۱۲:۵۹
بازارسال شده از مسجد علی بن موسی الرضا(ع)
۴:۵۹
بازارسال شده از 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚
۱۱:۱۴
(یاقادر)
(یا ذاڪر)
۱۷:۲۰
بازارسال شده از اقساط مشهد داور
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
اطلاعیه قسط دوم اردوی مشهد مقدس
با سلام خدمت همگی
۱۱:۳۵
بازارسال شده از در مسیر رشد
مطالعه کتاب «طعم شیرین خدا - کتاب اول» در فراکتاب:www.faraketab.ir/b/21596?u=999038
۱۷:۰۲
بازارسال شده از اللهم عجل لولیک الفرج💚
خلاصهی درس سوم: کی میتونه بگه من برای خدا میمیرم؟
یه نکتۀ خیلی مهم، توی رابطۀ ما با دنیا و رابطۀ ما با خدا وجود داره که توجّه به اون آدم رو داغون میکنه:
هر اندازه که دنیا تو نظر آدم بزرگ میشه، خدا تو نگاه آدم کوچیک میشه.کسی که حرف مردم براش بزرگه، خودش برای خودش بزرگه، قضاوت دیگران براش بزرگه⚌خدا براش کوچیکه. اصلاً امکان نداره کسی خدا براش بزرگ باشه و در همون حال این چیزا هم براش بزرگ باشن.
️ما به شدت محتاج ایمان آوردن به صفت «عظیم» و «کبیر» خدا هستیم.
وقتی کسی عظمت خدا را درک میکنه، دیگه نمیتونه باقیِ چیزا رو بزرگ ببینه.
کسی که خدا رو کوچیک میبینه و تحقیر میکنه، نمیتونه به معنای واقعی کلمه، اخلاص داشته باشه.
بهش میگی به خاطر خدا صبر کن، گذشت کن، انفاق کن و ...؛ اما وقتی خدا توی دلش عظمت نداره، انگیزهای برای انجام این کارا نداره. !بزرگ دونستن خدا، یه عالمه از کارای ما رو مدیریت میکنه.
دربارۀ اخلاص خیلی حرف زده میشه؛ امّا چرا کمتر گفته میشه که بدون بزرگ دونستن خدا، نمیشه اخلاص داشت؟
ما خدا رو کوچیک میبینم که حاضر نیستیم به خاطرش خیلی از کارا رو انجام بدیم.
اخلاص واقعی یعنی همه کار برای خدا؛چون خدا دوست داره، این کار رو انجام میدم و اگه دوست نداشته باشه، انجام نمیدم.
کی میتونه بگه من برای خدا نفس میکشم، برای خدا میمیرم، برای خدا نماز میخونم، عبادات و کار های دیگم رو برای خدا انجام میدم؟فقط کسی میتونه همچین ادعایی کنه که خدا رو بزرگ میبینه.
یه مقدار برگردیم توی زندگیمون ببینیم چه کارهایی رو به خاطر این و اون انجام دادیم یا ندادیم و چه کارهایی رو به خاطر خدا. بعد حسمون رو توی این حالتا بسنجیم و ببینیم به خاطر خدا انجام دادن چه احساسی توی درونمون ایجاد کرده و میکنه. این طوری می فهمیم که چقدر اخلاص داریم.
وقتی توی زندگیمون اخلاص نباشه، توی کارامون هَمَش منتظر نتیجه میمونیم. نتیجهگرایی توی مسیر معنویت خیلی ضرر داره و خطرناکه.
وقتی کسی خدا رو بزرگ ببینه، هیچ نتیجهای براش بزرگتر از انجام کار برای خدا نیست. باید باور کنیم که توی این دنیا هیچ کاری، تأکید میکنم هیچ کاری جز بندگی برای خدای بزرگ نداریم.
هر اندازه که دنیا تو نظر آدم بزرگ میشه، خدا تو نگاه آدم کوچیک میشه.کسی که حرف مردم براش بزرگه، خودش برای خودش بزرگه، قضاوت دیگران براش بزرگه⚌خدا براش کوچیکه. اصلاً امکان نداره کسی خدا براش بزرگ باشه و در همون حال این چیزا هم براش بزرگ باشن.
اخلاص واقعی یعنی همه کار برای خدا؛چون خدا دوست داره، این کار رو انجام میدم و اگه دوست نداشته باشه، انجام نمیدم.
