۲۹ تیر
تک بیتی روضهاز زبان اولیا مخدره حضرت زینب سلام الله علیها
این معما ،حسین جان مرا خواهد کشتحیف موی تو نیست شمر گرفته در مشت
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#روضه_شب_عاشورا
این معما ،حسین جان مرا خواهد کشتحیف موی تو نیست شمر گرفته در مشت
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#روضه_شب_عاشورا
۱۸:۲۰
۳۰ تیر
تقدیم به ساحت مقدس امیر المومنین علیه السلام
ای خاک درت سرای هستی ای فلسفه ی خدا پرستی
ای عالمیان فدای نامتقربان کسی که شد غلامت
ای دلبریت بوَد ثنایت قربان محبت و وفایت
فرمایش تو تمام قرآن خاتم تو بُدی نبی سلیمان
ای یار دلاور محمدابروی تو گشته تیغ احمد
عالم شده مست عزت توجانم به فدای غیرت تو
ای مخزن الاسرار پیمبرای همسر مهربان کوثر
خاک قدمت زمین کعبهمجذوب تو شد خدای کعبه
طومار جهان را تو نوشتیتو خاک ابوالبشر سرشتی
حقا که تو اسوه ی مبینی حقا که امیرِ مومنینی
ای که بغلت دوای دردمبگذار به دور تو بگردم
ای تاج سر تمام عالمچشم تو بود نگین خاتم
فرمانده ی لشگر محمد نامت شده ذکر لب احمد
ای همسر دلربای زهراای یاور مهربای زهرا
ای شیر خدا زنم صدایتگویم همه جا سرم فدایت
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#امام_علی_علیه_السلام #مدح
ای خاک درت سرای هستی ای فلسفه ی خدا پرستی
ای عالمیان فدای نامتقربان کسی که شد غلامت
ای دلبریت بوَد ثنایت قربان محبت و وفایت
فرمایش تو تمام قرآن خاتم تو بُدی نبی سلیمان
ای یار دلاور محمدابروی تو گشته تیغ احمد
عالم شده مست عزت توجانم به فدای غیرت تو
ای مخزن الاسرار پیمبرای همسر مهربان کوثر
خاک قدمت زمین کعبهمجذوب تو شد خدای کعبه
طومار جهان را تو نوشتیتو خاک ابوالبشر سرشتی
حقا که تو اسوه ی مبینی حقا که امیرِ مومنینی
ای که بغلت دوای دردمبگذار به دور تو بگردم
ای تاج سر تمام عالمچشم تو بود نگین خاتم
فرمانده ی لشگر محمد نامت شده ذکر لب احمد
ای همسر دلربای زهراای یاور مهربای زهرا
ای شیر خدا زنم صدایتگویم همه جا سرم فدایت
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#امام_علی_علیه_السلام #مدح
۷:۵۰
تقدیم به ساحت مقدس اباعبدالله علیه السلام
میان آن همه نامه که همراه خودت داریولی این را بدان آقا ک یاران کمی داری
ولی حالا که می آیی شنو از من اَیا سرورکه این توصیه ی عشق است، نور دیده ی حیدر
کنار خیمه ی خود جا بده اسباب خواهر رابه دور خیمه اش مامور گردان تو برادر را
بیا این دم تماشا کن به لب های تر اصغرکه حیران میشوی از بهر آبی بین این لشگر
بدان اینها هنوزم کینه از آل علی دارندبدان که غالباً مشکل با نام علی دارند
بدان اینجا برای همسرت اکبر نمیماندبدان اینجا برای خواهرت معجر نمیماند
میان خیمه ی زینب مسیر حرمله افتدزبانم لال به دستان رقیه سلسله افتد
به تل میبینتت زینب، نوای العطش داریتوهم میبینی اش اورا نظر بر چادرش داری
که مهمانت شود آن دم بیاید او ، ته گودال و این ارثیه ی زهرا به زیر پا شود پامال
۰۳/۰۴/۳۱#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#روضه_شب_دوم_محرم #ورود_به_کربلا
میان آن همه نامه که همراه خودت داریولی این را بدان آقا ک یاران کمی داری
ولی حالا که می آیی شنو از من اَیا سرورکه این توصیه ی عشق است، نور دیده ی حیدر
کنار خیمه ی خود جا بده اسباب خواهر رابه دور خیمه اش مامور گردان تو برادر را
بیا این دم تماشا کن به لب های تر اصغرکه حیران میشوی از بهر آبی بین این لشگر
بدان اینها هنوزم کینه از آل علی دارندبدان که غالباً مشکل با نام علی دارند
بدان اینجا برای همسرت اکبر نمیماندبدان اینجا برای خواهرت معجر نمیماند
میان خیمه ی زینب مسیر حرمله افتدزبانم لال به دستان رقیه سلسله افتد
به تل میبینتت زینب، نوای العطش داریتوهم میبینی اش اورا نظر بر چادرش داری
که مهمانت شود آن دم بیاید او ، ته گودال و این ارثیه ی زهرا به زیر پا شود پامال
۰۳/۰۴/۳۱#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#روضه_شب_دوم_محرم #ورود_به_کربلا
۲۲:۳۲
۱ مرداد
رباعی روضه تقدیم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهداء علیه السلام
پیر یک طایفه است موی سرش را نکشیدآبرو دار قبیلست پیرهنش را نکشیدجلوی چشمان من اورا که زدیدش اماجلوی چشمان او خواهرش را نکشید
