ک

کتاب کودک

۵عضو

۲۸ آبان ۱۴۰۲

بازارسال شده از کتاب کودک
صفحه ۲مامانی به روش می‌خنده در کمد رو می‌بندهمیگه بریم به بازی؟ یه بازی با قابلمهاسمش پفیلا سازی

۱۲:۵۸

بازارسال شده از کتاب کودک
علی جونِ خوبِ منمیای بریم به بازی ؟یه بازی با قابلمهاسمش پفیلا سازی

۱۲:۵۸

بازارسال شده از کتاب کودک
مامانی به روش میخندهمیگه میای یه بازییه بازی با قابلمهاسمش پفیلا سازی

۱۲:۵۸

بازارسال شده از کتاب کودک
مامان میخنده ریز ریزمیگه علیِ عزیزمیای بریم به بازی؟ بازی شاد و سادهقابلمه رو پیدا کنپفیلا میشه آمادهیا همونمامان به روم میخندهدر کمدُ میبندهمیگه بریم به بازی؟بازی شاد و سادهقابلمه رو پیدا کنپفیلا میشه آماده
سعی کردم تعاملیش کنمundefinedundefinedundefinedundefined

۱۲:۵۸

بازارسال شده از کتاب کودک
مامان میرسه از راهریزه ریزه میخندهمیگه علی کوچولوکه لپات مثل قندهمیای بریم به بازی؟بازی شاد و سادهقابلمه رو پیدا کنپفیلا کنیم(بشه، میشه) آماده

۱۲:۵۸

بازارسال شده از کتاب کودک
صفحه ۱علی با لباس راه راه راه افتاد و تاتی کرد تا به کابینت رسید ظرف هارو ریخت قاطی کرد
اینم صفحه‌ی یک که پشت سر هم بخونیمشون

۱۲:۵۸

۲۹ آبان ۱۴۰۲

بازارسال شده از کتاب کودک
صفحه ۱علی با لباس راه راه بلند شد و تاتی کرد تا به کابینت رسید ظرف هارو ریخت قاتی کرد
صفحه ۲مامانی به روش می‌خنده در کمد رو می‌بندهمیگه بریم به بازی؟ یه بازی با قابلمهاسمش پفیلا سازی
صفحه ۳علی برای پفیلاچیا لازم داریم حالا؟روغن و ذرت و نمک باهم میشن مثل پفک
صفحه ۴شیشه ی ذرت خالیهعلی کوچولو یه حالیهمامانی میگه غصه نخوربریم مغازه عالیه!
صفحه ۵علی و لی لی چه آسونبا دقت فراوون! دست تو دست مامان جونرد شدن از خیابون
صفحه ۶علی آقا شیطون بلاستکنار آب نبات هاستمامان اشاره می‌کنهبیا که نوبت ماستذرت رو بردار پسرمپول رو بده به اقا
صفحه ۷این روغنه چه لیزهتو قابلمه می‌ریزهذرت هارو با نمک توش بریزیم کم کمک
صفحه ۸شعله رو روشن میکنیمدست نزنی جیزه علیبهتره از دور ببینییکم عقب تر بشینی
صفحه ۹بوم بوم بوم سر و صدا شدهترق و تروق بپا شدهعلی و لی لی با خنده بهم نگاه میکنندمیگن بریم ببینیم ذرتکها چی شدند؟
یا علی و لی لی میخندندمی‌خواهند برند ببینند ذرتکها چی شدند؟

صفحه ۱۰آقا فیله با خرطومش فوت می‌کنه تو ذرتهاپف میکنند ؛ می‌ترکند از ته ظرف میان بالا
صفحه ۱۱قابلممون رو گازهپف فیلمون آماده اینم یه بازی قشنگ آشپز باشی فرز و فشنگ
صفحه ۱۲من حسابی گشنمهپف پفی تو مشتمه مثل یه تیکه پنبهلطفیه و خوشمزهمثل همیشه عالی مامانی فدایی داری

