قدرت منطق و منطق قدرت
1- جهان در هزاره سوم، شاهد جابهجایی قدرت در 5 قاره جهان است. منشاءاصلی افول قدرت در آمریکا و انزوای آن در جهان بهویژه در غرب آسیا، تفکر مقاومت در برابر زورگویی آمریکا بوده است .
2- ایران یک قدرت منطقهای ، فرامنطقهای و یک کنشگر فعال در جهان و دست به ماشه است . این کنش سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی، معادلات قدرت در جهان را تغییر داده است . جهان در حال عبور از یک گردنه و پیچ تاریخی است . هر قدرتی از این معبر بخواهد عبور کند، نمیتواند علائم اسلام، انقلاب و ایرانی را که در جایجای این معبر دیده میشود، نادیده بگیرد .
3- تغییر معادلات قدرت در جهان، تابع یک منطق است. این منطق باید عقلانی، عادلانه، واقعگرایانه و درعینحال ریشه در تاریخ انسان و جهان داشته باشد. این قدرت باید دارای یک پیوست گفتمانی قوی باشد تا بتواند به همه نیازهای امروز بشر بهویژه نیازهای فطری و روحی او پاسخ دهد . انقلاب اسلامی طی چهار دهه گذشته نشان داده که از مختصات اصلی این منطق برخوردار است و سرّ مانایی و شکستناپذیری آنهم در این رمز و راز نهفته است .
4- منطق قدرت در قرن بیستم با وقوع دو جنگ جهانی که میلیونها انسان را به کام مرگ کشاند و هزاران شهر را به ویرانه تبدیل کرد. ریشه ظهور چنین قدرتی «غلبه»، «زور»، «تجاوز»، «فریب» و ... بود. پیوست گفتمانی این قدرت سه مکتب الحادی «فاشیسم» ، «کمونیسم» و «لیبرالیسم» بود . جهان در آستانه ورود به هزاره سوم شاهد پیوستن آن دو مکتب به موزه تاریخ بود و در دهه اول و دوم هزاره سوم صدای شکستن استخوانهای «لیبرالیسم» را میتواند به یمن شکلگیری مقاومت به گوش خود بشنود . کسانی که زور را منطق قدرت میدانند، امروز پیوست گفتمانی خود را ازدستدادهاند .
5- آمریکاییها در «سند راهبردی امنیت ملی 2022» اعتراف کردهاند قرن 21 قرن آمریکاییها نیست . آنها اعتراف کردهاند ایران در نظم جهانی آینده، سهم تعیینکنندهای دارد . آنها دیگر از ائتلاف جهانی سخن نمیگویند چون با چین و روسیه دیگر نمیتوانند کار کنند و امروز علنا با روسیه وارد جنگ شدهاند .
آمریکاییها امروز با این پرسش روبهرو هستند که کدام ایدئولوژی نظم آینده جهان را میسازد و سهم نظریه «نواوراسیاگرایی» در این نظم چیست؟ نظم روسی و نظم چینی به کجا میانجامد و نسبت نظم اسلامی با این دو نظم چگونه تعریف میشود .
6- ایده تا به ساخت مادی و تکنولوژیک در انواع آن بهویژه نظامی تبدیل نشود، قدرت نمیآفریند . امروز در اندیشکدههای نظامی جهان روی قدرت نظامی جمهوری اسلامی متمرکز شدهاند و روزی نیست درباره تعداد موشکها، ناوها و پهپادها، تواناییهای فکری و انسانی ما چرتکهاندازی نکنند و آنها معتقدند نهتنها زمان حمله به ایران هیچوقت فرا نخواهد رسید بلکه آنها از مدار بازدارندگی نیز گذشتهاند .
باید منتظر اقدام پیشدستانه بود. آنها از سال 2006 تاکنون در جنگهای چندروزه با همپیمانان ایران در خط مقاومت این حقیقت را تست کردهاند .
7- اخلال در مناسبات دولت-ملت ، بیثباتی در نظم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ، دوقطبی سازیهای کاذب داخلی و ... برای این است که تمرکز نخبگان جامعه را از نقشآفرینی در نظم جدید جهانی منحرف کنند . اگر از نقش ایران در نظم جدید جهانی غفلت کنیم از همین ناحیه ضربه خواهیم خورد .
8- اخیرا آمریکاییها توسط برخی، پیامهایی برای مذاکره مستقیم فرستادند . هر پیامی که از سوی خصم میآید قبل از اینکه آن را رد یا قبول کنیم باید به سه پرسش کلیدی پاسخ دهیم . «چیستی مذاکره»، «چرایی مذاکره» و «چگونگی مذاکره» اگر پاسخی برای آنها نیافتیم تن به مذاکره ندهیم. تجربه مذاکرات برجام برای دیپلماسی ایران با آمریکا و اروپا کافی است. آمریکاییها فقط مذاکره را برای مذاکره میخواهند. آنها فقط به برد خودشان فکر میکنند و در برابر مطالبات ما «نم» پس نمیدهند .
9- امام خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگزاران حج با تأکید روی نگاه جهانی و فراسرزمینی به حج فرمودند: «هدف از اجتماع حج، ارتقاء امت اسلامی است. اجتماع حج اعلام قدرت و سینه سپر کردن در مقابل قدرتهای استکباری است. طوری فرهنگسازی کنید تا اسم حج میآید جوان به یاد مفاهیمی چون تمدن سازی و اتحاد جهانی بیفتد.»
ایام حج یک فرصت طلایی برای قدرتنمایی مسلمانان و غنیسازی قدرت منطق قرآن و رونمایی از منطق قدرت اسلام است. سهم حجاج در تولید قدرت جهانی اسلام در این میعاد جهانی تعیینکننده است. حق این سهم را ادا کنیم.
محمدکاظم انبارلویی
صفحات مجازی محمدعلی رامینeitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بله
1- جهان در هزاره سوم، شاهد جابهجایی قدرت در 5 قاره جهان است. منشاءاصلی افول قدرت در آمریکا و انزوای آن در جهان بهویژه در غرب آسیا، تفکر مقاومت در برابر زورگویی آمریکا بوده است .
2- ایران یک قدرت منطقهای ، فرامنطقهای و یک کنشگر فعال در جهان و دست به ماشه است . این کنش سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی، معادلات قدرت در جهان را تغییر داده است . جهان در حال عبور از یک گردنه و پیچ تاریخی است . هر قدرتی از این معبر بخواهد عبور کند، نمیتواند علائم اسلام، انقلاب و ایرانی را که در جایجای این معبر دیده میشود، نادیده بگیرد .
3- تغییر معادلات قدرت در جهان، تابع یک منطق است. این منطق باید عقلانی، عادلانه، واقعگرایانه و درعینحال ریشه در تاریخ انسان و جهان داشته باشد. این قدرت باید دارای یک پیوست گفتمانی قوی باشد تا بتواند به همه نیازهای امروز بشر بهویژه نیازهای فطری و روحی او پاسخ دهد . انقلاب اسلامی طی چهار دهه گذشته نشان داده که از مختصات اصلی این منطق برخوردار است و سرّ مانایی و شکستناپذیری آنهم در این رمز و راز نهفته است .
4- منطق قدرت در قرن بیستم با وقوع دو جنگ جهانی که میلیونها انسان را به کام مرگ کشاند و هزاران شهر را به ویرانه تبدیل کرد. ریشه ظهور چنین قدرتی «غلبه»، «زور»، «تجاوز»، «فریب» و ... بود. پیوست گفتمانی این قدرت سه مکتب الحادی «فاشیسم» ، «کمونیسم» و «لیبرالیسم» بود . جهان در آستانه ورود به هزاره سوم شاهد پیوستن آن دو مکتب به موزه تاریخ بود و در دهه اول و دوم هزاره سوم صدای شکستن استخوانهای «لیبرالیسم» را میتواند به یمن شکلگیری مقاومت به گوش خود بشنود . کسانی که زور را منطق قدرت میدانند، امروز پیوست گفتمانی خود را ازدستدادهاند .
5- آمریکاییها در «سند راهبردی امنیت ملی 2022» اعتراف کردهاند قرن 21 قرن آمریکاییها نیست . آنها اعتراف کردهاند ایران در نظم جهانی آینده، سهم تعیینکنندهای دارد . آنها دیگر از ائتلاف جهانی سخن نمیگویند چون با چین و روسیه دیگر نمیتوانند کار کنند و امروز علنا با روسیه وارد جنگ شدهاند .
آمریکاییها امروز با این پرسش روبهرو هستند که کدام ایدئولوژی نظم آینده جهان را میسازد و سهم نظریه «نواوراسیاگرایی» در این نظم چیست؟ نظم روسی و نظم چینی به کجا میانجامد و نسبت نظم اسلامی با این دو نظم چگونه تعریف میشود .
6- ایده تا به ساخت مادی و تکنولوژیک در انواع آن بهویژه نظامی تبدیل نشود، قدرت نمیآفریند . امروز در اندیشکدههای نظامی جهان روی قدرت نظامی جمهوری اسلامی متمرکز شدهاند و روزی نیست درباره تعداد موشکها، ناوها و پهپادها، تواناییهای فکری و انسانی ما چرتکهاندازی نکنند و آنها معتقدند نهتنها زمان حمله به ایران هیچوقت فرا نخواهد رسید بلکه آنها از مدار بازدارندگی نیز گذشتهاند .
باید منتظر اقدام پیشدستانه بود. آنها از سال 2006 تاکنون در جنگهای چندروزه با همپیمانان ایران در خط مقاومت این حقیقت را تست کردهاند .
7- اخلال در مناسبات دولت-ملت ، بیثباتی در نظم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ، دوقطبی سازیهای کاذب داخلی و ... برای این است که تمرکز نخبگان جامعه را از نقشآفرینی در نظم جدید جهانی منحرف کنند . اگر از نقش ایران در نظم جدید جهانی غفلت کنیم از همین ناحیه ضربه خواهیم خورد .
8- اخیرا آمریکاییها توسط برخی، پیامهایی برای مذاکره مستقیم فرستادند . هر پیامی که از سوی خصم میآید قبل از اینکه آن را رد یا قبول کنیم باید به سه پرسش کلیدی پاسخ دهیم . «چیستی مذاکره»، «چرایی مذاکره» و «چگونگی مذاکره» اگر پاسخی برای آنها نیافتیم تن به مذاکره ندهیم. تجربه مذاکرات برجام برای دیپلماسی ایران با آمریکا و اروپا کافی است. آمریکاییها فقط مذاکره را برای مذاکره میخواهند. آنها فقط به برد خودشان فکر میکنند و در برابر مطالبات ما «نم» پس نمیدهند .