۰۲/۱۱/۰۸#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#روضه_سیدالشهداء #رباعی
پیر یک طایفه است موی سرش را نکشیدآبرو دار قبیلست پیرهنش را نکشیدجلوی چشمان من اورا که زدیدش اماجلوی چشمان او خواهرش را نکشید
۰۲/۱۱/۰۸#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#روضه_سیدالشهداء #رباعی
۷:۰۸
تقدیم به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها
درمان هر درد است ذکر فاطمهقرآن پر از ابراز مهر فاطمه ذکر تمام عالمیان یا علیستذکر لبان حیدرست یا فاطمه
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#مدح_حضرت_فاطمه #رباعی
درمان هر درد است ذکر فاطمهقرآن پر از ابراز مهر فاطمه ذکر تمام عالمیان یا علیستذکر لبان حیدرست یا فاطمه
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#مدح_حضرت_فاطمه #رباعی
۱۳:۵۶
۳ مرداد
تقدیم به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام
عاشقان مشتاق نام جاودانت یاحسینای حبیب حق به قربان مقامت یاحسین
نام تو بخشد تسلاّ بر دل درماندگاندِه تسلّا این دل درماندگان را یاحسین
شد بهانه تا نماییم جملگی از عمق جانتاکنیم عرض ادب بر پیشگاهت یاحسین
نام تو زیبندهٔ هر دفتر و لوح و قلمقلبها یابد شفاء از ذکر نامت یاحسین
تو سفینة النجاتی ای جهان قربان توعالمی گریان برایت، ذبح عطشان یا حسین
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#حاج_علی_کمیجانی_ذاکر✍🏻#شعر_اول_روضه#مناجات_با_سیدالشهدا📄
عاشقان مشتاق نام جاودانت یاحسینای حبیب حق به قربان مقامت یاحسین
نام تو بخشد تسلاّ بر دل درماندگاندِه تسلّا این دل درماندگان را یاحسین
شد بهانه تا نماییم جملگی از عمق جانتاکنیم عرض ادب بر پیشگاهت یاحسین
نام تو زیبندهٔ هر دفتر و لوح و قلمقلبها یابد شفاء از ذکر نامت یاحسین
تو سفینة النجاتی ای جهان قربان توعالمی گریان برایت، ذبح عطشان یا حسین
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#حاج_علی_کمیجانی_ذاکر✍🏻#شعر_اول_روضه#مناجات_با_سیدالشهدا📄
۱۷:۵۳
تقدیم به یاران حضرت سیدالشهداء علیه السلام
آنقدر مبهوت زرق وبرق این دنیا شدندآب را بستند و خواهان سر دریا شدند
یک طرف دلبسته های ثروت و خاکِ زمین یک طرف دلکنده از خاک، آسمان پیما شدند
یک طرف از ترس جان بین سیاهی مانده اندیک طرف از بهر سربازی او پیدا شدند
یک طرف شوق جوانی را بهانه میکنند یک طرف یاد جوانی کرده و شیدا شدند
یک طرف آلات دست مفت خوران کوفی ویک طرف جان بر کفان دختر مولا شدند
یک طرف درگیر نفس اند و به دنبال مقامیک طرف منسب نخواهند، جملگی سقا شدند
این همه نوبر که دور حضرت حق آمدندجملگی دلبسته و مجنون آن لیلا شدند
ظهر عاشورا ولی یاری کنار او نبودلشگر خصم و عدو با شاه ما تنها شدند
غم فراتر این بود که غیرت الله ناظر استخیمه میسوزد زنان هم پخش در صحرا شدند
۱۴۰۳/۰۵/۰۴
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#شعر_اول#شعر_روضه
آنقدر مبهوت زرق وبرق این دنیا شدندآب را بستند و خواهان سر دریا شدند
یک طرف دلبسته های ثروت و خاکِ زمین یک طرف دلکنده از خاک، آسمان پیما شدند
یک طرف از ترس جان بین سیاهی مانده اندیک طرف از بهر سربازی او پیدا شدند
یک طرف شوق جوانی را بهانه میکنند یک طرف یاد جوانی کرده و شیدا شدند
یک طرف آلات دست مفت خوران کوفی ویک طرف جان بر کفان دختر مولا شدند
یک طرف درگیر نفس اند و به دنبال مقامیک طرف منسب نخواهند، جملگی سقا شدند
این همه نوبر که دور حضرت حق آمدندجملگی دلبسته و مجنون آن لیلا شدند
ظهر عاشورا ولی یاری کنار او نبودلشگر خصم و عدو با شاه ما تنها شدند
غم فراتر این بود که غیرت الله ناظر استخیمه میسوزد زنان هم پخش در صحرا شدند
۱۴۰۳/۰۵/۰۴
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#شعر_اول#شعر_روضه
۲۱:۴۱
۵ مرداد
تقدیم به ساحت مقدس حضرت اولیا مخدره زینب سلام الله علیها
در دو عالم وفا شود زینبنور هل عطا شود زینب
علت شادمانی جدشنوبر مصطفی شود زینب
مادرش سرور زنان بهشتپس بدان حیا شود زینب
ذکر بابش میان میدان هاقدرت ایلیا شود زینب
پدری میشوند دختر هاحضرت مرتضی شود زینب
جلوه ی مادرست بهر حسن یاور مجتبی شود زینب
دائماً با برادرش بوده ساکن کربلا شود زینب
