهه اصلاحطلبی بعد از انتخابات پرفراز و نشیبی که در سال گذشته از آن گذر کردند و مجموعهای از چالشها و رخدادهای سیاسی و امنیتی متنوعی که پیش روی خود دیدهاند، با روش های گوناگون میکوشند از اوضاعی که در آن گرفتار آمدهاند راه رهایی پیدا کنند. اینک شاید بزرگترین دغدغه اصلاح طلبان نه در برابر اصول گرایان که در برابر دولت مستقر است ومهمترین نگرانی آنان نه در حوزه تشکیلاتی که در عرصه ی هویتی ظهور پیدا کرده است.
آنها خود بارها گفته اند هر چند دولت پزشکیان راه بازگشت جریان اصلاح طلبی به قدرت سیاسی را هموار کرده است اما از دو جهت چالش هایی را نیز برای جریان متبوع سیاسی خود بوجود آورده که به زعم آنان اعتبار سیاسی جریان اصلاح طلبی را مخدوش کرده است؛ آنها معتقدند تشریک مساعی و اتخاذ سازوکارهای همگرایی با دولت کنونی و خاصه رئیس جمهور که بر کنشگری در چارچوب سیاستهای کلی نظام اصرار دارد، هویت و سرشت اصلاح طلبی را دچار ابهام و تناقض کرده است. از دیگر سو عملکرد نه چندان موفق دولت در حل مسائل اقتصادی و ناتوانی در پاسخگویی به مطالبات معیشتی مردم برای اصلاح طلبان نیز تولید مسئله کرده است. آنها معتقدند هزینه خطاهای دولت به پای جریان اصلاحات خواسته یا ناخواسته نوشته خواهد شد.
امروز ماندن جریان اصلاحات به پای دولت و یا رهیدن از عرصه همراهی با دولت در هر دو حالت آثار اجتماعی و سیاسی برای جبهه اصلاحات به همراه دارد.از این روست که امروز اصلاحات در نقطه میانی همراهی و ناسازگاری با دولت در حال بازتعریف هویتی و تشکیلاتی خود است.شعار حرکت از کنش گری قدرت محور به کنش گری جامعه محور که نشانه فهم معرفتی متفاوت و جهت گیری جدید اصلاح طلبان است و در نامه اخیر خود به آقای خاتمی از آن رونمایی کردند، کار را برای استمرار اصلاح طلبی به عنوان مرکژ ثقل ایده آزادی و توسعه دشوار و ناهموار کرده است.
عبور از رئیسجمهور پزشکیان توسط جبهه اصلاحات و خاصه حزب اتحاد ملت که صحنه گردان این روزهای جریان اصلاحات است، امری غیرعادی محسوب نمیشود وقتی در نظر بیاوریم که آنان در سال پایانی دور نخست ریاستجمهوری آقای خاتمی_که نزدیکترین شخصیت هویتی اصلاح طلبان به حساب میآید_ پروژه عبور از خاتمی را نیز کلید زدند! میخواهید متوجه نابسامانی فکری و تشکیلاتی جبهه اصلاحات شوید کافیست تصور کنید که به تازگی این جبهه به فردی برای عبور از شرایط کنونی پناه بردهاند که در سال ۷۹ قصد داشتند کنارش بگذارند و با قدرت از روی او عبور کنند!@omidha_va_daghdagheha
۱۹:۱۰
۱۷:۲۳
۱۶:۴۴
🟠 سنگِ بنای زیادهخواهیها
بسیاری از والدین جوان خیال میکنند دوست داشتن فرزند؛ یعنی اینکه هر چیزی را طلب کرد، باید فوراً برایش فراهم کنند، چون فرزند دلبندشان نباید برای لحظهای دلشکسته شود و اما نمیدانند که این روش و رفتار فرزندپروری بدترین نوع تربیت نمودن است. بچهای که تا لب تر میکند، در کمترین زمان، آنچه خواست برایش فراهم میشود، قطعاً در جوانی و بزرگسالی مستعدِ خصلتِ زشتِ خودخواهی و زیادهخواهی و در نتیجه خودآزاری و دیگرآزاری خواهد شد. آنانی که در جوانی و پس از آن به حق و سهم خویش قانع نبوده و در بیشتر مواقع افزونتر از آنرا انتظار دارند، ثمرهی همین تربیتها توسط چنین والدینی هستند. بله خدا را شکر، آنقدر دارند که نه تنها فرزند خودشان، بلکه خواستههای کل بچههای محلهشان را هم میتوانند برآورده نمایند، اما موضوع تنها این نیست، بلکه مسئلهی اصلی و اساسی که به آن بیاعتنایی میشود؛ شخصیتِ پرایرادی است که در اثر چنین تربیتهایی شکل گرفته و قوام مییابد و در زندگی باعث گرفتاری برای فرزندانشان و دیگران میشود.
محمدسعید بهوندی https://t.me/ofogh_now🟠🟠🟠🟠🟠🟠🟠🟠🟠
بسیاری از والدین جوان خیال میکنند دوست داشتن فرزند؛ یعنی اینکه هر چیزی را طلب کرد، باید فوراً برایش فراهم کنند، چون فرزند دلبندشان نباید برای لحظهای دلشکسته شود و اما نمیدانند که این روش و رفتار فرزندپروری بدترین نوع تربیت نمودن است. بچهای که تا لب تر میکند، در کمترین زمان، آنچه خواست برایش فراهم میشود، قطعاً در جوانی و بزرگسالی مستعدِ خصلتِ زشتِ خودخواهی و زیادهخواهی و در نتیجه خودآزاری و دیگرآزاری خواهد شد. آنانی که در جوانی و پس از آن به حق و سهم خویش قانع نبوده و در بیشتر مواقع افزونتر از آنرا انتظار دارند، ثمرهی همین تربیتها توسط چنین والدینی هستند. بله خدا را شکر، آنقدر دارند که نه تنها فرزند خودشان، بلکه خواستههای کل بچههای محلهشان را هم میتوانند برآورده نمایند، اما موضوع تنها این نیست، بلکه مسئلهی اصلی و اساسی که به آن بیاعتنایی میشود؛ شخصیتِ پرایرادی است که در اثر چنین تربیتهایی شکل گرفته و قوام مییابد و در زندگی باعث گرفتاری برای فرزندانشان و دیگران میشود.
۱۸:۲۸
هشدار!آیا این رقابت برای باخت نیست؟؟
با نزدیک شدن به آغاز ثبتنام انتخابات شوراهای شهر و روستا در اردیبهشت ۱۴۰۵،صفبندیهای سیاسی در تهران شروع شده است. بر اساس شواهد موجود در این دوره، نیروهای انقلابی قصد دارند با چندین فهرست وارد میدان رقابت شوند.
فهرستهای احتمالی نیروهای انقلاب عبارتند از:
فهرست نیروهای نزدیک به زاکانی
فهرست وابسته به قالیباف
فهرست حامیان مهرداد بذرپاش
فهرست برخی اعضای دولت سیزدهم (محسن منصوری و...)