9- امام خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگزاران حج با تأکید روی نگاه جهانی و فراسرزمینی به حج فرمودند: «هدف از اجتماع حج، ارتقاء امت اسلامی است. اجتماع حج اعلام قدرت و سینه سپر کردن در مقابل قدرتهای استکباری است. طوری فرهنگسازی کنید تا اسم حج میآید جوان به یاد مفاهیمی چون تمدن سازی و اتحاد جهانی بیفتد.»
ایام حج یک فرصت طلایی برای قدرتنمایی مسلمانان و غنیسازی قدرت منطق قرآن و رونمایی از منطق قدرت اسلام است. سهم حجاج در تولید قدرت جهانی اسلام در این میعاد جهانی تعیینکننده است. حق این سهم را ادا کنیم.
محمدکاظم انبارلوییصفحات مجازی محمدعلی رامینeitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بله
۱۸:۰۱
یکی از دختران سرزمینماست به غربت رفته و با تجربیاتش متحیر مانده!
او، بههر دلیلی، متأثر از فریبندگی شعار «زن زندگی آزادی»، ضمن مبارزه علیه ذهنیتی که او را از کشورش بیزار ساخته بود، به شهر رؤیاهای خویش سفر کرده؛ ولی به مرور، واقعیاتی را دیده که نمیتواند همه را بازگو میکند.
او یکی از هزاران جوان سرزمین ماست که در دیار غربت با محاسبات احساسی خودش دچار سرگشتگی شدهاند.
او فریب سیاسیون، رسانهنگاران و سلبریتیهایی را خورده که در ایران مانده؛ هنجارشکنی و سیاهنمایی میکنند؛ خودشان شهامت مهاجرت ندارند؛ شکرگزار نعمات مملکتشان نیستند و از بازگویی واقعیات تلخغرب نیز پرهیز دارند؛ در عینحال، مزورانه بر سرشاخ نشسته و بُن میبُرَند؛ سرنوشت خود و آینده جوانان وطن را نیز لجوجانه تخریب میکنند!
این دختر رنجدیده، جوانی است رنجیده که حالا از میان واقعیات تلخ و ناگفتنیهای هراسناک غربتغرب که بر روح پُرتلاطم زنانهاش سایه افکنده، صرفاً واقعیتی را مثال میزند تا مخاطبش بتواند وارونگی شنیدهها را دریابد.
خودش نیز در حال مقایسه مشاهدات شخصی و مقایسه آنها باحقایقی از میهنش است که پیشتر انکار میکرده؛
او درحال هشیارشدن و بازخوانی ذهنیاتپیشین خویشاست و انشاءالله همان خدایی را که صدا میزند، کمکش خواهدکرد
یکپیشنهاد:
کسانیکه ایران را هراسناک و غرب را تابناک تصویر یا تصور میکنند، مدتی به کشور دلخواه خود هجرت کنند و واقعیات آنجا را از نزدیک ببینند؛ این سفرها، بسیارسازنده خواهدبود
محمدعلی رامین
eitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بله
به غربت رفته و با تجربیاتش متحیر مانده!او، بههر دلیلی، متأثر از فریبندگی شعار «زن زندگی آزادی»، ضمن مبارزه علیه ذهنیتی که او را از کشورش بیزار ساخته بود، به شهر رؤیاهای خویش سفر کرده؛ ولی به مرور، واقعیاتی را دیده که نمیتواند همه را بازگو میکند.
او یکی از هزاران جوان سرزمین ماست که در دیار غربت با محاسبات احساسی خودش دچار سرگشتگی شدهاند.
او فریب سیاسیون، رسانهنگاران و سلبریتیهایی را خورده که در ایران مانده؛ هنجارشکنی و سیاهنمایی میکنند؛ خودشان شهامت مهاجرت ندارند؛ شکرگزار نعمات مملکتشان نیستند و از بازگویی واقعیات تلخغرب نیز پرهیز دارند؛ در عینحال، مزورانه بر سرشاخ نشسته و بُن میبُرَند؛ سرنوشت خود و آینده جوانان وطن را نیز لجوجانه تخریب میکنند!
این دختر رنجدیده، جوانی است رنجیده که حالا از میان واقعیات تلخ و ناگفتنیهای هراسناک غربتغرب که بر روح پُرتلاطم زنانهاش سایه افکنده، صرفاً واقعیتی را مثال میزند تا مخاطبش بتواند وارونگی شنیدهها را دریابد.
خودش نیز در حال مقایسه مشاهدات شخصی و مقایسه آنها باحقایقی از میهنش است که پیشتر انکار میکرده؛
او درحال هشیارشدن و بازخوانی ذهنیاتپیشین خویشاست و انشاءالله همان خدایی را که صدا میزند، کمکش خواهدکرد
یکپیشنهاد:
کسانیکه ایران را هراسناک و غرب را تابناک تصویر یا تصور میکنند، مدتی به کشور دلخواه خود هجرت کنند و واقعیات آنجا را از نزدیک ببینند؛ این سفرها، بسیارسازنده خواهدبود
محمدعلی رامینeitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بله
۱۳:۳۳
نقش مردم در پیدایش سه یومالله دوم، سوم و چهارم خرداد تفاوتها در چیست؟ دوم خرداد ۱۳۷۶ مردم با حضور پُرشور خود در پای صندوقهای آراء، مثل شش دوره قبل، رئیس جمهوری را انتخاب کردند تا اهداف انقلاب اسلامی خود را پیگیری کنند و مفاسد عملکرد هشت ساله دولت هاشمی رفسنجانی، مانند بیعدالتی، اشرافیتطاغوتی، تجملپرستی شاهانه و اقتصادسرمایه سالاری، با اصلاحاتی قانونمند و رفتاری شایسته، جبران شود؛ اما افسوس که منتخب آن یومالله، تصمیم مردم را، تفسیر به رأی کرد و آغازگر مفاسدی شد که نظم نظام، اتحادملت و فرهنگ حیاونجابت ملی آنها را به منظور ارضاء آمریکائیها ناجوانمردانه در مسلخ غربگرایان قربانی نمود و موجی از مردم را با دغلبازی لیبرالیسم سیاسی، به تنافر و تقابل با نظام و ولایتفقیه سوق داد.سوم خرداد ۱۳۶۱ با حضور میهندوستان مؤمنفداکار و شهادتطلبی شیفتگان ولیفقیه، یومالله شد و «خرمشهر را خدا آزاد کرد» تا رزمندگان خداپرست، از مرحله تدافعی عبور کرده و قاسم سلیمانیها را بر تارکتاریخ ایران و اسلام بنشانند و این روز را برای ایرانیان مبارک گردانند.و اما چهارم خرداد ۱۳۶۶، آنگاه که شهرهای جنگزده ایران خسته به نظر میرسیدند، مفهوم «مقاومت و پايداری ملت»، در میان عموم «مردم دزفول» مشهود و متجلی بود؛ زیرا همه طبقات مردم شهر، از زن و مرد و کوچک و بزرگ، اصابت ۱۷۶ موشك دوربرد، ۲۵۰۰ گلوله توپ و ۳۳۱ راكتهواپيما را طی سالیان جنگ تحمیلی صبورانه تحمل کردند و حدود ۸۰۰ نفر از اعضای خانوادههایشان را قربانی دادند تا مفهوم «مقاومت و پايداری» را در شهر خود به جهانیان نشان دهند و یکروز را در جمهوری اسلامی بنام «روز دزفول» به ثبت برسانند؛ یکروز به پاس هشت سال مقاومت و پایداری!اینک باید از همگان پرسید: چرا چهارم خرداد، «روز دزفول» مغفول و عنوان «روز مقاومت و پایداری» مسکوت مانده است؟چرا دولتمردان جمهوری اسلامی، رسانه ملی، نمایندگان مجلس، سران قوا، ائمه جمعه و نهادهای نظامی، از روز «چهارم خرداد» در سایه و آهسته عبور میکنند؟ آیا حتی بیترهبری، از پاسداشت این مناسبت بزرگ، تغافل میکند؟آیا استمرار مقاومت ملی جانانه در حوادث روزگار کنونی، دیگر ضرورتی ندارد؟ یا نمایندگی چنین مقاومتی، دیگر شایسته مردم دزفول نیست؟اگر فرضأ اشکالاتی در عملکرد نماینده مجلس یا امام جمعه شهر مطرح باشد، آیا مستوجب سلب حق رسمی «چهارم خرداد» از مردم دزفول میشود؟
نقش «بنیاد چهارم خرداد» با حضور سرداران بزرگ دوران دفاع مقدس، در پذیرش این سکوت سنگین چیست؟ و مردم دزفول که با هشتسال صبوری، این روز مبارک را بنام خودشان ثبت کردهاند، چرا در بزرگداشت آن، منتظر اقدام دیگران نشستهاند؟!به عنوان یکی از فرزندان دزفول، نمیدانم «ماجرا چیست»؟!صفحاتمجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بله۲۰:۰۸
چهارم خردادروز دزفول
مناسبت ممتازی که ندیدیم_ندیدید_ندیدند!
در روزگار جنگترکیبی بیگانگان برای آشفتهسازی ذهنیت جامعه، بویژه تلاش رسانهای برای درهم شکستن استقامت روانی نسل کمتجربه ما، حتماً بازگویی رمز و راز الگوی «مقاومت و پایداری» ایرانیان در دفاع هشتساله جنگ تحمیلی، یک فرصت غیرقابل اغماض بوده و خواهد بود.
«چهارم خرداد»، نه سالگرد یک عملیات نظامی است، نه سالروز یک حادثه جنگی و نه سالگشت یک اتفاق سیاسی است؛ بلکه یادآور هشت سال مقاومت و پایداری زنان خانهدار، کودکان نونهال، نوجوانان آگاه و سالخوردگان امیدوار شهری است که ارتش جنگطلب بعثی را بشدت عصبی و درمانده کرده بود؛ آنچنانکه این مردمان غیرمسلح را، شدیدتر از رزمندگان مسلح در جبههها، مالامال از خشمی باورنکردنی، با هزاران موشک و راکت و حملات توپخانهای مورد تهاجم وحشیانه قرار میداد.
دلیل این کینه و بغض متراکم جنگجویان صدام علیه شهروندان عادی دزفول، پشتوانه باعظمتی بود که همین مردم غیرمسلح از نظر روحی و روانی، با تدارکات غذایی، پوشاک، مداوای مجروحان، آموزش و استراحت رزمندگان فراهم میآوردند.
