أخٌفيالله
در نیمهشبِ ۱۳ ژوئن، هواپیماهای نیروی هوایی اسقاطیل به خانهی ژنرال امیرعلی حاجیزاده، یکی از ارشدترین مقامات نزدیک به (آیتالله) خامنهای، نزدیک شدند. در حال حرکت، آنها به سوی پناهگاه فرماندهی نیروی هوافضای سپاه پاسداران هدایت شدند؛ جایی که جمعی از مقامات برای نشست اضطراری گرد آمده بودند ـ اما این افراد در شُرُفِ پراکندهشدن بودند. در این لحظه، هواپیماها سامانههای شناسایی خود را روشن کردند و ناگهان روی صفحههای رادار ایران ظاهر شدند ـ و ژنرال و حلقه فرماندهی همراهش دوباره به پناهگاه بازگشتند ـ جایی که همگی بر اثر بمباران کشته (شهید)شدند. میان ارشدهای «امان» و واحد ۸۲۰۰ که در اتاقهای فرماندهی و مقابل نمایشگرهای تخصصیشان نشسته بودند و نیز میان کسانی که همان ساعت در پایگاه فرماندهی زیرزمینی نیروی هوایی اسقاطیل و در قرارگاه فرماندهی عالی عرررررتش اسقاطیل حضور داشتند، اکثریتی قاطع بر این باورند که دقیقاً همانجا و هماندم، لحظهای رخ داد که به تعبیر یکی از آنها «مویی میان موفقیت و شکست در این حمله فاصله انداخت». اما در این مورد خاص، فراتر از اهمیت هدف، میتواند «اثر دومینو» بر اجزای دیگرِ کلِ عملیات داشته باشد. زمان حدود ساعت ۰۲/۴۵ به وقت اسقاطیل بود، در شب میان ۱۲ و ۱۳ ژوئن. تقریباً تمام نیروی هوایی اسقاطیل در آسمان بود، نزدیک ایران یا در مسیرِ آن، و از همه ابزارهای پنهانکاری، جنگ الکترونیک و دیگر روشها استفاده میکرد تا از دید دشمن پنهان بماند، که ناگهان روشن شد مهمترین هدف از میان ۲۵ شخصی که برای حذف در آن شب علامتگذاری شده بودند، دارد میگریزد. و او، یعنی همان «هدف»، اصلاً نمیدانست چنین هدفی است. ژنرال امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران ـ از حرفهایترین و تندروترین فرماندهان مجموعه امنیتی ایران و از نزدیکترینها به رهبر ـ مطمئن بود که هیچ اتفاقی قرار نیست بیفتد. دو ساعت پیشتر هنوز در خانهاش بود و قصد داشت همان شب در خانه بماند، با وجود تنش فزاینده و نشانههایی که از حمله قریبالوقوع اسقاطیل حکایت داشت. یکی از نزدیکان نتانیابو این را صریحاً در رسانهها گفته بود و آمریکا به دیپلماتها و خانوادههایشان در منطقه دستور داده بود فوراً تخلیه کنند ـ اما رأس سیاسی در ایران، از جمله ژنرال حاجیزاده، مطمئن بود اسقاطیل فقط دارد «زورآزمایی» میکند تا ایرانیها را در آستانه ادامه مذاکراتشان با آمریکا بترساند. یک منبع در سپاه پاسداران به یک روزنامهنگار غربی گفت: «هیچ شانسی ندارد که اسقاطیل امشب حمله کند؛ همهاش نمایش است». حاجیزاده نخستین نامی بود که اسقاطیل در «تابلوی اهداف» عملیات «عروسی سرخ» نوشت؛ فهرست حذف فرماندهان ارتش و سپاه که همزمان با فهرست دانشمندان بسته شد. مجموعاً حدود ۲۵ نام در این دو فهرست بود که همه باید همزمان، در ضربه آغازین، حذف میشدند؛ در کنار اهداف دیگری که نابودیشان ادامه عملیات را ممکن میکرد. یک منبع ارشد نظامی گفت: «روشن بود هرکه در ضربه اول آسیب نبیند، میفهمد بهمعجزه جان به در برده و جانش در خطر است و ناپدید میشود». آنگاه از ۸۲۰۰ ـ که مکالمات تلفنهای همراه محافظان و رانندهها را شنود میکرد ـ گزارش رسید که ژنرال به این نتیجه رسیده وقت خودش و افرادش را بیهوده برای نشست اضطراری در پناهگاه فرماندهی نیروی هوافضای سپاه صرف کرده و همانطور که از ابتدا گمان میبرد، هیچ اتفاقی در کار نیست. او و دیگران به همراهان خبر دادند که تا چندی دیگر بیرون میزنند و هرکدام به سمتی میروند. تا آماده شوند، ژنرال از پناهگاه بالا رفت تا نماز بخواند، شاید برای شکر به درگاه خدا که امشب هم او را در امان نگه داشته است. برخی دیگر از فرماندهان ارشد هم بالا آمدند. برای رصدکنندگان در «امان» روشن بود که جلسه تا چند دقیقه دیگر پراکنده میشود و اسقاطیل ممکن است شتابِ عملیات را از دست بدهد. اگر ژنرال به سویی برود، رئیس اطلاعات به سوی دیگر و فرمانده نیروی موشکی به جهت سوم، اسقاطیل به سختی میتوانست آنها را پیدا و حذف کند، و ژنرال قطعاً برای همیشه ناپدید میشد. هواپیماهای اسقاطیلی بسیار نزدیک بودند و در «امان» و نیروی هوایی دنبال ابتکاری میگشتند که فرماندهان را چند دقیقه دیگر در پناهگاه نگه دارد.