فهرستهای مستقل (یاسر جبرائیلی و عدالتخواهان و...)
اما به نظر می رسد راهبرد اصلاح طلبان،اجماع و ارائه فهرستی واحد برای جلوگیری از پراکندگی آراء و معرفی چهره هایی مانند: پیروز حناچی (شهردار پیشین تهران)،عباس آخوندی و آذریجهرمی برای تصدی شهرداری تهران است.
با توجه به برگزاری انتخابات دوره آینده به صورت تناسبی، فهرستهایی با آرای کم نیز میتوانند سهمی از کرسیهای شورا را به دست آورند.(بواسطه اختصاص سهمیه به هر فهرست بر اساس کل آرای هر فهرست)
با توجه به عملکرد ناموفق و مخرب اصلاح طلبان در دولت پزشکیان و لزوم عبرت گرفتن نیروهای انقلاب از نتایج انتخابات ۱۴۰۳:۱)کاهش فهرستهای نیروهای انقلابی،۲)و افزایش نامزدهای مشترک در فهرستها می تواند زمینه ساز اجماع عملی نیروهای انقلاب برای حفظ شهرداری تهران به عنوان یک سنگر کلیدی باشد!
چرا که تجربه نشان داده که جریان اصلاحات پس از رسیدن به شهرداری تهران،آن را از حالت یک نهاد خدماتی خارج کرده و از امکانات وسیع آن برای ترویج فرهنگ و سبک زندگی غربی و ضد انقلابی بهره می گیرند.
با نزدیک شدن به آغاز ثبتنام انتخابات شوراهای شهر و روستا در اردیبهشت ۱۴۰۵،صفبندیهای سیاسی در تهران شروع شده است. بر اساس شواهد موجود در این دوره، نیروهای انقلابی قصد دارند با چندین فهرست وارد میدان رقابت شوند.
فهرستهای احتمالی نیروهای انقلاب عبارتند از:
فهرست نیروهای نزدیک به زاکانی
فهرست وابسته به قالیباف
فهرست حامیان مهرداد بذرپاش
فهرست برخی اعضای دولت سیزدهم (محسن منصوری و...)
فهرستهای مستقل (یاسر جبرائیلی و عدالتخواهان و...)
اما به نظر می رسد راهبرد اصلاح طلبان،اجماع و ارائه فهرستی واحد برای جلوگیری از پراکندگی آراء و معرفی چهره هایی مانند: پیروز حناچی (شهردار پیشین تهران)،عباس آخوندی و آذریجهرمی برای تصدی شهرداری تهران است.
با توجه به برگزاری انتخابات دوره آینده به صورت تناسبی، فهرستهایی با آرای کم نیز میتوانند سهمی از کرسیهای شورا را به دست آورند.(بواسطه اختصاص سهمیه به هر فهرست بر اساس کل آرای هر فهرست)
با توجه به عملکرد ناموفق و مخرب اصلاح طلبان در دولت پزشکیان و لزوم عبرت گرفتن نیروهای انقلاب از نتایج انتخابات ۱۴۰۳:۱)کاهش فهرستهای نیروهای انقلابی،۲)و افزایش نامزدهای مشترک در فهرستها می تواند زمینه ساز اجماع عملی نیروهای انقلاب برای حفظ شهرداری تهران به عنوان یک سنگر کلیدی باشد!
چرا که تجربه نشان داده که جریان اصلاحات پس از رسیدن به شهرداری تهران،آن را از حالت یک نهاد خدماتی خارج کرده و از امکانات وسیع آن برای ترویج فرهنگ و سبک زندگی غربی و ضد انقلابی بهره می گیرند.
۱۹:۰۸
ناگفتنی های عجیب در موردجنگ ۱۲ روزه!
۴:۱۸
۴:۱۸
۴:۱۹
بانکهای خصوصی در انحصار اصلاحطلبان
با وجود ادعای اصلاحطلبان مبنی بر نداشتن سهم در قدرت، بررسی ارتباط آنها با چند بانک خصوصی، تصویر دیگری از حضورشان در شبکه بانکی کشور نشان میدهد.
اقتصادنوین؛ اولین بانک خصوصی با بنیانگذاران اصلاحطلب
بانک اقتصادنوین با حضور حسین عبده تبریزی اقتصاددان نزدیک به جریان اصلاحات و مشاور اقتصادی دولت پزشکیان تأسیس شد.
این بانک در ۶ ماه منتهی به شهریور امسال ۶ هزار میلیارد تومان اضافهبرداشت از بانک مرکزی داشته و ۵۴۴ ملک در تملک دارد.
بانک سامان؛ ارتباط نزدیک با محمد خاتمی
سهامدار اصلی بانک سامان، محمد ضرابیه از حامیان مالی خاتمی است.
سال ۹۰ گزارشهایی نیز درباره سهامداری شخص خاتمی در این بانک و مدیریت برادرش در شرکت سرمایهگذاری بانک منتشر شده بود.
این بانک در پرونده فساد ۳ هزار میلیاردی نقش داشته و مدیرعامل وقت آن برکنار شد.
بانک گردشگری؛ سهامداری برادر معاون اول روحانی
مالک بانک گردشگری مهدی جهانگیری است.
بهگفتۀ یک نماینده مجلس، سرمایه اولیۀ لازم برای تاسیس این بانک با فشار سیاسی به بانک مرکزی از ۴۰۰ میلیارد تومان به ۲۰۰ میلیارد کاهش پیدا کرد و نصف شد و این مجموعه در پروندۀ فساد ۳۰۰۰ میلیاردی نامش مطرح بود.
بخش زیادی از منابع بانک به شرکتهای گروه مالی جهانگیری میرسد.
بانک ایرانزمین؛ زیر سایه حسین مرعشی
این بانک با ارتقای مؤسسه مالی مولیالموحدین وابسته به مرعشی، تبدیل به بانک شد.
مدیران این مؤسسه با تصاحب سهام بانک ایران زمین، نهتنها داراییهای موسسه را وارد بانک نکردند، بلکه ۵ هزار میلیارد تومان نیز از آن خارج کردند.
ایرانزمین اکنون یکی از ۵ بانک ناتراز کشور است و ۶.۸ هزار میلیارد تومان اضافهبرداشت داشته.
بانک آینده؛ از مدیریت اصلاحطلبان تا گزیر
مدیریت بانک آینده با جلال رسولاف، چهرۀ نزدیک به اصلاحطلبان، بود.
او صورتهای مالی غیرشفاف ارائه میکرد و به همین دلیل ۲۰ سال از مناصب دولتی و خصوصی محروم شد.
این بانک تا پایان شهریور ۳۱۱ هزار میلیارد تومان اضافهبرداشت داشته و یکی از بحرانیترین بانکهای کشور شد.
