۲۰:۱۱
۲۱:۴۶
۲۱:۵۰
۵:۳۶
1_12568462707.mp3
۱۳:۲۵-۵.۲۲ مگابایت
۶:۳۵
۷:۳۶
۲۳:۲۰
ای اهل حرم سیر ببینید حسین را..
*ظهر عاشورا
*ظهر عاشورا
۹:۵۷
1_1139425960.mp3
۰۴:۱۰-۳.۹۵ مگابایت
۱۰:۲۹
حدود این ساعات زنی تنها و مستاصل به سمت گودال می دوید..
ظهر عاشورا
ظهر عاشورا
۱۱:۰۲
قصه ما به سر رسید..
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي
إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً..
تو اي روح آرام يافته، به سوي پروردگار بازگرد در حالي كه هم تو از او خوشنودي و هم او از تو خشنود است..
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي
إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً..
تو اي روح آرام يافته، به سوي پروردگار بازگرد در حالي كه هم تو از او خوشنودي و هم او از تو خشنود است..
۱۹:۴۵
-هر آنچه ما شنیدیم،
امام زمان دید..
امام زمان دید..
۱۹:۴۷
حالا یک زن مانده و هفتاد و دو کشته بی سر..
حالا یک زن مانده و اسارت...
سلام علی قلب زینب الصبور
حالا یک زن مانده و اسارت...
سلام علی قلب زینب الصبور
۱۹:۴۸
همه عزاداریها باید به یک سمت بره
که حالا من باید چکار کنم؟
برای خودم و برای امام زمانم چکار کنم؟
همینقدر خلاصه همینقدر عمیق ...
التماس تفکر
که حالا من باید چکار کنم؟
برای خودم و برای امام زمانم چکار کنم؟
همینقدر خلاصه همینقدر عمیق ...
التماس تفکر
۱۹:۵۵
.
به نظرتون باید چه کار کنیم؟
خوشحال میشم نظرتونو بدونم
به نظرتون باید چه کار کنیم؟
خوشحال میشم نظرتونو بدونم
۱۹:۵۷
بازارسال شده از پیش دبستانی و دبستان مرآت فاطمی
۱۵:۰۱
سلام دخترای گلمخوبین ان شاءلله؟
دلتنگتونم حسابی
ان شاءلله که بیاین هیئت و باز همو ببینیم..
دلتنگتونم حسابی
ان شاءلله که بیاین هیئت و باز همو ببینیم..
۱۵:۰۷
درصورتی که پیامو دیدین
لطفا با فرستادن یه شاخه گل بهم اطلاع بدین
لطفا با فرستادن یه شاخه گل بهم اطلاع بدین
۱۵:۰۸
انس با نهج البلاغه | شهید علم الهدی
با وانت از هویزه عازم اهواز بودیم، آن هـــــــم بر روی جاده ای که چالــــــه وناهمواری های زیادی داشت.
با هر بار افتادن ماشین در چاله هاتکانی اساسی می خوردیم.
حسین نهج البلاغه اش را باز کرده بود مشغول مطالعه بود. همان فرصت کوتاهرا هم نمی خواست از دست بدهد.
مطالعه بر روی جاده ناهموار شایدراحت نبود؛ اما مگر می شد حسین ازمطالعه دســــت بردارد؛ چرا که آدمــــــی فرهنگی بود و ضـرورت انقلاب و جنگ، او را وارد عرصه های نظامی کرده بود.
#شهدا#نهج_البلاغه
با وانت از هویزه عازم اهواز بودیم، آن هـــــــم بر روی جاده ای که چالــــــه وناهمواری های زیادی داشت.
با هر بار افتادن ماشین در چاله هاتکانی اساسی می خوردیم.
حسین نهج البلاغه اش را باز کرده بود مشغول مطالعه بود. همان فرصت کوتاهرا هم نمی خواست از دست بدهد.
مطالعه بر روی جاده ناهموار شایدراحت نبود؛ اما مگر می شد حسین ازمطالعه دســــت بردارد؛ چرا که آدمــــــی فرهنگی بود و ضـرورت انقلاب و جنگ، او را وارد عرصه های نظامی کرده بود.
#شهدا#نهج_البلاغه
۲۱:۰۷
۵:۴۵