یه مقدار برگردیم توی زندگیمون ببینیم چه کارهایی رو به خاطر این و اون انجام دادیم یا ندادیم و چه کارهایی رو به خاطر خدا. بعد حسمون رو توی این حالتا بسنجیم و ببینیم به خاطر خدا انجام دادن چه احساسی توی درونمون ایجاد کرده و میکنه. این طوری می فهمیم که چقدر اخلاص داریم.
وقتی توی زندگیمون اخلاص نباشه، توی کارامون هَمَش منتظر نتیجه میمونیم. نتیجهگرایی توی مسیر معنویت خیلی ضرر داره و خطرناکه.
وقتی کسی خدا رو بزرگ ببینه، هیچ نتیجهای براش بزرگتر از انجام کار برای خدا نیست. باید باور کنیم که توی این دنیا هیچ کاری، تأکید میکنم هیچ کاری جز بندگی برای خدای بزرگ نداریم.
۱۸:۰۷
بازارسال شده از ✨یا صاحب الزمان✨
اگر کسی از ما پرسید چرا روزه میگیریم ما سه جواب میگویم
یک چون برا سلامتی ما خوب استخیلی ضعیف است این جواب
دو حتما حکمتی در روزه گرفتن بوده است که خدا واجب کرده است این جواب متوسط است
سه چون خدا گفته و ماهم باید انجام دهیم این جواب کامل است
اگر خدارا بزرگ ببینی دنیا را هم بزرگ میبینی
تو اگر جایگاه خدا را بفهمی منتظر تشویق و نظر دیگران نیستی اینقدر مهم..!
لذت یک کیف روحی است...
اگر میخواهیم اخلاص داشته باشیم باید خدارا بزرگ ببینیم
گاهی اوقات باید اول عقاید درست باشد بعد اخلاق تا مشکل حل شود
اگر در انجام کاری دیدی خسته شدی و هستی بدان یک جای درست نیست و غلط است
اگر علم و عمل کنار هم نباشند علم پر میکشد..
اگر سر کارگر ما نفس باشد.. ما بدبخت هستیم به زبان ساده...
سوال: چجوری در ذهن خودم حک کنممن هرکاری که انجام میدم فقط به خاطر خداست؟؟
جواب: ما باید دارای انگیزه باشیم باید انگیزه داشته باشیم که آقا من این کار رو دارم برا خدا انجام میدم در کل داشتن انگیزه
یک چون برا سلامتی ما خوب استخیلی ضعیف است این جواب
دو حتما حکمتی در روزه گرفتن بوده است که خدا واجب کرده است این جواب متوسط است
سه چون خدا گفته و ماهم باید انجام دهیم این جواب کامل است
اگر خدارا بزرگ ببینی دنیا را هم بزرگ میبینی
تو اگر جایگاه خدا را بفهمی منتظر تشویق و نظر دیگران نیستی اینقدر مهم..!
لذت یک کیف روحی است...
اگر میخواهیم اخلاص داشته باشیم باید خدارا بزرگ ببینیم
گاهی اوقات باید اول عقاید درست باشد بعد اخلاق تا مشکل حل شود
اگر در انجام کاری دیدی خسته شدی و هستی بدان یک جای درست نیست و غلط است
اگر علم و عمل کنار هم نباشند علم پر میکشد..
اگر سر کارگر ما نفس باشد.. ما بدبخت هستیم به زبان ساده...
سوال: چجوری در ذهن خودم حک کنممن هرکاری که انجام میدم فقط به خاطر خداست؟؟
جواب: ما باید دارای انگیزه باشیم باید انگیزه داشته باشیم که آقا من این کار رو دارم برا خدا انجام میدم در کل داشتن انگیزه
۱۸:۱۲
بازارسال شده از fatima
۲۰:۴۸
بازارسال شده از اللهم عجل لولیک الفرج💚
خلاصهی درس پنجم: به جز قدرت خدا، قدرت دیگهای رو سراغ دارید؟
وقتی آدم، خدا رو بزرگ میبینه، بهش اعتماد میکنه. آرامش روحی، نتیجۀ اعتماده. ما به اندازهای که به خدا اعتماد میکنیم آرامش روحی رو میچشیم.
این نکته رو خوب بهش فکر کنید: آرامش نتیجۀ اعتماده و اعتماد، نتیجۀ بزرگ دیدن خدا.وقتی آدم، خدا رو بزرگ میبینه، بهش اعتماد میکنه. یکی از قشنگ ترین صحنه های زندگی امام خمینی رحمة الله علیه آرامش عجیب ایشون بود. یه جمله ای از امام نقل شده که گفتن:«تا امروز ترس را تصور نکرده ام». این حالت، نتیجه اعتمادیه کهامام به خدا داشتن.