پس مگو نبوده زیر کساءشک نکن کساء شود زینب
درد هارا شفا دهد ذکرشپس بگو دوا شود زینب
حافظ تمام اهل حرمدافع هر بلا شود زینب
بهر یارش رسیده تا گودال و دوباره کساء شود زینب ۰۳/۰۵/۰۵#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_زینب_سلام_الله#شعر
در دو عالم وفا شود زینبنور هل عطا شود زینب
علت شادمانی جدشنوبر مصطفی شود زینب
مادرش سرور زنان بهشتپس بدان حیا شود زینب
ذکر بابش میان میدان هاقدرت ایلیا شود زینب
پدری میشوند دختر هاحضرت مرتضی شود زینب
جلوه ی مادرست بهر حسن یاور مجتبی شود زینب
دائماً با برادرش بوده ساکن کربلا شود زینب
پس مگو نبوده زیر کساءشک نکن کساء شود زینب
درد هارا شفا دهد ذکرشپس بگو دوا شود زینب
حافظ تمام اهل حرمدافع هر بلا شود زینب
بهر یارش رسیده تا گودال و دوباره کساء شود زینب ۰۳/۰۵/۰۵#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_زینب_سلام_الله#شعر
۱۴:۲۶
تقدیم به ساحت مقدس حضرت رقیه سلام الله علیها
آنقدر محکم زده دستم ورم دارد پدرمن نمیخواهم بمانم تو بیا من را ببر
ای پدر این دختران انگشت نمایم میکنندبا همین زخم زبان چشم مرا تر میکنند
ای سر خاکی بگو روزی مرا بوسیده ایهر دمی اسم مرا بردی به لب خندیده ای
ای پدر جانم بگو یاس گلستانت منمهم عزیز دردانه ات هم باغ و بستانت منم
ای پدر من دخترم قدری مرا در بگیر دخترت خورده کتک حالی ازین دختر بگیر
ای پدر من تشنه ی آغوش گرم اکبرممن هنوزم بیقرار حالب زار اصغرم
ای پدر قدری نظر کن بر کبودی تنمیا نگاهی کن به وضع صورت و پیراهنم
تو نمیدانی چطور خلخال من را میکشیدروی ناقه گریه میکردم مرا پایین کشید
من مگر چیز زیادی از تو میخواهم پدریا بیا نازم بکن یا که مرا با خود ببر
۰۳/۰۳/۲۱
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_رقیه_سلام_الله#روضه
آنقدر محکم زده دستم ورم دارد پدرمن نمیخواهم بمانم تو بیا من را ببر
ای پدر این دختران انگشت نمایم میکنندبا همین زخم زبان چشم مرا تر میکنند
ای سر خاکی بگو روزی مرا بوسیده ایهر دمی اسم مرا بردی به لب خندیده ای
ای پدر جانم بگو یاس گلستانت منمهم عزیز دردانه ات هم باغ و بستانت منم
ای پدر من دخترم قدری مرا در بگیر دخترت خورده کتک حالی ازین دختر بگیر
ای پدر من تشنه ی آغوش گرم اکبرممن هنوزم بیقرار حالب زار اصغرم
ای پدر قدری نظر کن بر کبودی تنمیا نگاهی کن به وضع صورت و پیراهنم
تو نمیدانی چطور خلخال من را میکشیدروی ناقه گریه میکردم مرا پایین کشید
من مگر چیز زیادی از تو میخواهم پدریا بیا نازم بکن یا که مرا با خود ببر
۰۳/۰۳/۲۱
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_رقیه_سلام_الله#روضه
۱۸:۴۶
تقدیم به ساحت مقدس حضرت علی اکبر علیه السلام
(از زبان اباعبدالله بالای سر فرزند)
برخیز جان پدر من را پریشان تر مکنقلب من ویرانه است من را ویران تر مکن
از میان خیمه ها دیدم که جانم میرودجان من اینطور مرو تن را بیجان تر مکن
یوسف من گشتی و در بین چاه و چاله ایدرد دارد دیدنت من را حیران تر مکن
درتمام جسم تو شبه احمد دیده ام تکه تکه جان من دشت را گلستان تر مکن
درمیان قتلگه گویی خلیل الله منمای علی جهدی بکن عید را قربان تر مکن
۰۲/۰۸/۲۲#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام#روضه
(از زبان اباعبدالله بالای سر فرزند)
برخیز جان پدر من را پریشان تر مکنقلب من ویرانه است من را ویران تر مکن
از میان خیمه ها دیدم که جانم میرودجان من اینطور مرو تن را بیجان تر مکن
یوسف من گشتی و در بین چاه و چاله ایدرد دارد دیدنت من را حیران تر مکن
درتمام جسم تو شبه احمد دیده ام تکه تکه جان من دشت را گلستان تر مکن
درمیان قتلگه گویی خلیل الله منمای علی جهدی بکن عید را قربان تر مکن
۰۲/۰۸/۲۲#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام#روضه
۱۸:۴۹
تقدیم به ساحت مقدس حضرت علی اکبر علیه السلام
(از زبان اباعبدالله بالای سر فرزند)
بگو چگونه تنت را به خیمه ات ببرم بگو چگونه خبر سمت عمه ات ببرم
بگو چگونه بَرم تا پرت بهم نخوردعبا چگونه بپیچم تنت بهم نخورد
بگو چگونه به زینب تو را نشان بدهم بگو چگونه علی جان تورا تکان بدهم
بگو چگونه به جسمت سنان جا شده استبگو چگونه زده ، پیکرت خزان شده است
