بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
پادشاه عاشق
پارت ۱

از زبان کیم سوکجین*ساعت ۹صبح بود خوابیده بودم خدمتکارم داشت کار میکرد، چون امروز مهمون مهم داشتیمیهو صدای شکستنی اومد، از خواب پریدمدویدم سمت اشپز خونه
از زبان خدمتکار:/قربان ببخشید حواسم نبود الان جمعش میکنم*تکرار نباشه، نذاشتی بخوابم، یکبار دیگه تکرار بشه اخراجی/من معذرت میخام قربان
*اروم گفتم
*از اون موقع فهمیدم این نمیتونه خدمتکار درست حسابی بشه
/چیزی گفتین قربان*نه هیچیخدمتکار هیچی نگف
از زبان پدر کیم سوکجین
_سوکجین*بله پدر_بیا بشین باهات کار دارم*چشم پدر_میدونی چیه پسرم! تو الان بزرگ شدی باید ازدواج کنی*پدر، خواهش میکنم. من میخام به هدف هام برسم_ببین پسرم. تو باید زندگی داشته باشیبلاخره من یروزی از پیشت میرماوقت با کی میخای باشی؟
*چشم پدر الان وقتش نیست_پسرم برو فکر هاتو بکن*چشم پدر
پارت ۱
از زبان کیم سوکجین*ساعت ۹صبح بود خوابیده بودم خدمتکارم داشت کار میکرد، چون امروز مهمون مهم داشتیمیهو صدای شکستنی اومد، از خواب پریدمدویدم سمت اشپز خونه
از زبان خدمتکار:/قربان ببخشید حواسم نبود الان جمعش میکنم*تکرار نباشه، نذاشتی بخوابم، یکبار دیگه تکرار بشه اخراجی/من معذرت میخام قربان
*اروم گفتم
*از اون موقع فهمیدم این نمیتونه خدمتکار درست حسابی بشه
/چیزی گفتین قربان*نه هیچیخدمتکار هیچی نگف
از زبان پدر کیم سوکجین
_سوکجین*بله پدر_بیا بشین باهات کار دارم*چشم پدر_میدونی چیه پسرم! تو الان بزرگ شدی باید ازدواج کنی*پدر، خواهش میکنم. من میخام به هدف هام برسم_ببین پسرم. تو باید زندگی داشته باشیبلاخره من یروزی از پیشت میرماوقت با کی میخای باشی؟
*چشم پدر الان وقتش نیست_پسرم برو فکر هاتو بکن*چشم پدر
۱۵:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
پادشاه عاشق
پارت ۲

*رفتم و دیگه چیزی نگفتمدلم برای برادر تنگ شده، کاش زود برگرده از سفرش
رفتم اتاق کارمخدمتکارو صدا زدم
*خدمتکار
/بله قربان*قهوه میخام/چشم قرباننشستم به البوم بچگی هام نگاه کردمخیلی دلم برا اون روزا تنگ شدهیه لحظه یادم افتاد مهمون داریمسریع به ساعت نگاه کردم ساعت۱۱بودقرار بود ساعت ۱ بیاننفس راحتی کشیدم
/قربان بفرمایید*ممنونمیتونی به سر و وضع کاخ برسی!؟
/بله قربان*ممنون
داشتم به بقیه البوم نگاه میکردم یهو چشمم به عکس فارغ تحصیلیم افتادوای چقد دلم میخاس دوباره درس بخونم۲ساعت بعد
اماده باش به همراه پدرم رو صندلی کاخ نشسته بودیم
/قربان مهمونا رسیدن
نمیدونستم کی ان، پدرم دعوت کرده بود
پارت ۲
*رفتم و دیگه چیزی نگفتمدلم برای برادر تنگ شده، کاش زود برگرده از سفرش
رفتم اتاق کارمخدمتکارو صدا زدم
*خدمتکار
/بله قربان*قهوه میخام/چشم قرباننشستم به البوم بچگی هام نگاه کردمخیلی دلم برا اون روزا تنگ شدهیه لحظه یادم افتاد مهمون داریمسریع به ساعت نگاه کردم ساعت۱۱بودقرار بود ساعت ۱ بیاننفس راحتی کشیدم
/قربان بفرمایید*ممنونمیتونی به سر و وضع کاخ برسی!؟
/بله قربان*ممنون
داشتم به بقیه البوم نگاه میکردم یهو چشمم به عکس فارغ تحصیلیم افتادوای چقد دلم میخاس دوباره درس بخونم۲ساعت بعد
اماده باش به همراه پدرم رو صندلی کاخ نشسته بودیم
/قربان مهمونا رسیدن
نمیدونستم کی ان، پدرم دعوت کرده بود
۱۵:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
پادشاه عاشق
پارت۳