چرا ما توکّل نداریم؟ چرا توکّلمون ضعیفه؟ چرا توکّل که میکنیم بازم دلمون میلرزه؟
چون خدا رو بزرگ نمیبینیم.
حداقل اون قدری بزرگ نمیبینیم که بتونه دلمون رو قرص کنه.
ما به شدّت توی زندگیامون با بیقراری و اضطراب درگیریم.
بعضی از ماها شاید حتّی به اندازۀ یه روز طعم واقعی آرامش رو نچشیده باشیم.
خیلی از آدمایی که ادعا میکنن زندگی آرومی دارن، اصلاً نمیدونن آرامش چی هست.
اگر کسی به آرامش واقعی دست پیدا کنه، به معنای واقعی کلمه به درجات قابل توجهی از کمال و معنویت دست پیدا کرده.
■ آرامشِ خیلی از آدما نتیجۀ غفلتشونه.
آرامشی واقعیه که نتیجۀ توجه به عظمت خدا باشه.
اگه کسی انسان و ضعفش رو بشناسه و اگه دنیا و مشکلاتش رو هم بشناسه، یقیناً دچار اضطراب میشه. چون میفهمه که توی این دنیا آدم خودش به تنهایی نمیتونه زندگیش رو جمع و جور کنه.این دنیا خیلی وحشتناکه.ضعیف راهی نداره جز این که به یه قوی تکیه کنه. اگه دیدید یه ضعیف بدون این که به قوی تکیه کنه، احساس آرامش می کنه تردید نکنید که عقلش رو از دست داده. ضعیف فقط با اتکا به قویه که می تونه احساس آرامش بکنه.
وقتی انسان معتقد شد قدرتی جز قدرت خدا نیست، به کمک و یاری خدای قوی هم ایمان میاره و دیگه در انجام وظایف بندگیش از کسی نمیترسه.
وقتی آدم، خدا رو بزرگ میبینه، بهش اعتماد میکنه. آرامش روحی، نتیجۀ اعتماده. ما به اندازهای که به خدا اعتماد میکنیم آرامش روحی رو میچشیم.
ما به شدّت توی زندگیامون با بیقراری و اضطراب درگیریم.
■ آرامشِ خیلی از آدما نتیجۀ غفلتشونه.
اگه کسی انسان و ضعفش رو بشناسه و اگه دنیا و مشکلاتش رو هم بشناسه، یقیناً دچار اضطراب میشه. چون میفهمه که توی این دنیا آدم خودش به تنهایی نمیتونه زندگیش رو جمع و جور کنه.این دنیا خیلی وحشتناکه.ضعیف راهی نداره جز این که به یه قوی تکیه کنه. اگه دیدید یه ضعیف بدون این که به قوی تکیه کنه، احساس آرامش می کنه تردید نکنید که عقلش رو از دست داده. ضعیف فقط با اتکا به قویه که می تونه احساس آرامش بکنه.
وقتی انسان معتقد شد قدرتی جز قدرت خدا نیست، به کمک و یاری خدای قوی هم ایمان میاره و دیگه در انجام وظایف بندگیش از کسی نمیترسه.
۱۷:۵۴
بازارسال شده از اللهم عجل لولیک الفرج💚
خلاصهی درس ششم: چرا دلمون به وعدههای خدا گرم نیست؟
اگه آدم خدا رو بزرگ ببینه، چه اتفاقی توی زندگیش میافته؟ وقتی که آدم، خدا رو بزرگ میبینه، روی وعدههای خدا حساب باز میکنه.
درک ما از عظمت و بزرگی طرف مقابل، دل ما رو نسبت به قولی که میده محکم میکنه.
ابتدا تا انتهای قرآن رو نگاه کنید و ببینید خدا چقدر به بندههاش وعده داده. حالا ابتدا تا انتهای زندگی خودمون رو نگاه کنید و ببینید چقدر روی وعده های خدا حساب میکنیم.
این یکی از وعدههای حتمی خداست:خدا میگه شما تلاشتون رو بکنید، من حتماً حتماً راه رو نشونتون میدم. امّا با وجود این وعدۀ محکم خدا، من از گمراهی میترسم. زودم توجیهش میکنم و میگم من که نسبت به وعدۀ خدا شک ندارم؛ به خودم شک دارم که تلاش میکنم یا نه.