چه رقمی پشت این ماجراست؟
فقط مانده تسهیلات کلان این چند بانک تا پایان شهریور بیش از ۷۸۰ هزار میلیارد تومان بوده است؛ یعنی معادل ۳ برابر یارانه یک سال کل مردم ایران.
اصطلاحطلبان همیشه مدعی هستند که هیچ سهمی در قدرت ندارند؛ آیا شما باور میکنید؟
اقتصادنوین؛ اولین بانک خصوصی با بنیانگذاران اصلاحطلب
بانک سامان؛ ارتباط نزدیک با محمد خاتمی
بانک گردشگری؛ سهامداری برادر معاون اول روحانی
بانک ایرانزمین؛ زیر سایه حسین مرعشی
بانک آینده؛ از مدیریت اصلاحطلبان تا گزیر
چه رقمی پشت این ماجراست؟
۱۵:۳۵
هدف ترورهای اخیر صهیونیست ها در لبنان و غزه چیست؟
صهیونیستها در حال ترور فرماندهانی هستند که در زمان نبرد در شناسایی آنها ناتوان بودند اما اکنون به واسطه آتش بس کمی سطح حفاظت خود را پایین آورده اند و این فرصت خوبی برای دشمن فراهم کرده است.
در جنگ خاکستری دشمن در حالی هر روز در غزه و لبنان در حال نقض آتش بس و ترورهای هوشمند با تکیه بر قدرت هوایی خود است که مقاومت به دلیل محدودیت ها و معذوریت هایش نمی تواند پاسخ درخوری بدهد.
آمریکا، عربستان و سازمان های تضمین کننده آتش بس در مقابل نقض های واضح و مشخص صهیونیست ها حتی اقدام به صدور یک بیانیه هم نمی کنند و این بیانگر این موضوع است که این حملات به صورت کاملا هماهنگ شده با آنها انجام می شود.
تمام این ترورها با هدف جلوگیری از بازیابی مقاومت و از بین بردن فرماندهی و کنترل حزب الله و حماس اجرا می شود و اين یعنی دشمن درصدد یک حمله دیگر است زمان حمله مشخص نیست اما اصل نبرد قطعی است.
صهیونیستها بعد از طوفان الاقصی به سمت بازی به ریسک بالا حرکت کردند و هر بار سطح حمله را نسبت به قبل بالاتر بردند آنها از کشتار در غزه آغاز، سپس حمله به لبنان و ترور سید حسن نصرالله را اجرا و بعد به یمن و در نهایت به ایران حمله کردند چیزی که کمی آنان را سرجایشان نشاند پاسخ های ایران در نبرد ١٢ روزه بود. پس اگر قرار باشد این بار در لبنان متوقف شوند باید با ریسک بالا به صهیونیست ها پاسخ داد.
نمی توان در این حملات نقش آمریکا و بعضا عربستان را در لبنان نادیده گرفت شاید لازم باشد هشدارهای عملی به عربستان داده شود زیرا زبانه های آتش آرامکو نمونه موفق مقاومت فعال بود که صحنه نبرد در یمن را متحول کرد. امروز هم اگر هشدارهای دیپلماتیک موثر واقع نشود نیاز به تغییر تاکتیک است.
در پایان همواره هزینه مقاومت از سازش کم تر است این موضوعی که باید در جامعه محور مقاومت بالاخص لبنان کاملا تشریح شود تا سوخت موشک ها و خشاب اسلحه های رزمندگان حزب الله پر شود و این موضوع مستلزم زمان است هر چند با سرعت در حال شکل گیری است.مجتبی منصورزاده
صهیونیستها در حال ترور فرماندهانی هستند که در زمان نبرد در شناسایی آنها ناتوان بودند اما اکنون به واسطه آتش بس کمی سطح حفاظت خود را پایین آورده اند و این فرصت خوبی برای دشمن فراهم کرده است.
در جنگ خاکستری دشمن در حالی هر روز در غزه و لبنان در حال نقض آتش بس و ترورهای هوشمند با تکیه بر قدرت هوایی خود است که مقاومت به دلیل محدودیت ها و معذوریت هایش نمی تواند پاسخ درخوری بدهد.
آمریکا، عربستان و سازمان های تضمین کننده آتش بس در مقابل نقض های واضح و مشخص صهیونیست ها حتی اقدام به صدور یک بیانیه هم نمی کنند و این بیانگر این موضوع است که این حملات به صورت کاملا هماهنگ شده با آنها انجام می شود.
تمام این ترورها با هدف جلوگیری از بازیابی مقاومت و از بین بردن فرماندهی و کنترل حزب الله و حماس اجرا می شود و اين یعنی دشمن درصدد یک حمله دیگر است زمان حمله مشخص نیست اما اصل نبرد قطعی است.
صهیونیستها بعد از طوفان الاقصی به سمت بازی به ریسک بالا حرکت کردند و هر بار سطح حمله را نسبت به قبل بالاتر بردند آنها از کشتار در غزه آغاز، سپس حمله به لبنان و ترور سید حسن نصرالله را اجرا و بعد به یمن و در نهایت به ایران حمله کردند چیزی که کمی آنان را سرجایشان نشاند پاسخ های ایران در نبرد ١٢ روزه بود. پس اگر قرار باشد این بار در لبنان متوقف شوند باید با ریسک بالا به صهیونیست ها پاسخ داد.
نمی توان در این حملات نقش آمریکا و بعضا عربستان را در لبنان نادیده گرفت شاید لازم باشد هشدارهای عملی به عربستان داده شود زیرا زبانه های آتش آرامکو نمونه موفق مقاومت فعال بود که صحنه نبرد در یمن را متحول کرد. امروز هم اگر هشدارهای دیپلماتیک موثر واقع نشود نیاز به تغییر تاکتیک است.
در پایان همواره هزینه مقاومت از سازش کم تر است این موضوعی که باید در جامعه محور مقاومت بالاخص لبنان کاملا تشریح شود تا سوخت موشک ها و خشاب اسلحه های رزمندگان حزب الله پر شود و این موضوع مستلزم زمان است هر چند با سرعت در حال شکل گیری است.مجتبی منصورزاده
۱۵:۴۶
آیا ترور فرماندهان ارشد نظامی حزب الله تهدید وجودی برای این حزب است؟
به نظر میرسد ترور فرماندهان ارشد حزبالله تهدیدی برای کارایی و انسجام این گروه است، ولی معمولاً بهتنهایی تهدیدی «وجودی» محسوب نمیشود. جزئیات زیر این ارزیابی را روشنتر میکند:
۱. ساختار سازمانی حزباللهحزبالله ساختاری چندلایه و نسبتاً نهادمند دارد:شورای جهادی (یا نظامی): سیاستگذاری کلان نظامی و تعیین عملیات کلیدی.فرماندهان میانی و محلی: ادارهی واحدهای رزمی در جنوب لبنان، سوریه و سایر مأموریتها.بازوی امنیتی و اطلاعاتی: شبکهای پیچیده با تجربه در ضدنفوذ و حفظ حداقل جانشینیها.این ساختار باعث میشود که مرگ یا ترور فرد خاصی باعث فروپاشی عملکرد نظامی یا امنیتی نشود.