حلقه ضعیف ـ محافظ شخصیدو روز پیش، «نیویورک تایمز» (در گزارشی که نویسنده این سطور نیز از امضاکنندگان آن بود) نتایج تحقیق اطلاعاتی ایران را درباره چگونگی موفقیت اسقاطیل در شناسایی همان ۲۵ فرمانده و دانشمند هستهای، دانستن محل رفتوآمدشان، نقشهبرداری از روال روزانه و تدابیر حفاظتیشان، و اینکه دقیقاً ساعت ۰۲/۵۵ شب هنگام پرتاب بمبها کجا خواهند بود، افشا کرد. ایرانیها به این نتیجه رسیدند ـ نتیجهای که منابع اسقاطیلی هم تأیید کردند ـ که اسقاطیل حلقه ضعیف را در سامانه عظیم امنیتیِ پیرامون افرادِ هدف یافته بود: محافظهای شخصی آنها.
ایده پایه در هر دو عملیات این بود که توانایی یافتن همزمان ۲۰ تا ۲۵ هدف انسانی ایجاد شود تا در ضربه آغازین کار همهشان یکجا هدف گرفته شوند؛ با این فرض که پس از آن محتاطتر خواهند شد و زدنشان بسیار دشوارتر میشود. «روشن بود که اهداف در یک جا نیستند و لزوماً روال ثابت ندارند؛ بخشی در خانهاند و بخشی دیگر شاید در اماکن اضطراری و شاید در مکانهای غیرمنتظره.»
حفظ این توانایی با هشدار بسیار کوتاه لازم بود؛ یعنی در هر لحظه بدانیم هر یک از آن دانشمندان و فرماندهان کجاست. نیاز به رصد چنین گروه بزرگی بهطور همزمان، درحالیکه بیشترشان زیر حفاظت سنگین هستند، از منظر جمعآوری اطلاعات مأموریتی ناممکن است.
یک مقام ارشد اسقاطیلی گفت: ایرانیها تجربهای دردناک و خونبار از سناریوهای ترور زمینی داشتند و لذا حفاظت در برابر مسیرهای احتمالی چنین اقداماتی را تقویت کردند. «اما ایرانیها به ذهنشان خطور نکرد که اسقاطیل این افراد را از آسمان ترور کند و وقتی از آسمان باشد، همه این حفاظت هیچ ارزشی ندارد»، .
خودِ افرادِ تحت حفاظت هیچ ابزار خاصی همراه نداشتند و به دستورالعملهای سختِ امنیت اطلاعات و ارتباط پایبند بودند، اما کل سازوکار حفاظتیشان چنین نبود. به گفته منابع ایرانی و اسقاطیلی، استفاده سهلانگارانه محافظان ایرانی از تلفنهای همراه ـ از جمله انتشار در شبکههای اجتماعی ـ نقشی محوری داشت تا واحد ۸۲۰۰ بتواند دانشمندان هستهای و فرماندهان نظامی ایران را شکار کند و نیروی هوایی اسقاطیل با موشکها و بمبها بر سرشان فرود آید. «استفاده از محافظان بسیار زیاد همان ضعفِ تحمیلی بود که ما به آنها تحمیل کردیم و توانستیم از آن بهره ببریم»
موفقیت حمله ۱۲روزه به ایران در ترکیبِ «اطلاعات فوقدقیق» بر اهداف متعدد که «امان» به دست آورد، با «توان اجرا»ی نیروی هوایی ریشه داشت. چند افسر و افسرزن اطلاعات، عمدتاً در ردههای سرهنگدومی و سرهنگی، بهخاطر نقش بزرگشان در آمادهسازیِ حمله ستایش میشوند. تا دو سه سال پیش بسیاری از آنان در سمتهای دیگری در جامعه اطلاعاتی بودند که بهنحوی در زنجیره خطاهایی که به فاجعه ۷ اکتبر انجامید دست داشتند.