نظام جمهوری اسلامی، در شرایط بسیار خطیر اواخر جنگ تحمیلی، چهارم خرداد را به عنوان «روز مقاومت و پایداری؛ روز دزفول» معرفی کرد تا هم از استقامت خستگیناپذیر و حیرتانگیز مردمان دزفول قدرشناسی کند و هم مقاومت حماسی و صبر اسطورهای این مردم را الگوی ایرانیان سازد و هم یک جامعهی اسوه در صبر و صلابت را به رخ جهانیان بکشاند...
چنین مناسبتی، در اختیار هر مملکتی که باشد، محتوای آن از جهات گوناگون الگوسازی میشود تا از پرتو آن، قهرمانان آینده خویش را تربیت و برای جهانیان اسوهپروری نماید...
️اما در کشور ما عجیب است، نه فقط امسال، بلکه به سان یک سنت همهساله، همه دستگاهها و نهادهای ذیربط، خاموش از کنار این روز عبور کردهاند.
«نگاه غیرفرهنگی» به پدیدههای مهم انقلاب، یعنی اینکه دوم خرداد، بخاطر نجات کشور از چنگال توهُم ریاست جمهوری مادامالعمر هاشمی، برای جماعتی از سیاسیون بزرگ شمرده شود؛ سوم خرداد، بخاطر آزادی خرمشهر از اشغال بعثیون، به درستی توسط نظامیان بزرگ بشمار آید؛ اما چهارم خرداد، تجلی روح مقاومت و پایداری هشتسالهی یک شهر صبور، توسط نخبگان و نهادهای فرهنگی_مذهبی نادیده گرفته شود.
البته از امام جمعه محترم امروز تهران، باید تشکر کرد که در آغاز خطبه دوم خویش، «چهارم خرداد، روز مقاومت و پایداری؛ روز دزفول» را یادآوری نمود.
محمدعلی رامینپنجم خرداد ۱۴۰۲
صفحات مجازی محمدعلی رامینeitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD
روز دزفولمناسبت ممتازی که ندیدیم_ندیدید_ندیدند!
در روزگار جنگترکیبی بیگانگان برای آشفتهسازی ذهنیت جامعه، بویژه تلاش رسانهای برای درهم شکستن استقامت روانی نسل کمتجربه ما، حتماً بازگویی رمز و راز الگوی «مقاومت و پایداری» ایرانیان در دفاع هشتساله جنگ تحمیلی، یک فرصت غیرقابل اغماض بوده و خواهد بود.«چهارم خرداد»، نه سالگرد یک عملیات نظامی است، نه سالروز یک حادثه جنگی و نه سالگشت یک اتفاق سیاسی است؛ بلکه یادآور هشت سال مقاومت و پایداری زنان خانهدار، کودکان نونهال، نوجوانان آگاه و سالخوردگان امیدوار شهری است که ارتش جنگطلب بعثی را بشدت عصبی و درمانده کرده بود؛ آنچنانکه این مردمان غیرمسلح را، شدیدتر از رزمندگان مسلح در جبههها، مالامال از خشمی باورنکردنی، با هزاران موشک و راکت و حملات توپخانهای مورد تهاجم وحشیانه قرار میداد.دلیل این کینه و بغض متراکم جنگجویان صدام علیه شهروندان عادی دزفول، پشتوانه باعظمتی بود که همین مردم غیرمسلح از نظر روحی و روانی، با تدارکات غذایی، پوشاک، مداوای مجروحان، آموزش و استراحت رزمندگان فراهم میآوردند.نظام جمهوری اسلامی، در شرایط بسیار خطیر اواخر جنگ تحمیلی، چهارم خرداد را به عنوان «روز مقاومت و پایداری؛ روز دزفول» معرفی کرد تا هم از استقامت خستگیناپذیر و حیرتانگیز مردمان دزفول قدرشناسی کند و هم مقاومت حماسی و صبر اسطورهای این مردم را الگوی ایرانیان سازد و هم یک جامعهی اسوه در صبر و صلابت را به رخ جهانیان بکشاند...چنین مناسبتی، در اختیار هر مملکتی که باشد، محتوای آن از جهات گوناگون الگوسازی میشود تا از پرتو آن، قهرمانان آینده خویش را تربیت و برای جهانیان اسوهپروری نماید...️اما در کشور ما عجیب است، نه فقط امسال، بلکه به سان یک سنت همهساله، همه دستگاهها و نهادهای ذیربط، خاموش از کنار این روز عبور کردهاند.«نگاه غیرفرهنگی» به پدیدههای مهم انقلاب، یعنی اینکه دوم خرداد، بخاطر نجات کشور از چنگال توهُم ریاست جمهوری مادامالعمر هاشمی، برای جماعتی از سیاسیون بزرگ شمرده شود؛ سوم خرداد، بخاطر آزادی خرمشهر از اشغال بعثیون، به درستی توسط نظامیان بزرگ بشمار آید؛ اما چهارم خرداد، تجلی روح مقاومت و پایداری هشتسالهی یک شهر صبور، توسط نخبگان و نهادهای فرهنگی_مذهبی نادیده گرفته شود.البته از امام جمعه محترم امروز تهران، باید تشکر کرد که در آغاز خطبه دوم خویش، «چهارم خرداد، روز مقاومت و پایداری؛ روز دزفول» را یادآوری نمود. محمدعلی رامینپنجم خرداد ۱۴۰۲صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD۲۰:۰۸
نقد کلام یا تحریف امام !؟قسمت اول:آقای مهدی نصیری با عنوان «این مردم سالاری نیست، سپاه سالاری است!»، به تحریف کلام امام خامنهای در سخنرانی ۱۴خرداد پرداخته تا خودش را منتقد رهبران انقلاب نشان دهد و در حمایت از جمهور ۸۰ میلیون ایرانی، مدعی شود که امام خمینی « در دوران رهبریشان بارها جمهوریت و قواعد دموکراسی را نقض کرد» و امام خامنهای هم بر اساس «منابع موثق شخص نصیری» گفتهاند «اگر فقط ۵ میلیون نفر از مردم را داشته باشیم، کافی است و بقای جمهوری اسلامی تضمین شدهاست»؛ بنابراین در سخنرانی اخیرشان در مرقد امام خمینی، اولاً «جامعه مخاطبانش، همان اقلیت ۵ یا ۱۰ میلیونی است و نه جمعیت ۸۰ میلیونی ایران» و ثانیاً رهبری از «سرکوب مردم» در «استفاده از حق قانونی خود برای حضور در خیابان»، با «کشتار و کور کردن و زندانی کردن هزاران نفر از آنان» دفاع کردهاست!؟!فارغ از بررسی انگیزه شخصی نصیری در چنگ اندازی به حریم حرمت ولایتفقیه و تلاش بیوقفه برای تخریب جایگاه رهبری نظام، ایشان باید از خودش بپرسد: چرا نمیتواند یک نقطه ضعف در کلام و مرام امام خامنهای پیدا کند تا ناگزیر از وارونهسازی حقایق، تحریف واقعیات و دروغپردازی مکرر نشود؟به نظر میرسد، اگر وی اندکی پیرامون همین پرسش ساده تعقل کند، میتواند خودش را از مهلکه نفاق و کینهتوزی و دروغپردازی نجات دهد، هرچند به حقانیت و مظلومیت امام خامنهای اعتراف نکند.و اما، یادآوری نکاتی که آقای نصیری دوست ندارد بفهمد و بداند:۱- با فرض صحت جملهای که از امام خامنهای درباره «حداقل نیروهای مسلح (فعال، ذخیره و پشتیبان) برای صیانت از امنیت ملی در برابر تهاجمات دشمنان جهانی» نقل شده و نویسنده، همین مفهوم را هم موذیانه تحریف کرده، باید دانست که از ۴۳۶۳ سال قبل، زمان «سارگون اَکَّدی»، امپراتوربزرگ اَکَّد باستان که نخستین ارتش حرفهای جهان را ایجاد کرد و بعد از او، سومریان و بابلیان و آشوریان تا یونان و روم و ایران باستان، هرکدام هزاران هزار نیروهای رسمی و نیمه رسمی و بعضاً داوطلب را تحت فرمان حاکمیت خود داشتند تا از ممالک و منافع ملل خویش صیانت کنند؛ آیا همین امروز، ایالات متحده آمریکا، ناتو، روسیه، چین، هند، ویتنام، دو کره، پاکستان و دیگران، میلیون ها نیروی مسلح رسمی و بعضاً شبهنظامی را در اختیار حاکمیت خود ندارند؟...
محمدعلی رامینپایان قسمت اول- ادامه دارد...صفحات مجازی محمدعلی رامینeitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بلهادامه مطلب در:https://eitaa.com/maramin/790۱۵:۵۰
نقد کلام یا تحریف امام؟!قسمت دوم:...۲- مهدی نصیری لااقل به خودش تفهیم کند، چرا اگر ملکه الیزابت، به مدت ۷۱ سال فرمانده کل قوای نظامی بریتانیای کبیر، از ۲۵ سالگی تا ۹۶ سالگی باشد، یا دیوانگانی مانند رونالد ریگان و بوش پسر و ترامپ با داشتن هزاران بمب اتم، هرکدام میلیونها نیروی مسلح رسمی خود و همپیمانانشان را تحت امر خود داشته باشند، از منظر نصیری هیچ اشکالی ندارد، اما ولیفقیه نباید برای صیانت از مملکت اسلامی و نوامیس ایرانیان، «۵ میلیون» نیروی فداکار و جان برکف در اختیار داشته باشد؟۳- ایشان بدون کمترین شرم و حیایی به خلافگویی متوسل شده و ادعا میکند: «جامعه مخاطبان (امام خامنهای)، همان اقلیت ۵ یا ۱۰ میلیونی است و نه جمعیت ۸۰ میلیونی ایران»؛ و سپس با وارونهسازی همه واقعیات آشوب هرجومرج طلبان پائیز گذشته و انکار خسارات صدها هزار میلیارد تومانی به اموال عمومی و مجبور کردن مردم به بستن مغازهها و به تعطیل کشانیدن اقتصاد عموم جامعه با تهدید و ارعاب و نیز نادیده گرفتن کشتار بیرحمانه حدود صدنفر از نیروهای حافظ امنیت توسط اغتشاشگران تحت امر رسانههای ملکه الیزابت و جو بایدن، منافقانه دروغپردازی کرده و مینویسد: ۴- «برهان قاطع بر فقدان مردم سالاری در جمهوری اسلامی، آن بخش از همین سخنان رهبری بود که مردم معترض در جنبش مدنی مهسا را فریب خورده، اراذل و اوباش و آلت دست دشمن خواند و از سرکوب و کشتار و کور کردن و زندانی کردن هزاران نفر از آنان دفاع کرد...» !؟!...