آدما گاهی به ضعف و پستی و حقارت خودشون توجه میکنن و در همون حال حواسشون هست که یه خدای بزرگ دارند؛ امّا گاهی بدون توجّه به عظمت خدا به ضعف خودشون نگاه میکنن. آدمای دستۀ دوم ناامید میشن و افسردگی میگیرن؛ امّا آدمای دسته اول از خودشون میبُرن و به خدا متصل میشن.
با یه وعدۀ خدا که روبرو میشیم توی دلمون میگیم یعنی من اگه این کار رو بکنم خدا سر قرارش هست؟ حواسش جمع من هست؟ نکنه من این کار رو انجام بدم و خدا به وعدش عمل نکنه؟• خدا وعده داده؛ امّا دلمون به وعدش گرم نمیشه.
خدا میگه شما تلاش کنید من راه رو نشون میدم. من میگم آخه چطوری؟ من که تو شیرازم، تهرانم، اصفهانم، من که استاد اخلاق ندارم، خدا از کجا میخواد راه هدایت رو به من نشون بده؟ حالا اگه قم بودم نجف بودم یه چیزی، اما این جا ... .
این سؤال رو از خودمون بپرسیم:
چرا روی وعدۀ بندههای خدا بیشتر از وعدۀ خدا حساب باز میکنیم؟ میدونید چرا؟ چون ما بندههای خدا رو بزرگتر از خدا میدونیم. این یه واقعیته، از اون واقعیتایی که وقتی بهش فکر میکنیم، آدمو دیوونه میکنه. برای همینم هست که خیلی وقتا سعی میکنیم حتّی از فکر کردنش فرار میکنیم.
ولی الآن فقط به اندازه دو سه دقیقه، حواستون رو از هر چیزی که بهش مشغولید پرت کنید و فقط روی این مطلب آخر فکر کنید.
درک ما از عظمت و بزرگی طرف مقابل، دل ما رو نسبت به قولی که میده محکم میکنه.
ابتدا تا انتهای قرآن رو نگاه کنید و ببینید خدا چقدر به بندههاش وعده داده. حالا ابتدا تا انتهای زندگی خودمون رو نگاه کنید و ببینید چقدر روی وعده های خدا حساب میکنیم.
آدما گاهی به ضعف و پستی و حقارت خودشون توجه میکنن و در همون حال حواسشون هست که یه خدای بزرگ دارند؛ امّا گاهی بدون توجّه به عظمت خدا به ضعف خودشون نگاه میکنن. آدمای دستۀ دوم ناامید میشن و افسردگی میگیرن؛ امّا آدمای دسته اول از خودشون میبُرن و به خدا متصل میشن.
ولی الآن فقط به اندازه دو سه دقیقه، حواستون رو از هر چیزی که بهش مشغولید پرت کنید و فقط روی این مطلب آخر فکر کنید.
۱۷:۵۴
بازارسال شده از اللهم عجل لولیک الفرج💚
بسم الله الرحمن الرحيم
اینجانب محمدتقی ابراهیمپور دخانی در کمال صحت و شعور، در حالیکه در جبهههای نور علیه ظلمت و حق علیه باطل و در کنار رزمندگان اسلام در جنگ با صدامیان کافر و با عشق به شهادت توفیق حضور یافتهام، این وصیتنامه را تقریر میکنم. ولی و وصی من عبارت است از پدر از جان عزیزترم که بر امور من ولایت داشتهاند. اگر به لطف خدا توفیق شهادت یافتم، ثلث مبلغی را که در بانک دارم از طرف اینجانب به فقرا بدهند.
از پدر و مادر و خواهران و برادرانم و تمام خویشان و آشنایان میخواهم که مرا حلال کنند و بدانند که من با ایمان به خدا و پیامبرش، حضرت محمد مصطفی (ص) و با ایمان به امامت و جانشینی بلافصل مولیالموحدین، امیرالمؤمنین علی (ع) و یازده فرزند معصومش و با اعتقاد به روز قیامت و بهشت و جهنم و با عقیده به ولایت فقیه در زمان غیبت و با اعتقاد به حقانیت جهاد با دشمنان بعثی و صهیونیستی جمهوری اسلامی ایران پا به جبهه گذاشته و از خداوند متعال توفیق دفاع از حریم مقدس اسلام را خواهانم و انشاءالله تا آخرین قطرهی خونم از خدمت به اسلام و مبارزهی بیامان با دشمن بیایمان دریغ نخواهم کرد.