و فراتر از آنان ـ کادر ارشد عرررررتش که در ۷ اکتبر در برابر حماس ناکام ماند، همان فرماندهانی بودند که ضربه سختی به ایران زدند؛ یکی از موفقترین عملیاتهای اطلاعاتی-نظامی در تاریخ عرررررتش اسقاطیل: رئیس «امان» تا اوت پارسال، اهارون حالیوا؛ جانشین او و رئیس اداره عملیات تا آن زمان ـ شلومی بیندر؛ فرمانده ۸۲۰۰ تا مارس، سرتیپ یوسی شریئل؛ رئیس اداره عملیات در «امان»، سرتیپ «پ»؛ و فرماندهان نیروی هوایی و اداره عملیات که در سمتهایشان ماندند ـ تومر بار و عودد بسیوک. یک افسر ارشد گفت :«بعید است جای دیگری در جهان، جامعه اطلاعاتی دیگری باشد که همزمان با یک جنگ، یک شکست هولناک و دو پیروزی بیسابقه را تجربه کند و همان افسران در همه اینها نقش محوری داشته باشند»، .
موفقیت در برابر ایران بدیهی نبود. از زمان امضای توافق هستهای در ۲۰۱۵ و بر اساس هدایت سطح سیاسیِ وقت، در عرررررتش تصمیم گرفتند تقریباً برای پنج سال به موضوع ایران نپردازند. تازه در طول ۲۰۲۱ بود که ایران به موضوعی محوریتر در «امان» بدل شد و برنامه ساخت توان اطلاعاتی در این جبهه ـ یعنی آمادگی برای جنگی تمامعیار ـ تسریع شد. افزون بر مجموعهای از توانمندیهای اطلاعاتی که درک از رخدادهای داخل ایران ـ با تمرکز بر حوزه هستهای ـ را بهبود داد، بر آمادگی برای نبرد با ایران تأکید ویژه گذاشته شد؛ سناریویی که «امان» تا آن زمان کمتر به آن پرداخته بود.
در عمل، این به معنای قرار دادن چند محور در صدر اولویتها بود ـ «گروه سلاح»، توان پدافند هوایی ایران، توان شلیک موشکهای زمینبهزمین و… ـ حوزههایی که تقریباً هیچ منابعی برایشان نبود. این روند از زمان ریاست حالیوا بر «امان» آغاز شد و پس از کارزار با حزبالله نزد جانشینش بیندر شتاب گرفت. در کنار آن، «امان» آغاز به جمعآوری و تولید اطلاعات عملیاتی درباره ایران کرد و رزمایشهایی برای ارتقای سطح آمادگی برگزار شد.
ایده پایه در هر دو عملیات این بود که توانایی یافتن همزمان ۲۰ تا ۲۵ هدف انسانی ایجاد شود تا در ضربه آغازین کار همهشان یکجا هدف گرفته شوند؛ با این فرض که پس از آن محتاطتر خواهند شد و زدنشان بسیار دشوارتر میشود. «روشن بود که اهداف در یک جا نیستند و لزوماً روال ثابت ندارند؛ بخشی در خانهاند و بخشی دیگر شاید در اماکن اضطراری و شاید در مکانهای غیرمنتظره.»
حفظ این توانایی با هشدار بسیار کوتاه لازم بود؛ یعنی در هر لحظه بدانیم هر یک از آن دانشمندان و فرماندهان کجاست. نیاز به رصد چنین گروه بزرگی بهطور همزمان، درحالیکه بیشترشان زیر حفاظت سنگین هستند، از منظر جمعآوری اطلاعات مأموریتی ناممکن است.