بگو چگونه از بغلم رفته ای علی جانمبگو چگونه، تنت را به رو بگردانم
۰۲/۱۲/۱۳
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام#روضه
(از زبان اباعبدالله بالای سر فرزند)
بگو چگونه تنت را به خیمه ات ببرم بگو چگونه خبر سمت عمه ات ببرم
بگو چگونه بَرم تا پرت بهم نخوردعبا چگونه بپیچم تنت بهم نخورد
بگو چگونه به زینب تو را نشان بدهم بگو چگونه علی جان تورا تکان بدهم
بگو چگونه به جسمت سنان جا شده استبگو چگونه زده ، پیکرت خزان شده است
بگو چگونه از بغلم رفته ای علی جانمبگو چگونه، تنت را به رو بگردانم
۰۲/۱۲/۱۳
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام#روضه
۱۸:۵۸
۷ مرداد
تقدیم به ساحت مقدس سیدالشهداء علیه السلام
من همانم که نیمه شب تنها عکس شش گوشه را بغل کرده آنقدر نیامده به حرمبا خیال تو درد و دل کرده
دوری از تو کشد مرا آخرنگذار از فراق دق بکنمنگذار در گوشه ای تاریکبگذار حرم هق هق بکنم
من دیوانه از برای حرمگردنی خم ،با خود آوردم کوله بار ثواب راستش نهشرمنده ،گناه با خود آوردم
تو که رد میشوی ازین بازارنیم نگاهی به بنجلان هم کنآسمان را ببین چقد داغست لااقل فکر سایبان هم کن
بگذار در ذل این گرماسایه باشم به روی زوارت گرچه جنس بنجلم آقا سایبانم برای زوارت
تشنه ی تشنگی مشایمدلم لک زده برای مسیربیقرار آن قدم هایی که شده نذر بانوان اسیر
قلم آخر چرا پریشانی؟چه خواهی نویسی در دفتر ؟نکند قصد روضه کرده دلتننویسی تو از غم مادر
ننویس چه بر سرش آمدپیکر او نیزه باران شدننویس که بعد رفتن اوخیمه اش راه کفتاران شد
ننویس که گوشه ی گودالبدنش را زیر و رو میکردننویسی برای آزارشبدنش را پشت و رو میکرد ۰۳/۰۵/۰۸
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#شعر_روضه
من همانم که نیمه شب تنها عکس شش گوشه را بغل کرده آنقدر نیامده به حرمبا خیال تو درد و دل کرده
دوری از تو کشد مرا آخرنگذار از فراق دق بکنمنگذار در گوشه ای تاریکبگذار حرم هق هق بکنم
من دیوانه از برای حرمگردنی خم ،با خود آوردم کوله بار ثواب راستش نهشرمنده ،گناه با خود آوردم
تو که رد میشوی ازین بازارنیم نگاهی به بنجلان هم کنآسمان را ببین چقد داغست لااقل فکر سایبان هم کن
بگذار در ذل این گرماسایه باشم به روی زوارت گرچه جنس بنجلم آقا سایبانم برای زوارت
تشنه ی تشنگی مشایمدلم لک زده برای مسیربیقرار آن قدم هایی که شده نذر بانوان اسیر
قلم آخر چرا پریشانی؟چه خواهی نویسی در دفتر ؟نکند قصد روضه کرده دلتننویسی تو از غم مادر
ننویس چه بر سرش آمدپیکر او نیزه باران شدننویس که بعد رفتن اوخیمه اش راه کفتاران شد
ننویس که گوشه ی گودالبدنش را زیر و رو میکردننویسی برای آزارشبدنش را پشت و رو میکرد ۰۳/۰۵/۰۸
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#شعر_روضه
۲۱:۵۸
۱۴ مرداد
شعر روضه از زبان شمر لعنت الله علیه
یا حسین ای نور چشم اهل بیت مصطفییاحسین ای زاده زهرا و علی مرتضی
سر بر آور کن نظر بر سرزمین کربلابر مکانی که از او خیزد غم و درد بلا
یوم جمعه وقت ظهر روز عاشورا بوددر همه عرض و سما از این سبب غوغا بود
غم گرفته کل عرش و فرش و هم قدوسیاندست ماتم در گریبان عزا کروبیان
انس و جن در قتل او غرق عزا و ماتم اند در تلاطم بحر و بر آشفته گیتی در همند
دسته دسته نوحه گویانند مرغان هواوحشیان اندر بیابان بهر سوگت در نوا
این همه ظلم جنایت بهر آن آمد پدیدچون رذیلت خواست بیعت تو نکردی با یزید
حالیا برخیز و بنگر ای وحید نینواقتلگه را کن نظاره گو چه کرده این جفا
آن ابالفضل علمدارت ببین در علقمهآن که سقا و سپهدار تو بودش بر همه
هر دو دست از پیکرش با جور کین کردن جداگو به فریادت رسد در وقت تنهایی خدا
غرق بر خون گشت در این میدان علیِ اکبرتسر جدا گردید آن نور دو عین انورت
تیر کین بر حلق از گل نازک اصغر زدندقلب تو هم أهل بیتت یکسره آتش زدند
گر توانی خیز و بین لشگر چه غوغا میکنداز فراز تل ببین زینب تماشا میکند
یاورانت جملگی مقتول این اعدا شدندچشم بسته خود اسیر دام این سودا شدند
ظلم ما پایان ندارد یا حسین ابن علینوع آن ظلم دگر را فاش گویم من بلی
لیک تاوان دگر دارد بیاید بعد از ایننوبت اهل و عیال است ای شه دنیا و دین
راس خونینت کنم از کینه من زیب سنانبر تو گریند تؤامان مجموعه ی کروبیان
