رکورد سریعترین اخراج از کلاس، مال رفیق منه..مبصر کلاس بود، معلم عربیمون اومد سر کلاس این برگشت گفت:البرپا...!
معلم همونجا با لگد انداختش بیرون








R.b
معلم همونجا با لگد انداختش بیرون
۱۴:۳۱
رفتم توالت عمومی، دیدم روی سیفون نوشته:
((خواهی که نبیند اَحدی این هنرت را،
برخیز و بکش سیفون بالای سرت را))
من موندم شاعرای این مملکت چرا استعدادها رو اینجور جاها خالی میکنن... تازه برگشتم دیدم یکی نوشته :
((سنجیدم ودیدم سخنت عين صواب است،
صد حيف كه دستگيره سیفون خراب است))


((خواهی که نبیند اَحدی این هنرت را،
برخیز و بکش سیفون بالای سرت را))
من موندم شاعرای این مملکت چرا استعدادها رو اینجور جاها خالی میکنن... تازه برگشتم دیدم یکی نوشته :
((سنجیدم ودیدم سخنت عين صواب است،
صد حيف كه دستگيره سیفون خراب است))
۱۶:۱۰
تلویزیون بچهه رو نشون داد حافظ کل قرآن بود. بابام گفت یاد بگیر همسن توئه. یهو باباشم نشون دادن که اونم حافظ کل قرآن بود بابام کانالو عوض کرد بابا بزرگم گفت چراکانالو عوض کردی همسنهای خودتو ببین یاد بگیر











۱۶:۱۳
تلویزیون داشت مسابقه پانتومیم نشون میداد هرچی حدس میزدم درست در نمیومد، آخر مامانم گفت احمق، اخبار ناشنوایانه.









R.b
۱۱:۲۷
حیف نون دنبال شغل میگشت. بهش یه اره برقی میدن میگن صد تا درخت قطع کن
۹۶ تا رو قطع میکنه دیگه خسته میشه.بهش میگن پاشو روشن کن باو چهار تا دیگه بیشتر نمونده

میگه مگه روشن هم میشد






۹۶ تا رو قطع میکنه دیگه خسته میشه.بهش میگن پاشو روشن کن باو چهار تا دیگه بیشتر نمونده
میگه مگه روشن هم میشد
۱۹:۵۳
اﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﻌﻠﻤﻤﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﯾﻪ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺭﻭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ :
ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﮕﻪ ﭼﺮﺍ؟؟


ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺎ ﺑﮕﯿﻢ ...!!!



ﮔﻔﺖ : ﺑﮕﻮ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...



.
.
.
.
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺍ؟؟



ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺘﮑﻢ ﺯﺩ هنوزم نمیدونم چرا؟
R.b
ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﮕﻪ ﭼﺮﺍ؟؟
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺎ ﺑﮕﯿﻢ ...!!!
ﮔﻔﺖ : ﺑﮕﻮ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...
.
.
.
.
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺍ؟؟
ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺘﮑﻢ ﺯﺩ هنوزم نمیدونم چرا؟
R.b
۳:۲۸
* تو کره ی ماه در جواب سلام میگند
سلام به روی زمینت
m.g
سلام به روی زمینت
m.g
۱۷:۱۷
* یک نفر توی فامیلمون بود که خیلی خر خون بود و باعث سرکوفت کل خاندان بود
روز اعلام نتایج کنکور توی روزنامه دنبال اسمش گشتیم نبود
با خوش حالی روزنامه رو بستیم دیدیم عکس رو زدن صفحه ی اول



m.g
روز اعلام نتایج کنکور توی روزنامه دنبال اسمش گشتیم نبود
با خوش حالی روزنامه رو بستیم دیدیم عکس رو زدن صفحه ی اول
m.g
۱۷:۱۸
دیشب ماشینمو دزد برده اومدم تو کوچه میزنم تو سرم ...
دخترهمسایه اومده میگه نگران نباش من شماره پلاکشو برداشتم ,
الان فهمیدم چرا کسی نمیاد خواستگاریش!!!










R.b
دخترهمسایه اومده میگه نگران نباش من شماره پلاکشو برداشتم ,
الان فهمیدم چرا کسی نمیاد خواستگاریش!!!
۳:۲۹
به بابام میگم این ماسک طوسی رو از کجا خریدی؟ ما ماسک طوسی نداشتیم که
میگه پسرم این سفیده انقدر استفاده کردم این رنگی شده
یک لحظه زمان ایستاد










میگه پسرم این سفیده انقدر استفاده کردم این رنگی شده
یک لحظه زمان ایستاد
۵:۲۹
ﻧﺤﻮﻩ ﺩﺭﺱ ﺩﺍﺩﻥ دخترا ﺳﺮ ﮐﻼﺱ۴=۲+۲خب قبول هستید
ﺣﺎﻻ ﻧﺤﻮﻩ پسرا ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ
ﺍﺻﻐﺮ ۱۳ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ ﺳﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺍﺣﻤﺪ ﯾﮏﺷﺸﻢ سینوس ﺯﺍﻭﯾﻪ دست چپ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺍﺳﺖ
ﺍﻟﻒ ) ﺍﮔﺮ ﺍﺻﻐﺮ ﻧﺼﻒ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﺪ ﺍﺣﻤﺪ ﭼﻨﺪ ﺷﮑﻼﺕ ﺩﺍﺭﺩ
ﺏ ) پدﺮ حیفه نون را رسم کنید