*خیلی کنجکاو بودم ببینم کین
/رسیدن قربان
پدرم بلند شد _خدمتکار سفره غذا رو چیدی؟ /بله قربان*یه دفعه دیدم یه خانم خوشتیپ با خانوادش داخل کاخ شدن
*پدر اینا کین؟
_بعدا میفهمی پسرم
هیچی نگفتم و به مهمونا سلام ساده کردم
_خوش اومدین، بفرمایید بشینید.
علامت مهمونا:ا. ت+پدر ا. ت×مادر ا. ت~
×ممنونم
نشستن و پدر من با پدر اون دختره مشغول صحبت کردن شدنو مادرم با مادرش
_خدمتکار/بله قربان_قهوه بیار و کنارش شیرینی/چشم اقا
ده دقیقه بعد
*یهو بابا به طرف من نشست و گفت:
_پسرم من میخام با دختر اقای وزیری ازدواج کنی
*انگار رو سرم ۴ کیلو سنگ ریختن
*پدر من نمیتونم_چرا پسرم*نمیتونم، نمیتونم، نمیتونم=مادر زشته، دختره خیلی مودبه*ازتون خواهش میکنم، خواهش*پسرم منم از تو خواهش میکنم
اونجا رو ترک کردم و میخاستم برم تو اتاقم که
یهو پشت سرم پدر اون دختره اومد
×میتونم باهات حرف بزنم*بله حتمامن عاشق بودم، عاشق یه دختر، ولی نمیخاستم به پدرم بگم×پسرم زوری نیست اگه میخای با دخترم ازدواج کن _اقای وزیری من هدف دارمخواهشا بفرمایین×چشمولی دختر من شمارو دوست دارهبه روی خودش نمیاره*دخترتون چرا ماسک زده بود؟ ×نمیدونم پسرممیخای قیافشو ببینی؟ *اگر اجازه بدین بله×دخترممیتونی ماسکتو در بیاریوقتی بازش کرد من شوکه شدمبا صدای ضعیف گفتم ا. تخواستم برم بغلش کنم یادم افتاد پدرش اینجاس
پارت۳
*خیلی کنجکاو بودم ببینم کین
/رسیدن قربان
پدرم بلند شد _خدمتکار سفره غذا رو چیدی؟ /بله قربان*یه دفعه دیدم یه خانم خوشتیپ با خانوادش داخل کاخ شدن
*پدر اینا کین؟
_بعدا میفهمی پسرم
هیچی نگفتم و به مهمونا سلام ساده کردم
_خوش اومدین، بفرمایید بشینید.
علامت مهمونا:ا. ت+پدر ا. ت×مادر ا. ت~
×ممنونم
نشستن و پدر من با پدر اون دختره مشغول صحبت کردن شدنو مادرم با مادرش
_خدمتکار/بله قربان_قهوه بیار و کنارش شیرینی/چشم اقا
ده دقیقه بعد
*یهو بابا به طرف من نشست و گفت:
_پسرم من میخام با دختر اقای وزیری ازدواج کنی
*انگار رو سرم ۴ کیلو سنگ ریختن
*پدر من نمیتونم_چرا پسرم*نمیتونم، نمیتونم، نمیتونم=مادر زشته، دختره خیلی مودبه*ازتون خواهش میکنم، خواهش*پسرم منم از تو خواهش میکنم
اونجا رو ترک کردم و میخاستم برم تو اتاقم که
یهو پشت سرم پدر اون دختره اومد
×میتونم باهات حرف بزنم*بله حتمامن عاشق بودم، عاشق یه دختر، ولی نمیخاستم به پدرم بگم×پسرم زوری نیست اگه میخای با دخترم ازدواج کن _اقای وزیری من هدف دارمخواهشا بفرمایین×چشمولی دختر من شمارو دوست دارهبه روی خودش نمیاره*دخترتون چرا ماسک زده بود؟ ×نمیدونم پسرممیخای قیافشو ببینی؟ *اگر اجازه بدین بله×دخترممیتونی ماسکتو در بیاریوقتی بازش کرد من شوکه شدمبا صدای ضعیف گفتم ا. تخواستم برم بغلش کنم یادم افتاد پدرش اینجاس
۱۵:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
پادشاه عاشقPart4
ا. ت همون لحظه پرید ت بغلم
*خیلی دلم برات تنگ شده بود~منمبا صدای اروم شروع کرد ب گریه کردن
*هیش ا. ت گریه نکن
~باشه.*افرین دختر خوب×ش.شما از قبل همو میشناختید؟؟
~اره بابا ، پس چرا من انقد دوسش دارم
همه شوکه شده بودن