یعنی فحاشان ضدناموسی، اوباش قَمِهکِش، مسلسل بهدستانِ آدمکُش و مُثلِهکنندگان آرمان علیوردی و دیگر شهدای مظلوم این اغتشاشات که موردنظر امام خامنهای بودند، از نظر مهدی نصیری، فریب خورده یا اراذل و اوباش نبوده، بلکه «مردم معترض در جنبش مدنی مهسا» بودهاند؟۵- اینجا کاری به مسلک دمدمی مزاج فکری و جناح متغیر سیاسی یا شرایط روانی مُتَلَوِّن ایشان نداریم؛ اما در کجای تاریخ و در چه فرهنگ و جامعهای، آتشزدن آمبولانسها، مغازهها، خودروها و خانههای مردم، عنوانش «جنبش مدنی» است؟۶- با چه منطقی و بر اساس موازین کدام مَشربِ اجتماعی، کشتار نیروهای حافظ امنیت جامعه که حتی اجازه حمل سلاح متعارف را هم در خیابانها نداشتند، عنوانش «اعتراض مردم» است؟۷- آیا فحش ناموسی به رهبر مملکت، هتاکی به مرجع شیعیان و برداشتن حجاب زنان عفیف جامعه، معنایش «استفاده از حق قانونی برای حضور در خیابان» است؟! واقعاً این مدعی همیشگی «فهم برتر»، اینک از عقل سلیم، وجدان فطری و شرافت انسانی خود، چه چیزی باقیگذاشته و با خودش چه کرده که به اینجا رسیدهاست؟...محمدعلی رامینپایان قسمت دوم- ادامه دارد...صفحات مجازی محمدعلی رامینeitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بلهادامه مطلب در: https://eitaa.com/maramin/791۱۵:۵۰
«نقد کلام یا تحریف امام»قسمت سوم:۸- آقای مهدی نصیری مدعی است که برای سرکوب معترضین «هزاران نفر، کشته و کور و زندانی» شدهاند و امام خامنهای در سخنرانی اخیرشان از سرکوبگران دفاع کردهاند!همه میدانند که با عفو کریمانه رهبری، تقریباً تمام محکومان قضایی اغتشاشات پائیز، تا پایان سال گذشته، بخشوده و از زندان آزاد شدند؛ پس نصیری باید اثبات کندکه
اولاً «دقیقاً چند هزارنفر کشته و کور شدهاند»؟ ثانیاً محکومان قضایی، هیچ جرمی مرتکب نشده و تمام جنایات و خسارات سه ماهه پاییز گذشته را موجودات فضایی انجام دادهاند!ثالثاً فرمان عفو عمومی امام خامنهای، در دفاع از «سرکوبگران مردم!» بوده، نه رهایی کسانی که حقیقتاً توسط باند چندصدنفره فواحش ضدایرانی فریب خورده و مرتکب آشوب و تخریب و خیانت به مملکت خود شده بودند!این که مهدی نصیری همسو با دشمنان بیرونی و همصدا با فرصتطلبان درونی، مجموعه چندصدهزارنفری معترضان خیابانی در سراسرکشور که به مرور از آشوبطلبان و اراذل و اوباش جدا شده و خائنان به وطن را تنها گذاشتند، «مردم» و نماینده ملت هشتاد میلیونی میداند، اما همان ۵_۱۰ میلیون انسان فداکار برای امنیت ملت و حفظ نظام و پاسداری از کشورشان را به عنوان «نماینده هشتاد میلیون مردم» به رسمیت نمیشناسد و آنها را «سرکوبگر» مینامد، نشأت گرفته از شعور و شرف انسانی اوست؛ اما بغض و کینه و نفرت او نسبت به دو نهاد «شورای نگهبان» و «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، جای بررسی جداگانه دارد که نهاد اول، پاسدار قانون اساسی و شریعت الهی در نظام اسلامی ماست و باید معلوم شود که تنفر مهدی نصیری ریشه در کدام جنبه پنهان شخصیت او دارد؛نهاد دوم، عامل برتری ایران و ایرانیان در برابر خدایان زمین و زمینیان، یعنی آمریکا و انگلیس و اسرائیل است که وی از اقتدار سپاه در پاسداری از انقلاب اسلامی نتیجهگیری میکند که جمهوری اسلامی «سپاه سالاری است، نه مردم سالاری»! در حالیکه او هرگز در مورد هیچ یک از حکومتهای سکولار فوقالذکر، سخنی درباره درهمتنیدگی اجزاء حاکمیت آنها، از جمله پیوستگی نیروهای نظامی و امنیتی و سیاسی و اقتصادی آنها، بیان نکرده است... محمدعلی رامین پایان قسمت سوم/ ادامه دارد...صفحات مجازی محمدعلی رامینeitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بلهادامه مطلب در: https://eitaa.com/maramin/792۱۵:۵۱
نقدکلام، یا تحریف امام؟قسمت پایانی: اما شاهبیت افکار نصیری که گویای بخشی از نهانپیشهگی اوست، چنین بیان شده: «یکی از مهمترین ارکان دموکراسی، قدرت مردم و جمهور، بر عزل و تغییر حاکم است. آقای خامنهای یا سخنگویی از دفتر ایشان توضیح بدهند که با چه مکانیسمی مردم و جمهور میتوانند، ایشان را عزل کنند و بعد از سی و چهار سال حکمرانی، رهبری دیگر را به جای ایشان بیاورند تا شاید مسیر یکنواخت سی و چند ساله عوض شود؟!؟... برای درک اغراض نویسنده در طرح این «پرسش سفارشی» و شناسایی سفارش دهندگان به وی، پاسخگویی ایشان به چند سؤال زیر مفید خواهد بود:۱- چرا تا ۱۷ شهریور سال پیش، یعنی مرگ الیزابت دوم در هفتادویک سالگی سلطنت مطلقه او بر جزیره انگلیس و حداقل پانزده حاکمیت فراسرزمینی و نقش خداوندگاری او بر سرنوشت صدها میلیون انسان در پنج قاره جهان، این پرسش نصیری هرگز مطرح نشد؟ آیا طرح چنین موضوعی جایز نبود؟ مصلحت نبود؟ یا سفارش نشده بود؟۲- ایشان از قول «مردم و جمهور» این پرسش را مطرح کرده است؛ اما نمیگوید، «کدام مردم» و «کدام جمهور» به ایشان برای طرح و بیان چنین پرسشی وکالت دادهاند؟۳- نصیری از امام خامنهای یا دفتر ایشان خواسته تا توضیح دهند که «با چه مکانیسمی مردم و جمهور میتوانند، ایشان را عزل کنند»!؟!در اینجا مجالی نیست تا بر «ماهیت طراح شبهه» که نصیری «حلالزاده» را وادار به تحریر و تکثیر این پرسش سفارشی کرده، بحث شود؛ لیکن آیا خود ایشان قانون مترقی و متعالی جمهوری اسلامی را مطالعه نکرده و نمیتواند با مقایسه سه حکومت انگلیس و آمریکا و فرانسه، برتری عقلانی و حتی عرفی نظام توحیدی ولایتفقیه را تشخیص بدهد؟!۴- ایشان لابد حکمرانی ۷۱ ساله الیزابت را که طی آن، ۲۱ کشور اقماری خودش را به مرور از دست داد، حاکی از پویایی و انسجام نظام صدهاساله پادشاهی بریتانیا دانسته و از کنار آن عبور کرده، اما حکمرانی سی و چهارساله امام خامنهای را که ایران ویران شده از جنگ هشت ساله با تحریمهای ظالمانه غربی را با کمک ملت ایران، به اوج قدرت و عزت و استحکام در منطقه و جهان رسانده، «یکنواخت» توصیف میکند و در آرزوی «رهبری دیگر»، تغییرمسیرایران را طلب میکند...!۵- این شخص مذبذب که معلوم نیست، فرداروزی، چه تغییرمواضعی از خودش ظاهرسازد، به مخاطبش نمی گوید که برای «رهبری چه کسی» سفارش گرفته!؟ و مهمتر از آن، مرموزانه و بزدلانه جرئت ندارد به مردم بگوید: ایران باید به سود چه کشوری تغییر مسیر بدهد؟۶- کاش مهدی نصیری در ورای «جنبش مدنی» #زن_زندگی_آزادی که مرید آن است، نسبت به ترویج قانونی و تحمیل اجباری «همجنسبازی» مهارگسیخته توسط دولتهای اروپا، آمریکا با حمایت صریح پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان، مردانه نظرش را آشکارا بیان میکرد تا علت اصلی بغض و کینهاش نسبت به تنها رهبر معنوی و اخلاقی جهان که مورد احترام خردمندان در میان ملتها و دولتهاست، آشکار گردد...محمدعلی رامین/ ختم کلام ۲۱خرداد ۱۴۰۲صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بلهادامه مطلب از:https://eitaa.com/maramin/791۱۵:۵۱