۲. سابقهٔ تاریخیحزبالله پیشتر ضربات دردناکی تحمل کرده ولی دوام آورده است، مثل:ترور عباس موسوی (دبیرکل وقت) در ۱۹۹۲ → بلافاصله سید حسن نصرالله جانشین شد و سازمان حتی تقویت شد.ترور عماد مغنیه در ۲۰۰۸ → باعث وقفه در عملیات خارجی شد ولی ساختار عملیاتی داخلی حفظ شد.بنابراین سازمان از نظر تربیت فرماندهان و “جانشینی” بسیار محافظهکار و آماده است.
۳. نقش فرماندهان میانیدر میدانهای درگیری (مثلاً مرز جنوبی لبنان وسوریه)، فرماندهان میانی بار اصلی مدیریت و تصمیمات تاکتیکی را بر دوش دارند. این لایه، پیوند میان رهبری سیاسینظامی در بیروت و نیروهای عملیاتی است. اگر این سطح بهشدت آسیب ببیند (مثلاً دهها فرماندهی میدانی بهطور همزمان از بین بروند)، هماهنگی عملیاتی ممکن است بهطور جدی مختل شود.بنابراین از لحاظ “کارکردی”، ترورهای متعدد در سطح میانی میتواند بیش از حذف افراد ارشد، کارایی کوتاهمدت حزبالله را تضعیف کند.
۴. پیامدهای احتمالیترور فرماندهان ارشد: اثر نمادین و روانی قوی دارد، ولی سازمان را از درون فرو نمیپاشد.ترکیب حملات به ردههای میانی و پشتیبانی لجستیکی: میتواند ضربه عمیقتری بزند و مدت بازسازی را طولانیتر کند.افکار عمومی شیعی لبنان: معمولاً پس از ترور رهبران، انسجام بیشتری پیرامون حزبالله شکل میگیرد.
جمعبندیبنابراین، ترور فرماندهان ارشد حزبالله تهدید وجودی مستقیم نیست چون سازمان ساختار نهادمند و جانشینپذیر دارد.اما اگر این ترورها با هدفگیری لایههای میانی، شبکههای ارتباطی و سامانههای پشتیبانی همراه شود، میتواند قابلیت عملیاتی حزبالله را در کوتاهمدت بهطور جدی کاهش دهد که این کار هم بعد از عملیات پیجرها در سطح بالا امکان پائینی دارد.گروه مطالعات راهبردی
به نظر میرسد ترور فرماندهان ارشد حزبالله تهدیدی برای کارایی و انسجام این گروه است، ولی معمولاً بهتنهایی تهدیدی «وجودی» محسوب نمیشود. جزئیات زیر این ارزیابی را روشنتر میکند:
۱. ساختار سازمانی حزباللهحزبالله ساختاری چندلایه و نسبتاً نهادمند دارد:شورای جهادی (یا نظامی): سیاستگذاری کلان نظامی و تعیین عملیات کلیدی.فرماندهان میانی و محلی: ادارهی واحدهای رزمی در جنوب لبنان، سوریه و سایر مأموریتها.بازوی امنیتی و اطلاعاتی: شبکهای پیچیده با تجربه در ضدنفوذ و حفظ حداقل جانشینیها.این ساختار باعث میشود که مرگ یا ترور فرد خاصی باعث فروپاشی عملکرد نظامی یا امنیتی نشود.
۲. سابقهٔ تاریخیحزبالله پیشتر ضربات دردناکی تحمل کرده ولی دوام آورده است، مثل:ترور عباس موسوی (دبیرکل وقت) در ۱۹۹۲ → بلافاصله سید حسن نصرالله جانشین شد و سازمان حتی تقویت شد.ترور عماد مغنیه در ۲۰۰۸ → باعث وقفه در عملیات خارجی شد ولی ساختار عملیاتی داخلی حفظ شد.بنابراین سازمان از نظر تربیت فرماندهان و “جانشینی” بسیار محافظهکار و آماده است.
۳. نقش فرماندهان میانیدر میدانهای درگیری (مثلاً مرز جنوبی لبنان وسوریه)، فرماندهان میانی بار اصلی مدیریت و تصمیمات تاکتیکی را بر دوش دارند. این لایه، پیوند میان رهبری سیاسینظامی در بیروت و نیروهای عملیاتی است. اگر این سطح بهشدت آسیب ببیند (مثلاً دهها فرماندهی میدانی بهطور همزمان از بین بروند)، هماهنگی عملیاتی ممکن است بهطور جدی مختل شود.بنابراین از لحاظ “کارکردی”، ترورهای متعدد در سطح میانی میتواند بیش از حذف افراد ارشد، کارایی کوتاهمدت حزبالله را تضعیف کند.
۴. پیامدهای احتمالیترور فرماندهان ارشد: اثر نمادین و روانی قوی دارد، ولی سازمان را از درون فرو نمیپاشد.ترکیب حملات به ردههای میانی و پشتیبانی لجستیکی: میتواند ضربه عمیقتری بزند و مدت بازسازی را طولانیتر کند.افکار عمومی شیعی لبنان: معمولاً پس از ترور رهبران، انسجام بیشتری پیرامون حزبالله شکل میگیرد.
