جوان ما در شبکههای اجتماعی تصویری فانتزی از زندگی میبیند و آن را با واقعیت زندگی خود مقایسه میکند / این مقایسه، احساس ناکامی و بیانگیزگی میآفریند / تسهیلگری در حوزهی رفع آسیبهای اجتماعی با روحیه کارمندی ممکن نیست / باید سازوکاری طراحی شود که صدای مردم از طریق چهرههای مورد اعتماد، به گوش نهادها برسد / مسجد نهاد اجتماعیِ مؤثر در محله باشد یکی از مسائل بنیادین در شکلگیری آسیبهای اجتماعی، مسئله ذهنیت و انگاره انسانهاست. اگر بخواهیم برای حل مشکلات اجتماعی گام برداریم، نمیتوانیم از مسئله ذهنیت غافل بمانیم. دشمن با ارائهی تصویری موهوم و رنگین از زندگی و آینده، ذهن جوانان را تسخیر کرده و واقعیت را در ذهن آنان تحریف نموده است. امروز بخشی از کمانگیزگیها و بیمیلیها در مسائل اجتماعی و حتی گرایش به بزهکاری، ریشه در همین ذهنیتهای غلط دارد؛ زیرا جوان ما تصویری فانتزی از زندگی در شبکههای اجتماعی میبیند و آن را با واقعیت زندگی خود مقایسه میکند. این مقایسه، احساس ناکامی و بیانگیزگی میآفریند و آینده را در ذهن او تیره میسازد. بخشی از این انگارههای نادرست، از زیست مجازی و تغییر نگاه به مفاهیم بنیادین زندگی پدید آمده است. مثلاً در برخی شبکههای اجتماعی، علیه مقام مادری سخن گفته میشود و تلاش میگردد تا نظام عاطفی و طبیعی خانواده واژگون شود، در حالیکه فطرت انسانی و طبیعت بشر، بر محبت و رابطه عمیق مادر و فرزند استوار است. این تحریفها در تعارض با فطرتاند و نیازمند بازسازی فکری و فرهنگی جدی هستند. برای طراحی نقشهی راهحل مسائل اجتماعی، باید چند عنصر کلیدی را جدی گرفت. نخست، اینکه تسهیلگری در این عرصه با روحیه کارمندی ممکن نیست. تسهیلگر باید همچون برادری بزرگتر یا پدری دلسوز، در میان مردم زندگی کند؛ کسی که مردم او را معتبر و خیرخواه بدانند. ما باید به سراغ افرادی برویم که در میان مردم محله جایگاه اجتماعی واقعی دارند و مردم به نیت خیرشان اعتماد کردهاند. از مهمترین گلوگاههای این مسیر، تعیین نسبت درست میان معتمدان محله و نهادهای حاکمیتی است. باید سازوکاری طراحی شود که صدای مردم از طریق این چهرههای مورد اعتماد، به گوش نهادها برسد و پیگیری مسائل محله مؤثر واقع شود. امروز میتوان به نقشآفرینی جدیتر مساجد در این مسیر اندیشید. در کشور دستکم دههزار مسجد وجود دارد که روحانیان مستقر آنها میتوانند نقشی فراتر از پیشنمازی ایفا کنند؛ نقشی اجتماعی، تسهیلگرانه و فرهنگی. این الگو، مردمی است و موفقیت آن نیز در گرو مردمی بودن آن است. نمونههای موفقی در سطح کشور وجود دارد که میتوان با بررسی تاریخ شفاهی آنها، الهام گرفت و این تجارب را به الگوهای بومی در دیگر محلهها تبدیل کرد. مسجد، به دلیل ریشهدار بودن در باورهای مردم، ظرفیتی ویژه دارد و میتواند به حل مسائل مردم —چه اهل مسجد و چه غیرمسجدی— کمک کند. روایت این تجربههای موفق، خود میتواند ذهنیت جامعه را تغییر دهد و امید را بازسازی کند. محافل محلی نیز ظرفیت نقشآفرینی جدی دارند؛ اگر در محلهها جمعهایی شکل بگیرد که مردم در آن از موفقیتها و تجربههای زیستهشان بگویند، این گفتوگوهای واقعی میتواند ذهنیتها را اصلاح کند و انگارههای غلط را از میان ببرد. از منظر آموزههای اسلامی، پیشنهاد الهی برای نهاد اجتماعیِ مؤثر در محله، مسجد است. تاریخ صدر اسلام نشان میدهد مسجد چگونه توانست نقشی محوری در انسجام اجتماعی و حل مسائل مردم ایفا کند. امروز نیز اگر به ظرفیت این نهاد اصیل باور داشته باشیم، دستکم دههزار مسجد کشور میتواند به کانونی فعال در حل مشکلات اجتماعی تبدیل شود. بخشی از سخنان حجتالاسلام محمد قمی در نشست تخصصی برنامه اقدام شبکه مدیریتمحور در وزارت کشور - ۱۴۰۴/۰۸/۱۹