محمدعلی رامین:نمیدانم شما، خواننده گرامی، چقدر با اندیشهها و انگیزههای مرحوم #دکترعلی_شریعتی آشنا هستید و از چه زمانی و در چه سن و سالی...اما بنده بیشتر از پنجاه سال پیش با نوارهای صوتی و با پلیکپی سخنرانیهایش که آنها را دستبهدست با کاربن تکثیر میکردم، از نوجوانی آشنا شدم... در دعواهای او با بخشی از روحانیت، از مرحوم کافی گرفته تا آیةالله مکارم شیرازی و حتی با #استادشهید_مطهری که شأن معلمی برای او داشت، آشنایی دارم...به نظرم، دغدغههای انسانی و اسلامی او، نیاز همیشگی جامعه ما بوده و هست؛ اما وی با سادهسازی قضایای پیچیده بر اساس دو کفه ترازوی «کاپیتالیسم و سوسیالیسم» یا «اومانیسم و ماتریالیسم»، اسلام و مذهب و انسان و جامعه دینداران و تاریخ و شخصیتهای مسلمانش را سنجیدن و درباره همه چیز قضاوت عجولانه کردن و تشیع را «سادهاندیشانه» به «علوی و صفوی» تقسیم کردن و مصلحت را در تعارض دائمی با حقیقت پنداشتن، دچار اشتباهاتی شد که نه ضرورت داشتند، نه اولویت داشتند و نه عالمانه و منصفانه بودند... بههر تقدیر، دو گروه زحماتش را هدر دادند و جامعه اسلامی را از تلاشهای ارزشمندش محروم ساختند:ظلمی که بر شریعتی رفت، دقیقا از سوی موافقان و مخالفان او یکسان بود! زیرا هردو گروه محکمات فکری او و انگیزههای مثبتش را رها کرده و هر یکی صرفا بر اشتباهات او پایفشرده و با «دفاع مقدس» یا «حمله مقدس» خود، واقعیت وجودی او را تحریف کردند!و همین سوءاستفادهها از نام #علی_شریعتی، برای تخریب شخصیت، تحریک رقیب و تحریف افکارش کافی بود!آنچنان که موافقانش علیه مخالفانش لشکرکشی نموده و بعضاً اقدام به ترورها کردند و مخالفانش بنام مخالفت با موافقانش، او را به حاشیه راندند و نسل جوان جامعه را از فرصتهایی که دکترعلی شریعتی برای رشد آنها پدید آورده و میتواند همچنان پدید آورد، محروم ساختند؛
و این اوج ناسپاسی نسبت به یک انسان خودآگاه، دردآشنا، عدالتخواه و خداپرستی است که با تمام احساس و تفکراتش، دشمن «زر و زور و تزویر» بود و به نظام «امت_امامت» عقیده استواری داشت...دیروز چهل و پنجمین سالگرد رحلت مرموزانه و غریبانهاش در غربت لندن بود؛ در همانجایی که او کانون استعمار ضدبشریش میدانست... برایش غفران و رضوان الهی مسئلت میکنم؛ بویژه امروز که «علی و فاطمه»(علیهماالسلام)، دو قهرمان فرا اسطورهای آفاق افکارش، بهم رسیدهاندصفحاتمجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maraminsplus.ir/mohammadali_raminble.ir/join/ZDA1ODBlZD۱۹:۵۴
دکترعلی شریعتی:این قرن،
«قرن ازدواج علم و پول» است!خودم دیدم، «بازار بردهفروشی» در آفریقا نیست، بلکه در کمبریج است؛ در دانشگاه هاروارد است؛ در دانشگاه سوربون است؛ آن هم، نه عمله و کنیز؛ بلکه (از جنس) بزرگترین نبوغ های بشری.سرمایهدارها میآیند جلوی کلاس شاگرد اولها، شاگرد دومها و شاگرد سومها را میگیرند و حراج میکنند (به مزایده می گذارند): این میگوید: «من ده هزارتومان میدهم» آن میگوید: «ما ۱۵هزار تومان میدهیم، یک اتومبیل هم میدهیم»؛ یکی دیگر میگوید: «راننده هم میدهیم»؛ یکی دیگر میگوید: «یک سکرتر هم میدهیم»... و بالاخره آن کسی که پول بیشتری میدهد، به مزایده، این آقای نابغه را بر میدارد، به کارخانهاش میبرد و میگوید: همین جا بایست و هر چه به تو گفتم، بساز!؛ او هم میگوید: «چشم»!پس فرق بردهی جدید و بردهی قدیم، این است که بردهی قدیم، اربابش را انتخاب نمیکرد، ولی برده جدید، خودش اربابش را انتخاب میکند...اگر «علم» به فروش سرمایهداری نرود، فقط به درد سخنرانی میخورد! این قرن، «قرن ازدواج علم و پول» است؛ این دو، همیشه در تاریخ، ضد هم بودند؛ حالا ازدواج کردهاند و فرزند نامشروع آنها «ماشین» (صنعت و تکنولوژی های نو به نو) است؛ مسلما وقتی علم با پول ازدواج کرد، معلوم میشود: کدام آقاست، کدام عیال...!(کتاب نیازهای انسان امروز-صفحه ۹)پ.ن.:
یکی از دلائلی که روشنفکران امروز، هیچگاه دکترعلی شریعتی را مال خود ندانسته و نمیدانند، آن است که شریعتی، بشدت ضد «غربگرایی» و مخالف سرسخت «غربگرایان» بود و همه غربگرایان، در تمام حوزههای فرهنگی و هنری و سیاسی و علمی و اقتصادی را، «بردگان سرمایهداران» میدانست؛ فارغ از اینکه خودشان بفهمند یا نفهمند؛ چه بپذیرند و چه نپذیرند.با شناختی که از آن «انسان زمانه خویش» دارم، اگر او امروز در زمانهی ما بود و میدید که چگونه، امام خامنهای یکتنه، رهبری ملتهای مستضعف را برای سرنگونی نظام سرمایهداری خونآشام و آدمخوار به قیام فراخوانده و ایران را به پایگاه اصلی مقاومت جهانیان در برابر گردنکشان غربی در آورده، با همه وجودش، رهبر انقلاب را همان فرستادهای میدانست که برای رسالتی بزرگ، بشریت را مهیا میکند تا بردگان همیشگی زمین را، با آمدن منجی موعود، از اسارت بردهداران صهیونی نجات دهد...صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maramin ایتاsplus.ir/mohammadali_ramin سروشble.ir/join/ZDA1ODBlZD بله۱۹:۵۴
سال۱۳۸۵ بهعنوان مدیرکلفرهنگی سازمان میراثفرهنگی و گردشگری، تدوین «منشوراسلامی گردشگری» را مطرح و پیگیری کردم تا ایران را با اینهمه سرمایهتاریخی و ثروتمعنوی، #عبادتگاه_جهانیان، معرفیکنیم؛ لیکن مسئولان امر نپذیرفتند و بنده هم مسئولیت را واگذار کرده و دنبال کار خودم رفتم! حقیقتا، عظمتِتاریخی، شکوهمعنوی و زیباییطبیعتِایران، همچون گمشدهی جهانیان، موجب نشاطِمعنوی، همه انسانهاست!کافیست، ارادهای باشد تا این حقیقت بهباور بنشیند و درجهت گسترش و تقویت ارزشهای اخلاقی در میان ایرانیان و جهانیان شکوفا شود!
بههمین دلیل، نگاه وزیر به میراثفرهنگی و گردشگری، تعیینکننده خطمشیفرهنگیدولت است.
تعریفدرست از #شادی_و_نشاط در فرهنگ دینی و تفکیک آن از هرنوع لهوولعب متعارف، مسیردولت را در راستای بسترسازی برای ایجاد تمدن معنوی در برابر تمدن مادی مالامال از شهوت و هرزگی غرب، هموار خواهد کرد.
صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maraminsplus.ir/mohammadali_raminble.ir/join/ZDA1ODBlZD
بههمین دلیل، نگاه وزیر به میراثفرهنگی و گردشگری، تعیینکننده خطمشیفرهنگیدولت است.
تعریفدرست از #شادی_و_نشاط در فرهنگ دینی و تفکیک آن از هرنوع لهوولعب متعارف، مسیردولت را در راستای بسترسازی برای ایجاد تمدن معنوی در برابر تمدن مادی مالامال از شهوت و هرزگی غرب، هموار خواهد کرد.
صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maraminsplus.ir/mohammadali_raminble.ir/join/ZDA1ODBlZD
۱۲:۳۹
[ Video ]«روزان بار»، بانوی کارگردان و نویسنده آمریکایی بدون اشاره به پیچیدگی روابط نئونازیها و صهیونیستها برای جنگ افروزی در اروپا، میگوید: خودم اصالتا اوکراینی هستم؛ جماعت بزرگی از نئونازیها در اوکراین هستند!
آنها تمام خانواده مرا کشتند؛ پدربزرگها و مادربزرگهایم و دهتا از خواهر و برادرانم را زنده زنده زیر خاک دفن کردند. نمیفهمم چرا خیلیها در اوکراین به نئونازیها گرایش دارند؟ اما این چیزی است که مرا میترساند. وقتش فرارسیده که مردم بیدار شوند و به جای باور کردن مطالب تلویزیون، خودشان تحقیق کنند. من تلاش کردم تا ذهن مردم را فعال کنم؛ حالا هرکسی هرچه میخواهد، بگوید! کوشیدم تا آنها را از اسارت رسانهها در بیاورم؛ من این کار را در راه خدا انجام میدهم.
مجری: اینجا روزولت در پاسخ تو گفته: «من درک میکنم که چه میگویی و به دیدگاههایی که داری، شناخته میشوی»؛ میخواهم بگویم، شاید درست نباشد که بگویی همه سربازان اوکراینی، مشتی نازی هستند!
بار: مگر نماد صلیب شکسته (نازی ها) را روی بازوان سربازان اوکراینی ندیدهاید؟ مجری: ببین، رئیسجمهور اوکراین خودش یهودی است، پس نباید یک نازی باشد!
بار: میدانم، ولی آدم خوبی نیست؛ آیا همه یهودیان انسانهای خوبی هستند؟! تو را خدا برچسب یهودستیزی به من نزنید! مگر هرکس یهودی(صهیونی) است، یهودیان را دوست دارد یا کارخوبی برای آنها انجام میدهد؟!