جمعبندیبنابراین، ترور فرماندهان ارشد حزبالله تهدید وجودی مستقیم نیست چون سازمان ساختار نهادمند و جانشینپذیر دارد.اما اگر این ترورها با هدفگیری لایههای میانی، شبکههای ارتباطی و سامانههای پشتیبانی همراه شود، میتواند قابلیت عملیاتی حزبالله را در کوتاهمدت بهطور جدی کاهش دهد که این کار هم بعد از عملیات پیجرها در سطح بالا امکان پائینی دارد.گروه مطالعات راهبردی
۱۷:۲۷
باز هم اتحاد ملی
گزارشها و مستندات دقیقی در دسترس هست که نشان میدهد آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی در طراحی جنگ تحمیلی اخیر، بر روی ایجاد چند دستگی میان مردم ایران و همراه شدن بخشهایی از مردم با آنان حساب ویژه باز کرده بودند. بر اساس برخی گزارشها تصور رژیم صهیونی این بود که به مجرد اینکه آنان از طریق هوایی اقدامات شرارتآمیز خود را آغاز کردند، سرزمین تهران و برخی شهرهاي دیگر به صحنه حمایت تعدادی مردم از اقدام نظامی آنان تبدیل خواهد شد! معجزه بزرگ اما این بود که در میانه انبوهی از مشکلات اقتصادی، نه تنها هیچ گونه تجمعی به حمایت از رژیم صهیونیستی به راه نیفتاد، بلکه مردم بزرگ ایران با عبور از همه معضلات و اختلافات و سلایق، اتحاد ملی را در اوج خود به نمایش گذاشتند. برخی تحلیلها و حتی قرائن حاکی از آن است که اگر رژیم جعلی صهیونیستی در برآورد خود پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه به این جمعبندی میرسید که مردم ايران کمترین اعتنائی به آنان نمیکنند، شاید اصولا چنین جنگی آغاز نمیشد. وقتی این چند جمله را کنار یکدیگر میگذاریم به این نکته بسیار مهم پی میبریم که تأکید مجدد رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره تحکیم وحدت ملی و حمایت از رئیس جمهور و دولت در روز پنجشنبه ۶ آذرماه یک توصیه معمولی نیست، بلکه راهبردی دقیق و تعیین کننده، برخواسته از یک تجربه بزرگ و تاریخی و نیز راهکاری اساسی و سرنوشتساز برای دفع شرارتهای احتمالی آینده دشمنان و مهمتر هموار شدن مسیر پیشرفت همه جانبه کشور به حساب میآید. #عزیز_غضنفری
@omidha_va_daghdagheha
گزارشها و مستندات دقیقی در دسترس هست که نشان میدهد آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی در طراحی جنگ تحمیلی اخیر، بر روی ایجاد چند دستگی میان مردم ایران و همراه شدن بخشهایی از مردم با آنان حساب ویژه باز کرده بودند. بر اساس برخی گزارشها تصور رژیم صهیونی این بود که به مجرد اینکه آنان از طریق هوایی اقدامات شرارتآمیز خود را آغاز کردند، سرزمین تهران و برخی شهرهاي دیگر به صحنه حمایت تعدادی مردم از اقدام نظامی آنان تبدیل خواهد شد! معجزه بزرگ اما این بود که در میانه انبوهی از مشکلات اقتصادی، نه تنها هیچ گونه تجمعی به حمایت از رژیم صهیونیستی به راه نیفتاد، بلکه مردم بزرگ ایران با عبور از همه معضلات و اختلافات و سلایق، اتحاد ملی را در اوج خود به نمایش گذاشتند. برخی تحلیلها و حتی قرائن حاکی از آن است که اگر رژیم جعلی صهیونیستی در برآورد خود پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه به این جمعبندی میرسید که مردم ايران کمترین اعتنائی به آنان نمیکنند، شاید اصولا چنین جنگی آغاز نمیشد. وقتی این چند جمله را کنار یکدیگر میگذاریم به این نکته بسیار مهم پی میبریم که تأکید مجدد رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره تحکیم وحدت ملی و حمایت از رئیس جمهور و دولت در روز پنجشنبه ۶ آذرماه یک توصیه معمولی نیست، بلکه راهبردی دقیق و تعیین کننده، برخواسته از یک تجربه بزرگ و تاریخی و نیز راهکاری اساسی و سرنوشتساز برای دفع شرارتهای احتمالی آینده دشمنان و مهمتر هموار شدن مسیر پیشرفت همه جانبه کشور به حساب میآید. #عزیز_غضنفری
@omidha_va_daghdagheha
۴:۳۳
اگر ایران خودرو و سایپا نبودند چه می شد ؟!
// اگر ایران خودرو و سایپا نبودند بیشترین آمار مرگ و میر بر اثر تصادف و آلودگی کشنده هوا را در جهان نداشتیم.
// اگر ایران خودرو وسایپا نبودند روزانه ۱۳۰ میلیون لیتر بنزین، سرمایه کشور بی هدف دود هوا نمی شد.
// اگر ایران خودرو وسایپا نبودند ترافیک وحشتناک تهران و کلان شهرها مردم را کلافه و روانی نمی کرد.
// اگر ایران خودرو وسایپا نبودند نصف سال مدارس، دانشگاهها و ادارات تعطیل نمی شدند!
// اگر ایران خودرو و سایپا نبودند بسیاری از مسئولین و آقازاده ها آلوده رانت و کلاهبرداری و ثروت اندوزی نمی شدند.
// اگر ایران خودرو وسایپا نبود مسئله افزایش قیمت بنزین به یک تهدید امنیتی و پاشنه آشیل کشور تبدیل نمی شد.
// اگر ایران خودرو و سایپا نبود مانند کشور عراق واردات با کیفت خودرو به کشور تقویت می شد و مشکل ترافیک، آلودگی ها ، تصادفات و... برطرف می شد.
// اگر ایران خودرو و سایپا نبودند گرانی و فقر در کشور کم می شد، بجای مصرف بی رویه بنزین و هزینه وحشتناک واردات بنزین ما صادر کننده می شدیم و بخش زیادی از فقر و گرانی از بین می رفت.
// اگر ایران خودرو و سایپا نبودند شرکت های خودرو سازی بزرگ دنیا سرمایه گذاری برای واردات با کیفیت خودرو و رقابت در واردات را در دستور کار قرار می دادند نه اینکه بازار داخلی در تصاحب خودروهای بی کیفیت چینی قرار بگیرد.
و اما یکی از راههای نجات کشور از اقتصاد بیمار و سرطانی و همچنین آرامش روحی و آسایش مردم ، انحلال و حذف ایران خودرو و سایپا است ، ریشه بسیاری از مشکلات کشور این دو اختاپوس وحشتناک است.وقتی همه کارشناسان اقتصادی و بیشتر مردم می دانند که در طول ۴۶ سال بعد از انقلاب این دو صنعت برای کشور "بار" بوده اند نه "بال" چرا تعلل! مجلس آستین بالا بزند و کاری بکند.
محمدحسن فشی
// اگر ایران خودرو و سایپا نبودند بیشترین آمار مرگ و میر بر اثر تصادف و آلودگی کشنده هوا را در جهان نداشتیم.
// اگر ایران خودرو وسایپا نبودند روزانه ۱۳۰ میلیون لیتر بنزین، سرمایه کشور بی هدف دود هوا نمی شد.
// اگر ایران خودرو وسایپا نبودند ترافیک وحشتناک تهران و کلان شهرها مردم را کلافه و روانی نمی کرد.
// اگر ایران خودرو وسایپا نبودند نصف سال مدارس، دانشگاهها و ادارات تعطیل نمی شدند!
// اگر ایران خودرو و سایپا نبودند بسیاری از مسئولین و آقازاده ها آلوده رانت و کلاهبرداری و ثروت اندوزی نمی شدند.
// اگر ایران خودرو وسایپا نبود مسئله افزایش قیمت بنزین به یک تهدید امنیتی و پاشنه آشیل کشور تبدیل نمی شد.
// اگر ایران خودرو و سایپا نبود مانند کشور عراق واردات با کیفت خودرو به کشور تقویت می شد و مشکل ترافیک، آلودگی ها ، تصادفات و... برطرف می شد.
// اگر ایران خودرو و سایپا نبودند گرانی و فقر در کشور کم می شد، بجای مصرف بی رویه بنزین و هزینه وحشتناک واردات بنزین ما صادر کننده می شدیم و بخش زیادی از فقر و گرانی از بین می رفت.