اسلام امانت گران بهایی است که به قیمت خون شهدای صدر اسلام و همچنین به قیمت خون شهدای عزیز کربلا و سرور مظلومان، حسین بن علی (ع) به دست ما رسیده است و در این زمان هزاران شهید به رهبری حضرت امام خمینی جان خود را فدای این ودیعهی الهی کردهاند؛ باید از این امانت به خوبی نگهداری کرد، ولی به قیمت خون عزیزان. خون ما از خون شهدای عزیز اسلام و مخصوصا خون سالار شهیدان، سید مظلومان رنگینتر نیست. چنانچه امام امت فرمودند: «ما باید خودمان را فانی کنیم و همه به دنبال این باشیم که مکتبمان به پیش برود.»
من بندهی گنهکار نیز میخواهم خود را در راه اسلام و قرآن و مکتب تشیع فانی کنم تا بلکه به حیات ابدی برسم و در روز قیامت خداوند مرا نیز بپیوندد به آنان که دربارهشان فرموده است: «یا ایتها النفس المطمئنه...» در خاتمه به تمام آشنایانم وصیت میکنم که از جلسات عزاداری امام حسین (ع) غافل نشوند و اگر خواستند بر من گریه کنند، بر سید مظلومان و اهل بیت او بگریند و ثوابش را هدیهی روحم نمایند.
اینجانب محمدتقی ابراهیمپور دخانی در کمال صحت و شعور، در حالیکه در جبهههای نور علیه ظلمت و حق علیه باطل و در کنار رزمندگان اسلام در جنگ با صدامیان کافر و با عشق به شهادت توفیق حضور یافتهام، این وصیتنامه را تقریر میکنم. ولی و وصی من عبارت است از پدر از جان عزیزترم که بر امور من ولایت داشتهاند. اگر به لطف خدا توفیق شهادت یافتم، ثلث مبلغی را که در بانک دارم از طرف اینجانب به فقرا بدهند.
از پدر و مادر و خواهران و برادرانم و تمام خویشان و آشنایان میخواهم که مرا حلال کنند و بدانند که من با ایمان به خدا و پیامبرش، حضرت محمد مصطفی (ص) و با ایمان به امامت و جانشینی بلافصل مولیالموحدین، امیرالمؤمنین علی (ع) و یازده فرزند معصومش و با اعتقاد به روز قیامت و بهشت و جهنم و با عقیده به ولایت فقیه در زمان غیبت و با اعتقاد به حقانیت جهاد با دشمنان بعثی و صهیونیستی جمهوری اسلامی ایران پا به جبهه گذاشته و از خداوند متعال توفیق دفاع از حریم مقدس اسلام را خواهانم و انشاءالله تا آخرین قطرهی خونم از خدمت به اسلام و مبارزهی بیامان با دشمن بیایمان دریغ نخواهم کرد.
اسلام امانت گران بهایی است که به قیمت خون شهدای صدر اسلام و همچنین به قیمت خون شهدای عزیز کربلا و سرور مظلومان، حسین بن علی (ع) به دست ما رسیده است و در این زمان هزاران شهید به رهبری حضرت امام خمینی جان خود را فدای این ودیعهی الهی کردهاند؛ باید از این امانت به خوبی نگهداری کرد، ولی به قیمت خون عزیزان. خون ما از خون شهدای عزیز اسلام و مخصوصا خون سالار شهیدان، سید مظلومان رنگینتر نیست. چنانچه امام امت فرمودند: «ما باید خودمان را فانی کنیم و همه به دنبال این باشیم که مکتبمان به پیش برود.»
من بندهی گنهکار نیز میخواهم خود را در راه اسلام و قرآن و مکتب تشیع فانی کنم تا بلکه به حیات ابدی برسم و در روز قیامت خداوند مرا نیز بپیوندد به آنان که دربارهشان فرموده است: «یا ایتها النفس المطمئنه...» در خاتمه به تمام آشنایانم وصیت میکنم که از جلسات عزاداری امام حسین (ع) غافل نشوند و اگر خواستند بر من گریه کنند، بر سید مظلومان و اهل بیت او بگریند و ثوابش را هدیهی روحم نمایند.