زینب و زین العبا بر اشتر عریان سوارخولی و شمر و سنان همراه آنان راه بار
با غل زنجیر بندم دست و پای کودکانبر دل آن ها گذارم آرزوی آب و نان
حالیا این فکر آمد ناگهانی بر سرمبا سپه از بهر غارت رو کنم سمت حرم
ای سپاه شام و کوفی بر شما از من خطابرو به سوی خیمه آرید باشتاب با عتاب
هرچه باشد از حرم در خیمه ها غارت کنیدآل طاها را ز فعل خویش ناراحت کنید
گوشوار از گوش طفلان بی ترحم بر کنیددست بر غارت زنید ای لشگر شوم و عنید
بعد غارت با تمام قدرت و خیل عظیمخیمه ی آل محمد را به آتش میکشیم
حالیا فرمان این است ای گروه ناکثینرو به سوی خیمه آرید ای گروه فاسقین
ده نفر آید به میل خود ازین لشگر بروننعل نو بر پای اسبان برزنید ای قوم دون
آنچنان تازید اسب بر جسم شاه عالمین تا نماند عضو سالم بهر اعضای حسین
بر کسانی که شوند عازم بر این فعل مزیدجایزه گیرم فراوان بهر آنان از یزید
باقی لشگر کمر بر دامن همت زنندبهر یاران خودی قبری در این وادی کَنَند
لیک میبایست حسین با یاوران در خاک خونهمچنان عریان بمانند بر زمین بی چند و چون
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#حاج_علی_کمیجانی_ذاکر#شعر#شمرخوانی
یا حسین ای نور چشم اهل بیت مصطفییاحسین ای زاده زهرا و علی مرتضی
سر بر آور کن نظر بر سرزمین کربلابر مکانی که از او خیزد غم و درد بلا
یوم جمعه وقت ظهر روز عاشورا بوددر همه عرض و سما از این سبب غوغا بود
غم گرفته کل عرش و فرش و هم قدوسیاندست ماتم در گریبان عزا کروبیان
انس و جن در قتل او غرق عزا و ماتم اند در تلاطم بحر و بر آشفته گیتی در همند
دسته دسته نوحه گویانند مرغان هواوحشیان اندر بیابان بهر سوگت در نوا
این همه ظلم جنایت بهر آن آمد پدیدچون رذیلت خواست بیعت تو نکردی با یزید
حالیا برخیز و بنگر ای وحید نینواقتلگه را کن نظاره گو چه کرده این جفا
آن ابالفضل علمدارت ببین در علقمهآن که سقا و سپهدار تو بودش بر همه
هر دو دست از پیکرش با جور کین کردن جداگو به فریادت رسد در وقت تنهایی خدا
غرق بر خون گشت در این میدان علیِ اکبرتسر جدا گردید آن نور دو عین انورت
تیر کین بر حلق از گل نازک اصغر زدندقلب تو هم أهل بیتت یکسره آتش زدند
گر توانی خیز و بین لشگر چه غوغا میکنداز فراز تل ببین زینب تماشا میکند
یاورانت جملگی مقتول این اعدا شدندچشم بسته خود اسیر دام این سودا شدند
ظلم ما پایان ندارد یا حسین ابن علینوع آن ظلم دگر را فاش گویم من بلی
لیک تاوان دگر دارد بیاید بعد از ایننوبت اهل و عیال است ای شه دنیا و دین
راس خونینت کنم از کینه من زیب سنانبر تو گریند تؤامان مجموعه ی کروبیان
زینب و زین العبا بر اشتر عریان سوارخولی و شمر و سنان همراه آنان راه بار
با غل زنجیر بندم دست و پای کودکانبر دل آن ها گذارم آرزوی آب و نان
حالیا این فکر آمد ناگهانی بر سرمبا سپه از بهر غارت رو کنم سمت حرم
ای سپاه شام و کوفی بر شما از من خطابرو به سوی خیمه آرید باشتاب با عتاب
هرچه باشد از حرم در خیمه ها غارت کنیدآل طاها را ز فعل خویش ناراحت کنید
گوشوار از گوش طفلان بی ترحم بر کنیددست بر غارت زنید ای لشگر شوم و عنید
بعد غارت با تمام قدرت و خیل عظیمخیمه ی آل محمد را به آتش میکشیم
حالیا فرمان این است ای گروه ناکثینرو به سوی خیمه آرید ای گروه فاسقین
ده نفر آید به میل خود ازین لشگر بروننعل نو بر پای اسبان برزنید ای قوم دون
آنچنان تازید اسب بر جسم شاه عالمین تا نماند عضو سالم بهر اعضای حسین
بر کسانی که شوند عازم بر این فعل مزیدجایزه گیرم فراوان بهر آنان از یزید
باقی لشگر کمر بر دامن همت زنندبهر یاران خودی قبری در این وادی کَنَند
لیک میبایست حسین با یاوران در خاک خونهمچنان عریان بمانند بر زمین بی چند و چون
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#حاج_علی_کمیجانی_ذاکر#شعر#شمرخوانی
۸:۲۸
۱۵ مرداد
تقدیم به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام
وارث مولا حسین و زاده ی زهرا حسیننور چشم مصطفی و دلبر دل هاحسین
در پناه سایه اش هر لحظه در آسایشیمسایه اش باشد پناه و حضرت طوبی حسین
معجزه از روضه اش هر لحظه می آید پدیدروضه اش باشد شفا و برتر از عیسی حسین
قبل خلقت بوده او استاد جمله قدسیان یاد میداده عبادت ، حضرت معنا حسین
در مقام چهره اش یوسف قیاس نابجاستشاهکار خلقت است ، زیباتر از زیبا حسین