// اگر ایران خودرو و سایپا نبودند شرکت های خودرو سازی بزرگ دنیا سرمایه گذاری برای واردات با کیفیت خودرو و رقابت در واردات را در دستور کار قرار می دادند نه اینکه بازار داخلی در تصاحب خودروهای بی کیفیت چینی قرار بگیرد.
و اما یکی از راههای نجات کشور از اقتصاد بیمار و سرطانی و همچنین آرامش روحی و آسایش مردم ، انحلال و حذف ایران خودرو و سایپا است ، ریشه بسیاری از مشکلات کشور این دو اختاپوس وحشتناک است.وقتی همه کارشناسان اقتصادی و بیشتر مردم می دانند که در طول ۴۶ سال بعد از انقلاب این دو صنعت برای کشور "بار" بوده اند نه "بال" چرا تعلل! مجلس آستین بالا بزند و کاری بکند.
۱۶:۳۳
۱۶:۵۹
علت تحرکات هوایی و زمینی دشمن در مرزهای غربی کشور چیست؟قبل از جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی چندین بار جنگندههای خود را به سمت ایران پرواز داده و آنها در میانه راه بازگشتند. آخرین آن حدود ۲۴ ساعت پیش از تهاجم بود؛ در حالی که ارتش رژیم هشدار حمله به بنادر یمن را صادر کرده بود، جنگندههای رژیم به سمت شمال شرق حرکت کردند و با دستور نتانیاهو برگشتند، موضوعی که همان موقع اشاره شد و گفتیم این حرکت باید پاسخ بگیرد. البته طراحی آن زمان این بود که با افزایش سطح آماده باش، یک رزمایش پدافندی سه روزه آغاز شده و با شکست مذاکرات مسقط در روز یکشنبه، کشور رسما آماده جنگ قطعی شود. حالا در طول روزهای گذشته جنگندههای رژیم چندین بار به سمت ما پرواز کرده و خود را در دید رادارهای ما قرار دادند. جنگندههای نیروی هوایی ما نیز اقدام به پرواز کردند. پنجشنبه شب نیز مجددا آنها از کردستان عراق به مرزهای کشور نزدیک شدند و جنگنده های نهاجا در مقابل آنها قرار گرفتند. اما این تحرکات شبهای اخیر از یک جهت اهمیت خاصی دارد و آن تحرکات زمینی دشمن است. مطابق رصدهای صورت گرفته علاوه بر ورود برخی نیروهای چترباز آمریکایی به اربیل، سرویس موساد نیز اقدام به اعزام نیروهایی در پوشش به دو منطقه در شمال و جنوب عراق کرده است. این در کنار پرواز چندین باره هواپیماهای ترابری و سوخترسان آمریکایی از خلیج فارس به جنوب عراق و برخی هواپیماهای ناتو به شرق اردن است. در همین زمان، هدفگیری پالایشگاه مخمور در سلیمانیه و آغاز یک جنجال رسانهای در جهت اتهامزنی هدفمند به نیروهای مقاومت و ایران را نباید از این پازل دور کرد. بنابراین طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران نیز به افزایش آمادهباش، انجام رزمایش، ساخت دیوارهای تدافعی هوایی و زمینی و در صورت لزوم، حرکات پیشدستانه اقدام کند. لازم به ذکر است که همه این موارد نافی مسئولیت بغداد نسبت به تحرکات دشمنان ما نیست.محلل
۱۷:۰۲
۱۶:۴۸
ایران و موقعیت حائل
داوری درباره عملکرد جمهوری اسلامی یک ایراد اساسی دارد و آن این است که نقطه شروع منازعات غرب و جمهوری اسلامی از مقطع انقلاب اسلامی در نظر گرفته شده است. گویی اینکه رویکردهای حاکم بر ایرانِ پیش از انقلاب اسلامی از حیث استقلال سیاسی،امنیت، سیاست خارجی، آزادیهای سیاسی و حتی الگوهای توسعه کاملا در مسیر صحیح و اصولی طراحی و اجرا میشده است.جدای از این، نقش سایر متغیرهای مؤثر دیگر را در تحولات سیاسی ایران ناديده گرفته است. مثلا ژئوپولیتیک و موقعیت حائل ایران به گونهای است که در طول تاریخ هر رخداد منطقهای و یا بینالمللی بر امنیت ملی ایران اثر گذاشته است. به عنوان نمونه با وجود اینکه ایران هم در جنگ اول جهانی و هم جنگ بینالملل دوم سیاست بیطرفی را اعلام کرد،با این حال باز ایران مورد تهاجم و اشغال قرار گرفت.
درباره نقش موقعیت حائل ایران و انگیزه تسلط قدرتهای بزرگ بر ایران، کتابها و مقالات زیادی نوشته شده است.یکی از مستندترین کارهای پژوهشی در این زمینه کتاب«بریتانیا و کشور حائل؛ فروپاشی امپراتوری ایران»اثر دیوید مکلین است. این اثر ایران را در برههای حساس از تاریخش به تصویر میکشد؛ زمانی که این سرزمین به گرهگاهی سرنوشتساز در بازی قدرتهای بزرگ تبدیل شده بود. دیوید مکلین، استاد برجسته تاریخ در دانشگاه کینگز کالج لندن، با استفاده از اسناد بایگانی وزارت خارجه بریتانیا و مدارک دست اول، واقعیتهای پنهان سیاستهای امپراتوریها را آشکار کرده و تصویری تازه و مستند از ایران در آستانه قرن بیستم ارائه میدهد.
«بریتانیا و کشور حائل»کتابی است که به خوبی نشان میدهد چگونه قدرتهای بزرگ با استفاده از سیاستهای استراتژیک و ابزارهای اقتصادی و نظامی، کشوری با تمامیت ارضی و تاریخ و فرهنگ غنی ایران را به بازیچهای در میدان رقابتهای امپراتوری خود تبدیل کردند.این کتاب به خواننده کمک میکند تا نه تنها تاریخ ایران را بهتر بشناسد، بلکه با درک عمیقتری از روابط بینالملل و سیاستهای استعماری، به پیچیدگیهای تاریخ معاصر ایران پی ببرد. مکلین با دقت تمام، نقش خلیج فارس، بنادر جنوبی ایران، شبکههای جادهای و امتیازهای اقتصادی را بررسی کرده و نشان میدهد که چگونه این عوامل به ابزارهای مهمی برای نفوذ بریتانیا تبدیل شدند. او با تحلیل اسناد وزارت خارجه بریتانیا، نشان میدهد که این نفوذ نه تنها در سطح دیپلماتیک بلکه در حوزههای اقتصادی و نظامی نیز گسترش یافت.به همین ترتیب،قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ میان بریتانیا و روسیه که ایران را به سه منطقه نفوذ تقسیم کردند،عملاً استقلال سیاسی ایران را نقض کرد و کشور را به تجزیه نزدیک ساخت. او نشان میدهد که چگونه بریتانیا با استفاده از ابزارهای اقتصادی مثل وامهای خارجی،توسعه شبکههای جادهای و کنترل بنادر،نفوذ خود را در ایران گسترش داد و جای پای خود را مستحکمتر کرد.
