۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
۷:۵۹
سلام خسته نباشی یک سوله صد متری جهت تولید ویا انباری در مبارک اباد اول مبارک اباد کوچه ۵ با امکانات اب وبرق وگاز جهت رهن واجاره وترجیحن برای فروش موجود است کسانی که مایلند به شماره اینجاب تماس حاصل نمایند ۰۹۱۲۷۵۴۶۵۶۱ علی خاکی
۸:۵۳
بازارسال شده از New Footsal
۹:۴۲
۱۱:۲۶
الله اکبر هزار ماشالله
۳:۵۵
۱۲:۳۹
داستان زندگی
مردی صبح از خواب بیدار شد،با همسرش صبحانه خورد، لباسش را پوشیدو برای رفتن به ڪار آماده شد.هنگامی ڪه میخواست ڪلیدهایش را برداردگرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون دیدخارج شد و به همسرش گفت:دلبنـدم، ڪلیدهایم را از روی میز بیاور.زن خواست تا ڪلید ها را بیاورددید همسرش با انگشتانشوسط غبارهای روی میز نوشته:"یادت باشه دوستت دارم" و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دیدڪه میان غبار نوشته شده بود:"امشب شام مهمون من"زن از اتاق خارج شد و ڪلید رابه همسرش داد و به رویش لبخند زد،انگار خبر میداد ڪه نامهاش به او رسیده
این همان همسر عاقلیست ڪه اگر در زندگی مشڪلی هم بود، مشڪل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می ڪند...
مردی صبح از خواب بیدار شد،با همسرش صبحانه خورد، لباسش را پوشیدو برای رفتن به ڪار آماده شد.هنگامی ڪه میخواست ڪلیدهایش را برداردگرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون دیدخارج شد و به همسرش گفت:دلبنـدم، ڪلیدهایم را از روی میز بیاور.زن خواست تا ڪلید ها را بیاورددید همسرش با انگشتانشوسط غبارهای روی میز نوشته:"یادت باشه دوستت دارم" و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دیدڪه میان غبار نوشته شده بود:"امشب شام مهمون من"زن از اتاق خارج شد و ڪلید رابه همسرش داد و به رویش لبخند زد،انگار خبر میداد ڪه نامهاش به او رسیده
این همان همسر عاقلیست ڪه اگر در زندگی مشڪلی هم بود، مشڪل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می ڪند...
۱۲:۴۱