عکس پروفایل مریم حاجی‌علی📚م

مریم حاجی‌علی📚

۱۴۸عضو
مریم حاجی‌علی📚
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined #برگی_از_تاریخ قرآن‌های روی نی ‌ لیلة‌الهریر بود. شبی سخت از شب‌های سهمگین جنگ صفین؛ صفین مکانی است نزدیک شام. زمان؛ سی و هفت سال پس از هجرت آخرین پیامبر خدا! گویند صدای چکاچک نیزه‌ها و تیرها و شمشیرها، موسیقی دهشتناک لیلة‌الهریر بوده است و عمار (پسر یاسر و سمیه) در همین جنگ به شهادت رسیده است. مقبره‌‌ی این یار نازنین مولا علی تا چند سال پیش و قبل از حمله‌ی داعش به سوریه، کنار مزار اویس‌ قرنی بود. اما بعد؛ جنگ بالا گرفته بود و با وجود امثال مالک‌اشتر، کار لشگر معاویه رو به پایان بود که اشعث نامی آن وسط خطابه‌ی صلح خواند و معاویه چون این خبر شنید به توصیه‌ی عمروعاص قرآن‌ها را به نیزه کرد! وجود آن همه قرآن در کشاکش جنگی چنان مهیب خود جای تأمل دارد و معنای آن جز این نیست که دشمنان مولای ما علی که خود قرآن ناطق است در بند و بساط جبهه‌ی جنگ‌، نفری یک مصحف با خود آورده‌اند؛ یاللعجب... همین‌که قرآن‌ها روی نیزه رفت در لشگر علی، چنان دوئیت افتاد و همان‌ها که تا دیروز فریاد می‌زدند؛ ما همه سرباز توئیم، امروز برای مولا خط و ربط مشخص می‌کردند که چنین و چنان کن! مولا حریف این جماعت خرفت و بدپیله نشد و نیز هرچه کرد برای حکمیت مالک‌اشتر یا ابن‌عباس را بفرستد، مقبول نیفتاد. جماعت ابوموسی‌ اشعری را فرستادند به مذاکره با عمروعاص و شد آن‌چه بسیار شنیده‌اید و خوانده‌اید... undefined #مریم_حاجی‌علی undefinedundefinedundefinedundefinedundefined #خط_روایت #جنگ_صفین #مذاکره undefinedروایت‌های خود در مورد پیشرفت ایران اسلامی را برای ما ارسال کنید. undefinedundefinedundefinedundefinedundefined @khatterevayat
اگر دست به قلم هستید عضو این کانال ایتا بشوید و آثارتان را برای ادمین ارسال کنید تا بقیه شما را بخوانندundefined

۱۷:۰۳

thumnail
#کاردستی_کودکانه برای تفهیم اهمیت ماه‌های مبارک رجب و شعبان و رمضان

۱۷:۳۷

undefined undefinedundefinedundefinedundefinedundefined#برگی_از_تاریخ
‌شقشقیه
‌‌توی گلوی شتر عربی یک پوست بادکنک‌مانندی قرار دارد شبیه ریه، که عرب‌ها به آن می‌گویند «شقشقه»! شتر که به هیجان بیاید، در این پوست می‌دمد و آن را از دهانش خارج می‌کند. ازقضا صدای دلخراشی هم ایجاد می‌کند. اما بعد؛ یک روز مولاعلی نشسته بودند بر منبر مسجد کوفه! [علامه امینی اسم بیست و هشت نفر از دانشمندان شیعه و سنی را با مستندات درست و حسابی در کتاب الغدیر آورده که ماجرای آن روز را نقل کرده‌اند‌.] مولا در این خطبه داشتند از کسانی گله می‌کردند که بیعت شکستند و از دین خارج شدند. با سوز دلی عجیب از ماجرای جنگ جمل و صفین و نهروان حرف می‌زدند و خیلی به هیجان آمده بودند و به قول معروف در نقطه‌ی اوج خطبه بودند که یک‌باره مردی از اهالی عراق بلند می‌شود و در بی‌وقت‌ترین زمان ممکن، یک نامه می‌دهد دست امام. امام نامه را درجا مطالعه می‌کنند و به این ترتیب آتش درون‌شان که برای اولین‌بار شعله‌ور شده بوده، در نطفه خاموش می‌شود...ابن‌عباس بلند می‌شود و به حضرت می‌‌گوید: «ای امیر‌مومنان کاش سخن خود را ادامه می‌دادید!»حضرت می‌گوید: «تلک شقشقة‌ هدرت ثمّ قرّت»‌ ایشان اشاره می‌کند به شقشقه‌ی توی گلوی شتر و می‌گوید که این سوز دل من هم مثل شقشقه‌ی توی گلوی شتر، لحظات کوتاهی بروز پیدا کرد و خاموش شد... آتشی بود که شعله‌ور شد و خلاصه نشد که بشود... این‌گونه بود که خطبه شقه‌شقه شد و کلام امام و دادخواهی مظلومانه‌ش ابتر ماند.شاید شما هم مثل من با خودتان بگویید کاش دستم به آن مرد عراقی، با آن نامه‌ی بی‌موقعش می‌رسید، ولی خوب است بدانیم که مولای ما کلی خطبه‌ و نامه و حکمت دیگر دارند که مثل خطبه‌ی شقشقیه ابتر نمانده‌اند.
undefined #مریم_حاجی‌علی
undefinedundefinedundefinedundefinedundefined#خط_روایت#مولا_علی_علیه_السلام
undefinedروایت‌های خود در مورد پیشرفت ایران اسلامی را برای ما ارسال کنید.undefinedundefinedundefinedundefinedundefined@khatterevayat