حالا شاهکار امام خمینی و انقلاب اسلامی این است که این روند سراسر وابستگی و رویکرد تاریخی چند صد ساله دست نشاندگی را قطع کرد و سپس رویکردهایی که لازمه استقلال و پیشرفت کشور بود را به ارمغان آورد.معجزه امام و انقلاب اسلامی این بود که زنجیرهای اسارت و توقف را از دست و پای ملت ایران باز کرد و راه پیشرفت را هموار ساخت.به طور طبیعی در این راه جدید قدرتهایی که چند صد سال بر این سرزمین سیطره داشتند و از طریق موقعیت جغرافیایی و تمدنی ایران،غرب آسیا و به تعبیر خودشان خاورمیانه را کنترل میکردند،بیکار نمینشینند و هر چه بتوانند بر سر راه انقلاب تازه به وقوع پیوسته در ایران که نقطه آغاز مسیر جدید تاریخی پیش روی ملت ایران محسوب میشود مانع ایجاد میکنند. اما با لحاظ همه این موانع،دستاوردهای جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف حقیقتا خیرهکننده محسوب میشود.
نکته پایانی در اینجا آن است که مشکل ذاتی غرب فقط با جمهوری اسلامی نیست؛یعنی اینگونه نیست که اگر روزی برسد که جمهوری اسلامی در کار نباشد آنان دست از سر ایران برمیدارند؛آنها اصولا به دلیل موقعیت حائل ایران، با ایران قوی و مستقل و یکپارچه مخالف هستند. این نقل درست است که گفته شده آمریکاییها یکی دو روز پس از آغاز جنگ تحمیلی ۱۲روزه به ربع پهلوی میگویند، بعد از تغییر نظام جمهوری اسلامی، تو پادشاه ایران خواهی شد، اما پادشاه مرکز ایران! تصور پادشاهی بر شمالغرب و جنوبشرق ایران را از فکر و ذهن خارج کن! لذا تأکید میشود،فردای پس از جمهوری اسلامی، خبری از آغاز یک سیستم دموکراتیک و ایران قوی و یکپارچه نیست؛فردای پس از جمهوری اسلامی آغاز اجرای پروژه تاریخی تجزیه ایران و شروع چند حاکمیت ضعیف و تو سری خور در سرزمین فعلی ایران خواهد بود.با این تفاوت که اینبار قدرتهای شیطانی بهگونهای انتقام خواهند گرفت که ایران قوی، امن و پیشرفته هیچگاه سر بلند نکند.#عزیز_غضنفری @omidha_va_daghdagheha
داوری درباره عملکرد جمهوری اسلامی یک ایراد اساسی دارد و آن این است که نقطه شروع منازعات غرب و جمهوری اسلامی از مقطع انقلاب اسلامی در نظر گرفته شده است. گویی اینکه رویکردهای حاکم بر ایرانِ پیش از انقلاب اسلامی از حیث استقلال سیاسی،امنیت، سیاست خارجی، آزادیهای سیاسی و حتی الگوهای توسعه کاملا در مسیر صحیح و اصولی طراحی و اجرا میشده است.جدای از این، نقش سایر متغیرهای مؤثر دیگر را در تحولات سیاسی ایران ناديده گرفته است. مثلا ژئوپولیتیک و موقعیت حائل ایران به گونهای است که در طول تاریخ هر رخداد منطقهای و یا بینالمللی بر امنیت ملی ایران اثر گذاشته است. به عنوان نمونه با وجود اینکه ایران هم در جنگ اول جهانی و هم جنگ بینالملل دوم سیاست بیطرفی را اعلام کرد،با این حال باز ایران مورد تهاجم و اشغال قرار گرفت.
درباره نقش موقعیت حائل ایران و انگیزه تسلط قدرتهای بزرگ بر ایران، کتابها و مقالات زیادی نوشته شده است.یکی از مستندترین کارهای پژوهشی در این زمینه کتاب«بریتانیا و کشور حائل؛ فروپاشی امپراتوری ایران»اثر دیوید مکلین است. این اثر ایران را در برههای حساس از تاریخش به تصویر میکشد؛ زمانی که این سرزمین به گرهگاهی سرنوشتساز در بازی قدرتهای بزرگ تبدیل شده بود. دیوید مکلین، استاد برجسته تاریخ در دانشگاه کینگز کالج لندن، با استفاده از اسناد بایگانی وزارت خارجه بریتانیا و مدارک دست اول، واقعیتهای پنهان سیاستهای امپراتوریها را آشکار کرده و تصویری تازه و مستند از ایران در آستانه قرن بیستم ارائه میدهد.
«بریتانیا و کشور حائل»کتابی است که به خوبی نشان میدهد چگونه قدرتهای بزرگ با استفاده از سیاستهای استراتژیک و ابزارهای اقتصادی و نظامی، کشوری با تمامیت ارضی و تاریخ و فرهنگ غنی ایران را به بازیچهای در میدان رقابتهای امپراتوری خود تبدیل کردند.این کتاب به خواننده کمک میکند تا نه تنها تاریخ ایران را بهتر بشناسد، بلکه با درک عمیقتری از روابط بینالملل و سیاستهای استعماری، به پیچیدگیهای تاریخ معاصر ایران پی ببرد. مکلین با دقت تمام، نقش خلیج فارس، بنادر جنوبی ایران، شبکههای جادهای و امتیازهای اقتصادی را بررسی کرده و نشان میدهد که چگونه این عوامل به ابزارهای مهمی برای نفوذ بریتانیا تبدیل شدند. او با تحلیل اسناد وزارت خارجه بریتانیا، نشان میدهد که این نفوذ نه تنها در سطح دیپلماتیک بلکه در حوزههای اقتصادی و نظامی نیز گسترش یافت.به همین ترتیب،قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ میان بریتانیا و روسیه که ایران را به سه منطقه نفوذ تقسیم کردند،عملاً استقلال سیاسی ایران را نقض کرد و کشور را به تجزیه نزدیک ساخت. او نشان میدهد که چگونه بریتانیا با استفاده از ابزارهای اقتصادی مثل وامهای خارجی،توسعه شبکههای جادهای و کنترل بنادر،نفوذ خود را در ایران گسترش داد و جای پای خود را مستحکمتر کرد.