نکته توییت من این بود: اگر از نژادشما باشند، آیا طرفدارشما هم هستند؟ یعنی چون از رنگ شمایند، به این معنا نیست که صدای شما را خفه نخواهند کرد؛ مردم بیدار شوید!یهودیان قربانی صهیونیستها
«روزان بار»، بانوی کارگردان و نویسنده آمریکایی بدون اشاره به پیچیدگی روابط نئونازیها و صهیونیستها برای جنگ افروزی در اروپا، میگوید: خودم اصالتا اوکراینی هستم؛ جماعت بزرگی از نئونازیها در اوکراین هستند!آنها تمام خانواده مرا کشتند؛ پدربزرگها و مادربزرگهایم و دهتا از خواهر و برادرانم را زنده زنده زیر خاک دفن کردند. نمیفهمم چرا خیلیها در اوکراین به نئونازیها گرایش دارند؟ اما این چیزی است که مرا میترساند. وقتش فرارسیده که مردم بیدار شوند و به جای باور کردن مطالب تلویزیون، خودشان تحقیق کنند. من تلاش کردم تا ذهن مردم را فعال کنم؛ حالا هرکسی هرچه میخواهد، بگوید! کوشیدم تا آنها را از اسارت رسانهها در بیاورم؛ من این کار را در راه خدا انجام میدهم.مجری: اینجا روزولت در پاسخ تو گفته: «من درک میکنم که چه میگویی و به دیدگاههایی که داری، شناخته میشوی»؛ میخواهم بگویم، شاید درست نباشد که بگویی همه سربازان اوکراینی، مشتی نازی هستند!بار: مگر نماد صلیب شکسته (نازی ها) را روی بازوان سربازان اوکراینی ندیدهاید؟ مجری: ببین، رئیسجمهور اوکراین خودش یهودی است، پس نباید یک نازی باشد!بار: میدانم، ولی آدم خوبی نیست؛ آیا همه یهودیان انسانهای خوبی هستند؟! تو را خدا برچسب یهودستیزی به من نزنید! مگر هرکس یهودی(صهیونی) است، یهودیان را دوست دارد یا کارخوبی برای آنها انجام میدهد؟! نکته توییت من این بود: اگر از نژادشما باشند، آیا طرفدارشما هم هستند؟ یعنی چون از رنگ شمایند، به این معنا نیست که صدای شما را خفه نخواهند کرد؛ مردم بیدار شوید!یهودیان قربانی صهیونیستها۹:۰۰
محمدعلی رامین:دشمن میداند که دوستان نمیدانند!قسمت اول:هاشمیرفسنجانی که رئیس جمهور شد، یک کابینه «غیرسیاسی» تشکیل داد تا اعضای دولتش، فرمانبر خاندانش باشند؛ مثل خاندانهای پادشاهی اروپا در قرون ۱۷-۱۸، مثل شاه پهلوی یا پادشاهان آلسعود. سیاست خارجی خود را «تنشزدایی» نامید؛ حکم امام خمینی علیه سلمان رشدی را «فتوا»ی مجتهدی دانست که فوت کرده و لازم الاجرا نیست؛«گفتگوهای انتقادی» را با اروپا پذیرفت و ایران را در جایگاه متهم بینالمللی نشاند و غرب را به عنوان «مدعی العموم جهانیان» به رسمیت شناخت.با دانشگاه آزاد، علوم انسانی غربی را در سراسر کشور گسترش داد؛ دختران و پسران ایران را به مهاجرت در تنهایی و غربت در شهرهای دور دست کشانید، تا هم خودشان و هم محیط سالم شهرستانها را آلوده سازند.با خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران، چاپلوسپروری را ترویج و تجملگرایی را توجیه کرد.شهردارتهران او، غلامحسین کرباسچی میگفت: ما باید زندگی در تهران را چنان گران کنیم و شهر را به گونهای اداره کنیم که جز ما کسی نتواند تهران را مدیریت کند.با کمک صداوسیما (علی لاریجانی)، سلبریتیهای سبکسر و پولکی را جایگزین منتقدان سیاسی خودش کرد تا حرفهای نسنجیده و خوشایند آنها را جایگزین سخنان سنجیده و ناخوشایند منتقدین خود کند. موسیقی فاخر ایرانی را با ترانههای تقلیدی لسآنجلسی و دوران پهلوی جایگزین کرد.کلیدواژههای ایدیولوژیک نهضت و نظام اسلامی را با واژگان سکولاریستی جایگزین نمود و بالاترین خیانت را به مبانی اعتقادی انقلاب اسلامی کرد. محمدخاتمی با سلسله بیپایان دوگانهسازیها آمد تا نظام را به چالش و مردم را به مقابله با رهبری بکشاند:دوگانه دین_آزادی، استبداد_لیبرالیسم، خشونت_تساهل/تسامح دینی، اسلام_جامعه مدنی، حاکمیت دوگانه (انتخابی و انتصابی)، دشمنتراشی_گفتگوی تمدنها،...قداستزدایی از همه مقدسات اسلامی و انقلابی و بزککاری جنایات ضدبشری غرب را سرلوحه روزنامههای زنجیرهای خود کرد.احمدینژاد ظاهراً با انگیزه خدمترسانی به مردم و جبران خیانتهای هاشمی و خاتمی آمد، اما به مرور، چنان انتظارات مردم را از حکومت بالا برد تا جز خودش کسی نتواند جوابگوی آنها بشود و چون در میانهراه دید که توقعات ایجاد شده، فراتر از امکانات موجود و ظرفیت وجودی اوست، به حاشیهپردازی روی آورد و خودسالاری را بر احزاب و جناحها و شخصیتهای سیاسی و مذهبی تحمیل کرد؛ و آنگاه که با مقاومت متقابل مواجه شد، از سال ۱۳۹۰ به فرافکنی علیه ساختار و تقابل با رهبری متوسل شد و آشکارا عموم مردم را به تردید و انقلابیون را به سرخوردگی و درماندگی کشانید.اما حسن روحانی، شاهکار هاشمی رفسنجانی، عمدتاً برای تحقیر هویت ایرانی و تحریف ماهیت نظام اسلامی آمد!... بخش دوم یادداشت را اینجا بخوانید: eitaa.com/maramin/912صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maraminsplus.ir/mohammadali_raminble.ir/join/ZDA1ODBlZD۱۰:۰۵
محمدعلی رامین:دشمن میداند که دوستان نمیدانند!قسمت دوم:وقتی اعجوبهای بنام حسنروحانی که شاهکار تربیت و تحمیل هاشمیرفسنجانی بود، به ریاستجمهوری رسید، تحقیر هویت ایرانی و تحریف ماهیت نظام اسلامی به طرز جنون آمیزی پیگیری شد!...از روز اول تا روز آخر ریاستش، بدون یک لحظه توقف یا تأمل، مردم را از استعداد و توان خدادادیشان مأیوس، از حکومت و مدیریت کشورشان، ناامید و دولت آنها را به ترحُم دشمنان مملکت محتاج و به دریوزگی اشرارجهانی وادار ساخت.کار و تولید را تعطیل و تنبلی و فقر و فلاکت را بر جامعه تحمیل کرد.در مذاکرات «برجام»، واگذاری امتیازات ملی به دشمنان و خدمت به منافع بیگانگان را افتخاری شایستهی بذل هزاران سکه طلا معرفی کرد. و برای غافل کردن ملت از تبهکاری یا سهلانگاری دولتش، همهی قشرها و طبقات جامعه را سرگرم اینترنت نمود و آنها را «مطلقاً» در اختیار شبکههای اجتماعی دشمنان بشریت قرار داد تا نوامیس فرهنگی و مقدسات دینی آنها به تاراج برود.مفهوم حاکمیت اسلامی را به تمسخر گرفت و سیاست و تدبیر امور را به ابتذال کشانید و با شگردهای فرافکنی، حرمتشکنی، توهین به منتقدان، جنگروانی علیه رقبا و بذل و بخشش از بیتالمال و دادن حقوقهای نجومی، مفهوم «جمهوری اسلامی» را از عدالت و صداقت و معنویت تهی و ساختارش را غیرقابل اعتماد نشان داد.با بیخیالی نسبت به سرنوشت جامعه و مشکلات فزایندهی نیازمندانی که روزافزون میشدند، از یکطرف و گسترش اشرافیگری به سبک هاشمی از طرفدیگر، همراه با دروغگویی بیشرمانه و مکرر، سبکسری دربرابر مواضع امام خامنهای و تشدید دوقطبی سیاسی_اجتماعی در امتداد فتنه ۸۸، عملا اصل مشارکت سیاسی را نفرتانگیز ساخت و طیفهای مختلف مردم را نسبت به یکدیگر بدبین و عصبی نمود و نگرش مردم به کارگزاران حکومت را مالامال از کراهت و برائت و خشم و انزجار کرد، تا اینکه «کرونا» هم آمد...با شروع پاندومی کرونا، حسنروحانی از انظارعمومی، حتی در جلسات هیأت دولتش غائب شد و نظیر حوادث قبلی سیل و زلزله، عملاً ملت ایران را در شدیدترین شرایط ترس و یأس و فقر و بیپناهی در برابر پاندومی، بدون رئیسدولت رها کرد و بجای آن، وقتی کسب و کارها تعطیل و ارتباطات واقعی مردم باهم قطع شد، افکار و اذهان جامعه، بویژه کودکان و نوجوانان را در منجلاب فضای پُرآسیب و دنیای ناشناخته مجازی به اسارت گرفت تا مردم نجیب و مؤمن ما با بیگانگانی مرموز و موجوداتی موذی همراز شوند که هیچ چیزی بنام اخلاق و ارزشهای مشترک انسانی را به رسمیت نمیشناسند...و دشمن میداند که دوستان هنوز هم نمیدانند، به تبع هاشمی و خاتمی، حسنروحانی چه بلایی بر سر مملکتشان آوردهاست...صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maramin/912splus.ir/mohammadali_raminble.ir/join/ZDA1ODBlZD۱۰:۰۵
محمدعلی رامین:دشمن میداند که دوستان هنوز هم نمیدانند!قسمت سوم: عوارض چهار ضربه مستقیم حسن روحانی به ارکان مملکت، دنباله دار است:یک- تحریف مفاهیم دینی، به تبعیت از خاتمی، برای توجیه سرسپردگی خود در برابر گردنکشی آمریکا.دو- افشای اسرار علمی و صنعتی و حتی نام دانشمندان هستهای ایران به باند استکبارصهیونی.سه- واگذاری اسرار پنهان یکایک شهروندان به دشمنان ایران از طریق شبکههای مجازی صهیونی.چهار- رواج هنجارشکنی نسبت به شخص رهبری و تخریب اعتبارملی ساختار دینی حکومت که صدای خبیثانه آن از حلقوم هنجارشکنان پائیز گذشته شنیده شد.