۳:۵۹

بازارسال شده از کتاب کودک
مامان میخنده ریز ریزمیگه علیِ عزیزمیای بریم به بازی؟ بازی شاد و سادهقابلمه رو پیدا کنپفیلا میشه آمادهیا همونمامان به روم میخندهدر کمدُ میبندهمیگه بریم به بازی؟بازی شاد و سادهقابلمه رو پیدا کنپفیلا میشه آماده
سعی کردم تعاملیش کنمundefinedundefinedundefinedundefined

۳:۵۹

بازارسال شده از کتاب کودک
فریم ۲
صفحه ۳علی برای پفیلاچیا لازم داریم حالا؟روغن و ذرت و نمک باهم میشن مثل پفک
صفحه ۴شیشه ی ذرت خالیهعلی کوچولو یه حالیهمامانی میگه غصه نخوربریم مغازه عالیه!

۳:۵۹

بازارسال شده از کتاب کودک
این چون قسمت فریم ۲ش به قبلیاش مربوط بود از قبل‌ترش فرستادم:

قابلمه ها غصه دارنشلوغ شده آشپزخونهیکی شو به مامان بدهتوش بریزیم کلی دونه
دونه چیه ؟ دونه کجاست؟این زردای ریزه میزهدونه ها رو تو قابلمهبدیم به نی نی بریزه
مامانی میخوای چیکار کنیبا ذرتای بامزه؟میخوایم با هم درست کنیمپف فیل خیلی خوشمزهروغن براش نیاز داریماین قوطیه که خالیهگل مامانی غصه نخور!میریم مغازه، عالیه(نی نی میگه)

۳:۵۹

بازارسال شده از کتاب کودک
علی با لباس راه راه راه افتاد و تاتی کرد تا به کابینت رسید ظرف هارو ریخت قاطی کرد
گفت مامان مهربونگل پسرم، علی جون
مامان میگه با خندهدست نزنی به رنده undefinedundefinedundefinedundefined
میای بریم به بازی؟یه بازی با قابلمهاسمش پفیلا سازی

۳:۵۹

بازارسال شده از کتاب کودک
-پفیلا چیه مامان جونم؟به من میگی که بدونم
-روغن و ذرت و نمکباهم میشن مثل پفک
بیا باهم‌ پیدا کنیمیکی یکی و تک به تک
آخ !شیشه ی ذرت خالیهبریم مغازه؟ عالیه!

۳:۵۹

۳ آذر ۱۴۰۲

صفحه یکنینی میگه:مامانی بیا کمک کناین قابلمه در بیاد
کاش تو قابلمه بازی کمک کنی مامانییا(کاشکی غذای خوبی ازین تابه در بیاد)
صفحه۲مامان میگه:قابلمه و درش رو ییا با هم دراریمتا با اونا و ذرت یک پف فیل بسازیمصفحه۳نینی میگه:مامان پفیلا رو‌ ما چجور باید بسازیم
مامان میگه:ازین روغن نیازه اما ما که نداریم
صفحه۴مامان میگه:با هم میریم مغازه کمی خرید میکنیمروغن رو زود میخریم کمی گردش میکنیم
صفحه۵نینی میگه:روغن کجاست مامان جون

صفحه۶مامان میگه:نگاه کن اون دور دوراکنار اون نودل هاهنوز یک دونه مونده برو و زودی بیا



صفحه۷
مامان میگهلباساتو عوض کن زود بیا پیش مامانروغنا رو با نمک میریزیم توی تابهبعدش ذرت میریزیم یه کم همش میزنیم

صفحه۸نی نی میگهدر میزنن انگاری ذرتک های شیطونمیخوان بپرن بیرون زودی بیان پیشمون
صفحه ۹مامان میگهحالا درش رو بردار فی فی (نی نی،گودی شیمو ،لی لو ،نانا،نانو ،کامو، دامو،هامی چمیدونم اصن کوفتوی نازنیم) خوشگل ما
ببین چقدر پفیلاست توی قابلمه ی ما
صفحه۱۰نی نی میگهمامان چقدر خوب شدن دست شما متشکر پفیلامون چه خوبه پف پف ی و محبوبه