حالا شاهکار امام خمینی و انقلاب اسلامی این است که این روند سراسر وابستگی و رویکرد تاریخی چند صد ساله دست نشاندگی را قطع کرد و سپس رویکردهایی که لازمه استقلال و پیشرفت کشور بود را به ارمغان آورد.معجزه امام و انقلاب اسلامی این بود که زنجیرهای اسارت و توقف را از دست و پای ملت ایران باز کرد و راه پیشرفت را هموار ساخت.به طور طبیعی در این راه جدید قدرتهایی که چند صد سال بر این سرزمین سیطره داشتند و از طریق موقعیت جغرافیایی و تمدنی ایران،غرب آسیا و به تعبیر خودشان خاورمیانه را کنترل میکردند،بیکار نمینشینند و هر چه بتوانند بر سر راه انقلاب تازه به وقوع پیوسته در ایران که نقطه آغاز مسیر جدید تاریخی پیش روی ملت ایران محسوب میشود مانع ایجاد میکنند. اما با لحاظ همه این موانع،دستاوردهای جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف حقیقتا خیرهکننده محسوب میشود.
نکته پایانی در اینجا آن است که مشکل ذاتی غرب فقط با جمهوری اسلامی نیست؛یعنی اینگونه نیست که اگر روزی برسد که جمهوری اسلامی در کار نباشد آنان دست از سر ایران برمیدارند؛آنها اصولا به دلیل موقعیت حائل ایران، با ایران قوی و مستقل و یکپارچه مخالف هستند. این نقل درست است که گفته شده آمریکاییها یکی دو روز پس از آغاز جنگ تحمیلی ۱۲روزه به ربع پهلوی میگویند، بعد از تغییر نظام جمهوری اسلامی، تو پادشاه ایران خواهی شد، اما پادشاه مرکز ایران! تصور پادشاهی بر شمالغرب و جنوبشرق ایران را از فکر و ذهن خارج کن! لذا تأکید میشود،فردای پس از جمهوری اسلامی، خبری از آغاز یک سیستم دموکراتیک و ایران قوی و یکپارچه نیست؛فردای پس از جمهوری اسلامی آغاز اجرای پروژه تاریخی تجزیه ایران و شروع چند حاکمیت ضعیف و تو سری خور در سرزمین فعلی ایران خواهد بود.با این تفاوت که اینبار قدرتهای شیطانی بهگونهای انتقام خواهند گرفت که ایران قوی، امن و پیشرفته هیچگاه سر بلند نکند.#عزیز_غضنفری @omidha_va_daghdagheha
۱۷:۰۲
جاسوسها چطور سراغ شما میآیند؟
پرسمان سیاسی
۵:۵۰
هوشیاری تاریخی و منشور الزام آور معمار انقلاب در برابر پیامهای فریب آمریکا
مواجهه منطقی امام(ره) با اسناد افشا شده/کارتر و درسهایـی کـه بـه جـریان غربـگرا دادنـد
#محمدحسین_حمزه
سوابق مواجهه امام خمینی(ره) با پیامهای صادره توسط آمریکا، یک درس بنیادین و ابدی را در خود نهفته دارد. درسی که بر اساس آن، «رابطه گرگ و میش» تنها تعریف ممکن برای رابطه با جهانخواران و مستکبران است. این هوشیاری تاریخی که از محاسبات راهبردی دقیق برخوردار بود، امروز با همان زلالی و استحکام در اندیشه و عمل رهبر معظم انقلاب تجلی یافته است و به مثابه چراغ راه دولتها است تا هرگز در دام وعدههای پوشالی غرب نیفتند.
۲۸ آبان ۱۳۶۷ نامه جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا به امام خمینی(رحمه الله علیه) افشا شد. رئیسجمهور پیشین آمریکا در این نامه با لحنی فریبکارانه القا کرده بود، جمهوری اسلامی ایران علاقه به مذاکره و رابطه با آمریکا دارد اما گروگانهای آمریکایی در لبنان مانع هستند.
در این رابطه از سوی حجتالاسلام حاج سید احمد خمینی اطلاعیهای منتشر شد که متن آن بدین شرح است: «به اطلاع عموم میرساند امروز شنبه (دیروز) نامهای منسوب به آقای کارتر رئیسجمهور اسبق آمریکا خطاب به حضرت امام مدظلهالعالی رسیده است که کارشناسان ما خط جیمی کارتر را تایید کردند و حضرت امام فرمودند: «برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده این نامه به اطلاع عموم برسد.»
امام خمینی(ره) با آگاهی از رویه نادرست آمریکاییها، ضمن تکذیب هرگونه ارتباط ایران با گروگانگیری فرمودند: «همان گونه که بارها گفتهام رابطه ایران و آمریکا، رابطه گرگ و میش است و بین این دو آشتی نیست.»
با وجود رویکرد قاطع امام خمینی(ره) در برابر مراسلات رئیسجمهور وقت آمریکا (کارتر)، نحوه پاسخگویی ایشان به پاپ ژان پل دوم در لحن و محتوا که در آن نیز موضوع آزادی گروگانهای آمریکایی مطرح بود، نشان میدهد امام(ره) میان نامههای صادر شده از سوی یک «رژیم مستکبر و تروریست» و پیامهای دریافت شده از سوی یک «رهبر دینی مسیحی» در خصوص یک مسئله مشترک (آزادی گروگانها)، تمایز دقیقی قائل بودند و پاسخهایی متناسب با جایگاه فرستنده و موضوع نامه ارائه میدادند.
موضعگیریهای حکیمانه و قاطع امام خمینی(ره) نه یک واکنش مقطعی و آنی بلکه دیالکتیک اصیل مکتب ایشان است و نشان میدهد مقاومت امام(ره) در مقابل طاغوت از شاخصههای اصلی این مکتب است. فریبندگی وعدههای غرب برای امام(ره)به طرز کامل مبرهن بود و ایشان در پهنه روابط بینالملل هرگز حاضر به تن دادن به سیاستهای سلطهجویانه نشدند. هیچیک از عملیاتهای روانی پیچیدهای که تحت پوشش دیپلماتیک به ایشان عرضه میشد، قادر به برهم زدن دستگاه محاسباتی امام(ره) نبود.
مکتب، مشی و منش رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی) امتداد زلال و شکستناپذیر مکتب امام راحل(ره) است. این منشور بصیرت که مبتنی بر عدم اعتماد به دشمن و درک عمیق از ماهیت سلطهجویانه غرب است، به وضوح برای دولتها ترسیم گردیده است. هرگونه رویکرد اجرائی در سیاست خارجی میبایست با تبعیت تام از این میراث گرانبها شکل گیرد زیرا تجربه تاریخی نشان داده است، چشم دوختن به وعدههای توخالی و فریبهای پیچیده شده در لباس دیپلماسی توسط غربیها، همواره به زیان منافع ملی تمام شده است. در این شرایط نیز که جریان غربگرا نسخههای شکست خورده را دنبال میکند، میراث شفاف امام(ره) و تداوم آن در مکتب امام خامنهای، منشور الزامآور برای دولت است. میراثی که دولت کنونی را به صیانت از استقلال و عدم تمکین در برابر فریبهای غرب فرا میخواند.
۸:۱۳