ا

احادیث منابع انسانی

۴عضو

۱۱ اسفند ۱۳۹۸

۲۹۰ ارزشهای اخلاقی

۲۱:۱۱

۲۹۳ خصوصیات احمق

۲۱:۱۱

۲۹۸ اعتدال در دشمنی

۲۱:۱۱

۳۰۱ میزان عقل

۲۱:۱۲

۳۰۲ سرزنش دنیادوستان

۲۱:۱۲

۳۰۹ ظنون مومنین

۲۱:۱۲

۳۱۳ اخبار گذشتگان

۲۱:۱۲

۳۱۴ برخورد با متجاوز

۲۱:۱۳

۳۲۱ مشورت با رهبر

۲۱:۱۳

۳۵۰ ستمکاران

۲۱:۱۴

۳۶۳ نشانه بی خردی

۲۱:۱۵

۳۸۲ اخلاق پذیرشی

۲۱:۱۵

۳۹۲ شناساندن

۲۱:۱۶

۴۰۳ مسئولیتهای متعدد

۲۱:۱۶

۴۱۰ ارزشهای اخلاقی

۲۱:۱۶

۴۳۷ عدالت و بخشش

۲۱:۱۷

خصلت شگفت ۴۴۵

۲۱:۱۸

۴۶۶ دقت در مشاهدات

۲۱:۱۹

۱۹ اسفند ۱۳۹۸

نامه ۲۷ قسمت چهارمخصوصیات مدیران اجرایی

۲۱:۳۴

۲۱ مرداد ۱۳۹۹

#ضد_جاسوسی 21#قرآن#حدیث#فقه_الحکومه
undefinedundefinedundefined
undefinedقريش صبح روز پنجشنبه، دهمين روز بيرون آمدنشان از مكه در ذى الحليفه بودند، خروج آنها از مكه در پنجم ماه شوال و آغاز سى و دومين ماه هجرت صورت گرفته بود و آنها سه هزار شتر و دويست اسب همراه داشتند. چون به ذى الحليفه رسيدند ابو سفيان همراه اسب سواران بيرون آمد و آنها را در وطاء فرود آورد. پيامبر (ص) هم شب پنجشنبه دو جاسوس را، كه انيس و مونس، پسران فضاله بودند به سوى قريش روانه فرمود. آن دو در عقيق به قريش بر خوردند و همراه ايشان حركت كردند و چون قريش در وطاء فرود آمدند، آن دو خود را به پيامبر (ص) رسانده و خبر دادندش. مسلمانان در ناحيه عرض- كه ميان وطاء و احد و به سوى جرف است و امروز (زمان واقدى) عرصة البقل ناميده مى‏شود- زراعت كاشته بودند. در آن منطقه، بنى سلمه و بنى حارثه و ظفر و عبد الاشهل زندگى مى‏كردند. در آن هنگام چاههاى جرف بسيار كم آب بود و شتربانان شتران آبكش براى يك سطل آب، ساعتى معطل مى‏شدند، قناتهايى كه معاوية بن ابى سفيان حفر كرد، آب اين چاهها را به كلى خشك ساخت.
undefinedمسلمانان شب پنجشنبه ابزار و وسايل كشاورزى خود را به مدينه منتقل كرده بودند، ولى مشركان كه آمدند، شتران و اسبهاى خود را به زراعت و كشت ايشان رها كردند،- زراعت خوشه بسته و نزديك به درو بود، اسيد بن حضير در منطقه عرض بيست شتر آبكش داشت كه زراعت جو او را آبيارى مى‏كردند- مسلمانان در مورد كارگران و شتران و ابزار كشاورزى خود، رعايت احتياط كرده بودند. مشركان روز پنجشنبه را تا شتران و ابزار كشاورزى خود، رعايت احتياط كرده بودند. مشركان روز پنجشنبه را تا شب همانجا ماندند و شتران خود را جمع كردند و به آنها علف تازه دادند و شب جمعه هم همين كار را دو مرتبه انجام دادند. چون صبح جمعه رسيد خود و اسبانشان عرض را ترك كردند، در حالى كه در آنجا هيچ سبزه‏اى باقى نمانده بود.
undefinedچون قريش فرود آمدند و بارهاى خود را گشودند و آرام گرفتند، پيامبر (ص) حباب بن منذر بن جموح را مخفيانه براى كسب خبر و ارزيابى دشمن ميان ايشان فرستاد و به او امر فرمود: چون برگشتى نزد هيچيك از مسلمانان به من گزارش نده، مگر اينكه بگويى دشمن را اندك ديدم. حباب برگشت و در خلوت به پيامبر (ص) گزارش داد، پيامبر (ص) فرمودند: چه ديدى؟ گفت: اى رسول خدا، عددشان را سه هزار تخمين زدم، ممكن است اندكى كم يا بيش باشند. دويست اسب همراه دارند و حدود هفتصد نفر زره‏دار. پيامبر (ص) پرسيد: آيا زنها را هم ديدى؟ گفت: آرى زنهايى همراه ايشان ديدم كه دايره و طبل داشتند. پيامبر (ص) فرمود: مى‏خواهند قوم را تحريك كنند و كشته‏شدگان بدر را به ياد ايشان بياورند. آنگاه فرمود: به من هم همين اخبار رسيده است، از ايشان چيزى بازگو نكن، خداى ما را بسنده و بهترين وكيل است، خدايا به تو پناه مى‏برم و كار را به تو وا مى‏گذارم.

undefinedاجتهاد روشمند

۱۵:۲۳