۱۷:۵۴
بازارسال شده از اللهم عجل لولیک الفرج💚
خلاصهی درس هفتم: به نظرتون میشه با خدا بود و ناامید بود؟داریم در بارۀ این صحبت میکنیم که اگه خدا رو بزرگ ببینیم چی میشه؟
مخلص میشیم،
به خدا اعتماد میکنیم،
ترس توی وجودمون از بین میره و آروم میشیم
و روی وعدههای خدا حساب باز میکنیم.
توی این درس میخوایم بریم سراغ یکی دیگه از آثار بزرگ دیدن خدا که در اصل از نتایج اعتماد به وعدههای خداست.
وقتی کسی روی وعدههای خدا حساب باز کرد، با ناامیدی غریبه میشه.
️یقین داشته باشید به میزان ناامیدیای که توی وجود هر کسی هست، به همون اندازه کُفر، تو وجودش رخنه کرده.
بعضیا ناامیدی رو طوری معنا میکنن که انگار فقط به کسی ناامید می گن که از بخشش گناهانش ناامید باشه.
یعنی یأس از رحمت الهی رو به ناامیدی از بخشیده شدن گناها ترجمه میکنیم.
کی گفته ناامیدیای که دین باهاش مشکل داره، فقط همین نوع از ناامیدیه؟
خدا اصرار داره ناامیدی رو اختلال در بُعد اعتقادی ما معرفی کنه؛ نه صرفاً یک مشکل اخلاقی. از نظر خدا کسی که ناامیده، توحیدش مشکل داره.
حالا کدوم قسمت از توحیدش میلنگه؟ همون قسمتی که خدا میخواد ما بارها و بارها تکرارش کنیم: بزرگی خدا.
حواسمون باشه که شیطون اینجا برای من و شما یه دام پهن کرده؛ما رو ناامید میکنه به اسم ناامیدی از خویش. از خدا ناامیدیم؛ ولی خودمون رو گول میزنیم و میگیم از خودمون ناامیدیم.
فرق کسی که از خودش ناامیده با کسی که از خدا ناامیده خیلی واضحه. اونی که به خودش نگاه میکنه و جز کوچیکی هیچی تو وجودش نمیبینه، از این که خودش بتونه به داد خودش برسه ناامید میشه؛ امّا به خاطر این که به خدایی اعتقاد داره که بزرگه، خدایی که میتونه دست همۀ کوچیکا رو هر چقدرم که زیاد باشن بگیره، همۀ وجودش میشه انگیزه برای شروع دوباره.
وقتی کسی روی وعدههای خدا حساب باز کرد، با ناامیدی غریبه میشه.
خدا اصرار داره ناامیدی رو اختلال در بُعد اعتقادی ما معرفی کنه؛ نه صرفاً یک مشکل اخلاقی. از نظر خدا کسی که ناامیده، توحیدش مشکل داره.
۱۷:۵۴
بازارسال شده از اللهم عجل لولیک الفرج💚
خلاصهی درس دهم: چرا عبادت میکنیم؛ ولی احساس رشد نمیکنیم؟
توی درس گذشته گفتیم که خودبرتربینی درد بزرگیه که درمونای مختلفی داره؛ امّا درمون اصلی و ریشهایش اینه که خدا رو بزرگ ببینید.
نباید به این راحتی از بحث خودبرتربینی رد بشیم. آخه خیلی از بلاهایی که سر ما میاد، از همین خودبرتربینیه.
شما وقتی که خدا رو بزرگ میبینید، به صورت طبیعی خودتون رو هیچ میبینید، هیچِ هیچ.
ما هر چقدر که به خدا نزدیک بشیم، بیشتر باید خودمون رو کوچیک ببینیم.
من اگه به حقیقت عبادت توجه داشته باشم، هر چقدر که بیشتر عبادت میکنم، باید بیشتر احساس کوچیکی کنم.
آخه عبادت راه رسیدن عبد به معبوده. مگه غیر از اینه؟
وقتی که من به معبود نزدیک میشم، یعنی عظمتش رو بیشتر از قبل حس میکنم. پس باید به صورت طبیعی احساس کوچیکیم بیشتر بشه.
باید حواستون باشه که عبادت اگه عبادت حقیقی باشه، باید شما رو به اون خدای بزرگ نزدیک کنه؛ یعنی درک شما رو از بزرگی خدا بیشتر کنه.
شما هر چقدر به خدا نزدیکتر میشید، بیشتر به خدا احساس نیاز میکنید.
این تضرّع و آه و نالههای اهل بیت علیهم السلام توی این مناجاتشون العیاذ بالله، زبونم لال، نمایش نیست.