ضربه خائنانه وی در جهت ورشکستگی اقتصادی کشور، از جمله تعطیلی تولید، حراج ده ها هزارکیلو ذخائر طلا و ده ها میلیارد ارز کشور، ان شاءالله در دولت جدید، جبران شده و می شود، اما آن ضربات چهارگانه را نباید نادیده گرفت.دو سال پایانی دولت روحانی هولناکترین و زیانبارترین مقطع حیات فردی و اجتماعی ملتی است که تعادل روحی و روانی نسل جوان و نوجوانش بهم ریخت، هنجارهای اخلاقی و ارزشهای دینی و عواطف ملی آنها متحمل صدمات جبرانناپذیری شد؛ در حالیکه کرونای منحوس با بیتدبیری کارگزاران روحانی، روزانه بیش از هفتصد قربانی از جامعه ما میگرفت تا ایرانیان تسلیم اراده آمریکا بشوند... شبیه شگرد «کشتار ایرانیان در جنگ اول»، به منظور پذیرش اراده انگلیس در تحمیل رضاخان بر ایرانیان!ممکن است کسی بگوید: هرچه بود، دولت روحانی تمام شد، اما جمهوری اسلامی با مردمش ایستادند و از آن گردنه هشتساله هم عبور کردند؛ بله، ولی به شرطی که ضایعات ماندگار آن ۸سالمخرب را ببینیم که چگونه روح و روان و اعصاب و افکار بخشی از جامعه ما را بشدت مجروح و مصدوم کرده است: ترس و یأس از آینده در جوانان؛ خانوادههایی فروپاشیده؛ نسلی که جوانیش را بر بادرفته میدیده و هنوز هم مضطرب است؛ با سلسله اعصابی درهم شکسته، خشمی فروخفته، بغضی در گلو مانده، تنها و بیکس، فقیر و بیکار، بدون هیچ چشماندازی؛ در قعر بنبستی بیمنتها و تحمیل شده توسط دولتی که امیدوارانه دوبار او را برگزید...چه کسی پاسخگوست؟سیر صعودی گسترش بیماریهای روانی و عدم تعادل عصبی افراد سنین مختلف، رشد طلاق، دزدی، خودکشی، اعتیاد، هنجارشکنیهای بسیار دهشتناک، مهاجرت طیفهای متنوع به خارج، دعواهای درون خانگی، میان همسایگان و در محیطهای کسب و کار، از یک طرف و کاهش خطرناک آمار تولید و صادرات و ترس از ازدواج و فرزندآوری و همه شاخصهای مثبت یک زندگی امن اجتماعی، بخشی از آثار نکبتباری است که دولت خبیث روحانی بهطور محسوس برجای گذاشت که نمایش حیرتانگیز و غافلگیرکننده خیابانی آشوبها و اغتشاشات پاییز گذشته، ظهور «سطحی» از لایههای بیرونی این آسیبها بوده که در دولت سیدابراهیم رئیسی خودنمایی کرده است...آیا دوستان این بخشها از نقشهی جامع دشمن را میبینند و میتوانند ادامه نقشه را دریابند؟ صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maraminsplus.ir/mohammadali_raminble.ir/join/ZDA1ODBlZD۱۰:۰۶
محمدعلی رامین:با کدامین دلیل، دشمن میداند که دوستانما نمیدانند!؟قسمت چهارم:محمدجواد ظریف، یک فرد بیسواد نیست؛ او هم مثل «کاندولیزا رایس» (وزیرخارجه جورج واکربوش) دانشآموخته دانشکده «روابط بین الملل- دانشگاه دنور» است که مؤسس و مدرس آن «ژوزف کوربال» یهودی، پدر مادلین آلبرایت (وزیر خارجه بیل کلینتون) است! ظریف اخیراً از معاهده دو قرن پیش ترکمنچای دفاع کرده و گفته: «باید به اندازه تواناییهایمان، آرزو کنیم»...! منظورش چیست؟آیا میخواهد، از شگرد دولت بریتانیا در تحریک روسیهتزاری مبنی بر ادامه جنگ علیه ایران و ترساندن دولت قاجار از ادامه «مقاومت بیهوده!»، دفاع کرده و سیاست انگلیس را برای تسلیم کردن فتحعلیشاه قاجار توجیه کند؟️شاید!...آیا او میخواهد، در ادامه آن ابراز نظرش در دانشگاه تهران که «آمریکا میتواند با یک موشک کل سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد»، آنهم در اوج مذاکرات برجام، باز هم آمریکا را به ادامه فشار علیه جمهوری اسلامی تشویق نموده و نظام اسلامی را از «هرگونه مقاومت» بترساند؟شاید!...آیا او میخواهد، مثل اظهارات گاهوبیگاه سلفش «علیاکبر صالحی»، آرمانگرایان انقلابی را افرادی خیالپرداز و غیرواقعبین معرفی و آنها را در درون جبهه انقلاب، مطرود و منزوی کند؟ شاید!...اما شایدهم او دارد صادقانه بر اساس «اطلاعات موثق دشمن» از وضعیت «ورشکستگی روانی» بخشی از سیاسیون و جامعه که با هر حیله و نیرنگ در هشت سال «جنگ روانی» تیم روحانی، بشدت فرسوده و خسته و بیرمق و ناامید شدهاند، گزارش میدهد که «امکان مقاومت مملکت» بشدت کاهش یافته و نظام باید از آرمانهای اسلامی و منافع ملی خود عدول کند...؟!!!شاید!!دشمن میداند که دوستانما، غالباً نمیدانند که اراجیف خاتمی و روحانی و ظریف و نظایر آنها بسیار حساب شده و هدفمند و دقیق است و مثل «بنزین بر روی آتش زیر خاکستر» عمل میکند؛ لذا یا با سادهانگاری و خوشبینی، اراجیف آنها جدی گرفته نشده و از کنارشان عبور میشود؛ یا با کم حوصلگی و بدون دوراندیشی، صرفاً با پرخاشگری و اعتراض، مجازات قضایی آنها درخواست می شود!انگار دوستان انقلاب نمیبینند که این «افعیهای پُرحوصله» در گوشه دنج و امن خود مترصد لحظاتی آرمیدهاند تا در آشفتگی اذهان جامعه، سالی «چند جمله سفارشی» را به مخاطبان خود منتقل کنند و حق و باطل را چنان ممزوج سازند که حتی نیروهای حزباللهی هم «دوست و دشمن» را جابجا بگیرند و حملات خود را متوجه ابزارحکومت نمایند تا راهبردهای رهبری نظام زمینگیر شوند...شاهد مثال آنکه امام خامنهای از ضرورت قطعی و فوری «جهادتبیین» میگویند و دوستانما از ضرورت فوری محاکمه و مجازات قاطع بیحجابان و روحانی و خاتمی و...صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maraminsplus.ir/mohammadali_raminble.ir/join/ZDA1ODBlZD۱۰:۰۶
محمدعلی رامین:چگونه «مهاجرت»، همشأن «جهاد»، ستودنی میشود؟!به این جوانبمثبت «مهاجرت» هم بیاندیشیم و هم کمک کنیم:- برکات پدیدهمهاجرت را برای رشد و آگاهی و بیداری خود فردمهاجر بپذیریم؛ فارغ از هر علل و عوامل مهاجرتش.- آینده را ببینیم که هستههایاولیه تمدننویناسلامی، همهجا با مشارکت مهاجران ایرانی شکل گرفتهاند.- فعلاً با رفتن هر نخبهای، جایی برای ظهور و رشد نخبهای دیگر باز میشود و جامعه نخبگانیما به پویایی و پیشرفت و تکامل خود ادامه میدهد.- باید باور کنیم که نجات جوامع رو به انحطاط غربی، تنها به وسیله گروههایی از تبار پاکان و نسلهای سالمبشری میسر میشود و همین هموطنان مهاجر، «در آیندهای نه چندان دور» بخشی از منجیان جوامع غرب خواهند شد.- جامعه ایرانی، نه فقط به دلیل انقلاب تحول آفرین اسلامی که شور عاطفی و شعور انسانی را از پرتو آموزههای شیعی به اوج رسانده، بلکه به دلائل فراوان در فرازوفرودهای تاریخکمنظیر خود، یک جامعه سالم و معناگرا، با فضیلت و صبور و مقاوم و آزاداندیش را نشان داده که خلاف جوامع سکولار غربی، نخبگانش نیز صرفاً یک عدهای قلیل نیستند که در مراکز خاصی تربیت میشوند و اگر آنها بروند، جامعهی ما از خردمندی و ارزشهای انسانی تهیشده و رشد علوم و فنون ما متوقف خواهد شد! هرگز؛ بلکه غالب نخبگان برجستهما از اقصی نقاط محروم و دورافتاده برخاستهاند و موجب رونق مراکز علمی و فنی و هنری و ورزشی هرکجا شده و میشوند.- انقلاباسلامی با شعارهای جهانشمول و آرمانهای بزرگ انسانی، مرزهای تحمیلی سیاسی_جغرافیایی را درنوردیده و با هدایتهای ولیفقیه، مردم ایران را از نگاههایتنگ محلی و بومی و قبیلهای و ملی رها ساخته و هزاران انسان با نگاه جهانشهری را تربیت کرده که در محدوده هیچ مرزی نمیگُنجند.- از منظر امام خامنهای، «مهاجرت» به معنای کنارهگرفتن موقت جهت ایجاد آمادگی، مهارتآموزی و دانشافزایی بمنظور آباد کردن خاک و رشد کشور، امر مفیدی است. اما مذموم و ناپسند، آن مهاجرتی است که به معنای فرار کردن از جبههمقاومت برای پیشرفت کشور باشد و به هضم شدن در معده نظامجهانی یا تبدیل شدن به پیچ و مهره نظام سرمایهداری منجر شود؛ و البته این وضعیت، «سرنوشت محتوم» همه مهاجران نیست.- بیش از چهار دهه، نه فقط شهروندان ایران، بلکه پیروان انقلاب اسلامی در سراسرجهان، توسط نظام ولایی به عنوان «شهروندانی با نگاه جهانی» رشد داده شده و میشوند؛ بنابراین پیروان امام خامنهای و نظام ولاییما، از هرکجا و در هرکجا که باشند، «شهروندان جهانی انقلاب اسلامی» هستند و هرگونه قیدوبندهای سلطهگران حاکم بر جهان را نفی میکنند.- یکی از نمادهای همین پدیده مثبت مهاجرت، آمادگی هزاران نخبه در عرصه جهان، بویژه از امت اسلامی، برای مهاجرت به ایران اسلامی است؛ بخاطر امتیازات فوقالعادهای که برای هدایت و سعادت بشریت فراهم آورده است؛ هرچند عدهای خلاف آن فضاسازی کنند.دوگانهسازیهای واژگونهای که از مهاجران به مفهوم «مردمانی علیه فرهنگ و استقلال کشور، علیه انقلاب، علیه نظام و علیه مسئولان» ساخته و پرداخته میشود، صرفاً سوءفهم و سوءاستفاده منفی سیاسی از یک پدیده مثبت منتج از انقلاب جهانی اسلامی، در گام دوم است. این فهم غلط که مهاجران را «پناهنده به بیگانه» تلقی میکند، هم جاهلانه و هم ظالمانه است؛ زیرا دلائل مهاجرت افراد بسیار متنوع و فراکلیشهای است. اشکال مهم این تحلیلهای جانبدارانه سیاسی که نظام را رو به انحطاط فرض میکنند، ناشی از آن است که درک درستی از تغییر شرایط سیال جهانی ندارند، موقعیت ممتاز ایران در منطقه و جهان جدید را لجوجانه انکار می کنند و باور ندارند که اولاً هیچ ثباتی در اوضاع به ظاهر ثابت غرب وجود ندارد و ثانیا طراحی کلان نظام در گام دوم انقلاب را نمیشناسند؛ لذا به زودی بر ناباوران نیز مشخص میشود که هر تغییراتی در داخل یا خارج، نگرش و گرایش کسانی را که امروزه با انگیزه سیاسی هم مهاجرت میکنند، بهم خواهد زد و آنها نیز در راستای اهداف بلند نظام اسلامی تغییرجهت خواهند داد.در عینحال امام خامنهای، وظیفهی مسئولان را ایجاد فضای اشتغال مناسب، زمینهسازی رشدعلمی متناسب با استانداردهای جهانی و ایجاد شرایط بهرهبرداری از نخبگی نخبگان میدانند که مبحث دیگری را میطلبد.صفحات مجازی محمدعلی رامین
eitaa.com/maraminsplus.ir/mohammadali_raminble.ir/join/ZDA1ODBlZD۱۹:۲۸
جریانشناسی انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری و سهاولویت نظام جمهوریاسلامی در انتخابات هشتم تیرماه ۱۴۰۳ از ابتدای تأسیس جمهوریاسلامی، سه جریان درون حاکمیت باهم به رقابت پرداختهاند:اول- غرب باورانی که نظام منتج از انقلاب اسلامی را «درون ساختار نظام بین الملل» تعریف کرده و هر گونه تمایز و تفاوت آن را با ساختارهای بینالمللی به زیان کشور دانسته و همواره در صدد تعدیل و اصلاح نظام بودهاند؛از منظر این جریان، اسلامیت نظام و اصل ولایتفقیه صرفاً در چارچوب سکولاریسم (عدم تداخل دیانت با سیاست)، اومانیسم (نفی مشروعیتالهی حکومت) و لیبرالیسم (نفی هرنوع محدودیت شرعی و اخلاقی در فرهنگ و سیاست و اقتصاد) قابل تعریف و پذیرش است و بس؛آنها طی ۲۷سال گذشته، خود را «اصلاح طلب» نامیده و طیف متنوعی را تشکیل میدهند.