داغان شدم تا صفحه اخرو گفتم سلولای مغزم خوابشون برد اصن
#شعر_مهدیه

۱۲:۵۹

بسم الله رحمن الرحیم
قارام قوروم صدا میادقلیج ویلیج می‌ره دلمدلم یه خوشمزه میخواد مامان جونم میای کمک؟
بچه می‌ره سمت کابینت
مامانی برام چی داره؟قاقا رو کجا میذاره؟ببینم کجا نخودچی و کشمشه؟ اینجا پر از قابلمه و آبکشه!undefined
قاقا لی لی در زبان ترکی یعنی خوراکی!
در کابینت رو باز کرده تا کمر توشه و داره قابلمه و آبکش و هم زن دستی و ماکارونی و آرد و...رو بیرون می‌ریزه
مامانی به روم میخندهدر کمد رو میبنده میگه بیا بازی کنیمپالام پولوم سازی کنیم
بچه متعجب نگاه می‌کنه...
صفحه بعد ظرف روغن خالیه
براش روغن نیازهبیا بریم مغازه
بچه تو مغازه با مادرشه که می‌تونه اینجا حتی چادری هم باشه یه چادری خوش پوش ولی تو خونه حجاب نداشت.
تو فروشگاه تو قفسه ها دنبال روغن میگرده
در راه برگشت در خیابان
آخ جون بریم به خونهبازی بچگونهمی‌خوام منم آشپز شممثل مامان نمونه
با لباس خط خطی قرمز و سفیدش صندلی گذاشته کنار مامان که ببینه چه خبره...
بوم بوم بوم سر و صدا شدهتلق و تولوق بپا شدهاینم یه بازی قشنگ آشپزباشی فرز و فشنگروغن و ذرت و نمکباهم دیگه شدن پفک
صفحه بعدی
قابلمه مون رو گازهذرت مون آمادهمامانی بیا بشینیم پفیلا رو ببینیم
در قابلمه رو باز می‌کنهصفحه بعد پسر رو به روی کاسه پفیلا
من حسابی گشنمه پف پفی تو مشتمهundefinedمثل همیشه عالی مامانی فدایی داریundefined

شعر زهراسادات

۱۲:۵۹

۶ آذر ۱۴۰۲

کتاب کودک
گودی کوچولو چه کرده؟ (یا هر اسمی)توی کابینت میگردهجای ماشین کوکیشقابلمه پیدا کرده
ترق توروق صدا میدنهی میخورن به هم دیگهیه قابلمه رو سرتهگوش کن ببینیم چی میگه:
قابلمه ها غصه دارنشلوغ شده آشپزخونهیکی شو به مامان بدهتوش بریزیم کلی دونه
دونه چیه ؟ دونه کجاست؟این زردای ریزه میزهدونه ها رو تو قابلمهبدیم به نی نی بریزه
مامانی میخوای چیکار کنیبا ذرتای بامزه؟میخوایم با هم درست کنیمپف فیل خیلی خوشمزهروغن براش نیاز داریماین قوطیه که خالیهگل مامانی غصه نخور!میریم مغازه، عالیه(نی نی میگه)مامان آبجی رو بردارتوی کالسکه ش بزاردست تو دست مامان جونرد میشیم از خیابون
روغنُ بر دار نی نی جونپولو بزار رو پیشخونبدو بدو بریم خونهقابلمه منتظرمونهروغن چقده لیزهتو قابلمه می‌ریزهذرتا رو با نمکتوش بریزیم کم کمکشعله رو روشن میکنیمدست نزنی جیزه نی نییکم عقب ترک بشین (بایست)بهتره از دور ببینیآقا فیله با خرطومش پف میکنه تو ذرتاذرتکا میترکن، بوم بوم و تق تق میکنن از ته ظرف میان بالاآخ جون و آخ جون آخ جونپف فیلمون آماده ستبه به چقد خوشمزه ستشکل یه تیکه پنبه ست
خیلی خیلی خوشحالممامانی مثل تو دارمیامامان جون مهربوندرد نکنه دستتونیامامانی چه مهربونیهمیشه پیشم بمونی
فخاری

۱۴:۰۳