گر بیاید روز رستاخیز همه مبهوت اومحفلی دارد در آنجا، میکند غوغا حسین
حرز نامش را به کشتی زد شیخ الانبیاءناجی کشتی حسین و صاحب دریا حسین
آنقدر میبخشد از ما جد پاکش مصطفیمُهر و امضای شفاعت میشود تنها حسین
آن مسیری که شود مختومه بر باغ بهشتعشق زیبای حسین است ، جنت الاعلا حسین
هر کجا گمگشته ای، با خود بگو من خادمم خادمان را هر کجا باشند کند پیدا حسین
هرچه غم دارد دلم با روضه رفعش میکنمدافع غم ها حسین و شافع طوبی حسین
۰۳/۰۵/۱۶
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#امام_حسین_علیه_السلام#مدح
وارث مولا حسین و زاده ی زهرا حسیننور چشم مصطفی و دلبر دل هاحسین
در پناه سایه اش هر لحظه در آسایشیمسایه اش باشد پناه و حضرت طوبی حسین
معجزه از روضه اش هر لحظه می آید پدیدروضه اش باشد شفا و برتر از عیسی حسین
قبل خلقت بوده او استاد جمله قدسیان یاد میداده عبادت ، حضرت معنا حسین
در مقام چهره اش یوسف قیاس نابجاستشاهکار خلقت است ، زیباتر از زیبا حسین
گر بیاید روز رستاخیز همه مبهوت اومحفلی دارد در آنجا، میکند غوغا حسین
حرز نامش را به کشتی زد شیخ الانبیاءناجی کشتی حسین و صاحب دریا حسین
آنقدر میبخشد از ما جد پاکش مصطفیمُهر و امضای شفاعت میشود تنها حسین
آن مسیری که شود مختومه بر باغ بهشتعشق زیبای حسین است ، جنت الاعلا حسین
هر کجا گمگشته ای، با خود بگو من خادمم خادمان را هر کجا باشند کند پیدا حسین
هرچه غم دارد دلم با روضه رفعش میکنمدافع غم ها حسین و شافع طوبی حسین
۰۳/۰۵/۱۶
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#امام_حسین_علیه_السلام#مدح
۲۱:۵۷
تقدیم به ساحت مقدس حضرت عباس علیه السلام
بر حسین ابن علی یاور ابوفاضلدر سپاه کربلا سرور ابوفاضل
شک ندارم علت مستی همین باشدگر باده حسین باشد ، ساغر ابوفاضل
اورا حیدر ثانی بخوانم وارد است پس بگویم حضرت حیدر ابوفاضل
خوانده در گوشش دائما ام البنینبر حسین هستی تو نوکر ای ابوفاضل!
میزند زانو به پای حضرت زینب شد رکاب دختر حیدر ابوفاضل
تماشایی شود جولان او در کربلاشک ندارم بی بدیل صفدر ابوفاضل
نام اورا بر لب عشاق میبینیکه باشد حضرت دلبر ابوفاضل
خوب شد رفتی ندیدی از سر زینبزبانم لال ، میبرند معجر ابوفاضل
شک نکن طوبی بدان بر خادمانهم ولی باشد ، هم رهبر ابوفاضل
۰۳/۰۵/۱۶
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_عباس_علیه_السلام#شعر_اول
بر حسین ابن علی یاور ابوفاضلدر سپاه کربلا سرور ابوفاضل
شک ندارم علت مستی همین باشدگر باده حسین باشد ، ساغر ابوفاضل
اورا حیدر ثانی بخوانم وارد است پس بگویم حضرت حیدر ابوفاضل
خوانده در گوشش دائما ام البنینبر حسین هستی تو نوکر ای ابوفاضل!
میزند زانو به پای حضرت زینب شد رکاب دختر حیدر ابوفاضل
تماشایی شود جولان او در کربلاشک ندارم بی بدیل صفدر ابوفاضل
نام اورا بر لب عشاق میبینیکه باشد حضرت دلبر ابوفاضل
خوب شد رفتی ندیدی از سر زینبزبانم لال ، میبرند معجر ابوفاضل
شک نکن طوبی بدان بر خادمانهم ولی باشد ، هم رهبر ابوفاضل
۰۳/۰۵/۱۶
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_عباس_علیه_السلام#شعر_اول
۲۳:۴۵
۱۶ مرداد
تقدیم به ساحت مقدس قمر بنی هاشم علیه السلام
کاش میشد لحظه ای باشم منم خاک درشیا که باشم خاک پای بی نظیر سرورش
خاک پایش را کنم من طوطیا بر دیده امیا که جان را میدهم با عشق من در محضرش
در مقام نوکری شاه بس باشد همینکه یل ام البنین خود را بخواند نوکرش
در ادب باشد زبانزد این گلستان علیای به قربان مرام بی بدیل مادرش
خطبه میخواهد بخواند، عاجز است هر منبری حالیا بنگر ببین که کعبه گشته منبرش
در کلام او نشانه های حیدر روشن استبس علی میبارد هر دم از کلام گوهرش
راه افتد کاروان با پرچمش غوغا کندبعد بیاید با ادب ایستد کنار دلبرش
تا رسید این کاروان در کربلا آماده شدتا که اذنش را دهد مولا به آن جنگاورش
ای دریغا که نبوده مصلحت جنگاوریشاه نامیده در آنجا حضرت آب آورش
می رود تا از شریعه آب با خود آورد تا رساند بر لب خشک علیِ اصغرش
جملگی عالم هراسانند ز تیغش ای خدابوده اسم او ابالفضل و بخوانند حیدرش
تا رسیده بر فرات ،فکر نوشیدن نکردقبل مولا آب نوشد ؟ دور باد از باورش
