۱۷ مرداد ۱۳۹۵
اولین بودی و تا آخر گرفتار توام
آخرین هستی و از اول وفادار توام
با تو بودن را کسی اندازه من حس نکرد
هر که هستی هر که باشی باز هم یاد توامتاری از موی سرت کم بشود ، میمیرم ..آه .. گیسوی تو در هم بشود ، می میرم ..
قلب من از تپش قلب تو ، جان می گیرد ..آه .. قلب تو پر از غم بشود ، می میرم ..
من که از عالم و آدم ، به نگاه تو خوشم ..سهم چشمان تو ماتم بشود ، می میرم ..
مثل آن شعله که از بارش باران ، مرد
آخرین هستی و از اول وفادار توام
با تو بودن را کسی اندازه من حس نکرد
هر که هستی هر که باشی باز هم یاد توامتاری از موی سرت کم بشود ، میمیرم ..آه .. گیسوی تو در هم بشود ، می میرم ..
قلب من از تپش قلب تو ، جان می گیرد ..آه .. قلب تو پر از غم بشود ، می میرم ..
من که از عالم و آدم ، به نگاه تو خوشم ..سهم چشمان تو ماتم بشود ، می میرم ..
مثل آن شعله که از بارش باران ، مرد
۰:۵۲
شاید همه آنچه که در زندگی میخواهم را نداشته باشماماانقدر مورد لطف خدا هستم که همه ی آنچه که نیاز دارم فراهم است.به همین خاطر شکرگزارم . .
۰:۵۴
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻋﻘﺮﺏ ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﻧﯿﺶ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﮔﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﺶ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ
ﻫﺮﺍﺳﻢ ﺟﻨﮓ ﺑﯿﻦ ﺷﻌﻠﻪ ﻭ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻭ ﻫﯿﺰﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﺗﯿﺶ ﻣﯽ ﺗﺮسم
ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﮔﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﺶ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ
ﻫﺮﺍﺳﻢ ﺟﻨﮓ ﺑﯿﻦ ﺷﻌﻠﻪ ﻭ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻭ ﻫﯿﺰﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﺗﯿﺶ ﻣﯽ ﺗﺮسم
۰:۵۴
رقص گلهای شقایق دیده ای؟حالت چشمان عاشق دیده ای؟
محو پرواز کبوتر گشته ای؟از نگاهی تو مکدر گشته ای؟
با قناری ها دوبیتی خوانده ای؟خنده ای را بر لبی بنشانده ای؟
محض یارت کوچه ای کز کرده ای؟فارغ از دنیا دمی حظ کرده ای؟
گر چنین با زندگی سر کرده ایدرس عشقت را تو از بر کرده ای
﷽ *.¸¸.****.¸¸.*
محو پرواز کبوتر گشته ای؟از نگاهی تو مکدر گشته ای؟
با قناری ها دوبیتی خوانده ای؟خنده ای را بر لبی بنشانده ای؟
محض یارت کوچه ای کز کرده ای؟فارغ از دنیا دمی حظ کرده ای؟
گر چنین با زندگی سر کرده ایدرس عشقت را تو از بر کرده ای
﷽ *.¸¸.****.¸¸.*
۰:۵۵
آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند امــا نه وقتی که در میانشان هستی ، نـه !!! آنجا که در میان خاک خوابیدی ، “سنگِ تمام” را میگذارند و می روند …
"
"
۹:۵۲