دوم- باورمندان به اسلامیت حکومت و پذیرش اجمالی تفاوتهای جمهوری اسلامی با ساختار نظام بینالملل، همراه با اخلاص و حرمت و ارادت و محبت نسبت به اصل ولایت فقیه و اعتقاد به پیروی از ولیفقیه «در حد توان خود»، جریان موصوف به «محافظه کاران» را تشکیل میدهند که ابتدا عنوان «پیروان امام و رهبری» را بر خود گذاشتند و اخیراً نیز موسوم به «اصولگرایان» شدهاند؛این طیف مؤمن و متعهد و سنتی، اندیشههای ولی فقیه را در «نظر»، تأیید میکند، اما در "عمل" بعضاً «غیرقابل اجرا» میداند و کارنامه موفق را از آنِ کسانی میداند که با نگرش «معتدل» و متکی به «عقلانیت ابزاری» و با کمک «تکنوکرات»های مسلمان، همواره در صدد ایجاد صلح و هماهنگی میان نظام اسلامی با قدرتهای غربی بوده و هست.خط قرمز و نهایت تلاش و مجاهدت افراد شاخص آن (مانند هاشمی رفسنجانی)، اجتناب از نارضایتی آمریکاوانگلیس است.
سوم- انقلابیون ولایتمدار که ولیفقیه را "امام امت اسلامی" دانسته و نظام "امت_امامت" را طرحی نو در عرصه سیاست جهانی میدانند و منظومه فکری امام خمینی و امام خامنهای را برای اصلاح ساختار نظام ظالمانه بینالملل، ضرورتی قطعی میشناسند که هم باعث تحقق عدالت و رشد و پیشرفت و عظمت جمعی ایرانیان است و هم با همراهی امت اسلامی و محوریت جبهه جهانی مقاومت، بستر تحقق ظهور منجی معصوم را فراهم میآورد.این جریان انقلابی تابحال، همواره توسط «محافظه کاران» معتدل که خود را «عقل کل» میپندارند، هربار با یک مصلحتسنجی و به بهانهی جلوگیری از «پیروزی اصلاح طلبان»، از صحنه مدیریت کشور حذف شده؛ امروز نیز «بدون کارنامه» معرفی میشود تا حتی یکبار نتواند منویات امام خامنهای را در عرصه ملی و بینالمللی پیریزی و محقق کند.
اولویتهای نظام ولایی در صحنه انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم، به ترتیب اهمیت عبارتنداز:الف- فراهم کردن مشارکت متکثر و متنوع مردم در سیاست و اقتصاد و فرهنگ، با حضور حداکثری مردم در انتخابات
ب- حاکمیت اخلاق و آداب اسلامی و ظهور معنویت در تبلیغات انتخاباتی که منجر به حلول روحیه معنوی و برادری در مدیریت و ریاست اجرایی کشور شده و یک الگوی ممتاز برای جهانیانی خواهد شد که از ابتذال تبلیغات "دروغ و دغل و فحاشی و اهانت" در رقابت میان جوبایدن و دونالدترامپ خسته شده و در جستوجوی یک آلترناتیو و جایگزین مرام سیاسی هستند.
ج- انتخاب اصلح، رئیسجمهوری مغتنم، جهانشناس، متفکر در تراز انقلاب اسلامی، با برنامههایی برای تحول بنیادی در اقتصاد ملی، با انگیزه جوانگرایی و اعتماد به نیروهای انقلابی در عرصه ملی و جهان اسلام.
با این توضیحات مختصر، انتخابات حماسی و پرشور ایرانیان در هشتم تیرماه ۱۴۰۳ میتواند، نه فقط سرمایهگذاری ۴۵ساله جمهوریاسلامی در منطقه و جهان را در راستای آرمانهای انقلاب اسلامی به بهرهبرداری برساند، بلکه با همافزایی نهادهای حاکمیت برای بهرهگیری از امکانات داخلی و فرصتهای جهانی، ایران اسلامی را در قامت ابرقدرتی نوظهور، به اصلاح ساختار ظالمانه نظام بینالملل توانا سازد؛ ان شاءالله#سعید_جلیلی
محمدعلی رامینeitaa.com/maraminhttps://farsnews.ir/Mohammadali_Ramin
۱:۳۴
بازارسال شده از
این گزارشتعریضی به هیچیک از شخصیتهای محترم نیست؛ اما ضمن احترام به یکایک کاندیداها، پاسخی به بعضی از شبهات تکراری علیه برادرمان دکتر سعیدجلیلی است!چرا ایشان حاضر به تغییر مواضع خود برای بهرهبرداری از فرصتهای رأیآوری و جلبنظر افکارعمومی نیست؟چرا ایشان هرگز حاضر به فروختن آخرتش برای به دست آوردن مقام ریاست جمهوریاسلامی نیست؟چرا ایشان هیچوقت حاضر نشده، از منافع ملی برای جلب رضایت غربیها بذل و بخشش کند؟آیا عدم پذیرش دادوستد پشتپرده جرم است؟آیا صداقت و نجابت در تبلیغات انتخاباتی و امانتداری در صیانت از منافع ملی، نباید بالاترین امتیاز یک خادم ملت باشد؟از نظر بنده، دکتر #سعید_جلیلی، معیار حقوباطل نیست؛نه یک سوپرمن است و نه یک قدیس؛نه بههر قیمتی میخواهد رئیسجمهور بشود؛نه اهل بدهبستان سیاسی با فرصتطلبان است؛نه دنبال مریدپروری برای خویشتن است و نه خودش را برتر از دیگران میشمرد، اما چه کند که
با آرمانهای امام خمینی رشد کرده، منظومه فکری امام خامنهای را دقیقا مطالعه نموده و معتقد است که همه این تفکرات، عمیقا در راستای منافع، مصالح و سعادت ملت ایران هستند و لذا نمیتواند مبانی اندیشهایی رهبران انقلاب را برای خوشایند این و آن، رها کندچه اشکالی دارد که یک داوطلب ریاستجمهوری، برای تهییج افکارعمومی "نقش" بازی نکند و آنچه باور دارد، به زبان بياورد و صادقانه خودش را عرضه کند و بعد هم به آراء مردم احترام بگذارد و هیچکس را متهم نسازد یا تخریب شخصیت نکند؟!سعیدجلیلی نقطه اتکاءنظام در تحولات جهانی استمحمدعلی رامینeitaa.com/maramin
۱۸:۲۸
اولویتهای دولت دکتر سعیدجلیلی، عمق بینش و گستره نگرش علمی و گرایش عملی او را برای ایجاد تحول همهجانبه نشان میدهد: «انضباط مالی»، بسیار مهمتر از فسادستیزی است؛ اگر پیشاپیش جلوی ریختوپاش بیتالمال توسط مدیران نورچشمی و بذل و بخشش اموال عمومی به دوستان قدیم و جدید گرفته شود، سالانه حداقل ده_میلیارد دلار در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و فولاد و سیمان و غیره، عادلانه به سفره عموم مردم سرازیر خواهد شد«نقشآفرینی همهی مردم» در همهی امور مشترک اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی، عدالت را در جامعه ما فراگیر خواهد کرد و جلوی رانتخواری را خواهد گرفت و رانتخواران محترم را محدود و نامحترم خواهد کرد«اقتصادهای پیشران» یعنی اقتصاد دریامحور، اقتصاد روستامحور و اقتصاد مبتنی بر فرصتهای بیسابقه جهانی که هم اکنون در دسترس نظام جمهوریاسلامی هستند، اما نیاز به دولتی دارند که با اشراف به شرایطگذار بینالمللی که قطبهای جدیدی از قدرتجهانی در حال ظهورند، سهم عظیم کشورمان را تشخیص داده و مدبرانه پیگیری و محقق کند«خیزشعلمی با رویکرد فناوری جهشآفرین»، تا بستر «زندگی دانشبنیان» متکی به معنویت و اخلاق شکل بگیرد؛ مانند سلطه بر فناوری "هوشمصنوعی" که به زودی بر تمام ارکان و اجزاء امور زندگی بشر، تأثیری اجتنابناپذیر خواهد داشت؛ رئیسجمهوری که هوشمندانه در صدد پیشرفت علوم و فنون در همه عرصههای زندگی ایرانیان باشد، افقهای وسیع و بلندی را فراروی نسلهای آینده قرار خواهد دادبنابراین، سعیدجلیلی شایستهترین است#دکترسعیدجلیلی
محمدعلی رامینeitaa.com/maramin
۲:۲۸