راهی خیمه شده شیر دلیر مرتضیدر دل تیغ و سنان بنگر تو جنگ محشرش
ناگهان دستش جدا شد آسمان خون گریه کرد کاش نباشد روی تل تا که نبیند خواهرش
دست بعدی که جدا شد آبرویش آب شدسمت خیمه میدوید و نیزه خورد بر پیکرش
نیم نگاهی میکند بر خیمه ی دخت حسین اشک میبارد ز چشمان غریب و انورش
تیر باران شد تنش افتاده پیکر بر زمینیک عمود آهنین ميخورد بر فرق سرش
لحظه های احتظار آمد صدای آشنا دید می آید کنارش اما خمیده یاورش
در کنار جسم او جانی نمانده در تنش همچو روحی که رها گشته ز جمله پیکرش
۰۳/۰۵/۱۶
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_عباس_علیه_السلام#قصیده_روضه
کاش میشد لحظه ای باشم منم خاک درشیا که باشم خاک پای بی نظیر سرورش
خاک پایش را کنم من طوطیا بر دیده امیا که جان را میدهم با عشق من در محضرش
در مقام نوکری شاه بس باشد همینکه یل ام البنین خود را بخواند نوکرش
در ادب باشد زبانزد این گلستان علیای به قربان مرام بی بدیل مادرش
خطبه میخواهد بخواند، عاجز است هر منبری حالیا بنگر ببین که کعبه گشته منبرش
در کلام او نشانه های حیدر روشن استبس علی میبارد هر دم از کلام گوهرش
راه افتد کاروان با پرچمش غوغا کندبعد بیاید با ادب ایستد کنار دلبرش
تا رسید این کاروان در کربلا آماده شدتا که اذنش را دهد مولا به آن جنگاورش
ای دریغا که نبوده مصلحت جنگاوریشاه نامیده در آنجا حضرت آب آورش
می رود تا از شریعه آب با خود آورد تا رساند بر لب خشک علیِ اصغرش
جملگی عالم هراسانند ز تیغش ای خدابوده اسم او ابالفضل و بخوانند حیدرش
تا رسیده بر فرات ،فکر نوشیدن نکردقبل مولا آب نوشد ؟ دور باد از باورش
راهی خیمه شده شیر دلیر مرتضیدر دل تیغ و سنان بنگر تو جنگ محشرش
ناگهان دستش جدا شد آسمان خون گریه کرد کاش نباشد روی تل تا که نبیند خواهرش
دست بعدی که جدا شد آبرویش آب شدسمت خیمه میدوید و نیزه خورد بر پیکرش
نیم نگاهی میکند بر خیمه ی دخت حسین اشک میبارد ز چشمان غریب و انورش
تیر باران شد تنش افتاده پیکر بر زمینیک عمود آهنین ميخورد بر فرق سرش
لحظه های احتظار آمد صدای آشنا دید می آید کنارش اما خمیده یاورش
در کنار جسم او جانی نمانده در تنش همچو روحی که رها گشته ز جمله پیکرش
۰۳/۰۵/۱۶
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_عباس_علیه_السلام#قصیده_روضه
۱۴:۳۵
۱۸ مرداد
تقدیم به ساحت مقدس امیر المومنین علیه السلام
خوش به حالم در پناه بی نظیر دلبرممن غلام ابن غلام ابن غلام حیدرم
بیعت من با علی باشد برایم مثل جانارزنی ارزش ندارد هر طلا و زیورم
عهد میبندم که مستی را کنم واجب به خودچون که باشد حضرت حیدر دمادم ساغرم
اینکه من عبد تو ام از شیر پاک مادرست رحمت حق باد بر دامان پاک مادرم
من همیشه بر همین جیره خوری بالیده امنان مارا میدهد آنی که هست نان آورم
هی مرا از روز رستاخیز نتراسنید چونهست علی ابن ابی طالب تمام محشرم
دیده ام رزمنده ای را گفت بر من ای جوان:هرکجا تنها شدم نام علی شد سنگرم
این نه تنها حرف من حرف نبی خاتم استاینکه فرموده: علی باشد قوام لشگرم
غیر نامت شد حرام بر کاغذ و خودکار منغیر نامت را نمیخواهد نویسد جوهرم
خلیفه نیست جز حیدر نمی دانی بدان این را علی باشد خلیفه و امام و رهبرم
به لطف نوکری خانه ی اولاد اومن به فردای قیامت دور حوض کوثرم
خاک پای او شدن مارا زیادست ای رفیقمنکه خاک پای پر خیر جناب قنبرم
حرف آخر را بزن طوبی و کن ختم کلامدر زمان احتضار آقا بیا بالا سرم
۰۳/۰۵/۱۸
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_علی_علیه_السلام#مدح
خوش به حالم در پناه بی نظیر دلبرممن غلام ابن غلام ابن غلام حیدرم
بیعت من با علی باشد برایم مثل جانارزنی ارزش ندارد هر طلا و زیورم
عهد میبندم که مستی را کنم واجب به خودچون که باشد حضرت حیدر دمادم ساغرم
اینکه من عبد تو ام از شیر پاک مادرست رحمت حق باد بر دامان پاک مادرم
من همیشه بر همین جیره خوری بالیده امنان مارا میدهد آنی که هست نان آورم
هی مرا از روز رستاخیز نتراسنید چونهست علی ابن ابی طالب تمام محشرم
دیده ام رزمنده ای را گفت بر من ای جوان:هرکجا تنها شدم نام علی شد سنگرم
این نه تنها حرف من حرف نبی خاتم استاینکه فرموده: علی باشد قوام لشگرم
غیر نامت شد حرام بر کاغذ و خودکار منغیر نامت را نمیخواهد نویسد جوهرم
