۱۶ مهر ۱۳۹۸
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۷ مهر ۱۴۰۰
لطفا این پیام رو به همه جامانده های اربعین ارسال کتید و توی همه گروه هاتون به اشتراک بذارید ان شاالله ارباب به تک تک نگاه هاتون و وقتی که برای این خدمت می گذارید عنایت ویژه بفرمایند .
پیشنهاد می کنیم عاشقان ارباب که از سفر اربعین به هر دلیلی محروم شده اند بیان توی موکب حضرت اباالفضل علیه السلام تا دلشون آروم بگیره
باسلام و احترام بنای ساختمان مجموعه بزرگ فرهنگی و موکب حضرت اباالفضل علیه السلام جهت استقبال از زائرین پیاده امام رضا علیه السلام در زمینی به مساحت ۸۰۰۰هزارمتر مربع توسط خیرین و عاشقان امام هشتم علیه السلام به لطف خداوند و عنایت ویژه امام رئوف از روز اول ماه محرم شروع گردیده لذا دوستانی که تمایل به کمک نقدی برای ساخت و پیشبرد مراحل ساخت موکب را دارند لطفاً به شماره کارت بانک صادرات به نامهای آقایان محمدحسن شیعه زاده یزدی و مجتبی صبور بنایی۶۰۳۷۶۹۷۶۲۸۰۶۱۷۵۳ واریز فرمایند .
اجرتان با حضرت اباالفضل علیه السلام و امام رضا علیه السلام
لینک پیوند در اپلیکیشن بله :https://ble.ir/mokebehazrateabalfazl
لینک پیوند در اپلیکیشن واتساپ : https://chat.whatsapp.com/Caj4BzAS7wUFyfhcX6gTvj
لینک پیوند در اپلیکیشن تلگرام :https://t.me/joinchat/ed7e2f7LVB1mMjRk
شماره کارت بانک صادرات به نام آقایان : محمدحسن شیعه زاده یزدی و مجتبی صبور بنایی۶۰۳۷۶۹۷۶۲۸۰۶۱۷۵۳
ضمنا چنانچه قصد اهدای مصالح ساختمانی از قبیل سیمان،آهک،شن و ماسه،آجر و بلوکه سیمانی و آهن آلات و درب و پنجره و ... را داشتید می توانید ضمن بازدید از محل احداث بنا و هماهنگی با مسئولین پروژه نسبت به این امر خداپسندانه و ماندگار اقدام نمایید
آدرس دقیق بنای موکب حضرت اباالفضلجاده مشهد به نیشابور شهر ملک آباد حدود ۵۰۰ متر بعد از پل ملک آباد به سمت نیشابور سمت راست جاده اولین پرچم های نصب شده روی گاردریل ، درخت های تازه کاشته شده و تانکرهای آب و بنای در دست احداث مشخص هست .منتظر حضور سبزتان هستیم .
پیشنهاد می کنیم عاشقان ارباب که از سفر اربعین به هر دلیلی محروم شده اند بیان توی موکب حضرت اباالفضل علیه السلام تا دلشون آروم بگیره
باسلام و احترام بنای ساختمان مجموعه بزرگ فرهنگی و موکب حضرت اباالفضل علیه السلام جهت استقبال از زائرین پیاده امام رضا علیه السلام در زمینی به مساحت ۸۰۰۰هزارمتر مربع توسط خیرین و عاشقان امام هشتم علیه السلام به لطف خداوند و عنایت ویژه امام رئوف از روز اول ماه محرم شروع گردیده لذا دوستانی که تمایل به کمک نقدی برای ساخت و پیشبرد مراحل ساخت موکب را دارند لطفاً به شماره کارت بانک صادرات به نامهای آقایان محمدحسن شیعه زاده یزدی و مجتبی صبور بنایی۶۰۳۷۶۹۷۶۲۸۰۶۱۷۵۳ واریز فرمایند .