یک مقام ارشد اسقاطیلی گفت: ایرانیها تجربهای دردناک و خونبار از سناریوهای ترور زمینی داشتند و لذا حفاظت در برابر مسیرهای احتمالی چنین اقداماتی را تقویت کردند. «اما ایرانیها به ذهنشان خطور نکرد که اسقاطیل این افراد را از آسمان ترور کند و وقتی از آسمان باشد، همه این حفاظت هیچ ارزشی ندارد»، .
خودِ افرادِ تحت حفاظت هیچ ابزار خاصی همراه نداشتند و به دستورالعملهای سختِ امنیت اطلاعات و ارتباط پایبند بودند، اما کل سازوکار حفاظتیشان چنین نبود. به گفته منابع ایرانی و اسقاطیلی، استفاده سهلانگارانه محافظان ایرانی از تلفنهای همراه ـ از جمله انتشار در شبکههای اجتماعی ـ نقشی محوری داشت تا واحد ۸۲۰۰ بتواند دانشمندان هستهای و فرماندهان نظامی ایران را شکار کند و نیروی هوایی اسقاطیل با موشکها و بمبها بر سرشان فرود آید. «استفاده از محافظان بسیار زیاد همان ضعفِ تحمیلی بود که ما به آنها تحمیل کردیم و توانستیم از آن بهره ببریم»
موفقیت حمله ۱۲روزه به ایران در ترکیبِ «اطلاعات فوقدقیق» بر اهداف متعدد که «امان» به دست آورد، با «توان اجرا»ی نیروی هوایی ریشه داشت. چند افسر و افسرزن اطلاعات، عمدتاً در ردههای سرهنگدومی و سرهنگی، بهخاطر نقش بزرگشان در آمادهسازیِ حمله ستایش میشوند. تا دو سه سال پیش بسیاری از آنان در سمتهای دیگری در جامعه اطلاعاتی بودند که بهنحوی در زنجیره خطاهایی که به فاجعه ۷ اکتبر انجامید دست داشتند.
و فراتر از آنان ـ کادر ارشد عرررررتش که در ۷ اکتبر در برابر حماس ناکام ماند، همان فرماندهانی بودند که ضربه سختی به ایران زدند؛ یکی از موفقترین عملیاتهای اطلاعاتی-نظامی در تاریخ عرررررتش اسقاطیل: رئیس «امان» تا اوت پارسال، اهارون حالیوا؛ جانشین او و رئیس اداره عملیات تا آن زمان ـ شلومی بیندر؛ فرمانده ۸۲۰۰ تا مارس، سرتیپ یوسی شریئل؛ رئیس اداره عملیات در «امان»، سرتیپ «پ»؛ و فرماندهان نیروی هوایی و اداره عملیات که در سمتهایشان ماندند ـ تومر بار و عودد بسیوک. یک افسر ارشد گفت :«بعید است جای دیگری در جهان، جامعه اطلاعاتی دیگری باشد که همزمان با یک جنگ، یک شکست هولناک و دو پیروزی بیسابقه را تجربه کند و همان افسران در همه اینها نقش محوری داشته باشند»، .
موفقیت در برابر ایران بدیهی نبود. از زمان امضای توافق هستهای در ۲۰۱۵ و بر اساس هدایت سطح سیاسیِ وقت، در عرررررتش تصمیم گرفتند تقریباً برای پنج سال به موضوع ایران نپردازند. تازه در طول ۲۰۲۱ بود که ایران به موضوعی محوریتر در «امان» بدل شد و برنامه ساخت توان اطلاعاتی در این جبهه ـ یعنی آمادگی برای جنگی تمامعیار ـ تسریع شد. افزون بر مجموعهای از توانمندیهای اطلاعاتی که درک از رخدادهای داخل ایران ـ با تمرکز بر حوزه هستهای ـ را بهبود داد، بر آمادگی برای نبرد با ایران تأکید ویژه گذاشته شد؛ سناریویی که «امان» تا آن زمان کمتر به آن پرداخته بود.
در عمل، این به معنای قرار دادن چند محور در صدر اولویتها بود ـ «گروه سلاح»، توان پدافند هوایی ایران، توان شلیک موشکهای زمینبهزمین و… ـ حوزههایی که تقریباً هیچ منابعی برایشان نبود. این روند از زمان ریاست حالیوا بر «امان» آغاز شد و پس از کارزار با حزبالله نزد جانشینش بیندر شتاب گرفت. در کنار آن، «امان» آغاز به جمعآوری و تولید اطلاعات عملیاتی درباره ایران کرد و رزمایشهایی برای ارتقای سطح آمادگی برگزار شد.
۱۳:۲۱