*بیا بریم اتاق
~واسه چی؟
×باهات کار دارم. میخام ببینم میتونی پیشم بمونی و صبر کنی تا باهم ازدواج کنیم
~ام . باش
رفتیم اتاق ~رفتم جین رو محکم بغل کردم چون دلم براش یه ذره شده بوددلم برا خنده هاشغذاهاشدیوونه بازی هاش یه ذره شده بود
ا. ت همون لحظه پرید ت بغلم
*خیلی دلم برات تنگ شده بود~منمبا صدای اروم شروع کرد ب گریه کردن
*هیش ا. ت گریه نکن
~باشه.*افرین دختر خوب×ش.شما از قبل همو میشناختید؟؟
~اره بابا ، پس چرا من انقد دوسش دارم
همه شوکه شده بودن
*بیا بریم اتاق
~واسه چی؟
×باهات کار دارم. میخام ببینم میتونی پیشم بمونی و صبر کنی تا باهم ازدواج کنیم
~ام . باش
رفتیم اتاق ~رفتم جین رو محکم بغل کردم چون دلم براش یه ذره شده بوددلم برا خنده هاشغذاهاشدیوونه بازی هاش یه ذره شده بود
۸:۳۳
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
پادشاه عاشق
Part5
داشتیم باهم حرف میزدیم ک یهو کوک زنگ زد
علامت کوک•
بههه داداش کوک. چطوری
•چطوری داشم
میبینم سر حالی
*امروز بهترین روز زندگیمه
•عهه تعریف کن ببینم
*میترسم سکته کنی
•هر هر هر بامزه
*زهرمار
•بیا خونمون خودت میفهمی
*اوکی داداچ
*نیم ساعت بعد...
داشتم با مهمونا حرف میزدم که یهو صدای زنک در اومد
رفتم ببینم کیه ک دیدم کوکهدرو باز کردم•سلام داش
سلام
*بیا ببین کی اینجاس
~سلام
کوک که شوکه شده بود گفتاین ا. ته؟برگامممات. خودتی بچههههه
~ اره خودمممممم
Part5
داشتیم باهم حرف میزدیم ک یهو کوک زنگ زد
علامت کوک•
بههه داداش کوک. چطوری
•چطوری داشم
میبینم سر حالی
*امروز بهترین روز زندگیمه
•عهه تعریف کن ببینم
*میترسم سکته کنی
•هر هر هر بامزه
*زهرمار
•بیا خونمون خودت میفهمی
*اوکی داداچ
*نیم ساعت بعد...
داشتم با مهمونا حرف میزدم که یهو صدای زنک در اومد
رفتم ببینم کیه ک دیدم کوکهدرو باز کردم•سلام داش
سلام
*بیا ببین کی اینجاس
~سلام
کوک که شوکه شده بود گفتاین ا. ته؟برگامممات. خودتی بچههههه
~ اره خودمممممم
۸:۳۳
بازارسال شده از 𝖶︎𝗈𝗇︎𝗒 ౨ৎ
به ما بپیوندید

ble.ir/join/9S5mPDfj33
ble.ir/join/9S5mPDfj33
۱۵:۱۲
۱۷:۱۷
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
۱۶:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
۱۶:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
۱۶:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
۱۶:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
۱۶:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
۱۶:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
۱۶:۰۸
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
اره
نه
۷:۱۲
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
نوعش چی باشه؟ سین
راندی
سرعتی
۷:۱۲
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
سین باشه پاکت بیشتر میگیرین
۷:۱۲
بازارسال شده از BTS.. Army⃟♬💜
پاکت چالش راندی:۲ تومنپاکت چالش سین:۵ تومنپاکت چالش سرعتی :۵ تومن
۷:۱۲
بازارسال شده از قیمت لحظه ای ناتکوین تپسواپ همستر و... .
گروه دارک کیوتم

سین بزن برنده شه

سین بزن برنده شه
۸:۳۵