اجرتان با حضرت اباالفضل علیه السلام و امام رضا علیه السلام
لینک پیوند در اپلیکیشن بله :https://ble.ir/mokebehazrateabalfazl
لینک پیوند در اپلیکیشن واتساپ : https://chat.whatsapp.com/Caj4BzAS7wUFyfhcX6gTvj
لینک پیوند در اپلیکیشن تلگرام :https://t.me/joinchat/ed7e2f7LVB1mMjRk
شماره کارت بانک صادرات به نام آقایان : محمدحسن شیعه زاده یزدی و مجتبی صبور بنایی۶۰۳۷۶۹۷۶۲۸۰۶۱۷۵۳
ضمنا چنانچه قصد اهدای مصالح ساختمانی از قبیل سیمان،آهک،شن و ماسه،آجر و بلوکه سیمانی و آهن آلات و درب و پنجره و ... را داشتید می توانید ضمن بازدید از محل احداث بنا و هماهنگی با مسئولین پروژه نسبت به این امر خداپسندانه و ماندگار اقدام نمایید
آدرس دقیق بنای موکب حضرت اباالفضلجاده مشهد به نیشابور شهر ملک آباد حدود ۵۰۰ متر بعد از پل ملک آباد به سمت نیشابور سمت راست جاده اولین پرچم های نصب شده روی گاردریل ، درخت های تازه کاشته شده و تانکرهای آب و بنای در دست احداث مشخص هست .منتظر حضور سبزتان هستیم .
۳:۳۳
بازارسال شده از گروه جهادی خادمین فنی موکب حضرت اباالفضل(ع)
۳:۳۳
۲ آبان ۱۴۰۰
بازارسال شده از
۸:۰۶
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
سلام
۵:۲۸
۵ مهر ۱۴۰۲
بازارسال شده از گروه جهادی خادمین فنی موکب حضرت اباالفضل(ع)
﷽
داستان حبه انگور
حاج اقای قرائتی نقل میکند:روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد ، برایتان تعریف کنم:
روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگویدلطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگوربخوریم.همسرش باخنده میگوید:من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود...مرد با تعجب میگوید:تمامش را خوردید...زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را...مرد ناراحت شده میگوید:یک من(سه کیلو)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید
الان هم داری میخندی جالب است خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود...همسرش که از رفتارش شرمنده شده بوداو را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود.مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته...به او میگوید:یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآنرا نقدا خریداری میکند ، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید....معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...،مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد.همسرش به او میگوید:کجا رفتی مرد...چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟مرد در جواب همسرش میگوید..:هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.همسرش میگوید چطور...مگه چه شده؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم....مرد با ناراحتی میگوید:شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند....امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهرالان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده،۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت...ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند...
از الان بفکر فردایمان باشیم
اینجا جایی هست که می تونید صدقه جاریه ای رو به یادگار بذارید و توی بک بنای ماندگار در خدمت به بهترین بندگان خداوند یعنی زائرین امام رضا علیه السلام شریک باشید حتی به اندازه یک آجر یا بلوکه سیمانی که دربنای ساختمان موکب و پایگاه جهادی حضرت اباالفضل علیه السلام تا سال های سال ان شاالله ثمرات آن باقی خواهد بود
بله
https://ble.ir/mokebehazrateabalfazl*
ایتا
https://eitaa.com/mokebehazrateabalfazl
روبیکا
https://rubika.ir/joinc/CDEHJHDI0IKRCPDQYMXVOLLVDGDWPKXC
ارتباط با ادمین کانال بله : @adminemokeb
داستان حبه انگور
حاج اقای قرائتی نقل میکند:روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد ، برایتان تعریف کنم:
روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگویدلطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگوربخوریم.همسرش باخنده میگوید:من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود...مرد با تعجب میگوید:تمامش را خوردید...زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را...مرد ناراحت شده میگوید:یک من(سه کیلو)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید
الان هم داری میخندی جالب است خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود...همسرش که از رفتارش شرمنده شده بوداو را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود.مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته...به او میگوید:یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآنرا نقدا خریداری میکند ، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید....معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...،مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد.همسرش به او میگوید:کجا رفتی مرد...چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟مرد در جواب همسرش میگوید..:هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.همسرش میگوید چطور...مگه چه شده؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم....مرد با ناراحتی میگوید:شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند....امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهرالان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده،۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت...ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند...