این انوار مقدس چون به نهایت قرب رسیدند، به نهایت احساس هیچی رسیدند.
حقیقت عبادت، اظهار عجز و ضعف و ذلّت و نداری و بیچارگیه.
اگه کسی عبادت کرد و حس بیچارگی ازش گرفته شد، معلومه اصلاً عبادت نکرده.
حس قشنگِ آدم بعد از عبادت، برای دریافتیه که از بزرگی خدا داره. آدم هر چقدر احساس میکنه خدا بزرگه، به همون اندازه احساس آرامش میکنه. عبادتایی که آدم باهاش احساس بزرگی میکنه، به هیچ وجه قدرت آروم کردن آدم رو ندارن. برای همینم هست که متکبّر اگه با عبادتش نسبت به دیگران احساس بزرگی بکنه و از عبادتش لذّت ببره، این لذّت، لذّت معنوی نیست، نفسانیه. اون به خاطر بزرگ دیدن خودش داره کیف میکنه، نه بزرگ دیدن خدا.
توی درس گذشته گفتیم که خودبرتربینی درد بزرگیه که درمونای مختلفی داره؛ امّا درمون اصلی و ریشهایش اینه که خدا رو بزرگ ببینید.
باید حواستون باشه که عبادت اگه عبادت حقیقی باشه، باید شما رو به اون خدای بزرگ نزدیک کنه؛ یعنی درک شما رو از بزرگی خدا بیشتر کنه.
حس قشنگِ آدم بعد از عبادت، برای دریافتیه که از بزرگی خدا داره. آدم هر چقدر احساس میکنه خدا بزرگه، به همون اندازه احساس آرامش میکنه. عبادتایی که آدم باهاش احساس بزرگی میکنه، به هیچ وجه قدرت آروم کردن آدم رو ندارن. برای همینم هست که متکبّر اگه با عبادتش نسبت به دیگران احساس بزرگی بکنه و از عبادتش لذّت ببره، این لذّت، لذّت معنوی نیست، نفسانیه. اون به خاطر بزرگ دیدن خودش داره کیف میکنه، نه بزرگ دیدن خدا.
۱۵:۲۱
بازارسال شده از اللهم عجل لولیک الفرج💚
خلاصه درس یازدهم:چه طور میشه احساس هیچ بودن کرد اما شاد بود؟
برا این که از داشتن خدا بتونید به اوج شادابی و نشاط برسید، باید به اوج فقر و نداری و هیچ بودن خودتون توجه داشته باشید تا از این که خدا مال شماست، خوشحال بشید.
مگه میشه این سرزندگی و خوشحالی رو جای دیگه ای پیدا کرد؟
اونایی که فکر میکنن توجه به هیچ بودن، آدم رو افسرده میکنه، یادشون رفته که ما میگیم: این احساس هیچ بودنه در برابر خدا دست میده و کسی که به هیچ بودن رسیده، به خدا رسیده.
ما اگه بتونیم توحید جوون امروز رو قوی کنیم، طوری که بزرگی خدا رو درک کنه، دیگه لازم نیست بشینیم براش از فلسفه عبادت بگیم تا راضی شه عبادت کنه. اون وقت باید فقط از شیوۂ عبادت بهش گفت: باید گفت که اگه این طوری عبادت کنی، خدا بیشتر راضیه و اگه این طوری عبادت کنی، خدا کمتر راضيه.
خیلیا فکر میکنن این زیبائیه که عامل اصلي شدت پیدا کردن عشقه، در حالی که عظمت و بزرگی، تو عاشقی بیش از زیبایی مؤثره. زیبایی میتونه جرقه عشق رو بزنه؛ اما تداوم عشق با درک بزرگي معشوقه.
امروز این حقیقت رو اون طرفيا فهمیدن؛ ولی ما ازش غافلیم. خیلی از شخصیتای محبوبی که تو داستانا و افسانه های غربی خلق میشن، زیبایی ندارن؛ ولی عظمت دارن. حتی گاهی وقتا از زیبایی ظاهری این شخصیتا کم میکنن تا بتونن جلوه عظمت و بزرگیش رو زیاد کنن.
آدم، هر چی بیشتر به هیچ بودن خودش و بزرگ بودن خداپی می بره، بیشتر عاشق میشه..
یکی از فرقای اساسی بین روان شناسی غربی و تربیت دینیاینه که تو تفکر غربی هی میخوان آدم رو بزرگ کنن تا بتونن امیدش رو به زندگی زیاد کنن؛ اما تو تربیت دینی برا زیاد کردن امید به زندگی،
انسان رو به یه بزرگ وصل میکنن.