خلیفه نیست جز حیدر نمی دانی بدان این را علی باشد خلیفه و امام و رهبرم
به لطف نوکری خانه ی اولاد اومن به فردای قیامت دور حوض کوثرم
خاک پای او شدن مارا زیادست ای رفیقمنکه خاک پای پر خیر جناب قنبرم
حرف آخر را بزن طوبی و کن ختم کلامدر زمان احتضار آقا بیا بالا سرم
۰۳/۰۵/۱۸
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_علی_علیه_السلام#مدح
۱:۱۴
۱۹ مرداد
تقدیم به ساحت مقدس امیرالمومنین علیه السلام و شهر نجف
عشقی که مرا ساخته بیتاب، همین استیاری که شود جلوه ی مهتاب ، همین است
ای زاهدا ،سمت نجف روی بچرخان چون قبله علی باشد و محراب ، همین است
گر نام علی بردی و نیرو بگرفتیتعجب نکن ای یار می ناب، همین است
خورشید خودش گوش بفرمان علی بودخورشید بگردان و جهانتاب ، همین است
آن صحن و سرایی که هر لحظه و هرشب آورده شبیخون به سر خواب، همین است*
طوبی، برسان پیکر خود را به سرایشتو نوکر این خانه ای، ارباب همین است
*صائب تبریزی
۰۳/۰۵/۱۹
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_علی_علیه_السلام#غزل
عشقی که مرا ساخته بیتاب، همین استیاری که شود جلوه ی مهتاب ، همین است
ای زاهدا ،سمت نجف روی بچرخان چون قبله علی باشد و محراب ، همین است
گر نام علی بردی و نیرو بگرفتیتعجب نکن ای یار می ناب، همین است
خورشید خودش گوش بفرمان علی بودخورشید بگردان و جهانتاب ، همین است
آن صحن و سرایی که هر لحظه و هرشب آورده شبیخون به سر خواب، همین است*
طوبی، برسان پیکر خود را به سرایشتو نوکر این خانه ای، ارباب همین است
*صائب تبریزی
۰۳/۰۵/۱۹
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#حضرت_علی_علیه_السلام#غزل
۱۶:۵۰
۲۱ شهریور
تقدیم به ساحت مقدس امیرالمومنین
السلام ای همه ی دار و ندار دل منای امیر عربی یار و تبار دل من
السلام ای که مرا محرم اسرار شبیبا سر زخمی خود مرهم زخم های شبی
السلام ای که خودت دست کشیدی به سرمتو دلت سوخت و بردی دل من را به حرم
السلام ای پدری که پسرش عریان شدپدر آب نظر کن پسرت عطشان شد
ای که بود انگشترت درمان درد بی کسانآمده بهر حسین خاتم رباید ساربان
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#شعر_امیرالمومنین#گریز_گودال
السلام ای همه ی دار و ندار دل منای امیر عربی یار و تبار دل من
السلام ای که مرا محرم اسرار شبیبا سر زخمی خود مرهم زخم های شبی
السلام ای که خودت دست کشیدی به سرمتو دلت سوخت و بردی دل من را به حرم
السلام ای پدری که پسرش عریان شدپدر آب نظر کن پسرت عطشان شد
ای که بود انگشترت درمان درد بی کسانآمده بهر حسین خاتم رباید ساربان
#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#شعر_امیرالمومنین#گریز_گودال
۹:۱۶
۱۱ مهر
تقدیم به ساحت مقدس امیرالمومنین
دیده زآن حسن بسامان علی حیران است جوهرِ لطف و کرم دست شه مردان است
هرکه در بند علیست لم یزلی آزاد استخوش به حال منو تو ، هرکه درین زندان است
شکرٌللله علی علت بد مستی ماست هوشیاری قدقن داخل این میخانه است
هر کجا برده شده نام علی آبادی استهرکجا نام علی را نبری ویرانه است
چه بوَد رابطه ی احمد و حیدر باهم؟که نبی باده شود حیدر ما پیمانه است
کعبه از یمن وجود ایلیا کعبه شدهورنه این خانه ی سنگی به خدا بتخانه است
آن حسینیه که از ذکر علی سرشار استتو حسینیه نگو لب کلام ، خمخانه است
اگر این شعر حقیر ارزش و مقدار نداشتپوزش از اهل قلم شاعر شعر دیوانه است
۰۳/۰۷/۱۱#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#مدح_حضرت_امیر
دیده زآن حسن بسامان علی حیران است جوهرِ لطف و کرم دست شه مردان است
هرکه در بند علیست لم یزلی آزاد استخوش به حال منو تو ، هرکه درین زندان است
شکرٌللله علی علت بد مستی ماست هوشیاری قدقن داخل این میخانه است
هر کجا برده شده نام علی آبادی استهرکجا نام علی را نبری ویرانه است
چه بوَد رابطه ی احمد و حیدر باهم؟که نبی باده شود حیدر ما پیمانه است
کعبه از یمن وجود ایلیا کعبه شدهورنه این خانه ی سنگی به خدا بتخانه است
آن حسینیه که از ذکر علی سرشار استتو حسینیه نگو لب کلام ، خمخانه است
اگر این شعر حقیر ارزش و مقدار نداشتپوزش از اهل قلم شاعر شعر دیوانه است
۰۳/۰۷/۱۱#کلمه_طیبه#هیئت_حضرت_بقیه_الله#امید_کمیجانی_طوبی " />#مدح_حضرت_امیر
۱۹:۱۵