از الان بفکر فردایمان باشیم
اینجا جایی هست که می تونید صدقه جاریه ای رو به یادگار بذارید و توی بک بنای ماندگار در خدمت به بهترین بندگان خداوند یعنی زائرین امام رضا علیه السلام شریک باشید حتی به اندازه یک آجر یا بلوکه سیمانی که دربنای ساختمان موکب و پایگاه جهادی حضرت اباالفضل علیه السلام تا سال های سال ان شاالله ثمرات آن باقی خواهد بود
بله
https://ble.ir/mokebehazrateabalfazl*
ایتا
https://eitaa.com/mokebehazrateabalfazl
روبیکا
https://rubika.ir/joinc/CDEHJHDI0IKRCPDQYMXVOLLVDGDWPKXC
ارتباط با ادمین کانال بله : @adminemokeb
۱۰:۲۷
۹ مهر ۱۴۰۲
۲۰:۳۴
۱۲ مهر ۱۴۰۲
بازارسال شده از گروه جهادی خادمین فنی موکب حضرت اباالفضل(ع)
۷:۰۱
۱۳ مهر ۱۴۰۲
۴:۳۹
۲۲ آذر ۱۴۰۲
بازارسال شده از گروه جهادی خادمین فنی موکب حضرت اباالفضل(ع)
۴:۱۴
۸ دی ۱۴۰۲
بازارسال شده از گروه جهادی خادمین فنی موکب حضرت اباالفضل(ع)
۷:۰۶
۱۳ دی ۱۴۰۲
بازارسال شده از گروه جهادی خادمین فنی موکب حضرت اباالفضل(ع)
شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان رامنافقها به خون آذین نمودنداهل ایمان را
هراسانند از نام تو و از زائرانت همببین حاجی ز پا افتادن سرو خرامان را
به روز سالگرد آسمانی گشتنت اینجابه خونابه نشاندند این چنین چشمان یاران را
خبرها حاکی از پرپر شدنها بود یا زهرابه میلادت ببین هنگامه سرخ شهیدان را
حملهی تروریستی به گلزار شهدای کرمان و شهید و مجروح شدن تعداد زیادی از هموطنان عزیزمان را تسلیت عرض میکنیم
هراسانند از نام تو و از زائرانت همببین حاجی ز پا افتادن سرو خرامان را
به روز سالگرد آسمانی گشتنت اینجابه خونابه نشاندند این چنین چشمان یاران را
خبرها حاکی از پرپر شدنها بود یا زهرابه میلادت ببین هنگامه سرخ شهیدان را
حملهی تروریستی به گلزار شهدای کرمان و شهید و مجروح شدن تعداد زیادی از هموطنان عزیزمان را تسلیت عرض میکنیم
۲۰:۳۳
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
بازارسال شده از گروه جهادی خادمین فنی موکب حضرت اباالفضل(ع)
تهیه و کاشت تعداد۱۰۰ عدد نهال توت جهت استفاده عمومی در فضای سبز موکب
۳۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال
از ۷,۱۴۰,۰۰۰ ریال
۲%
از ۷,۱۴۰,۰۰۰ ریال
مهلت تمام شد
جزئیات
۱۸:۰۲
بازارسال شده از گروه جهادی خادمین فنی موکب حضرت اباالفضل(ع)
جمعسپاریکارت ب کارت با موفقیت انجام شد.مبلغ دریافتی: ۴۲۰،۰۰۰+ ریالکارت مبدا: ۵۸۵۹۸۳XXXXXX۷۲۶۸کارت مقصد: ۶۰۳۷۶۹XXXXXX۲۹۷۵صاحب کارت مقصد: محمدحسنمجتبی شیعهزادهیزدیصبوربنائیشماره پیگیری: ۵۴۴۲۸۳تاریخ انتقال: ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ ۱۳:۲۹#کارت_ب_کارت #دریافت #موفق
با مدیریت مالی شخصی بله بهراحتی حسابکتاب کن!
به صفحهٔ مدیریت مالی در بانک من برو و دخل و خرجت رو مدیریت کن!
با مدیریت مالی شخصی بله بهراحتی حسابکتاب کن!
به صفحهٔ مدیریت مالی در بانک من برو و دخل و خرجت رو مدیریت کن!
۱۸:۰۲
بازارسال شده از گروه جهادی خادمین فنی موکب حضرت اباالفضل(ع)
ممنون از بانی محترم که در امر. درختکاری شراکت فرمودند
۱۸:۰۲