۸:۴۸

thumnail
فرنگیس دختر هجده ساله و خوش قد و بالای کرمانشاهی دل نترسی دارد. مردم تندیس او را با تبرزینی در دست، در میدان شهر نصب کرده‌اند تا یادشان بماند زنان و دختران این سرزمین در مقابل دشمن چه رشادت‌هایی از خود نشان داده‌اند...این دختر با تبرزین یک سرباز عراقی را به هلاکت می‌رساند و سرباز دیگری را اسیر می‌کند...این روایت باعث می‌شود به زن بودن خود افتخار کنید.من مطمئنم صحنه‌های مقاومت این زن را در هیچ فیلم اکشنی پیدا نخواهید کرد.
undefinedundefined

۲۰:۲۸

thumnail
شاید دنبال ایده باشید برای کادوپیچ کردن هدایای دخترها موقع ورود به مراسم اعتکاف

۱۰:۵۴

thumnail
یا حتی برای گل‌پسرهای معتکف

۱۰:۵۴

thumnail
دکور مراسم امروز مدرسه رو همین‌قدر ساده چیدیم

۱۰:۵۵

thumnail
بالاتر چهار تا متن فرستاده بودم درمورد حضرت علی علیه السلام امروز دخترها همه رو بصورت مونولوگ اجرا کردن و هم برای خودشون جذاب بود، هم برای بقیه...
اون کتابی که روی میز هست نهج‌البلاغه هستو در پایان این اجرا نفری یه استیکر دادیم به حضار که حاوی یه حکمت از نهج‌البلاغه بود

۱۰:۵۷

thumnail
هرچند فراموش کردیم شمع‌ها رو روشن‌ کنیم ولی شیرین‌ها رو خوردیم.خدا قبول کنه ازمون🥲

۱۰:۵۸

thumnail
برای اعتکاف اینو رنگی چاپ کردیم و قرار هست دخترها رو به گروه‌های پنج نفره تقسیم کنیم و بهشون مأموریت بدیم.این مأموریت رنگ و بوی شهدا رو داره

۱۱:۰۱

thumnail
یکی از فعالیت‌هایی که برای ایام اعتکاف نوجوانان در نظر گرفتیم، پویش سنگ‌هاستسنگ در مقاومت از دو جهت مهمهنماد اصلی: نشونه‌ی همون سنگی هست که حضرت داوود نوجوان از سپاه طالوت پرتاب کرد سمت جالوت و اون رو درجا نابود کرد. برای همین مردم فلسطین از سنگ استفاده می‌کنن. این یه تلنگره که می‌گه اگر خدا بخواد دشمن ابرقدرت با پرتاب یه سنگ هم می‌تونه از هم بپاشه و درواقع پرتاب‌کننده خداست....
دوم این‌که اسم نوشتن روی سنگ‌ها همون سنگ قبری هست که بالاخره اسم همه‌ی ما روش نوشته میشه. اما کودکان و نوعروسان و جوانان فلسطینی خیلی زود اسم‌هاشون روی سنگ نوشته می‌شه.
ما می‌خوایم بگیم هر کدوم از این سنگ‌نوشته‌ها یه داستانی دارن...
اگه دوست داری داستان سنگ‌ها رو بدونی بیا یه سنگ بردار، خوب توی دستات بچرخون و چشماتو ببند، داوود رو تصور کن که داره از روی زمین یه سنگ انتخاب می‌کنه بعد با تمام قدرت اونو پرتاب می‌کنه به سمت جالوت "و ما رمیت اذ رمیت ولکن‌الله رمی"

اگه این پست برات مفیده لطفا به مجله پیشنهادش کنundefinedundefined

۵:۴۲

1_16395772534.pdf

۲۳۳.۵۴ کیلوبایت

داستان شهدای پویش سنگ‌هاقابل پرینت

۶:۰۳

thumnail

۱۰:۳۴

thumnail

۸:۴۸

thumnail
این بال فرشته‌ها رو با کاغذ و مقوا درست کردمدو تا مقوا رو به شکل بال بریدمبعد برگ‌ها رو روی کاغذ برش زدم برای هر بال حدودا صد تا برگبا خودکار به برگ‌ها حالت فر دادمبعد از بالای بال، برگ‌ها رو با چسب حرارتی پشت سر هم چسبوندم
شبیه پر شد واقعاundefined

۱۳:۳۴

thumnail
ما داریم تو مدرسه با کمک بچه‌ها درمورد مقاومت یه بورد هنری آماده می‌کنیم.به هوای نقاشی و رنگامیزی می‌خوان ببینن ماجرای کلید چیه...

۱۲:۱۰

thumnail
امروز درمورد شاعر بزرگ ایران‌زمینحکیم ابوالقاسم فردوسی با بچه‌ها حرف زدم

۱۹:۵۹

thumnail
همسایه‌ی قشنگم رو ببینیدundefined

۲۰:۰۰

thumnail
مادر شهید گفت که موقع جنگ عضو جهاد بوده و پشت جبهه کمک می‌کردهیه بار که باردار بوده و داشته پتو می‌شسته برای رزمنده‌ها، از شدت فعالیت بچه‌ش سقط می‌شه🥺

۲۰:۰۳