••| مَكْتَبُ الحَيَاةِ |••
مرحله ۱۰ #زندگیموثر
مرور مرحله قبلی بیاید برای اینکه قشنگ مطلب جا بیفته برامون، در این مرحله مثالهایی رو از حرفی که در مورد طبیعتهای انسان تو مرحله قبلی گفتیم بزنیم
🧩 مثال ۱: یه نفر همیشه با عصبانیت واکنش نشون میده، بعدم میگه: «من از بچگی همینطوریم، اخلاقمه!»
در حالی که واقعیت اینه که این اخلاق، یه عادتِ ساختهشدهست نه طبیعت تغییرناپذیر! میتونه تمرین کنه، صبر یاد بگیره، واکنشهاش رو تنظیم کنه، ولی راحتترین کار رو انتخاب کرده: توجیهِ خودش...

🪴
🪞 مثال ۲: کسی سالهاست نماز نمیخونه یا کار خیر نمیکنه، میگه: «دیگه از من گذشته، اینا برای جووناست...»
در حالی که هنوز نفس میکشه و یعنی درِ تغییر بازه! اما ترجیح میده همون عادتِ بیعملی رو حفظ کنه چون تغییر، زحمت داره و درد داره. در صورتی که میتونه دوباره بسازه خودش رو… فقط باید بخواد.
حالا بهمون کمک کن و مثال ۳ رو تو دیدگاه برامون بفرست...
دیروز آقا مهدی قزلی یه خاطره از کتابخوانی آقا تعریف کرد که واقعاً همه رو میخکوب کرد.
این یعنی چی؟آرامش یک بحثه…فرماندهی جنگ یه بحث دیگه…رعایت نکات امنیتی، جابهجاییها و هماهنگیها هم هرکدوم یه دنیاست…یادداشتنویسی پای کتاب هم هست…اما اینکه حتی وسط جنگ هم کتابخواندن از روتین روزانهات حذف نشه؟این دیگه یه کیفیت درونیه، یه طبیعت ساختهشده. 🫀
بعد میپرسی چرا کتاب نمیخونی؟میگه: «من از اول همینجوری بودم…»یا: «وقت ندارم…»و کلی بهونهٔ تکراری!
درحالیکه اصل موضوع این نیست که وقت داری یا نداری؛موضوع اینه که چقدر برات مهمه...
۱۴:۰۴