••| مَكْتَبُ الحَيَاةِ |••
حکمت سوم - نهجالبلاغه.pdf
• برخی نهادها و مدیران محلی منابع را احتکار کردهاند تا بعداً در اختیار نیروهای خودی قرار دهند (بخل سازمانی).• مدیران ارشد از برخورد قاطع با تخلفات میترسند، چون ممکن است با نفوذ برخی افراد بانفوذ درگیر شوند (ترس مدیریتی).• در نهایت، مردم محروم و کمدرآمد که سالها منتظر خانه بودهاند، نه صدایی دارند و نه امیدی (فقر و غربت اجتماعی).
هر سه رذیلت در کنار هم، عدالت اجتماعی را از بین بردهاند و اعتماد عمومی را متزلزل کردهاند.
فضا پر از تردید و بیاعتمادی است. مردم بهجای دیدن عدالت اسلامی، احساس میکنند «فقرشان ننگشان شده» و «سکوت مسئولان، شریک ظلم».
• آیا باید با افشای عمومی فساد، ریسک بیثباتی را بپذیرد؟یا ابتدا اصلاح درونی و تدریجی انجام دهد تا سیستم از درون پاکسازی شود؟اگر ترس و محافظهکاری را کنار بگذارد، چگونه باید حمایت ساختاری برای خودش ایجاد کند تا قربانی تصمیم شجاعانهاش نشود؟
#نهجالبلاغه
۱۸:۴۳