درست مثل یه قطره که به دریا متصل میشه. این قطره، بزرگ نشده؛ به یه بزرگ متصل شده.
عبادت اگه همراه عشق نباشه، فقط به اندازه ادای تکلیف خوبه؛ اما اون لذتی رو که میشنوید اولیای الهی از عبادت میبرن، نداره. وقتی بنده عبادتش رو عاشقانه انجام داد، دیگه نه سختيای دنیا می تونن اون رو از پا در بیارن و نه جذابيتای دنیا میتونن اون رو غافل کنن.
مشکل بشر امروز همینه که قبول کرده بزرگه و میخواد خودش کارایی رو انجام بده که فقط یه بزرگ میتونه انجام بده، مثل این که میخواد صفر تا صد برنامه زندگیش رو از تولد تا مرگ، خودش به تنهایی بریزه، بدون این که به خدا متصل بشه و نتیجه ش شده این منجلابی که همه مون داریم می بینیم.
مصداق «عبادت» توآیات واحادیث، فقط نماز و روزه نیست. نماز و روزه، یه بخشی از عبادتن. ما صبح تا شب، هر کاری که می کنیم، هم میتونه عبادت و بندگی باشه، هم میتونه خلاف بندگی خدا باشه. حتی همین نماز یا روزه می تونه عبادت باشه و میتونه خلاف رسم بندگی و عبادت باشه.
خیلیا فکر میکنن این زیبائیه که عامل اصلي شدت پیدا کردن عشقه، در حالی که عظمت و بزرگی، تو عاشقی بیش از زیبایی مؤثره. زیبایی میتونه جرقه عشق رو بزنه؛ اما تداوم عشق با درک بزرگي معشوقه.
امروز این حقیقت رو اون طرفيا فهمیدن؛ ولی ما ازش غافلیم. خیلی از شخصیتای محبوبی که تو داستانا و افسانه های غربی خلق میشن، زیبایی ندارن؛ ولی عظمت دارن. حتی گاهی وقتا از زیبایی ظاهری این شخصیتا کم میکنن تا بتونن جلوه عظمت و بزرگیش رو زیاد کنن.
انسان رو به یه بزرگ وصل میکنن.
درست مثل یه قطره که به دریا متصل میشه. این قطره، بزرگ نشده؛ به یه بزرگ متصل شده.
مشکل بشر امروز همینه که قبول کرده بزرگه و میخواد خودش کارایی رو انجام بده که فقط یه بزرگ میتونه انجام بده، مثل این که میخواد صفر تا صد برنامه زندگیش رو از تولد تا مرگ، خودش به تنهایی بریزه، بدون این که به خدا متصل بشه و نتیجه ش شده این منجلابی که همه مون داریم می بینیم.
مصداق «عبادت» توآیات واحادیث، فقط نماز و روزه نیست. نماز و روزه، یه بخشی از عبادتن. ما صبح تا شب، هر کاری که می کنیم، هم میتونه عبادت و بندگی باشه، هم میتونه خلاف بندگی خدا باشه. حتی همین نماز یا روزه می تونه عبادت باشه و میتونه خلاف رسم بندگی و عبادت باشه.
۱۵:۲۱
بازارسال شده از حسین دارابی
کانال دفتر آقا از 697 هزارتا رسید به 910 هزارتا. یکم دیگه مونده پویش #میلیونی_شدن_کانال_رهبری به سرانجام برسه
انتشار یادتون نره
لینک کانال حضرت آقا
https://eitaa.com/joinchat/2424832C8253d55ee9
انتشار یادتون نره
لینک کانال حضرت آقا
۵:۰۱
بازارسال شده از Ya mahdi
سلام دوست عزیز
تا حالا گروه های مختلف، کارهای مختلفی کردند از اهدای یک قطعه طلا، جمع آوری عیدی، نماز و روزه قضا، اجرای طرح صد دانه هاو....
یکی از کارهایی که میتونه توفیق بزرگی باشه « معرفی بانیان خیری » هست که می شناسیو صد البتتتته این رو حتما میدونید که هر توفیقی که بانی ای که شما معرفی میکنید، داشته باشند، بدون اینکه از اجر و ثوابش کم بشه،برای شما هم نوشته میشه
https://digiform.ir/wa8b119a2
۶:۱۲
بازارسال شده از Ya mahdi
۶:۱۲