ﺣﺎﻻ ﻧﺤﻮﻩ پسرا ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ
ﺍﺻﻐﺮ ۱۳ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ ﺳﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺍﺣﻤﺪ ﯾﮏﺷﺸﻢ سینوس ﺯﺍﻭﯾﻪ دست چپ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺍﺳﺖ
ﺍﻟﻒ ) ﺍﮔﺮ ﺍﺻﻐﺮ ﻧﺼﻒ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﮐﻨﺪ ﺍﺣﻤﺪ ﭼﻨﺪ ﺷﮑﻼﺕ ﺩﺍﺭﺩ
ﺏ ) پدﺮ حیفه نون را رسم کنید
۵:۳۲
داشتم اتاقمو جاروبرقی میکشیدم و در حینش ،
آهنگم گوش میکردم
هندزفری تو گوشم ،
ولوم بالا و شروع کردم با جدیت تمام جارو کشیدن
بعد ۵ دقیقه مامانم زد رو شونم!!!
هندزفری رو در آوردم گفتم جانم مامان؟
گفت لااقل جارو رو روشن کن میمون
R.b
آهنگم گوش میکردم
هندزفری تو گوشم ،
ولوم بالا و شروع کردم با جدیت تمام جارو کشیدن
بعد ۵ دقیقه مامانم زد رو شونم!!!
هندزفری رو در آوردم گفتم جانم مامان؟
گفت لااقل جارو رو روشن کن میمون
۱۲:۲۰
اعتراف میکنم بچه که بودم پدر مادرم هر موقع حواسشون نبود جلو من حرف زشتی میزدن میگفتن "فرانسوی حرف زدیم"
خلاصه اینطوری بود ک تو دبستان معلممون پرسید کسی زبون دیگه ای بجز فارسی بلده؟
منم هرچی کلمه فرانسوی بلد بودم گفتم

R.b
خلاصه اینطوری بود ک تو دبستان معلممون پرسید کسی زبون دیگه ای بجز فارسی بلده؟
منم هرچی کلمه فرانسوی بلد بودم گفتم
R.b
۱۲:۲۱
*خارجی ها توی توالت سرشونو با روزنامه و تبلت گرم میکنن
ما یه مورچه پیدا میکنیم هی دورش آب میریزیم هی نجاتش میدیم




R.b
ما یه مورچه پیدا میکنیم هی دورش آب میریزیم هی نجاتش میدیم
۱۲:۲۲
*ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺩﺭﺻﺪ ﺍﻻﻥ ﺑﺎﺗﺮﯼ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺘﻮﻥ ...
ﺩﯾﮕﻪ ﻫﺮﮐﯽ ﻭ ﺷﺎﻧﺴﺶ


R.b
ﺩﯾﮕﻪ ﻫﺮﮐﯽ ﻭ ﺷﺎﻧﺴﺶ
R.b
۱۲:۲۵
*نونوایی یه کارتن کوچیک گذاشته بود روش نوشته بود عیدی یادت نره
هیچی دیگه منم از توش ده تومن عیدی برداشتم برا خودم. دمش گرم به یادمون بود.

R.b
هیچی دیگه منم از توش ده تومن عیدی برداشتم برا خودم. دمش گرم به یادمون بود.
R.b
۱۲:۲۶
دختره ١٥ سالشه از الان واسه بچش اسم انتخاب كرده!
من ١٥سالم كه بود فكر ميكردم بابام پسر بدنيا مياره و مامانم دختر










R.b
من ١٥سالم كه بود فكر ميكردم بابام پسر بدنيا مياره و مامانم دختر
۱۲:۳۴
حیف نون رو با دوستش تو سرقت بانک میگیرن ، قاضـی بهشون میگه :
شما محاربین ، حکم تون اعـدامه ! حیف نون میگه : محاربین یعنـی چی ؟
قاضی میگه :یعنی جنـگ با خداحیف نون به رفیقش میگه: بی پدر نگفتم تیر هوایی نزن ، بفـرما
خورده به خُـدا


R.b
شما محاربین ، حکم تون اعـدامه ! حیف نون میگه : محاربین یعنـی چی ؟
قاضی میگه :یعنی جنـگ با خداحیف نون به رفیقش میگه: بی پدر نگفتم تیر هوایی نزن ، بفـرما
خورده به خُـدا
R.b
۱۲:۳۵
از خاطرات یک داماد:
والا نمی دونم چه حکمتیه؟قبل از اینکه ازدواج کنی یه دختر خوشکل پیدا نمی کنی بعد تو روز عروسی...
دخترای خوشکل دسته به دستهبا نظم و ترتیب یک جا نشسته!

R.b
والا نمی دونم چه حکمتیه؟قبل از اینکه ازدواج کنی یه دختر خوشکل پیدا نمی کنی بعد تو روز عروسی...
دخترای خوشکل دسته به دستهبا نظم و ترتیب یک جا نشسته!
R.b
۱۳:۰۰
دیروز بابام زنگ زده میگه کجایی؟میگم تو پارک نشستم!چطور مگه؟میگه کنترل گم شدهپاشو ببین زیر پات نیست :////









R.b
۱۳:۰۲